confirmed، مدیران
۱۸٬۷۹۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (Javadi صفحهٔ العروة الوثقی را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به عروة الوثقی (قرآن) منتقل کرد) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ؛ «کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است». <ref>بقره / 256.</ref> | فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ؛ «کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است». <ref>بقره / 256.</ref> | ||
در این آیه راه تمسک به «عروة الوثقی» دو چیز بیان شده، یکی کفر به طاغوت و دیگری ایمان به خداوند. معنای طاغوت تعدی و تجاوز از حدّ و مرز است، لذا شیاطین، بتها، حکام جبّار، هواهای نفسانی و هر معبودی غیر از پروردگار و هر مسیری که به غیرحق منتهی شود، همه طاغوت است. <ref>ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیة، ج2، ص 280</ref> علامه طباطبائی(ره) ذیل این آیه میفرمایند: «علت مقدم شدن کفر به طاغوت بر ایمان به خدا، این است که برای اخذ به «عروة الوثقی»، باید ابتدا طاغوت و هواهای نفسانی را ترک کنیم، تا بتوانیم به ایمان دست یابیم». <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج2، ص 344</ref> | در این آیه راه تمسک به «عروة الوثقی» دو چیز بیان شده، یکی کفر به طاغوت و دیگری ایمان به خداوند. معنای طاغوت تعدی و تجاوز از حدّ و مرز است، لذا شیاطین، بتها، حکام جبّار، هواهای نفسانی و هر معبودی غیر از پروردگار و هر مسیری که به غیرحق منتهی شود، همه طاغوت است. <ref>ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیة، ج2، ص 280</ref> علامه طباطبائی(ره) ذیل این آیه میفرمایند: «علت مقدم شدن کفر به طاغوت بر ایمان به خدا، این است که برای اخذ به «عروة الوثقی»، باید ابتدا طاغوت و هواهای نفسانی را ترک کنیم، تا بتوانیم به ایمان دست یابیم». <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج2، ص 344</ref> | ||
بنابراین برای چنگ زدن به ریسمان الهی باید بر نفس اماره و هواهای نفسانی غلبه کرد و آنها را مطیع خود ساخت به همین منظور برای مجاهده با نفس و حرکت به سوی حق تعالی قدم اول تفکر است، یعنی انسان لااقل در هر شب و روز مقداری فکر و اندیشه کند، تفکر در این که آیا همه اسباب راحتی در زندگی فقط برای رفع نیازهای حیوانی آفریده شده؟ یا این که هدف برتری وجود دارد که برای نیل بر آن باید تلاش مجاهدت کرد. لذا بزرگان دینی تفکر در تاریخ گذشتگان و در عاقبت و سرانجام انسانها را توصیه کردهاند. | |||
در روایت آمده: | در روایت آمده: | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
همچنین در این که بزرگترین دشمن بشر کیست؟ باید تفکر کرد. شهید مطهری(ره) دراینباره میگوید: | همچنین در این که بزرگترین دشمن بشر کیست؟ باید تفکر کرد. شهید مطهری(ره) دراینباره میگوید: | ||
«بزرگترین دشمنان بشر احساسات سرکش و نفس اماره اوست، هیچ دشمنی به پایه این دشمن نمیرسد، علت این امر این است که این دشمن به نقطهای دسترسی دارد و مرکزی را خراب میکند که هیچ دشمن دیگر به آن نقطه و به آن مرکز دسترسی ندارد. آن نقطه و آن مرکز، دستگاه تشخیص و بینش انسان است. آدمی در برابر هر دشمنی با نیروی عقل و تدبیر ایستادگی میکند و اگر دشمنی توانست در مرکز تدبیر و بینش اختلالی به وجود آورد، بدیهی است که از هر دشمنی | «بزرگترین دشمنان بشر احساسات سرکش و نفس اماره اوست، هیچ دشمنی به پایه این دشمن نمیرسد، علت این امر این است که این دشمن به نقطهای دسترسی دارد و مرکزی را خراب میکند که هیچ دشمن دیگر به آن نقطه و به آن مرکز دسترسی ندارد. آن نقطه و آن مرکز، دستگاه تشخیص و بینش انسان است. آدمی در برابر هر دشمنی با نیروی عقل و تدبیر ایستادگی میکند و اگر دشمنی توانست در مرکز تدبیر و بینش اختلالی به وجود آورد، بدیهی است که از هر دشمنی خطرناکتر است». <ref>مطهری، مرتضی، حکمتها و اندرزها، انتشارات صدرا، ص 165.</ref> | ||
<br>بعد از تفکر قدم و منزل دوم، عزم و اراده است. یعنی بناگذاری و تصمیم جدّی بر ترک معاصی و انجام واجبات و آنچه که مورد رضای خداوند است و جبران آنچه که در ایام حیات از او فوت شده است و به عبارت دیگر: اخلاق خود را به آداب شریعت زینت بدهد و اگرچه این کار کمی مشقّت و سختی دارد، ولی در سایه عزم و ارادهای قوی میسّر خواهد بود. | <br>بعد از تفکر قدم و منزل دوم، عزم و اراده است. یعنی بناگذاری و تصمیم جدّی بر ترک معاصی و انجام واجبات و آنچه که مورد رضای خداوند است و جبران آنچه که در ایام حیات از او فوت شده است و به عبارت دیگر: اخلاق خود را به آداب شریعت زینت بدهد و اگرچه این کار کمی مشقّت و سختی دارد، ولی در سایه عزم و ارادهای قوی میسّر خواهد بود. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
مطابق روایات یکی از مصادیق تمسک به «عروة الوثقی» و ریسمان محکم الهی اتصال به اولیای خدا و اهل بیت علیهمالسلام است. رسول اعظم صل الله علیه وآله فرمودند: «ای مردم کسی که دوست دارد به عروة الوثقی- که هرگز قطع نمیگردد- تمسک جوید به ولایت علی علیهالسلام تمسک کند؛ زیرا ولایت او ولایت من و اطاعت از او اطاعت از من است. ای مردم هر کس دوست دارد حجت پس از من را بشناسد، علی علیهالسلام را بشناسد. ای مردم! کسی که ولایت خدا او را شاد میکند باید به ولایت علی علیهالسلام اقتدا کند؛ زیرا او خزانه علم من است. ای مردم! کسی که دوست دارد خدا را ملاقات کند و از او راضی باشد، ائمه علیهمالسلام را دوست داشته باشد.»<br> | مطابق روایات یکی از مصادیق تمسک به «عروة الوثقی» و ریسمان محکم الهی اتصال به اولیای خدا و اهل بیت علیهمالسلام است. رسول اعظم صل الله علیه وآله فرمودند: «ای مردم کسی که دوست دارد به عروة الوثقی- که هرگز قطع نمیگردد- تمسک جوید به ولایت علی علیهالسلام تمسک کند؛ زیرا ولایت او ولایت من و اطاعت از او اطاعت از من است. ای مردم هر کس دوست دارد حجت پس از من را بشناسد، علی علیهالسلام را بشناسد. ای مردم! کسی که ولایت خدا او را شاد میکند باید به ولایت علی علیهالسلام اقتدا کند؛ زیرا او خزانه علم من است. ای مردم! کسی که دوست دارد خدا را ملاقات کند و از او راضی باشد، ائمه علیهمالسلام را دوست داشته باشد.»<br> | ||
جابر برخاست و پرسید: «ائمه(ع) چه تعداد هستند؟»<br> | جابر برخاست و پرسید: «ائمه(ع) چه تعداد هستند؟»<br> | ||
حضرت(ع) در پاسخ فرمودند: «ای جابر! خداوند تو را رحمت کند گویا از همه اسلام پرسیدی؛ تعداد آنان به تعداد ماههاست که نزد خدا دوازده عدد است و آن را در کتاب خود، در روزی که آسمان و زمین را آفرید آورده و تعدادشان به تعداد چشمههایی است که برای موسی بن عمران جوشید. در آن زمان که عصایش را بر زمین زد و دوازده چشمه از آن جوشید و تعدادشان به تعداد نقبای بنی اسرائیل است که خداوند فرموده: «وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا؛ وهنگامی که خدا از بنی اسرائیل عهد گرفت و دوازده بزرگ از میان آنها برانگیختیم» ای جابر! تعداد ائمه(ع) دوازده نفر است اول ایشان علی علیهالسلام و آخرینشان قائم عجل الله تعالی فرجه است. | حضرت(ع) در پاسخ فرمودند: «ای جابر! خداوند تو را رحمت کند گویا از همه اسلام پرسیدی؛ تعداد آنان به تعداد ماههاست که نزد خدا دوازده عدد است و آن را در کتاب خود، در روزی که آسمان و زمین را آفرید آورده و تعدادشان به تعداد چشمههایی است که برای موسی بن عمران جوشید. در آن زمان که عصایش را بر زمین زد و دوازده چشمه از آن جوشید و تعدادشان به تعداد نقبای بنی اسرائیل است که خداوند فرموده: «وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا؛ وهنگامی که خدا از بنی اسرائیل عهد گرفت و دوازده بزرگ از میان آنها برانگیختیم» ای جابر! تعداد ائمه(ع) دوازده نفر است اول ایشان علی علیهالسلام و آخرینشان قائم عجل الله تعالی فرجه است. | ||
در زیارت جامعه میخوانیم: «وَمَن ِاعتَصََمَ بِکّم فَقَدِ اعتََصَمَ بِاللهِ؛ هر کس به شما متوسل شود به خدا متوسل شده است». مانند آن است که میگوییم هر کس به فرزند من احترام کند گویی به من احترام کرده است. هر کس متوسل به شما شود، متوسل به خدا شده است و آنگاه «وَمَن یَعتَصِم بِالله فَقَد هُدِیَ إلی صِراطٍ مُستُقیَم؛ هر کس به خدا متوسل شود به راه مستقیم هدایت شده است.»<br> | در زیارت جامعه میخوانیم: «وَمَن ِاعتَصََمَ بِکّم فَقَدِ اعتََصَمَ بِاللهِ؛ هر کس به شما متوسل شود به خدا متوسل شده است». مانند آن است که میگوییم هر کس به فرزند من احترام کند گویی به من احترام کرده است. هر کس متوسل به شما شود، متوسل به خدا شده است و آنگاه «وَمَن یَعتَصِم بِالله فَقَد هُدِیَ إلی صِراطٍ مُستُقیَم؛ هر کس به خدا متوسل شود به راه مستقیم هدایت شده است.»<br> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== برخی از نامگذاریهای مشهور == | == برخی از نامگذاریهای مشهور == | ||
=== جمعیت العروة الوثقی === | === جمعیت العروة الوثقی === | ||
«العروة الوثقی» در اصل اسم جمعیتی مخفی بود که [[سید جمال الدین | «العروة الوثقی» در اصل اسم جمعیتی مخفی بود که [[سید جمال الدین اسد آبادی|سید جمالالدین اسدآبادی]] آن را جهت رسیدن به اهداف والای خود تأسیس کرده بود و اعضای آن را از میان اندیشمندان نخبه مسلمان و دوستان و مریدان خود برگزیده بود.<br> | ||
بعدها اعضای این جمعیت به اتفاق تصمیم به انتشار نشریهای عربی با عنوان «[[عروة الوثقی (کتاب)|العروة الوثـقی]]» گرفتند. <br> | بعدها اعضای این جمعیت به اتفاق تصمیم به انتشار نشریهای عربی با عنوان «[[عروة الوثقی (کتاب)|العروة الوثـقی]]» گرفتند. <br> | ||
نخستین شماره نشریه در روز پنجشنبه، سیزدهم مارس سال 1884 (برابر با پانزدهم جمادی الاولی سال 1301) منتشر شد و چاپ و انتشار آن تا هشت ماه مستمرا" ادامه داشت تا این که بعد از انتشار شماره هجدهم، یعنی آخرین شماره، در هفدهم اکتبر همان سال متوقف شد.<br> | نخستین شماره نشریه در روز پنجشنبه، سیزدهم مارس سال 1884 (برابر با پانزدهم جمادی الاولی سال 1301) منتشر شد و چاپ و انتشار آن تا هشت ماه مستمرا" ادامه داشت تا این که بعد از انتشار شماره هجدهم، یعنی آخرین شماره، در هفدهم اکتبر همان سال متوقف شد.<br> |