قانونمندی جامعه از منظر قرآن کریم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶۶: خط ۶۶:
باید گفت جهت درک عمیقتر مساله لازم است بین مقام ثبوت و اثبات فرق گذاشته شود چون گاهی بحث در این است که :‌ایا برای فرد جامعه امکان تخلف و فاصله گرفتن از اندیشه حاکم بر اجتماع و بلکه امکان تاثیر‌گذاری بر روح جمعی هست یا خیر و گاهی بحث در وجود خارجی و بالفعل انسان‌هاست به اینکه آیا در خارج و در جامعه روح جمعی غالب و حاکم بر روح افراد هست یا خیر و به اصطلاح بحث اول در مقام امکان و بحث دوم در مقام وقوع است و مساله مهم مرحله اول بحث می‌‌باشد چون بدیهی است که عالم وقوع و خارج ملاک حقیقت نیست بلکه باید واقع را انگونه که هست بشناسیم تا به حقیقت نائل گردیم.
باید گفت جهت درک عمیقتر مساله لازم است بین مقام ثبوت و اثبات فرق گذاشته شود چون گاهی بحث در این است که :‌ایا برای فرد جامعه امکان تخلف و فاصله گرفتن از اندیشه حاکم بر اجتماع و بلکه امکان تاثیر‌گذاری بر روح جمعی هست یا خیر و گاهی بحث در وجود خارجی و بالفعل انسان‌هاست به اینکه آیا در خارج و در جامعه روح جمعی غالب و حاکم بر روح افراد هست یا خیر و به اصطلاح بحث اول در مقام امکان و بحث دوم در مقام وقوع است و مساله مهم مرحله اول بحث می‌‌باشد چون بدیهی است که عالم وقوع و خارج ملاک حقیقت نیست بلکه باید واقع را انگونه که هست بشناسیم تا به حقیقت نائل گردیم.
با این نگرش به تحلیل محتمل اول می‌‌پردازیم – حاکمیت روح فرد بر جامعه – اصالت فرد - :‌
با این نگرش به تحلیل محتمل اول می‌‌پردازیم – حاکمیت روح فرد بر جامعه – اصالت فرد - :‌
باید گفت هرگاه انسان را بدقت مورد مطالعه قرار دهیم اذعان به خلقت پیچیده و خارق العاده او خوهیم کرد. امروز به اثبات رسیده است که :‌قدرت و استعدادهای نهفته در انسان فوق تصور ادمی است وروح انسان مرکز و منشا انواع قدرت‌ها و انرژی‌هاست و بتعبیر قرآن انسان توان نفوذ و تسخیر بر جمیع پدیده‌های طبیعت را دارد:‌
باید گفت هرگاه انسان را بدقت مورد مطالعه قرار دهیم اذعان به خلقت پیچیده و خارق‌العاده او خوهیم کرد. امروز به اثبات رسیده است که :‌قدرت و استعدادهای نهفته در انسان فوق تصور ادمی است وروح انسان مرکز و منشا انواع قدرت‌ها و انرژی‌هاست و بتعبیر قرآن انسان توان نفوذ و تسخیر بر جمیع پدیده‌های طبیعت را دارد:‌
"أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ":
"أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ":
‌آیا ندیده‌اید که خدا هر چه را که در آسمان‌ها و زمین است مسخر شما نموده است؟ ‌
‌آیا ندیده‌اید که خدا هر چه را که در آسمان‌ها و زمین است مسخر شما نموده است؟ ‌
و بتعبیر امیر المومنین علیه‌السلام ‌:‌ وتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر
و بتعبیر امیر المومنین علیه‌السلام ‌:‌ وتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر
بنابراین انسان مظهر جمال و جلال و قدرت خداست اوست که می‌‌تواند در اثر فعلیت رسیدن استعدادهای نهفته اش به اوج قله هستی صعود نموده و با کمال مطلق ارتباط بر قرار نماید امروزه نیزمی می‌‌بینیم گاه یک فرد در اثر نبوغ و استعداد خارق العاده اش موفق به اختراع چیزی می‌‌گردد که نه تنها جامعه عصر خود بلکه جوامع بعد از خود را نیزی تحت تاثیر جدی قرار می‌‌دهد.
بنابراین انسان مظهر جمال و جلال و قدرت خداست اوست که می‌‌تواند در اثر فعلیت رسیدن استعدادهای نهفته اش به اوج قله هستی صعود نموده و با کمال مطلق ارتباط بر قرار نماید امروزه نیزمی می‌‌بینیم گاه یک فرد در اثر نبوغ و استعداد خارق‌العاده‌اش موفق به اختراع چیزی می‌‌گردد که نه تنها جامعه عصر خود بلکه جوامع بعد از خود را نیزی تحت تاثیر جدی قرار می‌‌دهد.
‌بنابراین می‌‌توان ادعا نمود که در عالم امکان و ثبوت اراده فرد بر جامعه حاکمیت دارد و روح فردی قابلیت حاکمیت بر روح جمع را داراست و شاهد عینی و عملی آن وجود مقدس انبیاء‌الهی هستند که تا کنون نیز تفکرات و اندیشه‌های آنان بر جهان حاکمیت دارد.
‌بنابراین می‌‌توان ادعا نمود که در عالم امکان و ثبوت اراده فرد بر جامعه حاکمیت دارد و روح فردی قابلیت حاکمیت بر روح جمع را داراست و شاهد عینی و عملی آن وجود مقدس انبیاء‌الهی هستند که تا کنون نیز تفکرات و اندیشه‌های آنان بر جهان حاکمیت دارد.
اما مقام اثبات و خارج :‌ در این مرحله ناچاریم وضعیت جوامع و افراد را انگونه که در خارج عمل می‌‌نمایند مورد ملاحظه و بررسی قرار دهیم اینجاست که باید اذعان نمائیم که متاسفانه نوع انسان‌ها نسبت به توانائی‌های بالقوه و نهفته درونی‌شان بی توجه بوده بلکه آنها را در وجودشان مدفون می‌‌نمایند بحدی که تبدیل به انسان‌های مسخ شده‎ای می‌‌گردند که از خویشتن خود نیز بیگانه می‌‌شوند یعنی ماهیت انسانی خویش را تبدیل به ماهیت جماد و نبات و حیوان می‌‌نمایند ‌‌:‌ اولئک کالانعام بل هم اضل
اما مقام اثبات و خارج :‌ در این مرحله ناچاریم وضعیت جوامع و افراد را انگونه که در خارج عمل می‌‌نمایند مورد ملاحظه و بررسی قرار دهیم اینجاست که باید اذعان نمائیم که متاسفانه نوع انسان‌ها نسبت به توانائی‌های بالقوه و نهفته درونی‌شان بی توجه بوده بلکه آنها را در وجودشان مدفون می‌‌نمایند بحدی که تبدیل به انسان‌های مسخ شده‎ای می‌‌گردند که از خویشتن خود نیز بیگانه می‌‌شوند یعنی ماهیت انسانی خویش را تبدیل به ماهیت جماد و نبات و حیوان می‌‌نمایند ‌‌:‌ اولئک کالانعام بل هم اضل
خط ۲۱۱: خط ۲۱۱:
اگر بناست سنت‌های الهی در جامعه و تاریخ بشری حاکمیت داشته باشد بنابراین انسان محکوم و مقهور این سنت‌ها خواهد بود و این همان جبراجتماعی است که برخی ازجامعه شناسان بدان قائلند در حالی که در مباحث سابق این مبنا را مردود دانستیم بنابراین نقش انسان بعنوان موجودی مختار و مستقل در ارتباط با سنت‌های اجتماعی چگونه توجیه می‌‌گردد؟
اگر بناست سنت‌های الهی در جامعه و تاریخ بشری حاکمیت داشته باشد بنابراین انسان محکوم و مقهور این سنت‌ها خواهد بود و این همان جبراجتماعی است که برخی ازجامعه شناسان بدان قائلند در حالی که در مباحث سابق این مبنا را مردود دانستیم بنابراین نقش انسان بعنوان موجودی مختار و مستقل در ارتباط با سنت‌های اجتماعی چگونه توجیه می‌‌گردد؟


پاسخ :‌در پاسخ باید گفت :‌اراده انسان نیز جزئی از سنت و قانون الهی است و هیچ تضادی با سنت‌های دیگر ندارد بدین نحو که تمامی سنت‌های ذکر شده و غیر انها، جریان یا عدم جریان آنها بستگی به کیفیت موضع‌گیری انسان‌ها دربرابر آنها دارد درحقیقت نقش انسان در حوادث و پدیده‌های جوامع خود سنت دیگری است که در قرآن کریم ذکر شده است که :‌ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم :‌ خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (و از نیکی به بدی شتابند)
پاسخ :‌در پاسخ باید گفت :‌اراده انسان نیز جزئی از سنت و قانون الهی است و هیچ تضادی با سنت‌های دیگر ندارد بدین نحو که تمامی سنت‌های ذکر شده و غیر آنها، جریان یا عدم جریان آنها بستگی به کیفیت موضع‌گیری انسان‌ها دربرابر آنها دارد درحقیقت نقش انسان در حوادث و پدیده‌های جوامع خود سنت دیگری است که در قرآن کریم ذکر شده است که :‌ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم :‌ خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (و از نیکی به بدی شتابند)


== خاتمه ==
== خاتمه ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۵۷

ویرایش