واصل بن عطا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '[[حسن بن علی' به '[[حسن بن علی (مجتبی)')
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| نام = واصل بن عطا
| نام = واصل بن عطا
| نام‌های دیگر = غزّال
| نام‌های دیگر = غزّال
| سال تولد = 80ق.
| سال تولد = 80 ق
| تاریخ تولد =  
| تاریخ تولد =  
| محل تولد = [[مدینه]]
| محل تولد = [[مدینه]]
| سال درگذشت = 231ق.
| سال درگذشت = 231 ق
| تاریخ درگذشت =  
| تاریخ درگذشت =  
| محل درگذشت =  
| محل درگذشت = [[بصره]]
| استادان = [[حسن بصری]]
| استادان = [[حسن بصری]]
| شاگردان =  
| شاگردان =  
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''واصل بن عطاء'''، متکلم سده دوم هجری و مؤسس مکتب کلامی [[معتزله]] در [[اسلام]] است. واصل بن عطا در [[مدینه]] طیبه به دنیا آمد. عصر خردگرایی در اسلام با معتزله شروع شد و واصل بن عطاء و امثال عمر بن عبید در آن نقش زیادی داشتند. نخست در همان شهر پیش پسران [[محمد حنفیه]]، فرزند [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین]]، [[علی بن ابی طالب|علی(علیه‌السلام)]] درس خواند، بعد به [[بصره]] رفت و به جمع شاگردان [[حسن بصری]] پیوست.  
'''واصل بن عطاء'''، متکلم قرن دوم هجری و مؤسس مکتب کلامی [[معتزله]] در [[اسلام]] است. واصل بن عطا در [[مدینه]] طیبه به دنیا آمد. عصر خردگرایی در اسلام با [[معتزله]] شروع شد و واصل بن عطاء و امثال [[عمر بن عبید]] در آن نقش زیادی داشتند. وی نخست در همان شهر پیش پسران [[محمد حنفیه]]، فرزند [[علی بن ابی‌طالب|امیرالمؤمنین]]، [[علی بن ابی‌طالب|علی (علیه‌السلام)]] درس خواند، بعد به [[بصره]] رفت و به جمع شاگردان [[حسن بصری]] پیوست.  


== نام و شهرت ==
== نام و شهرت ==
ابو حذیفه واصل بن عطا مؤسس [[مکتب اعتزال]]<ref>المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409. ، ج‌4،ص:22.</ref> معروف به غزّال به سال 80 هجری (699 یا 700 م) در [[مدینه]] متولد شد<ref>شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن احمد، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمبه، ا، ج1، پاورقی ص: 40؛ ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412/1992،ج‌7،ص:292 قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 64.</ref>. دلایل بسیاری برای شهرت وی به عزّال بیان کرده‌اند. از جمله آن که وی پیشه‌ی پشم‌فروشی، ریسندگی یا ریسمان فروشی داشته<ref> .ابن مرتضی، احمد بن یحیی، طبقات المعتزله، بیروت، بی نا، 1380ق/ 1961م، ص: 28 - 29؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988، ج‌1،ص:603</ref>، یا به دلیل مجالست و ملازمت با دوستش، ابوعبدالله غزّال<ref>ابن مرتضی، همان.</ref>، یا از آن رو که برای پیدا کردن زنان بی‌بضاعت و دستگیری از آنان با غزّل‌سرایان هم‌نشینی می‌کرد، بدین لقب مشهور شده است<ref> مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی لغت و الادب، مصر، 1356ق/ 1937م، ج3، ص: 922.</ref>. او را برده‌ی بنی‌ضبّه (سوسمار)، برده‌ی [[بنی‌مخزوم]] یا [[برده]] [[بنی‌هاشم]]<ref> المنتظم، ج‌7،ص:292، الزرکلى، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ،ج‌8،ص:108</ref> و بر اساس تحقیقات اخیر از نژاد غیر عرب و به احتمال بسیار ایرانی دانسته‌اند<ref>همایی، جلال‌الدین، غزالی نامه، تهران، بی نا، 1342ق، ص: 57.</ref>.
ابو حذیفه واصل‌بن‌عطا مؤسس [[مکتب اعتزال]]<ref>المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409. ، ج‌4،ص:22.</ref> معروف به غزّال به سال 80 هجری (699 یا 700 م) در [[مدینه]] متولد شد<ref>شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن احمد، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمبه، ا، ج1، پاورقی ص: 40؛ ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412/1992،ج‌7،ص:292 قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 64.</ref>. دلایل بسیاری برای شهرت وی به عزّال بیان کرده‌اند. از جمله آن که وی پیشه‌ی پشم‌فروشی، ریسندگی یا ریسمان فروشی داشته<ref> .ابن مرتضی، احمد بن یحیی، طبقات المعتزله، بیروت، بی نا، 1380ق/ 1961م، ص: 28 - 29؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988، ج‌1،ص:603</ref>، یا به دلیل مجالست و ملازمت با دوستش، ابوعبدالله غزّال<ref>ابن مرتضی، همان.</ref>، یا از آن رو که برای پیدا کردن زنان بی‌بضاعت و دستگیری از آنان با غزّل‌سرایان هم‌نشینی می‌کرد، بدین لقب مشهور شده است<ref> مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی لغت و الادب، مصر، 1356ق/ 1937م، ج3، ص: 922.</ref>. او را برده‌ی بنی‌ضبّه (سوسمار)، برده‌ی [[بنی‌مخزوم]] یا [[برده]] [[بنی‌هاشم]]<ref> المنتظم، ج‌7،ص:292، الزرکلى، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ،ج‌8،ص:108</ref> و بر اساس تحقیقات اخیر از نژاد غیر عرب و به احتمال بسیار ایرانی دانسته‌اند<ref>همایی، جلال‌الدین، غزالی نامه، تهران، بی نا، 1342ق، ص: 57.</ref>.


واصل از [[تابعین]] بود و نخست در زادگاهش، مدینه، در محضر فرزندان محمد حنیفه، ابوهاشم و حسن به کسب دانش پرداخته است<ref>قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 235.</ref>.
واصل از [[تابعین]] بود و نخست در زادگاهش مدینه، در محضر فرزندان محمد حنیفه، ابوهاشم و حسن به کسب دانش پرداخت<ref>قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 235.</ref>و سپس به [[بصره]] رفت، که در آن زمان کانون عقاید و افکار گوناگون اسلامی و غیراسلامی بود و حدود چهار سال نزد [[حسن بصری]] که خود از بزرگان تابعین بود، در [[مسجد جامع بصره]]، علم آموخت<ref>همان.</ref> و با شخصیّت‌هایی چون [[جهم بن صفوان]] و بشار بن برد<ref>شاعر نابیناى ایرانی الاصل دوران اموی و عباسى و یکى از نوابغ شعر عرب که در سال 167 هجرى به اتهام کفر و الحاد کشته شد. ر. ک. ذهبی، تاریخ‌الإسلام، ج‌10،ص:87 – 92؛ تاریخ‌ابن‌خلدون، ج‌1،ص:801.</ref>، آشنا شد. سپس واصل با خواهر عمرو بن عبید<ref>عمرو بن عبید از بزرگان معتزله که پس از واصل رئیس این فرقه شد. وی از موافقان نظریّات واصل بود و نظریه‌ی جدیدی بیان نکرد. ر. ک. جار‌الله، زهدی حسن، المعتزله، قاهره، منشورات النّادی العربی فی یافا، 1366ق، مطبعة مصر شرکة مساهمة مصریة، ص: 114.</ref> ازدواج کرد<ref> الذهبى، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة، 1413/1993.ج‌9،ص:241؛ فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص:‌235.</ref>.


او سپس به [[بصره]] رفت، که در آن زمان کانون عقاید و افکار گوناگون اسلامی و غیراسلامی بود و حدود چهار سال نزد [[حسن بصری]] که خود از بزرگان تابعین بود، در [[مسجد جامع بصره]]، علم آموخت<ref>همان.</ref> و با شخصیّت‌هایی چون [[جهم بن صفوان]] و بشار بن برد<ref>شاعر نابیناى ایرانی الاصل دوران اموی و عباسى و یکى از نوابغ شعر عرب که در سال 167 هجرى به اتهام کفر و الحاد کشته شد. ر. ک. ذهبی، تاریخ‌الإسلام، ج‌10،ص:87 – 92؛ تاریخ‌ابن‌خلدون، ج‌1،ص:801.</ref>، آشنا شد. سپس واصل با خواهر عمرو بن عبید<ref>عمرو بن عبید از بزرگان معتزله که پس از واصل رئیس این فرقه شد. وی از موافقان نظریّات واصل بود و نظریه‌ی جدیدی بیان نکرد. ر. ک. جار الله، زهدی حسن، المعتزله، قاهره، منشورات النّادی العربی فی یافا، 1366ق، مطبعة مصر شرکة مساهمة مصریة، ص: 114.</ref> ازدواج کرد<ref> الذهبى، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة، 1413/1993.ج‌9،ص:241؛ فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص:‌235.</ref>.
گفته شده است که واصل قادر به تلفظ حرف «راء» نبود، امّا با چیره‌دستی شگفت‌انگیزی در مناظرات و جلسات بحث و درس از به‌کار بردن این حرف پرهیز می‌کرد و برای آن کلمه جایگزینی می‌یافت بی‌آنکه مخاطبین بر این قضیه آگاه شوند و این نهایت قدرت او بر فنّ بلاغت بود. [[ابن‌خلکان]] نمونه‌هایی از این گونه را آورده است<ref> ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، بیروت، بی نا، بی تا، ج6، ص: 7 - 8.</ref>.


گویند واصل قادر به تلفظ حرف «راء» نبود. امّا او با چیره‌دستی شگفت‌انگیزی در مناظرات و جلسات بحث و درس از به کار بردن این حرف دوری می‌گزید و برای آن کلمه جایگزینی می‌یافت، بی آن که مخاطبین بر این قضیه آگاه شوند. و این نهایت قدرت او بر بلاغت بود. [[ابن خلکان]] نمونه‌هایی از این گونه را آورده است<ref> ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، بیروت، بی نا، بی تا، ج6، ص: 7 - 8.</ref>.
وی در سخنوری نیز سرآمد روزگار خویش بود. چنان که نزد والی عراق، [[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]] فی البداهه به ایراد سخن پرداخت. حال آنکه دیگر شاعران و سخنوران برای سخن سرایی، خود را به سختی افکنده بودند. بشار دراین‌باره به برتری واصل بر افرادی چون خالد‌‍بن‌صفوان، شبیب‌بن‌شیبه و فضل‌بن‌عیسی اشاره کرده و او را نزد والی [[عراق]] ستود<ref>0البلاذرى، انساب الأشراف، تحقیق محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، 1959. ، ج‌8،ص:239</ref>.
 
وی در سخنوری نیز سرآمد روزگار خویش بود. چنان که نزد والی عراق، [[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]] فی البداهه به ایراد سخن پرداخت. حال آن که دیگر شاعران و سخنوران برای سخن سرایی خود را به رنج سختی افکنده بودند. بشار دراین‌باره به برتری واصل بر افرادی چون خالد بن صفوان، شبیب بن شیبه و فضل بن عیسی اشاره کرده و او را نزد والی [[عراق]] ستود<ref>0البلاذرى، انساب الأشراف، تحقیق محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، 1959. ، ج‌8،ص:239</ref>.


== علم واصل ==
== علم واصل ==
معاصران واصل بر علم و آگاهی و برتری وی بر در دانش و [[تقوا]] گواهی داده‌اند. نقل است که از ام یوسف زوجه واصل درباره‌ی برتری علمی واصل و عمرو بن عبید (برادر ام یوسف) پرسش نمودند، وی پاسخ داد: فاصله میان آن دو چون فاصله میان زمین و آسمان است. عمرو بن عبید خود نیز بر این برتری صحه گذارده و او را ستوده است<ref>قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، 236.</ref>.
معاصران واصل بر علم و آگاهی و برتری وی بر در دانش و [[تقوا]] گواهی داده‌اند. نقل است‌که از ام یوسف زوجه واصل درباره‌ برتری علمی واصل و عمرو بن عبید (برادر ام یوسف) پرسش نمودند، وی پاسخ داد: فاصله میان آن دو چون فاصله میان زمین و آسمان است. عمرو بن عبید خود نیز بر این برتری صحه گذارده و او را ستوده است<ref>قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، 236.</ref>.


=واصل و بنی‌امیه=
=واصل و بنی‌امیه=
خط ۴۰: خط ۳۸:
واصل در زهد و پارسایی نیز سرآمد معاصران خویش بود. عمرو بن عبید درباره‌ی وی گفته‌است: بیست سال در مصاحبت واصل بودم، امّا هرگز از وی گناهی ندیدم<ref> ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 31.</ref>.
واصل در زهد و پارسایی نیز سرآمد معاصران خویش بود. عمرو بن عبید درباره‌ی وی گفته‌است: بیست سال در مصاحبت واصل بودم، امّا هرگز از وی گناهی ندیدم<ref> ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 31.</ref>.


گویند [[ عمر بن عبدالعزیز|عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]]، والی بصره، پس از شنیدن خطبه‌ی معروف واصل هدیه‌ای به وی داد؛ امّا او نپذیرفت. مقدار آن را دو برابر کرد. باز هم نپذیرفت و از والی خواست تا آن را برای احداث نهری در شهر هزینه کند<ref>فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص: 238.</ref>.
گویند [[ عمر بن عبدالعزیز|عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]]، والی بصره، پس از شنیدن خطبه‌ معروف واصل هدیه‌ای به وی داد؛ امّا او نپذیرفت. مقدار آن را دو برابر کرد. باز هم نپذیرفت و از والی خواست تا آن را برای احداث نهری در شهر هزینه کند<ref>فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص: 238.</ref>.


به روایت قاضی عبدالجبار، عبدالله بن عمر بن عبد‌العزیز هزار درهم برای [[نفقه‌]] خانواده‌اش به او بخشید، امّا او نپذیرفت. وی حتی ارثیه‌ی پدرش را که بیست هزار درهم بود پشت در خانه‌اش نهاد تا نیازمندان به قدر نیاز از آن بهره‌مند شوند<ref>همان، صص 238 - 239.</ref>. واصل سرانجام در سال دویست و سى و یک درگذشت<ref>مروج‌الذهب، ج‌4،ص:22؛الأعلام، ج‌8،ص:108.</ref>.
به روایت قاضی عبدالجبار، عبدالله بن عمر بن عبد‌العزیز هزار درهم برای [[نفقه‌]] خانواده‌اش به او بخشید، اما او نپذیرفت. وی حتی ارثیه‌ پدرش را که بیست هزار درهم بود پشت در خانه‌اش نهاد تا نیازمندان به قدر نیاز از آن بهره‌مند شوند<ref>همان، صص 238 - 239.</ref>.


== رویارویی واصل بن عطا با زنادقه ==
== رویارویی واصل بن عطا با زنادقه ==
خط ۵۲: خط ۵۰:
اعتزال به معنای کناره‌گیری و دوری گزیدن برخی از برخی دیگر است<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440</ref>. در فرهنگ اسلامی این اصطلاح نخستین بار بر گروهی سیاسی اطلاق ‌شد که از ورود در جنگ‌ها و منازعات سیاسی دوران [[خلافت]] [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام)]] خودداری و به همین دلیل معتزله (سیاسی) نامیده شدند. چنان‌که دینوری کناره‌گیران از [[جنگ جمل]] را با عنوان و قد کانوا اعتزال الحرب یاد کرده<ref>دینوری، الأخبارالطوال، ص:148.</ref> و نوبختی نیز از این جماعت با نام معتزلة (فسمو المعتزله) نام می‌برد<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440.</ref>. برخی نیز معتزلیان سیاسی را کناره‌گیران از [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن(علیه‌السلام)]] دانسته‌اند<ref>. همان، ص: 4- 5</ref>.
اعتزال به معنای کناره‌گیری و دوری گزیدن برخی از برخی دیگر است<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440</ref>. در فرهنگ اسلامی این اصطلاح نخستین بار بر گروهی سیاسی اطلاق ‌شد که از ورود در جنگ‌ها و منازعات سیاسی دوران [[خلافت]] [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام)]] خودداری و به همین دلیل معتزله (سیاسی) نامیده شدند. چنان‌که دینوری کناره‌گیران از [[جنگ جمل]] را با عنوان و قد کانوا اعتزال الحرب یاد کرده<ref>دینوری، الأخبارالطوال، ص:148.</ref> و نوبختی نیز از این جماعت با نام معتزلة (فسمو المعتزله) نام می‌برد<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440.</ref>. برخی نیز معتزلیان سیاسی را کناره‌گیران از [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن(علیه‌السلام)]] دانسته‌اند<ref>. همان، ص: 4- 5</ref>.


مسأله مرتکب کبیره که پس از [[حکمیت|ماجرای حکمیّت]] در سال 37هجری رخ داد<ref> الدینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال‌الدین شیال، قم، منشورات الرضى، 1368ش. ص:205 - 206.</ref>، تبعات زیانباری برای جامعه [[مسلمین]] در پی داشت. از یک سو [[خوارج]] جز هم مسلکان خود، تمامی [[امت اسلامی]] را کافر می‌دانستند و ریختن خون آنان را مباح می‌شمردند<ref>تاریخنامه طبرى، گردانیده منسوب به بلعمى (ق 4)، تحقیق محمد روشن، تهران، جلد 1و2 سروش، چ دوم، 1378ش، جلد 3،4،5 البرز، چ 3، 1373،ج‌4،ص:658- 659؛.</ref> و از دیگر سو مرجئه ایمان را جدا از عمل و مرتکب کبیره را مؤمن مى‌دانستند<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 137</ref>. هنگامی که از [[حسن بصری]] دراین‌باره پرسش شد، وی مرتکب کبیره را منافق خواند، امّا واصل بر این عقیده بود که مرتکب کبیره را نمی‌توان کافر خواند چون او به [[توحید]] اقرار کرده و برخی صفات حمیده را نیز داراست، بلکه فاسق است و فسق حد وسط میان ایمان و کفر است و چون در قیامت انسان‌ها یا اهل شقاوتند و یا سعادت، فاسق اگر بدون [[توبه]] بمیرد، در دوزخ مخلّد خواهد بود. این نظریه به «منزلة بین المنزلتین» شهرت یافت<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 38 - 40</ref>.
مسأله مرتکب کبیره که پس از [[حکمیت|ماجرای حکمیّت]] در سال 37هجری رخ داد<ref> الدینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال‌الدین شیال، قم، منشورات الرضى، 1368ش. ص:205 - 206.</ref>، تبعات زیانباری برای جامعه [[مسلمین]] در پی داشت. از یک سو [[خوارج]] جز هم مسلکان خود، تمامی [[امت اسلامی]] را کافر می‌دانستند و ریختن خون آنان را مباح می‌شمردند<ref>تاریخنامه طبرى، گردانیده منسوب به بلعمى (ق 4)، تحقیق محمد روشن، تهران، جلد 1و2 سروش، چ دوم، 1378ش، جلد 3،4،5 البرز، چ 3، 1373،ج‌4،ص:658- 659؛.</ref> و از دیگر سو مرجئه ایمان را جدا از عمل و مرتکب کبیره را مؤمن مى‌دانستند<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 137</ref>. هنگامی که از [[حسن بصری]] دراین‌باره پرسش شد، وی مرتکب کبیره را منافق خواند، امّا واصل بر این عقیده بود که مرتکب کبیره را نمی‌توان کافر خواند چون او به [[توحید]] اقرار کرده و برخی صفات حمیده را نیز داراست، بلکه فاسق است و فسق حد وسط میان ایمان و کفر است و چون در قیامت انسان‌ها یا اهل شقاوتند و یا سعادت، فاسق اگر بدون [[توبه]] بمیرد، در دوزخ مخلّد خواهد بود. این نظریه به «منزلة بین المنزلتین» شهرت یافت<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 38 - 40</ref>.این اختلاف موجب کناره‌گیری واصل و پیروانش از حسن بصری شد، از این رو [[معتزله]] نامیده شدند<ref>البدءوالتاریخ، ج‌5،ص:142 – 143؛ همان.</ref>.


این اختلاف موجب کناره‌گیری واصل و پیروانش از حسن بصری شد، از این رو [[معتزله]] نامیده شدند<ref>البدءوالتاریخ، ج‌5،ص:142 – 143؛ همان.</ref>.
واصل پس از جدایی از حسن بصری، حلقه‌ی درس مستقلی در بصره تشکیل داد و در تبیین عقاید دینی روش عقلی را برگزید و با آگاهی از [[ادیان]] و مذاهب عصر خویش به نشر و گسترش آراء و اندیشه‌های خود پرداخت و پیروان بسیار آگاه، پرهیزگار و مخلص از مکتب وی برخاست که به شدّت تحت نفوذ عقاید و افکار وی بودند. واصل برای شناساندن و نشر افکار خویش نمایندگان و مبلغانی به اطراف و اکناف فرستاد. از جمله عبدالله بن حارث به [[مغرب]] و حفص بن سالم به سوی خراسان رفت و ملازم [[مسجد جامع]] ترمذ شد. وی در مناظره با جهم بن صفوان بر وی غلبه یافت و جهم به اندیشه‌ حق بازگشت، اما دیگر بار پس از باگشت حفص به ارجاء گرایید. حسن بن ذکوان را به [[کوفه]] و عثمان بن ابو عثمان الطویل را به سوی ارمنیه گسیل داشت و آنان در نشر افکار معتزله با پذیرش گسترده مردم روبرو شدند<ref> قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص: 237؛ الأعلام، ج‌8،ص:109.</ref>.


واصل پس از جدایی از حسن بصری، حلقه‌ی درس مستقلی در بصره تشکیل داد و در تبیین عقاید دینی روش عقلی را برگزید و با آگاهی از [[ادیان]] و مذاهب عصر خویش به نشر و گسترش آراء و اندیشه‌های خود پرداخت و پیروان بسیار آگاه، پرهیزگار و مخلص از مکتب وی برخاست که به شدّت تحت نفوذ عقاید و افکار وی بودند. واصل برای شناساندن و نشر افکار خویش نمایندگان و مبلغانی به اطراف و اکناف فرستاد. از جمله عبدالله بن حارث به [[مغرب]] و حفص بن سالم به سوی خراسان رفت و ملازم [[مسجد جامع]] ترمذ شد. وی در مناظره با جهم بن صفوان بر وی غلبه یافت و جهم به اندیشه‌ی حق بازگشت، امّا دیگر بار پس از باگشت حفص به ارجاء گرایید. حسن بن ذکوان را به [[کوفه]] و عثمان بن ابو عثمان الطویل را به سوی ارمنیه گسیل داشت و آنان در نشر افکار معتزله با پذیرش گسترده مردم روبرو شدند<ref> قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص: 237؛ الأعلام، ج‌8،ص:109.</ref>.
شاگردان واصل در شهر بصره به ترویج اصول مذهب اعتزال همت گماردند و در تعقل و تفکر سر‌آمد شدند تا آن جا که مکتب معتزلیان بصره را بنیان نهادند.
 
شاگردان واصل در شهر بصره به ترویج اصول مذهب اعتزال همّت گماردند و در تعقل و تفکر سر‌آمد شدند تا آن جا که مکتب معتزلیان بصره را بنیان نهادند.
پس از واصل، ‌عمرو بن عبید (80 – 143) جانشین واصل شد و به شرح و بسط آرای واصل پرداخت<ref>الأنساب، ج‌12، ص:338 – 339؛ تاریخ‌الإسلام، ج‌9،ص:238.</ref>.
پس از واصل، ‌عمرو بن عبید (80 – 143) جانشین واصل شد و به شرح و بسط آرای واصل پرداخت<ref>الأنساب، ج‌12، ص:338 – 339؛ تاریخ‌الإسلام، ج‌9،ص:238.</ref>.
در واخر سده‌ی دوم هجری، بشر بن معتمر از دانش آموختگان مکتب معتزله که گرایشات شیعی نیز داشت به بغداد سفر کرد و مدرسه‌ی معتزله‌ی بغداد را بنیان نهاد و به ترویج اصول این مکتب همّت گماشت<ref>ذهبی، سیر اعلام و النبلا، ج10، 203؛ ابن ندیم، الفهرست، ج1، ص: 57.</ref>.
در واخر سده‌ی دوم هجری، بشر بن معتمر از دانش آموختگان مکتب معتزله که گرایشات شیعی نیز داشت به بغداد سفر کرد و مدرسه‌ی معتزله‌ی بغداد را بنیان نهاد و به ترویج اصول این مکتب همّت گماشت<ref>ذهبی، سیر اعلام و النبلا، ج10، 203؛ ابن ندیم، الفهرست، ج1، ص: 57.</ref>.


اوج شکوفایی مکتب اعتزال در روزگار مأمون (218ق)، بود. پس از درگذشت وی، وزیرش احمد بن ابی داوود که خود معتزلی بود، در حمایت از معتزله چنان راه افراط پیمود که فقها و [[محدثین]] را به پذیرش اجباری این [[مذهب]] و اقرار به خلق [[قرآن]] نمود، که موجب روی گردانیدن مردم از این فرقه شد. این مقاومت در دوران خلافت [[معتصم عباسی|معتصم]] و واثق برقرار بود تا این که در روزگار متوکّل مختوم به شکست شد<ref>ابوزهره، محمد، تاریخ المذاهب الاسلامیه، قاهره، دار الفکر العربی، بی تا، ج1، ص: 156.</ref>.
اوج شکوفایی مکتب اعتزال در روزگار [[مأمون]] (218ق)، بود. پس از درگذشت وی، وزیرش احمد بن ابی داوود که خود معتزلی بود، در حمایت از معتزله چنان راه افراط پیمود که فقها و [[محدثین]] را به پذیرش اجباری این [[مذهب]] و اقرار به خلق [[قرآن]] نمود، که موجب روی گردانیدن مردم از این فرقه شد. این مقاومت در دوران خلافت [[معتصم عباسی|معتصم]] و واثق برقرار بود تا این که در روزگار متوکّل مختوم به شکست شد<ref>ابوزهره، محمد، تاریخ المذاهب الاسلامیه، قاهره، دار الفکر العربی، بی تا، ج1، ص: 156.</ref>.


از مهمترین فرقه‌های معتزله می‌توان به [[عبادیّه]]، [[ذمیّه]]، [[مکاسبه]]، [[بصریان]]، [[بغدادیان‌]] اشاره کرد<ref> المقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بى تا. ، ج‌5،ص:142.</ref>.
از مهمترین فرقه‌های معتزله می‌توان به [[عبادیّه]]، [[ذمیّه]]، [[مکاسبه]]، [[بصریان]]، [[بغدادیان‌]] اشاره کرد<ref> المقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بى تا. ، ج‌5،ص:142.</ref>.
خط ۸۴: خط ۸۰:


یعنى [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهى از منکر]] بر همه مؤمنان به ترتیب استطاعتشان با شمشیر یا وسایل آسانتر واجب است و مانند [[جهاد]] است و تفاوتى میان جهاد با کافر و فاسق نیست<ref>مروج‌الذهب، ج‌3،ص:222.</ref>.
یعنى [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهى از منکر]] بر همه مؤمنان به ترتیب استطاعتشان با شمشیر یا وسایل آسانتر واجب است و مانند [[جهاد]] است و تفاوتى میان جهاد با کافر و فاسق نیست<ref>مروج‌الذهب، ج‌3،ص:222.</ref>.
== درگذشت ==
سر انجام در سال ۱۳۱ هجری قمری در [[بصره]] درگذشت<ref>مروج‌الذهب، ج‌4،ص:22؛الأعلام، ج‌8،ص:108.</ref>.
== جستارهای وابسته ==
* [[معتزله]]
* [[محمد حنفیه]]
* [[حسن بصری]]
* [[ابن‌خلکان]]


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۸۹: خط ۹۴:


== منابع ==
== منابع ==
[http://pajoohe.ir/%D9%88%D8%A7%D8%B5%D9%84-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%B7%D8%A7__a-45836.aspx واصل بن عطا دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir]
* [http://pajoohe.ir/%D9%88%D8%A7%D8%B5%D9%84-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%B7%D8%A7__a-45836.aspx واصل بن عطا دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم] pajoohe.ir
 
{{علمای اسلام}}


[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان اهل سنت]]
[[رده:عالمان اهل سنت]]
[[رده:متکلمان]]
[[رده:متکلمان]]
confirmed، مدیران
۳۶٬۱۹۳

ویرایش