۲۴٬۸۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فعالیتها' به 'فعالیتها') |
جز (Javadi صفحهٔ ادیان و مذاهب در بنگلادش را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به ادیان و مذاهب در بنگلادش (مقاله) منتقل کرد) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
=تاریخچه رشد هریک از ادیان و مذاهب= | =تاریخچه رشد هریک از ادیان و مذاهب= | ||
در تاریخ اکسفورد آمده است: «وقایع (تاریخ) مشخص در بنگال از سیصد سال قبل از میلاد شکل گرفته است.» اغلب اطلاعات تاریخی موجود به ایندوس (سند) و بالای درههای گنگ و پس از آن انتهای رود بیهار مربوط است. ابتدا مهاجرت گروههای هند آریایی و دراویدین به شمال هند صورت گرفته است. در بین این مهاجران یک قبیله به نام بنگ بود که اسم آن از نام منطقه گرفته شده بود. بنگال از زمان امپراتوری شاهان گوپتا که هندو بودند شکل گرفت. شاهان گوپتا ابتدا در شمال بنگال و سپس بیهار حکومت را به عهده داشتند. در میان پادشاهان سلسله گوپتا، چاندرا گوپتا، مسامودرا گوپتا، بیکرامادیتا و الیاس چاندرا گوپتا از دیگران مشهورتر میباشند. نماینده یکی از پادشاهان این سلسله به نام آشوکا اول بار بودیسم را به این منطقه ارائه کرد و حدود هزار سال بعد یک پادشاه بودایی در بنگال به قدرت رسید. | در تاریخ اکسفورد آمده است: «وقایع (تاریخ) مشخص در بنگال از سیصد سال قبل از میلاد شکل گرفته است.» اغلب اطلاعات تاریخی موجود به ایندوس (سند) و بالای درههای گنگ و پس از آن انتهای رود بیهار مربوط است. ابتدا مهاجرت گروههای هند آریایی و دراویدین به شمال هند صورت گرفته است. در بین این مهاجران یک قبیله به نام بنگ بود که اسم آن از نام منطقه گرفته شده بود. بنگال از زمان امپراتوری شاهان گوپتا که هندو بودند شکل گرفت. شاهان گوپتا ابتدا در شمال بنگال و سپس بیهار حکومت را به عهده داشتند. در میان پادشاهان سلسله گوپتا، چاندرا گوپتا، مسامودرا گوپتا، بیکرامادیتا و الیاس چاندرا گوپتا از دیگران مشهورتر میباشند. نماینده یکی از پادشاهان این سلسله به نام آشوکا اول بار بودیسم را به این منطقه ارائه کرد و حدود هزار سال بعد یک پادشاه بودایی در بنگال به قدرت رسید. | ||
بسیاری از مورخان متفق القولاند که شاشانکا (598-640 میلادی) که وی هم هندو بود، نخستین پادشاهی بود که توانست در بنگال قلمرو مشخص و مهمی را تحت پوشش قوای خود داشته باشد. در سال 750 میلادی مردم گوپال را که یک بودایی بود برای حکومت انتخاب کردند. وی سلسله پالا را تاسیس کرد. پادشاهان این سلسله بوداییانی بودند که مذهبی را که اول بار بوسیله نماینده آشوکا ارائه شد توسعه دادند. آنها صومعهها و مدارس بودایی را تأسیس کردند. زائران چینی که در آن زمان به این منطقه مسافرت کردهاند، در مورد پارسایی و طرفداری بنگالیها از مذهب بودا مطالبی نوشتهاند. بودیسم به خصوص از طرف طبقات پایین مورد استقبال قرار گرفت. ظاهر آرام بودیسم | بسیاری از مورخان متفق القولاند که شاشانکا (598-640 میلادی) که وی هم هندو بود، نخستین پادشاهی بود که توانست در بنگال قلمرو مشخص و مهمی را تحت پوشش قوای خود داشته باشد. در سال 750 میلادی مردم گوپال را که یک بودایی بود برای حکومت انتخاب کردند. وی سلسله پالا را تاسیس کرد. پادشاهان این سلسله بوداییانی بودند که مذهبی را که اول بار بوسیله نماینده آشوکا ارائه شد توسعه دادند. آنها صومعهها و مدارس بودایی را تأسیس کردند. زائران چینی که در آن زمان به این منطقه مسافرت کردهاند، در مورد پارسایی و طرفداری بنگالیها از مذهب بودا مطالبی نوشتهاند. بودیسم به خصوص از طرف طبقات پایین مورد استقبال قرار گرفت. ظاهر آرام بودیسم سلطهطلبی پالاها و نفوذ آنها را به مناطق دیگر تا حدودی تضعیف میکرد. دارماپال یکی از پادشاهان این سلسله به تعمیر و بنای معابد بوداها پرداخت و کشور را تا رودخانه ایندوس (سند) در غرب و کوههای بیندهایا در مرکز هند امتداد بخشید. در نیمه قرن یازدهم میلادی سنها، پالاها را سرنگون کردند. سنها هندوهای ارتدوکس بودند و سیستم طبقاتی را با همه ضعفهایش برای طبقات پایین جامعه دوباره برقرار کردند. بیجوی سن اولین پادشاه این سلسله 64 سال حکومت کرد. پس از وی فرزندش بالان سن نیز بیست سال در کمال آرامش حکمرانی نمود. | ||
در همین زمان بالال کنفرانس عظیم مذهبی هندوها را تشکیل داد (1158-1178 میلادی) و در آنجا سیستم طبقاتی هندو را به وجود آورد. بر این اساس، هر هندو به تناسب شغل و حرفه ارزش و اهمیت پیدا میکرد. هندوهای بنگلادش و بنگال غربی هم اینک بر اساس همین سیستم طبقه بندی شدهاند. وی در پایان عمر خود مذهبی تر شد و بر اثر گرایشهای شدید مذهبی هندویسم و به خاطر ترک دنیا و به منظور پاک شدن از گناهان به اتفاق همسرش خود را به رودخانه مقدس گنگ انداخت. وی قبل از ترک دنیا حکومت را به فرزندش لاکشمن سن واگذار نمود. لاکشمن فردی مقید به مذهب هندویسم بود و پایتختش در بنگال غربی قرار داشت. وی به هنگام حمله اختیار الدین بختیار، پیر و فرسوده بود و پس از حمله به بکرام پور به داکا گریخت و در همان جا وفات یافت. سنها همچنین سیستمی را به نام کولینیسم بنگال ارائه کردند. برمبنای این سیستم یک مرد از طبقه بالا ممکن بود با یک زن از طبقه پایین ازدواج کند. | در همین زمان بالال کنفرانس عظیم مذهبی هندوها را تشکیل داد (1158-1178 میلادی) و در آنجا سیستم طبقاتی هندو را به وجود آورد. بر این اساس، هر هندو به تناسب شغل و حرفه ارزش و اهمیت پیدا میکرد. هندوهای بنگلادش و بنگال غربی هم اینک بر اساس همین سیستم طبقه بندی شدهاند. وی در پایان عمر خود مذهبی تر شد و بر اثر گرایشهای شدید مذهبی هندویسم و به خاطر ترک دنیا و به منظور پاک شدن از گناهان به اتفاق همسرش خود را به رودخانه مقدس گنگ انداخت. وی قبل از ترک دنیا حکومت را به فرزندش لاکشمن سن واگذار نمود. لاکشمن فردی مقید به مذهب هندویسم بود و پایتختش در بنگال غربی قرار داشت. وی به هنگام حمله اختیار الدین بختیار، پیر و فرسوده بود و پس از حمله به بکرام پور به داکا گریخت و در همان جا وفات یافت. سنها همچنین سیستمی را به نام کولینیسم بنگال ارائه کردند. برمبنای این سیستم یک مرد از طبقه بالا ممکن بود با یک زن از طبقه پایین ازدواج کند. | ||
حکومت مسلمانان در بنگال از سال 1757 تا 1201 میلادی به طول انجامید. پس از شکست لاکشمن سن، آخرین فرمانروای هندو مذهب، حکومت مسلمانان توسط اختیار الدین بختیار در بنگال شروع میشود و با شکست نواب سراج الدوله در یک توطئه حساب شده توسط نیروهای بریتانیا خاتمه مییابد. اختیارالدین که فرمانده ارتش قطب الدین، از نخستین فاتحان مسلمان هند، بود، مأمور گردید تا به طرف شرق حرکت نماید و ضمن ترویج اسلام، بخش دیگری از شبه قاره را به متصرفات امپراتور دهلی بیفزاید. وی ابتدا بیهر را فتح کرد و سپس به طرف بنگال رفت وبدون هیج مقاومتی بنگال را تسخیر نمود. بختیار پایتخت خود را دردوکوت (نزدیک شهر دناجپور) بنا نهاد. بدین ترتیب پایههای حکومت مسلمانان ترک در بنگال نهاده شد. | حکومت مسلمانان در بنگال از سال 1757 تا 1201 میلادی به طول انجامید. پس از شکست لاکشمن سن، آخرین فرمانروای هندو مذهب، حکومت مسلمانان توسط اختیار الدین بختیار در بنگال شروع میشود و با شکست نواب سراج الدوله در یک توطئه حساب شده توسط نیروهای بریتانیا خاتمه مییابد. اختیارالدین که فرمانده ارتش قطب الدین، از نخستین فاتحان مسلمان هند، بود، مأمور گردید تا به طرف شرق حرکت نماید و ضمن ترویج اسلام، بخش دیگری از شبه قاره را به متصرفات امپراتور دهلی بیفزاید. وی ابتدا بیهر را فتح کرد و سپس به طرف بنگال رفت وبدون هیج مقاومتی بنگال را تسخیر نمود. بختیار پایتخت خود را دردوکوت (نزدیک شهر دناجپور) بنا نهاد. بدین ترتیب پایههای حکومت مسلمانان ترک در بنگال نهاده شد. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== نفوذ ادیان == | == نفوذ ادیان == | ||
با گسترش اسلام در بنگلادش حاکمان مسلمان در تمام قسمتهای این کشور قدرت را به دست گرفتند. اسلام توسط ترکها در بنگال توسعه یافت. قبل از ورود ترکها مسلمانان سایر مناطق بنگال به لحاظ ارتباط تجاری و اقتصادی با اسلام آشنا بودند، اما با ورود ترکها موجبات تقویت و پیدایش حکومت مسلمانان در بنگال پدیدار گردید. پس از ترکها مغولها در بنگال به حکومت رسیدند که آنان نیز تا حدودی به توسعه فرهنگ اسلام پرداختند. مبدأ تاریخ بنگلادش در زمان سلطنت اکبر به هجری شمسی تغییر نمود. اورنگ زاد یکی دیگر از پادشاهان مغول که اعتقاد زیادی به اسلام داشت شخصاً از قرآن نسخه برداری کرد. پس از استیلای بریتانیا بر شبه قاره، مسلمانان بیشترین ضربه را از جانب آنان متحمل شدند و خسارات فراوانی دیدند. برای مثال در سال1793 استعمارگران انگلیسی قانونی را به تصویب رساندند که معروف به اقامت دائمی است. بر اساس این قانون، مالکیت بنگال برای همیشه به عهده هندوها واگذار شد و این در حالی بود که مسلمانان سالهای طولانی حاکمیت مطلق سراسر قاره را در اختیار داشتند. گرچه مسلمانان استیلای سیاسی خود را از دست دادند، با توجه به غنای فرهنگ و شرایط بهتر اقتصادی، نسبت به هندوها، در درجه بالاتری از ارزش اجتماعی قرار داشتند. در تمام مناطق شبه قاره، مسلمانان همگام با هندوها و سایر قشرهای تحت ستم، علیه استعمارگران به مبارزه برخاستند. | با گسترش اسلام در بنگلادش حاکمان مسلمان در تمام قسمتهای این کشور قدرت را به دست گرفتند. اسلام توسط ترکها در بنگال توسعه یافت. قبل از ورود ترکها مسلمانان سایر مناطق بنگال به لحاظ ارتباط تجاری و اقتصادی با اسلام آشنا بودند، اما با ورود ترکها موجبات تقویت و پیدایش حکومت مسلمانان در بنگال پدیدار گردید. پس از ترکها مغولها در بنگال به حکومت رسیدند که آنان نیز تا حدودی به توسعه فرهنگ اسلام پرداختند. مبدأ تاریخ بنگلادش در زمان سلطنت اکبر به هجری شمسی تغییر نمود. اورنگ زاد یکی دیگر از پادشاهان مغول که اعتقاد زیادی به اسلام داشت شخصاً از قرآن نسخه برداری کرد. پس از استیلای بریتانیا بر شبه قاره، مسلمانان بیشترین ضربه را از جانب آنان متحمل شدند و خسارات فراوانی دیدند. برای مثال در سال1793 استعمارگران انگلیسی قانونی را به تصویب رساندند که معروف به اقامت دائمی است. بر اساس این قانون، مالکیت بنگال برای همیشه به عهده هندوها واگذار شد و این در حالی بود که مسلمانان سالهای طولانی حاکمیت مطلق سراسر قاره را در اختیار داشتند. گرچه مسلمانان استیلای سیاسی خود را از دست دادند، با توجه به غنای فرهنگ و شرایط بهتر اقتصادی، نسبت به هندوها، در درجه بالاتری از ارزش اجتماعی قرار داشتند. در تمام مناطق شبه قاره، مسلمانان همگام با هندوها و سایر قشرهای تحت ستم، علیه استعمارگران به مبارزه برخاستند. | ||
فکیر منجوساه نخستین مسلمانی بود که در سال1763 علیه نیروهای بریتانیا قیام کرد. وی جنگهای مختلفی را علیه انگلیسیها هدایت کرد، ولی سرانجام شکست خورد. شاه ولی الله که برقراری خلافت اسلامی را به عنوان هدف تعیین کرده بود نیز در طول سالهای 1779- 1831 به جنگ با انگلیس پرداخت. ولی وی نیز سرانجام از آنها شکست خورد. حاجی شریعت الله و مولانا کرامت علی و محسن الدین الیاس نیز جنگهایی را علیه انگلیس رهبری کردند. آنان با الهام از تعالیم اسلامی، روحیه | فکیر منجوساه نخستین مسلمانی بود که در سال1763 علیه نیروهای بریتانیا قیام کرد. وی جنگهای مختلفی را علیه انگلیسیها هدایت کرد، ولی سرانجام شکست خورد. شاه ولی الله که برقراری خلافت اسلامی را به عنوان هدف تعیین کرده بود نیز در طول سالهای 1779- 1831 به جنگ با انگلیس پرداخت. ولی وی نیز سرانجام از آنها شکست خورد. حاجی شریعت الله و مولانا کرامت علی و محسن الدین الیاس نیز جنگهایی را علیه انگلیس رهبری کردند. آنان با الهام از تعالیم اسلامی، روحیه مبارزهطلبی و جهاد را علیه انگلیسیها در بین مسلمانان تبلیغ و تشویق میکردند. | ||
این دوره از حرکت تجدید بنای اسلام بین سالهای 1700-1873 میلادی ادامه یافت. پس از این سالها نیز مسلمانان و هندوان متحداً علیه استعمارگران انگلیسی به مبارزه پرداختند. در سال1905 لرد کرزن، فرمانروای معروف هندوستان، ایالت بنگال را به دو بخش تقسیم نمود. نواب سلیم الله، رهبر مسلمانان بنگال، مشوق لرد کرزن در امر تقسیم بنگال بود. وی به رغم مخالفتهای زیاد، با او در این زمینه همکاری نمود. بعد از تقسیم بنگال، بخشهای عقب افتاده آن سرزمین مورد توجه قرار گرفت و از توسعه و عمران برخوردار شد. | این دوره از حرکت تجدید بنای اسلام بین سالهای 1700-1873 میلادی ادامه یافت. پس از این سالها نیز مسلمانان و هندوان متحداً علیه استعمارگران انگلیسی به مبارزه پرداختند. در سال1905 لرد کرزن، فرمانروای معروف هندوستان، ایالت بنگال را به دو بخش تقسیم نمود. نواب سلیم الله، رهبر مسلمانان بنگال، مشوق لرد کرزن در امر تقسیم بنگال بود. وی به رغم مخالفتهای زیاد، با او در این زمینه همکاری نمود. بعد از تقسیم بنگال، بخشهای عقب افتاده آن سرزمین مورد توجه قرار گرفت و از توسعه و عمران برخوردار شد. | ||
نواب سلیم الله در سال 1906 با گردآوری رهبران مسلمانان سراسر هند، نخستین کنفرانس سراسری رهبران اسلامی را تشکیل داد. که در این کنفرانس تصمیم به تشکیل حزب مسلم لیگ اتخاذ گردید و رهبران این حزب در مراحل بعدی، طرح تشکیل پاکستان را ارائه نمودند. رهبران حزب مسلم لیگ بر این عقیده بودند که مسلمانان شبه قاره باید دارای موطن جداگانهای بوده، قوانین شرع مقدس اسلام ناظر بر روابط سیاسی و اجتماعی مملکت باشد. در رأس رهبران این حزب، محمد علی جناح قرار داشت. علاوه بر جناح میتوان از لیاقت علی خان، عبدالرب پیشتار، خواجه ناظم الدین و شهید سهروردی نام برد. در طول سالهای 1930 – 1932 سه کنفرانس با حضور 58 تن از رهبران برجسته مسلمانان و هندوها در یک طرف و دولت بریتانیا در طرف دیگر انجام پذیرفت. در نخستین کنفرانس که موضوع چگونگی اداره امور و آینده شبه قاره در آن به بحث گذاشته شد، رهبران مسلمانان خواهان بررسی جداگانه مسئله مسلمانان گردیدند. | نواب سلیم الله در سال 1906 با گردآوری رهبران مسلمانان سراسر هند، نخستین کنفرانس سراسری رهبران اسلامی را تشکیل داد. که در این کنفرانس تصمیم به تشکیل حزب مسلم لیگ اتخاذ گردید و رهبران این حزب در مراحل بعدی، طرح تشکیل پاکستان را ارائه نمودند. رهبران حزب مسلم لیگ بر این عقیده بودند که مسلمانان شبه قاره باید دارای موطن جداگانهای بوده، قوانین شرع مقدس اسلام ناظر بر روابط سیاسی و اجتماعی مملکت باشد. در رأس رهبران این حزب، محمد علی جناح قرار داشت. علاوه بر جناح میتوان از لیاقت علی خان، عبدالرب پیشتار، خواجه ناظم الدین و شهید سهروردی نام برد. در طول سالهای 1930 – 1932 سه کنفرانس با حضور 58 تن از رهبران برجسته مسلمانان و هندوها در یک طرف و دولت بریتانیا در طرف دیگر انجام پذیرفت. در نخستین کنفرانس که موضوع چگونگی اداره امور و آینده شبه قاره در آن به بحث گذاشته شد، رهبران مسلمانان خواهان بررسی جداگانه مسئله مسلمانان گردیدند. | ||
در حالی که رهبران سیاسی مشغول مذاکره درباره وضعیت آینده شبه قاره بودند، استقلالطلبان شبه قاره در جبهههای مختلف به مبارزه با قوای انگلیس برخاستند. از جمله این افراد نواب میرقاسم خان و فقیر منظور شاه بودند که جنگهای مختلفی را علیه استعمارگران هدایت میکردند. در 1935 که دولت انگلیس موافقت خود را با برگزاری انتخابات اعلام نمود، ابوالقاسم فضل الحق، از رهبران مسلمانان، پس از پیروزی در انتخابات در بنگال کابینه خود را تشکیل داد. وی به توسعه فرهنگ و دانش اهتمام ورزید که بدین ترتیب مسلمانان تشویق و ترغیب به فراگیری علم و دانش شدند و در مراحل بعدی بخش عظیمی از طبقه متوسط جامعه را تشکیل دادند. با شروع جنگ جهانی دوم، آزادیخواهان بر | در حالی که رهبران سیاسی مشغول مذاکره درباره وضعیت آینده شبه قاره بودند، استقلالطلبان شبه قاره در جبهههای مختلف به مبارزه با قوای انگلیس برخاستند. از جمله این افراد نواب میرقاسم خان و فقیر منظور شاه بودند که جنگهای مختلفی را علیه استعمارگران هدایت میکردند. در 1935 که دولت انگلیس موافقت خود را با برگزاری انتخابات اعلام نمود، ابوالقاسم فضل الحق، از رهبران مسلمانان، پس از پیروزی در انتخابات در بنگال کابینه خود را تشکیل داد. وی به توسعه فرهنگ و دانش اهتمام ورزید که بدین ترتیب مسلمانان تشویق و ترغیب به فراگیری علم و دانش شدند و در مراحل بعدی بخش عظیمی از طبقه متوسط جامعه را تشکیل دادند. با شروع جنگ جهانی دوم، آزادیخواهان بر خواستهای خود پافشاری کردند و انگلیسیها به طور ضمنی پذیرفتند که در صورت پیروزی انگلیس در جنگ، استقلال به هندوستان داده خواهد شد. در طول سالیان جنگ، نزاع و کشمکشهای مذهبی و فرقهای سراسر هند و بنگال را فراگرفت که بر اثر آن هزاران نفر کشته شدند و داراییها و اموال مسلمانان به غارت رفت. | ||
در چنین شرایطی، در23 مارس1940م در مجمع شورای سالانه حزب مسلم لیگ، طرح تاریخی لاهور از سوی جناح مطرح شد که سرانجام منجر به تقسیم شبه قاره گردید. وی در طرح خود خواهان ایجاد سرزمین مستقلی برای مسلمانان براساس اکثریت نفوس مسلم در مناطق موردنظر گردید که این طرح در مجمع عمومی به تصویب شرکتکنندگان رسید. سرانجام، پس از یک دوره مذاکرات و درگیریها، در1946م انتخابات سراسری در شبه قاره برگزار گردید. در تاریخ نهم ژوئیه 1947م پایان سلطه نیروهای انگلیسی در شبه قاره وتاسیس دو کشور مستقل هند و پاکستان رسماً اعلام گردید. پس از استقلال پاکستان اختلافات میان دو بخش شرقی و غربی کشور شروع شد که به جدایی بخش شرقی پاکستان و تاسیس کشور بنگلادش در 1971 منجر گردید. مسلمانان پس از تاسیس بنگلادش نیز قدرت را در این کشور در دست داشتند. | در چنین شرایطی، در23 مارس1940م در مجمع شورای سالانه حزب مسلم لیگ، طرح تاریخی لاهور از سوی جناح مطرح شد که سرانجام منجر به تقسیم شبه قاره گردید. وی در طرح خود خواهان ایجاد سرزمین مستقلی برای مسلمانان براساس اکثریت نفوس مسلم در مناطق موردنظر گردید که این طرح در مجمع عمومی به تصویب شرکتکنندگان رسید. سرانجام، پس از یک دوره مذاکرات و درگیریها، در1946م انتخابات سراسری در شبه قاره برگزار گردید. در تاریخ نهم ژوئیه 1947م پایان سلطه نیروهای انگلیسی در شبه قاره وتاسیس دو کشور مستقل هند و پاکستان رسماً اعلام گردید. پس از استقلال پاکستان اختلافات میان دو بخش شرقی و غربی کشور شروع شد که به جدایی بخش شرقی پاکستان و تاسیس کشور بنگلادش در 1971 منجر گردید. مسلمانان پس از تاسیس بنگلادش نیز قدرت را در این کشور در دست داشتند. | ||
=سیاست مذهبی حکومت= | =سیاست مذهبی حکومت= | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
ابن بطوطه مینویسد: | ابن بطوطه مینویسد: | ||
در طول حکومت فخرالدین مبارک شاه، درویشها علاوه بر احترامی که حکمرانان برایشان قائل بودند، از امکانات زیادی از جمله مسافرت رایگان توسط قایق، غذا و غیره بر خوردار بودند. به دستور سلاطین وقت، هنگامی که درویشی وارد شهر میشد، حاکم شهر از وی استقبال میکرد و نیمی از خزانه دولت در اختیارش قرار میگرفت. | در طول حکومت فخرالدین مبارک شاه، درویشها علاوه بر احترامی که حکمرانان برایشان قائل بودند، از امکانات زیادی از جمله مسافرت رایگان توسط قایق، غذا و غیره بر خوردار بودند. به دستور سلاطین وقت، هنگامی که درویشی وارد شهر میشد، حاکم شهر از وی استقبال میکرد و نیمی از خزانه دولت در اختیارش قرار میگرفت. | ||
در دوران مغول نیز صوفیان و درویشان به توسعه نفوذ اسلامی میپرداختند. خواجه معین الدین چشتی، معروف به سلطان اولیا هندوستان، در همین ایام میزیست. در دوران استیلای انگلیس بر شبه قاره نیز بعضی از رهبران مذهبی عهدهدار هدایت قیامها علیه بریتانیا بودند. از جمله این افراد فکیر منجو شاه (1763- 1787م)، شاه ولی الله (1779- 1831م)، سید احمد برلوی، اسماعیل شاهد، میر نصار علی، حاجی شریعت الله، محسن الدین الیاس و مولانا کرامت علی بودند که با الهام از تعالیم اسلامی روحیه جهاد و | در دوران مغول نیز صوفیان و درویشان به توسعه نفوذ اسلامی میپرداختند. خواجه معین الدین چشتی، معروف به سلطان اولیا هندوستان، در همین ایام میزیست. در دوران استیلای انگلیس بر شبه قاره نیز بعضی از رهبران مذهبی عهدهدار هدایت قیامها علیه بریتانیا بودند. از جمله این افراد فکیر منجو شاه (1763- 1787م)، شاه ولی الله (1779- 1831م)، سید احمد برلوی، اسماعیل شاهد، میر نصار علی، حاجی شریعت الله، محسن الدین الیاس و مولانا کرامت علی بودند که با الهام از تعالیم اسلامی روحیه جهاد و مبارزهطلبی را در مسلمانان بنگلادش تبلیغ و تشویق میکردند. ابوالقاسم فضل الحق از بریسال بنگلادش و مولانا عبدالحمید خان باشانی از دیگر رهبران سرشناس و مذهبی بنگال میباشند که در مبارزات استقلالطلبانه شبه قاره و پس از آن در استقلال بنگلادش نقش مهمیداشتند. | ||
=روند تأثیر تبلیغ و ترویج مذاهب= | =روند تأثیر تبلیغ و ترویج مذاهب= | ||
پیروان مذهب بودا که مورد نفرت و آزار هندو مذهبان قرار داشتند، با ورود اسلام به بنگال تحت نفوذ این آیین عدالت جو و بشر دوست قرار گرفتند و بسیاری از آنان مسلمان شدند. با تأسیس حکومت ترکان مسلمان در بنگال، برهمنها (طبقه مرفه و درجه اول هندوییسم) نفوذ و استیلای خود را از دست دادند و ارکان اقتدارشان از بین رفت. | پیروان مذهب بودا که مورد نفرت و آزار هندو مذهبان قرار داشتند، با ورود اسلام به بنگال تحت نفوذ این آیین عدالت جو و بشر دوست قرار گرفتند و بسیاری از آنان مسلمان شدند. با تأسیس حکومت ترکان مسلمان در بنگال، برهمنها (طبقه مرفه و درجه اول هندوییسم) نفوذ و استیلای خود را از دست دادند و ارکان اقتدارشان از بین رفت. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
=نتیجهگیری:= | =نتیجهگیری:= | ||
از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: دین یهود به 71 فرقه و امت حضرت عیسی به 72 فرقه تقسیم شداند و امت من به 73 فرقه تقسیم خواهند شد که از میان آنان فقط یک فرقه رستگار است و بقیه تباه خواهند شد. نخستین نویسندگان ملل و نحل، مانند ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (متوفی 330ق/941م)، عبدالقاهر بغدادی (متوفی 429ق/ 1037م)، ابن حزم (متوفی 456ق/1064م) و شهرستانی (متوفی 456ق/1064م)، کتابهایی در تبیین رفتار و افکار فرقههای مختلف اسلامی- که بر اساس نوشتههای اهل سنت، آنان را خارج از دین و فاسد میدانستند- نوشتند. آنها تاکید فراوان بر اختلاف میان فرقههای شیعه داشتند، اما نتوانستند کثرت فرقههای مختلف اهل سنت را- که علیرغم تلاش دولتها برای حفظ ظاهر و حدت، پدید آمدند- نادیده بگیرند. | از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: دین یهود به 71 فرقه و امت حضرت عیسی به 72 فرقه تقسیم شداند و امت من به 73 فرقه تقسیم خواهند شد که از میان آنان فقط یک فرقه رستگار است و بقیه تباه خواهند شد. نخستین نویسندگان ملل و نحل، مانند ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (متوفی 330ق/941م)، عبدالقاهر بغدادی (متوفی 429ق/ 1037م)، ابن حزم (متوفی 456ق/1064م) و شهرستانی (متوفی 456ق/1064م)، کتابهایی در تبیین رفتار و افکار فرقههای مختلف اسلامی- که بر اساس نوشتههای اهل سنت، آنان را خارج از دین و فاسد میدانستند- نوشتند. آنها تاکید فراوان بر اختلاف میان فرقههای شیعه داشتند، اما نتوانستند کثرت فرقههای مختلف اهل سنت را- که علیرغم تلاش دولتها برای حفظ ظاهر و حدت، پدید آمدند- نادیده بگیرند. | ||
در حقیقت، | در حقیقت، رقابتهای طایفهای و قبیلهای عرب، در دوران حیات پیامبر(ص) کاملاً نابود نشد. مهاجرین و انصار با یکدیگر برادر محسوب میشدند، اما همزمان با رحلت پیامبر (ص)، انصار از مهاجرین جدا شدند. قریش با بی میلی تمام، پیامبری حضرت محمد (ص) را پذیرفته بود. از طرفی، پیش از رحلت رسول خدا، عده منافقان به نحو چشمگیری زیاد شده بود. پیامبر (ص) از آغاز رسالت تا زمان رحلتشان، بر اساس حکم الهی، در مجامع عمومی و محافل خصوصی اعلام میکرد که علی (ع) وزیر و خلیفه اوست. این تصمیم مسلّماً تحت تاثیر ملاحظات خانوادگی نبود، بلکه سابقه ایمان، سلحشوری، فداکاری و دانش علی (ع) بیانگر حقانیت این انتخاب الهی بود. به هر حال، سران قریش خواب به دست آوردن شکوه و جلالی را که خداوند به پیامبر(ص) عنایت کرده بود، میدیدند و برای رسیدن به این آرزو، هیچ فرصتی را از دست نمیدادند. | ||
عمربن خطاب، با تمسک به این تئوری که کتاب خدا به تنهایی آنها را کفایت میکند، از وصیت کتبی رسول خدا جلوگیری کرد. کوشش انصار برای جلوگیری از کار عمر و حامیانش در انتخاب جانشین پیامبر(ص) به نتیجه نرسید. حرکتهای زیرکانه ابوبکر وعمر، زیرپای انصار را که به علت حسادتهای قبیلهای میانشان شکاف وجود داشت، خالی کرد. ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح، با تکیه بر اینکه امامت حق ذاتی و لاینفک قریش است، برنده جنگ شدند و بنیهاشم از حق خود محروم ماندند. انبوه جمعیت در مسجد مدینه به این عمل انجام شده تن در دادند. اما در عین حال، بنیهاشم و گروهی دیگر از اصحاب برجسته پیامبر (ص)، دست از مخالفت و مقاومت نکشیدند. | عمربن خطاب، با تمسک به این تئوری که کتاب خدا به تنهایی آنها را کفایت میکند، از وصیت کتبی رسول خدا جلوگیری کرد. کوشش انصار برای جلوگیری از کار عمر و حامیانش در انتخاب جانشین پیامبر(ص) به نتیجه نرسید. حرکتهای زیرکانه ابوبکر وعمر، زیرپای انصار را که به علت حسادتهای قبیلهای میانشان شکاف وجود داشت، خالی کرد. ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح، با تکیه بر اینکه امامت حق ذاتی و لاینفک قریش است، برنده جنگ شدند و بنیهاشم از حق خود محروم ماندند. انبوه جمعیت در مسجد مدینه به این عمل انجام شده تن در دادند. اما در عین حال، بنیهاشم و گروهی دیگر از اصحاب برجسته پیامبر (ص)، دست از مخالفت و مقاومت نکشیدند. | ||
برتری سیاسی قریش، حمایت از حضرت علی (ع) را مشکل میساخت. علائق سیاسی جامعه، روابط معنوی و دینی را تحت الشعاع خود قرار داده بود. معاویه بنیانگذار سلسله امویها، رسم سب و لعن حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) را در مجامع عمومی بنیان نهاد. علمای درباری، قرآن و سنت را با استناد به گفتههای اصحاب پیامبر (ص) که از قدرت و مقام در دولتهای پیشین برخوردار بودند، تفسیر میکردند، آنها توجه چندانی به اهل بیت (ع) نداشتند و حتی مصوبات سیاسی و مقررات اداری به بدنه سیاسی اسلام پیوند داده میشد. از آن به بعد بود که حزب حاکم و پیروانشان، «اهل سنت» و «جماعت» و یا «سنی» نامیده شدند. | برتری سیاسی قریش، حمایت از حضرت علی (ع) را مشکل میساخت. علائق سیاسی جامعه، روابط معنوی و دینی را تحت الشعاع خود قرار داده بود. معاویه بنیانگذار سلسله امویها، رسم سب و لعن حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) را در مجامع عمومی بنیان نهاد. علمای درباری، قرآن و سنت را با استناد به گفتههای اصحاب پیامبر (ص) که از قدرت و مقام در دولتهای پیشین برخوردار بودند، تفسیر میکردند، آنها توجه چندانی به اهل بیت (ع) نداشتند و حتی مصوبات سیاسی و مقررات اداری به بدنه سیاسی اسلام پیوند داده میشد. از آن به بعد بود که حزب حاکم و پیروانشان، «اهل سنت» و «جماعت» و یا «سنی» نامیده شدند. | ||
عده اندکی از اصحاب رسول خدا در دوران حیات آن حضرت از حضرت علی (ع) الهام میگرفتند. این عده به عنوان شیعیان علی (ع) مشهور بودند و امامت را یک منصب سیاسی نمیدانستند، بلکه آن را ادامه ماموریت پیامبر (ص) تفسیر میکردند. هر چند که به امام وحی نمیشود، اما او حجت خداست و جهان، هیچ گاه بدون حجت نمیماند، و لذا وجود امام – حاضر یا غایب – ضروری است. به عقیده آنان، آیات قرآن به روشنی، ولایت وامامت حضرت علی (ع) و استمرار آن را در نسل بلا وسطه او خاطر نشان کرده است. | عده اندکی از اصحاب رسول خدا در دوران حیات آن حضرت از حضرت علی (ع) الهام میگرفتند. این عده به عنوان شیعیان علی (ع) مشهور بودند و امامت را یک منصب سیاسی نمیدانستند، بلکه آن را ادامه ماموریت پیامبر (ص) تفسیر میکردند. هر چند که به امام وحی نمیشود، اما او حجت خداست و جهان، هیچ گاه بدون حجت نمیماند، و لذا وجود امام – حاضر یا غایب – ضروری است. به عقیده آنان، آیات قرآن به روشنی، ولایت وامامت حضرت علی (ع) و استمرار آن را در نسل بلا وسطه او خاطر نشان کرده است. | ||
واقعیات غیر قابل انکار از حضرت علی و یازده جانشین او، مؤید حقانیت اعتقادات شیعه است. لیکن بعضی از شیفتگان حضرت علی(ع) و ائمه(ع) آن چنان مجذوب شخصیت حضرت علی(ع) بودند که در مورد فضایل او راه افراط را پیمودند، به حدی که برخی از آنها به «غلات» شهرت پیدا کردند. سخنان غلات درباره علی (ع) و ائمه، موجب برآشفتن ایشان شد و در نتیجه آنها را از خود راندند و ادعاهای افراطی آنان را انکار کردند. اما عقاید غلات کاملاً از میان نرفت، حتی برخی از علمای بر جسته اهل سنت همچون امام شافعی نیز درباره علی (ع) سخنان غلوآمیزی بیان داشتهاند. علمای سرسخت سنی، مانند مخدوم الملک ملا عبدالله سلتان پوری، معتقدند که گوینده چنین سخنانی قائل به حلول است، اما ستایش کنندگان سنی مذهب حضرت علی (ع) دلسرد نشدند. گفتنی است که «جت» های «سند» که اسلام آورده بودند، معتقد شدند که حضرت علی(ع) تجسم خداست. | واقعیات غیر قابل انکار از حضرت علی و یازده جانشین او، مؤید حقانیت اعتقادات شیعه است. لیکن بعضی از شیفتگان حضرت علی(ع) و ائمه(ع) آن چنان مجذوب شخصیت حضرت علی(ع) بودند که در مورد فضایل او راه افراط را پیمودند، به حدی که برخی از آنها به «غلات» شهرت پیدا کردند. سخنان غلات درباره علی (ع) و ائمه، موجب برآشفتن ایشان شد و در نتیجه آنها را از خود راندند و ادعاهای افراطی آنان را انکار کردند. اما عقاید غلات کاملاً از میان نرفت، حتی برخی از علمای بر جسته اهل سنت همچون امام شافعی نیز درباره علی (ع) سخنان غلوآمیزی بیان داشتهاند. علمای سرسخت سنی، مانند مخدوم الملک ملا عبدالله سلتان پوری، معتقدند که گوینده چنین سخنانی قائل به حلول است، اما ستایش کنندگان سنی مذهب حضرت علی (ع) دلسرد نشدند. گفتنی است که «جت» های «سند» که اسلام آورده بودند، معتقد شدند که حضرت علی(ع) تجسم خداست. | ||
علی (ع) زندگی آرام و ساکتی را در سراسر دوران حکومت خلفا سپری کرد. ایشان ایده ابوسفیان را که پیشنهاد اقدام نظامی علیه ابوبکر را میداد، قبول نکرد. هر چند حضرت امیر(ع) همیشه برای | علی (ع) زندگی آرام و ساکتی را در سراسر دوران حکومت خلفا سپری کرد. ایشان ایده ابوسفیان را که پیشنهاد اقدام نظامی علیه ابوبکر را میداد، قبول نکرد. هر چند حضرت امیر(ع) همیشه برای خواستهای برحقش پافشاری میکرد، هرگز دست به اقدام نظامی نزد. کوشش برخی از نویسنده گان سنی مذهب این است که اثبات کنند حضرت علی(ع) به طور جدی و فعالانه با خلفا همکاری میکرد. اما مدارک آنها این نظریه را تایید نمیکند، بلکه از آن مدارک چنین به نظر میرسد که حضرت علی(ع) هیچ تردیدی برای جنگ بابیعدالتی از خود نشان نداد. ابوبکر و عمر به خاطر منافع سیاسی خود، مشاورتها و قضاوتهای حضرت علی(ع) را محترم میشمردند، اما عثمان آن را نیز نادیده گرفت. | ||
به گفته علمای واقع بین اهل سنت، عایشه، همسر پیامبر (ص)، و نیز بعضی از اصحاب پیامبر(ص) همچون طلحه و زبیر، به حضرت علی (ع) مهلت ندادند تا برنامههای اصلاحی خود را انجام دهد و به بهانه تاخیر در اقدام علیه قاتلین عثمان، با حضرت علی (ع) جنگیدند. پس از شکست آنها معاویه فرزند ابی سفیان، با تمام قدرت علیه حضرت علی (ع) لشکر کشید. در جنگهایی که در مخالفت با حضرت علی (ع) صورت گرفت، گروه بسیاری از اصحاب رسول خدا و مسلمانان راستین به قتل رسیدند. هر چند دشمنان علی (ع) به او فرصت کافی ندادند، آن حضرت در مدت کوتاه حکومتش در اداره و حفظ مساوات و عدالت قصور نورزید. هیچ حکومت منصفی در جهان نمیتواند اقدامات و تدابیر حضرت علی (ع) را نادیده بگیرد. | به گفته علمای واقع بین اهل سنت، عایشه، همسر پیامبر (ص)، و نیز بعضی از اصحاب پیامبر(ص) همچون طلحه و زبیر، به حضرت علی (ع) مهلت ندادند تا برنامههای اصلاحی خود را انجام دهد و به بهانه تاخیر در اقدام علیه قاتلین عثمان، با حضرت علی (ع) جنگیدند. پس از شکست آنها معاویه فرزند ابی سفیان، با تمام قدرت علیه حضرت علی (ع) لشکر کشید. در جنگهایی که در مخالفت با حضرت علی (ع) صورت گرفت، گروه بسیاری از اصحاب رسول خدا و مسلمانان راستین به قتل رسیدند. هر چند دشمنان علی (ع) به او فرصت کافی ندادند، آن حضرت در مدت کوتاه حکومتش در اداره و حفظ مساوات و عدالت قصور نورزید. هیچ حکومت منصفی در جهان نمیتواند اقدامات و تدابیر حضرت علی (ع) را نادیده بگیرد. | ||
امام حسن (ع) پس از شهادت حضرت علی (ع)، با معاویه پیمان صلح امضا کرد تا بار دیگر آرامش را به میان مسلمین باز گرداند، اما معاویه تمام شرایط صلح را زیر پا گذاشت و پس از به شهادت رساندن امام حسن (ع)، یزید را جانشین خود معرفی کرد. امام حسین (ع) از پذیرفتن این اقدام معاویه امتناع کرد. معاویه در قبال امام حسن (ع)، مواضع تهدیدآمیزی گرفت، اما هیچ اقدام خشونت آمیزی را به این منظور اتخاذ نکرد. بر خلاف معاویه، یزید پس از به قدرت رسیدن، عرصه را بر امام حسین (ع) و یارانش تنگ کرد. امام حسین (ع) با 72 نفر از یارانش که طفل شیر خواری هم در میان آنها بود، در زمین کربلا به شهادت رسیدند و اعضای خانواده امام بیرحمانه مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند. به هر حال، فداکاری امام حسین (ع) و یارانش در راه اسلام و عزم آنان در مبارزه با پلیدی، اسلام را تثبیت کرد و روح تازهای به ارزشهای معنوی اسلام بخشید؛ شیعه و سنی از سران بنیامیه بیزاری جستند و موضعی آرام و بی اعتنا اتخاذ کردند، اما بنیامیه هر دو گروه را به صورت وحشتناکی مورد شکنجه و آزار قرار دادند؛ پس از آن نیز ظالمان همواره معصومان (ع) را به شیوههای گوناگون به شهادت میرساندند. | امام حسن (ع) پس از شهادت حضرت علی (ع)، با معاویه پیمان صلح امضا کرد تا بار دیگر آرامش را به میان مسلمین باز گرداند، اما معاویه تمام شرایط صلح را زیر پا گذاشت و پس از به شهادت رساندن امام حسن (ع)، یزید را جانشین خود معرفی کرد. امام حسین (ع) از پذیرفتن این اقدام معاویه امتناع کرد. معاویه در قبال امام حسن (ع)، مواضع تهدیدآمیزی گرفت، اما هیچ اقدام خشونت آمیزی را به این منظور اتخاذ نکرد. بر خلاف معاویه، یزید پس از به قدرت رسیدن، عرصه را بر امام حسین (ع) و یارانش تنگ کرد. امام حسین (ع) با 72 نفر از یارانش که طفل شیر خواری هم در میان آنها بود، در زمین کربلا به شهادت رسیدند و اعضای خانواده امام بیرحمانه مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند. به هر حال، فداکاری امام حسین (ع) و یارانش در راه اسلام و عزم آنان در مبارزه با پلیدی، اسلام را تثبیت کرد و روح تازهای به ارزشهای معنوی اسلام بخشید؛ شیعه و سنی از سران بنیامیه بیزاری جستند و موضعی آرام و بی اعتنا اتخاذ کردند، اما بنیامیه هر دو گروه را به صورت وحشتناکی مورد شکنجه و آزار قرار دادند؛ پس از آن نیز ظالمان همواره معصومان (ع) را به شیوههای گوناگون به شهادت میرساندند. | ||
رهبران معنوی اهل سنت که به صوفیه معروفاند، برای حفظ جان خود دچار مشکلاتی بودند. در سال 75 قمری، رهبر صوفیه حسن بصری مجبور شد پنهان شود و تا مرگ حجاج حاکم اموی در سال 714م (مطابق 95 قمری) محل اختفای او معلوم نشد. ائمه (ع) و صوفیان بر جسته، کسی را تشویق به شورش علیه حکومت نکردند. صوفیها بعضی از تعلیمات معنوی ائمه (ع) را در طریقه خودشان وارد کردند. به عقیده شیعه، فقط ائمه (ع) حجت واقعی خدا هستند، اما صوفیه، «حجت» را به اولیای زنده و همچنین اولیای خیالی تعمیم دادند. | رهبران معنوی اهل سنت که به صوفیه معروفاند، برای حفظ جان خود دچار مشکلاتی بودند. در سال 75 قمری، رهبر صوفیه حسن بصری مجبور شد پنهان شود و تا مرگ حجاج حاکم اموی در سال 714م (مطابق 95 قمری) محل اختفای او معلوم نشد. ائمه (ع) و صوفیان بر جسته، کسی را تشویق به شورش علیه حکومت نکردند. صوفیها بعضی از تعلیمات معنوی ائمه (ع) را در طریقه خودشان وارد کردند. به عقیده شیعه، فقط ائمه (ع) حجت واقعی خدا هستند، اما صوفیه، «حجت» را به اولیای زنده و همچنین اولیای خیالی تعمیم دادند. | ||
هجویری میگوید: | هجویری میگوید: | ||
خداوند اولیا را حاکمان جهان قرار داده است. آنها کاملاً شیفته و مجذوب اوامر اویند و از پیروی هواهای نفسانی به دورند. از برکت وجود آنهاست که از آسمان باران نازل میشود و به خاطر زندگانی خالصانه آنها گیاهان از زمین میرویند و به خاطر تاثیر روحانی آنها، مسلمانان بر کافران پیروز میشوند. در میان آنها چهار هزار نفر هستند که پنهان میباشند و همدیگر را | خداوند اولیا را حاکمان جهان قرار داده است. آنها کاملاً شیفته و مجذوب اوامر اویند و از پیروی هواهای نفسانی به دورند. از برکت وجود آنهاست که از آسمان باران نازل میشود و به خاطر زندگانی خالصانه آنها گیاهان از زمین میرویند و به خاطر تاثیر روحانی آنها، مسلمانان بر کافران پیروز میشوند. در میان آنها چهار هزار نفر هستند که پنهان میباشند و همدیگر را نمیشناسند و به شان والای خویش توجهی ندارند. اینان در همه شرایط برای خودشان و دیگران ناشناخته و پنهاناند. احادیثی دال بر این حقیقت وارد شده است و من خودم بحمدالله در این مورد مشهوداتی داشته ام. اما از این میان، کسانی که قدرت قبض وبسط دارند و ماموران بار گاه الهی هستند، سیصد نفرند که «اخیار» نامیده میشوند و چهل نفر «ابدال»، هفت نفر «ابرار» و چهار نفر «اوتاد» و سه نفر«نقبا» و یک نفر «قطب» یا «قوس» خوانده میشوند که همه اینها یکدیگر را میشناسند و جز با رضایت همدیگر نمیتوانند عمل کنند. | ||
علمای سنی سرسختانه با عقیده شیعه در مورد غیبت امام دوازدهم مخالفت میکنند، اما با اولیای پنهان و آشکار چون اخیار، ابدال، نقبا و قطب یا قوس مخالفتی ندارند. تنها وهابیون معاصر میتوانند اظهارات هجویری را زیر سؤال برند، ولی بر همین مبنا وهابیها نمیتوانند اختیارات پیامبر (ص) را هم قبول کنند. | علمای سنی سرسختانه با عقیده شیعه در مورد غیبت امام دوازدهم مخالفت میکنند، اما با اولیای پنهان و آشکار چون اخیار، ابدال، نقبا و قطب یا قوس مخالفتی ندارند. تنها وهابیون معاصر میتوانند اظهارات هجویری را زیر سؤال برند، ولی بر همین مبنا وهابیها نمیتوانند اختیارات پیامبر (ص) را هم قبول کنند. | ||
مسئله انتظار ظهور در اعتقاد اهل سنت نیز به همان گونه که در احادیث شیعه وجود دارد، ریشه دار است. ابن خلدون- دانشمند مشهور اهل سنت- با بررسی احادیث مربوط به حضرت مهدی (عج) در کتابهای اهل سنت میگوید: | مسئله انتظار ظهور در اعتقاد اهل سنت نیز به همان گونه که در احادیث شیعه وجود دارد، ریشه دار است. ابن خلدون- دانشمند مشهور اهل سنت- با بررسی احادیث مربوط به حضرت مهدی (عج) در کتابهای اهل سنت میگوید: | ||
این مسئله در میان همه مسلمانها و در همه اعصار معروف و مورد قبول بوده که در آخر الزمان حتماً مردی از خاندان رسول خدا (ص) ظهور خواهد کرد؛ کسی که دین را تقویت میکند و عدالت را حاکم میگرداند، مسلمانان از او پیروی میکنند و بر تمام قلمرو اسلام دست خواهد یافت که نام او مهدی است. در همان زمان است که دجال ظاهر میشود و نشانههای قیامت، آن گونه که در صحیح آمده است، ظاهر خواهد شد. پس از مهدی، عیسی فرود میآید و دجال را میکشد، یا موسی همراه مهدی میآید تا او را در کشتن دجال، یاری دهد و به او اقتدا میکند. | این مسئله در میان همه مسلمانها و در همه اعصار معروف و مورد قبول بوده که در آخر الزمان حتماً مردی از خاندان رسول خدا (ص) ظهور خواهد کرد؛ کسی که دین را تقویت میکند و عدالت را حاکم میگرداند، مسلمانان از او پیروی میکنند و بر تمام قلمرو اسلام دست خواهد یافت که نام او مهدی است. در همان زمان است که دجال ظاهر میشود و نشانههای قیامت، آن گونه که در صحیح آمده است، ظاهر خواهد شد. پس از مهدی، عیسی فرود میآید و دجال را میکشد، یا موسی همراه مهدی میآید تا او را در کشتن دجال، یاری دهد و به او اقتدا میکند. | ||
کتابهای حدیثی شیعه و سنی تقریباً احادیث یکسانی را از رسول خدا درباره حضرت مهدی(ع) نقل میکنند و نقش | کتابهای حدیثی شیعه و سنی تقریباً احادیث یکسانی را از رسول خدا درباره حضرت مهدی(ع) نقل میکنند و نقش خارقالعادهای را به او نسبت میدهند. در طول تاریخ، گاه به گاه، عدهای ماجراجو در مناطق مختلف جهان از جمله هندوستان خودشان را مهدی معرفی کردهاند. مسئله انتظار باعث شد تا گروهی در میان شیعه وفات امام خاصی را انکار کنند. بعضی از ائمه نیز به عنوان مهدی معرفی شدهاند. باقریه اظهار میداشتند که پس از وفات امام باقر(ع)، امامت پایان یافت. پس از امام صادق(ع) طرفداران اسماعیل (پسر امام صادق(ع)) فرقه شیعی و مستقل اسماعیلیه را تاسیس کردند. واقفیه عقیده داشتند که امام صادق(ع) از دنیا نرفته و به عنوان مهدی باز خواهد گشت. فطحیه نیز معتقد شدند که فرزند امام صادق (ع) (عبدالله افطح)، جانشین پدرش شد. پیروان محمد (چهارمین پسر امام صادق-ع-) فرقه شمیتیه را تشکیل دادند. | ||
بر مبنای مسئله انتظار، پس از وفات امام موسی کاظم (ع) سه فرقه مهم سر بر آوردند. همین طور پس از شهادت امام رضا (ع) سه فرقه و پس از رحلت امامهادی (ع) سه فرقه و پس از وفات امام حسن عسکری (ع) نیز پنج فرقه به وجود آمدند. پس از امام عسکری (ع) گروههای منحرف چند سال اغتشاش فکری خطرناکی را برسر جانشین او، امام دوازدهم، و نیز مفهوم غیبت رواج دادند. کم کم گروههای بی بنیان و سست از بین رفتند و عده زیادی از شیعیان، معتقد به امامت حضرت مهدی (عج) شدند. احادیثی که از طریق اهل سنت روایت شده است نیز عقاید شیعه را تقویت میکند؛ هر چند عدهای از راویان، اصطلاح «امیر» یا «خلیفه» را به جای «امام» در روایاتشان به کار بردهاند. در میان راویان اهل سنت که این روایات را نقل کردهاند، اصحاب مشهور رسول خدا- همچون عمربن خطاب، عبدالله بن مسعود و جابر بن سمره- هستند. در میان راویان شیعه نیز شخصیتهایی چون عبدالله بن جعفر طیار، سلمان فارسی، ابوالهیثم ابن التّیهان، خزیمه بن ثابت، عماربن یاسر، مقداد و ابوایوب انصاری وجود دارند. در حدیثی که راویان شیعی نقل کردهاند، چنین وارد شده است: | بر مبنای مسئله انتظار، پس از وفات امام موسی کاظم (ع) سه فرقه مهم سر بر آوردند. همین طور پس از شهادت امام رضا (ع) سه فرقه و پس از رحلت امامهادی (ع) سه فرقه و پس از وفات امام حسن عسکری (ع) نیز پنج فرقه به وجود آمدند. پس از امام عسکری (ع) گروههای منحرف چند سال اغتشاش فکری خطرناکی را برسر جانشین او، امام دوازدهم، و نیز مفهوم غیبت رواج دادند. کم کم گروههای بی بنیان و سست از بین رفتند و عده زیادی از شیعیان، معتقد به امامت حضرت مهدی (عج) شدند. احادیثی که از طریق اهل سنت روایت شده است نیز عقاید شیعه را تقویت میکند؛ هر چند عدهای از راویان، اصطلاح «امیر» یا «خلیفه» را به جای «امام» در روایاتشان به کار بردهاند. در میان راویان اهل سنت که این روایات را نقل کردهاند، اصحاب مشهور رسول خدا- همچون عمربن خطاب، عبدالله بن مسعود و جابر بن سمره- هستند. در میان راویان شیعه نیز شخصیتهایی چون عبدالله بن جعفر طیار، سلمان فارسی، ابوالهیثم ابن التّیهان، خزیمه بن ثابت، عماربن یاسر، مقداد و ابوایوب انصاری وجود دارند. در حدیثی که راویان شیعی نقل کردهاند، چنین وارد شده است: | ||
ای مردم! ولایت (قدرت قانونی) فقط به علی بن ابیطالب (ع) و امنای نسل من و اولاد برادرم علی واگذار گردیده است. او اولین آنها و دو فرزندش حسن و حسین، یکی بعد از دیگری، جانشین او هستند. آنها تا باز گشت به سوی خدا خود را از قرآن جدا نخواهندکرد. | ای مردم! ولایت (قدرت قانونی) فقط به علی بن ابیطالب (ع) و امنای نسل من و اولاد برادرم علی واگذار گردیده است. او اولین آنها و دو فرزندش حسن و حسین، یکی بعد از دیگری، جانشین او هستند. آنها تا باز گشت به سوی خدا خود را از قرآن جدا نخواهندکرد. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
پس از غیبت امام دوازدهم، بزرگان شیعه در قرنهای متوالی، برای حفظ میراث و تعلیمات ائمه(ع) تلاش فراوانی کردند. آنها حشو و زواید افکار غلات را از نوشتههای موجود محو ساختند. تخریب کتابخانههای شیعه به دست سلسلههای حاکم، جهان اسلام را از آثار عمیق و بی شمار شیعه در قرون اولیه محروم ساخته بود. تحقیقات کلینی، ابن بابویه، شیخ مفید، سید مرتضی (علم الهدی)، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (شیخ الطایفه)، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن طاووس حلی و شاگردانشان، در تبیین و تفسیر عقاید شیعه سهم بسزایی داشته است. سید رضی حدود 240 خطبه حضرت علی (ع) را در کتاب با ارزش [[نهجالبلاغه]] جمعآوری کرد و آنها را از نابودی مصون ساخت. | پس از غیبت امام دوازدهم، بزرگان شیعه در قرنهای متوالی، برای حفظ میراث و تعلیمات ائمه(ع) تلاش فراوانی کردند. آنها حشو و زواید افکار غلات را از نوشتههای موجود محو ساختند. تخریب کتابخانههای شیعه به دست سلسلههای حاکم، جهان اسلام را از آثار عمیق و بی شمار شیعه در قرون اولیه محروم ساخته بود. تحقیقات کلینی، ابن بابویه، شیخ مفید، سید مرتضی (علم الهدی)، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (شیخ الطایفه)، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن طاووس حلی و شاگردانشان، در تبیین و تفسیر عقاید شیعه سهم بسزایی داشته است. سید رضی حدود 240 خطبه حضرت علی (ع) را در کتاب با ارزش [[نهجالبلاغه]] جمعآوری کرد و آنها را از نابودی مصون ساخت. | ||
دانشمندان متقدم سنی، کراراً سخنان حضرت علی (ع) و فرزندانش را در کتابهای خود نقل کردهاند. گروهی از متصوفه که تاریخ اولیای خود را نوشتهاند، تعداد قابل ملاحظهای از سخنان ائمه (ع) را به بزرگان بر جسته خودشان نسبت دادهاند. هنگامی که دولتمردان سنی و متعصب، کتابخانههای شیعه را میسوزاندند و خراب میکردند، در همان حال، برخی از علمای متعصب سنی، تصویر شیعه را با استناد به مسائل جدلی و افسانهای در آثار اولیه شیعه، بد جلوه میدادند و شیعیان را عمدتاً به علت اعتقاد شدید به تبری از غاصبان حقوق اهل بیت(ع) رافضی معرفی میکردند. اظهار تبری از طرف شیعه، به منظور اشاعه محبت و دوستی عترت پیامبر (ص) در اذهان صورت میگرفت. اهل تسنن همه اصحاب پیامبر (ص) را عادل میدانند، اما شیعه فقط اصحابی را ستایش میکند که به همه تعلیمات خدا و پیامبر (ص)، آن گونه که ائمه (ع) تفسیر مینمایند، معتقد و پایبند بودهاند. توسط شماری از متعصبان سنی، اعتقاد امامیه در مورد عصمت ائمه (ع) و ضرورت وجود حجت خدا در همه اعصار و ضرورت شناخت امام عصر(عج)، به صورت شرم آوری بدجلوه داده شده است. برخی از اخبار و نظریهای که در قدیم در برخی از کتابهای شیعه وجود داشت، مبنی بر اینکه متن حاضر قرآن تحریف شده و بعضی از آیات و سورهها حذف شده است، به وسیله ابن بابویه، شیخ مفید و علمای دیگر رد و بی پایه اعلام شد. اما کتابهای جدلی سنیها، تمام عقاید شیعه را مردود میدانند. بعضی از سنیها، از انکار یازده امام خودداری میکنند، اما به راحتی، خدمات معنوی و علمی ائمه (ع) به اسلام و بشریت را ناچیز میشمرند. آنان برای خود هیچ محدودیتی در محکوم کردن امام دوازدهم، غیبت او و نقش سیاسی او به عنوان «قائم» قائل نیستند. | دانشمندان متقدم سنی، کراراً سخنان حضرت علی (ع) و فرزندانش را در کتابهای خود نقل کردهاند. گروهی از متصوفه که تاریخ اولیای خود را نوشتهاند، تعداد قابل ملاحظهای از سخنان ائمه (ع) را به بزرگان بر جسته خودشان نسبت دادهاند. هنگامی که دولتمردان سنی و متعصب، کتابخانههای شیعه را میسوزاندند و خراب میکردند، در همان حال، برخی از علمای متعصب سنی، تصویر شیعه را با استناد به مسائل جدلی و افسانهای در آثار اولیه شیعه، بد جلوه میدادند و شیعیان را عمدتاً به علت اعتقاد شدید به تبری از غاصبان حقوق اهل بیت(ع) رافضی معرفی میکردند. اظهار تبری از طرف شیعه، به منظور اشاعه محبت و دوستی عترت پیامبر (ص) در اذهان صورت میگرفت. اهل تسنن همه اصحاب پیامبر (ص) را عادل میدانند، اما شیعه فقط اصحابی را ستایش میکند که به همه تعلیمات خدا و پیامبر (ص)، آن گونه که ائمه (ع) تفسیر مینمایند، معتقد و پایبند بودهاند. توسط شماری از متعصبان سنی، اعتقاد امامیه در مورد عصمت ائمه (ع) و ضرورت وجود حجت خدا در همه اعصار و ضرورت شناخت امام عصر(عج)، به صورت شرم آوری بدجلوه داده شده است. برخی از اخبار و نظریهای که در قدیم در برخی از کتابهای شیعه وجود داشت، مبنی بر اینکه متن حاضر قرآن تحریف شده و بعضی از آیات و سورهها حذف شده است، به وسیله ابن بابویه، شیخ مفید و علمای دیگر رد و بی پایه اعلام شد. اما کتابهای جدلی سنیها، تمام عقاید شیعه را مردود میدانند. بعضی از سنیها، از انکار یازده امام خودداری میکنند، اما به راحتی، خدمات معنوی و علمی ائمه (ع) به اسلام و بشریت را ناچیز میشمرند. آنان برای خود هیچ محدودیتی در محکوم کردن امام دوازدهم، غیبت او و نقش سیاسی او به عنوان «قائم» قائل نیستند. | ||
هر چند بعضی از سنیها دشمنی امثال ابن تیمیه را با اهل بیت | هر چند بعضی از سنیها دشمنی امثال ابن تیمیه را با اهل بیت نمیپذیرفتند، آثار جدلی و مغرضانه او که نوشتههای علامه حلی را رد میکند، مورد استفاده جدی علمای متاخر قرار گرفت. مخدوم الملک ملاعبدالله سلطان پوری، اولین کسی بود که آثار جدلی اهل سنت را به زبان عربی در هندوستان منتشر کرد و پس از او شاه ولی الله، شاه عبدالعزیز، ثناءالله پانی پتی و محمد قاسم ناتوتوی راه او را ادامه دادند. انگیزه آنها از نوشتن این گونه کتابها، آن بود که از گسترش محبوبیت تشیع جلوگیری کنند. جانشینان معاصر آنها، مولانا محمد منظورنعماتی، مولانا سید ابوالحسن علی ندوی، مولانا سعید احمد اکبر آبادی و علمایی از دوبند، ازمگره و ندوه (لکنهو) هستند. | ||
هرچند انقلاب اسلامی معاصر ایران، فقط برای صهیونیسم و استعمارگران غربی و حامیان عربی آنها تهدید مهمی است، متعصبان علمای سنی هم، خشمگینانه با تشیع مخالفت میورزند. آنان به منظور مبارزه با اتحاد مسلمانان که خواسته انقلاب ایران است، نه تنها شیخ نشینها و حکومتهای سلطنتی و مرتجع عرب را حمایت میکنند، بلکه با امپریالیسم غرب نیز همدل و همصدا شدهاند. آنها عقاید شیعه را بخصوص در مسأله امامت و غیبت امام دوازدهم، آماج حملههای خود قرار دادهاند. | هرچند انقلاب اسلامی معاصر ایران، فقط برای صهیونیسم و استعمارگران غربی و حامیان عربی آنها تهدید مهمی است، متعصبان علمای سنی هم، خشمگینانه با تشیع مخالفت میورزند. آنان به منظور مبارزه با اتحاد مسلمانان که خواسته انقلاب ایران است، نه تنها شیخ نشینها و حکومتهای سلطنتی و مرتجع عرب را حمایت میکنند، بلکه با امپریالیسم غرب نیز همدل و همصدا شدهاند. آنها عقاید شیعه را بخصوص در مسأله امامت و غیبت امام دوازدهم، آماج حملههای خود قرار دادهاند. | ||
امامت جزو ارکان مذهب اهل سنت نیست، اما متکلمین آنها در هزاران اثر مستند، درباره این مسئله بحث کردهاند و نوشتههای متعددی نیز دراینباره وجود دارد. دشمنان هندی مخالف با روابط دوستانه اهل تشیع و تسنن، سخت خودشان را مشغول حمله به اعتقادات شیعه کردهاند. در مسیر این سنت سوء، مولانا محمد منظور نعمانی و مولانا شید ابوالحسن علی ندوی، دو کتاب به زبان اردو چاپ و منتشر کردهاند. آنان تاکید میکنند که اهل سنت به راحتی میتوانند اعتقادات غیر اسلامی را تحمل و هضم کنند، اما تحمل عقاید شیعه برای مذهب تسنن نابودکننده و مخرب است. مولانا محمد منظور نعمانی از ما میخواهد که بپذیریم، علمای اهل سنت در گذشته و حال از عقاید شیعه بی اطلاع بودهاند. او میگوید: | امامت جزو ارکان مذهب اهل سنت نیست، اما متکلمین آنها در هزاران اثر مستند، درباره این مسئله بحث کردهاند و نوشتههای متعددی نیز دراینباره وجود دارد. دشمنان هندی مخالف با روابط دوستانه اهل تشیع و تسنن، سخت خودشان را مشغول حمله به اعتقادات شیعه کردهاند. در مسیر این سنت سوء، مولانا محمد منظور نعمانی و مولانا شید ابوالحسن علی ندوی، دو کتاب به زبان اردو چاپ و منتشر کردهاند. آنان تاکید میکنند که اهل سنت به راحتی میتوانند اعتقادات غیر اسلامی را تحمل و هضم کنند، اما تحمل عقاید شیعه برای مذهب تسنن نابودکننده و مخرب است. مولانا محمد منظور نعمانی از ما میخواهد که بپذیریم، علمای اهل سنت در گذشته و حال از عقاید شیعه بی اطلاع بودهاند. او میگوید: | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
از زمانی که عثمان، خلیفه سوم، قرآن را انتشار داد، شیعهای با آن مخالفت نکرد. بی شک سنیها در حفظ و تلاوت قرآن اهتمام دارند. آنان در ماه رمضان و پس از نماز عشا قرآن میخوانند که به آن «تراویح» گفته میشود. حتی عمر خلیفه دوم نیز آن را اجباری کرد. مع الوصف، از صدر اسلام تا کنون، تعداد علمای شیعی که حافظ قرآن بودهاند و سخنرانیها و مباحثی را در تفسیر قرآن ایراد کردهاند، به هیچ وجه ناچیز و کم اهمیت نیست. اصول گرایان اهل سنت همچون مجدد، به طور جدی در اندیشه حفظ حرمت و قداست قرآن بودند و از عمومی شدن آن ودستیابی عامه مردم به تفسیرهای قرآن که مبتنی بر نظریات شیعه و فلاسفه معتزلی بود، پرهیز میدادند. تفاسیر شیعه به طور عمده بر اساس تعلیمات ائمه(ع) تهیه شده است و به اشارههایی که در آیات قرآن به امامت شده، تاکید دارد، در حالی که مفسرین سنی یا آنها را کتمان میکنند و یا مورد سوء برداشتهای خود قرار میدهند. شاه ولی الله و جانشینان او، صرفاً مطالعه ترجمههای اردو و فارسی قرآن را توصیه کردهاند و مطالعه تفسیرها را هرگز توصیه نکردهاند. | از زمانی که عثمان، خلیفه سوم، قرآن را انتشار داد، شیعهای با آن مخالفت نکرد. بی شک سنیها در حفظ و تلاوت قرآن اهتمام دارند. آنان در ماه رمضان و پس از نماز عشا قرآن میخوانند که به آن «تراویح» گفته میشود. حتی عمر خلیفه دوم نیز آن را اجباری کرد. مع الوصف، از صدر اسلام تا کنون، تعداد علمای شیعی که حافظ قرآن بودهاند و سخنرانیها و مباحثی را در تفسیر قرآن ایراد کردهاند، به هیچ وجه ناچیز و کم اهمیت نیست. اصول گرایان اهل سنت همچون مجدد، به طور جدی در اندیشه حفظ حرمت و قداست قرآن بودند و از عمومی شدن آن ودستیابی عامه مردم به تفسیرهای قرآن که مبتنی بر نظریات شیعه و فلاسفه معتزلی بود، پرهیز میدادند. تفاسیر شیعه به طور عمده بر اساس تعلیمات ائمه(ع) تهیه شده است و به اشارههایی که در آیات قرآن به امامت شده، تاکید دارد، در حالی که مفسرین سنی یا آنها را کتمان میکنند و یا مورد سوء برداشتهای خود قرار میدهند. شاه ولی الله و جانشینان او، صرفاً مطالعه ترجمههای اردو و فارسی قرآن را توصیه کردهاند و مطالعه تفسیرها را هرگز توصیه نکردهاند. | ||
این تقیه و اختفای کتابهای شیعه نبود که سنیها را از آثار شیعه بی خبر نگه داشت، بلکه آنان عمدتاً به این خاطر آنها را از نظر دور داشتند که ممکن بود یک بررسی مقایسهای و تحقیقی از تفسیر، حدیث، فقه و تاریخ، چشمانداز وافق فکری اهل سنت را توسعه دهد و اساس داستانهای خیالی را که آنها نقل و شرح کردهاند، فروریزد. از همه اینها گذشته، وقتی که شخصی چون مولانا نعمانی توانست کتابهای شیعی را از یک مرکز سنی واقع در لکنهو به دست آورد، چرا دیگران نتوانستند؟ مولانا ندوی میخواهد خوانند گانش را متقاعد کند که کتابخانههای شیعی اثناعشری از خدمات ماندگار و جاودانهای که در کتابخانههای عمومی اسلامی وجود داشت، تهی بوده است. | این تقیه و اختفای کتابهای شیعه نبود که سنیها را از آثار شیعه بی خبر نگه داشت، بلکه آنان عمدتاً به این خاطر آنها را از نظر دور داشتند که ممکن بود یک بررسی مقایسهای و تحقیقی از تفسیر، حدیث، فقه و تاریخ، چشمانداز وافق فکری اهل سنت را توسعه دهد و اساس داستانهای خیالی را که آنها نقل و شرح کردهاند، فروریزد. از همه اینها گذشته، وقتی که شخصی چون مولانا نعمانی توانست کتابهای شیعی را از یک مرکز سنی واقع در لکنهو به دست آورد، چرا دیگران نتوانستند؟ مولانا ندوی میخواهد خوانند گانش را متقاعد کند که کتابخانههای شیعی اثناعشری از خدمات ماندگار و جاودانهای که در کتابخانههای عمومی اسلامی وجود داشت، تهی بوده است. | ||
شاید مولانا کتابخانههای حوزههای قم یا مشهد را ندیده و یا اگر هم دیده، توجه چندانی به آنها نکرده است. تعداد کتب علوم قرآنی هیچ کتابخانهای غیر از کتابخانه دانشگاه الازهر قاهره به عدد کتابهای علوم قرآن در کتابخانههای مذکور نمیرسد. به هیچ وجه موجودی کتابخانههای مسعودی و خود ندوه و کتابخانههای دئوبند نمیتواند در موضوع علوم قرآنی، با انبوه کتابهای کتابخانههای قم و مشهد برابری کند. باید از مولانا ندوی درباره کتابفروشیهای ایران و نشریات آنها سؤال کرد. آیا در ایران قدیم و یا معاصر اصلاً کتاب خرید و فروش | شاید مولانا کتابخانههای حوزههای قم یا مشهد را ندیده و یا اگر هم دیده، توجه چندانی به آنها نکرده است. تعداد کتب علوم قرآنی هیچ کتابخانهای غیر از کتابخانه دانشگاه الازهر قاهره به عدد کتابهای علوم قرآن در کتابخانههای مذکور نمیرسد. به هیچ وجه موجودی کتابخانههای مسعودی و خود ندوه و کتابخانههای دئوبند نمیتواند در موضوع علوم قرآنی، با انبوه کتابهای کتابخانههای قم و مشهد برابری کند. باید از مولانا ندوی درباره کتابفروشیهای ایران و نشریات آنها سؤال کرد. آیا در ایران قدیم و یا معاصر اصلاً کتاب خرید و فروش نمیشده و نمیشود؟ چرا مولانا که رئیس یک آکادمی سنی پیشرفته در لکنهو میباشد، کتب شیعی مورد انتقاد مثل اصول کافی و دیگر آثار اصلی شیعه را برای استفاده محققان سنی فراهم نکرد؟ شاید اگر این کتابها فراهم شده بود، مطالعات و بررسیهای مولانا درسن پیری بسیار آسان تر میشد و حداقل در حق وی به همان اندازه که در حق فرزند مولانا عبدالشکور، مولانا عبدالعالم فروغی دعا میشود، دعا میکردند. | ||
شیعیانی که در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در هندوستان سکنا گزیدند، کوششهای فراوانی در جهت ایجاد تفاهم میان دو فرقه انجام دادند. آنها در پیشبرد مذهب اهل بیت(ع) در میان سنیها موفق شدند، اما تعداد روبه رشد تفضیلیهها یا سنیهایی که حضرت علی(ع) را برتر از سه خلیفه اول میدانستند، موجب شد کسانی همچون مجدد الف ثانی احساس خطر کنند و حتی برقراری روابط اجتماعی با شیعیان را ممنوع سازند. | شیعیانی که در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در هندوستان سکنا گزیدند، کوششهای فراوانی در جهت ایجاد تفاهم میان دو فرقه انجام دادند. آنها در پیشبرد مذهب اهل بیت(ع) در میان سنیها موفق شدند، اما تعداد روبه رشد تفضیلیهها یا سنیهایی که حضرت علی(ع) را برتر از سه خلیفه اول میدانستند، موجب شد کسانی همچون مجدد الف ثانی احساس خطر کنند و حتی برقراری روابط اجتماعی با شیعیان را ممنوع سازند. | ||
به هر حال، مصالح سیاسی و اقتصادی حکومت مغول کوششهای اورا خنثا کرد. جانشینان او نیز توانستند حتی در حکومت اورنگ زیب، که مطالعه یاد داشتهای مجدد را ممنوع کرده بود، احساسات عامه را در مقابل شیعیان برانگیزند. متفکرین شیعه نه تنها قرنها نقش مهمی در تقویت دولتهای شیعی دکن ایفا کردند، بلکه موجب شدند از آغاز حکومت اکبر شاه تا پایان حکومت مغول، تمام دولتها به آنها احساس نیاز کنند. آنها در قرن شانز دهم میلادی، طرح تحقیقات فلسفی و علمی را در شمال هندوستان پایهریزی کردند و از همین راه، تاثیر عمیقی حتی بر افکار دیگر فرق اسلامی گذاشتند. شهادت قاضی نورالله شوشتری به طور جدی موجب تضعیف شیعه شد، اما تفوق فکری و استعداد نظامی شیعه همچنان پابرجا بود. نفوذ آنها نسبت به تعدادشان بسیار بیشتر بود و منجر به رشد مداوم شیعه در بنگلادش شد. | به هر حال، مصالح سیاسی و اقتصادی حکومت مغول کوششهای اورا خنثا کرد. جانشینان او نیز توانستند حتی در حکومت اورنگ زیب، که مطالعه یاد داشتهای مجدد را ممنوع کرده بود، احساسات عامه را در مقابل شیعیان برانگیزند. متفکرین شیعه نه تنها قرنها نقش مهمی در تقویت دولتهای شیعی دکن ایفا کردند، بلکه موجب شدند از آغاز حکومت اکبر شاه تا پایان حکومت مغول، تمام دولتها به آنها احساس نیاز کنند. آنها در قرن شانز دهم میلادی، طرح تحقیقات فلسفی و علمی را در شمال هندوستان پایهریزی کردند و از همین راه، تاثیر عمیقی حتی بر افکار دیگر فرق اسلامی گذاشتند. شهادت قاضی نورالله شوشتری به طور جدی موجب تضعیف شیعه شد، اما تفوق فکری و استعداد نظامی شیعه همچنان پابرجا بود. نفوذ آنها نسبت به تعدادشان بسیار بیشتر بود و منجر به رشد مداوم شیعه در بنگلادش شد. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:بنگلادش]] | [[رده:بنگلادش]] |