ناس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''ناس''' اسم جمع و به معنای مردم است. در [[قرآن کریم]] گاهی در عموم استعمال شده و گاهی برای گروه خاصی از افراد [[بشر]] به‌کار رفته است. واژۀ «بنی‌آدم» هم به همین معناست ولی که لفظ عام است و دلالت بر عموم افراد بشر از زن و مرد، کوچک و بزرگ و... دارد و در استعمالات قرآنی همیشه در معنای عموم به‌کار رفته است.


'''ناس''' اسم جمع و به معنای [[مردم]] است. در [[قرآن کریم]] گاهی در عموم استعمال شده، و گاهی برای گروه خاصی از افراد [[بشر]] به‌کار رفته است. واژۀ «[[بنی آدم]]» هم به همین معناست ولی که لفظ عام است و دلالت بر عموم افراد [[بشر]] از [[زن]] و [[مرد]]، کوچک و بزرگ و... دارد، و در استعمالات قرآنی همیشه در معنای عموم به‌کار رفته است.
== مفهوم‌شناسی ==


==مفهوم شناسی==
«ناس»، اسم جمع است<ref>یعنی دلالت بر مجموعی از افراد می‌کند و دارای معنای جمعی است، ولی از جنس خودش مفرد ندارد؛ مانند نساء که به معنای زنان است ولی از جنس خودش مفرد ندارد؛ سیوطی، جلال‌الدین، البهجة المرضیه، ج 1، ص 32، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ ششم، 1370 ش، (پاورقی).</ref> و به معنای مردم یا جماعت مردم می‌آید.<ref>مهیار، رضا، فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، ص 890؛ قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 129، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1371 ش.</ref> اصل «النّاس»، «أناس» از «انس» است، در اثر دخول الف و لام تعریف، همزه آن ساقط شده و لام تعریف در نون ادغام شده است.<ref>قاموس قرآن، ج ‏7، ص 129؛ فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 7، ص 303، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق.</ref>


«ناس»، اسم جمع است<ref>یعنی دلالت بر مجموعی از افراد می‌کند و دارای معنای جمعی است، ولی از جنس خودش مفرد ندارد؛ مانند نساء که به معنای زنان است ولی از جنس خودش مفرد ندارد؛ سیوطی، جلال الدین، البهجة المرضیه، ج 1، ص 32، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ ششم، 1370 ش،(پاورقی).</ref> و به معنای [[مردم]] یا جماعت [[مردم]] می‌آید.<ref>مهیار، رضا، فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، ص 890؛ قرشى، سید على اکبر،  قاموس قرآن، ج 7، ص 129، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1371 ش.</ref> اصل «النّاس»، «أناس» از «انس» است، در اثر دخول الف و لام تعریف، همزه آن ساقط شده و لام تعریف در نون ادغام شده است.<ref>قاموس قرآن، ج ‏7، ص 129؛ فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 7، ص 303، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق.</ref>
در [[قرآن|قرآن مجید]]، آیه‌ای وجود ندارد که لفظ ناس بدون «الف و لام» ذکر شده باشد، بلکه در تمام آیاتی که این لفظ ذکر شده همراه با «الف و لام»، بیان شده است.


در [[قرآن مجید]]، آیه‌ای وجود ندارد که لفظ ناس، بدون «الف و لام»، ذکر شده باشد، بلکه در تمام آیاتی که این لفظ، ذکر شده همراه با «الف و لام»، بیان شده است.
«ابن»، مفرد است به معنای پسر که دارای دو جمع است؛ یکی «ابناء» و دیگری «بنون»<ref>راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 148، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.</ref> که در حالت نصبی و جری به جای «واو»، «یاء» می‌گیرد.


«ابن»، مفرد است، به معنای [[پسر]] که دارای دو جمع است؛ یکی، «ابناء» و دیگری «بنون»<ref>راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 148، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.</ref> که در حالت نصبی و جری به جای «واو»، «یاء» می‌گیرد.
«بنی» در اصل «بنین» بوده که در حالت اضافه شدن به آدم، نون آن حذف شده است.


«بنی»، در اصل، «بنین»، بوده که در حالت اضافه شدن به آدم، نون آن حذف شده است.
«آدَم» کلمه‏‌ای است غیر عربی که اکثر اهل لغت آن را عَلَمِ شخص گرفته و گفته‌‏اند نام آدم ابوالبشر است.<ref>المفردات، ص 70؛ طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 6، ص 6، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 ش؛ مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 51، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش. </ref> برخی هم احتمال داده‌اند که [[حضرت آدم|آدم]]، مانند [[انسان]] و [[بشر]] عَلَمِ نوع باشد.<ref>قاموس قرآن، ج ‏1، ص 38.</ref> که منافاتی با هم ندارند.


«آدَم»، کلمه‏‌اى است غیر عربى که اکثر اهل لغت آن‌را عَلَمِ شخص گرفته و گفته‏اند نام آدم ابوالبشر است.<ref>المفردات، ص 70؛ طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 6، ص 6، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 ش؛ مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 51، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش.  </ref> برخی هم احتمال داده‌اند که [[آدم]]، مانند [[انسان]] و [[بشر]]، عَلَمِ نوع باشد.<ref>قاموس قرآن، ج ‏1، ص 38.</ref> که منافاتی با هم ندارند.
==«النّاس» در قرآن کریم ==


==«النّاس»، در قرآن کریم==
در [[قرآن کریم]] از واژه «الناس» دو معنا اراده شده است:


در [[قرآن کریم]] از واژه «الناس»، دو معنا اراده شده است:
'''الف. معنای عموم:''' «رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ»؛<ref> آل عمران، 9.</ref> پروردگارا! تو [[مردم]] را برای روزی که تردیدی در آن نیست جمع خواهی کرد؛ زیرا [[خداوند]] از وعده خود تخلّف نمی‌کند.


'''الف. معنای عموم:''' «رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ»؛<ref> آل عمران، 9.</ref> پروردگارا! تو [[مردم]] را، براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمع خواهى کرد؛ زیرا [[خداوند]] از وعده خود، تخلّف نمى‏کند.
بدون تردید [[خداوند]] در روز [[قیامت]] تمام انسان‌های اولین و آخرین از مرد و زن، حتی جنین سقط شده و دیوانگان را جمع می‌کند نه گروه خاصی از آنان را، پس کلمه «الناس»، در این آیه به معنای عموم مردم آمده است.<ref>طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 117، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.</ref>
 
بدون تردید [[خداوند]]، در روز [[قیامت]]، تمام انسان‌های اولین و آخرین از مرد و زن، حتی جنین سقط شده و دیوانگان را جمع می‌کند نه گروه خاصی از آنان را، پس کلمه «الناس»، در این آیه به معنای عموم [[مردم]] آمده است.<ref>طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 117، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.</ref>


'''ب. اراده گروه خاصی از مردم؛''' مانند:
'''ب. اراده گروه خاصی از مردم؛''' مانند:


1. « قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»؛<ref>ناس، 1.</ref> بگو: پناه مى‏برم به پروردگار مردم. برخی از [[مفسران]] معتقدند؛ در این آیه از لفظ ناس اراده بچه‌های در شکم مادر شده است نه تمام [[مردم]].<ref>طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 10، ص 869، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372ش.</ref>
1. «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»؛<ref>ناس، 1.</ref> بگو: پناه می‌برم به پروردگار مردم. برخی از [[مفسران]] معتقدند؛ در این آیه از لفظ ناس اراده بچه‌های در شکم مادر شده است نه تمام مردم.<ref>طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 10، ص 869، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372ش.</ref>


2. «وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحین»؛<ref>آل عمران، 46.</ref> و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت و از شایستگان است.
2. «وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحین»؛<ref>آل عمران، 46.</ref> و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت و از شایستگان است.


مراد از ناس در آین [[آیه]]، [[بنى اسرائیل]] و افراد حاضر در زمان زندگانی [[حضرت عیسی]](ع) است.<ref>بروجردى، سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، ج 1، ص 432 - 433، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، 1366ش.</ref>
مراد از ناس در آین [[آیه]]، [[بنى اسرائیل|بنی اسرائیل]] و افراد حاضر در زمان زندگانی [[حضرت عیسی]](ع) است.<ref>بروجردى، سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، ج 1، ص 432 - 433، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، 1366ش.</ref>


3. «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه»؛<ref>نساء، 54.</ref> یا این‌که نسبت به مردم [پیامبر و خاندانش‏]، و بر آنچه [[خدا]] از فضلش به آنان بخشیده، حسد مى‏ورزند؟
3. «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه»؛<ref>نساء، 54.</ref> یا این‌که نسبت به مردم [پیامبر و خاندانش‏] و بر آنچه [[خدا]] از فضلش به آنان بخشیده، حسد می‏ورزند؟


از نگاه شیعه مراد از ناس، در این [[آیه]]، [[پیامبر اکرم]](ص) و خاندان پاکش می‌باشد.<ref>مکارم، شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 421، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374ش.</ref>
از نگاه شیعه مراد از ناس، در این [[آیه]]، [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)]](ص) و خاندان پاکش می‌باشد.<ref>مکارم، شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 421، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374ش.</ref>


==بنی آدم در قرآن کریم==
== بنی‌آدم در قرآن کریم ==


لفظ «بنی آدم»، چندین مرتبه در [[قرآن کریم]] ذکر شده است.<ref>اعراف، 26، 27، 31، 35، ،172؛ اسرا، 70؛ یاسین، 60.</ref> این لفظ، عام، است، به معنای تمامی فرزندان [[آدم]] و [[حوا]](ع) می باشد، چه کسانی که زنده‌اند و چه کسانی که مرده‌اند و چه کسانی که بعداً موجود می‌شوند تا [[روز]] [[قیامت]]، اعم از [[مرد]] و [[زن]].<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏4، ص 631؛ سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله، الجدید فى تفسیر القرآن المجید، ج 3، ص 131، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اوّل، 1406ق.</ref>
لفظ «بنی‌آدم»، چندین مرتبه در [[قرآن کریم]] ذکر شده است.<ref>اعراف، 26، 27، 31، 35، ،172؛ اسرا، 70؛ یاسین، 60.</ref> این لفظ عام است، به معنای تمامی فرزندان [[آدم]] و [[حوا]](ع) می‌باشد، چه کسانی که زنده‌اند و چه کسانی که مرده‌اند و چه کسانی که بعداً موجود می‌شوند تا [[روز]] [[قیامت]]، اعم از [[مرد]] و [[زن]].<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏4، ص 631؛ سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله، الجدید فى تفسیر القرآن المجید، ج 3، ص 131، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اوّل، 1406ق.</ref>


[[زراره]] از [[امام باقر]] و [[امام صادق]](ع) نقل می‌کند که این دو بزرگوار در [[تفسیر]] «[[بنی آدم]]» فرمودند: «بنی [[آدم]] عام است و شامل تمامی فرزندان [[آدم]](ع) می‌شود».<ref>عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی،‏ محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، ج 2، ص 11،‏ المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق، مصحح، جمعى از محققان‏، ج 60، ص 220، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، چاپ دوم‏، 1403ق.</ref>
[[زرارة بن اعین|زراره]] از [[محمد بن علی (باقر العلوم)]] و [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر بن محمد (صادق‌)]](ع) نقل می‌کند که این دو بزرگوار در [[تفسیر]] «بنی‌آدم» فرمودند: «بنی‌آدم عام است و شامل تمامی فرزندان [[حضرت آدم|آدم]](ع) می‌شود».<ref>عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ‏ محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، ج 2، ص 11، ‏ المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق، مصحح، جمعى از محققان‏، ج 60، ص 220، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، چاپ دوم‏، 1403ق.</ref>


در این‌جا به عنوان نمونه تعدادی از [[آیات]] [[قرآن]] را که در آن واژه [[بنی آدم]] آمده ذکر می‌شود:
در این‌جا به عنوان نمونه تعدادی از [[آیات]] [[قرآن]] را که در آن واژه [[بنی آدم|بنی‌آدم]] آمده ذکر می‌شود:


1. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ.»<ref>اعراف، 172.</ref> و (به خاطر بیاور) زمانى را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان [[آدم]]، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مى‏دهیم!» (چنین کرد مبادا) روز [[رستاخیز]] بگویید: «ما از این، غافل بودیم (و از پیمان فطرى [[توحید]] بى‏خبر ماندیم).
1. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ.»<ref>اعراف، 172.</ref> و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان [[آدم]] ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی می‏دهیم!» (چنین کرد مبادا) روز [[رستاخیز]] بگویید: «ما از این غافل بودیم (و از پیمان فطری [[توحید]] بی‏‌خبر ماندیم).


مراد از بنی آدم در این [[آیه]] تمامی فرزندان آدم تا [[روز]] [[قیامت]] است.<ref>مجمع البیان، ج ‏4، ص 765-766؛ أطیب البیان، ج ‏6، ص 25.</ref>
مراد از بنی‌آدم در این [[آیه]] تمامی فرزندان آدم تا روز [[قیامت]] است.<ref>مجمع البیان، ج ‏4، ص 765-766؛ أطیب البیان، ج ‏6، ص 25.</ref>


2. «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً»؛<ref>اسراء، 70. </ref> ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا، (بر مرکبهاى راهوار) حمل کردیم و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده‏‌ایم، برترى بخشیدیم.
2. «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً»؛<ref>اسراء، 70. </ref> ما آدمی‌زادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا، (بر مرکب‌های راهوار) حمل کردیم و از انواع روزی‌های پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده‏‌ایم، برتری بخشیدیم.


در این [[آیه]]، مراد نوع فرزندان [[آدم]](ع) است که شامل تمام آنان می‌شود بدون اختصاص به گروه خاصی از انسان­ها.<ref>طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن،ج 13، ص 156، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1417ق؛ بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 7، ص 339، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361ش.</ref>
در این [[آیه]] مراد نوع فرزندان [[آدم]](ع) است که شامل تمام آنان می‌شود بدون اختصاص به گروه خاصی از انسان­‌ها.<ref>طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 13، ص 156، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1417ق؛ بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 7، ص 339، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361ش.</ref>


3. «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»؛<ref>یاسین، 60.</ref> آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان [[آدم]] که شیطان را نپرستید، که او براى شما دشمن آشکارى است؟
3. «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»؛<ref>یاسین، 60.</ref> آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟


در این آیه نیز [[بنی آدم]]، شامل تمامی اولاد آدم از [[کافر]] و [[مسلمان]] و... می‌شود.<ref>أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏11، ص 95.</ref>
در این آیه نیز بنی‌آدم، شامل تمامی اولاد آدم از [[کافر]] و [[مسلمان]] و... می‌شود.<ref>أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏11، ص 95.</ref>


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس رنگی|1}}
{{پانویس}}


[[رده: واژه های قرآنی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده: مفاهیم های قرآنی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
[[رده: اصطلاحات قرآنی]]
[[رده: معارف قرآن]]
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۸

ناس اسم جمع و به معنای مردم است. در قرآن کریم گاهی در عموم استعمال شده و گاهی برای گروه خاصی از افراد بشر به‌کار رفته است. واژۀ «بنی‌آدم» هم به همین معناست ولی که لفظ عام است و دلالت بر عموم افراد بشر از زن و مرد، کوچک و بزرگ و... دارد و در استعمالات قرآنی همیشه در معنای عموم به‌کار رفته است.

مفهوم‌شناسی

«ناس»، اسم جمع است[۱] و به معنای مردم یا جماعت مردم می‌آید.[۲] اصل «النّاس»، «أناس» از «انس» است، در اثر دخول الف و لام تعریف، همزه آن ساقط شده و لام تعریف در نون ادغام شده است.[۳]

در قرآن مجید، آیه‌ای وجود ندارد که لفظ ناس بدون «الف و لام» ذکر شده باشد، بلکه در تمام آیاتی که این لفظ ذکر شده همراه با «الف و لام»، بیان شده است.

«ابن»، مفرد است به معنای پسر که دارای دو جمع است؛ یکی «ابناء» و دیگری «بنون»[۴] که در حالت نصبی و جری به جای «واو»، «یاء» می‌گیرد.

«بنی» در اصل «بنین» بوده که در حالت اضافه شدن به آدم، نون آن حذف شده است.

«آدَم» کلمه‏‌ای است غیر عربی که اکثر اهل لغت آن را عَلَمِ شخص گرفته و گفته‌‏اند نام آدم ابوالبشر است.[۵] برخی هم احتمال داده‌اند که آدم، مانند انسان و بشر عَلَمِ نوع باشد.[۶] که منافاتی با هم ندارند.

«النّاس» در قرآن کریم

در قرآن کریم از واژه «الناس» دو معنا اراده شده است:

الف. معنای عموم: «رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ»؛[۷] پروردگارا! تو مردم را برای روزی که تردیدی در آن نیست جمع خواهی کرد؛ زیرا خداوند از وعده خود تخلّف نمی‌کند.

بدون تردید خداوند در روز قیامت تمام انسان‌های اولین و آخرین از مرد و زن، حتی جنین سقط شده و دیوانگان را جمع می‌کند نه گروه خاصی از آنان را، پس کلمه «الناس»، در این آیه به معنای عموم مردم آمده است.[۸]

ب. اراده گروه خاصی از مردم؛ مانند:

1. «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»؛[۹] بگو: پناه می‌برم به پروردگار مردم. برخی از مفسران معتقدند؛ در این آیه از لفظ ناس اراده بچه‌های در شکم مادر شده است نه تمام مردم.[۱۰]

2. «وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحین»؛[۱۱] و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت و از شایستگان است.

مراد از ناس در آین آیه، بنی اسرائیل و افراد حاضر در زمان زندگانی حضرت عیسی(ع) است.[۱۲]

3. «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه»؛[۱۳] یا این‌که نسبت به مردم [پیامبر و خاندانش‏] و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می‏ورزند؟

از نگاه شیعه مراد از ناس، در این آیه، محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)(ص) و خاندان پاکش می‌باشد.[۱۴]

بنی‌آدم در قرآن کریم

لفظ «بنی‌آدم»، چندین مرتبه در قرآن کریم ذکر شده است.[۱۵] این لفظ عام است، به معنای تمامی فرزندان آدم و حوا(ع) می‌باشد، چه کسانی که زنده‌اند و چه کسانی که مرده‌اند و چه کسانی که بعداً موجود می‌شوند تا روز قیامت، اعم از مرد و زن.[۱۶]

زراره از محمد بن علی (باقر العلوم) و جعفر بن محمد (صادق‌)(ع) نقل می‌کند که این دو بزرگوار در تفسیر «بنی‌آدم» فرمودند: «بنی‌آدم عام است و شامل تمامی فرزندان آدم(ع) می‌شود».[۱۷]

در این‌جا به عنوان نمونه تعدادی از آیات قرآن را که در آن واژه بنی‌آدم آمده ذکر می‌شود:

1. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ.»[۱۸] و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی می‏دهیم!» (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: «ما از این غافل بودیم (و از پیمان فطری توحید بی‏‌خبر ماندیم).

مراد از بنی‌آدم در این آیه تمامی فرزندان آدم تا روز قیامت است.[۱۹]

2. «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً»؛[۲۰] ما آدمی‌زادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا، (بر مرکب‌های راهوار) حمل کردیم و از انواع روزی‌های پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده‏‌ایم، برتری بخشیدیم.

در این آیه مراد نوع فرزندان آدم(ع) است که شامل تمام آنان می‌شود بدون اختصاص به گروه خاصی از انسان­‌ها.[۲۱]

3. «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»؛[۲۲] آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟

در این آیه نیز بنی‌آدم، شامل تمامی اولاد آدم از کافر و مسلمان و... می‌شود.[۲۳]

پانویس

  1. یعنی دلالت بر مجموعی از افراد می‌کند و دارای معنای جمعی است، ولی از جنس خودش مفرد ندارد؛ مانند نساء که به معنای زنان است ولی از جنس خودش مفرد ندارد؛ سیوطی، جلال‌الدین، البهجة المرضیه، ج 1، ص 32، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ ششم، 1370 ش، (پاورقی).
  2. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، ص 890؛ قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 129، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1371 ش.
  3. قاموس قرآن، ج ‏7، ص 129؛ فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 7، ص 303، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق.
  4. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 148، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.
  5. المفردات، ص 70؛ طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 6، ص 6، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 ش؛ مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 51، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش.
  6. قاموس قرآن، ج ‏1، ص 38.
  7. آل عمران، 9.
  8. طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 117، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.
  9. ناس، 1.
  10. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 10، ص 869، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372ش.
  11. آل عمران، 46.
  12. بروجردى، سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، ج 1، ص 432 - 433، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، 1366ش.
  13. نساء، 54.
  14. مکارم، شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 421، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374ش.
  15. اعراف، 26، 27، 31، 35، ،172؛ اسرا، 70؛ یاسین، 60.
  16. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏4، ص 631؛ سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله، الجدید فى تفسیر القرآن المجید، ج 3، ص 131، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اوّل، 1406ق.
  17. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ‏ محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، ج 2، ص 11، ‏ المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق، مصحح، جمعى از محققان‏، ج 60، ص 220، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، چاپ دوم‏، 1403ق.
  18. اعراف، 172.
  19. مجمع البیان، ج ‏4، ص 765-766؛ أطیب البیان، ج ‏6، ص 25.
  20. اسراء، 70.
  21. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 13، ص 156، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1417ق؛ بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 7، ص 339، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361ش.
  22. یاسین، 60.
  23. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏11، ص 95.