روح: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{Mbox
[[پرونده:روح.jpg|بی‌قاب|چپ]]
| type  = notice
'''روح''' ساحتی غیر‌مادی از وجود انسان است‌که منشأ حیات و وجه تمایز زندگان و مردگان است. در میان دانشمندان درباره حقیقت روح و ویژگی‌های آن بحث‌های فلسفی پردامنه‌ای شده است. دانشمندان [[مسلمان]] با استناد به منابع قرآنی و روایی به تجرد روح و بقای آن پس از [[مرگ]] معتقد شده‌اند.
| class = ambox-In_use
| image = [[File:Ambox clock.svg|48px|alt=|link=]]
| css = margin: 1px
| text  = این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|[[راهنما:بخش|بخش]]|{{#switch:{{NAMESPACE}}
| {{ns:0}}      = مقاله
| بحث          = [[راهنما:صفحه بحث|صفحه بحث]]
| رده‌بندی      = [[ویکی‌پدیا:رده‌بندی|رده]]
| راهنما          = [[راهنما:فهرست|فهرست]]
| درگاه        = [[ویکی‌پدیا:درگاه|درگاه]]
| الگو      = [[ویکی‌پدیا:فضای نام الگو|الگو]]
| کاربر          = [[ویکی‌پدیا:صفحه‌های کاربری|صفحه کاربری]]
| بحث کاربر      = [[ویکی‌پدیا:صفحه‌های کاربری|صفحه بحث کاربری]]
| ویکی‌پدیا      = [[ویکی‌پدیا:فضای نام ویکی‌پدیا|صفحه ویکی‌پدیا]]
| بحث ویکی‌پدیا = [[ویکی‌پدیا:فضای نام ویکی‌پدیا|صفحه بحث ویکی‌پدیا]]
}}}} هم‌اکنون  برای {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|{{{2|مدتی کوتاه}}}|{{{1|مدتی کوتاه}}}}} '''تحت ویرایش عمده''' است. این برچسب برای جلوگیری از [[راهنما:تعارض ویرایشی|تعارض ویرایشی]] اینجا گذاشته شده‌است، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده می‌شود ویرایشی در این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|بخش|صفحه}} انجام ندهید.<br>
<small>{{#if:{{{زمان|}}}|این پیام در {{{زمان|}}} اضافه شده است.|}} این صفحه آخرین‌بار در {{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}} ({{کوچک}}ساعت هماهنگ جهانی{{پایان کوچک}}) ({{Time ago|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}) تغییر یافته‌است؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر [{{fullurl:{{FULLPAGENAME}}|action=history}} ویرایش نشده است]، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین می‌کنید.</small>
<includeonly>{{#ifeq:{{{category}}}|no||{{#switch:{{NAMESPACE}}
| کاربر
| بحث کاربر = <!-- no category -->
| [[رده:صفحه‌های سخت در دست ویرایش]]}}}}</includeonly>
}}<noinclude>
</noinclude>


<div class="wikiInfo">
== روح چیست ==
[[پرونده:روح.jpg|بندانگشتی|روح]]
روح مبدأ حیات و زندگی است‌که موجود را به احساس و حرکت ارادی توانایی می‌بخشد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دار الکتب الاسلامیه، 1363ش، ج12، ص250، طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت: نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 13، ص 195</ref>.
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
در [[قرآن|قرآن کریم]] درباره روح چنین آمده: {{متن قرآن |و یسئلونک عن الروح، قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً |سوره = اسراء |آیه = 85 }} یعنی از تو درباره روح سوال می‌کنند بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکی از دانش به شما نداده است.
!نام
|روح
|-
|}
</div>


در برخی تفسیرها در ذیل این آیه آمده است که از مجموع قرائن موجود در آیه و خارج آن چنین استفاده می‌شود که پرسش‌کنندگان از حقیقت روح آدمی سوال کردند، همین روح عظیمی که حیات ما از آن سرچشمه می‌گیرد و به کمکش زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار می‌دهیم، اسرار علوم را می‌شکافیم و به اعماق موجودات راه می‌یابیم، می‌خواستند بدانند حقیقت این اعجوبة عالم آفرینش چیست؟ از آن جا که روح ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاکم بر آن غیر از اصول حاکم بر ماده و خواص فیزیکی و شیمیایی آن است، [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم)]] مأمور می‌شود در یک جمله کوتاه و پرمعنی بگوید: روح از عالم امر است یعنی خلقتی اسرارآمیز دارد.


'''رُوح''' ساحتی غیر مادی از وجود انسان است که منشأ حیات و وجه تمایز زندگان و مردگان است. در میان دانشمندان درباره حقیقت روح و ویژگی های آن بحث های فلسفی پردامنه ای شده است. دانشمندان [[مسلمان]] با استناد به منابع قرآنی و روایی به تجرد روح و بقای آن پس از [[مرگ]] معتقد شده اند.  
پس مراد از این که قرآن کریم فرمود: روح از امر الهی است این خواهد بود که روح یک موجود اسرارآمیز است، [[سید محمدحسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] در تبیین معنای کلمه امر گفته است: تعبیر امر در جایی به کار برده می‌شود که تدریج در کار نباشد، یعنی مادی و محکوم به حرکت مادی نباشد، پس روح که از امر [[خدا|خداوند]] است بدین معنا است‌که روح موجودی است که آمیخته با ماده و زمان ومکان نبوده و قابل اشاره نیست، بلکه موجودی مستقل است که دارای حیات، علم و قدرت بوده و از مقوله صفات و احوال نمی‌باشد<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، تهران: نشر کانون انتشارات محمدی، 1363 ش، ج 24، ص 38</ref>.


=روح چیست=
آن جا که سخن از ارتباط روح با جسم است و تأثیر متقابل این دو در یکدیگر بیان می‌شود، نام (روان) بر آن می‌گذاریم و آن جا که پدیده‌های روحی جدای از جسم مورد بحث قرار می‌گیرند نام روح را به کارمی‌بریم و دانشمندان الهی و فلاسفه معتقد‌اند روح یک حقیقت ماورای طبیعی و فراطبیعی است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1363 ش، ج 12، ص 250 ـ 256</ref>.
از آنچه در تعریف روح گفته شد معلوم گردید که چون روح یک موجود غیرمادی است، لذا شکل به معنای صورت هندسی ندارد، زیرا شکل داشتن از اوصاف موجودات مادی است و روح مادی نیست.


روح مبدأ حیات و زندگی است كه موجود را به احساس و حركت ارادی توانایی می‌بخشد. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دار الكتب الاسلامیه، 1363ش، ج12، ص250، طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت: نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 13، ص 195</ref>
== اثبات روح ==
در [[قرآن كریم]] درباره روح چنین آمده: «و یسئلونك عن الروح، قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً»؛ <ref>اسراء/ آیه 85 </ref> یعنی از تو درباره روح سوال می‌كنند بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندكی از دانش به شما نداده است.
گروهی بودن خواب و رؤیا را نشانه بودن روحی فرامادی می‌دانند که در زمان خواب از تن جدا می‌شود. در برابرِ این استدلال نیز داروهای شیمیایی را که بر روند رؤیا و خواب کارایی دارند و برای نمونه مایه کابوس‌های شبانه می‌شوند را نشانه این می‌دانند که خواب و رؤیا چیزی جز تصاویر تشکیل شده در مغز مادی نیست. از جملهٔ این داروها می‌توان به آتورواستاتین، سیمواستاتین، ریواستیگمین، دونپزیل و پروپرانولول اشاره کرد<ref>ن. فخر (۱۳۹۵). برهان علیت. صص. ۲۶–۲۷</ref>.


در برخی تفسیرها در ذیل این آیه آمده است كه از مجموع قرائن موجود در آیه و خارج آن چنین استفاده می‌شود كه پرسش كنندگان از حقیقت روح آدمی سوال كردند، همین روح عظیمی كه حیات ما از آن سرچشمه می‌گیرد و به كمكش زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار می‌دهیم، اسرار علوم را می‌شكافیم، و به اعماق موجودات راه می‌یابیم، می‌خواستند بدانند حقیقت این اعجوبة عالم آفرینش چیست؟ از آن جا كه روح ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاكم بر آن غیر از اصول حاكم بر ماده و خواص فیزیكی و شیمیایی آن است، پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مأمور می‌شود در یك جمله كوتاه و پرمعنی بگوید: روح از عالم امر است یعنی خلقتی اسرارآمیز دارد.
از دید کسانی‌که [[طبیعت‌گرا]] هستند روح تنها به دلیل ماوراءالطبیعی بودنش از هیچ‌گونه ارزش علمی و فلسفی برخوردار نخواهد بود. اما مسئله‌ای که باید به آن توجه کرد این است که باورمندان از طرفی معتقدند روح پدیده‌ای غیر مادی است و از طرف دیگر معتقدند روح در بدن انسان است.


پس مراد از این كه قرآن كریم فرمود: روح از امر الهی است این خواهد بود كه روح یك موجود اسرارآمیز است، [[علامه طباطبایی]] در تبیین معنای كلمه امر گفته است: تعبیر امر در جایی به كار برده می شود كه تدریج در كار نباشد، یعنی مادی و محكوم به حركت مادی نباشد، پس روح كه از امر خداوند است بدین معنا است كه روح موجودی است كه آمیخته با ماده و زمان ومكان نبوده و قابل اشاره نیست، بلكه موجودی مستقل است كه دارای حیات، علم و قدرت بوده و از مقوله صفات و احوال نمی باشد. <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، تهران: نشر كانون انتشارات محمدی، 1363 ش، ج 24، ص 38</ref>
== جایگاه روح بعد از مرگ ==


آن جا كه سخن از ارتباط روح با جسم است و تأثیر متقابل این دو در یكدیگر بیان می‌شود، نام (روان) بر آن می‌گذاریم و آن جا كه پدیده‌های روحی جدای از جسم مورد بحث قرار می‌گیرند نام روح را به كارمی‌بریم و دانشمندان الهی و فلاسفه معتقد‌اند روح یك حقیقت ماورای طبیعی و فراطبیعی است.
=== اولاً ===
<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دارالكتب الاسلامیه، 1363 ش، ج 12، ص 250 ـ 256</ref>
بر اساس آیات و [[حدیث|روایات]] مختلف و متعدد روح [[انسان]] بعد از مفارقت از بدن در هنگام مرگ وارد عالمی به نام برزخ می‌شود و برزخ در لغت عرب به جایی گفته می‌شود که حد فاصل بین دو چیز باشد و چون عالم بعد از مرگ حدفاصل بین زندگی موقت دنیا و حیات جاویدان عالم آخرت است، در قرآن شریف و روایات اولیاء دین، آن عالم به نام برزخ خوانده می‌شود.
از آنچه در تعریف روح گفته شد معلوم گردید كه چون روح یك موجود غیرمادی است، لذا شكل به معنای صورت هندسی ندارد ، زیرا شكل داشتن از اوصاف موجودات مادی است و روح مادی نیست .


=جايگاه روح بعد از مرگ=
بر اساس جهان بینی مکتب پیامبران الهی، با سپری شدن ایام زندگی دنیا و فرارسیدن [[مرگ]]، روح آدمی از بدن جدا می‌شود و به [[عالم برزخ]] منتقل می‌گردد و در آن سرای به حیات خویش ادامه می‌دهد، اگر متوفی از گروه پاکان و نیکان باشد به پاداش اعمال خوب خود در آن عالم متنعم است و اگر از گروه بدان و گناهکاران باشد به کیفر کارهای ناپسند خویش معذب خواهد بود، و این وضع هم چنان باقی و برقرار است تا زمانی که [[قیامت]] برپا گردد، مردم به فرمان الهی از قبرها برانگیخته شوند و برای رسیدگی به حساب‌های خود در محکمة عدل الهی حضور یابند<ref>گفتار فلسفی، معاد از نظر روح و جسم، نشر هیئت نشر معارف اسلامی، 1360 ش، بخش 1، ص 263</ref>.


'''اولاً'''
=== ثانیاً ===
گرچه در میان مردم برخی کشورها مثل [[هند|هندوستان]] نظریه‌ای به نام [[تناسخ]] مطرح شده و آنها گمان کرده‌اند که ارواح مجدداً در قالب بدن‌های دیگری به دنیا باز می‌گردند، این نظریه به تدریج توجه عده بسیاری از مردم جهان را به خود جلب نموده و عده‌ای آن را باور کرده‌اند. اما این پندار کاملا بی‌اساس بوده و برخلاف ره‌آورد معارف آسمانی به خصوص قرآن کریم است.


بر اساس آيات و روايات مختلف و متعدد روح انسان بعد از مفارقت از بدن در هنگام مرگ وارد عالمي به نام برزخ مي‌شود و برزخ در لغت عرب به جايي گفته مي‌شود كه حد فاصل بين دو چيز باشد و چون عالم بعد از مرگ حدفاصل بين زندگي موقت دنيا و حيات جاويدان عالم آخرت است، در قرآن شريف و روايات اولياء دين، آن عالم به نام برزخ خوانده مي‌شود.
طبق مکتب [[پیامبران|پیامبران الهی]]، قضاء حکیمانه حضرت باری تعالی در نظام عمومی عالم بر این تعلق گرفته است که روح بشر پس از مرگ دوباره به دنیا و دار تکلیف باز نگردد و زندگی جدیدی را در این جهان آغاز ننماید، بلکه هم چنان در عالم موقت برزخ بماند تا قیامت برپا گردد و به سرای جاودان آخرت منتقل شود... بازگشت به دنیا برای انجام کارهای خوب و به دست آوردن شرایط هم‌زیستی با ارواح عالیه از نظر مکتب اسلام که عین برهان و منطق است، سخنی است سست و نادرست و [[قرآن]] شریف تحقق چنین امری را با صراحت, نشدنی و غیرقابل وقوع اعلام نموده است <ref>گفتار فلسفی، معاد از نظر روح و جسم، نشر هیئت نشر معارف اسلامی، 1360 ش، بخش 1،ص 266 ـ 270</ref>. بنابراین روح بعد از مرگ انسان اجازه ورود به دنیا را به معنای یاد شده ندارد.


بر اساس جهان بيني مكتب پيامبران الهي، با سپري شدن ايام زندگي دنيا و فرارسيدن مرگ، روح آدمي از بدن جدا مي‌شود و به عالم برزخ منتقل مي‌گردد و در آن سراي به حيات خويش ادامه مي‌دهد، اگر متوفي از گروه پاكان و نيكان باشد به پاداش اعمال خوب خود در آن عالم متنعم است و اگر از گروه بدان و گناهكاران باشد به كيفر كارهاي ناپسند خويش معذب خواهد بود، و اين وضع هم چنان باقي و برقرار است تا زماني كه قيامت برپا گردد، مردم به فرمان الهي از قبرها برانگيخته شوند و براي رسيدگي به حساب‌هاي خود در محكمة عدل الهي حضور يابند. <ref>گفتار فلسفي، معاد از نظر روح و جسم، نشر هيئت نشر معارف اسلامي، 1360 ش، بخش 1، ص 263</ref>
=== ثالثاً ===
گرچه برگشت روح انسان بعد از مرگ به آن معنا که یاد شد امکان‌پذیر نیست. اما باید توجه داشت اگر در برخی روایات آمد که ارواح عده‌ای با بستگان خود ارتباط برقرار می‌کنند، این حرف درست بوده و غیر از آن چیزی است که به نام تناسخ یاد می‌شود که در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره می‌شود:
# از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السلام)]] رسیده که فرمود: مؤمن اهل خود را می‌بیند و آنچه را که موجب محبت او است می‌بیند، بعضی از [[مؤمنان]] در هر هفته یک بار در روز [[جمعه]] به [[زیارت]] و ملاقات اهل خود می‌رسند، و بعضی دیگر بر حسب مقدار عمل خود می‌توانند آنان را ملاقات کنند<ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3، ص 220</ref>.
# از [[موسی بن جعفر (کاظم)|حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام)]] در پاسخ شخصی که از ملاقات ارواح با بستگانش سوال کرده بود فرمود: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یک بار برحسب منزلت و مکانت مؤمن می‌تواند به دیدار بستگانش بیاید، و نحوه دیدار آنان این است که به صورت موجود لطیفی (که قابل دیدن نیست) بر بستگان خود اشراف پیدا می‌کند، اگر آنها را در حال انجام کارهای نیک مشاهده کرد خوشحال می‌شود. و اگر در حال انجام کارهای ناپسند دید اندوهگین و غمناک می‌گردد<ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3، ص 222</ref>.
# در روایت دیگری فرمود: روح مؤمن از پروردگار خود اذن می‌طلبد و خداوند به آن مؤمن اذن می‌دهد و دو [[فرشته]] نیز همراه او گسیل می‌نماید، آنها به سراغ اهلش می‌آیند کلام آنها را می‌شنود و به سوی آنها نگاه می‌کند<ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3،ص 223</ref>.


'''ثانياً'''
از مجموع این گونه روایات چند نکته به دست می‌آید:


گرچه در ميان مردم برخي كشورها مثل هندوستان نظريه‌اي به نام تناسخ مطرح شده و آنها گمان كرده‌اند كه ارواح مجدداً در قالب بدن‌هاي ديگري به دنيا باز مي‌گردند، اين نظريه به تدريج توجه عده بسياري از مردم جهان را به خود جلب نموده و عده‌اي آن را باور كرده‌اند. اما اين پندار كاملا بي‌اساس بوده و برخلاف ره‌آورد معارف آسماني به خصوص قرآن كريم است.
* الف) ارواح [[مؤمن|مؤمنین]] می‌توانند اهل خود را ببینند و اقوام و ذوی الارحام و کسانی را که به آنها علاقه‌مندند را ملاقات می‌کنند و از حالات و سرگذشت آنان باخبر می‌شوند.
حتی طبق برخی روایات روح [[کافر]] نیز به دیدار خانواده خود می‌آید و از دیدن اعمال زشت آنان بیشتر گرفتار رنج می‌شود<ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، نشر حکمت، ج 3، ص 220</ref>.


طبق مكتب پيامبران الهي، قضاء حكيمانه حضرت باري تعالي در نظام عمومي عالم بر اين تعلق گرفته است كه روح بشر پس از مرگ دوباره به دنيا و دار تكليف باز نگردد و زندگي جديدي را در اين جهان آغاز ننمايد، بلكه هم چنان در عالم موقت برزخ بماند تا قيامت برپا گردد و به سراي جاودان آخرت منتقل شود... بازگشت به دنيا براي انجام كارهاي خوب و به دست آوردن شرايط هم‌زيستي با ارواح عاليه از نظر مكتب اسلام كه عين برهان و منطق است ، سخني است  سست و نادرست و قرآن شريف تحقق چنين امري را با صراحت, نشدني و غيرقابل وقوع اعلام نموده است. <ref>گفتار فلسفي، معاد از نظر روح و جسم، نشر هيئت نشر معارف اسلامي، 1360 ش، بخش 1،ص 266 ـ 270</ref> بنابراين روح بعد از مرگ انسان اجازه ورود به دنيا را به معناي ياد شده ندارد.
* ب) ارتباط ارواح با عالم دنیا آن قدر شدید و قوی است که اگر عمل خیری از سوی کسی برای مردگان انجام گیرد، نتیجة آن به آنها می‌رسد، [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی الله علیه)]] فرمود: روزی [[حضرت عیسی]] از کنار قبری عبور می‌کرد صاحب قبر را در حال [[عذاب]] دید، بعد از مدتی دوباره عبورش از آن راه افتاد آثار عذاب در آن [[قبر]] ندید، از خداوند خواست که از اسرار مسأله او را آگاه کند. به او [[وحی]] شد که فرزندی از آن شخص در دنیا باقی مانده بود، کارهای خیری مانند اسکان دادن به یتیمی و کمک به مردم انجام می‌داد، من به برکت عمل نیک فرزندش عذاب را از پدر او برداشتم<ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، نشر حکمت، ج 3، ص 225</ref>.


'''ثالثاً'''
* ج) ارتباط ارواح با مردمان دنیا از باب اشراف آنان بر اهل دنیا است که می‌توانند اهل دنیا را ببینند نه این به شکل و صورتی مادی در آیند و آنگاه وارد دنیا شوند.


گرچه برگشت روح انسان بعد از مرگ به آن معنا كه ياد شد امكان‌پذير نيست. اما بايد توجه داشت اگر در برخي روايات آمد كه ارواح عده‌اي با بستگان خود ارتباط برقرار مي‌كنند، اين حرف درست بوده و غير از آن چيزي است كه به نام تناسخ ياد مي شود كه در اينجا به چند نمونه از روايات اشاره مي‌شود:
=== رابعاً ===
روح هر کسی به اندازه نور ایمان و معنویت خود می‌تواند به دیدار بستگانش بیاید؛ از این رو در روایت آمده که عده‌ای هر هفته و برخی هر ماه و عده‌ای سالی یک بار می‌توانند به دیدار بستگانش بیایند.


1. از [[امام صادق (ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام صادق (ع)</ref> رسيده كه فرمود: مؤمن اهل خود را مي‌بيند و آنچه را كه موجب محبت او است مي‌بيند، بعضي از مؤمنان در هر هفته يك بار در روز جمعه به [[زيارت]] و ملاقات اهل خود مي‌رسند، و بعضي ديگر بر حسب مقدار عمل خود مي‌توانند آنان را ملاقات كنند. <ref>تهراني، سيد حسين، معادشناسي، نشر حكمت، 1403 ق، ج 3، ص 220</ref>
=== خامساً ===
از آن جا که ارواح موجودات مجرد و غیرمادی هستند لذا شکل خاصی ندارد.


2. از [[حضرت امام موسي كاظم (ع)]] در پاسخ شخصي كه از ملاقات ارواح با بستگانش سوال كرده بود فرمود: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال يك بار برحسب منزلت و مكانت مؤمن مي‌تواند به ديدار بستگانش بيايد، و نحوه­ي ديدار آنان اين است كه به صورت موجود لطيفي (كه قابل ديدن نيست) بر بستگان خود اشراف پيدا مي‌كند، اگر آنها را در حال انجام كارهاي نيك مشاهده كرد خوشحال مي‌شود. و اگر در حال انجام كارهاي ناپسند ديد اندوهگين و غمناك مي‌گردد. <ref>تهراني، سيد حسين، معادشناسي، نشر حكمت، 1403 ق، ج 3، ص 222</ref>
== جستارهای وابسته ==
* [[انسان]]
* [[برزخ|عالم برزخ]]
* [[قیامت]]
* [[ملائکه|فرشته]]


3. در روايت ديگري فرمود: روح مؤمن از پروردگار خود اذن مي‌طلبد و خداوند به آن مؤمن اذن مي‌دهد و دو فرشته نيز همراه او گسيل مي‌نمايد، آنها به سراغ اهلش مي‌آيند كلام آنها را مي‌شنود و به سوي آنها نگاه مي‌كند. <ref>تهراني، سيد حسين، معادشناسي، نشر حكمت، 1403 ق، ج 3،ص 223</ref>
== پانویس ==
{{پانویس}}


از مجموع اين گونه روايات چند نكته به دست مي‌آيد:
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
 
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات دینی]]
الف) ارواح [[مؤمنين]] مي‌توانند اهل خود را ببينند و اقوام و ذوي الارحام و كساني را كه به آنها علاقه‌مندند را ملاقات مي‌كنند و از حالات و سرگذشت آنان باخبر مي‌شوند.
حتي طبق برخي روايات روح كافر نيز به ديدار خانواده خود مي‌آيد و از ديدن اعمال زشت آنان بيشتر گرفتار رنج مي‌شود. <ref>تهراني، سيد محمد حسين، معادشناسي، نشر حكمت، ج 3، ص 220</ref>
 
ب) ارتباط ارواح با عالم دنيا آن قدر شديد و قوي است كه اگر عمل خيري از سوي كسي براي مردگان انجام گيرد، نتيجة آن به آنها مي‌رسد، [[پيامبر اكرم (ص)]] فرمود: روزي [[حضرت عيسی]] از كنار قبري عبور مي‌كرد صاحب قبر را در حال [[عذاب]] ديد، بعد از مدتي دوباره عبورش از آن راه افتاد آثار عذاب در آن [[قبر]] نديد، از [[خداوند]] خواست كه از اسرار مسأله او را آگاه كند. به او [[وحی]] شد كه فرزندي از آن شخص در دنيا باقي مانده بود، كارهاي خيري مانند اسكان دادن به يتيمي و كمك به مردم انجام مي‌داد، من به بركت عمل نيك فرزندش عذاب را از پدر او برداشتم. <ref>تهراني، سيد محمد حسين، معادشناسي، نشر حكمت، ج 3، ص 225</ref>
 
ج) ارتباط ارواح با مردمان [[دنيا]] از باب اشراف آنان بر اهل دنيا است كه مي‌توانند اهل دنيا را ببينند نه اين به شكل و صورتي مادي در آيند و آن گاه وارد دنيا شوند.
 
'''رابعاً'''
 
روح هر كسي به اندازه نور ايمان و معنويت خود مي‌تواند به ديدار بستگانش بيايد؛ از اين رو در روايت آمده كه عده‌اي هر هفته و برخي هر ماه و عده‌اي سالي يك بار مي‌توانند به ديدار بستگانش بيايند.
 
'''خامساً'''
 
از آن جا كه ارواح موجودات مجرد و غيرمادي هستند لذا شكل خاصي ندارد.
 
=پانویس=
{{پانویس|2}}
 
[[رده:متافیزیک دین]]
[[رده:مفاهیم فلسفی مذهبی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۱

روح.jpg

روح ساحتی غیر‌مادی از وجود انسان است‌که منشأ حیات و وجه تمایز زندگان و مردگان است. در میان دانشمندان درباره حقیقت روح و ویژگی‌های آن بحث‌های فلسفی پردامنه‌ای شده است. دانشمندان مسلمان با استناد به منابع قرآنی و روایی به تجرد روح و بقای آن پس از مرگ معتقد شده‌اند.

روح چیست

روح مبدأ حیات و زندگی است‌که موجود را به احساس و حرکت ارادی توانایی می‌بخشد[۱]. در قرآن کریم درباره روح چنین آمده: Ra bracket.png و یسئلونک عن الروح، قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً [اسراء–85] La bracket.png یعنی از تو درباره روح سوال می‌کنند بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکی از دانش به شما نداده است.

در برخی تفسیرها در ذیل این آیه آمده است که از مجموع قرائن موجود در آیه و خارج آن چنین استفاده می‌شود که پرسش‌کنندگان از حقیقت روح آدمی سوال کردند، همین روح عظیمی که حیات ما از آن سرچشمه می‌گیرد و به کمکش زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار می‌دهیم، اسرار علوم را می‌شکافیم و به اعماق موجودات راه می‌یابیم، می‌خواستند بدانند حقیقت این اعجوبة عالم آفرینش چیست؟ از آن جا که روح ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاکم بر آن غیر از اصول حاکم بر ماده و خواص فیزیکی و شیمیایی آن است، پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم) مأمور می‌شود در یک جمله کوتاه و پرمعنی بگوید: روح از عالم امر است یعنی خلقتی اسرارآمیز دارد.

پس مراد از این که قرآن کریم فرمود: روح از امر الهی است این خواهد بود که روح یک موجود اسرارآمیز است، علامه طباطبایی در تبیین معنای کلمه امر گفته است: تعبیر امر در جایی به کار برده می‌شود که تدریج در کار نباشد، یعنی مادی و محکوم به حرکت مادی نباشد، پس روح که از امر خداوند است بدین معنا است‌که روح موجودی است که آمیخته با ماده و زمان ومکان نبوده و قابل اشاره نیست، بلکه موجودی مستقل است که دارای حیات، علم و قدرت بوده و از مقوله صفات و احوال نمی‌باشد[۲].

آن جا که سخن از ارتباط روح با جسم است و تأثیر متقابل این دو در یکدیگر بیان می‌شود، نام (روان) بر آن می‌گذاریم و آن جا که پدیده‌های روحی جدای از جسم مورد بحث قرار می‌گیرند نام روح را به کارمی‌بریم و دانشمندان الهی و فلاسفه معتقد‌اند روح یک حقیقت ماورای طبیعی و فراطبیعی است[۳]. از آنچه در تعریف روح گفته شد معلوم گردید که چون روح یک موجود غیرمادی است، لذا شکل به معنای صورت هندسی ندارد، زیرا شکل داشتن از اوصاف موجودات مادی است و روح مادی نیست.

اثبات روح

گروهی بودن خواب و رؤیا را نشانه بودن روحی فرامادی می‌دانند که در زمان خواب از تن جدا می‌شود. در برابرِ این استدلال نیز داروهای شیمیایی را که بر روند رؤیا و خواب کارایی دارند و برای نمونه مایه کابوس‌های شبانه می‌شوند را نشانه این می‌دانند که خواب و رؤیا چیزی جز تصاویر تشکیل شده در مغز مادی نیست. از جملهٔ این داروها می‌توان به آتورواستاتین، سیمواستاتین، ریواستیگمین، دونپزیل و پروپرانولول اشاره کرد[۴].

از دید کسانی‌که طبیعت‌گرا هستند روح تنها به دلیل ماوراءالطبیعی بودنش از هیچ‌گونه ارزش علمی و فلسفی برخوردار نخواهد بود. اما مسئله‌ای که باید به آن توجه کرد این است که باورمندان از طرفی معتقدند روح پدیده‌ای غیر مادی است و از طرف دیگر معتقدند روح در بدن انسان است.

جایگاه روح بعد از مرگ

اولاً

بر اساس آیات و روایات مختلف و متعدد روح انسان بعد از مفارقت از بدن در هنگام مرگ وارد عالمی به نام برزخ می‌شود و برزخ در لغت عرب به جایی گفته می‌شود که حد فاصل بین دو چیز باشد و چون عالم بعد از مرگ حدفاصل بین زندگی موقت دنیا و حیات جاویدان عالم آخرت است، در قرآن شریف و روایات اولیاء دین، آن عالم به نام برزخ خوانده می‌شود.

بر اساس جهان بینی مکتب پیامبران الهی، با سپری شدن ایام زندگی دنیا و فرارسیدن مرگ، روح آدمی از بدن جدا می‌شود و به عالم برزخ منتقل می‌گردد و در آن سرای به حیات خویش ادامه می‌دهد، اگر متوفی از گروه پاکان و نیکان باشد به پاداش اعمال خوب خود در آن عالم متنعم است و اگر از گروه بدان و گناهکاران باشد به کیفر کارهای ناپسند خویش معذب خواهد بود، و این وضع هم چنان باقی و برقرار است تا زمانی که قیامت برپا گردد، مردم به فرمان الهی از قبرها برانگیخته شوند و برای رسیدگی به حساب‌های خود در محکمة عدل الهی حضور یابند[۵].

ثانیاً

گرچه در میان مردم برخی کشورها مثل هندوستان نظریه‌ای به نام تناسخ مطرح شده و آنها گمان کرده‌اند که ارواح مجدداً در قالب بدن‌های دیگری به دنیا باز می‌گردند، این نظریه به تدریج توجه عده بسیاری از مردم جهان را به خود جلب نموده و عده‌ای آن را باور کرده‌اند. اما این پندار کاملا بی‌اساس بوده و برخلاف ره‌آورد معارف آسمانی به خصوص قرآن کریم است.

طبق مکتب پیامبران الهی، قضاء حکیمانه حضرت باری تعالی در نظام عمومی عالم بر این تعلق گرفته است که روح بشر پس از مرگ دوباره به دنیا و دار تکلیف باز نگردد و زندگی جدیدی را در این جهان آغاز ننماید، بلکه هم چنان در عالم موقت برزخ بماند تا قیامت برپا گردد و به سرای جاودان آخرت منتقل شود... بازگشت به دنیا برای انجام کارهای خوب و به دست آوردن شرایط هم‌زیستی با ارواح عالیه از نظر مکتب اسلام که عین برهان و منطق است، سخنی است سست و نادرست و قرآن شریف تحقق چنین امری را با صراحت, نشدنی و غیرقابل وقوع اعلام نموده است [۶]. بنابراین روح بعد از مرگ انسان اجازه ورود به دنیا را به معنای یاد شده ندارد.

ثالثاً

گرچه برگشت روح انسان بعد از مرگ به آن معنا که یاد شد امکان‌پذیر نیست. اما باید توجه داشت اگر در برخی روایات آمد که ارواح عده‌ای با بستگان خود ارتباط برقرار می‌کنند، این حرف درست بوده و غیر از آن چیزی است که به نام تناسخ یاد می‌شود که در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره می‌شود:

  1. از امام صادق (علیه‌السلام) رسیده که فرمود: مؤمن اهل خود را می‌بیند و آنچه را که موجب محبت او است می‌بیند، بعضی از مؤمنان در هر هفته یک بار در روز جمعه به زیارت و ملاقات اهل خود می‌رسند، و بعضی دیگر بر حسب مقدار عمل خود می‌توانند آنان را ملاقات کنند[۷].
  2. از حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) در پاسخ شخصی که از ملاقات ارواح با بستگانش سوال کرده بود فرمود: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یک بار برحسب منزلت و مکانت مؤمن می‌تواند به دیدار بستگانش بیاید، و نحوه دیدار آنان این است که به صورت موجود لطیفی (که قابل دیدن نیست) بر بستگان خود اشراف پیدا می‌کند، اگر آنها را در حال انجام کارهای نیک مشاهده کرد خوشحال می‌شود. و اگر در حال انجام کارهای ناپسند دید اندوهگین و غمناک می‌گردد[۸].
  3. در روایت دیگری فرمود: روح مؤمن از پروردگار خود اذن می‌طلبد و خداوند به آن مؤمن اذن می‌دهد و دو فرشته نیز همراه او گسیل می‌نماید، آنها به سراغ اهلش می‌آیند کلام آنها را می‌شنود و به سوی آنها نگاه می‌کند[۹].

از مجموع این گونه روایات چند نکته به دست می‌آید:

  • الف) ارواح مؤمنین می‌توانند اهل خود را ببینند و اقوام و ذوی الارحام و کسانی را که به آنها علاقه‌مندند را ملاقات می‌کنند و از حالات و سرگذشت آنان باخبر می‌شوند.

حتی طبق برخی روایات روح کافر نیز به دیدار خانواده خود می‌آید و از دیدن اعمال زشت آنان بیشتر گرفتار رنج می‌شود[۱۰].

  • ب) ارتباط ارواح با عالم دنیا آن قدر شدید و قوی است که اگر عمل خیری از سوی کسی برای مردگان انجام گیرد، نتیجة آن به آنها می‌رسد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه) فرمود: روزی حضرت عیسی از کنار قبری عبور می‌کرد صاحب قبر را در حال عذاب دید، بعد از مدتی دوباره عبورش از آن راه افتاد آثار عذاب در آن قبر ندید، از خداوند خواست که از اسرار مسأله او را آگاه کند. به او وحی شد که فرزندی از آن شخص در دنیا باقی مانده بود، کارهای خیری مانند اسکان دادن به یتیمی و کمک به مردم انجام می‌داد، من به برکت عمل نیک فرزندش عذاب را از پدر او برداشتم[۱۱].
  • ج) ارتباط ارواح با مردمان دنیا از باب اشراف آنان بر اهل دنیا است که می‌توانند اهل دنیا را ببینند نه این به شکل و صورتی مادی در آیند و آنگاه وارد دنیا شوند.

رابعاً

روح هر کسی به اندازه نور ایمان و معنویت خود می‌تواند به دیدار بستگانش بیاید؛ از این رو در روایت آمده که عده‌ای هر هفته و برخی هر ماه و عده‌ای سالی یک بار می‌توانند به دیدار بستگانش بیایند.

خامساً

از آن جا که ارواح موجودات مجرد و غیرمادی هستند لذا شکل خاصی ندارد.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دار الکتب الاسلامیه، 1363ش، ج12، ص250، طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت: نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 13، ص 195
  2. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، تهران: نشر کانون انتشارات محمدی، 1363 ش، ج 24، ص 38
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1363 ش، ج 12، ص 250 ـ 256
  4. ن. فخر (۱۳۹۵). برهان علیت. صص. ۲۶–۲۷
  5. گفتار فلسفی، معاد از نظر روح و جسم، نشر هیئت نشر معارف اسلامی، 1360 ش، بخش 1، ص 263
  6. گفتار فلسفی، معاد از نظر روح و جسم، نشر هیئت نشر معارف اسلامی، 1360 ش، بخش 1،ص 266 ـ 270
  7. تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3، ص 220
  8. تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3، ص 222
  9. تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3،ص 223
  10. تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، نشر حکمت، ج 3، ص 220
  11. تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، نشر حکمت، ج 3، ص 225