واجب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵<references />↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''واجب''' به عملی گفته می‌شود که انجام‌دادن آن لازم است و ترک آن موجب توبیخ و عذاب الهی می‌گردد. واجب دارای اقسام و دسته‌بندی‌های مختلفی می‌باشد. [[فروع دین]] مهم‌ترین واجبات شرعی هستند.
'''واجب''' به عملی گفته می‌شود که انجام‌دادن آن لازم است و ترک آن موجب توبیخ و عذاب الهی می‌گردد. واجب دارای اقسام و دسته‌بندی‌های مختلفی می‌باشد. [[فروع دین]] مهم‌ترین واجبات شرعی هستند.


=معنای لغوی=
==معنای لغوی==
لازم، ضروری، فعلی که عمل بدان لازم است و ترکش گناه دارد، سزاوار، شایسته، مایحتاج <ref>فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه واجب.</ref>
لازم، ضروری، فعلی که عمل بدان لازم است و ترکش گناه دارد، سزاوار، شایسته، مایحتاج <ref>فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه واجب.</ref>


=تعریف اصطلاحی=
==تعریف اصطلاحی==
در اصطلاح فقهی واجب به عملی می‌گویند که حکم شرعی آن وجوب و انجام آن لازم است و ترک آن گناه و باعث توبیخ از جانب خداوند می‌شود.<ref>رجوع کنید به: ملکی اصفهانى، فرهنگ اصطلاحات اصول، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۵.</ref>
در اصطلاح فقهی واجب به عملی می‌گویند که حکم شرعی آن وجوب و انجام آن لازم است و ترک آن گناه و باعث توبیخ از جانب خداوند می‌شود.<ref>رجوع کنید به: ملکی اصفهانى، فرهنگ اصطلاحات اصول، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۵.</ref>


=تقسیمات واجب=
==تقسیمات واجب==
 
===1 - واجب نفسى و واجب غیرى===
==1 - واجب نفسى و واجب غیرى==
واجب نفسى آن است که خود عمل واجب است، نه براى رسیدن به عمل دیگر، مانند نماز و روزه.
واجب نفسى آن است که خود عمل واجب است، نه براى رسیدن به عمل دیگر، مانند نماز و روزه .


واجب غیرى عملى است که براى رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند [[وضو]]، [[غسل جنابت]]، پاک کردن [[لباس]] از [[نجاست]] برای [[نماز]] و غیره. این قسم را واجب مقدمى نیز گویند.
واجب غیرى عملى است که براى رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند [[وضو]]، [[غسل جنابت]]، پاک کردن [[لباس]] از [[نجاست]] برای [[نماز]] و غیره. این قسم را واجب مقدمى نیز گویند.


==2 - واجب تعبدى و توصلى==
===2 - واجب تعبدى و توصلى===
واجب تعبدى عملی است که باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند [[حج]] و نماز.
واجب تعبدى عملی است که باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند [[حج]] و نماز.


واجب توصلى آن است که انجام اصل عمل کافى است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاک کردن بدن براى نماز.
واجب توصلى آن است که انجام اصل عمل کافى است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاک کردن بدن براى نماز.


==3 - واجب عینى و کفایى==
===3 - واجب عینى و کفایى===
واجب عینى آن است که از هر یک از مکلفین بالخصوص خواسته شده، و تک تک مکلفین باید شخصاً آن را انجام دهند مانند نماز و روزه و وضو.
واجب عینى آن است که از هر یک از مکلفین بالخصوص خواسته شده، و تک تک مکلفین باید شخصاً آن را انجام دهند مانند نماز و روزه و وضو.


واجب کفایى آن است که یک عمل معین، از یک گروه خواسته شده مانند دفن یک میت، از کسانى که مطلع شده‌اند، یعنی تحقق عمل مهم است و همه وظیفه دارند که برای انجام آن عمل به ‌پا خیزند لذا اگر یکی از آن افراد برخاست و عمل را به جا آورد، چون کار انجام شده است، دیگر نیازی به دیگران نیست و از گردن همه ساقط می‌شود.
واجب کفایى آن است که یک عمل معین، از یک گروه خواسته شده مانند دفن یک میت، از کسانى که مطلع شده‌اند، یعنی تحقق عمل مهم است و همه وظیفه دارند که برای انجام آن عمل به ‌پا خیزند لذا اگر یکی از آن افراد برخاست و عمل را به جا آورد، چون کار انجام شده است، دیگر نیازی به دیگران نیست و از گردن همه ساقط می‌شود.


==4 - واجب تعیینى و تخییرى==
===4 - واجب تعیینى و تخییرى ===
واجب تعیینى آن است که یک عمل معین و به یک شکل خاص از مکلف، خواسته شده، مانند [[نماز صبح]]
واجب تعیینى آن است که یک عمل معین و به یک شکل خاص از مکلف، خواسته شده، مانند [[نماز صبح]]


و واجب تخییرى آن است که یکى از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند [[نماز جمعه]] و ظهر، و یا کفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانکه می‌دانید کسی که روزه‌اش را در ماه [[رمضان]] به عمد باطل کند باید بعد ماه رمضان علاوه بر قضای آن روز، کفاره نیز بپردازد، چنین فردی می‌تواند یکی از سه کفاره مشخص شده، یعنی 60 روز روزه یا غذا دادن به 60 فقیر و یا آزاد کردن برده (که امروزه بعلت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد.
و واجب تخییرى آن است که یکى از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند [[نماز جمعه]] و ظهر، و یا کفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانکه می‌دانید کسی که روزه‌اش را در ماه [[رمضان]] به عمد باطل کند باید بعد ماه رمضان علاوه بر قضای آن روز، کفاره نیز بپردازد، چنین فردی می‌تواند یکی از سه کفاره مشخص شده، یعنی 60 روز روزه یا غذا دادن به 60 فقیر و یا آزاد کردن برده (که امروزه بعلت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد.


==5 - واجب مطلق و مشروط==
===5 - واجب مطلق و مشروط===
واجب مطلق آن است که وجوب عمل، قید و شرطى ندارد، مانند واجب بودن جواب سلام.
واجب مطلق آن است که وجوب عمل، قید و شرطى ندارد، مانند واجب بودن جواب سلام.


واجب مشروط عملى است که وجوب آن، قید و شرط دارد، مانند [[حج]] که وجوبش مشروط به استطاعت است. یعنی حج وقتی واجب می‌شود که فرد شرایطش، مانند قدر مالی و ... را داشته باشد که به مجموعه‌ی این شرایط، استطاعت می‌گویند.
واجب مشروط عملى است که وجوب آن، قید و شرط دارد، مانند [[حج]] که وجوبش مشروط به استطاعت است. یعنی حج وقتی واجب می‌شود که فرد شرایطش، مانند قدر مالی و ... را داشته باشد که به مجموعه‌ این شرایط، استطاعت می‌گویند.
 
همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتکب گناه شود، عدالتش موقتاً زایل مى‌شود، چه کبیره باشد، چه صغیره، تا آنگاه که به واسطه توبه جبران نماید


همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتکب گناه شود، عدالتش موقتاً زایل مى‌شود، چه کبیره باشد،چه صغیره، تا آنگاه که به واسطه توبه جبران نماید


==6 - واجب مُنجَّز و مُعلَّق==
واجب منجز عملى است که باید در حال حاضر آن را انجام داد، مانند اداى دینى که وقتش ‍ رسیده باشد و یا نماز صبح بعد از [[اذان]] صبح.
واجب منجز عملى است که باید در حال حاضر آن را انجام داد، مانند اداى دینى که وقتش ‍ رسیده باشد و یا نماز صبح بعد از [[اذان]] صبح.


واجب معلق آن است که عملى را براى آینده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دین، بعد از دو ماه مثلا و یا رفتن به مکه در ایام حج چرا که فرد به محض مستطیع شدن (مثلا پولدار شدنش با آن شرایط خاص که در مباحث مربوط به حج آمده است) حج بر او واجب می‌شود ولی باید صبر کند تا وقت حج در ماه دوازدهم سال قمری یعنی ذی‌الحجه فرا رسد، آنگاه برای انجام واجب به مکه رود.
واجب معلق آن است که عملى را براى آینده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دین، بعد از دو ماه مثلا و یا رفتن به مکه در ایام حج چرا که فرد به محض مستطیع شدن (مثلا پولدار شدنش با آن شرایط خاص که در مباحث مربوط به حج آمده است) حج بر او واجب می‌شود ولی باید صبر کند تا وقت حج در ماه دوازدهم سال قمری یعنی ذی‌الحجه فرا رسد، آنگاه برای انجام واجب به مکه رود.


==7 - واجب شرعى و عقلى==
 
واجب شرعى عملى است که در [[قرآن]] و سنت پیامبر و [[امام|امامان معصوم]]، واجب شمرده شده است.
واجب شرعى عملى است که در [[قرآن]] و سنت پیامبر و [[امام|امامان معصوم]]، واجب شمرده شده است.


واجب عقلى عملى است که عقل انسان آن را لازم داند، مثلا اگر در شرع اسلام بجا آوردن حج و عمره واجب شود، عقل مکلف، لازم مى‌بیند که وسایل سفر را تهیه نماید، در این صورت خود حج و عمره واجب شرعى و تهیه مقدمات آنها واجب عقلى است و نیز مانند خداشناسى، نیکى در مقابل نیکى، شکر در مقابل نعمت، پرهیز از ظلم و دروغ و موارد غیره از حکم عقل. ناگفته نماند که ممکن است شرع نیز بر طبق برخی از این دستورات عقلی، حکم کند.
واجب عقلى عملى است که عقل انسان آن را لازم داند، مثلا اگر در شرع اسلام بجا آوردن حج و عمره واجب شود، عقل مکلف، لازم مى‌بیند که وسایل سفر را تهیه نماید، در این صورت خود حج و عمره واجب شرعى و تهیه مقدمات آنها واجب عقلى است و نیز مانند خداشناسى، نیکى در مقابل نیکى، شکر در مقابل نعمت، پرهیز از ظلم و دروغ و موارد غیره از حکم عقل. ناگفته نماند که ممکن است شرع نیز بر طبق برخی از این دستورات عقلی، حکم کند.


==8 - واجب مولوى و ارشادى==
 
امری که از طرف یک مقام واجب الطاعت مانند پیامبر صلى الله علیه و آله یا امام علیه السلام یا منصوب از طرف آنها صادر مى شود، اگر مستقلا از طرف خود او باشد، یعنى کارى را بر حسب مصلحت واجب کند، آن امر، امر مولوى و امر ولایى، و آن واجب، واجب مولوى است.
امری که از طرف یک مقام واجب الطاعت مانند پیامبر صلى الله علیه و آله یا امام علیه‌السلام یا منصوب از طرف آنها صادر مى شود، اگر مستقلا از طرف خود او باشد، یعنى کارى را بر حسب مصلحت واجب کند، آن امر، امر مولوى و امر ولایى، و آن واجب، واجب مولوى است.


و اگر به عنوان هدایت و ارشاد به یک واجب دیگرى باشد، آن امر و آن واجب ارشادى است، مثلا اگر ولى امر امت دستور نظم ارتش و فرمان حمله یا آتش بس دهد. این کارها واجب مولوى است و اگر امر به نماز و روزه کند، امر او و ایجاب او را ارشادى نامند.
و اگر به عنوان هدایت و ارشاد به یک واجب دیگرى باشد، آن امر و آن واجب ارشادى است، مثلا اگر ولى امر امت دستور نظم ارتش و فرمان حمله یا آتش بس دهد. این کارها واجب مولوى است و اگر امر به نماز و روزه کند، امر او و ایجاب او را ارشادى نامند.


==9 - واجب مُوسَّع و مُضیَّق==
واجب موسع عملى است که وقت بجا آوردن آن وسیع باشد و مکلف بتواند عمل را در یک بازه‌ی زمانی، هر وقت که دلش خواست یا توانست، انجام دهد، مانند نماز ظهر که وقتش از اول اذان ظهر تا مغرب است.


واجب مضیق عملى است که وقت آن، مشخص و دقیقا به اندازه‌ی وقتی ‌باشد که انجام آن عمل نیاز دارد باشد، مانند روزه هر روز ماه رمضان که وقتش از صبح تا مغرب است، نه ممکن است آن را جلو انداخت و نه عقب، و مانند نماز جمعه که باید اول ظهر جمعه در مدت گنجایش نماز متعارف انجام گیرد.
واجب موسع عملى است که وقت بجا آوردن آن وسیع باشد و مکلف بتواند عمل را در یک بازه‌ زمانی، هر وقت که دلش خواست یا توانست، انجام دهد، مانند نماز ظهر که وقتش از اول اذان ظهر تا مغرب است.
 
واجب مضیق عملى است که وقت آن، مشخص و دقیقا به اندازه‌ وقتی ‌باشد که انجام آن عمل نیاز دارد باشد، مانند روزه هر روز ماه رمضان که وقتش از صبح تا مغرب است، نه ممکن است آن را جلو انداخت و نه عقب، و مانند نماز جمعه که باید اول ظهر جمعه در مدت گنجایش نماز متعارف انجام گیرد.
 


==10 - واجب فورى و غیر فورى==
واجب فورى عملى است که باید فورى و بدون تأخیر انجام داد، مانند جواب سلام، یا نماز آیات بعد از زلزله، یا بدهى‌هایى که وقتشان رسیده و طلبکاران هم آن را مطالبه کرده‌اند.
واجب فورى عملى است که باید فورى و بدون تأخیر انجام داد، مانند جواب سلام، یا نماز آیات بعد از زلزله، یا بدهى‌هایى که وقتشان رسیده و طلبکاران هم آن را مطالبه کرده‌اند.


واجب غیر فورى در مقابل آنچه گفته شد اموری است که نیازمند عجله در بجا آوردن آنها در اولین فرصت ممکن نیست و می‌توان در فرصتی دیگر به‌ آن پرداخت، مانند نمازهاى روزانه‌ای که قضا شده و یا بدهى که صاحبش مى‌گوید: هر وقت که دلت خواست پس بده.
واجب غیر فورى در مقابل آنچه گفته شد اموری است که نیازمند عجله در بجا آوردن آنها در اولین فرصت ممکن نیست و می‌توان در فرصتی دیگر به‌ آن پرداخت، مانند نمازهاى روزانه‌ای که قضا شده و یا بدهى که صاحبش مى‌گوید: هر وقت که دلت خواست پس بده.
==11 - واجب اصلى و تبعى==
 
===11 - واجب اصلى و تبعى===
هر عملى که اسلام به آن امر کرده و آن را واجب کند، قهراً و به تبع آن امر، از ترک آن عمل نیز نهى دارد، در چنین جایی آن عمل "واجب اصلى" و ترک آن "حرام تبعى" است.
هر عملى که اسلام به آن امر کرده و آن را واجب کند، قهراً و به تبع آن امر، از ترک آن عمل نیز نهى دارد، در چنین جایی آن عمل "واجب اصلى" و ترک آن "حرام تبعى" است.


چنانچه اگر عملى را ابتدا حرام نماید، طبعاً به ترک آن نیز امر دارد، بنابر این خود فعل، "حرام اصلى" و ترک آن، "واجب تبعى" است.
چنانچه اگر عملى را ابتدا حرام نماید، طبعاً به ترک آن نیز امر دارد، بنابر‌این خود فعل، "حرام اصلى" و ترک آن، "واجب تبعى" است.


پس هر واجب اصلى ملازم با یک حرام تبعى، و هر حرام اصلى ملازم با یک واجب تبعى است، مثل آنکه گفته شده شراب حرام است و ترک آن واجب است و زکات واجب است و ترک آن حرام است.
پس هر واجب اصلى ملازم با یک حرام تبعى، و هر حرام اصلى ملازم با یک واجب تبعى است، مثل آنکه گفته شده شراب حرام است و ترک آن واجب است و زکات واجب است و ترک آن حرام است.
<ref>فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۸۷۱.</ref>
<ref>فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۸۷۱.</ref>


=فروع دین=
 
مهمترین احکام عملی دین اسلام، با عنوان فروع دین معروفند که بر اساس نظر مشهور مشتمل بر ده عمل عبادی مشهور است که عبارتند از:
مهمترین احکام عملی دین اسلام، با عنوان فروع دین معروفند که بر اساس نظر مشهور مشتمل بر ده عمل عبادی مشهور است که عبارتند از:


نماز، روزه، حج، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی، تبری.
نماز، روزه، حج، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی، تبری.


البته به نظر می‌رسد نام بردن از این ده مورد به خصوص، به دلیل اهمیت فراوانی است که در آیات قرآن و روایات به آنها داده شده است ولی طبق تقسیم‌بندی بالا فروع دین منحصر به این ده مورد نیست و دستورات دیگری مانند احکام خرید و فروش، ازدواج، قصاص، دیات، قضاوت و... نیز از فروع دین هستند.‌
البته به نظر می‌رسد نام بردن از این ده مورد به خصوص، به دلیل اهمیت فراوانی است که در آیات قرآن و روایات به آنها داده شده است ولی طبق تقسیم‌بندی بالا فروع دین منحصر به این ده مورد نیست و دستورات دیگری مانند احکام خرید و فروش، ازدواج، قصاص، دیات، قضاوت و... نیز از فروع دین هستند. ‌


برخی از فروع دین، رابطه انسان با خدا را در قالب قوانین و احکام بیان می‌کنند و وظایفی را برای او پیش می‌کشند؛ وظایفی همچون نماز، روزه و حج. برخی دیگر به وظایفی که انسان‌ها در برابر یکدیگر دارند نظر دارند و روابط انسانی را تنظیم می‌کنند؛ مانند جهاد و خمس.<ref> دائرة المعارف تشیع، ج۲، ص۱۵۲.</ref>
برخی از فروع دین، رابطه انسان با خدا را در قالب قوانین و احکام بیان می‌کنند و وظایفی را برای او پیش می‌کشند؛ وظایفی همچون نماز، روزه و حج. برخی دیگر به وظایفی که انسان‌ها در برابر یکدیگر دارند نظر دارند و روابط انسانی را تنظیم می‌کنند؛ مانند جهاد و خمس.<ref> دائرة المعارف تشیع، ج۲، ص۱۵۲.</ref>


=منابع=
==منابع==
خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، قم، موسسه مطبوعات دارالعلم، [بی‌تا].
* خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، قم، موسسه مطبوعات دارالعلم، [بی‌تا].
 
*ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، قم، عالمه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، قم، عالمه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*مشکینی، میرزا علی، اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، قم، نشر الهادی، چاپ ششم، ۱۴۱۶ق.
 
*مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹ش.
مشکینی، میرزا علی، اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، قم، نشر الهادی، چاپ ششم، ۱۴۱۶ق.


مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹ش.
==پانویس ==
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده: مفاهیم اسلامی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۱

واجب به عملی گفته می‌شود که انجام‌دادن آن لازم است و ترک آن موجب توبیخ و عذاب الهی می‌گردد. واجب دارای اقسام و دسته‌بندی‌های مختلفی می‌باشد. فروع دین مهم‌ترین واجبات شرعی هستند.

معنای لغوی

لازم، ضروری، فعلی که عمل بدان لازم است و ترکش گناه دارد، سزاوار، شایسته، مایحتاج [۱]

تعریف اصطلاحی

در اصطلاح فقهی واجب به عملی می‌گویند که حکم شرعی آن وجوب و انجام آن لازم است و ترک آن گناه و باعث توبیخ از جانب خداوند می‌شود.[۲]

تقسیمات واجب

1 - واجب نفسى و واجب غیرى

واجب نفسى آن است که خود عمل واجب است، نه براى رسیدن به عمل دیگر، مانند نماز و روزه.

واجب غیرى عملى است که براى رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند وضو، غسل جنابت، پاک کردن لباس از نجاست برای نماز و غیره. این قسم را واجب مقدمى نیز گویند.

2 - واجب تعبدى و توصلى

واجب تعبدى عملی است که باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند حج و نماز.

واجب توصلى آن است که انجام اصل عمل کافى است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاک کردن بدن براى نماز.

3 - واجب عینى و کفایى

واجب عینى آن است که از هر یک از مکلفین بالخصوص خواسته شده، و تک تک مکلفین باید شخصاً آن را انجام دهند مانند نماز و روزه و وضو.

واجب کفایى آن است که یک عمل معین، از یک گروه خواسته شده مانند دفن یک میت، از کسانى که مطلع شده‌اند، یعنی تحقق عمل مهم است و همه وظیفه دارند که برای انجام آن عمل به ‌پا خیزند لذا اگر یکی از آن افراد برخاست و عمل را به جا آورد، چون کار انجام شده است، دیگر نیازی به دیگران نیست و از گردن همه ساقط می‌شود.

4 - واجب تعیینى و تخییرى

واجب تعیینى آن است که یک عمل معین و به یک شکل خاص از مکلف، خواسته شده، مانند نماز صبح

و واجب تخییرى آن است که یکى از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند نماز جمعه و ظهر، و یا کفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانکه می‌دانید کسی که روزه‌اش را در ماه رمضان به عمد باطل کند باید بعد ماه رمضان علاوه بر قضای آن روز، کفاره نیز بپردازد، چنین فردی می‌تواند یکی از سه کفاره مشخص شده، یعنی 60 روز روزه یا غذا دادن به 60 فقیر و یا آزاد کردن برده (که امروزه بعلت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد.

5 - واجب مطلق و مشروط

واجب مطلق آن است که وجوب عمل، قید و شرطى ندارد، مانند واجب بودن جواب سلام.

واجب مشروط عملى است که وجوب آن، قید و شرط دارد، مانند حج که وجوبش مشروط به استطاعت است. یعنی حج وقتی واجب می‌شود که فرد شرایطش، مانند قدر مالی و ... را داشته باشد که به مجموعه‌ این شرایط، استطاعت می‌گویند.

همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتکب گناه شود، عدالتش موقتاً زایل مى‌شود، چه کبیره باشد، چه صغیره، تا آنگاه که به واسطه توبه جبران نماید


واجب منجز عملى است که باید در حال حاضر آن را انجام داد، مانند اداى دینى که وقتش ‍ رسیده باشد و یا نماز صبح بعد از اذان صبح.

واجب معلق آن است که عملى را براى آینده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دین، بعد از دو ماه مثلا و یا رفتن به مکه در ایام حج چرا که فرد به محض مستطیع شدن (مثلا پولدار شدنش با آن شرایط خاص که در مباحث مربوط به حج آمده است) حج بر او واجب می‌شود ولی باید صبر کند تا وقت حج در ماه دوازدهم سال قمری یعنی ذی‌الحجه فرا رسد، آنگاه برای انجام واجب به مکه رود.


واجب شرعى عملى است که در قرآن و سنت پیامبر و امامان معصوم، واجب شمرده شده است.

واجب عقلى عملى است که عقل انسان آن را لازم داند، مثلا اگر در شرع اسلام بجا آوردن حج و عمره واجب شود، عقل مکلف، لازم مى‌بیند که وسایل سفر را تهیه نماید، در این صورت خود حج و عمره واجب شرعى و تهیه مقدمات آنها واجب عقلى است و نیز مانند خداشناسى، نیکى در مقابل نیکى، شکر در مقابل نعمت، پرهیز از ظلم و دروغ و موارد غیره از حکم عقل. ناگفته نماند که ممکن است شرع نیز بر طبق برخی از این دستورات عقلی، حکم کند.


امری که از طرف یک مقام واجب الطاعت مانند پیامبر صلى الله علیه و آله یا امام علیه‌السلام یا منصوب از طرف آنها صادر مى شود، اگر مستقلا از طرف خود او باشد، یعنى کارى را بر حسب مصلحت واجب کند، آن امر، امر مولوى و امر ولایى، و آن واجب، واجب مولوى است.

و اگر به عنوان هدایت و ارشاد به یک واجب دیگرى باشد، آن امر و آن واجب ارشادى است، مثلا اگر ولى امر امت دستور نظم ارتش و فرمان حمله یا آتش بس دهد. این کارها واجب مولوى است و اگر امر به نماز و روزه کند، امر او و ایجاب او را ارشادى نامند.


واجب موسع عملى است که وقت بجا آوردن آن وسیع باشد و مکلف بتواند عمل را در یک بازه‌ زمانی، هر وقت که دلش خواست یا توانست، انجام دهد، مانند نماز ظهر که وقتش از اول اذان ظهر تا مغرب است.

واجب مضیق عملى است که وقت آن، مشخص و دقیقا به اندازه‌ وقتی ‌باشد که انجام آن عمل نیاز دارد باشد، مانند روزه هر روز ماه رمضان که وقتش از صبح تا مغرب است، نه ممکن است آن را جلو انداخت و نه عقب، و مانند نماز جمعه که باید اول ظهر جمعه در مدت گنجایش نماز متعارف انجام گیرد.


واجب فورى عملى است که باید فورى و بدون تأخیر انجام داد، مانند جواب سلام، یا نماز آیات بعد از زلزله، یا بدهى‌هایى که وقتشان رسیده و طلبکاران هم آن را مطالبه کرده‌اند.

واجب غیر فورى در مقابل آنچه گفته شد اموری است که نیازمند عجله در بجا آوردن آنها در اولین فرصت ممکن نیست و می‌توان در فرصتی دیگر به‌ آن پرداخت، مانند نمازهاى روزانه‌ای که قضا شده و یا بدهى که صاحبش مى‌گوید: هر وقت که دلت خواست پس بده.

11 - واجب اصلى و تبعى

هر عملى که اسلام به آن امر کرده و آن را واجب کند، قهراً و به تبع آن امر، از ترک آن عمل نیز نهى دارد، در چنین جایی آن عمل "واجب اصلى" و ترک آن "حرام تبعى" است.

چنانچه اگر عملى را ابتدا حرام نماید، طبعاً به ترک آن نیز امر دارد، بنابر‌این خود فعل، "حرام اصلى" و ترک آن، "واجب تبعى" است.

پس هر واجب اصلى ملازم با یک حرام تبعى، و هر حرام اصلى ملازم با یک واجب تبعى است، مثل آنکه گفته شده شراب حرام است و ترک آن واجب است و زکات واجب است و ترک آن حرام است. [۳]


مهمترین احکام عملی دین اسلام، با عنوان فروع دین معروفند که بر اساس نظر مشهور مشتمل بر ده عمل عبادی مشهور است که عبارتند از:

نماز، روزه، حج، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی، تبری.

البته به نظر می‌رسد نام بردن از این ده مورد به خصوص، به دلیل اهمیت فراوانی است که در آیات قرآن و روایات به آنها داده شده است ولی طبق تقسیم‌بندی بالا فروع دین منحصر به این ده مورد نیست و دستورات دیگری مانند احکام خرید و فروش، ازدواج، قصاص، دیات، قضاوت و... نیز از فروع دین هستند. ‌

برخی از فروع دین، رابطه انسان با خدا را در قالب قوانین و احکام بیان می‌کنند و وظایفی را برای او پیش می‌کشند؛ وظایفی همچون نماز، روزه و حج. برخی دیگر به وظایفی که انسان‌ها در برابر یکدیگر دارند نظر دارند و روابط انسانی را تنظیم می‌کنند؛ مانند جهاد و خمس.[۴]

منابع

  • خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، قم، موسسه مطبوعات دارالعلم، [بی‌تا].
  • ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، قم، عالمه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • مشکینی، میرزا علی، اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، قم، نشر الهادی، چاپ ششم، ۱۴۱۶ق.
  • مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹ش.

پانویس

  1. فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه واجب.
  2. رجوع کنید به: ملکی اصفهانى، فرهنگ اصطلاحات اصول، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۵.
  3. فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۸۷۱.
  4. دائرة المعارف تشیع، ج۲، ص۱۵۲.