پرش به محتوا

راهکار ایجاد امت واحده اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عمیق تر' به 'عمیق‌تر')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''راهکار امت واحده اسلامی''' عنوان مقاله‌ای است مشتمل بر طرحی است در راستای ایجاد [[امت واحده]] اسلامی که استراتژی [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] بر اساس آن پایه‌ریزی شده است. در بخش نخست این طرح مباحثی در زمینه وحدت قرآنی نیاز مبرم [[جهان اسلام]] و منازعات کلامی–فقهی و طائفه ای مذاهب اسلامی با یکدیگر، سیاسی بودن شکل‌گیری مذاهب اسلامی و نیز عدم قصد مرجعیت [[ائمه اربعه اهل سنت]] مطرح گردیده و آنگاه به مسائل اساسی دیگری نظیر: تاسیس مذاهب خلاف آموزه‌های قرآنی، اسلام و مسلمان عناوین برگزیده خداوند برای جوامع اسلامی و نیز پیشگوئی قرآن و پیامبر ص در تجزیه امت اسلامی به فرق و مذاهب پرداخته شده است.<br>
'''راهکار امت واحده اسلامی''' عنوان مقاله‌ای است مشتمل بر طرحی است در راستای ایجاد [[امت واحده]] اسلامی که استراتژی [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] بر اساس آن پایه‌ریزی شده است. در بخش نخست این طرح مباحثی در زمینه وحدت قرآنی نیاز مبرم [[جهان اسلام]] و منازعات کلامی–فقهی و طائفه‌ای مذاهب اسلامی با یکدیگر، سیاسی بودن شکل‌گیری مذاهب اسلامی و نیز عدم قصد مرجعیت [[ائمه اربعه اهل سنت|ائمه اربعه اهل‌سنت]] مطرح گردیده و آنگاه به مسائل اساسی دیگری نظیر: تاسیس مذاهب خلاف آموزه‌های قرآنی، اسلام و مسلمان عناوین برگزیده خداوند برای جوامع اسلامی و نیز پیشگوئی قرآن و پیامبر ص در تجزیه امت اسلامی به فرق و مذاهب پرداخته شده است.


بخش دوم مقاله به موضوع اصلی: راهکار ایجاد امت واحده اسلای اختصاص داده شده است. در این مرحله مباحثی از قبیل: جایگاه اهل بیت علیهم‌السلام در [[قرآن|قرآن]] و روایات فریقین، جایگاه [[اهل بیت]] در نگاه صحابه، جایگاه اهل بیت در نگاه ائمه اربعه – اهل سنت - و نیز جایگاه آنان در نزد قاطبه اهل سنت بیان گردیده و در پایان چنین نتیجه‌گیری شده است که تنها راه برای ایجاد [[امت واحده اسلامی]]، قرائت دین بر مبنائی است که مورد اتفاق همه فرق اسلامی باشد و ان چیزی جز تفسیر دین با قرائت اهل البیت ع نخواهد بود.  
بخش دوم مقاله به موضوع اصلی: راهکار ایجاد امت واحده اسلای اختصاص داده شده است. در این مرحله مباحثی از قبیل: جایگاه اهل بیت علیهم‌السلام در [[قرآن|قرآن]] و روایات فریقین، جایگاه [[اهل بیت]] در نگاه صحابه، جایگاه اهل بیت در نگاه ائمه اربعه – اهل‌سنت - و نیز جایگاه آنان در نزد قاطبه اهل‌سنت بیان گردیده و در پایان چنین نتیجه‌گیری شده است که تنها راه برای ایجاد [[امت واحده اسلامی]]، قرائت دین بر مبنائی است که مورد اتفاق همه فرق اسلامی باشد و آن چیزی جز تفسیر دین با قرائت اهل البیت ع نخواهد بود.  
== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[امت واحده]] از برجسته‌ترین آرمان‌های قرآن کریم است که وعده تحقق ان به بشریت داده شده است: ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدوه (الانبیاء:92) <ref>قرآن</ref>. امتی که بر اساس ان همه مرزهای نژادی و جغرافیائی بین بشریت فرو ریخته و جامعه جهانی اسلامی و انسانی بر مبنای وحدت در ایمان و عقیده شکل خواهد گرفت. بدیهی است گام نخست نیل به چنین ارمانی، تحقق امت واحده در بین جوامع اسلامی است.
[[امت واحده]] از برجسته‌ترین آرمان‌های قرآن کریم است که وعده تحقق آن به بشریت داده شده است: ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدوه (الانبیاء:92) <ref>قرآن</ref>. امتی که بر اساس آن همه مرزهای نژادی و جغرافیائی بین بشریت فرو ریخته و جامعه جهانی اسلامی و انسانی بر مبنای وحدت در ایمان و عقیده شکل خواهد گرفت. بدیهی است گام نخست نیل به چنین آرمانی، تحقق امت واحده در بین جوامع اسلامی است.


متاسفانه با تفرقی که بین مسلمانان در اثر تجزیه دین واحد به مذاهب بوجود امده است امت اسلامی به امت‌های مختلف مبدل گردیده که اثار زیانبار ان در ممالک اسلامی بوفور مشاهد ه می‌گردد. هر چند در راستای عینیت بخشیدن به این ارمان متعالی قرآن، تلاش‌های گسترده‌ای در طول تاریخ توسط رهبران الهی، اندیشمندان و منادیان وحدت صورت گرفته است اما بدلیل عدم آسیب شناسی عمیق از بحران جوامع اسلامی ونیز اوضاع پیچیده نظام سلطه که استراتژی اش را در تجزیه کشورهای اسلامی و نفی هویت حقیقی مسلمانان قرار داده است هنوز جهان اسلام فرسنگها از ارمان مقدس فاصله دارد. فقدان راهبرد و راهکاری جامع که بتواند به تفرقات مذهبی کنونی پایان داده و امت واحد ه اسلامی را در عرصه جهانی اش عینیت بخشد از جمله آسیبهائی است که جهان اسلام بشدت از ان رنج می‌برد.  
متاسفانه با تفرقی که بین مسلمانان در اثر تجزیه دین واحد به مذاهب بوجود امده است امت اسلامی به امت‌های مختلف مبدل گردیده که آثار زیانبار آن در ممالک اسلامی بوفور مشاهد ه می‌گردد. هر چند در راستای عینیت بخشیدن به این آرمان متعالی قرآن، تلاش‌های گسترده‌ای در طول تاریخ توسط رهبران الهی، اندیشمندان و منادیان وحدت صورت گرفته است اما بدلیل عدم آسیب شناسی عمیق از بحران جوامع اسلامی ونیز اوضاع پیچیده نظام سلطه که استراتژی اش را در تجزیه کشورهای اسلامی و نفی هویت حقیقی مسلمانان قرار داده است هنوز جهان اسلام فرسنگ‌ها از آرمان مقدس فاصله دارد. فقدان راهبرد و راهکاری جامع که بتواند به تفرقات مذهبی کنونی پایان داده و امت واحده اسلامی را در عرصه جهانی اش عینیت بخشد از جمله آسیب‌هائی است که جهان اسلام بشدت از آن رنج می‌برد.  


در یک تحلیل علمی می‌توان ادعا و اثبات نمود که علت‌العلل این ناکامی و دور شدن مسلمانان از آرمان الهی، فاصله گرفتن از قرآن کریم و مهجور ماندن این سرمایه عظیم الهی در بین آنان است. هر گاه مسلمین به هویت اصلی خویش بازگشته و به مرجعیت قرآن بعنوان تنها قانون اساسی در همه ابعاد زندگی شان تن دهند بیقین شاهد عینیت بخشیدن به شعارقرآنی در نیل به امت واحده خواهیم بود.  
در یک تحلیل علمی می‌توان ادعا و اثبات نمود که علت العلل این ناکامی و دور شدن مسلمانان از ارمان الهی، فاصله گرفتن از قرآن کریم و مهجور ماندن این سرمایه عظیم الهی در بین آنان است. هر گاه مسلمین به هویت اصلی خویش بازگشته و به مرجعیت قرآن بعنوان تنها قانون اساسی در همه ابعاد زندگی شان تن دهند بیقین شاهد عینیت بخشیدن به شعارقرآنی در نیل به امت واحده خواهیم بود.  


مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی که استراتژی اش ر ا رسیدن به این هدف متعالی قرار داده در صدد ان است که بکمک اندیشمندان و مصلحان دینی جهان اسلام برترین راهبرد‌ها و راهکارهای مناسب را در راستای عملی ساختن ان بکار گیرد، همانطور که در حکم مقام معظم رهبری در اغاز دبیر کلی فعلی امده است: .....از مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی اسلامی در این برهه خطیر و حساس انتظار می‌رود با بهره‌گیری از تجربیات ارزشمند گذشته و نیز خلاقیت و ابتکارات مورد نیاز شرایط کنونی، ‌ با همکاری و همدلی نخبگان جهان اسلام به‌ویژه اندیشمندان حوزه و دانشگاه «دیپلماسی وحدت اسلامی» را راهبرد خود قرار داده و پایه‌گذاری تشکیل امت واحده اسلامی را در مقابل اردوگاه استکبار به عنوان چشم‌انداز آینده ترسیم نماید (مقام معظم رهبری ۲۰ /4/ ۱۳91).  
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی که استراتژی‌اش ر ا رسیدن به این هدف متعالی قرار داده در صدد آن است که بکمک اندیشمندان و مصلحان دینی جهان اسلام برترین راهبرد‌ها و راهکارهای مناسب را در راستای عملی ساختن آن بکار گیرد، همانطور که در حکم مقام معظم رهبری در اغاز دبیر کلی فعلی امده است: .....از مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی اسلامی در این برهه خطیر و حساس انتظار می‌رود با بهره‌گیری از تجربیات ارزشمند گذشته و نیز خلاقیت و ابتکارات مورد نیاز شرایط کنونی، ‌ با همکاری و همدلی نخبگان جهان اسلام به‌ویژه اندیشمندان حوزه و دانشگاه «دیپلماسی وحدت اسلامی» را راهبرد خود قرار داده و پایه‌گذاری تشکیل امت واحده اسلامی را در مقابل اردوگاه استکبار به عنوان چشم‌انداز آینده ترسیم نماید (مقام معظم رهبری ۲۰ /4/ ۱۳91).  


طرح حاضر گامی است در رسیدن به این هدف متعالی قرآنی - امت واحده اسلامی -.  
طرح حاضر گامی است در رسیدن به این هدف متعالی قرآنی - امت واحده اسلامی -.  
این طرح مشتمل بر دو بخش بوده که بخش نخست انرا مباحث زیربنائی تشکیل داده و در بخش دوم به مباحث اصلی پرداخته شده است.  
این طرح مشتمل بر دو بخش بوده که بخش نخست آن را مباحث زیربنائی تشکیل داده و در بخش دوم به مباحث اصلی پرداخته شده است.  


== بخش نخست: مباحث مقدماتی طرح ==
== بخش نخست: مباحث مقدماتی طرح ==
خط ۲۱: خط ۱۹:
الف - وحدت و اعتصامی که قرآن کریم به مسلمانان ابلاغ کرده و آنان را مکلف بدان نموده است وحدتی است که بر پایه دین واحد و صراط واحد استوار گردد: واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا (ال عمران:103)  
الف - وحدت و اعتصامی که قرآن کریم به مسلمانان ابلاغ کرده و آنان را مکلف بدان نموده است وحدتی است که بر پایه دین واحد و صراط واحد استوار گردد: واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا (ال عمران:103)  
وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (انعام: 153)م
وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (انعام: 153)م
ب – متاسفانه اختلافات مذهبی و سیاسی بین پیروان مذاهب اسلامی– اعم از سنی وشیعه - برغم تلاش گسترده منادیان وحدت تاکنون انگونه که شایسته است مرتفع نشده است. از دلائل عمده این امر، عدم شناخت دقیق وریشه‌ای عوامل تفرقه و نیز عدم راهکارهای واقع بینانه و جامع می‌باشد.  
ب – متاسفانه اختلافات مذهبی و سیاسی بین پیروان مذاهب اسلامی– اعم از سنی وشیعه - برغم تلاش گسترده منادیان وحدت تاکنون انگونه که شایسته است مرتفع نشده است. از دلائل عمده این امر، عدم شناخت دقیق و ریشه‌ای عوامل تفرقه و نیز عدم راهکارهای واقع‌بینانه و جامع می‌باشد.  


ج - نگاهی هرچند کوتاه به تاریخ اختلافات بین پیروان مذاهب اسلامی نشان می‌دهد تا زمانی که وحدت حقیقی – نه مصلحتی و تاکتیکی - بین مسلمانان -که قرآن کریم و رسول اکرم ص منادی ان است - شکل نگیرد هیچگاه مسلمین از خطرتفرقه رهائی نخواهند یافت. هر چند بتوان نوعی وحدت مصلحتی بر پایه وجود دشمنان مشترک ونظائر ان را بین پیروان مذاهب اسلامی عینیّت بخشید اما بدیهی است که چنین امری، وحدت اسلامی و قرآنی نبوده و از استواری لازم نیز برخوردار نخواهد بود چون وحدت قرآنی به معنای همفکری، همدردی و همراهی می‌باشد.
ج - نگاهی هرچند کوتاه به تاریخ اختلافات بین پیروان مذاهب اسلامی نشان می‌دهد تا زمانی که وحدت حقیقی – نه مصلحتی و تاکتیکی - بین مسلمانان -که قرآن کریم و رسول اکرم ص منادی آن است - شکل نگیرد هیچگاه مسلمین از خطر تفرقه رهائی نخواهند یافت. هر چند بتوان نوعی وحدت مصلحتی بر پایه وجود دشمنان مشترک ونظائر آن را بین پیروان مذاهب اسلامی عینیّت بخشید اما بدیهی است که چنین امری، وحدت اسلامی و قرآنی نبوده و از استواری لازم نیز برخوردار نخواهد بود چون وحدت قرآنی به معنای همفکری، همدردی و همراهی می‌باشد.


== اختلافات و منازعات تاریخی بین فرق اسلامی ==
== اختلافات و منازعات تاریخی بین فرق اسلامی ==
مطالعات تاریخی نشان می‌دهد که از قرون گذشته اختلافات و منازعات مذهبی بین پیروان مذاهب اسلامی وجود داشته که تا کنون نیز استمرار دارد. در این مرحله به تبیین این منازعات در دو قسمت: اختلافات بین پیروان مذاهب اهل سنت ونیز اختلافات بین اهل سنت و شیعیان می‌پردازیم:
مطالعات تاریخی نشان می‌دهد که از قرون گذشته اختلافات و منازعات مذهبی بین پیروان مذاهب اسلامی وجود داشته که تاکنون نیز استمرار دارد. در این مرحله به تبیین این منازعات در دو قسمت: اختلافات بین پیروان مذاهب اهل‌سنت ونیز اختلافات بین اهل‌سنت و شیعیان می‌پردازیم:
    
    
=== اختلافات و منازعات تاریخی بین مذاهب اهل سنت ===  
=== اختلافات و منازعات تاریخی بین مذاهب اهل‌سنت ===  


درنگاه کلی اختلافات مذاهب اهل سنت به شرح ذیل می‌باشد:  
درنگاه کلی اختلافات مذاهب اهل‌سنت به شرح ذیل می‌باشد:  
1. اختلافات فقهی
1. اختلافات فقهی
2. اختلافات کلامی  
2. اختلافات کلامی  
3. اختلافات طائفه ای و جنگ های مذهبی بین پیروان مذاهب اهل سنت
3. اختلافات طائفه‌ای و جنگ‌های مذهبی بین پیروان مذاهب اهل‌سنت
باید گفت: تبیین اختلافات فقهی که بین مذاهب اهل سنت وجود دارد مجال دیگری را می‌طلبد و در این مقاله تنها به این حد بسنده می‌کنیم که:
 
از نظر فقهی مذاهب فراوانی در طول تاریخ اهل سنت پدیدار شده‌اند که در عهد عباسیان به جهت مشکلاتی که برای پیروان آنان از جهت کثرت فتاوای متعارض به وجود آمد مذاهب چهارگانه معروف تثبیت و باب اجتهاد مطلق بسته شد.
باید گفت: تبیین اختلافات فقهی که بین مذاهب اهل‌سنت وجود دارد مجال دیگری را می‌طلبد و در این مقاله تنها به این حد بسنده می‌کنیم که:
از نظر فقهی مذاهب فراوانی در طول تاریخ اهل‌سنت پدیدار شده‌اند که در عهد عباسیان به جهت مشکلاتی که برای پیروان آنان از جهت کثرت فتاوای متعارض به وجود آمد مذاهب چهارگانه معروف تثبیت و باب اجتهاد مطلق بسته شد.


آیت‌الله تسخیری در یکی از آثارشان نسبت به تاریخ شکل‌گیری مذاهب اهل سنت، تعداد فرق و مذاهب فقهی بین اهل سنت از اوائل قرن دوم تا نیمه اول قرن چهارم هجری را 138 مذهب دانسته که بسیاری از آنها بتدریج منقرض شده‌اند نظیر: «1. مذهب الحسن البصری، 2. مذهب ابن ابو لیلی، 3. مذهب الأوراعی، 4. مذهب سفیان الثوری، 5. مذهب اللیث بن سعد، 6. مذهب ابراهیم بن خالد الکلبی، 7. مذهب ابن حزم داوود بن علی الأصبهانی الطاهری، 8. مذهب محمد بن الجریر الطبری، 9. مذهب سلیمان بن حران الأعمش، 10. مذهب عامر بن شرحبیل السقبی(تسخیری ،1385 ص 37).
آیت‌الله تسخیری در یکی از آثارشان نسبت به تاریخ شکل‌گیری مذاهب اهل‌سنت، تعداد فرق و مذاهب فقهی بین اهل‌سنت از اوائل قرن دوم تا نیمه اول قرن چهارم هجری را 138 مذهب دانسته که بسیاری از آنها بتدریج منقرض شده‌اند نظیر: «1. مذهب الحسن البصری، 2. مذهب ابن ابو لیلی، 3. مذهب الأوراعی، 4. مذهب سفیان الثوری، 5. مذهب اللیث بن سعد، 6. مذهب ابراهیم بن خالد الکلبی، 7. مذهب ابن حزم داوود بن علی الأصبهانی الطاهری، 8. مذهب محمد بن الجریر الطبری، 9. مذهب سلیمان بن حران الأعمش، 10. مذهب عامر بن شرحبیل السقبی(تسخیری ،1385 ص 37).


در زمینه اختلافات کلامی بین مذاهب اهل سنت و شیعی نیز باید گفت:
در زمینه اختلافات کلامی بین مذاهب اهل‌سنت و شیعی نیز باید گفت:
هرچند مشترکات کلامی بین تسنن و تشیع گسترده و زمینه‌های تقریب فکری بسیار زیاد است اما شکی نیست که در مسائلی نیز نظیر: مراتب عصمت انبیاء، امامت معصومین، عدالت صحابه بینشان اختلافاتی وجود دارد که تبیین آنها نیاز به مباحث مبسوطی داشته و لازم است در جایگاه خودش مطرح گردد.
هرچند مشترکات کلامی بین تسنن و تشیع گسترده و زمینه‌های تقریب فکری بسیار زیاد است اما شکی نیست که در مسائلی نیز نظیر: مراتب عصمت انبیاء، امامت معصومین، عدالت صحابه بینشان اختلافاتی وجود دارد که تبیین آنها نیاز به مباحث مبسوطی داشته و لازم است در جایگاه خودش مطرح گردد.
در زمینه تعداد مذاهب کلامی اهل سنت باید گفت:  
در زمینه تعداد مذاهب کلامی اهل‌سنت باید گفت:  
"اهل سنت در اعتقادات به سه دسته ماتریدی، اشاعره و اصحاب حدیث تقسیم‌بندی می‌شوند. اکثر حنفی ها از نظر کلامی (که در جهان اسلام نزدیک به 350 میلیون پیرو دارند) از ابومنصور ماتریدی پیروی می‌کنند.  
"اهل‌سنت در اعتقادات به سه دسته ماتریدی، اشاعره و اصحاب حدیث تقسیم‌بندی می‌شوند. اکثر حنفی ها از نظر کلامی (که در جهان اسلام نزدیک به 350 میلیون پیرو دارند) از ابومنصور ماتریدی پیروی می‌کنند.  


این فرقه قائل به حسن و قبح عقلی بوده و به شیعیان دوازده امامی نزدیک‌ترند.
این فرقه قائل به حسن و قبح عقلی بوده و به شیعیان دوازده امامی نزدیک‌ترند.
طرفداران فرقه اشاعره از ابوالحسن اشعری پیروی می‌کنند و در جهان اسلام حدود 450 میلیون اشعری وجود دارد (اینترنت ،سایت ویکی پدیاو...).  
طرفداران فرقه اشاعره از ابوالحسن اشعری پیروی می‌کنند و در جهان اسلام حدود 450 میلیون اشعری وجود دارد (اینترنت ،سایت ویکی پدیاو...).  
در زمینه منازعات طائفه ای و مذهبی بین مذاهب اهل سنت و پیروان آنان نیز باید گفت: طبق نقل برخی از منابع تاریخی و عقیدتی جنگ‌ها و فتنه‌های بزرگی بین پیروان مذاهب اهل سنت در تاریخ به وقوع پیوسته است.  
در زمینه منازعات طائفه‌ای و مذهبی بین مذاهب اهل‌سنت و پیروان آنان نیز باید گفت: طبق نقل برخی از منابع تاریخی و عقیدتی جنگ‌ها و فتنه‌های بزرگی بین پیروان مذاهب اهل‌سنت در تاریخ به وقوع پیوسته است.  


در این زمینه استاد جعفر سبحانی از البدایة والنهایة ابن کثیر و الکامل ابن اثیر جنگ‌ها و منازعات فراوانی ر ا بین پیروان مذهب حنفی و شافعی ونیز بین پیروان مذهب حنبلی و شافعی درنیشابور و اصفهان نقل می‌کند که منجز به کشته و مجروح شدن بسیاری از آنان گردیده و خسارات مادی فراوانی نیز بدنبال داشت (سبحانی، 1410، ص25)
در این زمینه استاد جعفر سبحانی از البدایة والنهایة ابن کثیر و الکامل ابن اثیر جنگ‌ها و منازعات فراوانی ر ا بین پیروان مذهب حنفی و شافعی ونیز بین پیروان مذهب حنبلی و شافعی درنیشابور و اصفهان نقل می‌کند که منجز به کشته و مجروح شدن بسیاری از آنان گردیده و خسارات مادی فراوانی نیز بدنبال داشت (سبحانی، 1410، ص25)
خط ۵۳: خط ۵۲:
خساراتی که این فتنه مذهبی در جهان اسلام ایجاد کرد به مناطق خراسان، شام، حجاز، عراق و...رسید. آنان در مجامع و منابر عمومی به تکفیر و لعن یکدیگر می‌پرداختند(السبکی، ج3 ص 209-210).
خساراتی که این فتنه مذهبی در جهان اسلام ایجاد کرد به مناطق خراسان، شام، حجاز، عراق و...رسید. آنان در مجامع و منابر عمومی به تکفیر و لعن یکدیگر می‌پرداختند(السبکی، ج3 ص 209-210).


در سیر اعلام النبلاء ذهبی امده است: انگاه که فردی حنبلی را نزد ابی حاتم حاضر کردند او بمجرد اگاهی از مذهبش اظهار داشت که این شخص بدلیل حنبلی بودن، مسلمان نیست و حکم به کفر او نمود (الذهبی ،1409ج 17ص 625).
در سیر اعلام النبلاء ذهبی امده است: آنگاه که فردی حنبلی را نزد ابی حاتم حاضر کردند او بمجرد آگاهی از مذهبش اظهار داشت که این شخص بدلیل حنبلی بودن، مسلمان نیست و حکم به کفر او نمود (الذهبی ،1409ج 17ص 625).
مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات به نقل از برخی کتب تاریخی نسبت به گسترش فتنه و جنگ‌های داخلی بین دو فرقه شافعی و حنفی در سال 323 هجری در اصفهان از قول یاقوت حموی نقل می‌کند که: در این جنگ‌ها پیروان مذهب شافعی برغم کمی نفرات به مدد الهی در برابر پیروان حنفی پیروز شدند (خلیفات، ص70)
مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات به نقل از برخی کتب تاریخی نسبت به گسترش فتنه و جنگ‌های داخلی بین دو فرقه شافعی و حنفی در سال 323 هجری در اصفهان از قول یاقوت حموی نقل می‌کند که: در این جنگ‌ها پیروان مذهب شافعی برغم کمی نفرات به مدد الهی در برابر پیروان حنفی پیروز شدند (خلیفات، ص70)


ایشان در ادامه از منابع مختلف اهل سنت در زمینه تکفیر حنابله توسط علمای شافعی نقل می‌کند که: ابن ابی حاتم حنبلی می‌گفت حنبلی ها مسلمان نیستند و ابومکر المقری حکم به تکفیر همه حنابله نمود و ملا علی قاری حنفی می‌گفت بین حنفی ها مشهور است که اگرکسی به مذهب شافعی بگرود تعزیر خواهد شد و اگر از شافعی به حنفی برگردد به او انعام داده می‌شود و از قول قاضی حنفی دمشق - ت 504 - هجری نقل می‌کند که می‌گفت: اگر قدرت داشتم جزیه را بر شافعی ها همانند کفار اهل کتاب واجب می‌کردم (خلیفات، ص70).
ایشان در ادامه از منابع مختلف اهل‌سنت در زمینه تکفیر حنابله توسط علمای شافعی نقل می‌کند که: ابن ابی حاتم حنبلی می‌گفت حنبلی ها مسلمان نیستند و ابومکر المقری حکم به تکفیر همه حنابله نمود و ملا علی قاری حنفی می‌گفت بین حنفی ها مشهور است که اگرکسی به مذهب شافعی بگرود تعزیر خواهد شد و اگر از شافعی به حنفی برگردد به او انعام داده می‌شود و از قول قاضی حنفی دمشق - ت 504 - هجری نقل می‌کند که می‌گفت: اگر قدرت داشتم جزیه را بر شافعی ها همانند کفار اهل کتاب واجب می‌کردم (خلیفات، ص70).


در زمینه اختلاف بین شوافع وأحناف سخن ابن قدامه عجیب و قابل تأمل است:
در زمینه اختلاف بین شوافع وأحناف سخن ابن قدامه عجیب و قابل تأمل است:
خط ۶۳: خط ۶۲:
=== اختلافات و منازعات بین پیروان مذاهب سنی و شیعی ===
=== اختلافات و منازعات بین پیروان مذاهب سنی و شیعی ===


اختلافات و منازعات بین پیروان مذاهب أهل سنت با مذاهب شیعی به ویژه شیعه امامیه از زمان خلفای بنی امیه و عباسی تشدید گردید.  
اختلافات و منازعات بین پیروان مذاهب أهل سنت با مذاهب شیعی به ویژه شیعه امامیه از زمان خلفای بنی‌امیه و عباسی تشدید گردید.  
رسول جعفریان در این رابطه می‌نویسد:
رسول جعفریان در این رابطه می‌نویسد:
تقریباً تا پیش از روی کار آمدن حکومت بنی امیه این اختلافات سبب به وجود آمدن نزاع عمده ای نشده بود اما بنی امیه و به خصوص خود معاویه و جانشینانش بنا را بر دشمنی آشکار و خشن با اهل بیت و شیعیان گذاشتند و همین باعث شد اختلافات عمیق‌تر شود. بنی عباس هم با اینکه با شعارهای علوی و اندیشه‌های موافق شیعه روی کار آمدند اما بعد از مدتی به دلیل مطامع سیاسی بنای مخالفت با شیعیان را گذاشته و راهی را رفتند که بنی امیه پیش تر رفته بودند. از این رو مذهب آنان را به عنوان مذهب رسمی به رسمیت نشناخته و روند علوی کشی را پی گرفتند همین باعث شد اختلافات دامنه دار شود و از شهرهای کوفه و بصره به سراسر جهان اسلام برسد.
تقریباً تا پیش از روی کار آمدن حکومت بنی‌امیه این اختلافات سبب به وجود آمدن نزاع عمده‌ای نشده بود اما بنی‌امیه و به خصوص خود معاویه و جانشینانش بنا را بر دشمنی آشکار و خشن با اهل بیت و شیعیان گذاشتند و همین باعث شد اختلافات عمیق‌تر شود. بنی عباس هم با اینکه با شعارهای علوی و اندیشه‌های موافق شیعه روی کار آمدند اما بعد از مدتی به دلیل مطامع سیاسی بنای مخالفت با شیعیان را گذاشته و راهی را رفتند که بنی‌امیه پیش تر رفته بودند. از این رو مذهب آنان را به عنوان مذهب رسمی به رسمیت نشناخته و روند علوی‌کُشی را پی گرفتند. همین باعث شد اختلافات دامنه‌دار شود و از شهرهای کوفه و بصره به سراسر جهان اسلام برسد.


ایشان در ادامه نسبت به تلاش عباسیان در گسترش مذاهب اهل سنت و مبارزه با مذاهب شیعی می‌نویسد:
ایشان در ادامه نسبت به تلاش عباسیان در گسترش مذاهب اهل‌سنت و مبارزه با مذاهب شیعی می‌نویسد:
بنی عباس به مذاهب مخالف و دشمنان شیعیان کمک مالی می‌کردند تا شیعیان را آزار و اذیت کنند البته این اقدامات بی پاسخ هم نمی‌ماند و شیعیان نیز تلافی برخی از حرکت‌ها را با رفتارهای متقابل انجام می‌دادند... در این میان خلفا با کمک برخی از علمای اهل سنت به تحریک علمای مخالف بر می‌آمدند که سرکوب بیش از پیش شیعیان و ایجاد فضای رعب و وحشت را به همراه داشت. با این همه علمای شیعه که مقصدشان یکپارچه کردن جهان اسلام بود توصیه می‌کردند که پشت سر ائمه جماعت اهل سنت نماز خوانده شود و از مریض های آنها دیدن کنند و تلاش‌های بسیاری برای کم کردن این اختلافات داشتند اما به هر حال ریشه این اختلافات گسترده تر از این نکات بود.
بنی عباس به مذاهب مخالف و دشمنان شیعیان کمک مالی می‌کردند تا شیعیان را آزار و اذیت کنند البته این اقدامات بی پاسخ هم نمی‌ماند و شیعیان نیز تلافی برخی از حرکت‌ها را با رفتارهای متقابل انجام می‌دادند... در این میان خلفا با کمک برخی از علمای اهل‌سنت به تحریک علمای مخالف بر می‌آمدند که سرکوب بیش از پیش شیعیان و ایجاد فضای رعب و وحشت را به همراه داشت. با این همه علمای شیعه که مقصدشان یکپارچه کردن جهان اسلام بود توصیه می‌کردند که پشت سر ائمه جماعت اهل‌سنت نماز خوانده شود و از مریض‌های آنها دیدن کنند و تلاش‌های بسیاری برای کم کردن این اختلافات داشتند اما به هر حال ریشه این اختلافات گسترده‌تر از این نکات بود.


آنگاه ایشان پیدایش دولت صفویه را نقطه عطفی در بروز جنگ های مذهبی بین دولت شیعی مذهب ایران و دولت سنی مذهب عثمانی قلمداد کرده و می‌گوید:
آنگاه ایشان پیدایش دولت صفویه را نقطه عطفی در بروز جنگ‌های مذهبی بین دولت شیعی مذهب ایران و دولت سنی مذهب عثمانی قلمداد کرده و می‌گوید:
تا قرن نهم هجری یعنی پیش از روی کار آمدن دولت صفویه به عنوان مهم‌ترین حکومت شیعی، بیشتر منازعات به آزار و اذیت شیعیان مختص می‌شود در حالی که بعد از روی کار آمدن این دولت شاهد بروز جنگ های مذهبی میان دولت شیعی مذهب ایران با دولت سنی مذهب عثمانی هستیم.
تا قرن نهم هجری یعنی پیش از روی کار آمدن دولت صفویه به عنوان مهم‌ترین حکومت شیعی، بیشتر منازعات به آزار و اذیت شیعیان مختص می‌شود در حالی که بعد از روی کار آمدن این دولت شاهد بروز جنگ‌های مذهبی میان دولت شیعی مذهب ایران با دولت سنی مذهب عثمانی هستیم.


سپس ایشان در زمینه برخی از جنگ های مذهبی عثمانی ها و صفویه می‌نویسد:
سپس ایشان در زمینه برخی از جنگ‌های مذهبی عثمانی ها و صفویه می‌نویسد:
سلطان سلیم عثمانی در سال 920 هجری به اسم مبارزه با حکومت شیعی صفوی به ایران حمله کرد و برای توجیه اقدام خودش که چطور نیروهایش را از 1500 کیلومتر به سوی ایران گسیل داشت چه بهانه ای بهتر از این بود که به تعبیر خودش به مقابله با کافران شیعه که در همسایگی او قدرت گرفتند آمده است. او حتی برای رسیدن به هدف خود، ازبک ها را نیز از سمت شرق ایران تحریک کرد و با صدور فتوای مقابله با رافضیان شیعه، آنان را به جنگ با صفویان کشاند جنگی که صفویان با قدرت تمام مقابل آن ایستاده و آنها را سر جای خود نشاندند.
سلطان سلیم عثمانی در سال 920 هجری به اسم مبارزه با حکومت شیعی صفوی به ایران حمله کرد و برای توجیه اقدام خودش که چطور نیروهایش را از 1500 کیلومتر به سوی ایران گسیل داشت چه بهانه‌ای بهتر از این بود که به تعبیر خودش به مقابله با کافران شیعه که در همسایگی او قدرت گرفتند آمده است. او حتی برای رسیدن به هدف خود، ازبک ها را نیز از سمت شرق ایران تحریک کرد و با صدور فتوای مقابله با رافضیان شیعه، آنان را به جنگ با صفویان کشاند جنگی که صفویان با قدرت تمام مقابل آن ایستاده و آنها را سر جای خود نشاندند.


آنگاه پیروزی ظاهری صفویه بر عثمانی ها را زمینه شکستی برای آنان دانسته و می‌گوید:
آنگاه پیروزی ظاهری صفویه بر عثمانی ها را زمینه شکستی برای آنان دانسته و می‌گوید:
با این حال ماجرا ادامه یافت و آتش این اختلاف تند بعد از یک قرن بار دیگر به چشم صفویه رفت زیرا افغانان با بهانه فتوای علمای اهل سنّت مکه به ایران حمله کردند و در سال 1135 ـ 1134 صفویه را از میان بردند(جعفریان، 1388، سایت انلاین).
با این حال ماجرا ادامه یافت و آتش این اختلاف تند بعد از یک قرن بار دیگر به چشم صفویه رفت زیرا افغانان با بهانه فتوای علمای اهل سنّت مکه به ایران حمله کردند و در سال 1135 ـ 1134 صفویه را از میان بردند جعفریان، 1388، سایت انلاین .


== سیاسی بودن شکل‌گیری مذاهب اربعه ==
== سیاسی بودن شکل‌گیری مذاهب اربعه ==


نگاهی هر چند کوتاه به نحوه رسمیّت یافتن مذاهب اربعه اهل سنت به خوبی نشان می‌دهد که حکومت‌ها نقش اساسی را در آن ایفا نموده‌اند. به عنوان نمونه مذهب حنفی به دلیل برخورداری پیروانش از امکانات دولت عباسی رواج بیشتری یافت و ابو یوسف قاضی القضاة دولت عباسی، به کسانی که منسوب به مذهب حنفی بودند منصب قضاوت می‌داد.
نگاهی هر چند کوتاه به نحوه رسمیّت یافتن مذاهب اربعه اهل‌سنت به خوبی نشان می‌دهد که حکومت‌ها نقش اساسی را در آن ایفا نموده‌اند. به عنوان نمونه مذهب حنفی به دلیل برخورداری پیروانش از امکانات دولت عباسی رواج بیشتری یافت و ابو یوسف قاضی القضاة دولت عباسی، به کسانی که منسوب به مذهب حنفی بودند منصب قضاوت می‌داد.


عالم بزرگ اهل سنت شیخ سید سابق در تحلیلی عمیق، وابستگی علمای مذاهب معین به حکومت‌ها و ارتزاق از طریق آن را یکی از عوامل مهم انسداد باب اجتهاد مطلق در بین اهل سنت و انتشار مذاهب اربعه می‌داند.  
عالم بزرگ اهل‌سنت شیخ سید سابق در تحلیلی عمیق، وابستگی علمای مذاهب معین به حکومت‌ها و ارتزاق از طریق آن را یکی از عوامل مهم انسداد باب اجتهاد مطلق در بین اهل‌سنت و انتشار مذاهب اربعه می‌داند.  


آنگاه ایشان نمونه‌ای را در اثبات ادعای خویش بیان می‌کند:
آنگاه ایشان نمونه‌ای را در اثبات ادعای خویش بیان می‌کند:
خط ۸۹: خط ۸۸:


ایشان اوضاع کنونی پیش آمده از حصر مذاهب اسلامی به 4 مذهب معروف را، تحقق پیش گویی پیامبر ص نسبت به انحراف امت اسلامی از صراط مستقیم الهی دانسته و می‌گوید:
ایشان اوضاع کنونی پیش آمده از حصر مذاهب اسلامی به 4 مذهب معروف را، تحقق پیش گویی پیامبر ص نسبت به انحراف امت اسلامی از صراط مستقیم الهی دانسته و می‌گوید:
با تکیه جوامع اسلامی به تقلید از مذاهب خاص و فاصله گرفتن از هدایتهای قرآنی و سنت نبوی ونیز انسداد باب اجتهاد، امت اسلامی مبتلا به شرور و بلائها گردید و به همان خطری که پیامبر ص مسلمین را نسبت به ان هشدار می‌داد مبتلا گردید که از اثار ان اختلافات گسترده بین فرق اسلامی است که برخی به تکفیر دیگران پرداخته و با آنان معامله کفار می‌کنند (سید سابق، ج1،ص 11 ـ 16).
با تکیه جوامع اسلامی به تقلید از مذاهب خاص و فاصله گرفتن از هدایتهای قرآنی و سنت نبوی ونیز انسداد باب اجتهاد، امت اسلامی مبتلا به شرور و بلائها گردید و به همان خطری که پیامبر ص مسلمین را نسبت به آن هشدار می‌داد مبتلا گردید که از آثار آن اختلافات گسترده بین فرق اسلامی است که برخی به تکفیر دیگران پرداخته و با آنان معامله کفار می‌کنند (سید سابق، ج1،ص 11 ـ 16).


مولف کتاب «ورکبت السفینه» نیز تحت عنوان: السیاسة أوجدت المذاهب در زمینه نقش حکومت‌ها در پیدایش و به رسمیّت شناختن مذاهب اربعه می‌نویسد: سیاست حاکمان سبب ظهور و افول مذاهب خاص گردید. بهمین جهت می‌بینیم حاکمان درعصر خویش سبب گسترش مذاهب اربعه اهل سنت و کنار گذاشتن مذاهب دیگر شدند (خلیفات، ص 77-80)  
مولف کتاب «ورکبت السفینه» نیز تحت عنوان: السیاسة أوجدت المذاهب در زمینه نقش حکومت‌ها در پیدایش و به رسمیّت شناختن مذاهب اربعه می‌نویسد: سیاست حاکمان سبب ظهور و افول مذاهب خاص گردید. بهمین جهت می‌بینیم حاکمان درعصر خویش سبب گسترش مذاهب اربعه اهل‌سنت و کنار گذاشتن مذاهب دیگر شدند (خلیفات، ص 77-80)  


ایشان در زمینه عدم لزوم تبعیت از مذاهب اربعه می‌گوید:
ایشان در زمینه عدم لزوم تبعیت از مذاهب اربعه می‌گوید:
خط ۹۷: خط ۹۶:


سپس از قول مقریزی می‌نویسد:
سپس از قول مقریزی می‌نویسد:
بحدی ولایت قضات مذاهب اربعه در سال 566هجری استمرار یافت که در مجموع شهرهای اسلامی غیر از ان مذهبی دیده نمی شد و تاکید به تبعیت از مذاهب اربعه و نهی از غیر آنها می‌شد که تا کنون این امر ادامه دارد با اینکه توسط بیبرس باب اجتهاد منسد شد و حکومت بیبرس منقضی شده است.
بحدی ولایت قضات مذاهب اربعه در سال 566هجری استمرار یافت که در مجموع شهرهای اسلامی غیر از آن مذهبی دیده نمی‌شد و تاکید به تبعیت از مذاهب اربعه و نهی از غیر آنها می‌شد که تا کنون این امر ادامه دارد با اینکه توسط بیبرس باب اجتهاد منسد شد و حکومت بیبرس منقضی شده است.


آنگاه از عبدالمتعال صعیدی نقل می‌کند که:
آنگاه از عبدالمتعال صعیدی نقل می‌کند که:
من ادعا نمی‌کنم که انسداد باب اجتهاد بروش قهری و اجبار انجام گرفت اما شکی نیست که اگر مجال به مذاهب دیگر داده می‌شد آنها نیر اکنون همانند مذاهب اربعه حضور داشتند (خلیفات، ص 77-80).
من ادعا نمی‌کنم که انسداد باب اجتهاد بروش قهری و اجبار انجام گرفت اما شکی نیست که اگر مجال به مذاهب دیگر داده می‌شد آنها نیر اکنون همانند مذاهب اربعه حضور داشتند (خلیفات، ص 77-80).


== ائمه اربعه مذاهب اهل سنت و عدم قصد مرجعیت ==
== ائمه اربعه مذاهب اهل‌سنت و عدم قصد مرجعیت ==


    
    
از مسائل مهمی که می‌تواند دلیل روشنی بر سیاسی بودن تاسیس و رسمیت بخشیدن به مذاهب اربعه و انحصار مذاهب اسلامی در آن باشد گفتار امامان و رهبران این مذاهب است. اینان به انحاء گوناگون از مرجعیت خویش برای دیگران اجتناب ورزیده و معیار اصلی را در شریعت، تبعیت از قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله می‌دانستند و سخن خویش را در صورتی لازم الاتباع می‌دانستند که پیروان آنها، گفتارشان را با قرآن و حدیث پیامبر تطبیق دهند.
از مسائل مهمی که می‌تواند دلیل روشنی بر سیاسی بودن تاسیس و رسمیت بخشیدن به مذاهب اربعه و انحصار مذاهب اسلامی در آن باشد گفتار امامان و رهبران این مذاهب است. اینان به انحاء گوناگون از مرجعیت خویش برای دیگران اجتناب ورزیده و معیار اصلی را در شریعت، تبعیت از قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله می‌دانستند و سخن خویش را در صورتی لازم الاتباع می‌دانستند که پیروان آنها، گفتارشان را با قرآن و حدیث پیامبر تطبیق دهند.


عالم بزرگ اهل سنت شیخ سید سابق در مقدمه کتاب فقه السنة نسبت به سعی امامان مذاهب اربعه در هدایت مردم به دین الهی و تاکید آنان در عدم مرجعیت خویش و لزوم اجتناب از تقلید مردم از آنان ونیز لزوم تبعیت از حدیث صحیح می‌نویسد:
عالم بزرگ اهل‌سنت شیخ سید سابق در مقدمه کتاب فقه السنة نسبت به سعی امامان مذاهب اربعه در هدایت مردم به دین الهی و تاکید آنان در عدم مرجعیت خویش و لزوم اجتناب از تقلید مردم از آنان ونیز لزوم تبعیت از حدیث صحیح می‌نویسد:
ائمه اربعه نهایت سعیشان را در هدایتهای دینی به مردم انجام داده و بصورت مستمر آنان را از تقلید نمودن از خود نهی نموده و می‌گفتند:جائز نیست کسی گفتار مارا بدون دلیل شرعی بپذیرد و تصریح می‌کردند که مذهب اصلی شان، حدیث صحیح است. آنان نمی خواستند همانند معصوم – پیامبر ص – مورد تقلید و تبعیت قرار گیرند بلکه فقط هدفشان این بود که مردم را در فهم دین یاری دهند.
ائمه اربعه نهایت سعیشان را در هدایتهای دینی به مردم انجام داده و بصورت مستمر آنان را از تقلید نمودن از خود نهی نموده و می‌گفتند:جائز نیست کسی گفتار مارا بدون دلیل شرعی بپذیرد و تصریح می‌کردند که مذهب اصلی شان، حدیث صحیح است. آنان نمی‌خواستند همانند معصوم – پیامبر ص – مورد تقلید و تبعیت قرار گیرند بلکه فقط هدفشان این بود که مردم را در فهم دین یاری دهند.


ایشان در زمینه ضعف و سستی مردم در فهم احکام الهی و مرجعیت قرار دادن بی دلیل ائمه اربعه می‌گوید:
ایشان در زمینه ضعف و سستی مردم در فهم احکام الهی و مرجعیت قرار دادن بی دلیل ائمه اربعه می‌گوید:
روحیه مردم بعد از امامان اربعه به سستی گراییده و به تقلید از آنها روی اوردند. هر جماعتی به مذهب خاصی گرایش پیدا کرده و گفتار امامان اربعه را بمنزله سخن شارع تلقی کردند. باب انسداد علم بحدی بود که هیچکس بخود اجازه نمی داد فتوائی مخالف ائمه اربعه داده شود چنانکه کرخی می‌گفت: هر آیه یا حدیثی که با سخن آنان مخالف باشد موول یا منسوخ است..
روحیه مردم بعد از امامان اربعه به سستی گراییده و به تقلید از آنها روی اوردند. هر جماعتی به مذهب خاصی گرایش پیدا کرده و گفتار امامان اربعه را بمنزله سخن شارع تلقی کردند. باب انسداد علم بحدی بود که هیچکس بخود اجازه نمی‌داد فتوائی مخالف ائمه اربعه داده شود چنانکه کرخی می‌گفت: هر آیه یا حدیثی که با سخن آنان مخالف باشد موول یا منسوخ است..


ایشان سپس آثار منفی حصر مرجعیت در ائمه اربعه را اینچنین بیان می‌کند:
ایشان سپس آثار منفی حصر مرجعیت در ائمه اربعه را اینچنین بیان می‌کند:
تعصب و تقلید از مذاهب خاص سبب از بین رفتن هدایتهای قرآنی وسنت نبوی و انسداد باب اجتهاد گردید و شریعت، معادل گفتار فقها و گفتار فقها همان شریعت تلقی گردید و هر چیزی که مخالف گفتار آنان بود بدعت نامیده می‌شد و اعتمادی به آنها نبود. (سید سابق، ج1،ص13)
تعصب و تقلید از مذاهب خاص سبب از بین رفتن هدایتهای قرآنی وسنت نبوی و انسداد باب اجتهاد گردید و شریعت، معادل گفتار فقها و گفتار فقها همان شریعت تلقی گردید و هر چیزی که مخالف گفتار آنان بود بدعت نامیده می‌شد و اعتمادی به آنها نبود. (سید سابق، ج1،ص13)
نتیجه آنکه از منظر امامان اربعه اهل سنت، اسلام حقیقی فوق مذاهب بوده و از مردم نیز خواسته‌اند که حقایق اسلام را در منحصر در مذهب خاصی نبینند.
نتیجه آنکه از منظر امامان اربعه اهل‌سنت، اسلام حقیقی فوق مذاهب بوده و از مردم نیز خواسته‌اند که حقایق اسلام را در منحصر در مذهب خاصی نبینند.


دلیل دیگر بر اثبات این ادعا، گفتاری است که از امام مالک در کتاب «معنی تفسیر القرآن و تأویله» ذکر شده است:
دلیل دیگر بر اثبات این ادعا، گفتاری است که از امام مالک در کتاب «معنی تفسیر القرآن و تأویله» ذکر شده است:
انگاه که هارون الرشید از امام مالک خواست مذهبش ر اباحمایت او در سراسر بلاد اسلامی گسترش دهد بدو پاسخ داد: اسلام وسیعتر از مذهب و موطن من بوده و اصحاب رسول خدا در بلاد مختلف اسلامی حضور دارند که نمی‌توان نسبت به گفتار آنان بی تفاوت بود. – باید از آراءو دیدگاه آنان نیز بهره برد.
آنگاه که هارون الرشید از امام مالک خواست مذهبش ر اباحمایت او در سراسر بلاد اسلامی گسترش دهد بدو پاسخ داد: اسلام وسیعتر از مذهب و موطن من بوده و اصحاب رسول خدا در بلاد مختلف اسلامی حضور دارند که نمی‌توان نسبت به گفتار آنان بی‌تفاوت بود. – باید از آراءو دیدگاه آنان نیز بهره برد.


مؤلف ارزشمند کتاب ورکبت السفینة (مروان خلیفات) در این زمینه می‌گوید:
مؤلف ارزشمند کتاب ورکبت السفینة (مروان خلیفات) در این زمینه می‌گوید:
ابوشامه از علمای شافعی می‌گفت: شایسته است کسانی که به فقه اشتغال دارند به مذهب خاصی اکتفا نکنند. فقهای سلف بر اساس کتاب و سنت، احکام الهی را استنباط نموده و از مرجعیت اجتناب داشتند امام شافعی مردم را از تقلید خویش و دیگران نهی می‌نمود وهمه امامان سلف اینچنین بودند تا اینکه مذاهب خاص تثبیت شده و سائر مذاهب متروک شدند در حالی که هیچکدام از امامان اربعه قصد تقلید مردم از خویش را نداشته و اثاری ر اکه تدوین کردند فقط استنباطات شخصی آنها بود.  
ابوشامه از علمای شافعی می‌گفت: شایسته است کسانی که به فقه اشتغال دارند به مذهب خاصی اکتفا نکنند. فقهای سلف بر اساس کتاب و سنت، احکام الهی را استنباط نموده و از مرجعیت اجتناب داشتند امام شافعی مردم را از تقلید خویش و دیگران نهی می‌نمود وهمه امامان سلف اینچنین بودند تا اینکه مذاهب خاص تثبیت شده و سائر مذاهب متروک شدند در حالی که هیچکدام از امامان اربعه قصد تقلید مردم از خویش را نداشته و آثاری ر اکه تدوین کردند فقط استنباطات شخصی آنها بود.  


ایشان در ادامه می‌گوید:
ایشان در ادامه می‌گوید:
ابوشامه شافعی در کتابش – مختصر المومل – تحت عنوان "نصوص الأئمة فی الرجوع إلی الکتاب والسنة والنهی عن تقلیدهم" از علمای عصر خویش انتقاد نموده که مطالب گذشتگان ر ا بدون دلیل پذیرفته و فقط به نقل افکار سخیف. و سست دیگران اکتفا کرده‌اند و انگاه که از بعض عارفین نسبت به معنای مذهب سئوال شد بدو پاسخ داد: مذهب در واقع همان دین تحریف شده می‌باشد در حالی که خداوند فرمود: ولا تکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً (خلیفات، ص 52-54).
ابوشامه شافعی در کتابش – مختصر المومل – تحت عنوان "نصوص الأئمة فی الرجوع إلی الکتاب والسنة والنهی عن تقلیدهم" از علمای عصر خویش انتقاد نموده که مطالب گذشتگان ر ا بدون دلیل پذیرفته و فقط به نقل افکار سخیف. و سست دیگران اکتفا کرده‌اند و آنگاه که از بعض عارفین نسبت به معنای مذهب سئوال شد بدو پاسخ داد: مذهب در واقع همان دین تحریف شده می‌باشد در حالی که خداوند فرمود: ولا تکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً (خلیفات، ص 52-54).


در پایان این قسمت سخنی از ابن ندیم را در زمینه خضوع احمد بن حنبل نسبت به امام علی (‌علیه‌السلام) و عدم تعصّب او بر مذهب خویش را نقل می‌کنیم:
در پایان این قسمت سخنی از ابن ندیم را در زمینه خضوع احمد بن حنبل نسبت به امام علی (‌علیه‌السلام) و عدم تعصّب او بر مذهب خویش را نقل می‌کنیم:
خط ۱۳۳: خط ۱۳۲:
== تجزیه دین به مذاهب، مخالف آموزه‌های قرآنی ==  
== تجزیه دین به مذاهب، مخالف آموزه‌های قرآنی ==  


ایات متعددی از قرآن دلالت بر لزوم تبعیت از دین واحد – اسلام - و اجتناب از تجزیه ان به فرق و مذاهب مختلف دارد:
ایات متعددی از قرآن دلالت بر لزوم تبعیت از دین واحد – اسلام - و اجتناب از تجزیه آن به فرق و مذاهب مختلف دارد:
1. ولا تکونوا من المشرکین من الذین فرّقوا دینهم وکانوا شیعاً کل حزب بما لدیهم فرحون (مائده:49)
1. ولا تکونوا من المشرکین من الذین فرّقوا دینهم وکانوا شیعاً کل حزب بما لدیهم فرحون (مائده:49)


تبیین:
تبیین:
در این آیه شریفه مسلمانان از پیروی سیره مشرکان ـ یهود و نصارا ـ تحذیر و از آنان خواسته شده است که از تاریخ یهود، نصارا و سایر أهل کتاب عبرت بگیرند، کسانی که دین واحد و وحدت بخش الهی شان را به مذاهب و فرقه‌های مختلف تبدیل نموده و سرانجام خود نیز مبتلا به بیماری تفرقه و تشتّت گردیدند؛ برای خود مبانی، عقاید و فقه خاصی برگزیده و به همان بافته های خویش دل خوش کردند. از منظر قرآن کریم، اسلام، حقیقت واحد ی است که برزگترین عامل انسجام و همبستگی مسلمانان بوده و تفرق و انشعاب در ان عامل اصلی تشتت و منازعات بین مدعیان تبعیت از اسلام خواهد بود.
در این آیه شریفه مسلمانان از پیروی سیره مشرکان ـ یهود و نصارا ـ تحذیر و از آنان خواسته شده است که از تاریخ یهود، نصارا و سایر أهل کتاب عبرت بگیرند، کسانی که دین واحد و وحدت بخش الهی شان را به مذاهب و فرقه‌های مختلف تبدیل نموده و سرانجام خود نیز مبتلا به بیماری تفرقه و تشتّت گردیدند؛ برای خود مبانی، عقاید و فقه خاصی برگزیده و به همان بافته‌های خویش دل خوش کردند. از منظر قرآن کریم، اسلام، حقیقت واحدی است که برزگترین عامل انسجام و همبستگی مسلمانان بوده و تفرق و انشعاب در آن عامل اصلی تشتت و منازعات بین مدعیان تبعیت از اسلام خواهد بود.


در تبیین آیه شریفه مذکور باید گفت: نگاهی هرچند اجمالی به تاریخ یهود و مسیحیت گویای ان است که دین یهود و مسیحیت در آغاز تأسیس و شکل‌گیری، توانست بزرگ‌ترین عامل وحدت، انسجام و شکوفائی استعدادهای پیروان آنها در زمینه‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... باشد؛ سقوط و تنزّل اینان زمانی شروع شد که دین واحد را به مذاهب و فرقه‌های مختلف تبدیل نموده که این امر سبب شعله‌ور شدن فتنه‌های مذهبی و طائفه ای گردید.
در تبیین آیه شریفه مذکور باید گفت: نگاهی هرچند اجمالی به تاریخ یهود و مسیحیت گویای آن است که دین یهود و مسیحیت در آغاز تأسیس و شکل‌گیری، توانست بزرگ‌ترین عامل وحدت، انسجام و شکوفائی استعدادهای پیروان آنها در زمینه‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... باشد؛ سقوط و تنزّل اینان زمانی شروع شد که دین واحد را به مذاهب و فرقه‌های مختلف تبدیل نموده که این امر سبب شعله‌ور شدن فتنه‌های مذهبی و طائفه‌ای گردید.


نکته مهمی که در خطاب قرآنی به مسلمانان «ولا تکونوا من المشرکین» قابل توجه و دقت است به کارگیری واژه «مشرکین» در برابر واژه موحدین است؛ از آنجا که توحید، منشأ وحدت حقیقی در زندگی فردی و اجتماعی انسان‌هاست بیش از یک صراط را بر نمی تابد اما شرک از آن جهت که قرار گرفتن در بیراهه است اقتضاء و قابلیت قرار گرفتن در مسیرهای متعدد را دارد از این رو مجاری و طرق شرک‌آلود هیچگاه محدود به صراط و سبیل خاص نبوده و همچنان قابلیت تزاید را داراست،
نکته مهمی که در خطاب قرآنی به مسلمانان «ولا تکونوا من المشرکین» قابل توجه و دقت است به کارگیری واژه «مشرکین» در برابر واژه موحدین است؛ از آنجا که توحید، منشأ وحدت حقیقی در زندگی فردی و اجتماعی انسان‌هاست بیش از یک صراط را بر نمی تابد اما شرک از آن جهت که قرار گرفتن در بیراهه است اقتضاء و قابلیت قرار گرفتن در مسیرهای متعدد را دارد از این رو مجاری و طرق شرک‌آلود هیچگاه محدود به صراط و سبیل خاص نبوده و همچنان قابلیت تزاید را داراست،
خط ۱۴۶: خط ۱۴۵:
و ان هذا صراطی مستقیما فاتّبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله (انعام: 153)
و ان هذا صراطی مستقیما فاتّبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله (انعام: 153)


در نظامات اقتصادی و اجتماعی نیز می‌بینیم جوامعی که بر مبنای توحید شکل گرفته‌اند از انسجام، اتحاد و توانمندی خاصی برخوردارند اما نظاماتی که بر مبنای غیرتوحیدی بنا شده‌اند به تشتّت، تفرقه و منازعات همیشگی مبتلا گردیده‌اند. نمونه بارز جامعه توحیدی، مدینه فاضله نبوی بود که در مدت کم وبا سپاهی اندک اما موّحد، توانست بر نظامات شرک‌آلود عصر جاهلیت به رغم اقتدار پوشالی و فزونی سپاهیانش غلبه یابد و انگاه که روحیه توحیدی مسلمانان بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به تدریج رو به افول و دین واحد مبدل به مذاهب مختلفی گردید - بگونه‌ای که که در اوائل قرن دوم هجری فقط حدود 138 مذهب فقهی در جوامع اسلامی وجود داشت (تسخیری 1385،، ص 37) انحظاط و تشتت و منازعات مذهبی و طائفه ای گسترش یافت که متاسفانه تا کنون ادامه دارد.
در نظامات اقتصادی و اجتماعی نیز می‌بینیم جوامعی که بر مبنای توحید شکل گرفته‌اند از انسجام، اتحاد و توانمندی خاصی برخوردارند اما نظاماتی که بر مبنای غیرتوحیدی بنا شده‌اند به تشتّت، تفرقه و منازعات همیشگی مبتلا گردیده‌اند. نمونه بارز جامعه توحیدی، مدینه فاضله نبوی بود که در مدت کم وبا سپاهی اندک اما موّحد، توانست بر نظامات شرک‌آلود عصر جاهلیت به رغم اقتدار پوشالی و فزونی سپاهیانش غلبه یابد و آنگاه که روحیه توحیدی مسلمانان بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به تدریج رو به افول و دین واحد مبدل به مذاهب مختلفی گردید - بگونه‌ای که که در اوائل قرن دوم هجری فقط حدود 138 مذهب فقهی در جوامع اسلامی وجود داشت (تسخیری 1385،، ص 37) انحظاط و تشتت و منازعات مذهبی و طائفه‌ای گسترش یافت که متاسفانه تا کنون ادامه دارد.


جهت تبیین تحذیر قرآن کریم (در آیه 34 سوره روم) مبنی بر عدم تبعیت مسلمانان از مشرکین در تفرّق دین، برخی از انشعابات دین مسیحیت و یهودیت را که در اثر فاصله گرفتن پیروانشان از توحید پدید آمده است به عنوان نمونه بیان می‌کنیم:
جهت تبیین تحذیر قرآن کریم (در آیه 34 سوره روم) مبنی بر عدم تبعیت مسلمانان از مشرکین در تفرّق دین، برخی از انشعابات دین مسیحیت و یهودیت را که در اثر فاصله گرفتن پیروانشان از توحید پدید آمده است به عنوان نمونه بیان می‌کنیم:
خط ۱۸۷: خط ۱۸۶:
باید گفت تعداد مذاهب و فرقه‌های ادیان یاد شده و نیز ادیانی نظیر مجوسیّت، در کتب تاریخ ادیان و مذاهب به صورت مفصّل بیان گردیده و انشعابات ذکر شده - در مسیحیت و یهود - تنها اشارتی از آن تفصیل می‌باشد.
باید گفت تعداد مذاهب و فرقه‌های ادیان یاد شده و نیز ادیانی نظیر مجوسیّت، در کتب تاریخ ادیان و مذاهب به صورت مفصّل بیان گردیده و انشعابات ذکر شده - در مسیحیت و یهود - تنها اشارتی از آن تفصیل می‌باشد.


درباره جنگ های مذهبی بین پروتستان و کاتولیک ها نیز که 300 الی 400 سال طول کشیدلازم است به کتاب‌های تاریخی رجوع شود.  
درباره جنگ‌های مذهبی بین پروتستان و کاتولیک ها نیز که 300 الی 400 سال طول کشیدلازم است به کتاب‌های تاریخی رجوع شود.  


گفتار مفسرین در ذیل آیه 32 سوره مبارکه روم:
گفتار مفسرین در ذیل آیه 32 سوره مبارکه روم:
خط ۲۰۷: خط ۲۰۶:


قال ابن زید فی قوله "الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً..." قال: هؤلاء یهود... وقوله: کل حزب بما لدیهم فرحون یقول: کل طائفة وفرقة من هؤلاء الذین فارقوا دینهم الحق فأحدثوا البدع التی أحدثوا بما لدیهم فرحون یقول: بما هم متمسکون من المذهب فرحون مسرورون یحبسون أن الصواب معهم دون غیرهم (الطبری ،1415ج 21، ص 51).
قال ابن زید فی قوله "الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً..." قال: هؤلاء یهود... وقوله: کل حزب بما لدیهم فرحون یقول: کل طائفة وفرقة من هؤلاء الذین فارقوا دینهم الحق فأحدثوا البدع التی أحدثوا بما لدیهم فرحون یقول: بما هم متمسکون من المذهب فرحون مسرورون یحبسون أن الصواب معهم دون غیرهم (الطبری ،1415ج 21، ص 51).
مفاد سخن فوق ان است که تمام کسانی که در ورطه تفرق در دین فرو رفتند فرجامشان به بدعت در دین کشیده شد در حالی که هر یک پندارشان ان بود که فقط تمسک به فرقه و مذهب خاص حق بوده و دیگران همگی بر باطل هستند.  
مفاد سخن فوق آن است که تمام کسانی که در ورطه تفرق در دین فرو رفتند فرجامشان به بدعت در دین کشیده شد در حالی که هر یک پندارشان آن بود که فقط تمسک به فرقه و مذهب خاص حق بوده و دیگران همگی بر باطل هستند.  


    
    
خط ۲۱۴: خط ۲۱۳:
"ولا تکونوا من المشرکین" علی دینهم "من الذین فرقوا دینهم" یعنی ترکوا دین الإسلام الذی أمروا به، "وکانوا شیعاً"فجعلوه أدیاناً یعنی ترکوا دینهم وصاروا فرقاً الیهود والنصاری والمجوس... ومن قرأ مزّقوا دینهم یعنی افترقت الیهود إحدی وسبعین فرقة والنصاری اثنتین وسبعین والمسلمون ثلاثة وسبعین فرقة، "کل حزب بما لدیهم فرحون" یعنی کل أهل دین بماعندهم من الدین راضون (سمرقندی، ج 3، ص 11 ـ 12).
"ولا تکونوا من المشرکین" علی دینهم "من الذین فرقوا دینهم" یعنی ترکوا دین الإسلام الذی أمروا به، "وکانوا شیعاً"فجعلوه أدیاناً یعنی ترکوا دینهم وصاروا فرقاً الیهود والنصاری والمجوس... ومن قرأ مزّقوا دینهم یعنی افترقت الیهود إحدی وسبعین فرقة والنصاری اثنتین وسبعین والمسلمون ثلاثة وسبعین فرقة، "کل حزب بما لدیهم فرحون" یعنی کل أهل دین بماعندهم من الدین راضون (سمرقندی، ج 3، ص 11 ـ 12).


مفاد گفتار فوق ان است که قرآن کریم مسلمانان را از تفرق در مذاهب نظیر تفرقی که در دین یهود و نصارا و مجوس واقع گردید بر حذر داشته و با اشاره به حدیث معروف پیامبر ص که فرمود: دین یهود به هفتاد ویک فرقه و نصارا به هفتادو دو فرقه و مسلمانان به هفتادو سه فرقه منشعب خواهند شد، ذیل آیه شریفه ”کل حزب بما لدیهم فرحون"می‌گوید: پیروان هر فرقه و مذهب به انچه بدان معتقدند راضی بوده وگمان می‌کنند فقط خودشان بر حق و دیگران باطلند.  
مفاد گفتار فوق آن است که قرآن کریم مسلمانان را از تفرق در مذاهب نظیر تفرقی که در دین یهود و نصارا و مجوس واقع گردید بر حذر داشته و با اشاره به حدیث معروف پیامبر ص که فرمود: دین یهود به هفتاد ویک فرقه و نصارا به هفتادو دو فرقه و مسلمانان به هفتادو سه فرقه منشعب خواهند شد، ذیل آیه شریفه ”کل حزب بما لدیهم فرحون"می‌گوید: پیروان هر فرقه و مذهب به انچه بدان معتقدند راضی بوده وگمان می‌کنند فقط خودشان بر حق و دیگران باطلند.  


ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم
ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم
خط ۲۲۱: خط ۲۲۰:
"... فأهل الأدیان قبلنا إختلفوا فیما بینهم علی آراء ومثل باطله وکل فرقة منهم تزعم أنّهم علی شیء وهذه الأمة أیضاً إختلفوا فیما بینهم علی خل کلها ضلالة إلاّ واحدة وهم أهل السنة والجماعة المتمسکون بکتاب الله وسنّة رسوله صلی الله علیه وآله وبما کان علیه الصدرالأول من الصحابة والتابعین وأئمة المسلمین من قدیم الدهر وحدیثه کما رواه الحاکم فی مستدرکه أنّه سئل صلی الله علیه وسلم عن الفرقة الناجیة منهم فقال: من کان علی ما أنا الیوم وأصحابی (ابن کثیر، 1412، ج 3، ص 443).
"... فأهل الأدیان قبلنا إختلفوا فیما بینهم علی آراء ومثل باطله وکل فرقة منهم تزعم أنّهم علی شیء وهذه الأمة أیضاً إختلفوا فیما بینهم علی خل کلها ضلالة إلاّ واحدة وهم أهل السنة والجماعة المتمسکون بکتاب الله وسنّة رسوله صلی الله علیه وآله وبما کان علیه الصدرالأول من الصحابة والتابعین وأئمة المسلمین من قدیم الدهر وحدیثه کما رواه الحاکم فی مستدرکه أنّه سئل صلی الله علیه وسلم عن الفرقة الناجیة منهم فقال: من کان علی ما أنا الیوم وأصحابی (ابن کثیر، 1412، ج 3، ص 443).


مفاد گفتار فوق ان است که از نگاه ابن کثیر در میان مذاهب کنونی اسلامی بر اساس روایت حاکم در مستدرک، فرقه ناجیه اهل سنت و جماعت بوده و مذاهب دیگر باطلند.  
مفاد گفتار فوق آن است که از نگاه ابن کثیر در میان مذاهب کنونی اسلامی بر اساس روایت حاکم در مستدرک، فرقه ناجیه اهل‌سنت و جماعت بوده و مذاهب دیگر باطلند.  


سؤالی که در این قسمت می‌توان از ابن کثیر پرسید این است که به چه دلیل فقط اهل سنت را فرقه ناجیه دانسته و دیگر فرق و مذاهب را در جرگه باطل قرار می‌دهید؟ بعلاو ه مگر جز این است که حتی اهل سنت و جماعت نیز دربین خود به فرق و مذاهب مختلف منشعب گردیدند؟ آیا" من الذین فرقوا دینهم " در آیه مذکور شامل همه کسانی نمی‌گردد که دین واحد را به مذاهب و فرق مختلف مبدل کردند؟
سؤالی که در این قسمت می‌توان از ابن کثیر پرسید این است که به چه دلیل فقط اهل‌سنت را فرقه ناجیه دانسته و دیگر فرق و مذاهب را در جرگه باطل قرار می‌دهید؟ بعلاو ه مگر جز این است که حتی اهل‌سنت و جماعت نیز دربین خود به فرق و مذاهب مختلف منشعب گردیدند؟ آیا" من الذین فرقوا دینهم " در آیه مذکور شامل همه کسانی نمی‌گردد که دین واحد را به مذاهب و فرق مختلف مبدل کردند؟


نکته دیگر آنکه باید از ایشان پرسید: اگر پیروان هر یک از مذاهب اسلامی همین سخن شما را ادعا نموده و هر یک خود را مصداق «من کان علی ما أنا علیه الیوم وأصحابی» دانست چه موضعی خواهید داشت؟ نکته دیگر آنکه روایت مذکور حتی به فرض صحت سند، نه تنها اثباتگر ادعایتان نبوده بلکه نافی ان می‌باشد چون مفاد ان لزوم اجتناب از تفرق در دین واحد – اسلام - و تبدیل آن به مذاهب می‌باشد.  
نکته دیگر آنکه باید از ایشان پرسید: اگر پیروان هر یک از مذاهب اسلامی همین سخن شما را ادعا نموده و هر یک خود را مصداق «من کان علی ما أنا علیه الیوم وأصحابی» دانست چه موضعی خواهید داشت؟ نکته دیگر آنکه روایت مذکور حتی به فرض صحت سند، نه تنها اثباتگر ادعایتان نبوده بلکه نافی آن می‌باشد چون مفاد آن لزوم اجتناب از تفرق در دین واحد – اسلام - و تبدیل آن به مذاهب می‌باشد.  


با دقت و تأمل در گفتار مفسران أهل سنت نیز می‌توان چنین استنباط نمود که جعل مذاهب و تبدیل نمودن اسلام به فرقه‌های متنوع تبعیّت از شیوه یهود و نصاری بوده که آنان را از صف توحید به سمت شرک کشانید و امت اسلامی در این آیه شریفه از چنین فرجامی تحذیر شده‌اند.
با دقت و تأمل در گفتار مفسران أهل سنت نیز می‌توان چنین استنباط نمود که جعل مذاهب و تبدیل نمودن اسلام به فرقه‌های متنوع تبعیّت از شیوه یهود و نصاری بوده که آنان را از صف توحید به سمت شرک کشانید و امت اسلامی در این آیه شریفه از چنین فرجامی تحذیر شده‌اند.
خط ۲۳۶: خط ۲۳۵:


1. "لست منهم فی شیء": پیامبرص که اینان خود را منتسب به او می‌دانند هیچ نوع انتسابی به آنها نخواهد داشت. پس اینان به دروغ خود را تابع پیامبر می‌دانند.
1. "لست منهم فی شیء": پیامبرص که اینان خود را منتسب به او می‌دانند هیچ نوع انتسابی به آنها نخواهد داشت. پس اینان به دروغ خود را تابع پیامبر می‌دانند.
2. "إنّما أمرهم إلی الله": مؤاخذه و مجازات اینان را ـ که سبب گمراهی جمعیت های زیادی گردیدند ـ خداوند بر عهده خواهد گرفت و به جنود خود نخواهد سپرد ـ.
2. "إنّما أمرهم إلی الله": مؤاخذه و مجازات اینان را ـ که سبب گمراهی جمعیت‌های زیادی گردیدند ـ خداوند بر عهده خواهد گرفت و به جنود خود نخواهد سپرد ـ.
3. "ثم ینبّئهم بما کانوا یفعلون": پیامدهای مخرب و گسترده انشعابات دینی در سطح جوامع بشری، در قیامت به عوامل پیدایش این بدعت‌ها ارائه خواهد شد.
3. "ثم ینبّئهم بما کانوا یفعلون": پیامدهای مخرب و گسترده انشعابات دینی در سطح جوامع بشری، در قیامت به عوامل پیدایش این بدعت‌ها ارائه خواهد شد.
نکته مهم و اساسی دیگر در این آیه آن است که این آیه اختصاص به مذاهب یهود و نصاری را نداشته بلکه شامل تمامی کسانی که دین واحد را مبدّل به فرقه‌ها و مذاهب مختلف نمودند می‌گردد.  
نکته مهم و اساسی دیگر در این آیه آن است که این آیه اختصاص به مذاهب یهود و نصاری را نداشته بلکه شامل تمامی کسانی که دین واحد را مبدّل به فرقه‌ها و مذاهب مختلف نمودند می‌گردد.  


در اینجا دیدگاه برخی از مفسران شیعی و سنی را در تبیین آیه فوق که مؤید برداشت های مذکور می‌باشد بیان می‌کنیم:
در اینجا دیدگاه برخی از مفسران شیعی و سنی را در تبیین آیه فوق که مؤید برداشت‌های مذکور می‌باشد بیان می‌کنیم:


در تفسیر المیزان علامه طباطبائی ذیل آیه مذکور امده است:
در تفسیر المیزان علامه طباطبائی ذیل آیه مذکور امده است:
خط ۲۵۸: خط ۲۵۷:
2. به کار‌گیری فعل ماضی «فرقوا دینهم» در بیان انشعابات مذهبی امت اسلامی، جهت بیان اصل تحقّق این انحراف بزرگ در امت اسلامی است نه اینکه مراد، تحقق این انحراف در گذشته باشد.
2. به کار‌گیری فعل ماضی «فرقوا دینهم» در بیان انشعابات مذهبی امت اسلامی، جهت بیان اصل تحقّق این انحراف بزرگ در امت اسلامی است نه اینکه مراد، تحقق این انحراف در گذشته باشد.
3. مفاد جمله «لست منهم فی شیء» این است هیچیک از انشعابات مذهبی در اسلام بر طریق پیامبر (صلی الله علیه و آله) نبوده و مرتبط با آن حضرت که به دین واحد دعوت نموده است نمی‌باشد. و از آنجا که پیامبر (صلی الله علیه و آله) تجسّم کامل دین است پس هیچیک از مذاهب اسلامی ارتباط به اسلام نخواهد داشت.
3. مفاد جمله «لست منهم فی شیء» این است هیچیک از انشعابات مذهبی در اسلام بر طریق پیامبر (صلی الله علیه و آله) نبوده و مرتبط با آن حضرت که به دین واحد دعوت نموده است نمی‌باشد. و از آنجا که پیامبر (صلی الله علیه و آله) تجسّم کامل دین است پس هیچیک از مذاهب اسلامی ارتباط به اسلام نخواهد داشت.
4. تمامی اختلافات و انشعابات مذهبی در اسلام ـ همانند امت‌های گذشته ـ ناشی از علم بوده است بدین معنا که عده‌ای عمداً و اگاهانه و براساس بغی و ستم مرتکب این خبط عظیم شده‌اند: "وما اختلف الذین اوتوه الأبغیا بینهم".
4. تمامی اختلافات و انشعابات مذهبی در اسلام ـ همانند امت‌های گذشته ـ ناشی از علم بوده است بدین معنا که عده‌ای عمداً و آگاهانه و براساس بغی و ستم مرتکب این خبط عظیم شده‌اند: "وما اختلف الذین اوتوه الأبغیا بینهم".
5. تمامی انشعابات مذهبی و تأسیس مذاهب اسلامی بر خلاف طریقت پیامبر صلی الله علیه و آله می‌باشد چون طریقت ان حضرت بر اساس وحدت کلمه (دین واحد) ونفی فرقه گرایی بنا شده است.
5. تمامی انشعابات مذهبی و تأسیس مذاهب اسلامی بر خلاف طریقت پیامبر صلی الله علیه و آله می‌باشد چون طریقت آن حضرت بر اساس وحدت کلمه (دین واحد) ونفی فرقه‌گرایی بنا شده است.
6. گناه تبدیل دین واحد الهی به مذاهب و فر ق مختلف، آنقدر سنگین است که خداوند مؤاخذه عاملین آن را به عهده خودش گذاشته است: "إنّما أمرهم إلی الله".
6. گناه تبدیل دین واحد الهی به مذاهب و فر ق مختلف، آنقدر سنگین است که خداوند مؤاخذه عاملین آن را به عهده خودش گذاشته است: "إنّما أمرهم إلی الله".
7. آیه 159 سوره انعام تمامی کسانی را که دین واحد الهی را به مذاهب گوناگون تبدیل نمودند شامل می‌شود. بنابراین همه مذاهب مختلف از اسلام، یهود و مسیحیت و... را در بر نمی‌گیرد.
7. آیه 159 سوره انعام تمامی کسانی را که دین واحد الهی را به مذاهب گوناگون تبدیل نمودند شامل می‌شود. بنابراین همه مذاهب مختلف از اسلام، یهود و مسیحیت و... را در بر نمی‌گیرد.
خط ۲۷۱: خط ۲۷۰:
در ادامه می‌خوانیم:
در ادامه می‌خوانیم:
«ثم قال تعالی مهددا موبخاً اولئک المفرقین: "إنّما أمرهم ذلی الله ثمّ ینبّئهم بما کانوا یفعلون أی إنّ الله هو الذی سیؤاخذهم بأعمالهم وهو علیم بما لا یغیب شیء منها».
«ثم قال تعالی مهددا موبخاً اولئک المفرقین: "إنّما أمرهم ذلی الله ثمّ ینبّئهم بما کانوا یفعلون أی إنّ الله هو الذی سیؤاخذهم بأعمالهم وهو علیم بما لا یغیب شیء منها».
انگاه این سئوال مطرح شده است که:
آنگاه این سئوال مطرح شده است که:
«من هم المقصودون فی الآیة؟ یعتقد جماعة من المفسرین أن هذه الآیة نزلت فی الیهود والنصاری الذین اختلفوا وتفرقوا ذلی فرق وطوائف مذهبیة مختلفة وبما غضوا وتشاحنوا وتنازعوا فیما بینهم ولکن یری آخرون أنّ هذه الآیة اشارة إلی الذین یفرقون صفوف هذه الأمة الإسلامیة بدافع التعصّب وحبّ الإستعلاء وحبّ المنصب والجاه».
«من هم المقصودون فی الآیة؟ یعتقد جماعة من المفسرین أن هذه الآیة نزلت فی الیهود والنصاری الذین اختلفوا وتفرقوا ذلی فرق وطوائف مذهبیة مختلفة وبما غضوا وتشاحنوا وتنازعوا فیما بینهم ولکن یری آخرون أنّ هذه الآیة اشارة إلی الذین یفرقون صفوف هذه الأمة الإسلامیة بدافع التعصّب وحبّ الإستعلاء وحبّ المنصب والجاه».


خط ۲۸۴: خط ۲۸۳:
«ومن الصواب من القول فی ذلک عندی أن یقال: إنّ الله أخبر نبیّه (صلی الله علیه وآله) أنّه برئ ممن فارق دینه الحق وفرقه وکانوا فرقاً فیه وأحزاباً شیعا وأنّه لیس منهم ولا هم منه لأن دینه الذی بعثه الله به هو الإسلام دین ابراهیم الحنیفیة کما قال له ربه وأمره أن یقول: قل إنّنی هدانی ربی إلی صراط مستقیم دیناً فیما ملة إبراهیم حنیفاً وما کان من المشرکین فکان من فارق دینه الذی بعث به صلی الله علیه و آله من مشرک ووثنی ویهودی ونصرانی ومتحنف مبتدع قد ابتدع فی الدین ما ضل به عن الصراط المستقیم والدین القیم ملة إبراهیم المسلم فهو برئ من محمد ومحمد منه برئ وهو داخل فی عموم قوله: "إنّ الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً لست منهم فی شیء".
«ومن الصواب من القول فی ذلک عندی أن یقال: إنّ الله أخبر نبیّه (صلی الله علیه وآله) أنّه برئ ممن فارق دینه الحق وفرقه وکانوا فرقاً فیه وأحزاباً شیعا وأنّه لیس منهم ولا هم منه لأن دینه الذی بعثه الله به هو الإسلام دین ابراهیم الحنیفیة کما قال له ربه وأمره أن یقول: قل إنّنی هدانی ربی إلی صراط مستقیم دیناً فیما ملة إبراهیم حنیفاً وما کان من المشرکین فکان من فارق دینه الذی بعث به صلی الله علیه و آله من مشرک ووثنی ویهودی ونصرانی ومتحنف مبتدع قد ابتدع فی الدین ما ضل به عن الصراط المستقیم والدین القیم ملة إبراهیم المسلم فهو برئ من محمد ومحمد منه برئ وهو داخل فی عموم قوله: "إنّ الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً لست منهم فی شیء".


مفاد آیه شریفه از دید گاه ابن جریر طبری ان است که همه کسانی که دین واحد را به فرقه‌های مختلف مبدل کردند مشمول عموم آیه مذکور می‌باشند، از جمله آنکه خداوند در این آیه به پیامبرص خبر می‌دهد آنان که دین اسلام را تجزیه به فرقه‌های مختلف کردند هیچ انتسابی به تو نداشته و بین تو و آنان برائت حاکم خواهد بود.  
مفاد آیه شریفه از دید گاه ابن جریر طبری آن است که همه کسانی که دین واحد را به فرقه‌های مختلف مبدل کردند مشمول عموم آیه مذکور می‌باشند، از جمله آنکه خداوند در این آیه به پیامبرص خبر می‌دهد آنان که دین اسلام را تجزیه به فرقه‌های مختلف کردند هیچ انتسابی به تو نداشته و بین تو و آنان برائت حاکم خواهد بود.  


   
   
و در ادامه می‌گوید:
و در ادامه می‌گوید:
«... وأما قوله: "إنّما أمرهم إلی الله" فإنّه یقول: إنا الذی إلی أمر هؤلاء المشرکین فارقوا دینهم وکانوا شیعاً والمبتدعة من أمتک الذین ضلوا عن سبیلک دونک ودون کل أحد إما بالعقوبة إن قاموا علی ضلالتهم وفرقتهم دینهم فأهلکهم بها وإما بالعفو عنهم بالتوبة علیهم والتفضل من علیم. انتهی»(طبری ،1415، ج 8، ص 137 ـ 141).
«... وأما قوله: "إنّما أمرهم إلی الله" فإنّه یقول: إنا الذی إلی أمر هؤلاء المشرکین فارقوا دینهم وکانوا شیعاً والمبتدعة من أمتک الذین ضلوا عن سبیلک دونک ودون کل أحد إما بالعقوبة إن قاموا علی ضلالتهم وفرقتهم دینهم فأهلکهم بها وإما بالعفو عنهم بالتوبة علیهم والتفضل من علیم. انتهی»(طبری ،1415، ج 8، ص 137 ـ 141).
مفهوم بیان فوق ان است که گناه تفرق در دین بحدی است که عقوبتش ر ا خداوند متعال به جنودش واگذار نکرده بلکه خود بی واسطه متولی ان خواهد بود.  
مفهوم بیان فوق آن است که گناه تفرق در دین بحدی است که عقوبتش ر ا خداوند متعال به جنودش واگذار نکرده بلکه خود بی واسطه متولی آن خواهد بود.  


فخر رازی درالتفسیر الکبیر
فخر رازی درالتفسیر الکبیر
خط ۲۹۷: خط ۲۹۶:
الأول: أنت منهم برئ وهم منک برأء وتأویله: إنّک بعید عن أقوالهم ومذاهبهم والعقاب اللازم علی تلک الأباطیل مقصور علیهم ولا یتعداهم.
الأول: أنت منهم برئ وهم منک برأء وتأویله: إنّک بعید عن أقوالهم ومذاهبهم والعقاب اللازم علی تلک الأباطیل مقصور علیهم ولا یتعداهم.
والثانی: لست من قتالهم فی شیء... . انتهی» (رازی، ج 14، ص 7 ـ 8).
والثانی: لست من قتالهم فی شیء... . انتهی» (رازی، ج 14، ص 7 ـ 8).
مفاد سخنان فخر راز ی ان است که آیه شریفه در صدد ان است که مسلمانان را به وحدت واقعی و عدم تفرق در دین تحریک می‌کند.
مفاد سخنان فخر رازی آن است که آیه شریفه در صدد آن است که مسلمانان را به وحدت واقعی و عدم تفرق در دین تحریک می‌کند.


نظیر همین بیان در تفاسیر دیگر از جمله در تفسیرابن‌عربی امده است:  
نظیر همین بیان در تفاسیر دیگر از جمله در تفسیرابن‌عربی امده است:  
خط ۳۲۵: خط ۳۲۴:
- وما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغیاً ولو لا کلمة سبقت من ربک إلی أجل مسمّی لقضی بینهم (شوری: 14)
- وما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغیاً ولو لا کلمة سبقت من ربک إلی أجل مسمّی لقضی بینهم (شوری: 14)


== پیشگوئی قرآن کریم و پیامبرص در تجزیه اسلام به مذاهب مختلف ==  
==پیشگوئی قرآن کریم و پیامبرص در تجزیه اسلام به مذاهب مختلف==  


ازبیانات متنوع قرآنی در آیات متعددی که نقل شد می‌توان استشعار نمود که خداوند متعال به مسلمانان هشدار می‌کند که فتنه انشعابات مذهبی، اختصاص به امت‌های گذشته - نظیر یهود و نصاری ـ نداشته بلکه ممکن است نسبت به امت اسلامی نیز اجرا گردد. آیاتی از قبیل:
ازبیانات متنوع قرآنی در آیات متعددی که نقل شد می‌توان استشعار نمود که خداوند متعال به مسلمانان هشدار می‌کند که فتنه انشعابات مذهبی، اختصاص به امت‌های گذشته - نظیر یهود و نصاری ـ نداشته بلکه ممکن است نسبت به امت اسلامی نیز اجرا گردد. آیاتی از قبیل:
خط ۳۴۱: خط ۳۴۰:


- عن سهل بن سعدالأنصاری عن النبی صلی الله علیه وآله: والذی نفسی بیده لترکین سنن من کان قبلکم مثلاً بمثل ـ رواه أحمد والطبرانی بنحوه وزاد: حتی لو دخلوا حجر صب لاتبعتموه قلنا یا رسول الله الیهود والنصاری قال: فمن إلاّ الیهود والنصاری (الهیثمی، 1408،ج 7، ص 261)
- عن سهل بن سعدالأنصاری عن النبی صلی الله علیه وآله: والذی نفسی بیده لترکین سنن من کان قبلکم مثلاً بمثل ـ رواه أحمد والطبرانی بنحوه وزاد: حتی لو دخلوا حجر صب لاتبعتموه قلنا یا رسول الله الیهود والنصاری قال: فمن إلاّ الیهود والنصاری (الهیثمی، 1408،ج 7، ص 261)
مفاد روایت فوق همان روایت سابق است با این زیادتی که از رسول اکر م ص سئوال شد ایا مرادتان از سنن گذشتگان یهود و نصاراست؟ پیامبر ص فرمود: اری ،چه کسی غیر از یهود و نصارا؟  
مفاد روایت فوق همان روایت سابق است با این زیادتی که از رسول اکر م ص سئوال شد آیا مرادتان از سنن گذشتگان یهود و نصاراست؟ پیامبر ص فرمود: اری ،چه کسی غیر از یهود و نصارا؟  


پیامبر صلی الله علیه و آله در حجة الوداع:
پیامبر صلی الله علیه و آله در حجة الوداع:
خط ۳۴۸: خط ۳۴۷:
ترجمه: ای مردم، جز این نیست که مومنان با هم برادرند و حلال نیست برای کسی مال برادرش مگر با رضایت قلبی اش، بدانید که آیا ابلاغ رسالت نکردم؟ بار خدایا گواه باش، پس بعد از من برگشت به کفر نکنید و مرتد نشوید که برخی از شما گردن برخی دیگر را بزند. پس به درستی که من در میان شما دو امانت گذاردم تا زمانی که بدان متمسک شوید گمراه نشوید: و آن کتاب خدا و اهل بیت من است.
ترجمه: ای مردم، جز این نیست که مومنان با هم برادرند و حلال نیست برای کسی مال برادرش مگر با رضایت قلبی اش، بدانید که آیا ابلاغ رسالت نکردم؟ بار خدایا گواه باش، پس بعد از من برگشت به کفر نکنید و مرتد نشوید که برخی از شما گردن برخی دیگر را بزند. پس به درستی که من در میان شما دو امانت گذاردم تا زمانی که بدان متمسک شوید گمراه نشوید: و آن کتاب خدا و اهل بیت من است.


بنابراین از مجموعه چنین روایاتی می‌توان مذموم بودن فرقه گرایی و تفرقه در دین - که همان جعل و تأسیس به اصطلاح فرق اسلامی است- را استنباط نموده که قرآن کریم و رسول اکرم ص نسبت به ابتلای مسلمانان به این فتنه عظیم هشدار داده شده است.
بنابراین از مجموعه چنین روایاتی می‌توان مذموم بودن فرقه‌گرایی و تفرقه در دین - که همان جعل و تأسیس به اصطلاح فرق اسلامی است- را استنباط نموده که قرآن کریم و رسول اکرم ص نسبت به ابتلای مسلمانان به این فتنه عظیم هشدار داده شده است.


== عنوان "مسلمان "نام برگزیده قرآنی برای معتقدان به شریعت مقدس اسلام ==  
==عنوان "مسلمان "نام برگزیده قرآنی برای معتقدان به شریعت مقدس اسلام==  


از اموری که نشانه مهجوریت قرآن در بین مسلمانان می‌باشد غفلت از نامی است که قرآن کریم برای معتقدان به شریعت مقدس اسلام بر گزیده است. نام‌هائی چون سنی، شیعه و انشعابات مختلفی که هر یک با اسامی گوناگونشان دارند، نوعی فاصله گرفتن از این اموزه زیبای قرآنی است که نام مسلمان را برای معتقدان مکتب اسلام - قرآن و پیامبر ص - برگزیده است. در قرآن کریم می‌خوانیم:
از اموری که نشانه مهجوریت قرآن در بین مسلمانان می‌باشد غفلت از نامی است که قرآن کریم برای معتقدان به شریعت مقدس اسلام بر گزیده است. نام‌هائی چون سنی، شیعه و انشعابات مختلفی که هر یک با اسامی گوناگونشان دارند، نوعی فاصله گرفتن از این اموزه زیبای قرآنی است که نام مسلمان را برای معتقدان مکتب اسلام - قرآن و پیامبر ص - برگزیده است. در قرآن کریم می‌خوانیم:
خط ۳۵۶: خط ۳۵۵:


ترجمه: در راه خدا کارزار کنید چنانکه کارزار کردن سزاوار برای او است او شما را برگزید و در این دین برای شما دشواری ننهاده است این دین آئین پدرتان ابراهیم است و او شما را از پیش و هم در این قرآن مسلمان نام داد تا این پیغمبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید.
ترجمه: در راه خدا کارزار کنید چنانکه کارزار کردن سزاوار برای او است او شما را برگزید و در این دین برای شما دشواری ننهاده است این دین آئین پدرتان ابراهیم است و او شما را از پیش و هم در این قرآن مسلمان نام داد تا این پیغمبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید.
مفاد آیه مذکور ان است که نام مقدس مسلمان از زمان ابراهیم ‌علیه‌السلام برای پیروان مکتب اسلام برگزیده شده است.
مفاد آیه مذکور آن است که نام مقدس مسلمان از زمان ابراهیم ‌علیه‌السلام برای پیروان مکتب اسلام برگزیده شده است.


== بخش دوم: راهکار ایجاد امت واحده اسلامی ==  
==بخش دوم: راهکار ایجاد امت واحده اسلامی==  
   
   
در این قسمت که مهمترین بخش مقاله را تشکیل می‌دهد به راهکار اصلی در ایجاد امت واحده اسلامی پرداخته می‌شود. لازم به ذکر است که راهکار مذکور الهام گرفته از قرآن و پیامبر (ص) علیهم‌السلام می‌باشد.  
در این قسمت که مهمترین بخش مقاله را تشکیل می‌دهد به راهکار اصلی در ایجاد امت واحده اسلامی پرداخته می‌شود. لازم به ذکر است که راهکار مذکور الهام گرفته از قرآن و پیامبر (ص) علیهم‌السلام می‌باشد.  


در یک بیان جامع باید گفت از منظر قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله، تنها روش و طریقی که می‌تواند تمامی جوامع اسلامی را مبدل به امت واحده اسلامی‌نموده و انسجام و اتحاد حقیقی را بین آنان تحقق بخشد تبیین اسلام به قرائت اهل بیت علیهم‌السلام می‌باشد. بدیهی است اگر این روش، مبنا و محور در اسلام‌شناسی و التزام عملی به آن قرار گیرد تمامی قرائت های مختلف از صحنه خارج شده و اسلام به عنوان دین واحد، سبب وحدت حقیقی تمامی مسلمانان خواهد بود.
در یک بیان جامع باید گفت از منظر قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله، تنها روش و طریقی که می‌تواند تمامی جوامع اسلامی را مبدل به امت واحده اسلامی‌نموده و انسجام و اتحاد حقیقی را بین آنان تحقق بخشد تبیین اسلام به قرائت اهل بیت علیهم‌السلام می‌باشد. بدیهی است اگر این روش، مبنا و محور در اسلام‌شناسی و التزام عملی به آن قرار گیرد تمامی قرائت‌های مختلف از صحنه خارج شده و اسلام به عنوان دین واحد، سبب وحدت حقیقی تمامی مسلمانان خواهد بود.


لازم به ذکر است که صحابه رسول اکرم ص – بصورت کلی - گرچه جایگاه ویژه و شایسته ای را در بین مسلمانان دارا هستند اما بدلیل برخی از اختلافات و منازعاتی که بعد از رسول اکرم (ص)بین بسیاری از آنان واقع گردید نمی‌توانند محور وحدت همه مسلمانان باشند.  
لازم به ذکر است که صحابه رسول اکرم ص – بصورت کلی - گرچه جایگاه ویژه و شایسته‌ای را در بین مسلمانان دارا هستند اما بدلیل برخی از اختلافات و منازعاتی که بعد از رسول اکرم (ص)بین بسیاری از آنان واقع گردید نمی‌توانند محور وحدت همه مسلمانان باشند.  
اثبات ادعای مذکور مبتنی بر تبیین امورذیل است:  
اثبات ادعای مذکور مبتنی بر تبیین امورذیل است:  
1. جایگاه اهل البیت در قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و اله
1. جایگاه اهل البیت در قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و اله
2. اهل البیت و مصادیق ان از منظر برخی صحابه
2. اهل البیت و مصادیق آن از منظر برخی صحابه
3. عظمت اهل بیت علیهم‌السلام در گفتار بر خی از امامان مذاهب اربعه:
3. عظمت اهل بیت علیهم‌السلام در گفتار بر خی از امامان مذاهب اربعه:
4- جایگاه اهل بیت علیهم‌السلام در نزد اهل سنت
4- جایگاه اهل بیت علیهم‌السلام در نزد اهل‌سنت
تبیین:
تبیین:
=== جایگاه اهل بیت ع در قرآن و سنت پیامبر ص ===  
===جایگاه اهل بیت ع در قرآن و سنت پیامبر ص===  


بر اساس گفتار جمیع مفسران شیعی و سنی، موضوع اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله در قرآن به شکل های گوناگون مورد عنایت قرار گرفته است. از جمله در آیه شریفه تطهیر، مودة، اطعام، مباهله و....(جمعی از نویسندگان ،ج5 ص 767- 798)
بر اساس گفتار جمیع مفسران شیعی و سنی، موضوع اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله در قرآن به شکل‌های گوناگون مورد عنایت قرار گرفته است. از جمله در آیه شریفه تطهیر، مودة، اطعام، مباهله و....(جمعی از نویسندگان ،ج5 ص 767- 798)


بعلاوه در روایات مختلفی که از نبی اکرم صلی الله علیه و آله نیز رسیده است جایگاه ممتاز اهل بیت پیامبرعلیهم‌السلام اثبات گردیده است. از آنجا که منزلت اهل البیت علیهم‌السلام در منابع شیعی بصورت گسترده ذکر شده است در این قسمت برخی از خصائص اهل البیت علیهم‌السلام را در گفتار رسول اکرم ص از منابع اهل سنت مرور می‌کنیم:
بعلاوه در روایات مختلفی که از نبی اکرم صلی الله علیه و آله نیز رسیده است جایگاه ممتاز اهل بیت پیامبرعلیهم‌السلام اثبات گردیده است. از آنجا که منزلت اهل البیت علیهم‌السلام در منابع شیعی بصورت گسترده ذکر شده است در این قسمت برخی از خصائص اهل البیت علیهم‌السلام را در گفتار رسول اکرم ص از منابع اهل‌سنت مرور می‌کنیم:


   
   
خط ۴۰۴: خط ۴۰۳:
و دهها روایت دیگر که در منابع فریقین در عظمت اهل البیت علیهم‌السلام از رسول اکرم ص نقل شده است (جمعی از نویسندگان، ج5 ص 801-864)
و دهها روایت دیگر که در منابع فریقین در عظمت اهل البیت علیهم‌السلام از رسول اکرم ص نقل شده است (جمعی از نویسندگان، ج5 ص 801-864)


=== مصادیق اهل بیت علیهم‌السلام از منظر برخی صحابه ===
===مصادیق اهل بیت علیهم‌السلام از منظر برخی صحابه===


   
   
برغم آنکه برخی از صحابه رسول اکرم ص بعد از رحلت ان بزرگوار - در اثر که حوادثی اتفاق افتاد - دچار اختلاف و منازعه گردیدند اما همگی آنان به جایگاه ممتاز اهل بیت ع اعتراف داشته و می‌توان اهل بیت علیهم‌السلام را محور اشتراک و وحدت همه آنان دانست. در همین راستا باید گفت: گرچه برخی از مفسران اهل سنت، همسران و برخی از نزدیکان دیگر پیامبر صلی الله علیه و اله - غیر از امام علی، فاطمه، حسن و حسین ‌علیه‌السلام - را هم از مصادیق أهل بیت دانسته اما نقطه اشتراک اکثریت قریب به اتفاق مفسران اهل سنت و مفسران شیعی ان است که از مصادیق قطعی و یقینی اهل بیت پیامبر ص در آیات قرآن و روایات، " امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام می‌باشند.  
برغم آنکه برخی از صحابه رسول اکرم ص بعد از رحلت آن بزرگوار - در اثر که حوادثی اتفاق افتاد - دچار اختلاف و منازعه گردیدند اما همگی آنان به جایگاه ممتاز اهل بیت ع اعتراف داشته و می‌توان اهل بیت علیهم‌السلام را محور اشتراک و وحدت همه آنان دانست. در همین راستا باید گفت: گرچه برخی از مفسران اهل‌سنت، همسران و برخی از نزدیکان دیگر پیامبر صلی الله علیه و اله - غیر از امام علی، فاطمه، حسن و حسین ‌علیه‌السلام - را هم از مصادیق أهل بیت دانسته اما نقطه اشتراک اکثریت قریب به اتفاق مفسران اهل‌سنت و مفسران شیعی آن است که از مصادیق قطعی و یقینی اهل بیت پیامبر ص در آیات قرآن و روایات، " امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام می‌باشند.  


در اینجا برخی از روایات صحابه پیامبر ص را نسبت به مصادیق اهل بیت در قرآن وروایات ذکر می‌کنیم:
در اینجا برخی از روایات صحابه پیامبر ص را نسبت به مصادیق اهل بیت در قرآن وروایات ذکر می‌کنیم:
خط ۴۳۰: خط ۴۲۹:
و دهها روایات دیگر که در منابع روائی و تفسیری فریقین ذکر شده است (جمعی از نویسندگان ،ج 5 ص 863-885).  
و دهها روایات دیگر که در منابع روائی و تفسیری فریقین ذکر شده است (جمعی از نویسندگان ،ج 5 ص 863-885).  


=== عظمت اهل بیت علیهم‌السلام در گفتار بر خی از امامان مذاهب اربعه:===
===عظمت اهل بیت علیهم‌السلام در گفتار بر خی از امامان مذاهب اربعه:===


امام صادق ع در نگاه امام مالک  
امام صادق ع در نگاه امام مالک  
خط ۴۴۰: خط ۴۳۹:
محمد امین غالب در کتاب تاریخ العلویین:
محمد امین غالب در کتاب تاریخ العلویین:
«إنّ الإمام أبا حنیفة سأل مرة: إذا قیل عن البعض أنّه وقف ماله للإمام ـ أی أطلق فی لفظه الإمام ـ فمن یکون المستحق له؟ فقال مجیباً: یکون المستحق جعفر الصادق لأنّه هو الإمام بالحق... وکانت هذه الفتوی سبباً لنقمة العباسیین علیه وإنزالهم به بعض المظالم» (ابوعلم، ص 16).
«إنّ الإمام أبا حنیفة سأل مرة: إذا قیل عن البعض أنّه وقف ماله للإمام ـ أی أطلق فی لفظه الإمام ـ فمن یکون المستحق له؟ فقال مجیباً: یکون المستحق جعفر الصادق لأنّه هو الإمام بالحق... وکانت هذه الفتوی سبباً لنقمة العباسیین علیه وإنزالهم به بعض المظالم» (ابوعلم، ص 16).
از ابوحنیفه سئوال شد اگر سئوال شود اگر مالش را بصورت کلی وقف به امام کرد – کلمه امام را در صیغه وقف ذکر کرد – پس چه کسی مستحق ان است؟ ابوحنیفه در پاسخ گفت: مستحق واقعی جعفر الصادق ع است چون فقط او امام بر حق است. ابوحنیفه بسبب همین فتوا مورد بی مهری و ظلم عباسیین قرار گرفت.  
از ابوحنیفه سئوال شد اگر سئوال شود اگر مالش را بصورت کلی وقف به امام کرد – کلمه امام را در صیغه وقف ذکر کرد – پس چه کسی مستحق آن است؟ ابوحنیفه در پاسخ گفت: مستحق واقعی جعفر الصادق ع است چون فقط او امام بر حق است. ابوحنیفه بسبب همین فتوا مورد بی مهری و ظلم عباسیین قرار گرفت.  
و از ابی حنیفه نقل شده است که در عظمت علمی اما م صادق ‌علیه‌السلام گفت: «ما رأیت أفقه من جعفر بن محمد» (الذهبی ،ج 9ص 89)
و از ابی حنیفه نقل شده است که در عظمت علمی اما م صادق ‌علیه‌السلام گفت: «ما رأیت أفقه من جعفر بن محمد» (الذهبی ،ج 9ص 89)


خط ۴۴۶: خط ۴۴۵:


   
   
در کتاب السیدة نفیسة – تالیف یکی از عالمان اهل سنت - در این زمینه آمده است:
در کتاب السیدة نفیسة – تالیف یکی از عالمان اهل‌سنت - در این زمینه آمده است:
«.. أنّ الإمام أحمد بن حنبل زعم براعته وعلمه کان یتعامل مع أئمة وأبناء أهل البیت علیهم‌السلام کمراجع له منهم یأخذ بعض الأحکام وعنهم یروی بعض الإستدلالات وینزل عندهم برأیه فقد حکی ابن حجر فی الصواعق عنه قوله: أخذت أحکام النجاة والخوارج من مقاتلة علی لأهل الجمل وصفین».
«.. أنّ الإمام أحمد بن حنبل زعم براعته وعلمه کان یتعامل مع أئمة وأبناء أهل البیت علیهم‌السلام کمراجع له منهم یأخذ بعض الأحکام وعنهم یروی بعض الإستدلالات وینزل عندهم برأیه فقد حکی ابن حجر فی الصواعق عنه قوله: أخذت أحکام النجاة والخوارج من مقاتلة علی لأهل الجمل وصفین».
و از شرح [[نهج‌البلاغه]] نقل می‌کند که احمد بن حنبل در اثبات حجّیت خبر واحد گفت:
و از شرح [[نهج‌البلاغه]] نقل می‌کند که احمد بن حنبل در اثبات حجّیت خبر واحد گفت:
«وجدت علی بن الحسین وهو أفقه المدینة یعوّل علی أخبار الآحاد»  
«وجدت علی بن الحسین وهو أفقه المدینة یعوّل علی أخبار الآحاد»  


و از ابن ندیم نقل می‌کند که شخصی از او در مسأله ای سؤالی پرسید و او جوابی بدان داد. پس ان شخص گفت: «خالفت علی بن أبی‌طالب - این سخنت مخالف سخن علی بن ابی‌طالب است -  
و از ابن ندیم نقل می‌کند که شخصی از او در مسأله‌ای سؤالی پرسید و او جوابی بدان داد. پس ان شخص گفت: «خالفت علی بن أبی‌طالب - این سخنت مخالف سخن علی بن ابی‌طالب است -  
او در پاسخ گفت: إثبت لی هذا عن علی بن أبی‌طالب حتی أضع خدّی علی التراب وأقول: قد أخطأت وأرجع عن قولی إلی قوله: سخنت را برایم اثبات کن تا صورتم را بر خاک گذاشته و اعتراف کنم که خطا کردم و از فتوای خودم به سخن امام علی عدول می‌کنم.
او در پاسخ گفت: إثبت لی هذا عن علی بن أبی‌طالب حتی أضع خدّی علی التراب وأقول: قد أخطأت وأرجع عن قولی إلی قوله: سخنت را برایم اثبات کن تا صورتم را بر خاک گذاشته و اعتراف کنم که خطا کردم و از فتوای خودم به سخن امام علی عدول می‌کنم.


خط ۴۵۹: خط ۴۵۸:
ج 2ص 587 ،): ابوحنیفه تمایلات شیعی داشته و خلافت را حق اولاد علی(ع) از فاطمه (ع) می‌دانست.
ج 2ص 587 ،): ابوحنیفه تمایلات شیعی داشته و خلافت را حق اولاد علی(ع) از فاطمه (ع) می‌دانست.


=== جایگاه اهل بیت علیهم‌السلام در نزد اهل سنت ===  
===جایگاه اهل بیت علیهم‌السلام در نزد اهل‌سنت===  


اهل بیت پیامبر ص ـ از امام علی و حضرت زهرا علیهما السلام تا امام عسکری ‌علیه‌السلام ـ در نزد قاطبه اهل سنت از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و دلیل و شاهد آن کتاب‌های متعددی است که توسط شخصیت‌های بزرگ اهل سنت در عظمت و رتبه والای اهل بیت ع تدوین شده است. بعنوان نمونه می‌توان از کتاب الإمام الصادق ‌علیه‌السلام تألیف عالم بزرگ اهل سنت و شیخ الأزهر محمد أبوزهره نام برد.  
اهل بیت پیامبر ص ـ از امام علی و حضرت زهرا علیهما السلام تا امام عسکری ‌علیه‌السلام ـ در نزد قاطبه اهل‌سنت از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده و دلیل و شاهد آن کتاب‌های متعددی است که توسط شخصیت‌های بزرگ اهل‌سنت در عظمت و رتبه والای اهل بیت ع تدوین شده است. بعنوان نمونه می‌توان از کتاب الإمام الصادق ‌علیه‌السلام تألیف عالم بزرگ اهل‌سنت و شیخ الأزهر محمد أبوزهره نام برد.  


ایشان در مقدمه کتابش نسبت به عظمت امام صادق ‌علیه‌السلام و برتری آن حضرت بر دیگران می‌نویسد:
ایشان در مقدمه کتابش نسبت به عظمت امام صادق ‌علیه‌السلام و برتری آن حضرت بر دیگران می‌نویسد:
«وأما بعد فإنّنا قد اعتزمنا بعون الله وتوفیقه أن نکتب فی الإمام الصادق وقد کتبنا عن سبعة من الأئمة الکرام وما أخرنا الکتابة عنه لأنّه دون أحدهم بل إنّ له فضل السبق علی أکثرهم وله علی الأکابر منهم فضل خاص فقد کان أبو حنیفة یروی عنه ویراه أعلم الناس باختلاف الناس وأوسع الفقهاء إحاطة وکان الإمام مالک یختلف إلیه دارساً راویاً ومن کان له فضل الأستاذیة علی أبی حنیفة ومالک فحسبه ذلک فضلاً ولا یمکن أن یؤخر عن نقص ولا یقدم غیره علیه عن فضل» (ابوزهره، ص 3).
«وأما بعد فإنّنا قد اعتزمنا بعون الله وتوفیقه أن نکتب فی الإمام الصادق وقد کتبنا عن سبعة من الأئمة الکرام وما أخرنا الکتابة عنه لأنّه دون أحدهم بل إنّ له فضل السبق علی أکثرهم وله علی الأکابر منهم فضل خاص فقد کان أبو حنیفة یروی عنه ویراه أعلم الناس باختلاف الناس وأوسع الفقهاء إحاطة وکان الإمام مالک یختلف إلیه دارساً راویاً ومن کان له فضل الأستاذیة علی أبی حنیفة ومالک فحسبه ذلک فضلاً ولا یمکن أن یؤخر عن نقص ولا یقدم غیره علیه عن فضل» (ابوزهره، ص 3).


مضمون سخنان فوق ان است که شخصیت امام صادق از تمامی علمای عصر خویش برتر بوده بگونه‌ای که ابوحنیفه اورا عالمترین انسان‌ها نسبت به اختلافات علمی و بزرگ‌ترین فقیه عصر می‌دانست و امام مالک بصورت پیوسته با او ارتباط علمی‌داشت.  
مضمون سخنان فوق آن است که شخصیت امام صادق از تمامی علمای عصر خویش برتر بوده بگونه‌ای که ابوحنیفه اورا عالمترین انسان‌ها نسبت به اختلافات علمی و بزرگ‌ترین فقیه عصر می‌دانست و امام مالک بصورت پیوسته با او ارتباط علمی‌داشت.  
آنگاه نسبت به عظمت اجداد طاهرین آن حضرت ـ امام زین‌العابدین و امام باقر علیهما السلام ـ می‌نویسد:
آنگاه نسبت به عظمت اجداد طاهرین آن حضرت ـ امام زین‌العابدین و امام باقر علیهما السلام ـ می‌نویسد:
«وهو فوق هذا حفید علی زین‌العابدین الذی کان سیّد أهل المدینة فی عصره فضلاً وشرفاً ودیناً وعلماً وتتلمذ له ابن شهاب الزهری وکثیرون من التابعین وهو ابن محمد‌الباقر الذی بقر العلم ووصل إلی لبابه فهو ممّن جمع الله تعالی له الشرف الذاتی والشرف الإضافی بکریم النسب والقرابة الهاشمیة والعترة المحمدیة».
«وهو فوق هذا حفید علی زین‌العابدین الذی کان سیّد أهل المدینة فی عصره فضلاً وشرفاً ودیناً وعلماً وتتلمذ له ابن شهاب الزهری وکثیرون من التابعین وهو ابن محمد‌الباقر الذی بقر العلم ووصل إلی لبابه فهو ممّن جمع الله تعالی له الشرف الذاتی والشرف الإضافی بکریم النسب والقرابة الهاشمیة والعترة المحمدیة».


ایشان در ادامه نسبت به علت موخر قرار دادن کتابش - الامام صادق ع - نسبت به ائمه اهل سنت می‌نویسد:
ایشان در ادامه نسبت به علت موخر قرار دادن کتابش - الامام صادق ع - نسبت به ائمه اهل‌سنت می‌نویسد:
«ولکن تأخیرنا فی الکتابة عنه تهیباً لمقامه ولأن طائفة من الناس قد غالوا فی تقدیره ومنهم من انحرفوا فادعوا له الألوهیة وکثیرون ادعوا أنّه فی مرتبة قریبة من مرتبة النبوة».
«ولکن تأخیرنا فی الکتابة عنه تهیباً لمقامه ولأن طائفة من الناس قد غالوا فی تقدیره ومنهم من انحرفوا فادعوا له الألوهیة وکثیرون ادعوا أنّه فی مرتبة قریبة من مرتبة النبوة».


خط ۴۷۶: خط ۴۷۵:
«... والعلماء الذین عاصروه والذین جاؤا من بعدهم وصفوه بأنه فی الذروة فی العلماء واعترفوا له بالإمامة فی فقه الدین ولم یتجاوزوا مرتبة العالم الإمام والمجتهد المتتبّع الذی یؤخذ عنه وأخذ عنه الأئمة الأعلام وأضاف بذلک إلی شرف النسب وطهارة العرق فضل العلم والأمامة فیه فاجتمع الفضلان»
«... والعلماء الذین عاصروه والذین جاؤا من بعدهم وصفوه بأنه فی الذروة فی العلماء واعترفوا له بالإمامة فی فقه الدین ولم یتجاوزوا مرتبة العالم الإمام والمجتهد المتتبّع الذی یؤخذ عنه وأخذ عنه الأئمة الأعلام وأضاف بذلک إلی شرف النسب وطهارة العرق فضل العلم والأمامة فیه فاجتمع الفضلان»


ایشان در زمینه مرجعیت امام صادق ‌علیه‌السلام در فقه و تفاوت دیدگاه اهل سنت با پیروان مذهب جعفری در فقاهت آن حضرت می‌گوید:
ایشان در زمینه مرجعیت امام صادق ‌علیه‌السلام در فقه و تفاوت دیدگاه اهل‌سنت با پیروان مذهب جعفری در فقاهت آن حضرت می‌گوید:
«ونحن ممن یرون أنّه إمام فی الفقه متبع وندرسه علی ذلک الأساس ندرسه علی أنّه إمام صاحب منهاج قد أخذ عن الذین سبقوه من الصحابة والتابعین وخصوصاً أهل بیته الکرام فأخذ عن أبیه کما أخذ عن جده علی زین‌العابدین ولا نمس الناحیة التقدیسة التی أخذ بها حاملو مذهبه ندرسه علی أنّه تلقّی وألقی وتفقّه وفقّه ورَوی ورُوی عنه وأنّه أخذ من عصره وأعطی عصره لکل عالم عبقری یأخذ من جیله ویعطی جیله کما یعطی الأجیال من بعده وأنّه نتیجة لجیله ومقدمة لجیل بعده وأنّ له فضل الإجتهاد وفضل البحث والتحری»(ابوزهره، ص 4-5).
«ونحن ممن یرون أنّه إمام فی الفقه متبع وندرسه علی ذلک الأساس ندرسه علی أنّه إمام صاحب منهاج قد أخذ عن الذین سبقوه من الصحابة والتابعین وخصوصاً أهل بیته الکرام فأخذ عن أبیه کما أخذ عن جده علی زین‌العابدین ولا نمس الناحیة التقدیسة التی أخذ بها حاملو مذهبه ندرسه علی أنّه تلقّی وألقی وتفقّه وفقّه ورَوی ورُوی عنه وأنّه أخذ من عصره وأعطی عصره لکل عالم عبقری یأخذ من جیله ویعطی جیله کما یعطی الأجیال من بعده وأنّه نتیجة لجیله ومقدمة لجیل بعده وأنّ له فضل الإجتهاد وفضل البحث والتحری»(ابوزهره، ص 4-5).


== نتیجه‌گیری ==  
==نتیجه‌گیری==  


از مجموعه مباحثی که مطرح گردید امور ذیل را می‌توان استنباط کرد:  
از مجموعه مباحثی که مطرح گردید امور ذیل را می‌توان استنباط کرد:  
1- تا زمانی که قرآن مرجعیت علمی و عملی مسلمانان قرار نگیرد هر نوع راهکار در نیل به جامعه ارمانی اسلام - امت واحده – محکوم به شکست می‌باشد.  
1- تا زمانی که قرآن مرجعیت علمی و عملی مسلمانان قرار نگیرد هر نوع راهکار در نیل به جامعه آرمانی اسلام - امت واحده – محکوم به شکست می‌باشد.  


2- تنها راهکاری که می‌تواند جوامع متفرق اسلامی را به امتی واحده مبدل سازد تفسیر و تبیین دین با قرائت اهل البیت علیهم‌السلام خواهد بود که قابلیت ایجاد وفاق و اتحاد را در بین همه مسلمانان داراست.  
2- تنها راهکاری که می‌تواند جوامع متفرق اسلامی را به امتی واحده مبدل سازد تفسیر و تبیین دین با قرائت اهل البیت علیهم‌السلام خواهد بود که قابلیت ایجاد وفاق و اتحاد را در بین همه مسلمانان داراست.  
خط ۴۸۸: خط ۴۸۷:
    
    


3- اگر اسلام آن گونه که اهل بیت علیهم‌السلام مبین ان بودند مورد توجه و عمل مسلمین جهان قرار گیرد مفترقات بین مسلمانان به حد اقل خواهد رسیده وامت واحده اسلامی بمعنای واقعی اش در جهان اسلام تحقق خواهد یافت. چون شکی نیست همانگونه که اهل سنت به اهل بیت علیهم‌السلام محبت و مودت می‌ورزند شیعیان نیز خود را ملتزم به تبعیت از اهل بیت علیهم‌السلام دانسته و هیچگاه به رفتار و گفتاری که سبب فاصله گرفتن از آن بزرگواران گردد تن نخواهند داد.  
3- اگر اسلام آن گونه که اهل بیت علیهم‌السلام مبین آن بودند مورد توجه و عمل مسلمین جهان قرار گیرد مفترقات بین مسلمانان به حد‌اقل خواهد رسیده وامت واحده اسلامی بمعنای واقعی اش در جهان اسلام تحقق خواهد یافت. چون شکی نیست همانگونه که اهل‌سنت به اهل بیت علیهم‌السلام محبت و مودت می‌ورزند شیعیان نیز خود را ملتزم به تبعیت از اهل بیت علیهم‌السلام دانسته و هیچگاه به رفتار و گفتاری که سبب فاصله گرفتن از آن بزرگواران گردد تن نخواهند داد.  


4- هر گاه سیره ائمه علیهم‌السلام و نوع تعاملشان با خلفای عصر و نیز شیوه تعاملشان با اهل سنت عصرخویش به دقت مورد توجه قرار گیرد قطعا جوامع اسلامی از تعصبات و حرکات افراطی که ناشی از جهل به مکتب این بزرگواران است رهائی خواهد یافت همان گونه که امام رضا ‌علیه‌السلام فرمود:
4- هر گاه سیره ائمه علیهم‌السلام و نوع تعاملشان با خلفای عصر و نیز شیوه تعاملشان با اهل‌سنت عصرخویش به دقت مورد توجه قرار گیرد قطعا جوامع اسلامی از تعصبات و حرکات افراطی که ناشی از جهل به مکتب این بزرگواران است رهائی خواهد یافت همان گونه که امام رضا ‌علیه‌السلام فرمود:
«فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا» (صدوق، 1404ج 1 ص 275): اگر مردم زیبایی‌های کلمات ما را می‌فهمیدند قطعاً از ما تبعیت می‌کردند.  
«فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا» (صدوق، 1404ج 1 ص 275): اگر مردم زیبایی‌های کلمات ما را می‌فهمیدند قطعاً از ما تبعیت می‌کردند.  
    
    
== حسن ختام ==
==حسن ختام==


در پایان مقاله جهت تذکر، روایتی زیبا از امام صادق ‌علیه‌السلام را بیان نموده به امید آنکه مبنای همه مسلمانان در شیوه تعاملشان نسبت به یکدیگر قرار گیرد:
در پایان مقاله جهت تذکر، روایتی زیبا از امام صادق ‌علیه‌السلام را بیان نموده به امید آنکه مبنای همه مسلمانان در شیوه تعاملشان نسبت به یکدیگر قرار گیرد:
شخصی از اصحاب امام صادق ‌علیه‌السلام نسبت به نوع تعامل شیعیان با اهل سنت اظهار داشت:
شخصی از اصحاب امام صادق ‌علیه‌السلام نسبت به نوع تعامل شیعیان با اهل‌سنت اظهار داشت:
«إنّا لنبرأ منهم إنّهم لا یقولون ما نقول، - ما از کسانی که نسبت به اسلام و ولایت همانند ما نمی اندیشند برائت می‌جوئیم -  
«إنّا لنبرأ منهم إنّهم لا یقولون ما نقول، - ما از کسانی که نسبت به اسلام و ولایت همانند ما نمی اندیشند برائت می‌جوئیم -  
إمام ‌علیه‌السلام با شگفتی پرسید: یتولونا ولا یقولون ما تقولان؟ - ایا آنان در حالی که مثل شما نمی اندیشند نسبت به ما محبت دارند؟ او گفت: نعم. انگاه امام ‌علیه‌السلام در بیانی هشدار گونه نسبت به اتخاذ چنین روشی از شیعیان در برابر اهل سنت فرمودند: هو ذا عندنا ما لیس عندکم فینبغی لنا أن نبرأ منکم... - بنابر‌این طبق معیارتان با دیگران، ما نیز باید از شما برائت بجوئیم بدلیل آنکه مرتبه معرفتمان با شما متفاوت است.  
إمام ‌علیه‌السلام با شگفتی پرسید: یتولونا ولا یقولون ما تقولان؟ - آیا آنان در حالی که مثل شما نمی اندیشند نسبت به ما محبت دارند؟ او گفت: نعم. آنگاه امام ‌علیه‌السلام در بیانی هشدار گونه نسبت به اتخاذ چنین روشی از شیعیان در برابر اهل‌سنت فرمودند: هو ذا عندنا ما لیس عندکم فینبغی لنا أن نبرأ منکم... - بنابر‌این طبق معیارتان با دیگران، ما نیز باید از شما برائت بجوئیم بدلیل آنکه مرتبه معرفتمان با شما متفاوت است.  


إلی أن قال:
إلی أن قال:
فتولّوهم ولا تبرأوا منهم إن من المسلمین من له سهم ومنهم من له سهمان... فلیس ینبغی أن یحمل صاحب السهم علی ما علیه صاحب السهمین...»(عاملی، ج16 ص 160).
فتولّوهم ولا تبرأوا منهم إن من المسلمین من له سهم ومنهم من له سهمان... فلیس ینبغی أن یحمل صاحب السهم علی ما علیه صاحب السهمین...»(عاملی، ج16 ص 160).


انگاه امام در مقام تصحیح نگرش مخاطب فرمود: با آنان که در برخی مسائل اسلامی مثل شما نمی اندیشند - اما ولایت و محبت ما را دارند – دوستی داشته و از آنان برائت نجوئید، چون اسلام دارای مراتبی است که برخی همه ان مراتب را داشته و برخی فقط برخی از ان مراتب را دارا هستند .بنابر این آنان که دارای مراتب بیشتری هستند نیاید کسانی را که از مرتبت نازلتری برخوردارند طرد نمایند.
آنگاه امام در مقام تصحیح نگرش مخاطب فرمود: با آنان که در برخی مسائل اسلامی مثل شما نمی اندیشند - اما ولایت و محبت ما را دارند – دوستی داشته و از آنان برائت نجوئید، چون اسلام دارای مراتبی است که برخی همه آن مراتب را داشته و برخی فقط برخی از آن مراتب را دارا هستند .بنابر این آنان که دارای مراتب بیشتری هستند نیاید کسانی را که از مرتبت نازلتری برخوردارند طرد نمایند.


   
   
خط ۵۱۲: خط ۵۱۱:
1/8/1396
1/8/1396


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانویس|اندازه=ریز}}
{{پانویس|اندازه=ریز}}


== منابع ==  
==منابع==  


1-
1-
خط ۵۶۵: خط ۵۶۴:
39- من أبو حنیفة، مرکز المصطفی
39- من أبو حنیفة، مرکز المصطفی


[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۲۶

ویرایش