شمسالدین حنفی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'زبان ها' به 'زبانها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = شمس الدین حنفی | |||
| تصویر = ابن طلون 1.jpg | |||
| نام = ابْن طولون، ابوعبدالله، یا ابوالفضل شمس الدین محمد بن علی ابن احمد (محمد) بن علی بن خمارویه بن طولون دمشقی حنفی | |||
| | | نامهای دیگر = | ||
| | | سال تولد = | ||
|شمس الدین | | تاریخ تولد = | ||
| | | محل تولد = [[دمشق]]، سوریه | ||
| | | سال درگذشت = 953 ق | ||
| | | تاریخ درگذشت = | ||
|} | | محل درگذشت = | ||
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی | ابن عبدالهادی جمالالدین یوسف بن مبرَّد| محیی الدین اَربَدی مُقری| شیخ شمس الدین بصیر }} | |||
| شاگردان = شیخ شهابالدین احمد طیبی شافعی، شیخ علاءالدین بن عمادالدین | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| آثار = {{فهرست جعبه افقی | الطاری علی زَلّة القاری| الائمة الاثنی عشر| هطل العَین فی مَصرع الحسین}} | |||
| فعالیتها = محدث، فقیه ، ادیب و مورخ | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''اِبْن طولون'''، ابوعبدالله، یا ابوالفضل شمسالدین محمد بن علی ابن احمد (محمد) بن علی بن خمارویه بن طولون دمشقی حنفی (ح ۸۸۰- ۱۲ جمادی الاول ۹۵۳ق/۱۴۷۵-۱۱ ژوئیه ۱۵۴۶م)، [[محدث]]، [[فقیه]]، ادیب و مورخ میباشد. | |||
==نسب== | |||
در صالحیه واقع در دامنه کوه قاسیون در نزدیکی [[دمشق]] زاده شد. <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. وی از سوی پدر ترک نژاد و ظاهراً از نسل «امرای طولونی مصر» بود و از سوی مادرش اَزْدان که در خردسالی ابنطولون قربانی طاعون شد، با رومیان خویشاوندی داشت <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
پدرش «شیخ ابوالحسن علاءالدین علی» مردی زاهد و صوفی منش <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. و عمویش «قاضی جمالالدین یوسف» مفتی دارالعدل دمشق بود و محمد ابنطولون تحت تربیت و مراقبت آن دو و برادر ناتنیش «خواجه برهانالدین ابن قندیل» پرورش یافت <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۶-۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
= | ==حفظ قرآن== | ||
ابنطولون نوشتن را در مکتب مجاور منزل پدری آموخت و به حفظ [[قرآن]] پرداخت. هفت ساله بود که حافظ قرآن شد. آنگاه میبایست طبق معمول [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] از عهده امتحانی برآید که عبارت بود از امامت نمازهای تراویح و قرائت تمام قرآن در رکعات آن. این مراسم از شب اول تا ۲۱ ماه [[رمضان]] ۸۸۷ق در یکی از مساجد صالحیه برگذار شد و چند تن از علمای بزرگ مذاهب اهلسنت و رجال و اعیان شهر با او اقتدا کردند <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
ابنطولون <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. توضیح میدهد که چند ماه پیش از این مراسم، پدربزرگش سکته کرده و از دنیا رفته و برادرش در [[مکه]] درگذشته بود، اما چنانکه میبینیم، هیچ یک از این حوادث وی را از آموزش سنگینی که بر وی مقرر بود باز نداشت. | |||
==تحصیل== | |||
پدر دوستتر داشت که فرزندش پیشهای برگزیند، اما او به ارشاد عمویش یکسره به دانشاندوزی روی آورد <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۵۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. و تا پایان عمر بیوقفه به مطالعه و تحقیق و تدریس و تألیف و زیارت و عبادت و ذکر و مراقبت مشغول گردید <ref>غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۲، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م</ref> <ref>غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۳، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م</ref>. | |||
= | === تحصیلات مقدماتی === | ||
ابنطولون، تحصیلات مقدماتی را، مطابق معمول آن زمان، با حفظ کتابهای درسی چون المُختار در فقه [[حنفی]]، المنار در [[اصول فقه]]، الفیّة ابن مالک و مقدمة آجرومیّه در نحو، الحُدود در علم لغت، مقدمة جَزَریّه در تجوید طی سالهای ۸۸۷ تا ۸۹۴ق، یعنی از ۷ سالگی تا ۱۴ سالگی، گذرانید و محفوظاتش را بر استادان هر یک از آن علوم عرضه داشت و از آنان صورت اجازهای گرفت که عبارت بود از گواهی کتبی استاد بر نسخهای از کتاب مورد نظر. | |||
در یکی از همین اجازات، پیشوای شافعیان، «شیخ تقیالدین قاضی عجلون» که از خویشاوندان دور محمد ابنطولون بود، به وی کُنیت «ابوالفضل» داد و گویا این کنیه جدید، وی را بسیار مطبوع افتاده بوده زیرا در آغاز شرح حال خود، آن را به جای کنیت اصلیش ابوعبدالله ذکر کرده و درباره آن توضیح داده است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
== تحصیلات مقدماتی == | |||
در یکی از همین اجازات، پیشوای شافعیان، «شیخ | |||
=== تحصیلات تکمیلی === | |||
پس از طی مقدمات، تلخیص المفتاح را در علوم بلاغت، الشمسیة را در منطق، الفیة عراقی را در علوم حدیث، الشاطبیة را در قرائات هفتگانه، الدرّة را در ۳ قرائت دیگر از بر کرد و بر عدهای از استادان عرضه داشت. | پس از طی مقدمات، تلخیص المفتاح را در علوم بلاغت، الشمسیة را در منطق، الفیة عراقی را در علوم حدیث، الشاطبیة را در قرائات هفتگانه، الدرّة را در ۳ قرائت دیگر از بر کرد و بر عدهای از استادان عرضه داشت. | ||
از جمله مشایخی که در این مرحله، برای وی | از جمله مشایخی که در این مرحله، برای وی اجازهای صادر کردند، ابن عبدالهادی جمالالدین یوسف بن مبرَّد (د ۹۰۹ق/ ۱۵۰۳م) بود <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۸-۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. وی در همین احوال، یعنی طی سالهای ۸۹۴ تا ۹۰۱ق، تجوید و قرائتهای هفتگانه را از شیخ محییالدین اَربَدی مُقری فراگرفت و در ۹ ربیع الاول ۹۰۱ به دریافت اجازهای مجلل و مفصل در ۴ دفتر، به خط استاد نائل آمد. | ||
سه قرائت دیگر را نیز به منظور تکمیل قرائات دهگانه نزد علامه شیخ | سه قرائت دیگر را نیز به منظور تکمیل قرائات دهگانه نزد علامه شیخ شمسالدین بصیر خواند و پس از دو سال و نیز در روز جمعه ۸ شعبان ۹۰۳ به پایان برد و در مسجد جامع اموی دمشق از او اجازه دریافت داشت <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۹-۱۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | ||
==جمع حدیث== | |||
ابنطولون در اثنای تکمیل قرائت، به علم حدیث نیز که در آن زمان چندان بدان پرداخته نمیشد و از رواج و رونق دیرین افتاده بود، روی آورد و عزم جزم کرد که کار عملی خود را به حدیث منحصر گرداند،<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> زیرا معتقد بود که صرف عمر جز در کار قرآن و حدیث بیهوده است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
پس وی با جدیت و پشتکار به جمع حدیث پرداخت و با توجه به اینکه محدثان بزرگ و صاحبان اسناد بسیاری در صالحیه حضور داشتند تا آنجا که وی خود آن شهر و منطقه را «معدن الحدیث» وصف کرده است، او از بالغ بر ۵۰۰ نفر محدث معاصرش حدیث شنید و روایت کرد. | پس وی با جدیت و پشتکار به جمع حدیث پرداخت و با توجه به اینکه محدثان بزرگ و صاحبان اسناد بسیاری در صالحیه حضور داشتند تا آنجا که وی خود آن شهر و منطقه را «معدن الحدیث» وصف کرده است، او از بالغ بر ۵۰۰ نفر محدث معاصرش حدیث شنید و روایت کرد. | ||
در عین حال، درپی یافتن اسنادهای عالی بسیار کوشید، چنانکه از طریق ۸ تن از راویان ابن حجر به اساتید او دست یافت. | در عین حال، درپی یافتن اسنادهای عالی بسیار کوشید، چنانکه از طریق ۸ تن از راویان ابن حجر به اساتید او دست یافت <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م</ref>. همچنین ۱۰ سال ملازمت محدث بزرگ صالحیه، ابن زُرَیق (ناصرالدین ابوالبقاء محمد بن ابیبکر) را که مشیخهای جداگانه برای او ترتیب داده و در شرح حال خود نیز <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۰-۱۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱ </ref> مفصلاً به او پرداخته است، اختیار کرد و حدود ۷۰۰ جزء حدیث، علاوه بر کتب ستّه، المُوَطَّأ مالک بن اَنس، مُسنَد احمد بن حنبل، مُسنَد ابی حنیفه و مُسنَد شافعی را نزد او خواند <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۱، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | ||
==سایر اشتغالات== | |||
وی در سالهای واپسین عمر (۹۵۰ ق به بعد) بیمار شد و به سبب دردمندی نتوانست پیشنهاد منصب افتاء مذهب حنفی را که چند سمت علمی و اداری دیگر نیز به همراه داشت، بپذیرد. | ابنطولون در کنار اشتغالات علمی یک یا چند سمت اداری و غیر اداری را نیز عهدهدار بوده، <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۲- ۲۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> از این راه به قناعت روزگار میگذرانیده است. نوع سمتهایی که ابنطولون میپذیرفته، <ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۲۱-۲۹</ref>. اموری بوده که با کارهای علمی سنخیتی داشته است. | ||
وی در سالهای واپسین عمر (۹۵۰ ق به بعد) بیمار شد و به سبب دردمندی نتوانست پیشنهاد منصب افتاء مذهب حنفی را که چند سمت علمی و اداری دیگر نیز به همراه داشت، بپذیرد <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
=تألیف زندگینامه= | ==تألیف زندگینامه== | ||
ابنطولون از معدود رجال برجسته اسلامی است که زندگینامه خویش را نوشته است. وی این اثر را بنا بر سفارش استادش نعیمی<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> ترتیب داده و آن را «الفُلک المشحون فی احوال محمد ابنطولون» نامیده و در آن مکان و زمان ولادت، چگونگی تحصیلات، علومی که آموخته، اجازاتی که برای او صادر شده، سمتهای علمی و اداری و غیره، فهرست الفبایی تألیفات خود و مدیحه سرایی دانشمندان معاصرش به نظم و نثر درباره او همه را به تفصیل آورده است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
از آنجا که نوشتن شرح حال خویشتن در میان علمای اسلام چندان معمول نبوده، ابنطولون کوشیده است در آغاز سبب اقدام خود را به نحوی بیان کند و پس از بحث نسبتاً مفصلی بهتر آن دیده است که دانشمندان اسلام، خویشتن را ناشناخته وانگذارند <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
ابن | ==سفر حج== | ||
از | ابنطولون در ۹۲۰ق در سفر حج به دیدار محدث بزرگ مکه [[بدرالدین حسن بن فهد هاشمی مکی]] نائل آمد و از ابن فهد برای روایت آنچه وی از عمویش تقیالدین، ابن حجر، ابوالفتح مراغی و محدثان هم طبقه آنان روایت میکرد، اجازه گرفت. همچنین در آنجا از عزالدین ابن فهد حدیث شنید <ref>کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۲-۴۷۳، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م</ref>. | ||
وی مشاهدات خویش را در سفرنامهای به نام «البرق السامی فی تعداد منازل الحج الشامی» <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۰، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref> و در کتاب «التیجان المزخرفة فی معالم مکة المشرفة» <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref> آورده است. | |||
این سفر تنها سفر ابنطولون به خارج از نواحی شام بوده است <ref>زیدان جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۳، ص۳۱۴، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۷م</ref>. | |||
= | ==صالحیه و دمشق== | ||
نظری به تألیفات وی معلوم میدارد که وی علاقه فراوانی به زادگاهش صالحیه داشته است. چنانکه در القلائد الجوهریه <ref>ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۱، ص۸۷، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م</ref> به بهانه نقل سخنی از ابن جوزی تصریح میکند که ساکنان دامنه کوه قاسیون، اقامت در مناطق دیگر را نمیپسندند. بعد از صالحیه، وی به شهر دمشق بسیار دلبستگی داشت. چنانکه کتابی مستقل به نام «بهجة الانام فی فضائل دمشق الشام» تألیف کرد. <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۰، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref> <ref>منجد صلاحالدین، معجم المورخین الدمشقین، ج۱، ص۲۹۵، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م</ref>. | |||
در ۱۱ رمضان ۹۲۲ق/۸ اکتبر ۱۵۱۶م، شهر صالحیه در معرض یورش بیرحمانه لشکریان سلطان سلیم عثمانی قرار گرفت. سربازان به خانهها ریختند و مردم را از خانههای خود بیرون کردند و کتابها و نوشتههای ابنطولون را نیز پراکندند و به او و دیگر اهل علم و قاریان قرآن و محدثان و صوفیان اهانت بسیار روا داشتند <ref>ابن طولون محمد، اعلام اَلوَری، ج۱، ص۲۸۶، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م</ref>. | |||
پنج سال بعد، در صفر ۹۲۷/ ژانویه ۱۵۲۱ <ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابن طولون، ج۱، ص «ر»</ref> بار دیگر لشکریان عثمانی برای اشغال دمشق آمدند و موجب خسارات بسیار در صالحیه شدند. طی این ماجرا که ابنطولون آن را «فتنة غزالیه» نامیده است، بسیاری از کتب و دست نوشتههای وی از دست رفت <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۱، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
==اساتید== | |||
ابنطولون نزد بیشتر علمای دمشق و صالحیه درس خوانده و از بیشتر آنان یک یا چند اجازه دریافت کرده که نام ۳۵ تن از آنان در زندگینامه او منعکس شده است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref><ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۷-۱۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
= | ===مشایخ صالحیه دمشق=== | ||
ابنطولون از ۳ نفر تجلیل فراوان به عمل آورده است: | |||
= | |||
= | |||
۱. ابن عبدالهادی که نام وی را در دروس و علوم مختلف بارها آورده و با القاب مختلف از او یاد کرده است، ۲. نعیمی، ۳. ابن زریق. | ۱. ابن عبدالهادی که نام وی را در دروس و علوم مختلف بارها آورده و با القاب مختلف از او یاد کرده است، ۲. نعیمی، ۳. ابن زریق. | ||
=ابوالفتح مزّی= | ====ابوالفتح مزّی==== | ||
استاد دیگرش ابوالفتح مِزّی است که ابنطولون برای او نیز مشیخه جداگانهای به نام «الفتح العزّی فی مُعجَم المُجیزین لشیخنا ابی الفتح المزی» تدوین کرده است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۲، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
استاد دیگرش ابوالفتح مِزّی است که | |||
====سایر مشایخ==== | |||
بعضی دیگر از مشاهیر استادان او اینانند: | بعضی دیگر از مشاهیر استادان او اینانند: | ||
عزالدین ابن الحمراء (شیخ حنفیان)، | عزالدین ابن الحمراء (شیخ حنفیان)، تقیالدین ابن قاضی عجلون (شیخ شافعیان)، شهابالدین العسکری (شیخ حنبلیان)، محبالدین ابن القصیف (قاضی القضاة حنفیان)، شهابالدین ابن فرفور (قاضی القضاة شافعیان)، نجمالدین ابن مفلح (قاضی القضاة حنبلیان) <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۷- ۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | ||
با | ===اساتید غیرشامی=== | ||
وی نزد بعضی از استادان غیر شامی نیز دانش آموخته و با مکاتبه از جمعی از بزرگان علمای [[مصر]] و [[حجاز]] اجازه دریافت داشته است<ref>غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۲-۵۳، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م</ref> که از این عده فقط «[[جلالالدین سیوطی]]» را در زندگینامه اش بارها نام برده و از او به عنوان «شیخنا» یاد کرده است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۲، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
= | ====جلالالدین سیوطی==== | ||
با آنکه ابنطولون به مصر نرفته <ref>زیدان جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۳، ص۳۱۴، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۷م</ref> و سیوطی را ندیده بوده، به نظر میرسد که سخت شیفته آثار او بوده است، زیرا بر کتاب «الاقتراح» وی در اصول نحو شرحی نوشته <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> و «السبائک فی اخبار الملائک» را به اقتباس از کتاب «الارائک» و دیگر نوشتههای وی تألیف کرده <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> و الفیّهای را که سیوطی در مقام اصلاح و تجدیدنظر در الفیّة ابن مالک ترتیب داده <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> و الفیّه دیگر او به نام عقودالجمان در علم معانی و بیان را شرح مزجی کرده <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref> و تألیف کتابی را که درباره احادیث موضوعه آغاز کرده بوده، با دیدن کتاب سیوطی در همین زمینه متوقف ساخته است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۲، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱.</ref>. | |||
==شاگردان== | |||
شیخ شهابالدین احمد طیبی شافعی؛ | ابنطولون شاگردان بسیاری نیز پرورش داده است که از آن جملهاند: | ||
شیخ شهابالدین احمد طیبی شافعی؛<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
شیخ علاءالدین بن عمادالدین؛ | شیخ علاءالدین بن عمادالدین؛ | ||
شیخ | شیخ نجمالدین البهنسی خطیب دمشق. | ||
اما مشهورترین شاگردان وی که شهرت و اعتبار بیشتری یافتهاند، عبارتند از: | اما مشهورترین شاگردان وی که شهرت و اعتبار بیشتری یافتهاند، عبارتند از: | ||
شیخ اسماعیل نابلسی (مفتی شافعیان)؛ | شیخ اسماعیل نابلسی (مفتی شافعیان)؛ | ||
شیخ | شیخ زینالدین ابن سلطان (مفتی حنفیان)؛ | ||
شیخ شهابالدین الوفائی (مفتی حنبلیان). | شیخ شهابالدین الوفائی (مفتی حنبلیان). <ref>غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۳، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م</ref>. | ||
و از علمای [[شیعه]]، «شیخ | و از علمای [[شیعه]]، «شیخ زینالدین بن علی بن احمد تحاریری طاووسی» که قسمتی از صحیحین را نزد ابنطولون خوانده و اجازه روایت آنها و احادیثی را که ابنطولون اجازه روایت آنها را در مدرسه صالحیه یافته بوده، از وی دریافت کرده است <ref>ضاهر سلیمان، صلة العلم بین دمشق و جبل عامل، ج۹، ص۳۴۵، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۹م، شم ۹</ref>. | ||
=جلب توجه شیعیان= | ==جلب توجه شیعیان== | ||
در سالهای اخیر، ابنطولون بر اثر چاپ و انتشار کتاب «الائمة الاثنی عشر» در ایران شهرت پیدا کرده و این کتاب مورد توجه محافل علمی و فرهنگی ایران قرار گرفته است. | |||
ابنطولون در این کتاب، به دو اثر دیگرش به نامهای «هطل العَین فی مَصرع الحسین» و «المُهْدی الی ماورد فی المَهدی» که در آنها نیز به [[امامان شیعه]] پرداخته است، اشاره دارد <ref>ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۷۲، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م</ref> <ref>ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
همچنین «الدُر المنظم فی ماوَرد فی عاشورا المحرم» و «طَراز الکُم فی ما رُوی فی غَدیر خُم» از تألیفات اوست <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref><ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
در | ==آرامگاه== | ||
آرامگاه ابنطولون در مقبره خانوادگی در کنار مزار عمویش در دامنه کوه قاسیون در نزدیکی کهف جبرئیل واقع شده است، <ref>غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۴، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م</ref> اما امروز اثری از قبر او مشاهده نمیشود <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳ حاشیه، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
= | ==کثرت آثار== | ||
شمار آثار ابنطولون شگفت آور و در تاریخ اسلام کمنظیر است. وی در زندگینامه خویش ۷۲۸ اثر را به ترتیب حروف الفبا برشمرده است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۶- ۴۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>منجد صلاحالدین، معجم المورخین الدمشقین، ج۱، ص۲۹۰، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م</ref>. در میان این آثار، از جزوههای چند برگی (حتی یک برگی) <ref>دروزه محمد عزت، خزائنالکتبالعربیة، ج۴، ص۴۵۴، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۴م، شم ۴</ref> گرفته تا کتابهای چند جلدی به چشم میخورد که بسیاری از آنها تلخیص و ذیل و تکمله و شرح و تعلیق است <ref>ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م</ref>. | |||
==دستهبندی آثار== | |||
از آنجا که ابنطولون تقریباً در همه علوم زمان خود دستی داشته، ناچار موضوع آثار او نیز بسیار متنوع است. ما در اینجا دانشهایی را که ابنطولون به آنها پرداخته دستهبندی میکنیم و عمدهترین کتابهای او را در هر باب برمی شماریم، سپس از مجموعه آثار او به بررسی کتابهای چاپ شده اکتفا میکنیم: | |||
= | ==تفسیر و علوم قرآنی== | ||
۱. تفسیر و علوم قرآنی: | |||
ابنطولون همزمان با فراگیری قرائات، شرحی مزجی بر شاطبیة نوشته که جامع قرائات دهگانه است<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. وی قسمتهایی از کتاب الاتقان سیوطی و الکشاف زمخشری و بعضی متون دیگر تفسیر و علوم قرآنی را نزد استادان فراگرفته<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> و تألیفات متعددی در تفسیر و علوم قرآنی تدارک دیده که از آن جملهاند: | |||
• شرح الواضحة فی تجوید الفاتحة؛ | • شرح الواضحة فی تجوید الفاتحة؛ | ||
• الطاری علی زَلّة القاری؛ | • الطاری علی زَلّة القاری؛ | ||
• التَوجیه الجمیل الاسرار آیات من التنزیل؛ | • التَوجیه الجمیل الاسرار آیات من التنزیل؛<ref>کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ، ج۱، ص۹۱</ref>. | ||
• خلاصة البیان فی اَیمان القرآن؛ | • خلاصة البیان فی اَیمان القرآن؛<ref>کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ، ج۱، ص۱۱۴</ref>. | ||
• الحاوی لظُرَف من التأویل علی طُرَف من التنزیل؛ | • الحاوی لظُرَف من التأویل علی طُرَف من التنزیل؛ <ref>لندبرگ کارلو، فهرست نسخ خطی عربی، ج۱، ص «شم ۱۴۶»، لیدن ۱۸۸۳م</ref>. | ||
• تفسیر قوله تعالی «الرحمان علی العرش استوی» به خط مؤلف. | • تفسیر قوله تعالی «الرحمان علی العرش استوی» به خط مؤلف<ref>کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ، ج۱، ص۸۸</ref>. | ||
==علم حدیث== | |||
۲. حدیث: | ۲. حدیث: | ||
ابنطولون در دوران ۱۰ ساله فراگیری حدیث نزد ابن زریق، چنانکه از عناوین بعضی تألیفاتش پیداست <ref>کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۳، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م</ref> در خانههای قرآن و خانههای حدیث و مدارس و مساجد صالحیه و دمشق و اطراف آن برای استماع حدیث حضور پیدا میکرده است. تدوین مجموعههای متعدد و متنوع حدیث نیز قاعدتاً دستاورد کوششهای وی در همین سالها بوده است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
کتانی که با ۷ واسطه از راویان جملگی آثار | کتانی که با ۷ واسطه از راویان جملگی آثار ابنطولون است، فهرستی از عناوین کتب و رسائل ابنطولون در حدیث از فهرست خود او استخراج کرده است که جمعاً ۴۷ اثر را شامل میگردد <ref>کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۳-۴۷۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م</ref>. | ||
== اسناد متصل == | === اسناد متصل === | ||
ابنطولون در روایت کتب سته اهلسنت با ۸ تا ۹ واسطه - با احتساب خود مصنفان - سند متصل داشته و عالی ترین اسنادی که در اختیار داشته، احادیثی بوده است که تا [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)]] ۱۰ تا ۱۲ واسطه بیشتر نداشته است. | |||
وی به داشتن چنین اِسنادی به خود میبالد و میگوید: | وی به داشتن چنین اِسنادی به خود میبالد و میگوید: | ||
«این | «این عالیترین اسنادی است که برای مشایخ ما بلکه برای مشایخ آنان حاصل گردیده است» <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | ||
== شیوه تدوین == | === شیوه تدوین === | ||
از سوی دیگر، ابنطولون در دستهبندی حدیث و تدوین مجموعهها طرحهای تازه و جالبی داشته است. مثلاً از ۳۶۰ کتاب اربعین (چهل حدیث) که با گرایشهای مختلف تدوین کرده بود، <ref>کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م</ref> باردیگر مجدداً احادیثی برگزید و آنها را در مجموعهای به نام «السفینة الطولونیة فی الاحادیث النبویة» <ref>عواد کورکیس، السفینة بمعنی المجموع الادبی، ج۱۸، ص۵۵۲، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۴۳م</ref>، شم ۱۸ جای داد <ref>کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م</ref>. | |||
از سوی دیگر، | ابنطولون اهمیت بسیاری برای حدیث قائل بود و میتوان گفت که عنوان مُحدّث یا مُسنِد را بیش از هر عنوان دیگری بر خود میپسندید. وی در آخر بعضی از کتابها و رسالههایش شماری از احادیث نبوی را، به مناسبت موضوع، با ذکر سند میآورد. چنانکه در آخر کتاب «الائمة الاثنی عشر» <ref>ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۲، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م</ref>. شش حدیث را که به سند متصل از طریق ۱۲ امام شیعه از حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) روایت شده، ضمیمه کرده است. | ||
همچنین، در آخر کتاب «القلائد الجوهریة»<ref>ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۲، ص۵۹۵-۶۱۶، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م</ref> ۴۰ حدیث نبوی را به شمار ابواب کتاب، از طریق صالحان دمشق و صالحیه روایت کرده است. | |||
همچنین، در آخر کتاب «القلائد الجوهریة» | |||
==علم رجال== | |||
۳. رجال: | ۳. رجال: | ||
ابنطولون به روایت حدیث اکتفا نکرده و به درایه و رجال حدیث نیز عنایت داشته است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. چنانکه «نُخبة الفِکَر» و شرح آن را نزد ابن عبدالهادی و الفیه عراقی را که قبلاً حفظ کرده بود، نزد علامه شمسالدین ابن رمضان و شرح آن را نزد عمویش خواند <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
شماری از تألیفات وی نیز به علم رجال و درایة الحدیث مربوط میشود که از آن جمله است: | شماری از تألیفات وی نیز به علم رجال و درایة الحدیث مربوط میشود که از آن جمله است: | ||
• التاج الثمین فی اسماء المدلَسین؛ | • التاج الثمین فی اسماء المدلَسین؛<ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۱۸</ref>. | ||
• التِبیان المُحرّر فی من له اسمان و کُنیتان فَاَکثر؛ | • التِبیان المُحرّر فی من له اسمان و کُنیتان فَاَکثر؛ <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref><ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۱۸</ref>. | ||
• الشذْرَة فی الاحادیث المُشْتَهَرة. | • الشذْرَة فی الاحادیث المُشْتَهَرة <ref>کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ، ج۲، ص۲۱۳</ref>. | ||
==علم فقه== | |||
۴. فقه: | ۴. فقه: | ||
ابنطولون در کنار دروس قرآن و حدیث، متناوباً فقهی و کتب اصول فقه را نزد عمویش قاضی جمالالدین و دیگر مراجع و فقهای بزرگ حنفی خواند. از جمله استادان وی در فقه، «علامه شمسالدین ابن رمضان» بود که در ۷ ربیع الاول ۸۹۹ به او- که ۱۹ سال بیش نداشت - اجازه تدریس فقه داد، و نیز «برهانالدین ابن عون» که در ۲۹ ربیع الثانی ۹۱۱ برای او اجازه افتاء صادر کرد <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref><ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۷- ۱۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref><ref>غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۳، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م</ref>. | |||
وی تألیفاتی هم در فقه دارد که از آن جملهاند: | وی تألیفاتی هم در فقه دارد که از آن جملهاند: | ||
• اتحاف النُبَهاء بنحو الفقهاء؛ | • اتحاف النُبَهاء بنحو الفقهاء؛ <ref>لندبرگ کارلو، فهرست نسخ خطی عربی، ج۱، ص «شم ۱۳۸»، لیدن ۱۸۸۳م</ref>. | ||
• تشیید الاختبار (الاختیار) لتحریم الطبل و المزمار؛ | • تشیید الاختبار (الاختیار) لتحریم الطبل و المزمار؛ <ref>سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۲۵۷، قاهرة، ۱۹۵۴م</ref>. | ||
• تقویة الراغب فی صلاة الرغائب<ref>سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۲۵۸، قاهرة، ۱۹۵۴م</ref>. | |||
• تیسیر الاعلام بمَذاهِب الائمَة الاَعلام؛ <ref>معلوف اسکندر، خزائن الکتب العربیه، ج۳، ص۲۲۷، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref>. | |||
• فرائد الفوائد فی احکام المساجد؛ <ref>منجد صلاحالدین، مقدمه بر قضاة ابن طولون، ج۱، ص۱۰</ref>. | |||
• مُستَنَد الرحی فی صلاة الضُّحی <ref>سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۲۷۳، قاهرة، ۱۹۵۴م</ref>. | |||
==علم نحو== | |||
۵. نحو: | ۵. نحو: | ||
ابنطولون کتب متعددی را در صرف و نحو نزد استادان عصر، از جمله شمسالدین ابن رمضان خواند. <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴- ۱۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref><ref>غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۳، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م</ref>. | |||
وی شرح مزجی مفصلی بر مغنی اللبیب ابن هشام داشته که نسخه اصلی آن، بنابر گفته خود او، | وی شرح مزجی مفصلی بر مغنی اللبیب ابن هشام داشته که نسخه اصلی آن، بنابر گفته خود او، <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> مفقود شده، اما تحریر دیگری از آن اینک موجود است <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref>. | ||
در مبحث «تنازع» نیز «مِنحة الافاضل فی تنازع فیه العام»ل را نوشته است. | در مبحث «تنازع» نیز «مِنحة الافاضل فی تنازع فیه العام»ل را نوشته است <ref>لندبرگ کارلو، فهرست نسخ خطی عربی، ج۱، ص «شم۱۳۶»، لیدن ۱۸۸۳م</ref>. | ||
==علم طب== | |||
۶. طب: | ۶. طب: | ||
ابنطولون کتابهای درسی پزشکی آن روزگار را نزد استادانی چون ابن عبدالهادی که درباره گیاهان دارویی و طب النبی صاحب تألیف بوده، درس گرفته است<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> و خود او هم در علم طب تألیفاتی دارد که از آن جمله است: | |||
• الاِشراق لاحکام التریاق؛ | • الاِشراق لاحکام التریاق؛ <ref>کتابخانه ظاهریه، نسخ خطی (طب و صیدله)، ج۲، ص۳۴۶</ref>. | ||
• الدُّر المَخْتوم فیما یتعلق باحکام المَجذوم؛ | • الدُّر المَخْتوم فیما یتعلق باحکام المَجذوم؛ <ref>منجد صلاحالدین، مقدمه بر قضاة ابن طولون، ج۱، ص۱۱</ref>. | ||
• شرح منظومة ابن سینا الکبری فی الطب؛ | • شرح منظومة ابن سینا الکبری فی الطب؛ | ||
• شرح منظومة التشریح لیوسف التلمیذ؛ | • شرح منظومة التشریح لیوسف التلمیذ؛ | ||
• یاقوتة الزمان فی تشریح الانسان؛ | • یاقوتة الزمان فی تشریح الانسان؛<ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref>. | ||
• رفع الملامة عما قیل فی الحجامة. | • رفع الملامة عما قیل فی الحجامة. | ||
=تصوف= | ==تصوف== | ||
۷. تصوّف: | ۷. تصوّف: | ||
ابنطولون در [[تصوف]] به عنوان علم مینگریسته <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> و نزد ابوالفتح اسکندری و ابن عبدالهادی کتابهایی را که در آن باب تألیف کرده بودند و نزد ابوعراقیة [[صوفی]] که از او با عنوان «زاهد» یاد میکند، عوارف المعارف سهروردی را درس گرفت و هر ۳ استاد بر وی خرقه پوشانیدند <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>.<ref>کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۳، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م</ref>. | |||
خود او نیز تألیفاتی در زمینه تصوف دارد: | خود او نیز تألیفاتی در زمینه تصوف دارد: | ||
• دَفع الباس فی ترک مصاحبة الناس؛ | • دَفع الباس فی ترک مصاحبة الناس؛ <ref>سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۱۵۷، قاهرة، ۱۹۵۴م</ref>. | ||
• الجَواهِر المُضیّة فی طب السادة الصوفیّة؛ | • الجَواهِر المُضیّة فی طب السادة الصوفیّة؛ <ref>کحاله عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۱۱، ص۵۲، بیروت، ۱۹۵۷م</ref>. | ||
• ظاهراً، تألیف بزرگ و جامع او در تصوف، کتاب «مسالک التلطف الی علم التصوف»، مشتمل بر ۳۶۰ مقاله بوده است که در هجوم لشکریان [[عثمانی]] به صالحیه از میان رفته است. | • ظاهراً، تألیف بزرگ و جامع او در تصوف، کتاب «مسالک التلطف الی علم التصوف»، مشتمل بر ۳۶۰ مقاله بوده است که در هجوم لشکریان [[عثمانی]] به صالحیه از میان رفته است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | ||
• در عین حال، وی تألیف | • در عین حال، وی تألیف جداگانهای در شرح حال محییالدین ابنعربی (۵۶۰- ۶۳۸ق/ ۱۱۶۵-۱۲۴۰م) که آرامگاهش از مزارات صالحیه بوده است،<ref>ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۲، ص۵۳۷، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م</ref> دارد که آن را «النطق المُنَبّی عن ترجمة الشیخی المحیوی ابن العربی» نامیده است،<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> و در کتاب القلائد<ref>ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۲، ص۵۳۷-۵۴۲، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م</ref> راجع به ابنعربی به تفصیل میگراید و عقاید مخالف و موافق را ذکر میکند. | ||
== | === ارادت به ابنعربی === | ||
با توجه به نحوه دستهبندی نظرات مخالفان و موافقان و تکیه کردن بر نظریه استادش سیوطی، به نقل از رسالة «تنبیه الغَبّی بتبرئة ابن عربی» که متضمن تصریح وی بر اعتقاد به ولایت [[ابن عربی]] است، <ref>ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۲، ص۵۴۰، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م</ref> بعید نیست که ابنطولون از مریدان ابنعربی بوده باشد. | |||
هر چند که پیش از بررسی دقیق شرح حالی که از ابنعربی نوشته و مطالعه رسالههای «الرماح الخطیة فی اِضلاع الحلولیة»<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> و «تحذیر العباد من الحلول و الاتّحاد» <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۲، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> راجع به تصوف وی نمیتوان اظهار نظر کرد، امّا این را میدانیم که وی از کودکی تحت تأثیر اخلاق و افکار پدرش با تصوف آشنایی داشته و در مجالس ذکر شرکت میکرده است <ref>ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۱، ص۳۰۳، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م</ref>. | |||
طرز زندگانی و اخلاق صوفیانه نیز در سراسر زندگیش مشهود است. وی | === زندگی صوفیانه === | ||
گذشته از این | طرز زندگانی و اخلاق صوفیانه نیز در سراسر زندگیش مشهود است. وی بیشتر در مدارس و خانقاهها زیسته و مثلاً میدانیم که حدوداً از ۲۱ تا ۲۸ سالگی، ساکن خانقاه یونسیه بوده است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref><ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> و مدتها سمت امامت و ریاست و نظارت خانقاهها و زاویههایی را عهدهدار بوده است<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱.</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | ||
گذشته از این ابنطولون در تمام عمر، بدون خانه و خانواده و همسر زیسته است <ref>غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۴، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م</ref>. | |||
==سایر علوم== | |||
۸. دیگر علوم: | ۸. دیگر علوم: | ||
ابنطولون، علاوه برآنچه گذشت، در همه علوم و فنونی که در آن روزگار معمول بوده، دستی داشته<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> و در هر رشته کتابهای عمده هر فن را نزد استادان آن فنون فرا میگرفته. | |||
بدین سان وی در ۷۲ علم صاحب اطلاع گردید که در زندگینامه | بدین سان وی در ۷۲ علم صاحب اطلاع گردید که در زندگینامه خود و نیز در تألیف جداگانهای به نام «اللؤلؤ المنظوم فی الوقوف علی ما اشتغلت به من العلوم» (کاتالوگ ۱، شم) به تفصیل درباره چگونگی فراگیری آنها سخن رانده است. | ||
وی اجازاتی را که استادان در هر یک از این علوم و فنون برای او صادر کرده بودند، در یک مجلد گرد آورده بود که همراه دیگر تألیفاتش در ۹۲۷ق از دست رفت. | وی اجازاتی را که استادان در هر یک از این علوم و فنون برای او صادر کرده بودند، در یک مجلد گرد آورده بود که همراه دیگر تألیفاتش در ۹۲۷ق از دست رفت<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. از جمله این آثار نام چند اثر در علوم محض ذکر میشود: | ||
• ارشاد الطلاب الی علم الحساب؛ | • ارشاد الطلاب الی علم الحساب؛ <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۰، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref>. | ||
• تشنیف المسامع فی علم حساب الا´صابع | • تشنیف المسامع فی علم حساب الا´صابع <ref>لندبرگ کارلو، فهرست نسخ خطی عربی، ج۱، ص «شم ۱۳۷»، لیدن ۱۸۸۳م</ref>. | ||
• تعلیق وجیز فی تدوین علم الکمون و البُروز؛ | • تعلیق وجیز فی تدوین علم الکمون و البُروز؛ | ||
• لُب اللُباب فی فنون الحساب. | • لُب اللُباب فی فنون الحساب <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۰، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref>. | ||
در عین حال، از وجود عناوینی از قبیل: | در عین حال، از وجود عناوینی از قبیل: | ||
• القول المحتوم فی ذم علم النجوم؛ | • القول المحتوم فی ذم علم النجوم؛ | ||
• القول المُشرق فی تحریم المنطق؛ | • القول المُشرق فی تحریم المنطق؛ | ||
• السنان المُبرِق فی النهی عن مُلازمة الاشتغال بالمنطق؛ | • السنان المُبرِق فی النهی عن مُلازمة الاشتغال بالمنطق؛ | ||
• لجام العوام عن الاشتغال فی علم الکلام؛ | • لجام العوام عن الاشتغال فی علم الکلام؛<ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref><ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | ||
در فهرست آثار وی چنین برمیآید که مانند بسیاری از فقها و محدثان پرداختن به منطق و کلام و نجوم را ناخوشایند میداشته است. | در فهرست آثار وی چنین برمیآید که مانند بسیاری از فقها و محدثان پرداختن به منطق و کلام و نجوم را ناخوشایند میداشته است. | ||
=ادبیات و فرهنگ عامه= | ==ادبیات و فرهنگ عامه== | ||
۹. ادبیات و فرهنگ عامه: | ۹. ادبیات و فرهنگ عامه: | ||
ابنطولون، در ادبیات به ویژه فرهنگ عامه، چیره دست بود. مهم ترین تألیفاتش در این زمینه که نسخههای خطی آنها موجود است، عبارتند از: | |||
• الالمام بامثال العوام؛ | • الالمام بامثال العوام؛ | ||
• الدُرر الفاخرة فی الامثال السائرة؛ | • الدُرر الفاخرة فی الامثال السائرة؛ <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref>. | ||
• المُقرَّب فی ماورد فی لسان العرب من المعرّب؛ | • المُقرَّب فی ماورد فی لسان العرب من المعرّب؛ <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref>. | ||
• المنتخب مِن الخُطَب؛ | • المنتخب مِن الخُطَب؛ <ref>سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۵۳۴، قاهرة، ۱۹۵۴م</ref>. | ||
• نفحات الزهر فی ذوق اهل العصر. | • نفحات الزهر فی ذوق اهل العصر. | ||
ابنطولون در کتاب اخیر، به گردآوری و ثبت و ضبط لطائف و نکاتی که گه گاه از زبان مردم عادی شنیده میشود، پرداخته است<ref>تیمور احمد، نموذج من معجمنا، ج۶، ص۲۴۸، مجلة المجمع العلمی، ۱۳۴۴ق/۱۹۲۶م، شم ۶</ref>. | |||
بعضی از آثار ادبی او مانند «مفتاح الترویج لصفات النساء الحاملة للخاطب علی الترویج» | بعضی از آثار ادبی او مانند «مفتاح الترویج لصفات النساء الحاملة للخاطب علی الترویج»<ref>منجد صلاحالدین، مقدمه بر قضاة ابن طولون، ج۱، ص۱۰</ref>. و «ضَوْء السراج فی ما قبل النساج» <ref>سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۴۹۹، قاهرة، ۱۹۵۴م</ref>. که در آن انواع پارچهها و کیفیت تهیه و تولید آنها را توضیح داده است، در میان آثار ادبای عرب کمنظیر است. | ||
بعضی از تألیفات | بعضی از تألیفات ابنطولون در فرهنگ عامه در سوریه چاپ و منتشر شده است. | ||
==شعر== | |||
۱۰. شعر: | ۱۰. شعر: | ||
ابنطولون شعر نیز میسروده است<ref>غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۳-۵۴، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م</ref>. پنج بیت از اشعار او را آورده، به ضعف آنها اشاره میکند. گویی خود ابنطولون به این امر اقرار دارد <ref>غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۲، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م</ref> و توضیح میدهد که نمیخواسته به شاعری معروف شود و عمر را گرانبهاتر از آن میدانسته است که صرف گردآوری و نگهداری این معانی یاوه گردد. | |||
وی با استناد به شعری از امام [[شافعی]] تصریح میکند که شعر از نظر او «کم | وی با استناد به شعری از امام [[شافعی]] تصریح میکند که شعر از نظر او «کم ارزشترین مزیت برای فضلاء و بهترین زیور برای جاهلان» است. | ||
ابنطولون دو دیوان شعر داشته: | |||
دیوان کبیرش را در بیماریی که میپنداشت بدان درخواهد گذشت، شُست و از بین برد <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> و از دیوان صغیرش نیز اطلاعی در دست نیست. | |||
تنها اثر منظومی که از ابنطولون در دست داریم، قصیدهای است که نسخهای از آن در برلین به شماره ۷۹۳۶ موجود است و دیگر، یک قطعه ۶ بیتی است که در کتاب «الائمة الاثنی عشر» <ref>ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.</ref> آورده است. | |||
==تاریخ و جغرافیا و تراجم== | |||
۱۱. تاریخ و جغرافیا و تراجم: | ۱۱. تاریخ و جغرافیا و تراجم: | ||
در قرن اخیر، | در قرن اخیر، ابنطولون را در محافل علمی، به خصوص در اروپا، بیشتر به عنوان مورخ شناختهاند و غالباً کتب و رسائل تاریخی او را مورد مطالعه قرار داده و به بعضی از زبانهای اروپایی ترجمه کردهاند. | ||
علت این امر اساساً اهمیت بسیاری است که خاورشناسان برای تاریخ عصر ممالیک قائلند و | علت این امر اساساً اهمیت بسیاری است که خاورشناسان برای تاریخ عصر ممالیک قائلند و ابنطولون نیز در این باب، آثار عمدهای به جای گذشته است<ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابن طولون، ج۱، ص «ج»</ref>. | ||
وی در تدوین این دسته از آثار، | وی در تدوین این دسته از آثار، دنبالهرو استادانش ابن عبدالهادی صاحب کتاب «ثِمار المقاصد فی ذکر المساجد» (دمشق، ۱۹۴۳م) و محییالدین عبدالقادر نُعَیمی (د ۹۲۷ق/۱۵۲۱م) صاحب کتاب «الدارس فی تاریخ المدارس» (دمشق، ۱۹۴۸م) بوده است. | ||
به گفته بعضی از محققان معاصر، اگر این ۳ نفر نبودند، تاریخ دمشق در دو قرن ۹ و ۱۰ق/۱۵ و ۱۶م به کلی از دست رفته بود. | به گفته بعضی از محققان معاصر، اگر این ۳ نفر نبودند، تاریخ دمشق در دو قرن ۹ و ۱۰ق/۱۵ و ۱۶م به کلی از دست رفته بود <ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۳۵</ref>. | ||
شمار آثار تاریخی | شمار آثار تاریخی ابنطولون بالغ بر ۶۰ است <ref>منجد صلاحالدین، مقدمه بر الائمة ابن طولون، ج۱، ص۲۱-۲۴</ref> که متأسفانه از بسیاری از آنها نسخهای در دست نیست. | ||
== آثار تاریخی == | === آثار تاریخی === | ||
ابنطولون «القلائد الجوهریة» را در تاریخ صالحیه عمدتاً براساس دو کتاب ابن عبدالهادی، «تاریخ الصالحیة» و «الریاض الیانعة فی اعیان المائة التاسعة» که هر دو از دست رفتهاند و نیز «تنبیه الطالب» نعیمی تألیف کرد<ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۳۳</ref><ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۳۴</ref> و کتاب «مُفاکهة الخلاّن فی حوادث الزمان» را به تقلید از کتاب نعیمی، «تذکرة الاِخوان فی حوادث الزمان» نوشت <ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابن طولون، ج۱، ص «ی»</ref> و انگیزه تألیف کتاب «الثغر البّسام» وی به گفته خود او <ref>ابن طولون محمد، قضاة دمشق، ج۱، ص۱۸۴، به کوشش صلاحالدین منجد، دمشق، ۱۹۵۶م</ref> آن بوده که استادش نعیمی «القضاة الشافعیة» را تألیف کرده، ولی به شرح حال قضات حنفی و مالکی و حنبلی دمشق نپرداخته بود و ابنطولون درصدد تکمیل آن برآمد. | |||
تألیف «العُقود الدُریة فی الا´مراء المصریة» نیز همین وضع را داشته و در اصل از آن یک مورخ مصری بوده که نعیمی به اصلاح و تکمیل آن پرداخته و ابنطولون در تاریخ سنوات بعدی را بر آن افزوده و تا ورود عثمانیان به مصر ادامه داده است <ref>منجد صلاحالدین، مقدمه بر امراء مصر فی الاسلام ابن طولون، ج۱، ص۵-۶</ref>. | |||
ابنطولون دوست و همکاری به نام ابن فهد، محبالدین جارالله (۸۹۱-۹۵۴ق) داشته، که متولد مکه و مقیم این حرمین شریفین بوده و به مصر و شامات سفر کرده است. وی با این دوست همه ساله به وسیله حجاج کتباً مبادله اخبار میکرده است <ref>دُجیلی عبدالصاحب عمران، اعلام العرب، ج۳، ص۴۲، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م</ref>. | |||
=== آثار طولونیان === | |||
در میان نوشتههای تاریخی ابنطولون ۳ اثر به خاندان طولونیان مصر و امیر احمد بن طولون تعلق دارد: | |||
ابن طولون | • الحلاوة الصابونیة فی التذکرة الطولونیة؛ <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref>. | ||
• حور العیون فی تاریخ احمد بن طولون <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
• العقود اللؤلؤیة فی الدولة الطولونیة <ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref>. | |||
این موضوع تا حدی نظر کسانی که وی را از خاندان امرای طولونی مصر میدانند، تأیید میکند <ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابن طولون، ج۱، ص «س»</ref>. | |||
در | === شرححالنویسی === | ||
در کار تاریخنگاری ابنطولون این نکته نیز جالب توجه است که وی کتاب «التمتُع بالاِقْران بین تراحِم الشیوخ» و «الاَقْران» را که نسخه خطی آن در ظاهریه و دارالکتب موجود است،<ref>منجد صلاحالدین، معجم المورخین الدمشقین، ج۱، ص۲۹۵-۲۹۶، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م</ref><ref>منجد صلاحالدین، المورخون الدمشقیون، ج۱، ص۸۱، قاهره، ۱۹۵۶م</ref> به روش قدما، در شرح حال استادان و علمای معاصرش نوشته است. | |||
این | |||
همچنین او در شرح حال ۱۳۶ تن از طلاب برجستهای که نظر به دورنمای تحصیلات مجدانه و کوششهای پیگیرشان، میپنداشته که در زمره علمای بزرگ عصر قرار خواهند گرفت، کتابی پرداخته<ref>زیدان جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۳، ص۳۱۴، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۷م</ref> و نام «ذخائر القصر فی تراجم نُبَلاء العصر» را بر آن نهاده است<ref>کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ، ج۱، ص۱۴۲۲</ref> <ref>منجد صلاحالدین، المورخون الدمشقیون، ج۱، ص۸۰، قاهره، ۱۹۵۶م</ref>. | |||
ابنطولون سازمانهای اداری کشور را نیز از نظر دور نداشته و کتاب «نقد الطالب لزَغْل المناصب» را درباره مشاغل و مناصب لشکری و کشوری تألیف کرده و در آن نام همه مناصب و مشاغل ادارات و تشکیلات دولتی آن روز بر حسب اهمیت فهرست کرده و یک به یک به تعریف دقیق و شرح وظائف آنها پرداخته است. | |||
=== مستدرکنویسی === | |||
ابنطولون به ذیلنویسی و مستدرکنویسی بر تواریخ و تراجم به یادگار مانده از مورخان پیشین علاقهمند بوده است، چنانکه «لُقَط المرجان من معجم البلدان» و «لقط المرجان من وفیات الاعیان»<ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref> را در جهت تکمیل این دو کتاب مشهور تألیف کرده است. | |||
وی برای آثار خود نیز کتابی به نام المستدرک<ref>معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م</ref> در نظر گرفته و تغییرات و توضیحات تکمیلی و اصلاحی مربوط به تألیفات دیگرش را در آن ثبت میکرده است <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref>. | |||
== | |||
وی برای آثار خود نیز کتابی به نام المستدرک | |||
وی منابع خود را نیز با چنان دقت و وسواسی ذکر میکند که بازشناختن آنها و حتی بازیافتن فصول و صفحات کتبی که مورد استفاده و استناد او بوده است، برای هر پژوهشگری آسان میگردد. | وی منابع خود را نیز با چنان دقت و وسواسی ذکر میکند که بازشناختن آنها و حتی بازیافتن فصول و صفحات کتبی که مورد استفاده و استناد او بوده است، برای هر پژوهشگری آسان میگردد. | ||
ابنطولون در ثبت و ضبط دقیق نامها و نشانها و نکات تاریخی و جغرافیایی، پی جویی شگفتی داشته است. چنانکه مثلاً درباره مدارس جزئی ترین اطلاعات قابل گردآوری را فرونگذاشته<ref>ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۱، ص۲۱۱، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م</ref> و چه بسا برای تحقیق در باب یک نام یا نشان، روزها صرف وقت میکرده است <ref>ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۱، ص۲۱۶، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م</ref>. | |||
همچنین، اصرار داشته است که مصطلحات فرهنگ عامه و تعبیرات مردم کوچه و بازار را در مسائل تاریخی و جغرافیایی عیناً در گزارشهای خود منعکس گرداند و همین امر خواندن خط واضح و خوانا، ولی ریز او را دشوار میسازد. | همچنین، اصرار داشته است که مصطلحات فرهنگ عامه و تعبیرات مردم کوچه و بازار را در مسائل تاریخی و جغرافیایی عیناً در گزارشهای خود منعکس گرداند و همین امر خواندن خط واضح و خوانا، ولی ریز او را دشوار میسازد<ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابن طولون، ج۱، ص «م»</ref> <ref>ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴ برای نمونه خط او، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱</ref> <ref>ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۱، ص۳۲ برای نمونه خط او، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م</ref>. | ||
=== آثار چاپی === | |||
۱. اِعلام السائلین عن کُتب سید المرسلین، مشتمل بر ۲۵ نام از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم). | ۱. اِعلام السائلین عن کُتب سید المرسلین، مشتمل بر ۲۵ نام از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم). | ||
این کتاب یک بار ضمن «رسائل تاریخیة» در دمشق (۱۳۴۸ق) و بار دیگر به کوشش محمود ارنؤوط در بیروت (۱۹۸۷م) به چاپ رسیده است؛ | این کتاب یک بار ضمن «رسائل تاریخیة» در دمشق (۱۳۴۸ق) و بار دیگر به کوشش محمود ارنؤوط در بیروت (۱۹۸۷م) به چاپ رسیده است؛ | ||
۲. اِعلام الوَری بمن وُلی نائباً من الاتراک بدمشق الشام الکبری. | ۲. اِعلام الوَری بمن وُلی نائباً من الاتراک بدمشق الشام الکبری. | ||
این کتاب شامل دو بخش است: | این کتاب شامل دو بخش است: | ||
بخش اول عبارت است از تلخیص کتاب | بخش اول عبارت است از تلخیص کتاب شمسالدین زملکانی که تاریخ والیان دمشق از جانب فرمانروایان عثمانی را از ۶۵۸ تا ۸۶۳ق/۱۲۶۰ تا ۱۴۵۹م در بر میگیرد. | ||
بخش دوم ذیلی است که | بخش دوم ذیلی است که ابنطولون بر آن نوشته و بر همان منوال تا ۹۴۳ق/۱۵۳۴م یعنی ۱۰ سال پیش از وفات خود، آن را ادامه داده است. | ||
این کتاب به کوشش محمد احمد دهمان در دمشق (۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م) به چاپ رسیده است، لائوست نیز ترجمه فرانسوی این کتاب را به نام «زمامداران دمشق در عصر ممالیک و نخستین فرمانروایی عثمانی» در دمشق (۱۹۵۲م) به چاپ رسانیده است. | این کتاب به کوشش محمد احمد دهمان در دمشق (۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م) به چاپ رسیده است، لائوست نیز ترجمه فرانسوی این کتاب را به نام «زمامداران دمشق در عصر ممالیک و نخستین فرمانروایی عثمانی» در دمشق (۱۹۵۲م) به چاپ رسانیده است. | ||
۳. بَسْط سامع المُسامر فی اخبار مجنون بنی عامر. | ۳. بَسْط سامع المُسامر فی اخبار مجنون بنی عامر. | ||
این کتاب به کوشش عبدالمتعال صعیدی در قاهره به چاپ رسیده است. | این کتاب به کوشش عبدالمتعال صعیدی در قاهره به چاپ رسیده است. | ||
۴. تببیض الطرس بما ورد فی السمر لیالی العرس. این کتاب در دمشق (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است. | ۴. تببیض الطرس بما ورد فی السمر لیالی العرس. این کتاب در دمشق (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است. | ||
۵. التغر البسام فی ذکر من وَلی قضاء الشام. | ۵. التغر البسام فی ذکر من وَلی قضاء الشام. | ||
این کتاب تحت عنوان قضاة دمشق همراه با ۱۶ صفحه مقدمه، به کوشش | این کتاب تحت عنوان قضاة دمشق همراه با ۱۶ صفحه مقدمه، به کوشش صلاحالدین منجد در دمشق (۱۹۵۶م) به چاپ رسیده است. | ||
۶. الشذرات الذَهَبیة فی تراجم الائمة الاثنی عشر عند الامامیة یا الشُذور الذهبیة.... | |||
در این کتاب، | ۶. الشذرات الذَهَبیة فی تراجم الائمة الاثنی عشر عند الامامیة یا الشُذور الذهبیة.... <ref>زرکلی خیرالدین، اعلام الوری، ج۶، ص۲۹۱</ref>. | ||
این کتاب، تحت عنوان «الائمة الاثنی عشر» به کوشش | در این کتاب، ابنطولون، به اختصار، به شرح حال امامان دوازدهگانه مذهب شیعه پرداخته، و ضمن تلویح به این نکته در نامگذاری کتاب، قسمتی از قصیده عالم بزرگ شافعی ابوالفضل یحیی بن سلامة حَصْکَفی (د ۵۵۱ یا ۵۵۳ق) را آورده است که ضمن تجلیل و تکریم فراوان از ائمه (علیهمالسلام) در یکی از ابیات آن، بر این تأکید دارد که اظهار ارادت به خاندان [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) | ||
|پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)]] هرگز به معنای پذیرش یا موافقت با معتقدات [[مذهب شیعه]] نیست <ref>ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۴۳، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م</ref>. | |||
این کتاب، تحت عنوان «الائمة الاثنی عشر» به کوشش صلاحالدین منجّد، همراه با ۳۵ صفحه مقدمه، در بیروت (۱۹۵۸م) به چاپ رسیده و در سالهای اخیر در [[قم]] افست گردیده است. | |||
۷. الشَّمْعة المُضِیّة فی القَلعة الدمشقیة. این کتاب ضمن رسائل تاریخیه در دمشق (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است. | ۷. الشَّمْعة المُضِیّة فی القَلعة الدمشقیة. این کتاب ضمن رسائل تاریخیه در دمشق (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است. | ||
۸. ضَرب الحوطة علی جمیع الغوطة، رسالهای است درباره غوطه دمشق که تاکنون چند مرتبه به کوشش اسعد طلس و حبیب الزیات و دیگران در مجلههای علمی و ادبی به چاپ رسیده است | |||
۸. ضَرب الحوطة علی جمیع الغوطة، رسالهای است درباره غوطه دمشق که تاکنون چند مرتبه به کوشش اسعد طلس و حبیب الزیات و دیگران در مجلههای علمی و ادبی به چاپ رسیده است <ref>منجد صلاحالدین، المورخون الدمشقیون، ج۱، ص۷۹، قاهره، ۱۹۵۶م</ref><ref>منجد صلاحالدین، المورخون الدمشقیون، ج۱، ص۸۱، قاهره، ۱۹۵۶م</ref>. | |||
۹. العُقود الدُریة فی الامراء المصریة؛ | ۹. العُقود الدُریة فی الامراء المصریة؛ | ||
این کتاب تحت عنوان امراء مصر فی الاسلام، ضمن رسائل و نصوص | این کتاب تحت عنوان امراء مصر فی الاسلام، ضمن رسائل و نصوص<ref>ابن طولون، محمد، ج۱، ص۷-۴۶، امراء مصر فی الاسلام، ضمن رسائل و نصوص، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۹۶۲م، شم ۱</ref> به کوشش صلاحالدین منجد، همراه با مقدمه مختصری درباره این رساله در [[بیروت]] (۱۹۶۲م) به چاپ رسیده است. | ||
۱۰. فُص الخَوَاتِم فی ما قیل فی الوَلائِم، این کتاب به کوشش نزار اباظه در دمشق (۱۹۸۳م) به چاپ رسیده است. | ۱۰. فُص الخَوَاتِم فی ما قیل فی الوَلائِم، این کتاب به کوشش نزار اباظه در دمشق (۱۹۸۳م) به چاپ رسیده است. | ||
۱۱. الفلک المشحون فی احوال محمد | |||
زندگینامه | ۱۱. الفلک المشحون فی احوال محمد ابنطولون، | ||
۱۲. قُرَّة العیون فی اخبار باب جیرون، این کتاب به کوشش | زندگینامه ابنطولون به قلم خود اوست که همراه با شرح حال وی نقل از الکواکب السائرة نجمالدین غزّی، به جای مقدمه، ضمن رسائل تاریخیه در دمشق (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است. | ||
۱۲. قُرَّة العیون فی اخبار باب جیرون، این کتاب به کوشش صلاحالدین منجد در دمشق (۱۹۶۴م) به چاپ رسیده است. | |||
۱۳. القلائد الجوهریة فی تاریخ الصالحیة؛ | ۱۳. القلائد الجوهریة فی تاریخ الصالحیة؛ | ||
مشتمل بر ۴۰ باب، در تاریخ و جغرافیای شهر صالحیه، از بنیاد نهادن نسختین شهر صالحیه در دامنه کوه قاسیون تا اواخر عمر مؤلف. | مشتمل بر ۴۰ باب، در تاریخ و جغرافیای شهر صالحیه، از بنیاد نهادن نسختین شهر صالحیه در دامنه کوه قاسیون تا اواخر عمر مؤلف. | ||
این کتاب به کوشش محمد احمد دهمان، همراه با ۶۲ صفحه مقدمه، در ۲ جلد، برای دومین بار در دمشق (۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م) به چاپ رسیده است. | این کتاب به کوشش محمد احمد دهمان، همراه با ۶۲ صفحه مقدمه، در ۲ جلد، برای دومین بار در دمشق (۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م) به چاپ رسیده است. | ||
۱۴. اللَمَعَات البَرقیة فی النُکَت التاریخیة، مشتمل بر ۴۴ داستان تاریخی. این کتاب در دمشق و [[قاهره]] (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است. | ۱۴. اللَمَعَات البَرقیة فی النُکَت التاریخیة، مشتمل بر ۴۴ داستان تاریخی. این کتاب در دمشق و [[قاهره]] (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است. | ||
۱۵. المُعِزَّة فیما قیل فی المِزَّة. | ۱۵. المُعِزَّة فیما قیل فی المِزَّة. | ||
این کتاب که درباره تاریخ و جغرافیای مزه در حومه دمشق و تاریخچه مساجد و مزارات و شرح حال علما و رجال آن است. | این کتاب که درباره تاریخ و جغرافیای مزه در حومه دمشق و تاریخچه مساجد و مزارات و شرح حال علما و رجال آن است. | ||
یک بار ضمن رسائل تاریخیه، در دمشق (۱۳۴۸ق) و بار دیگر به کوشش محمد عمر حمّادة در کتاب تاریخ المزة و آثارها در دمشق (۱۹۸۳م) به چاپ رسیده است. | یک بار ضمن رسائل تاریخیه، در دمشق (۱۳۴۸ق) و بار دیگر به کوشش محمد عمر حمّادة در کتاب تاریخ المزة و آثارها در دمشق (۱۹۸۳م) به چاپ رسیده است. | ||
۱۶. مُفاکهة الحلاّن فی حوادث الزمان. | ۱۶. مُفاکهة الحلاّن فی حوادث الزمان. | ||
این کتاب که مشتمل است، بر وقایع و حوادث مصر و سوریه در سالهای ۸۸۴ تا ۹۲۶ق و ذیلی است بر تاریخ بُقاعی، | این کتاب که مشتمل است، بر وقایع و حوادث مصر و سوریه در سالهای ۸۸۴ تا ۹۲۶ق و ذیلی است بر تاریخ بُقاعی، <ref>دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۱۹</ref> به کوشش محمود مصطفی حلمی در قاهره، (۱۹۶۲-۱۹۶۴م) به چاپ رسیده است. | ||
همین اثر | همین اثر ابنطولون را هارتمان ۳ تحت عنوان «مُقتَطَفات من تاریخ ابنطولون» به چاپ رسانیده است. | ||
۱۷. مُلخَّص تنبیه الطالب و ارشاد الدارس الی ما فی دمشق من الجوامع و المدارس. | ۱۷. مُلخَّص تنبیه الطالب و ارشاد الدارس الی ما فی دمشق من الجوامع و المدارس. | ||
این کتاب را | این کتاب را ابنطولون از کتاب استادش نعیمی که آن را تنبیه الطالب و ارشاد الدارس لاحوال مواضع الفائدة کدُور القرآن و الحدیث و المدارس نامیده است، تلخیص کرده و برخی حواشی لازم بر آن افزوده است. | ||
این کتاب به کوشش جعفر حسنی تحت عنوان الدارس فی تاریخ المدارس در دمشق (۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م) به چاپ رسیده است. | این کتاب به کوشش جعفر حسنی تحت عنوان الدارس فی تاریخ المدارس در دمشق (۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م) به چاپ رسیده است. | ||
= | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | |||
( | ==منابع== | ||
* ابنطولون محمد، الائمة الاثنی عشر، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م. | |||
* ابنطولون محمد، اعلام اَلوَری، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م. | |||
* ابنطولون، محمد، امراء مصر فی الاسلام، ضمن رسائل و نصوص، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۹۶۲م، شماره ۱. | |||
* ابنطولون محمد، الفلک المشحون، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شماره ۱. | |||
* ابنطولون محمد، قضاة دمشق، به کوشش صلاحالدین منجد، دمشق، ۱۹۵۶م. | |||
* ابنطولون محمد، القلائد الجوهریة، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م. | |||
* تیمور احمد، نموذج من معجمنا، مجلة المجمع العلمی، ۱۳۴۴ق/۱۹۲۶م، شم ۶. | |||
* کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ. | |||
* دُجیلی عبدالصاحب عمران، اعلام العرب، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م. | |||
* دروزه محمد عزت، خزائنالکتبالعربیة، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۴م، شم ۴. | |||
* دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابنطولون. | |||
* دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابنطولون. | |||
* زرکلی خیرالدین، اعلام الوری. | |||
* زیدان جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۷م. | |||
* سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، قاهرة، ۱۹۵۴م. | |||
* ضاهر سلیمان، صلة العلم بین دمشق و جبل عامل، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۹م، شم ۹. | |||
* کتابخانه ظاهریه، نسخ خطی (طب و صیدله). | |||
* عواد کورکیس، السفینة بمعنی المجموع الادبی، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۴۳م، شم ۱۸. | |||
* غزی محمد، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م. | |||
* کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م. | |||
* کحاله عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، ۱۹۵۷م. | |||
* معلوف اسکندر، خزائن الکتب العربیه، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م. | |||
* معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م. | |||
* منجد صلاحالدین، مقدمه بر الائمة ابنطولون. | |||
* منجد صلاحالدین، مقدمه بر امراء مصر فی الاسلام ابنطولون. | |||
* منجد صلاحالدین، مقدمه بر قضاة ابنطولون. | |||
* منجد صلاحالدین، معجم المورخین الدمشقین، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م. | |||
* منجد صلاحالدین، المورخون الدمشقیون، قاهره، ۱۹۵۶م. | |||
* لندبرگ کارلو، فهرست نسخ خطی عربی، لیدن ۱۸۸۳م. | |||
[[رده:عالمان]] | |||
[[رده:عالمان اهل سنت]] | |||
[[رده:تصوف]] | [[رده:تصوف]] | ||
[[رده:صوفیه]] | |||
[[رده:سوریه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۰
شمس الدین حنفی | |
---|---|
نام کامل | ابْن طولون، ابوعبدالله، یا ابوالفضل شمس الدین محمد بن علی ابن احمد (محمد) بن علی بن خمارویه بن طولون دمشقی حنفی |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | دمشق، سوریه |
سال درگذشت | 953 ق، ۹۲۵ ش، ۱۵۴۶ م |
استادان |
|
شاگردان | شیخ شهابالدین احمد طیبی شافعی، شیخ علاءالدین بن عمادالدین |
آثار |
|
فعالیتها | محدث، فقیه ، ادیب و مورخ |
اِبْن طولون، ابوعبدالله، یا ابوالفضل شمسالدین محمد بن علی ابن احمد (محمد) بن علی بن خمارویه بن طولون دمشقی حنفی (ح ۸۸۰- ۱۲ جمادی الاول ۹۵۳ق/۱۴۷۵-۱۱ ژوئیه ۱۵۴۶م)، محدث، فقیه، ادیب و مورخ میباشد.
نسب
در صالحیه واقع در دامنه کوه قاسیون در نزدیکی دمشق زاده شد. [۱]. وی از سوی پدر ترک نژاد و ظاهراً از نسل «امرای طولونی مصر» بود و از سوی مادرش اَزْدان که در خردسالی ابنطولون قربانی طاعون شد، با رومیان خویشاوندی داشت [۲]. پدرش «شیخ ابوالحسن علاءالدین علی» مردی زاهد و صوفی منش [۳]. و عمویش «قاضی جمالالدین یوسف» مفتی دارالعدل دمشق بود و محمد ابنطولون تحت تربیت و مراقبت آن دو و برادر ناتنیش «خواجه برهانالدین ابن قندیل» پرورش یافت [۴].
حفظ قرآن
ابنطولون نوشتن را در مکتب مجاور منزل پدری آموخت و به حفظ قرآن پرداخت. هفت ساله بود که حافظ قرآن شد. آنگاه میبایست طبق معمول اهلسنت از عهده امتحانی برآید که عبارت بود از امامت نمازهای تراویح و قرائت تمام قرآن در رکعات آن. این مراسم از شب اول تا ۲۱ ماه رمضان ۸۸۷ق در یکی از مساجد صالحیه برگذار شد و چند تن از علمای بزرگ مذاهب اهلسنت و رجال و اعیان شهر با او اقتدا کردند [۵]. ابنطولون [۶]. توضیح میدهد که چند ماه پیش از این مراسم، پدربزرگش سکته کرده و از دنیا رفته و برادرش در مکه درگذشته بود، اما چنانکه میبینیم، هیچ یک از این حوادث وی را از آموزش سنگینی که بر وی مقرر بود باز نداشت.
تحصیل
پدر دوستتر داشت که فرزندش پیشهای برگزیند، اما او به ارشاد عمویش یکسره به دانشاندوزی روی آورد [۷]. و تا پایان عمر بیوقفه به مطالعه و تحقیق و تدریس و تألیف و زیارت و عبادت و ذکر و مراقبت مشغول گردید [۸] [۹].
تحصیلات مقدماتی
ابنطولون، تحصیلات مقدماتی را، مطابق معمول آن زمان، با حفظ کتابهای درسی چون المُختار در فقه حنفی، المنار در اصول فقه، الفیّة ابن مالک و مقدمة آجرومیّه در نحو، الحُدود در علم لغت، مقدمة جَزَریّه در تجوید طی سالهای ۸۸۷ تا ۸۹۴ق، یعنی از ۷ سالگی تا ۱۴ سالگی، گذرانید و محفوظاتش را بر استادان هر یک از آن علوم عرضه داشت و از آنان صورت اجازهای گرفت که عبارت بود از گواهی کتبی استاد بر نسخهای از کتاب مورد نظر. در یکی از همین اجازات، پیشوای شافعیان، «شیخ تقیالدین قاضی عجلون» که از خویشاوندان دور محمد ابنطولون بود، به وی کُنیت «ابوالفضل» داد و گویا این کنیه جدید، وی را بسیار مطبوع افتاده بوده زیرا در آغاز شرح حال خود، آن را به جای کنیت اصلیش ابوعبدالله ذکر کرده و درباره آن توضیح داده است [۱۰] [۱۱].
تحصیلات تکمیلی
پس از طی مقدمات، تلخیص المفتاح را در علوم بلاغت، الشمسیة را در منطق، الفیة عراقی را در علوم حدیث، الشاطبیة را در قرائات هفتگانه، الدرّة را در ۳ قرائت دیگر از بر کرد و بر عدهای از استادان عرضه داشت. از جمله مشایخی که در این مرحله، برای وی اجازهای صادر کردند، ابن عبدالهادی جمالالدین یوسف بن مبرَّد (د ۹۰۹ق/ ۱۵۰۳م) بود [۱۲]. وی در همین احوال، یعنی طی سالهای ۸۹۴ تا ۹۰۱ق، تجوید و قرائتهای هفتگانه را از شیخ محییالدین اَربَدی مُقری فراگرفت و در ۹ ربیع الاول ۹۰۱ به دریافت اجازهای مجلل و مفصل در ۴ دفتر، به خط استاد نائل آمد. سه قرائت دیگر را نیز به منظور تکمیل قرائات دهگانه نزد علامه شیخ شمسالدین بصیر خواند و پس از دو سال و نیز در روز جمعه ۸ شعبان ۹۰۳ به پایان برد و در مسجد جامع اموی دمشق از او اجازه دریافت داشت [۱۳].
جمع حدیث
ابنطولون در اثنای تکمیل قرائت، به علم حدیث نیز که در آن زمان چندان بدان پرداخته نمیشد و از رواج و رونق دیرین افتاده بود، روی آورد و عزم جزم کرد که کار عملی خود را به حدیث منحصر گرداند،[۱۴] زیرا معتقد بود که صرف عمر جز در کار قرآن و حدیث بیهوده است [۱۵] [۱۶]. پس وی با جدیت و پشتکار به جمع حدیث پرداخت و با توجه به اینکه محدثان بزرگ و صاحبان اسناد بسیاری در صالحیه حضور داشتند تا آنجا که وی خود آن شهر و منطقه را «معدن الحدیث» وصف کرده است، او از بالغ بر ۵۰۰ نفر محدث معاصرش حدیث شنید و روایت کرد. در عین حال، درپی یافتن اسنادهای عالی بسیار کوشید، چنانکه از طریق ۸ تن از راویان ابن حجر به اساتید او دست یافت [۱۷] [۱۸]. همچنین ۱۰ سال ملازمت محدث بزرگ صالحیه، ابن زُرَیق (ناصرالدین ابوالبقاء محمد بن ابیبکر) را که مشیخهای جداگانه برای او ترتیب داده و در شرح حال خود نیز [۱۹] مفصلاً به او پرداخته است، اختیار کرد و حدود ۷۰۰ جزء حدیث، علاوه بر کتب ستّه، المُوَطَّأ مالک بن اَنس، مُسنَد احمد بن حنبل، مُسنَد ابی حنیفه و مُسنَد شافعی را نزد او خواند [۲۰] [۲۱].
سایر اشتغالات
ابنطولون در کنار اشتغالات علمی یک یا چند سمت اداری و غیر اداری را نیز عهدهدار بوده، [۲۲] از این راه به قناعت روزگار میگذرانیده است. نوع سمتهایی که ابنطولون میپذیرفته، [۲۳]. اموری بوده که با کارهای علمی سنخیتی داشته است. وی در سالهای واپسین عمر (۹۵۰ ق به بعد) بیمار شد و به سبب دردمندی نتوانست پیشنهاد منصب افتاء مذهب حنفی را که چند سمت علمی و اداری دیگر نیز به همراه داشت، بپذیرد [۲۴].
تألیف زندگینامه
ابنطولون از معدود رجال برجسته اسلامی است که زندگینامه خویش را نوشته است. وی این اثر را بنا بر سفارش استادش نعیمی[۲۵] ترتیب داده و آن را «الفُلک المشحون فی احوال محمد ابنطولون» نامیده و در آن مکان و زمان ولادت، چگونگی تحصیلات، علومی که آموخته، اجازاتی که برای او صادر شده، سمتهای علمی و اداری و غیره، فهرست الفبایی تألیفات خود و مدیحه سرایی دانشمندان معاصرش به نظم و نثر درباره او همه را به تفصیل آورده است [۲۶]. از آنجا که نوشتن شرح حال خویشتن در میان علمای اسلام چندان معمول نبوده، ابنطولون کوشیده است در آغاز سبب اقدام خود را به نحوی بیان کند و پس از بحث نسبتاً مفصلی بهتر آن دیده است که دانشمندان اسلام، خویشتن را ناشناخته وانگذارند [۲۷].
سفر حج
ابنطولون در ۹۲۰ق در سفر حج به دیدار محدث بزرگ مکه بدرالدین حسن بن فهد هاشمی مکی نائل آمد و از ابن فهد برای روایت آنچه وی از عمویش تقیالدین، ابن حجر، ابوالفتح مراغی و محدثان هم طبقه آنان روایت میکرد، اجازه گرفت. همچنین در آنجا از عزالدین ابن فهد حدیث شنید [۲۸]. وی مشاهدات خویش را در سفرنامهای به نام «البرق السامی فی تعداد منازل الحج الشامی» [۲۹] و در کتاب «التیجان المزخرفة فی معالم مکة المشرفة» [۳۰] آورده است. این سفر تنها سفر ابنطولون به خارج از نواحی شام بوده است [۳۱].
صالحیه و دمشق
نظری به تألیفات وی معلوم میدارد که وی علاقه فراوانی به زادگاهش صالحیه داشته است. چنانکه در القلائد الجوهریه [۳۲] به بهانه نقل سخنی از ابن جوزی تصریح میکند که ساکنان دامنه کوه قاسیون، اقامت در مناطق دیگر را نمیپسندند. بعد از صالحیه، وی به شهر دمشق بسیار دلبستگی داشت. چنانکه کتابی مستقل به نام «بهجة الانام فی فضائل دمشق الشام» تألیف کرد. [۳۳] [۳۴]. در ۱۱ رمضان ۹۲۲ق/۸ اکتبر ۱۵۱۶م، شهر صالحیه در معرض یورش بیرحمانه لشکریان سلطان سلیم عثمانی قرار گرفت. سربازان به خانهها ریختند و مردم را از خانههای خود بیرون کردند و کتابها و نوشتههای ابنطولون را نیز پراکندند و به او و دیگر اهل علم و قاریان قرآن و محدثان و صوفیان اهانت بسیار روا داشتند [۳۵]. پنج سال بعد، در صفر ۹۲۷/ ژانویه ۱۵۲۱ [۳۶] بار دیگر لشکریان عثمانی برای اشغال دمشق آمدند و موجب خسارات بسیار در صالحیه شدند. طی این ماجرا که ابنطولون آن را «فتنة غزالیه» نامیده است، بسیاری از کتب و دست نوشتههای وی از دست رفت [۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰] [۴۱] [۴۲].
اساتید
ابنطولون نزد بیشتر علمای دمشق و صالحیه درس خوانده و از بیشتر آنان یک یا چند اجازه دریافت کرده که نام ۳۵ تن از آنان در زندگینامه او منعکس شده است [۴۳][۴۴].
مشایخ صالحیه دمشق
ابنطولون از ۳ نفر تجلیل فراوان به عمل آورده است: ۱. ابن عبدالهادی که نام وی را در دروس و علوم مختلف بارها آورده و با القاب مختلف از او یاد کرده است، ۲. نعیمی، ۳. ابن زریق.
ابوالفتح مزّی
استاد دیگرش ابوالفتح مِزّی است که ابنطولون برای او نیز مشیخه جداگانهای به نام «الفتح العزّی فی مُعجَم المُجیزین لشیخنا ابی الفتح المزی» تدوین کرده است [۴۵].
سایر مشایخ
بعضی دیگر از مشاهیر استادان او اینانند: عزالدین ابن الحمراء (شیخ حنفیان)، تقیالدین ابن قاضی عجلون (شیخ شافعیان)، شهابالدین العسکری (شیخ حنبلیان)، محبالدین ابن القصیف (قاضی القضاة حنفیان)، شهابالدین ابن فرفور (قاضی القضاة شافعیان)، نجمالدین ابن مفلح (قاضی القضاة حنبلیان) [۴۶].
اساتید غیرشامی
وی نزد بعضی از استادان غیر شامی نیز دانش آموخته و با مکاتبه از جمعی از بزرگان علمای مصر و حجاز اجازه دریافت داشته است[۴۷] که از این عده فقط «جلالالدین سیوطی» را در زندگینامه اش بارها نام برده و از او به عنوان «شیخنا» یاد کرده است [۴۸] [۴۹] [۵۰] [۵۱] [۵۲].
جلالالدین سیوطی
با آنکه ابنطولون به مصر نرفته [۵۳] و سیوطی را ندیده بوده، به نظر میرسد که سخت شیفته آثار او بوده است، زیرا بر کتاب «الاقتراح» وی در اصول نحو شرحی نوشته [۵۴] و «السبائک فی اخبار الملائک» را به اقتباس از کتاب «الارائک» و دیگر نوشتههای وی تألیف کرده [۵۵] و الفیّهای را که سیوطی در مقام اصلاح و تجدیدنظر در الفیّة ابن مالک ترتیب داده [۵۶] و الفیّه دیگر او به نام عقودالجمان در علم معانی و بیان را شرح مزجی کرده [۵۷] [۵۸] و تألیف کتابی را که درباره احادیث موضوعه آغاز کرده بوده، با دیدن کتاب سیوطی در همین زمینه متوقف ساخته است [۵۹].
شاگردان
ابنطولون شاگردان بسیاری نیز پرورش داده است که از آن جملهاند: شیخ شهابالدین احمد طیبی شافعی؛[۶۰]. شیخ علاءالدین بن عمادالدین؛ شیخ نجمالدین البهنسی خطیب دمشق. اما مشهورترین شاگردان وی که شهرت و اعتبار بیشتری یافتهاند، عبارتند از: شیخ اسماعیل نابلسی (مفتی شافعیان)؛ شیخ زینالدین ابن سلطان (مفتی حنفیان)؛ شیخ شهابالدین الوفائی (مفتی حنبلیان). [۶۱]. و از علمای شیعه، «شیخ زینالدین بن علی بن احمد تحاریری طاووسی» که قسمتی از صحیحین را نزد ابنطولون خوانده و اجازه روایت آنها و احادیثی را که ابنطولون اجازه روایت آنها را در مدرسه صالحیه یافته بوده، از وی دریافت کرده است [۶۲].
جلب توجه شیعیان
در سالهای اخیر، ابنطولون بر اثر چاپ و انتشار کتاب «الائمة الاثنی عشر» در ایران شهرت پیدا کرده و این کتاب مورد توجه محافل علمی و فرهنگی ایران قرار گرفته است. ابنطولون در این کتاب، به دو اثر دیگرش به نامهای «هطل العَین فی مَصرع الحسین» و «المُهْدی الی ماورد فی المَهدی» که در آنها نیز به امامان شیعه پرداخته است، اشاره دارد [۶۳] [۶۴] [۶۵] [۶۶]. همچنین «الدُر المنظم فی ماوَرد فی عاشورا المحرم» و «طَراز الکُم فی ما رُوی فی غَدیر خُم» از تألیفات اوست [۶۷][۶۸].
آرامگاه
آرامگاه ابنطولون در مقبره خانوادگی در کنار مزار عمویش در دامنه کوه قاسیون در نزدیکی کهف جبرئیل واقع شده است، [۶۹] اما امروز اثری از قبر او مشاهده نمیشود [۷۰].
کثرت آثار
شمار آثار ابنطولون شگفت آور و در تاریخ اسلام کمنظیر است. وی در زندگینامه خویش ۷۲۸ اثر را به ترتیب حروف الفبا برشمرده است [۷۱] [۷۲]. در میان این آثار، از جزوههای چند برگی (حتی یک برگی) [۷۳] گرفته تا کتابهای چند جلدی به چشم میخورد که بسیاری از آنها تلخیص و ذیل و تکمله و شرح و تعلیق است [۷۴].
دستهبندی آثار
از آنجا که ابنطولون تقریباً در همه علوم زمان خود دستی داشته، ناچار موضوع آثار او نیز بسیار متنوع است. ما در اینجا دانشهایی را که ابنطولون به آنها پرداخته دستهبندی میکنیم و عمدهترین کتابهای او را در هر باب برمی شماریم، سپس از مجموعه آثار او به بررسی کتابهای چاپ شده اکتفا میکنیم:
تفسیر و علوم قرآنی
۱. تفسیر و علوم قرآنی:
ابنطولون همزمان با فراگیری قرائات، شرحی مزجی بر شاطبیة نوشته که جامع قرائات دهگانه است[۷۵]. وی قسمتهایی از کتاب الاتقان سیوطی و الکشاف زمخشری و بعضی متون دیگر تفسیر و علوم قرآنی را نزد استادان فراگرفته[۷۶] و تألیفات متعددی در تفسیر و علوم قرآنی تدارک دیده که از آن جملهاند: • شرح الواضحة فی تجوید الفاتحة؛ • الطاری علی زَلّة القاری؛ • التَوجیه الجمیل الاسرار آیات من التنزیل؛[۷۷]. • خلاصة البیان فی اَیمان القرآن؛[۷۸]. • الحاوی لظُرَف من التأویل علی طُرَف من التنزیل؛ [۷۹]. • تفسیر قوله تعالی «الرحمان علی العرش استوی» به خط مؤلف[۸۰].
علم حدیث
۲. حدیث: ابنطولون در دوران ۱۰ ساله فراگیری حدیث نزد ابن زریق، چنانکه از عناوین بعضی تألیفاتش پیداست [۸۱] در خانههای قرآن و خانههای حدیث و مدارس و مساجد صالحیه و دمشق و اطراف آن برای استماع حدیث حضور پیدا میکرده است. تدوین مجموعههای متعدد و متنوع حدیث نیز قاعدتاً دستاورد کوششهای وی در همین سالها بوده است [۸۲]. کتانی که با ۷ واسطه از راویان جملگی آثار ابنطولون است، فهرستی از عناوین کتب و رسائل ابنطولون در حدیث از فهرست خود او استخراج کرده است که جمعاً ۴۷ اثر را شامل میگردد [۸۳].
اسناد متصل
ابنطولون در روایت کتب سته اهلسنت با ۸ تا ۹ واسطه - با احتساب خود مصنفان - سند متصل داشته و عالی ترین اسنادی که در اختیار داشته، احادیثی بوده است که تا پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ۱۰ تا ۱۲ واسطه بیشتر نداشته است. وی به داشتن چنین اِسنادی به خود میبالد و میگوید: «این عالیترین اسنادی است که برای مشایخ ما بلکه برای مشایخ آنان حاصل گردیده است» [۸۴].
شیوه تدوین
از سوی دیگر، ابنطولون در دستهبندی حدیث و تدوین مجموعهها طرحهای تازه و جالبی داشته است. مثلاً از ۳۶۰ کتاب اربعین (چهل حدیث) که با گرایشهای مختلف تدوین کرده بود، [۸۵] باردیگر مجدداً احادیثی برگزید و آنها را در مجموعهای به نام «السفینة الطولونیة فی الاحادیث النبویة» [۸۶]، شم ۱۸ جای داد [۸۷]. ابنطولون اهمیت بسیاری برای حدیث قائل بود و میتوان گفت که عنوان مُحدّث یا مُسنِد را بیش از هر عنوان دیگری بر خود میپسندید. وی در آخر بعضی از کتابها و رسالههایش شماری از احادیث نبوی را، به مناسبت موضوع، با ذکر سند میآورد. چنانکه در آخر کتاب «الائمة الاثنی عشر» [۸۸]. شش حدیث را که به سند متصل از طریق ۱۲ امام شیعه از حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) روایت شده، ضمیمه کرده است. همچنین، در آخر کتاب «القلائد الجوهریة»[۸۹] ۴۰ حدیث نبوی را به شمار ابواب کتاب، از طریق صالحان دمشق و صالحیه روایت کرده است.
علم رجال
۳. رجال: ابنطولون به روایت حدیث اکتفا نکرده و به درایه و رجال حدیث نیز عنایت داشته است [۹۰]. چنانکه «نُخبة الفِکَر» و شرح آن را نزد ابن عبدالهادی و الفیه عراقی را که قبلاً حفظ کرده بود، نزد علامه شمسالدین ابن رمضان و شرح آن را نزد عمویش خواند [۹۱]. شماری از تألیفات وی نیز به علم رجال و درایة الحدیث مربوط میشود که از آن جمله است: • التاج الثمین فی اسماء المدلَسین؛[۹۲]. • التِبیان المُحرّر فی من له اسمان و کُنیتان فَاَکثر؛ [۹۳][۹۴]. • الشذْرَة فی الاحادیث المُشْتَهَرة [۹۵].
علم فقه
۴. فقه: ابنطولون در کنار دروس قرآن و حدیث، متناوباً فقهی و کتب اصول فقه را نزد عمویش قاضی جمالالدین و دیگر مراجع و فقهای بزرگ حنفی خواند. از جمله استادان وی در فقه، «علامه شمسالدین ابن رمضان» بود که در ۷ ربیع الاول ۸۹۹ به او- که ۱۹ سال بیش نداشت - اجازه تدریس فقه داد، و نیز «برهانالدین ابن عون» که در ۲۹ ربیع الثانی ۹۱۱ برای او اجازه افتاء صادر کرد [۹۶][۹۷][۹۸]. وی تألیفاتی هم در فقه دارد که از آن جملهاند: • اتحاف النُبَهاء بنحو الفقهاء؛ [۹۹]. • تشیید الاختبار (الاختیار) لتحریم الطبل و المزمار؛ [۱۰۰].
• تقویة الراغب فی صلاة الرغائب[۱۰۱]. • تیسیر الاعلام بمَذاهِب الائمَة الاَعلام؛ [۱۰۲]. • فرائد الفوائد فی احکام المساجد؛ [۱۰۳]. • مُستَنَد الرحی فی صلاة الضُّحی [۱۰۴].
علم نحو
۵. نحو: ابنطولون کتب متعددی را در صرف و نحو نزد استادان عصر، از جمله شمسالدین ابن رمضان خواند. [۱۰۵][۱۰۶]. وی شرح مزجی مفصلی بر مغنی اللبیب ابن هشام داشته که نسخه اصلی آن، بنابر گفته خود او، [۱۰۷] مفقود شده، اما تحریر دیگری از آن اینک موجود است [۱۰۸]. در مبحث «تنازع» نیز «مِنحة الافاضل فی تنازع فیه العام»ل را نوشته است [۱۰۹].
علم طب
۶. طب: ابنطولون کتابهای درسی پزشکی آن روزگار را نزد استادانی چون ابن عبدالهادی که درباره گیاهان دارویی و طب النبی صاحب تألیف بوده، درس گرفته است[۱۱۰] و خود او هم در علم طب تألیفاتی دارد که از آن جمله است: • الاِشراق لاحکام التریاق؛ [۱۱۱]. • الدُّر المَخْتوم فیما یتعلق باحکام المَجذوم؛ [۱۱۲]. • شرح منظومة ابن سینا الکبری فی الطب؛ • شرح منظومة التشریح لیوسف التلمیذ؛ • یاقوتة الزمان فی تشریح الانسان؛[۱۱۳]. • رفع الملامة عما قیل فی الحجامة.
تصوف
۷. تصوّف: ابنطولون در تصوف به عنوان علم مینگریسته [۱۱۴] و نزد ابوالفتح اسکندری و ابن عبدالهادی کتابهایی را که در آن باب تألیف کرده بودند و نزد ابوعراقیة صوفی که از او با عنوان «زاهد» یاد میکند، عوارف المعارف سهروردی را درس گرفت و هر ۳ استاد بر وی خرقه پوشانیدند [۱۱۵].[۱۱۶]. خود او نیز تألیفاتی در زمینه تصوف دارد: • دَفع الباس فی ترک مصاحبة الناس؛ [۱۱۷]. • الجَواهِر المُضیّة فی طب السادة الصوفیّة؛ [۱۱۸]. • ظاهراً، تألیف بزرگ و جامع او در تصوف، کتاب «مسالک التلطف الی علم التصوف»، مشتمل بر ۳۶۰ مقاله بوده است که در هجوم لشکریان عثمانی به صالحیه از میان رفته است [۱۱۹]. • در عین حال، وی تألیف جداگانهای در شرح حال محییالدین ابنعربی (۵۶۰- ۶۳۸ق/ ۱۱۶۵-۱۲۴۰م) که آرامگاهش از مزارات صالحیه بوده است،[۱۲۰] دارد که آن را «النطق المُنَبّی عن ترجمة الشیخی المحیوی ابن العربی» نامیده است،[۱۲۱] و در کتاب القلائد[۱۲۲] راجع به ابنعربی به تفصیل میگراید و عقاید مخالف و موافق را ذکر میکند.
ارادت به ابنعربی
با توجه به نحوه دستهبندی نظرات مخالفان و موافقان و تکیه کردن بر نظریه استادش سیوطی، به نقل از رسالة «تنبیه الغَبّی بتبرئة ابن عربی» که متضمن تصریح وی بر اعتقاد به ولایت ابن عربی است، [۱۲۳] بعید نیست که ابنطولون از مریدان ابنعربی بوده باشد. هر چند که پیش از بررسی دقیق شرح حالی که از ابنعربی نوشته و مطالعه رسالههای «الرماح الخطیة فی اِضلاع الحلولیة»[۱۲۴] و «تحذیر العباد من الحلول و الاتّحاد» [۱۲۵] راجع به تصوف وی نمیتوان اظهار نظر کرد، امّا این را میدانیم که وی از کودکی تحت تأثیر اخلاق و افکار پدرش با تصوف آشنایی داشته و در مجالس ذکر شرکت میکرده است [۱۲۶].
زندگی صوفیانه
طرز زندگانی و اخلاق صوفیانه نیز در سراسر زندگیش مشهود است. وی بیشتر در مدارس و خانقاهها زیسته و مثلاً میدانیم که حدوداً از ۲۱ تا ۲۸ سالگی، ساکن خانقاه یونسیه بوده است [۱۲۷][۱۲۸] و مدتها سمت امامت و ریاست و نظارت خانقاهها و زاویههایی را عهدهدار بوده است[۱۲۹] [۱۳۰]. گذشته از این ابنطولون در تمام عمر، بدون خانه و خانواده و همسر زیسته است [۱۳۱].
سایر علوم
۸. دیگر علوم: ابنطولون، علاوه برآنچه گذشت، در همه علوم و فنونی که در آن روزگار معمول بوده، دستی داشته[۱۳۲] و در هر رشته کتابهای عمده هر فن را نزد استادان آن فنون فرا میگرفته. بدین سان وی در ۷۲ علم صاحب اطلاع گردید که در زندگینامه خود و نیز در تألیف جداگانهای به نام «اللؤلؤ المنظوم فی الوقوف علی ما اشتغلت به من العلوم» (کاتالوگ ۱، شم) به تفصیل درباره چگونگی فراگیری آنها سخن رانده است. وی اجازاتی را که استادان در هر یک از این علوم و فنون برای او صادر کرده بودند، در یک مجلد گرد آورده بود که همراه دیگر تألیفاتش در ۹۲۷ق از دست رفت[۱۳۳]. از جمله این آثار نام چند اثر در علوم محض ذکر میشود: • ارشاد الطلاب الی علم الحساب؛ [۱۳۴]. • تشنیف المسامع فی علم حساب الا´صابع [۱۳۵]. • تعلیق وجیز فی تدوین علم الکمون و البُروز؛ • لُب اللُباب فی فنون الحساب [۱۳۶]. در عین حال، از وجود عناوینی از قبیل: • القول المحتوم فی ذم علم النجوم؛ • القول المُشرق فی تحریم المنطق؛ • السنان المُبرِق فی النهی عن مُلازمة الاشتغال بالمنطق؛ • لجام العوام عن الاشتغال فی علم الکلام؛[۱۳۷][۱۳۸] [۱۳۹]. در فهرست آثار وی چنین برمیآید که مانند بسیاری از فقها و محدثان پرداختن به منطق و کلام و نجوم را ناخوشایند میداشته است.
ادبیات و فرهنگ عامه
۹. ادبیات و فرهنگ عامه: ابنطولون، در ادبیات به ویژه فرهنگ عامه، چیره دست بود. مهم ترین تألیفاتش در این زمینه که نسخههای خطی آنها موجود است، عبارتند از: • الالمام بامثال العوام؛ • الدُرر الفاخرة فی الامثال السائرة؛ [۱۴۰]. • المُقرَّب فی ماورد فی لسان العرب من المعرّب؛ [۱۴۱]. • المنتخب مِن الخُطَب؛ [۱۴۲]. • نفحات الزهر فی ذوق اهل العصر. ابنطولون در کتاب اخیر، به گردآوری و ثبت و ضبط لطائف و نکاتی که گه گاه از زبان مردم عادی شنیده میشود، پرداخته است[۱۴۳]. بعضی از آثار ادبی او مانند «مفتاح الترویج لصفات النساء الحاملة للخاطب علی الترویج»[۱۴۴]. و «ضَوْء السراج فی ما قبل النساج» [۱۴۵]. که در آن انواع پارچهها و کیفیت تهیه و تولید آنها را توضیح داده است، در میان آثار ادبای عرب کمنظیر است. بعضی از تألیفات ابنطولون در فرهنگ عامه در سوریه چاپ و منتشر شده است.
شعر
۱۰. شعر: ابنطولون شعر نیز میسروده است[۱۴۶]. پنج بیت از اشعار او را آورده، به ضعف آنها اشاره میکند. گویی خود ابنطولون به این امر اقرار دارد [۱۴۷] و توضیح میدهد که نمیخواسته به شاعری معروف شود و عمر را گرانبهاتر از آن میدانسته است که صرف گردآوری و نگهداری این معانی یاوه گردد. وی با استناد به شعری از امام شافعی تصریح میکند که شعر از نظر او «کم ارزشترین مزیت برای فضلاء و بهترین زیور برای جاهلان» است.
ابنطولون دو دیوان شعر داشته: دیوان کبیرش را در بیماریی که میپنداشت بدان درخواهد گذشت، شُست و از بین برد [۱۴۸] و از دیوان صغیرش نیز اطلاعی در دست نیست. تنها اثر منظومی که از ابنطولون در دست داریم، قصیدهای است که نسخهای از آن در برلین به شماره ۷۹۳۶ موجود است و دیگر، یک قطعه ۶ بیتی است که در کتاب «الائمة الاثنی عشر» [۱۴۹] آورده است.
تاریخ و جغرافیا و تراجم
۱۱. تاریخ و جغرافیا و تراجم: در قرن اخیر، ابنطولون را در محافل علمی، به خصوص در اروپا، بیشتر به عنوان مورخ شناختهاند و غالباً کتب و رسائل تاریخی او را مورد مطالعه قرار داده و به بعضی از زبانهای اروپایی ترجمه کردهاند. علت این امر اساساً اهمیت بسیاری است که خاورشناسان برای تاریخ عصر ممالیک قائلند و ابنطولون نیز در این باب، آثار عمدهای به جای گذشته است[۱۵۰]. وی در تدوین این دسته از آثار، دنبالهرو استادانش ابن عبدالهادی صاحب کتاب «ثِمار المقاصد فی ذکر المساجد» (دمشق، ۱۹۴۳م) و محییالدین عبدالقادر نُعَیمی (د ۹۲۷ق/۱۵۲۱م) صاحب کتاب «الدارس فی تاریخ المدارس» (دمشق، ۱۹۴۸م) بوده است. به گفته بعضی از محققان معاصر، اگر این ۳ نفر نبودند، تاریخ دمشق در دو قرن ۹ و ۱۰ق/۱۵ و ۱۶م به کلی از دست رفته بود [۱۵۱]. شمار آثار تاریخی ابنطولون بالغ بر ۶۰ است [۱۵۲] که متأسفانه از بسیاری از آنها نسخهای در دست نیست.
آثار تاریخی
ابنطولون «القلائد الجوهریة» را در تاریخ صالحیه عمدتاً براساس دو کتاب ابن عبدالهادی، «تاریخ الصالحیة» و «الریاض الیانعة فی اعیان المائة التاسعة» که هر دو از دست رفتهاند و نیز «تنبیه الطالب» نعیمی تألیف کرد[۱۵۳][۱۵۴] و کتاب «مُفاکهة الخلاّن فی حوادث الزمان» را به تقلید از کتاب نعیمی، «تذکرة الاِخوان فی حوادث الزمان» نوشت [۱۵۵] و انگیزه تألیف کتاب «الثغر البّسام» وی به گفته خود او [۱۵۶] آن بوده که استادش نعیمی «القضاة الشافعیة» را تألیف کرده، ولی به شرح حال قضات حنفی و مالکی و حنبلی دمشق نپرداخته بود و ابنطولون درصدد تکمیل آن برآمد. تألیف «العُقود الدُریة فی الا´مراء المصریة» نیز همین وضع را داشته و در اصل از آن یک مورخ مصری بوده که نعیمی به اصلاح و تکمیل آن پرداخته و ابنطولون در تاریخ سنوات بعدی را بر آن افزوده و تا ورود عثمانیان به مصر ادامه داده است [۱۵۷]. ابنطولون دوست و همکاری به نام ابن فهد، محبالدین جارالله (۸۹۱-۹۵۴ق) داشته، که متولد مکه و مقیم این حرمین شریفین بوده و به مصر و شامات سفر کرده است. وی با این دوست همه ساله به وسیله حجاج کتباً مبادله اخبار میکرده است [۱۵۸].
آثار طولونیان
در میان نوشتههای تاریخی ابنطولون ۳ اثر به خاندان طولونیان مصر و امیر احمد بن طولون تعلق دارد: • الحلاوة الصابونیة فی التذکرة الطولونیة؛ [۱۵۹]. • حور العیون فی تاریخ احمد بن طولون [۱۶۰].
• العقود اللؤلؤیة فی الدولة الطولونیة [۱۶۱]. این موضوع تا حدی نظر کسانی که وی را از خاندان امرای طولونی مصر میدانند، تأیید میکند [۱۶۲].
شرححالنویسی
در کار تاریخنگاری ابنطولون این نکته نیز جالب توجه است که وی کتاب «التمتُع بالاِقْران بین تراحِم الشیوخ» و «الاَقْران» را که نسخه خطی آن در ظاهریه و دارالکتب موجود است،[۱۶۳][۱۶۴] به روش قدما، در شرح حال استادان و علمای معاصرش نوشته است.
همچنین او در شرح حال ۱۳۶ تن از طلاب برجستهای که نظر به دورنمای تحصیلات مجدانه و کوششهای پیگیرشان، میپنداشته که در زمره علمای بزرگ عصر قرار خواهند گرفت، کتابی پرداخته[۱۶۵] و نام «ذخائر القصر فی تراجم نُبَلاء العصر» را بر آن نهاده است[۱۶۶] [۱۶۷]. ابنطولون سازمانهای اداری کشور را نیز از نظر دور نداشته و کتاب «نقد الطالب لزَغْل المناصب» را درباره مشاغل و مناصب لشکری و کشوری تألیف کرده و در آن نام همه مناصب و مشاغل ادارات و تشکیلات دولتی آن روز بر حسب اهمیت فهرست کرده و یک به یک به تعریف دقیق و شرح وظائف آنها پرداخته است.
مستدرکنویسی
ابنطولون به ذیلنویسی و مستدرکنویسی بر تواریخ و تراجم به یادگار مانده از مورخان پیشین علاقهمند بوده است، چنانکه «لُقَط المرجان من معجم البلدان» و «لقط المرجان من وفیات الاعیان»[۱۶۸] را در جهت تکمیل این دو کتاب مشهور تألیف کرده است. وی برای آثار خود نیز کتابی به نام المستدرک[۱۶۹] در نظر گرفته و تغییرات و توضیحات تکمیلی و اصلاحی مربوط به تألیفات دیگرش را در آن ثبت میکرده است [۱۷۰]. وی منابع خود را نیز با چنان دقت و وسواسی ذکر میکند که بازشناختن آنها و حتی بازیافتن فصول و صفحات کتبی که مورد استفاده و استناد او بوده است، برای هر پژوهشگری آسان میگردد. ابنطولون در ثبت و ضبط دقیق نامها و نشانها و نکات تاریخی و جغرافیایی، پی جویی شگفتی داشته است. چنانکه مثلاً درباره مدارس جزئی ترین اطلاعات قابل گردآوری را فرونگذاشته[۱۷۱] و چه بسا برای تحقیق در باب یک نام یا نشان، روزها صرف وقت میکرده است [۱۷۲]. همچنین، اصرار داشته است که مصطلحات فرهنگ عامه و تعبیرات مردم کوچه و بازار را در مسائل تاریخی و جغرافیایی عیناً در گزارشهای خود منعکس گرداند و همین امر خواندن خط واضح و خوانا، ولی ریز او را دشوار میسازد[۱۷۳] [۱۷۴] [۱۷۵].
آثار چاپی
۱. اِعلام السائلین عن کُتب سید المرسلین، مشتمل بر ۲۵ نام از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم). این کتاب یک بار ضمن «رسائل تاریخیة» در دمشق (۱۳۴۸ق) و بار دیگر به کوشش محمود ارنؤوط در بیروت (۱۹۸۷م) به چاپ رسیده است؛
۲. اِعلام الوَری بمن وُلی نائباً من الاتراک بدمشق الشام الکبری. این کتاب شامل دو بخش است: بخش اول عبارت است از تلخیص کتاب شمسالدین زملکانی که تاریخ والیان دمشق از جانب فرمانروایان عثمانی را از ۶۵۸ تا ۸۶۳ق/۱۲۶۰ تا ۱۴۵۹م در بر میگیرد. بخش دوم ذیلی است که ابنطولون بر آن نوشته و بر همان منوال تا ۹۴۳ق/۱۵۳۴م یعنی ۱۰ سال پیش از وفات خود، آن را ادامه داده است. این کتاب به کوشش محمد احمد دهمان در دمشق (۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م) به چاپ رسیده است، لائوست نیز ترجمه فرانسوی این کتاب را به نام «زمامداران دمشق در عصر ممالیک و نخستین فرمانروایی عثمانی» در دمشق (۱۹۵۲م) به چاپ رسانیده است.
۳. بَسْط سامع المُسامر فی اخبار مجنون بنی عامر. این کتاب به کوشش عبدالمتعال صعیدی در قاهره به چاپ رسیده است.
۴. تببیض الطرس بما ورد فی السمر لیالی العرس. این کتاب در دمشق (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است.
۵. التغر البسام فی ذکر من وَلی قضاء الشام. این کتاب تحت عنوان قضاة دمشق همراه با ۱۶ صفحه مقدمه، به کوشش صلاحالدین منجد در دمشق (۱۹۵۶م) به چاپ رسیده است.
۶. الشذرات الذَهَبیة فی تراجم الائمة الاثنی عشر عند الامامیة یا الشُذور الذهبیة.... [۱۷۶]. در این کتاب، ابنطولون، به اختصار، به شرح حال امامان دوازدهگانه مذهب شیعه پرداخته، و ضمن تلویح به این نکته در نامگذاری کتاب، قسمتی از قصیده عالم بزرگ شافعی ابوالفضل یحیی بن سلامة حَصْکَفی (د ۵۵۱ یا ۵۵۳ق) را آورده است که ضمن تجلیل و تکریم فراوان از ائمه (علیهمالسلام) در یکی از ابیات آن، بر این تأکید دارد که اظهار ارادت به خاندان [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)
|پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)]] هرگز به معنای پذیرش یا موافقت با معتقدات مذهب شیعه نیست [۱۷۷].
این کتاب، تحت عنوان «الائمة الاثنی عشر» به کوشش صلاحالدین منجّد، همراه با ۳۵ صفحه مقدمه، در بیروت (۱۹۵۸م) به چاپ رسیده و در سالهای اخیر در قم افست گردیده است.
۷. الشَّمْعة المُضِیّة فی القَلعة الدمشقیة. این کتاب ضمن رسائل تاریخیه در دمشق (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است.
۸. ضَرب الحوطة علی جمیع الغوطة، رسالهای است درباره غوطه دمشق که تاکنون چند مرتبه به کوشش اسعد طلس و حبیب الزیات و دیگران در مجلههای علمی و ادبی به چاپ رسیده است [۱۷۸][۱۷۹].
۹. العُقود الدُریة فی الامراء المصریة؛ این کتاب تحت عنوان امراء مصر فی الاسلام، ضمن رسائل و نصوص[۱۸۰] به کوشش صلاحالدین منجد، همراه با مقدمه مختصری درباره این رساله در بیروت (۱۹۶۲م) به چاپ رسیده است.
۱۰. فُص الخَوَاتِم فی ما قیل فی الوَلائِم، این کتاب به کوشش نزار اباظه در دمشق (۱۹۸۳م) به چاپ رسیده است.
۱۱. الفلک المشحون فی احوال محمد ابنطولون، زندگینامه ابنطولون به قلم خود اوست که همراه با شرح حال وی نقل از الکواکب السائرة نجمالدین غزّی، به جای مقدمه، ضمن رسائل تاریخیه در دمشق (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است.
۱۲. قُرَّة العیون فی اخبار باب جیرون، این کتاب به کوشش صلاحالدین منجد در دمشق (۱۹۶۴م) به چاپ رسیده است.
۱۳. القلائد الجوهریة فی تاریخ الصالحیة؛ مشتمل بر ۴۰ باب، در تاریخ و جغرافیای شهر صالحیه، از بنیاد نهادن نسختین شهر صالحیه در دامنه کوه قاسیون تا اواخر عمر مؤلف. این کتاب به کوشش محمد احمد دهمان، همراه با ۶۲ صفحه مقدمه، در ۲ جلد، برای دومین بار در دمشق (۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م) به چاپ رسیده است.
۱۴. اللَمَعَات البَرقیة فی النُکَت التاریخیة، مشتمل بر ۴۴ داستان تاریخی. این کتاب در دمشق و قاهره (۱۳۴۸ق) به چاپ رسیده است.
۱۵. المُعِزَّة فیما قیل فی المِزَّة. این کتاب که درباره تاریخ و جغرافیای مزه در حومه دمشق و تاریخچه مساجد و مزارات و شرح حال علما و رجال آن است. یک بار ضمن رسائل تاریخیه، در دمشق (۱۳۴۸ق) و بار دیگر به کوشش محمد عمر حمّادة در کتاب تاریخ المزة و آثارها در دمشق (۱۹۸۳م) به چاپ رسیده است.
۱۶. مُفاکهة الحلاّن فی حوادث الزمان. این کتاب که مشتمل است، بر وقایع و حوادث مصر و سوریه در سالهای ۸۸۴ تا ۹۲۶ق و ذیلی است بر تاریخ بُقاعی، [۱۸۱] به کوشش محمود مصطفی حلمی در قاهره، (۱۹۶۲-۱۹۶۴م) به چاپ رسیده است. همین اثر ابنطولون را هارتمان ۳ تحت عنوان «مُقتَطَفات من تاریخ ابنطولون» به چاپ رسانیده است.
۱۷. مُلخَّص تنبیه الطالب و ارشاد الدارس الی ما فی دمشق من الجوامع و المدارس. این کتاب را ابنطولون از کتاب استادش نعیمی که آن را تنبیه الطالب و ارشاد الدارس لاحوال مواضع الفائدة کدُور القرآن و الحدیث و المدارس نامیده است، تلخیص کرده و برخی حواشی لازم بر آن افزوده است. این کتاب به کوشش جعفر حسنی تحت عنوان الدارس فی تاریخ المدارس در دمشق (۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م) به چاپ رسیده است.
پانویس
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۶-۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۵۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۲، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م
- ↑ غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۳، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۸-۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۹-۱۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۰-۱۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۱، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۲- ۲۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۲۱-۲۹
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۲-۴۷۳، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۰، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ زیدان جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۳، ص۳۱۴، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۷م
- ↑ ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۱، ص۸۷، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۰، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ منجد صلاحالدین، معجم المورخین الدمشقین، ج۱، ص۲۹۵، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م
- ↑ ابن طولون محمد، اعلام اَلوَری، ج۱، ص۲۸۶، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابن طولون، ج۱، ص «ر»
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۱، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۷-۱۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۲، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۷- ۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۲-۵۳، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۲، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ زیدان جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۳، ص۳۱۴، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۷م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۲، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱.
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۳، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م
- ↑ ضاهر سلیمان، صلة العلم بین دمشق و جبل عامل، ج۹، ص۳۴۵، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۹م، شم ۹
- ↑ ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۷۲، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م
- ↑ ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۰، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۴، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳ حاشیه، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۶- ۴۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ منجد صلاحالدین، معجم المورخین الدمشقین، ج۱، ص۲۹۰، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م
- ↑ دروزه محمد عزت، خزائنالکتبالعربیة، ج۴، ص۴۵۴، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۴م، شم ۴
- ↑ ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ، ج۱، ص۹۱
- ↑ کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ، ج۱، ص۱۱۴
- ↑ لندبرگ کارلو، فهرست نسخ خطی عربی، ج۱، ص «شم ۱۴۶»، لیدن ۱۸۸۳م
- ↑ کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ، ج۱، ص۸۸
- ↑ کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۳، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۳-۴۷۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م
- ↑ عواد کورکیس، السفینة بمعنی المجموع الادبی، ج۱۸، ص۵۵۲، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۴۳م
- ↑ کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م
- ↑ ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۲، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م
- ↑ ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۲، ص۵۹۵-۶۱۶، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۱۸
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۱۸
- ↑ کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ، ج۲، ص۲۱۳
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۷- ۱۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۳، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م
- ↑ لندبرگ کارلو، فهرست نسخ خطی عربی، ج۱، ص «شم ۱۳۸»، لیدن ۱۸۸۳م
- ↑ سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۲۵۷، قاهرة، ۱۹۵۴م
- ↑ سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۲۵۸، قاهرة، ۱۹۵۴م
- ↑ معلوف اسکندر، خزائن الکتب العربیه، ج۳، ص۲۲۷، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ منجد صلاحالدین، مقدمه بر قضاة ابن طولون، ج۱، ص۱۰
- ↑ سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۲۷۳، قاهرة، ۱۹۵۴م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴- ۱۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۳، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۹، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ لندبرگ کارلو، فهرست نسخ خطی عربی، ج۱، ص «شم۱۳۶»، لیدن ۱۸۸۳م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ کتابخانه ظاهریه، نسخ خطی (طب و صیدله)، ج۲، ص۳۴۶
- ↑ منجد صلاحالدین، مقدمه بر قضاة ابن طولون، ج۱، ص۱۱
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۴۷۳، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م
- ↑ سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۱۵۷، قاهرة، ۱۹۵۴م
- ↑ کحاله عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۱۱، ص۵۲، بیروت، ۱۹۵۷م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۲، ص۵۳۷، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۲، ص۵۳۷-۵۴۲، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م
- ↑ ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۲، ص۵۴۰، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۷، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۲، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۱، ص۳۰۳، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱.
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۲۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۴، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۱۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۰، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ لندبرگ کارلو، فهرست نسخ خطی عربی، ج۱، ص «شم ۱۳۷»، لیدن ۱۸۸۳م
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۰، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۸، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۳، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۴، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۵۳۴، قاهرة، ۱۹۵۴م
- ↑ تیمور احمد، نموذج من معجمنا، ج۶، ص۲۴۸، مجلة المجمع العلمی، ۱۳۴۴ق/۱۹۲۶م، شم ۶
- ↑ منجد صلاحالدین، مقدمه بر قضاة ابن طولون، ج۱، ص۱۰
- ↑ سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، ج۱، ص۴۹۹، قاهرة، ۱۹۵۴م
- ↑ غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۳-۵۴، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م
- ↑ غزی محمد، الکواکب السائرة، ج۲، ص۵۲، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۶، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابن طولون، ج۱، ص «ج»
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۳۵
- ↑ منجد صلاحالدین، مقدمه بر الائمة ابن طولون، ج۱، ص۲۱-۲۴
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۳۳
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۳۴
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابن طولون، ج۱، ص «ی»
- ↑ ابن طولون محمد، قضاة دمشق، ج۱، ص۱۸۴، به کوشش صلاحالدین منجد، دمشق، ۱۹۵۶م
- ↑ منجد صلاحالدین، مقدمه بر امراء مصر فی الاسلام ابن طولون، ج۱، ص۵-۶
- ↑ دُجیلی عبدالصاحب عمران، اعلام العرب، ج۳، ص۴۲، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۳۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابن طولون، ج۱، ص «س»
- ↑ منجد صلاحالدین، معجم المورخین الدمشقین، ج۱، ص۲۹۵-۲۹۶، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م
- ↑ منجد صلاحالدین، المورخون الدمشقیون، ج۱، ص۸۱، قاهره، ۱۹۵۶م
- ↑ زیدان جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۳، ص۳۱۴، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۷م
- ↑ کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ، ج۱، ص۱۴۲۲
- ↑ منجد صلاحالدین، المورخون الدمشقیون، ج۱، ص۸۰، قاهره، ۱۹۵۶م
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، ج۳، ص۴۱، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴۵، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۱، ص۲۱۱، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م
- ↑ ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۱، ص۲۱۶، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابن طولون، ج۱، ص «م»
- ↑ ابن طولون محمد، الفلک المشحون، ج۱، ص۴ برای نمونه خط او، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شم ۱
- ↑ ابن طولون محمد، القلائد الجوهریة، ج۱، ص۳۲ برای نمونه خط او، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م
- ↑ زرکلی خیرالدین، اعلام الوری، ج۶، ص۲۹۱
- ↑ ابن طولون محمد، الائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۴۳، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م
- ↑ منجد صلاحالدین، المورخون الدمشقیون، ج۱، ص۷۹، قاهره، ۱۹۵۶م
- ↑ منجد صلاحالدین، المورخون الدمشقیون، ج۱، ص۸۱، قاهره، ۱۹۵۶م
- ↑ ابن طولون، محمد، ج۱، ص۷-۴۶، امراء مصر فی الاسلام، ضمن رسائل و نصوص، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۹۶۲م، شم ۱
- ↑ دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابن طولون، ج۱، ص۱۹
منابع
- ابنطولون محمد، الائمة الاثنی عشر، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.
- ابنطولون محمد، اعلام اَلوَری، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
- ابنطولون، محمد، امراء مصر فی الاسلام، ضمن رسائل و نصوص، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۹۶۲م، شماره ۱.
- ابنطولون محمد، الفلک المشحون، ضمن رسائل تاریخیه، دمشق، ۱۳۴۸ق، شماره ۱.
- ابنطولون محمد، قضاة دمشق، به کوشش صلاحالدین منجد، دمشق، ۱۹۵۶م.
- ابنطولون محمد، القلائد الجوهریة، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۰م.
- تیمور احمد، نموذج من معجمنا، مجلة المجمع العلمی، ۱۳۴۴ق/۱۹۲۶م، شم ۶.
- کتابخانه تیموریه، فهرست نسخ.
- دُجیلی عبدالصاحب عمران، اعلام العرب، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
- دروزه محمد عزت، خزائنالکتبالعربیة، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۴م، شم ۴.
- دهمان محمد احمد، مقدمه بر اعلام ابنطولون.
- دهمان محمد احمد، مقدمه بر القلائد ابنطولون.
- زرکلی خیرالدین، اعلام الوری.
- زیدان جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۷م.
- سید فوُاد، فهرس المخطوطات المصورة، قاهرة، ۱۹۵۴م.
- ضاهر سلیمان، صلة العلم بین دمشق و جبل عامل، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۹م، شم ۹.
- کتابخانه ظاهریه، نسخ خطی (طب و صیدله).
- عواد کورکیس، السفینة بمعنی المجموع الادبی، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۴۳م، شم ۱۸.
- غزی محمد، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
- کتانی عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
- کحاله عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، ۱۹۵۷م.
- معلوف اسکندر، خزائن الکتب العربیه، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م.
- معلوف اسکندر، ذخائر القصر فی تراجم نبلاء العصر، المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۲۳م.
- منجد صلاحالدین، مقدمه بر الائمة ابنطولون.
- منجد صلاحالدین، مقدمه بر امراء مصر فی الاسلام ابنطولون.
- منجد صلاحالدین، مقدمه بر قضاة ابنطولون.
- منجد صلاحالدین، معجم المورخین الدمشقین، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
- منجد صلاحالدین، المورخون الدمشقیون، قاهره، ۱۹۵۶م.
- لندبرگ کارلو، فهرست نسخ خطی عربی، لیدن ۱۸۸۳م.