هاشمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
هاشميه‏ پيروان ابو هاشم عبد الله بن محمد حنفيه بودند كه پس از او امامت را از آن فرزندان عباس بن عبد المطلب مى‏دانستند و مدعى بودند كه امام عالم به همه اموراست و كسى كه امام را نشناسد، مانند كسى است كه معرفت به خدا نداشته باشد.
'''هاشمیه‏''' پیروان ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه بودند كه پس از او امامت را از آن فرزندان [[عباس بن عبدالمطلب]] می‌دانستند و مدعی بودند كه امام به همه امور عالم است و كسی كه [[امام]] را نشناسد مانند كسی است كه [[خدا]] را نشناخته است.


==شرح حال==
== شرح حال ==
ابوهاشم، عبدالله بن محمد بن علی بن ابی‌طالب هاشمی، یکی از پیشوایان خاندان علوی در عصر مروانیان است. مادرش ام‌ولد و کنیزی به نام نائله بود.   <ref>بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۷.</ref> وی سیدی شریف، عالمی شجاع، <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.</ref> راوی احادیث‌ <ref>بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، صص۳۲۷ - ۳۲۸</ref> <ref>ابن‌منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۱۱۲</ref>و ثقه‌ای جلیل‌القدر<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۸۳.</ref>  
ابوهاشم عبدالله بن محمد بن علی بن ابی‌طالب هاشمی یکی از پیشوایان خاندان علوی در عصر [[مروانیان]] است. مادرش ام‌ولد و کنیزی به نام نائله بود.<ref>بغدادی محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۷.</ref> وی سیدی شریف عالمی شجاع، <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.</ref> راوی احادیث‌ <ref>بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، صص۳۲۷ - ۳۲۸</ref> <ref>ابن‌منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۱۱۲</ref>و ثقه‌ای جلیل‌القدر<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۸۳.</ref>بود. از او با عنوان صاحب الشیعه، <ref>بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۸</ref> صاحب المعتزله <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.</ref> <ref>قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ابن طقطقی، ص۱۶۶.</ref> و امام الکیسانیه<ref>ابن‌عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۳.</ref> و نیز «عبدالله الاکبر» یاد می‌کنند. <ref>قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ص۱۶۶.</ref>  
بود، از او با عنوان صاحب الشیعه، <ref>بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۸</ref> صاحب المعتزله <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.</ref> <ref>قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ابن طقطقی، ص۱۶۶.</ref> و امام الکیسانیه<ref>ابن‌عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۳.</ref> یاد کرده‌اند و از او با عنوان «عبدالله الاکبر» یاد می‌کنند.ref>قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ص۱۶۶.</ref>  
ابن‌عبدالبر می‌گوید «ابوهاشم به تمام مذاهب و مکاتب آشنا و به فنون علم و حدیث عالم بود.»<ref>ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۶</ref>او مبلغان و داعیان خود را مخفیانه میان مردم می‌فرستاد تا از [[بنی امیه|بنی‌امیه]] فاصله بگیرند و به [[بنی‌هاشم]] متمایل و علاقه‌مند کنند. پیروان عبدالله‌ هاشمی به «هاشمیه» معروف‌اند. هاشمیه شعبه‌ای از کیسانیه است.
ابن‌عبدالبر می‌گوید «ابوهاشم، دانشمند به تمام مذاهب و مکتب‌ها بود، او عالم به فنون علم و حدیث بود.»<ref>ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۶</ref>او مبلغان و داعیان خود را مخفیانه میان مردم می‌فرستاد تا آنان را از بنی‌امیه دور سازند و ایشان را به بنی‌هاشم متمایل و علاقه‌مند کنند. پیروان عبدالله‌ هاشمی به «هاشمیه» معروفند و‌ هاشمیه خود شعبه‌ای از کیسانیه است. آنان معتقدند که عبدالله نمرده است.


==اعتقادات==
== اعتقادات ==
هاشمیه معتقدند که براى هر ظاهرى باطنى و براى هر شخصى روحى و براى هر تنزيلى تأويلى و براى هر مثالى از آن عالم در اين جهان حقيقتى است و تمام اسرار و احکام گیتی در انسان جمع می باشد.آن علوم را حضرت على (ع) كشف کرده و پس از او به فرزندش محمد حنفيه رسيده و بعد از وى به ابو هاشم منتقل گرديده است و بعد از ابو هاشم شيعيان به پنج فرقه تقسیم شده اند. سخنان برخی از این فرقه ها از قرار ذیل است.
هاشمیه معتقدند که ابوهاشم عبدالله ابن محمد نمرده است. می‌گویند که برای هر ظاهری باطنی و برای هر شخصی روحی و برای هر تنزیلی تأویلی و برای هر مثالی از آن عالم در این جهان حقیقتی است و تمام اسرار و احکام گیتی در انسان جمع می‌باشد. آن علوم را [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیه‌السلام)]] كشف کرده و باور دارند که پس از حضرت، به فرزندش محمد حنفیه و بعد از وی به ابوهاشم منتقل گردیده است و بعد از ابوهاشم شیعیان به پنج فرقه تقسیم شده‌اند. سخنان برخی از این فرقه‌ها از قرار ذیل است.
1. گروهی معتقدند که ابو هاشم هنگام بازگشت از شام در بلقاء ناحيه‏اى در اردن كه امروز آن را سلط گويند، از دنیا رفته و امامت از او به وصيت به محمد بن عبد الله بن عباس بن عبد المطلب منتقل شد و اين وصيت هم چنان در فرزندان او مى‏گشت تا به ابراهيم امام و برادرش عبد الله سفاح نخستين خليفه بنى العباس رسيد.2.گروهی معتقدند که پس از مرگ ابو هاشم، امامت او به وصيت به على بن محمد حنفيه و بعد از او به پسرش حسن انتقال يافت و امامت از بنى حنفيه بيرون نيست.3. گروهی معتقدند که ابو هاشم امامت را به وصيت به عبد الله بن عمرو بن حرب كندى سپرد و از آن پس امامت از بنى هاشم بيرون رفت و روح ابو هاشم در عبد الله حلول كرد و پس از او امامت به عبد الله بن‏ معاويه بن عبد الله بن جعفر بن أبي طالب رسيد.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 463 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>
1. گروهی معتقدند که ابوهاشم هنگام بازگشت از شام در بلقاء ناحیه‏ ای در [[اردن]] كه امروز آن را سلط گویند، از دنیا رفته و امامت از او به وصیت به محمد بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب منتقل شده و این وصیت هم چنان در فرزندان او می‏‌گشت تا به ابراهیم امام و برادرش عبدالله سفاح نخستین خلیفه [[عباسیان|بنی العباس]] رسیده است.2.گروهی معتقدند که پس از مرگ ابوهاشم، امامت او به وصیت به علی بن محمد حنفیه و بعد از او به پسرش حسن انتقال یافته و امامت از بنی‌حنفیه خارج نمی‌شود.3. گروهی معتقدند که ابوهاشم امامت را به وصیت به عبدالله بن عمرو بن حرب كندی سپرد و از آن پس امامت از بنی‌هاشم بیرون رفت و روح ابوهاشم در عبدالله حلول كرد و پس از او امامت به عبدالله بن‏ معاویه بن عبدالله بن جعفر بن أبی‌طالب رسید.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 463 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>


==فرقه های منتسب به هاشمیه==
== فرقه‌های منتسب به هاشمیه ==
در منابع ملل و نحل و نیز مصادر فرقه‌شناسی، گروه‌هایی به ابوهاشم منتسب شده است که البته نمی‌تواند گزارش دقیقی باشد.


در منابع ملل و نحل و نیز مصادر فرقه شناسی گروه هایی به ابوهاشم منتسب شده است که البته نمی تواند گزارش های دقیقی باشد.  
=== کیسانیه ===
کیسانیه معتقد بودند که ابوهاشم امامت را به برادر خود علی بن محمد حنفیه سپرد و به او وصیت کرد. همچنین معتقد بودند که علی بن محمد به پسرش حسن و او به فرزندش علی و علی به فرزندش حسن وصیت کرد و اینان یکی پس از دیگری امام بودند. به اعتقاد ایشان، امامت همواره در فرزندان محمد حنفیه باقی خواهد بود تا مهدی قائم ظهور کند. سعد اشعری ایشان را کیسانیه خُلّص یا خالص می‌نامد.<ref>ابوحاتم رازی، احمد، الزینة، ج۳،ص 297</ref>


===کیسانیه===
=== جناحیه یا طیاریه ===
کیسانیه معتقد بودند که ابوهاشم امامت را به برادر خود علی بن محمد حنفیه سپرد و به او وصیت کرد. همچنین معتقد بودند که علی بن محمد به پسرش حسن و او به فرزندش علی و علی به فرزندش حسن وصیت کرد و اینان یکی پس از دیگری امام بودند.به اعتقاد ایشان، امامت همواره در فرزندان محمد حنفیه باقی خواهد بود تا مهدی قائم ظهور کند. سعد اشعری ایشان را کیسانیه خُلّص یا خالص می‌نامد.
این فرقه پس از ابوهاشم به وصیت و امامت عبدالله بن معاویة بن عبدالله بن جعفر طیار معتقد شدند و گفتند عبدالله به‌عنوان امام، وصی ابوهاشم شد. معتقد بودند که آن روح الهی که در تمامی پیامبران تا [[حضرت محمد]](صلی‌الله علیه و آله)، یکی پس از دیگری حلول کرده و از [[نبی اکرم]] (صلی‌الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه‌السلام) رسیده و پس از آن در محمد حنفیه و سپس در ابوهاشم و سر انجام در عبدالله بن معاویه حلول کرده است.<ref>قاضی نعمان، الارجوزه، ص۲۳۲،</ref><ref>ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، ج۳،ص 298</ref>
 
<ref>ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، ج۳،ص 297</ref>
 
===جناحیه یا طیاریه===
این فرقه پس از ابوهاشم به وصیت و امامت عبدالله بن معاویة بن عبدالله بن جعفر طیار معتقد شدند و گفتند عبدالله به‌عنوان امام، وصی ابوهاشم شد. و می گفتند آن روح الهی که در تمامی پیامبران تا حضرت محمد(ص)، یکی پس از دیگری حلول کرده و از نبی اکرم (ص) به حضرت علی (ع)، پس از آن در محمد حنفیه و سپس ابوهاشم حلول و سپس در عبدالله بن معاویه حلول کرده است.<ref>قاضی نعمان، الارجوزه، ص۲۳۲،</ref><ref>ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، ج۳،ص 298</ref>
   
   
===بنی‌عباس===
=== بنی‌عباس ===
بنی‌عباس و طرفداران آنان معتقد بودند که ابوهاشم در سال ۹۸ ق پس از بازگشت از نزد سلیمان بن عبداللملک، خلیفه مروانی در شام و اطلاع از مسموم شدن خود، به حمیمه نزد محمدبن‌علی، نوه ابن‌عباس رفت، و او را وصی خود و امام بنی‌هاشم قرار داد. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ص۸۰</ref> <ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۷.</ref>
بنی‌عباس و طرفداران آنان معتقد بودند که ابوهاشم در سال ۹۸ ق پس از بازگشت از نزد سلیمان بن عبداللملک خلیفه مروانی در شام و اطلاع از مسموم شدن خود؛ به حمیمه نزد محمدبن‌علی نوه ابن‌عباس رفت و او را وصی خود و امام بنی‌هاشم قرار داد. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ص۸۰</ref> <ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۷.</ref>


===حربیه===
=== حربیه ===
گروهی دیگر پس از ابوهاشم به امامت عبدالله بن عمرو بن حرب کِندی معتقد شدند که به حربیه معروف شدند. اینان قائل به تناسخ بوده و معتقد بودند که امامت برای علی(ع)، سپس حسن(ع)، آنگاه برای حسین (ع) و پس از آن برای محمد حنفیه است و روح خداوند در روح هریک از ایشان حلول کرده تا در فرزند محمد حنفیه، ابوهاشم حلول کرده است. ابوهاشم خودش به عبدالله بن عمرو وصیت کرده و روح او در عبدالله حلول کرده است تا آنکه محمد حنفیه خروج کرده و قیام کند.<ref>قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۲۰(۲)، ص۱۷۸</ref> <ref>بغدادی، ص۱۴۹.</ref>
گروهی دیگر پس از ابوهاشم به امامت عبدالله بن عمرو بن حرب کِندی معتقد و به [[حربیه]] معروف شدند. اینان قائل به تناسخ بوده و معتقد بودند که امامت برای علی(علیه‌السلام)، سپس حسن(علیه‌السلام)، آنگاه برای حسین (علیه‌السلام) و پس از آن برای محمد حنفیه است و روح خداوند در وجود هریک از ایشان حلول کرده و سپس به ابوهاشم فرزند محمد حنفیه، رسیده است و ابوهاشم به عبدالله بن عمرو وصیت کرده و روح او در عبدالله حلول کرده است تا آن که محمد حنفیه قیام کند.<ref>قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۲۰(۲)، ص۱۷۸</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، ص۱۴۹.</ref>


===بیانیه===
=== بیانیه ===
این گروه از غالیان مشهور شیعی بوده و به شخصی به نام بیان بن سمعان نَهدی وابستگی داشتند. بنابر گزارش سعد اشعری، گروهی از آنان به امامت ابوهاشم پس از پدرش که به نظر آنان غیبت کرده، باور داشتند و معتقد بودند که ابوهاشم منصب وصایت را پس از پدر عهده‌دار بوده است و هرگاه ابوهاشم وفات کند، امامت به اصل یعنی محمد بن حنفیه باز می‌گردد. ابوهاشم امام صامت و محمد حنفیه امام ناطق است در حالی که سعد اشعری این عقیده را به پیروان ابوعمره از مختاریه منسوب می‌دارد.<ref>اشعری، سعد، ص۲۳.</ref>
این گروه؛ از غالیان مشهور شیعی بوده و به شخصی به نام بیان بن سمعان نَهدی وابستگی داشتند. بنابر گزارش سعد اشعری، گروهی از آنان به امامت ابوهاشم باور داشتند زیرا معتقد بودند که پدر ابوهاشم بعد از غیبت منصب امامت را به فرزندش ابوهاشم سپرده است و بعد از آن هر گاه ابوهاشم وفات کند، امامت به اصل یعنی محمد بن حنفیه باز می‌گردد. ابوهاشم امام صامت و محمد حنفیه امام ناطق است در حالی که سعد اشعری این عقیده را به پیروان ابوعمره از مختاریه منسوب می‌دارد.<ref>اشعری، سعد، ص۲۳.</ref>
در عین حال سعد اشعری گزارش می‌کند که بیان بن سمعان، خود مدعی بود که ابوهاشم به او وصیت کرده و از این رو گروهی از کیسانیان به گرویدند.<ref>اشعری، سعد، ص۳۴-۳۵</ref>.همچنین سعد اشعری می‌گوید که گروهی از بیانیه، چنین باور داشتند که مهدی قائم، همان ابوهاشم است که وفات کرد اما باز می‌گردد و قیام کرده و زمین را مالک می‌شود. اینان معتقد بودند که ابوهاشم، بیان بن سمعان را به عنوان نبی معرفی کرده و چنین عقیده داشتند که بیان پس از وفات ابوهاشم ادعای نبوت کرد.<ref>اشعری، سعد، ص۳۷.</ref>
در عین حال سعد اشعری گزارش می‌کند که بیان بن سمعان، خود مدعی بود که ابوهاشم به او وصیت کرده و از این رو گروهی از کیسانیان به وی گرویدند.<ref>اشعری، سعد، ص۳۴-۳۵</ref>.وی اضافه می‌کند که گروهی از بیانیه، چنین باور داشتند که مهدی قائم، همان ابوهاشم است که وفات کرده است، اما باز می‌گردد و قیام می‌کند و مالک زمین می‌شود. اینان معتقد بودند که ابوهاشم، بیان بن سمعان را به عنوان نبی معرفی کرده و چنین عقیده داشتند که بیان پس از وفات ابوهاشم، ادعای نبوت کرد.<ref>اشعری، سعد، ص۳۷.</ref>


===امامت علی‌بن‌حسین(ع)===
=== امامت علی‌بن‌حسین(علیه‌السلام) ===
گروه دیگر امامت را پس از ابوهاشم، حق مسلم علی بن حسین زین العابدین(ع) می‌دانستند و او را جانشین ابوهاشم در امر امامت می‌پنداشتند.<ref>اشعری، سعد، ص۳۵</ref>اساساً گروهی از کیسانیه پس از مرگ محمد حنفیه، امامت را حق علی بن حسین زین العابدین(ع) می‌دانستند.<ref>بغدادی، ص۲۷.
گروه دیگر امامت را پس از ابوهاشم، حق مسلم علی بن حسین زین‌العابدین(علیه‌السلام) می‌دانستند و او را جانشین ابوهاشم در امر امامت می‌پنداشتند.<ref>اشعری، سعد، ص۳۵</ref>اساساً گروهی از کیسانیه پس از مرگ محمد حنفیه، امامت را حق علی بن حسین زین‌العابدین(علیه‌السلام) می‌دانستند.<ref>بغدادی عبدالقاهر، ص۲۷.
</ref>
</ref>


==پانویس==  
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده: کلام اسلامی]]
[[رده:فرق و مذاهب]]
[[رده: فرقه های دینی ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۵

هاشمیه‏ پیروان ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه بودند كه پس از او امامت را از آن فرزندان عباس بن عبدالمطلب می‌دانستند و مدعی بودند كه امام به همه امور عالم است و كسی كه امام را نشناسد مانند كسی است كه خدا را نشناخته است.

شرح حال

ابوهاشم عبدالله بن محمد بن علی بن ابی‌طالب هاشمی یکی از پیشوایان خاندان علوی در عصر مروانیان است. مادرش ام‌ولد و کنیزی به نام نائله بود.[۱] وی سیدی شریف عالمی شجاع، [۲] راوی احادیث‌ [۳] [۴]و ثقه‌ای جلیل‌القدر[۵]بود. از او با عنوان صاحب الشیعه، [۶] صاحب المعتزله [۷] [۸] و امام الکیسانیه[۹] و نیز «عبدالله الاکبر» یاد می‌کنند. [۱۰] ابن‌عبدالبر می‌گوید «ابوهاشم به تمام مذاهب و مکاتب آشنا و به فنون علم و حدیث عالم بود.»[۱۱]او مبلغان و داعیان خود را مخفیانه میان مردم می‌فرستاد تا از بنی‌امیه فاصله بگیرند و به بنی‌هاشم متمایل و علاقه‌مند کنند. پیروان عبدالله‌ هاشمی به «هاشمیه» معروف‌اند. هاشمیه شعبه‌ای از کیسانیه است.

اعتقادات

هاشمیه معتقدند که ابوهاشم عبدالله ابن محمد نمرده است. می‌گویند که برای هر ظاهری باطنی و برای هر شخصی روحی و برای هر تنزیلی تأویلی و برای هر مثالی از آن عالم در این جهان حقیقتی است و تمام اسرار و احکام گیتی در انسان جمع می‌باشد. آن علوم را حضرت علی (علیه‌السلام) كشف کرده و باور دارند که پس از حضرت، به فرزندش محمد حنفیه و بعد از وی به ابوهاشم منتقل گردیده است و بعد از ابوهاشم شیعیان به پنج فرقه تقسیم شده‌اند. سخنان برخی از این فرقه‌ها از قرار ذیل است. 1. گروهی معتقدند که ابوهاشم هنگام بازگشت از شام در بلقاء ناحیه‏ ای در اردن كه امروز آن را سلط گویند، از دنیا رفته و امامت از او به وصیت به محمد بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب منتقل شده و این وصیت هم چنان در فرزندان او می‏‌گشت تا به ابراهیم امام و برادرش عبدالله سفاح نخستین خلیفه بنی العباس رسیده است.2.گروهی معتقدند که پس از مرگ ابوهاشم، امامت او به وصیت به علی بن محمد حنفیه و بعد از او به پسرش حسن انتقال یافته و امامت از بنی‌حنفیه خارج نمی‌شود.3. گروهی معتقدند که ابوهاشم امامت را به وصیت به عبدالله بن عمرو بن حرب كندی سپرد و از آن پس امامت از بنی‌هاشم بیرون رفت و روح ابوهاشم در عبدالله حلول كرد و پس از او امامت به عبدالله بن‏ معاویه بن عبدالله بن جعفر بن أبی‌طالب رسید.[۱۲]

فرقه‌های منتسب به هاشمیه

در منابع ملل و نحل و نیز مصادر فرقه‌شناسی، گروه‌هایی به ابوهاشم منتسب شده است که البته نمی‌تواند گزارش دقیقی باشد.

کیسانیه

کیسانیه معتقد بودند که ابوهاشم امامت را به برادر خود علی بن محمد حنفیه سپرد و به او وصیت کرد. همچنین معتقد بودند که علی بن محمد به پسرش حسن و او به فرزندش علی و علی به فرزندش حسن وصیت کرد و اینان یکی پس از دیگری امام بودند. به اعتقاد ایشان، امامت همواره در فرزندان محمد حنفیه باقی خواهد بود تا مهدی قائم ظهور کند. سعد اشعری ایشان را کیسانیه خُلّص یا خالص می‌نامد.[۱۳]

جناحیه یا طیاریه

این فرقه پس از ابوهاشم به وصیت و امامت عبدالله بن معاویة بن عبدالله بن جعفر طیار معتقد شدند و گفتند عبدالله به‌عنوان امام، وصی ابوهاشم شد. معتقد بودند که آن روح الهی که در تمامی پیامبران تا حضرت محمد(صلی‌الله علیه و آله)، یکی پس از دیگری حلول کرده و از نبی اکرم (صلی‌الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه‌السلام) رسیده و پس از آن در محمد حنفیه و سپس در ابوهاشم و سر انجام در عبدالله بن معاویه حلول کرده است.[۱۴][۱۵]

بنی‌عباس

بنی‌عباس و طرفداران آنان معتقد بودند که ابوهاشم در سال ۹۸ ق پس از بازگشت از نزد سلیمان بن عبداللملک خلیفه مروانی در شام و اطلاع از مسموم شدن خود؛ به حمیمه نزد محمدبن‌علی نوه ابن‌عباس رفت و او را وصی خود و امام بنی‌هاشم قرار داد. [۱۶] [۱۷]

حربیه

گروهی دیگر پس از ابوهاشم به امامت عبدالله بن عمرو بن حرب کِندی معتقد و به حربیه معروف شدند. اینان قائل به تناسخ بوده و معتقد بودند که امامت برای علی(علیه‌السلام)، سپس حسن(علیه‌السلام)، آنگاه برای حسین (علیه‌السلام) و پس از آن برای محمد حنفیه است و روح خداوند در وجود هریک از ایشان حلول کرده و سپس به ابوهاشم فرزند محمد حنفیه، رسیده است و ابوهاشم به عبدالله بن عمرو وصیت کرده و روح او در عبدالله حلول کرده است تا آن که محمد حنفیه قیام کند.[۱۸] [۱۹]

بیانیه

این گروه؛ از غالیان مشهور شیعی بوده و به شخصی به نام بیان بن سمعان نَهدی وابستگی داشتند. بنابر گزارش سعد اشعری، گروهی از آنان به امامت ابوهاشم باور داشتند زیرا معتقد بودند که پدر ابوهاشم بعد از غیبت منصب امامت را به فرزندش ابوهاشم سپرده است و بعد از آن هر گاه ابوهاشم وفات کند، امامت به اصل یعنی محمد بن حنفیه باز می‌گردد. ابوهاشم امام صامت و محمد حنفیه امام ناطق است در حالی که سعد اشعری این عقیده را به پیروان ابوعمره از مختاریه منسوب می‌دارد.[۲۰] در عین حال سعد اشعری گزارش می‌کند که بیان بن سمعان، خود مدعی بود که ابوهاشم به او وصیت کرده و از این رو گروهی از کیسانیان به وی گرویدند.[۲۱].وی اضافه می‌کند که گروهی از بیانیه، چنین باور داشتند که مهدی قائم، همان ابوهاشم است که وفات کرده است، اما باز می‌گردد و قیام می‌کند و مالک زمین می‌شود. اینان معتقد بودند که ابوهاشم، بیان بن سمعان را به عنوان نبی معرفی کرده و چنین عقیده داشتند که بیان پس از وفات ابوهاشم، ادعای نبوت کرد.[۲۲]

امامت علی‌بن‌حسین(علیه‌السلام)

گروه دیگر امامت را پس از ابوهاشم، حق مسلم علی بن حسین زین‌العابدین(علیه‌السلام) می‌دانستند و او را جانشین ابوهاشم در امر امامت می‌پنداشتند.[۲۳]اساساً گروهی از کیسانیه پس از مرگ محمد حنفیه، امامت را حق علی بن حسین زین‌العابدین(علیه‌السلام) می‌دانستند.[۲۴]

پانویس

  1. بغدادی محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۷.
  2. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.
  3. بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، صص۳۲۷ - ۳۲۸
  4. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۱۱۲
  5. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۸۳.
  6. بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۸
  7. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.
  8. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ابن طقطقی، ص۱۶۶.
  9. ابن‌عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۳.
  10. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ص۱۶۶.
  11. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۶
  12. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 463 با ویرایش و اصلاح عبارات.
  13. ابوحاتم رازی، احمد، الزینة، ج۳،ص 297
  14. قاضی نعمان، الارجوزه، ص۲۳۲،
  15. ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، ج۳،ص 298
  16. بلاذری، انساب الاشراف، ص۸۰
  17. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۷.
  18. قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۲۰(۲)، ص۱۷۸
  19. بغدادی عبدالقاهر، ص۱۴۹.
  20. اشعری، سعد، ص۲۳.
  21. اشعری، سعد، ص۳۴-۳۵
  22. اشعری، سعد، ص۳۷.
  23. اشعری، سعد، ص۳۵
  24. بغدادی عبدالقاهر، ص۲۷.