۸۸٬۰۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| عقیده =غلاة شیعه | | عقیده =غلاة شیعه | ||
}} | }} | ||
'''بابکیه''' نام فرقهای از [[غلات| | '''بابکیه''' نام فرقهای از [[غلات|غُلاة]] شیعه منسوب به [[بابک خرم دین|بابک خُرّمدین]] مشهورترین پیشوای خُرّمدینان است. بابک در زبان پهلوی «پاپک» خونده میشود. | ||
== پیشینه بابکیه == | == پیشینه بابکیه == | ||
فرقه بابکیه از پیروان بابک خرّم دین میباشند | فرقه بابکیه از پیروان بابک خرّم دین میباشند<ref>اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص135</ref><ref> ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص148</ref><ref> اقبال عباس، خاندان نوبختی، ص251</ref><ref> مشکور محمد جواد، فرهنگ فِرَق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص85</ref><ref> شریف یحیی الامین، فرهنگ نامه فرقههای اسلامی، ص67</ref><ref> ابن ندیم، الفهرست، ص406و407</ref><ref>دیلمی محمد بن حسن، قواعد عقاید آل محمد فی الرد علی الباطنیة، ص34</ref><ref>حنفی عبدالمنعم، موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، ص147</ref>. اگرچه در برخی از کتابها، بابکیه از غلات شیعه دانسته شده است، اما با بررسی قیام بابکیان در تاریخ، درمییابیم که: | ||
1. بابکیان گروهی سیاسی بودند که بر ضدّ حکومت شورش کرده بودند. | 1. بابکیان گروهی سیاسی بودند که بر ضدّ حکومت شورش کرده بودند. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== اصل و نسب بابک == | == اصل و نسب بابک == | ||
از اصل و نسب بابک اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی وی را فرزندی نامشروع دانستهاند و برخی دیگر او را از نوادگان [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم خراسانی]] معرفی کردهاند. [[ابن ندیم]] مینویسد: «جاویدان بن شهرک (یا سهرک) که رئیس جاویدانیه (از خرمیه) بود، در راه برگشت از زنجان در ده بلال آباد در منزل مادر بابک اقامت میکند و در آنجا کاردانی بابک را میپسندد و وی را با اجازه مادرش با خود میبرد. پس از مدتی جاویدان از دنیا میرود و همسر او که عاشق بابک شده بود، به پیروان جاویدان میگوید روح وی در بابک حلول کرده و به جای جاویدان همسر وی میشود | از اصل و نسب بابک اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی وی را فرزندی نامشروع دانستهاند و برخی دیگر او را از نوادگان [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم خراسانی]] معرفی کردهاند. [[ابن ندیم]] مینویسد: «جاویدان بن شهرک (یا سهرک) که رئیس جاویدانیه (از خرمیه) بود، در راه برگشت از زنجان در ده بلال آباد در منزل مادر بابک اقامت میکند و در آنجا کاردانی بابک را میپسندد و وی را با اجازه مادرش با خود میبرد. پس از مدتی جاویدان از دنیا میرود و همسر او که عاشق بابک شده بود، به پیروان جاویدان میگوید روح وی در بابک حلول کرده و به جای جاویدان همسر وی میشود<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص 406</ref>. روایت دیگری نیز نقل شده است که پدر بابک از مردم مداین و روغنفروش بود و به [[آذربایجان]] رفت و در آن جا دلباخته زنی یک چشم شد و او را به زوجیت خود در آورد و بابک از آن زن به دنیا آمد. وی در یکی از سفرها که به کوه سبلان رفته بود، شخصی از پشت به او خنجری زد و بر اثر زخم خنجر درگذشت. پس از مرگش مادر بابک به دایگی میپرداخت تا این که بابک ده ساله و به گاوچرانی مشغول گشت و به خدمت شبلبنمنقی ازدی درآمد و ستوربان او شد و از غلامانش طنبور نواختن آموخت. بابک در ادامه از آن جا به تبریز رفت و دو سال نزد محمدبنرواد ازدی بود. سپس نزد مادرش بازگشت در حالیکه هجده سال از سن او گذشته بود. ابوالمعالی صاحب کتاب «بیان الادیان» مینویسد: زمانی که زندگی بر بابک و مادرش در اردبیل تنگ شد، راهی منطقه دیگر شده و در دهی که از آن محمدبنرواد الازدی بود ساکن شدند. اهل آن ده از مزدکیان و خرمدینان بودند و پیشوای ایشان، جاویدانبنشهرک بود. وی چون میدانست که بابک طنبور را به خوبی مینوازد، او را نزد خود نگاه داشت<ref> مشکورمحمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 84 با ویرایش و حذف و اضافات لازم در عبارات </ref>. | ||
== مبارزات == | == مبارزات == |