۲۱٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:محبت در قرآن.jpg|جایگزین=محبت در قرآن|بندانگشتی|محبت در قرآن]] | <div class="wikiInfo">[[پرونده:محبت در قرآن.jpg|جایگزین=محبت در قرآن|بندانگشتی|محبت در قرآن]] | ||
خط ۴۱: | خط ۱۵: | ||
'''«محبت»''' از واژههای قرآنی است و واژهٔ «حب» در مقابل واژهٔ «بغض» میباشد که دارای مراتب شدت و ضعف است. | '''«محبت»''' از واژههای قرآنی است و واژهٔ «حب» در مقابل واژهٔ «بغض» میباشد که دارای مراتب شدت و ضعف است. این حالت را همهٔ ما تجربه کردهایم که برخی چیزها را دوست داریم، اما این دوستداشتن چنان نیست که قلب ما را پر کند و همیشه در فکر آن باشیم؛ گاهی «محبت» به اندازهای شدید میشود که تمام قلب انسان را اشغال میکند و انسان به چیز دیگری جز متعلق محبت فکر نمیکند. | ||
[[قرآن]] | [[قرآن]] کریم در وصف مؤمنان میفرماید؛ «الَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِله» <ref>سورهٔ بقره:165</ref> و از جملهٔ نزدیکترین واژههایی که در مقولهٔ [[عشق]] یافت میشود. در ادب و فرهنگ فارسی، جلوهها و نمودهای عالی از توصیف، تحریک، و تشویق به داشتن محبت نسبت به دیگران فراوان یافت میشود.<br> | ||
= «محبت» در قرآن = | = «محبت» در قرآن = | ||
خط ۵۱: | خط ۲۵: | ||
== نمونه آیات «یحب» و «لا یحب» == | == نمونه آیات «یحب» و «لا یحب» == | ||
# خداوند متعال در سورهٔ صف آیهٔ 4 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ | # خداوند متعال در سورهٔ صف آیهٔ 4 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ»'''؛ همانا خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او صف در صف چنانكه گویى بنایى ریخته شده از سرباند جهاد مى كنند. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ بقره آیهٔ 195 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ | # خداوند متعال در سورهٔ بقره آیهٔ 195 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»'''؛ همانا خدا نیكوكاران را دوست میدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ بقره آیهٔ 222 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ | # خداوند متعال در سورهٔ بقره آیهٔ 222 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ»'''؛ همانا خدا توبهكنندگان و پاككنندگان روح را دوست میدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ آل عمران آیهٔ 134 میفرماید:'''«وَاللَّهُ | # خداوند متعال در سورهٔ آل عمران آیهٔ 134 میفرماید:'''«وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»'''؛ خدا نیكوكاران را دوست میدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ آل عمران آیهٔ 146 میفرماید:'''«وَاللَّهُ | # خداوند متعال در سورهٔ آل عمران آیهٔ 146 میفرماید:'''«وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ»'''؛ خدا صابرین را دوست میدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ آل عمران آیهٔ 159 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ | # خداوند متعال در سورهٔ آل عمران آیهٔ 159 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِینَ»'''؛ همانا خدا كسانی را كه توكّل میكنند، دوست دارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ مائده آیهٔ 13 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ | # خداوند متعال در سورهٔ مائده آیهٔ 13 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»'''؛ همانا خدا نیكوكاران را دوست میدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ مائده آیهٔ 42 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ | # خداوند متعال در سورهٔ مائده آیهٔ 42 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»'''؛ همانا خدا اهل قسط(عادلان) را دوست میدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ توبه آیهٔ 4 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ | # خداوند متعال در سورهٔ توبه آیهٔ 4 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»'''؛ همانا خدا پرهیزگاران را دوست میدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ توبه آیهٔ 7 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ | # خداوند متعال در سورهٔ توبه آیهٔ 7 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»'''؛ همانا خدا پرهیزگاران را دوست میدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ حجرات آیهٔ 9 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ | # خداوند متعال در سورهٔ حجرات آیهٔ 9 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»'''؛ همانا خدا اهل قسط(عادلان) را دوست میدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ ممتحنه آیهٔ 8 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ | # خداوند متعال در سورهٔ ممتحنه آیهٔ 8 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»'''؛ همانا خدا اهل قسط(عادلان) را دوست میدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ بقره آیهٔ 190 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا | # خداوند متعال در سورهٔ بقره آیهٔ 190 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»'''؛ قطعاً خدا متجاوزین را دوست نمیدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ نساء آیهٔ 36 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا | # خداوند متعال در سورهٔ نساء آیهٔ 36 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا»'''؛ چون قطعاً خدا، كسی كه متكبّر و فخرفروش باشد، دوست نمیدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ نساء آیهٔ 107 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا | # خداوند متعال در سورهٔ نساء آیهٔ 107 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِیمًا»'''؛ زیرا خدا افراد خیانتكار و گناهكار را دوست نمیدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ مائده آیهٔ 87 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا | # خداوند متعال در سورهٔ مائده آیهٔ 87 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»'''؛ قطعاً خدا متجاوزین را دوست ندارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ انفال آیهٔ 58 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا | # خداوند متعال در سورهٔ انفال آیهٔ 58 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْخَائِنِینَ»'''؛ قطعاً خدا افراد خائن را دوست نمیدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ حج آیهٔ 38 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا | # خداوند متعال در سورهٔ حج آیهٔ 38 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ»'''؛ حتماً خدا هیچ خیانتكار ناشكری را دوست ندارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ قصص آیهٔ 76 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا | # خداوند متعال در سورهٔ قصص آیهٔ 76 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ»'''؛ قطعاً خدا شادهای (به زخارف دنیا را) دوست ندارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ قصص آیهٔ 77 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا | # خداوند متعال در سورهٔ قصص آیهٔ 77 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ»'''؛ قطعاً خدا فسادكنندگان را دوست نمیدارد. | ||
# | # | ||
# خداوند متعال در سورهٔ لقمان آیهٔ 18 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا | # خداوند متعال در سورهٔ لقمان آیهٔ 18 میفرماید:'''«إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»'''؛ قطعاً خدا هیچ متكبّر مغروری را دوست نمیدارد. | ||
# | # | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۱۱: | ||
دلیل دوستی متقابل خداوند نیز روشن است؛ زیرا او وجودی است از هر نظر کامل و بیپایان و به هر موجودی که در مسیر تکامل گام بردارد، بر اثر سنخیت، پیوند محبتخواهد داشت»<ref>تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۱۳.</ref>. | دلیل دوستی متقابل خداوند نیز روشن است؛ زیرا او وجودی است از هر نظر کامل و بیپایان و به هر موجودی که در مسیر تکامل گام بردارد، بر اثر سنخیت، پیوند محبتخواهد داشت»<ref>تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۱۳.</ref>. | ||
و هرچه این پیوند قویتر باشد، انسان را به سوی «محبوب» میکشاند؛ مخصوصا محبتی که انگیزه آن کمال محبوب است، احساس این کمال سبب میشود که انسان سعی کند خود را به آن مبدا کمال و اجرای خواستههای او نزدیکتر گرداند. <ref>تفسیر نمونه؛ ج۱۵، ص۱۳۸.</ref> | و هرچه این پیوند قویتر باشد، انسان را به سوی «محبوب» میکشاند؛ مخصوصا محبتی که انگیزه آن کمال محبوب است، احساس این کمال سبب میشود که انسان سعی کند خود را به آن مبدا کمال و اجرای خواستههای او نزدیکتر گرداند. <ref>تفسیر نمونه؛ ج۱۵، ص۱۳۸.</ref>. | ||
در حدیثی از [[امام صادق]] علیه السلام آمده است که فرمود: «هیچکس ایمانش به خدا خالص نمیشود مگر آن زمانی که خداوند در نظرش محبوبتر از جانش و پدر و مادر و فرزند و خانواده و مالش باشد».<ref>سفینةالبحار، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. | در حدیثی از [[امام صادق]] علیه السلام آمده است که فرمود: «هیچکس ایمانش به خدا خالص نمیشود مگر آن زمانی که خداوند در نظرش محبوبتر از جانش و پدر و مادر و فرزند و خانواده و مالش باشد».<ref>سفینةالبحار، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۱۹: | ||
انسان غذا را دوست دارد و به سوی آن میرود، میخوهد نقصی را که در خود به واسطه گرسنگی احساس میکند، رفع نماید. کسی هم که دوست خود را میجوید برای انس گرفتن با او و رفع تنهایی خود میباشد. | انسان غذا را دوست دارد و به سوی آن میرود، میخوهد نقصی را که در خود به واسطه گرسنگی احساس میکند، رفع نماید. کسی هم که دوست خود را میجوید برای انس گرفتن با او و رفع تنهایی خود میباشد. | ||
پس بندهای که راه محبت الهی را طی میکند، آرزویی جز آنکه خداوند او را دوست داشته باشد، ندارد. او میخواهد چنانکه خدا را دوست دارد، خدا هم او را دوست داشته باشد و چنانکه او برای خداست، خدا هم برای او باشد. اما سخن در اینجاست که خدای متعال هر محبتی را لایق خود محسوب نمیدارد، بلکه محبتی را لایق خود میداند که صادق باشد و بنده صراط توحید را (به آن اندازهای که در ادراکش میگنجد) طی کند و متدین به دین توحید و اسلام شود؛ همان اسلامی که تمام انبیا و سفرای الهی به آن دعوت کرده و در آخرین دین آسمانی یعنی «اسلام» به نحو احسن و اکمل بیان شده است. | پس بندهای که راه محبت الهی را طی میکند، آرزویی جز آنکه خداوند او را دوست داشته باشد، ندارد. او میخواهد چنانکه خدا را دوست دارد، خدا هم او را دوست داشته باشد و چنانکه او برای خداست، خدا هم برای او باشد. اما سخن در اینجاست که خدای متعال هر محبتی را لایق خود محسوب نمیدارد، بلکه محبتی را لایق خود میداند که صادق باشد و بنده صراط توحید را (به آن اندازهای که در ادراکش میگنجد) طی کند و متدین به دین توحید و اسلام شود؛ همان اسلامی که تمام انبیا و سفرای الهی به آن دعوت کرده و در آخرین دین آسمانی یعنی «اسلام» به نحو احسن و اکمل بیان شده است. | ||
خود پیامبر اکرم (ص) راهی را که در طریق توحید و اخلاص طی کرده است، معرفی نموده که راه من دعوت به سوی خداوند از روی بصیرت کامل و اخلاص بدون شرک میباشد، پس راه پیامبر دعوت به سوی حق و اخلاص است و تابعین او هم چنان خواهند بود. | خود پیامبر اکرم(ص) راهی را که در طریق توحید و اخلاص طی کرده است، معرفی نموده که راه من دعوت به سوی خداوند از روی بصیرت کامل و اخلاص بدون شرک میباشد، پس راه پیامبر دعوت به سوی حق و اخلاص است و تابعین او هم چنان خواهند بود. | ||
خدای متعال هم بیان داشته که شریعت این پیامبر، آیینهٔ تمامنمای همان راه؛ یعنی «دعوت به سوی حق و اخلاص» میباشد که بر پایهٔ اخلاص و حب خداوند پایهگذاری شده است <ref>ترجمه تفسیر المیزان، استاد عبدالکریم نیری بروجردی، ج۳، ص۲۸۹ - ۲۸۸.</ref>. | خدای متعال هم بیان داشته که شریعت این پیامبر، آیینهٔ تمامنمای همان راه؛ یعنی «دعوت به سوی حق و اخلاص» میباشد که بر پایهٔ اخلاص و حب خداوند پایهگذاری شده است <ref>ترجمه تفسیر المیزان، استاد عبدالکریم نیری بروجردی، ج۳، ص۲۸۹ - ۲۸۸.</ref>. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۴۳: | ||
== مراتب «محبت» == | == مراتب «محبت» == | ||
یکی از تقسیمات محبت، تقسیم آن بر اساس شدت و ضعف است. این حالت را همهٔ ما تجربه کردهایم که برخی چیزها را دوست داریم، اما این دوستداشتن چنان نیست که قلب ما را اشغال کند و همیشه در فکر آنها باشیم. همین اندازه که آنها را ببینیم، خوشمان میآید، از آنها نفرت نداریم و دوست داریم با آنها انس بگیریم. ولی گاهی محبت به اندازهای شدید میشود که تمام قلب انسان را اشغال میکند و انسان به چیز دیگری جز متعلق محبت فکر نمیکند. | |||
قرآن | قرآن کریم در وصف مؤمنان میفرماید؛ «الَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ ؛ محبت مؤمنان نسبت به خدا شدیدتر است». شدت در مقابل ضعف است و وقتی کسانی محبت شان به خدا شدیدتر است، محبت شان به چیزهای دیگر ضعیفتر میشود. | ||
اگر در | اگر در یک لیوان آب باشد، دیگر جای چیز دیگری در آن نیست و چنانچه چیز دیگری روی آن بریزند و مثلا سنگینتر باشد، آبِ لیوان بیرون میریزد؛ ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ . انسان یک دل دارد. اگر محبتی کل دل را اشغال کرد، دیگر جایی برای چیز دیگر نمیماند. اگر دو چیز در دل جا بگیرد، هر کدام بیشتر باشد، جای بیشتری میگیرد، و وقتی یکی شدت پیدا کند دیگری ضعیفتر میشود. | ||
=== عوامل شدت «محبت» === | === عوامل شدت «محبت» === | ||
حال | حال این پرسش مطرح میشود که چگونه محبت نسبت به چیزی شدید و نسبت به چیز دیگری ضعیف میشود؟ چرا دو نفر نسبت به شخص سوم دو نوع محبت دارند و حتى ممکن است یکی محبت و دیگری بغض داشته باشد؟ به عنوان مثال، برادر تنی حضرت یوسف که با او از یک مادر بود، نسبت به او مقداری محبت داشت، ولی برادران دیگر از روی حسد به او محبتی نداشتند و حتی حاضر شدند او را نابود کنند. علت حسدشان نیز این بود که گفتند: لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا؛ چون پدر ما یوسف و برادرش را بیشتر از ما دوست میدارد، باید نابودش کنیم! برای یافتن علت اینگونه تفاوتها باید ببینیم محبت چگونه شکل میگیرد و چه چیزهایی در پیدایش آن دخالت دارد. | ||
گفتیم برای پیدایش محبت، باید فرد در محبوب امتیاز یا کمالی درک کند؛ بنابراین باید در متعلق محبت کمالی وجود داشته باشد، ولی ممکن است کسی کمالی داشته باشد، اما دیگران از آن بیخبر باشند، پس باید طرف مقابل نیز این کمال را در او درک کند. | |||
روشن است که شناخت در | روشن است که شناخت در پیدایش محبت تأثیر دارد و هرچه شناخت قویتر باشد، محبت نیز قویتر خواهد بود. همچنین هر چه کمال شدت بیشتری داشته باشد، محبت بیشتری را جذب میکند. بنابراین یکی از عواملی که موجب اختلاف مراتب محبت میشود، اختلاف مرتبه کمالی است که در محبوب وجود دارد، و دومین عامل، اختلاف شناخت محب نسبت به کمال محبوب است. البته علاوه بر شناخت، باید این صفت را کمال بداند، وگرنه اگر این صفت را امتیاز نداند، به صاحب این صفت علاقهمند نمیشود. افراد متدین از آنجهت که تقوا را موجب امتیاز میدانند، انسان باتقوا را دوست دارند، ولی فاسقانی که تقوا را فضیلت نمیدانند عملکرد انسان باتقوا را نفهمی و جهالت میدانند. بعد از همه اینها باید تمرکز نیز پیدا کند و هر قدر انسان در کمال چیزی بیشتر تمرکز پیدا کند، محبتش به آن بیشتر میشود. نور خورشید بهطور طبیعی کاغذ را نمیسوزاند، اما وقتی بهوسیله ذرهبین متمرکز شود حرارت ایجاد میکند و موجب سوختن میشود. وقتی روح هم کاملا در فضیلتی متمرکز شود، محبت شدت پیدا میکند و کار به شیفتگی، مراتب بالای عشق و... میکشد. | ||
از آنچه | از آنچه گفتیم روشن میشود که هر کدام از این عوامل شدت یا ضعف پیدا کنند، محبت نیز شدت یا ضعف پیدا میکند. یکی از جاهایی که به سادگی میتوان میزان محبت نسبت به مسائل مختلف را اندازهگیری کرد، هنگام تزاحم لوازم محبت است. اگر دو دوست همزمان از فردی دعوت کنند و او بلافاصله یکی را ترجیح دهد، معلوم میشود که او را بیشتر دوست دارد. حتی کودکان نیز از رفتار پدر و مادر میفهمند که آنها کدام فرزند را بیشتر دوست دارند؛ از اینرو پدر و مادر باید خودشان را کنترل کنند که فرزندان احساس تبعیض نکنند وگرنه مقدمات حسد، آزار و اذیت فراهم میشود. | ||
خداوند | خداوند میفرماید: قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِیرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ.<ref>سورهٔ توبه آیهٔ 24</ref> در این آیه، پدر، مادر، فرزندان، خواهرها، برادرها، خویشان، کاخها، تجارتخانهها و مالالتجارهها در یک کفه است، و خداوند و جهاد در کفه دیگر. خداوند میفرماید: کدام یک را دوستتر دارید؟ بسیاری از ما میگوییم خدا را بیشتر دوست داریم، اما هنگامی که انسان سر دو راهی قرار بگیرد، معلوم میشود که کدام را بیشتر دوست میدارد. اکنون که جنگ و جبههای در کار نیست، همه ما میتوانیم ادعا کنیم که البته ما خدا و جهاد را از همه چیز بیشتر دوست داریم، اما در شرایط جنگ است که صدق این گفته آشکار میشود. اگر به جهاد رفتم معلوم میشود خدا را بیشتر دوست دارم، اما اگر عذر آوردم معلوم میشود که چیزهای دیگر را بیشتر دوست دارم. | ||
بنابراین یکی از نشانههای شدت دوستی این است که برای آن مایه بگذاریم همانگونه که در زیارتنامهها میخوانیم: بابی انتم وامی ونفسی واهلی ومالی وولدی، میگوییم همه چیزمان فدای شما، اما چقدر باورمان است و حاضریم که در عمل نشان دهیم خدا و اولیای او را از مال و جانمان بیشتر دوست داریم؟! | |||
== رابطهٔ | == رابطهٔ یاد خدا با «محبت» او == | ||
گفتیم باید توجه را منعطف به محبوب کرد تا این حالت به صورت یک محبت ثابت درآید. وگرنه لذت زودگذری است که پس از مدتی به فراموشی سپرده میشود. محبت ثابت بدون فراموشی بسته به مقدار توجه انسان به محبوب است و توجه و یاد بیشتر موجب محبت بیشتر میشود. ابتدا محبت باعث یاد میشود، اگر انسان با اختیار یاد را ادامه داد، محبت بیشتر میشود و محبت بیشتر موجب یاد بیشتر میشود، همانطور که ممکن است انسان خودش را از یاد محبوب منصرف کند و کمکم از فروغ محبت بکاهد. از همین جا دلیل تأکید قرآن و روایات بر یاد خدا روشن میشود؛ وَاذْكُرُواْ اللّهَ كَثِیرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلَحُونَ. این تأکیدها بیجهت نیست. هر گفتنی، تأثیری روی قلب میگذارد و توجه را بیشتر به خداوند معطوف میکند. هر بار تکرار ـ قوی یا ضعیف ـ توجه دیگری به دنبال دارد، و اگر انسان موفق شود که همیشه یاد ثابتی نسبت به خدای متعال داشته باشد، محبتش دوام بیشتری پیدا میکند. | |||
گفتیم یکی از چیزهایی که موجب زیاد شدن «محبت» میشود، توجه به بیشتر بودن کمال محبوب است. در عالم چه چیزی میتوانیم پیدا کنیم که کمالش بیش از خدا باشد؟! همه میدانیم که آنچه در عالم وجود دارد با یک امر خدا بهوجود آمده است؛ إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَیَكُونُ. از آن منبع بینهایت پرتوی تابیده و همهٔ این عالم پیدا شده است؛ وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ. وگرنه همه زیباییهای این عالم، با زیبایی خداوند متعال طرف نسبت نیست. | |||
== کسب «محبت» خدا == | == کسب «محبت» خدا == | ||
راه ساده تر کسب «محبت» خدا، | راه ساده تر کسب «محبت» خدا، این است که محبت با واسطه کسب کنیم و آن راهی است که در روایات بسیاری ذکر شده است که همه به دو [[حدیث قدسی]] منتهی میشوند؛ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى علیهالسلام أَحْبِبْنِی وَ حَبِّبْنِی إِلَى خَلْقِی خدای متعال به حضرت موسی وحی کرد که یا موسی مرا دوست بدار و کاری کن که مردم نیز مرا دوست بدارند! حضرت موسی عرض کرد: خدایا تو میدانی که من هیچ کس را همانند تو دوست نمیدارم. تو محبوبترین موجود نزد من هستی، اما دلهای مردم که دست من نیست. چگونه آنها را محب تو قرار بدهم؟ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ: فَذَكِّرْهُمْ نِعْمَتِی وَ آلَائِی؛ خداوند فرمود: نعمتهای من را به یادشان بیاور. آنها بهگونهای خلق شدهاند که وقتی بدانند کسی به آنها محبت کرده، دوستش میدارند.<br> | ||
محبت بلاواسطه به خدا در همان | محبت بلاواسطه به خدا در همان حدی که برای مخلوق ممکن است، معرفت شهودی شخص پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین به خداوند است. امکان این معرفت را میفهمیم و میدانیم بالاترین مرتبه معرفت را اینها داشتند. انتظار اینکه ما چنین محبتی پیدا کنیم، انتظار بهجایی نیست. این خلعت بر اندام ما راست نمیآید و خیلی فاصله داریم، اما دستکم وجدان انسان بهگونهای است که نسبت به کسی که به او خدمتی کرده، احساس محبت دارد. هرگاه او را میبیند میخواهد قدردانی کند. به خصوص اگر این خدمت در هنگام گرفتاری باشد، تا انسان زنده است فراموشش نمیکند. این فطری انسان است و خداوند درونمایه آن را در همهٔ انسانها قرار داده است که اگر بدانند کسی صادقانه به آنها محبت میکند و توقع عوضی از آنها ندارد، دوستش میدارند. خدا به حضرت موسی میفرماید: نعمتهای من را به یاد مردم بیاور! علت اینکه مردم آن اندازهای که میدانند و میتوانند مرا دوست نمیدارند، این است که به نعمتهای من توجه ندارند. گفتیم شرط آخر پیدایش محبت این است که توجه داشته باشیم. هر قدر در شناختن نعمتهای خدا بیشتر بکوشیم، ارزش آنها را بهتر درک کنیم و بفهمیم این نعمتها را خدا مجانی از سر لطف، کرم و محبتش به ما داده، محبتمان نسبت به او بیشتر میشود. | ||