سید محمدحسین طباطبایی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۸: خط ۵۸:
==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
سید محمدحسین طباطبایی معروف به علامه طباطبایی در سال ۱۲۸۱ شمسی در تبریز متولد شد، در پنج سالگی مادر و در ۹ سالگی پدر خود را از دست داد؛ وصی پدر، او و تنها برادرش [[محمدحسن]] را برای تحصیل به مکتب فرستاد، تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از سال ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ شمسی فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند.
سید محمدحسین طباطبایی معروف به علامه طباطبایی در سال ۱۲۸۱ شمسی در تبریز متولد شد، در پنج سالگی مادر و در ۹ سالگی پدر خود را از دست داد؛ وصی پدر، او و تنها برادرش [[محمدحسن]] را برای تحصیل به مکتب فرستاد، تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از سال ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ شمسی فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند.
سید محمد حسین به مدت شش سال پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می‌شد آثاری چون [[گلستان]]، [[بوستان]] و … را فراگرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر [[میرزا علینقی خطاط]] به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت؛ چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقۀ وافر ایشان پاسخ گوید به همین دلیل به [[مدرسۀ طالبیۀ تبریز]] وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ شمسی مشغول فراگیری دانش‌‌های مختلف اسلامی شد.<br>
سید محمد حسین به مدت شش سال پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می‌شد آثاری چون گلستان، بوستان و … را فراگرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر [[میرزا علینقی خطاط]] به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت؛ چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقۀ وافر ایشان پاسخ گوید به همین دلیل به مدرسۀ طالبیۀ تبریز وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ شمسی مشغول فراگیری دانش‌‌های مختلف اسلامی شد.<br>
خود ایشان دربارۀ دوران تحصیلش نوشته‌است:  
خود ایشان دربارۀ دوران تحصیلش نوشته‌است:  
«در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقۀ زیادی به ادامۀ تحصیل نداشتم و از این رو هر چه می‌خواندم، نمی‌‌فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده، عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به طوری که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریبا هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، برابر می‌‌پنداشتم.<br>
«در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقۀ زیادی به ادامۀ تحصیل نداشتم و از این رو هر چه می‌خواندم، نمی‌‌فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده، عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به طوری که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریبا هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، برابر می‌‌پنداشتم.<br>
خط ۶۴: خط ۶۴:


===مهاجرت به نجف===
===مهاجرت به نجف===
علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسۀ طالبیۀ تبریز همراه برادرشان به [[نجف]] می‌روند و ۱۰ سال تمام در نجف به تحصیل علوم دینی و کمالات اخلاقی و معنوی مشغول می‌شوند. وی علوم ریاضی را در نجف اشرف نزد [[سید ابوالقاسم موسوی خوانساری]] نوه [[سید ابوالقاسم خوانساری]] فراگرفت. او دروس فقه و اصول را نزد استادانی چون محمد حسین نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی خواندند و مدت درس‌های فقه و اصول ایشان در مجموع ۱۰ سال بود.<br>
علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسۀ طالبیۀ تبریز همراه برادرشان به [[نجف]] می‌روند و ۱۰ سال تمام در نجف به تحصیل علوم دینی و کمالات اخلاقی و معنوی مشغول می‌شوند. وی علوم ریاضی را در نجف اشرف نزد سید ابوالقاسم موسوی خوانساری نوه سید ابوالقاسم خوانساری فراگرفت. او دروس فقه و اصول را نزد استادانی چون محمد حسین نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی خواندند و مدت درس‌های فقه و اصول ایشان در مجموع ۱۰ سال بود.<br>


استاد او در فلسفه حکیم متأله، [[سید حسین بادکوبه‌ای]] بود که سالیان دراز در نجف اشرف در معیت برادرش [[سید محمدحسن الهی طباطبایی]]، نزد او به درس و بحث مشغول بودند.
استاد او در فلسفه حکیم متأله، سید حسین بادکوبه‌ای بود که سالیان دراز در نجف اشرف در معیت برادرش سید محمدحسن الهی طباطبایی، نزد او به درس و بحث مشغول بودند.
و اما معارف الهیه و اخلاق و فقه الحدیث را نزد سیدعلی قاضی طباطبایی آموختند و در سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه تحت نظر و تعلیم و تربیت آن استاد کامل بودند. [[محمود امجد]] نقل می‌کند که «حال علامه، با شنیدن نام سید علی قاضی دگرگون می‌شد».
و اما معارف الهیه و اخلاق و فقه الحدیث را نزد سیدعلی قاضی طباطبایی آموختند و در سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه تحت نظر و تعلیم و تربیت آن استاد کامل بودند. محمود امجد نقل می‌کند که «حال علامه، با شنیدن نام سید علی قاضی دگرگون می‌شد».
سید احمد قاضی از قول علامه نقل می‌‌کند که: پس از ورودم به نجف به بارگاه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) رو کرده و از ایشان استمداد کردم. در پی آن آقای قاضی نزدم آمد و گفت: «شما به حضرت علی(ع) عرض حال کردید و ایشان مرا فرستاده‌اند. از این پس، هفته‌ای دو جلسه با هم خواهیم داشت» و در همان جلسه گفت: «اخلاصت را بیشتر کن و برای خدا درس بخوان. زبانت را هم بیشتر مراقبت نما».
سید احمد قاضی از قول علامه نقل می‌‌کند که: پس از ورودم به نجف به بارگاه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) رو کرده و از ایشان استمداد کردم. در پی آن آقای قاضی نزدم آمد و گفت: «شما به حضرت علی(ع) عرض حال کردید و ایشان مرا فرستاده‌اند. از این پس، هفته‌ای دو جلسه با هم خواهیم داشت» و در همان جلسه گفت: «اخلاصت را بیشتر کن و برای خدا درس بخوان. زبانت را هم بیشتر مراقبت نما».


===بازگشت به تبریز===
===بازگشت به تبریز===
علامه در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بود به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری، مجبور به مراجعت به ایران می‌شود و مدت ۱۰ سال در [[قریۀ شادآباد تبریز]] به زراعت و کشاورزی مشغول می‌شود؛ فرزند ایشان مهندس [[سید عبدالباقی طباطبائی]] می‌گوید: «خوب به یاد دارم که پدرم دائما و در تمام طول سال مشغول فعالیت بود و کارکردن ایشان در فصل سرما در حین ریزش باران و برف‌های موسمی در حالی که چتر به دست گرفته یا پوستین به دوش داشتند امری عادی تلقی می‌شد، در مدت ۱۰سال بعد از مراجعت علامه از نجف به روستای شادآباد و به‌دنبال فعالیت‌های مستمر ایشان قنات‌ها لایروبی و باغ‌های مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شده و در عین حال چند باغ جدید احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد و در محل زیرزمین خانه حمامی به سبک امروزی بنا نمود.»
علامه در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بود به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری، مجبور به مراجعت به ایران می‌شود و مدت ۱۰ سال در قریۀ شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول می‌شود؛ فرزند ایشان مهندس سید عبدالباقی طباطبائی می‌گوید: «خوب به یاد دارم که پدرم دائما و در تمام طول سال مشغول فعالیت بود و کارکردن ایشان در فصل سرما در حین ریزش باران و برف‌های موسمی در حالی که چتر به دست گرفته یا پوستین به دوش داشتند امری عادی تلقی می‌شد، در مدت ۱۰سال بعد از مراجعت علامه از نجف به روستای شادآباد و به‌دنبال فعالیت‌های مستمر ایشان قنات‌ها لایروبی و باغ‌های مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شده و در عین حال چند باغ جدید احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد و در محل زیرزمین خانه حمامی به سبک امروزی بنا نمود.»


===مهاجرت به قم===
===مهاجرت به قم===
خط ۸۱: خط ۸۱:


==استادان==
==استادان==
[[سید علی قاضی]]؛
سید علی قاضی؛
[[مرتضی طالقانی]]؛
مرتضی طالقانی؛
[[سید حسین بادکوبه‌ای]]؛
سید حسین بادکوبه‌ای؛
[[محمدحسین غروی اصفهانی]]؛
محمدحسین غروی اصفهانی؛
[[میرزا حسین نائینی]]؛
میرزا حسین نائینی؛
[[سید محمد حجت کوه‌کمری]]؛
سید محمد حجت کوه‌کمری؛
[[سید ابوالقاسم خوانساری]] (ریاضی)؛
سید ابوالقاسم خوانساری (ریاضی)؛


==شاگردان==
==شاگردان==
سیدمحمدحسین طباطبایی شاگردان زیادی تربیت کرد، که در زیر نام مهم‌ترین آن‌ها ذکر می‌گردد:
سیدمحمدحسین طباطبایی شاگردان زیادی تربیت کرد، که در زیر نام مهم‌ترین آن‌ها ذکر می‌گردد:
{{ستون-شروع|2}}
{{ستون-شروع|2}}
* [[سید علی خامنه‌ای]]؛
* سید علی خامنه‌ای  
* [[سید محمد خامنه‌ای]]؛
* سید محمد خامنه‌ای  
* [[عبدالله جوادی آملی]]؛
* عبدالله جوادی آملی  
* [[ناصر مکارم شیرازی]]؛
* ناصر مکارم شیرازی  
* [[حسین نوری همدانی]]؛
* حسین نوری همدانی  
* [[امام موسی صدر]]؛
* امام موسی صدر  
* [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]؛
* علی اکبر هاشمی رفسنجانی  
* [[مجتبی تهرانی]]؛
* مجتبی تهرانی  
* [[محمد تقی مصباح یزدی]]؛
* محمد تقی مصباح یزدی  
* [[مرتضی مطهری]]؛
* مرتضی مطهری  
* [[حسین شب زنده دار جهرمی]]؛
* حسین شب زنده دار جهرمی  
* [[محمد جواد باهنر]]؛
* محمد جواد باهنر  
* [[محمد واعظ‌زاده خراسانی]]؛
* محمد واعظ‌زاده خراسانی  
* [[سید مرتضی جزایری]]؛
* سید مرتضی جزایری  
* [[داریوش شایگان]]؛
* داریوش شایگان  
* [[سید محمد حسینی بهشتی]]؛
* سید محمد حسینی بهشتی  
* [[حسن حسن‌زاده آملی]]؛
* حسن حسن‌زاده آملی] ]؛
* [[علی پهلوانی تهرانی]] (سعادت پرور)؛
* علی پهلوانی تهرانی (سعادت پرور)؛
* [[محمود امجد]]؛
* محمود امجد  
* [[عبدالرحیم عقیقی بخشایشی]]؛
* عبدالرحیم عقیقی بخشایشی  
* [[سید عبدالله فاطمی نیا]]؛
* سید عبدالله فاطمی نیا  
* [[عزیزالله خوشوقت]]؛
* عزیزالله خوشوقت  
* [[غلامحسین ابراهیمی دینانی]]؛
* غلامحسین ابراهیمی دینانی  
* [[سید عزالدین حسینی زنجانی]]؛
* سید عزالدین حسینی زنجانی  
* [[محمدرضا نکونام]]؛
* محمدرضا نکونام  
* [[محمد محمدی گیلانی]]؛
* محمد محمدی گیلانی  
* [[محمد صادقی تهرانی]]؛
* محمد صادقی تهرانی  
* [[سید جلال‌الدین آشتیانی]]؛
* سید جلال‌الدین آشتیانی  
* [[علی قدوسی]]؛
* علی قدوسی  
* [[اسدالله بیات زنجانی]]؛
* اسدالله بیات زنجانی  
* [[محمد مفتح]]؛
* محمد مفتح  
* [[محمد اسماعیل صائنی زنجانی]]؛
* محمد اسماعیل صائنی زنجانی  
* [[ابراهیم امینی]]؛
* ابراهیم امینی  
* [[دکتر جواد مناقبی]]؛
* دکتر جواد مناقبی  
* [[یحیی انصاری]]؛
* یحیی انصاری  
* [[سید عبدالکریم موسوی اردبیلی]]؛
* سید عبدالکریم موسوی اردبیلی  
* [[سید محمد علی موحد ابطحی]]؛
* سید محمد علی موحد ابطحی  
* [[حسین علی منتظری]]؛
* حسین علی منتظری  
* [[سید محمدحسین حسینی طهرانی]]؛
* سید محمدحسین حسینی طهرانی  
* [[سید حسین نصر]]؛
* سید حسین نصر  
* [[حسین مظاهری]]؛
* حسین مظاهری  
* [[علی اصغر کرباسچیان]]؛
* علی اصغر کرباسچیان  
* [[محمدرضا مهدوی کنی]]؛
* محمدرضا مهدوی کنی  
* [[محسن مجتهد شبستری]]؛
* محسن مجتهد شبستری  
* [[عباس محفوظی]]؛
* عباس محفوظی  
* [[سید صابر جباری]]؛
* سید صابر جباری  
* [[سید محمد شاهچراغی]].
* سید محمد شاهچراغی  
{{پایان}}
{{پایان}}


خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
<big>[[تفسیر المیزان]]؛</big><br>
<big>[[تفسیر المیزان]]؛</big><br>


این تفسیر در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تألیف شده‌است. در این تفسیر، از روش «[[تفسیر قرآن به قرآن]]» استفاده شده‌است، و علاوه‌بر تفسیر آیات و بحث‌های لغوی در بخش‌هایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی واجتماعی نیز دارد.این اثر توسط [[سیدمحمد باقر موسوی همدانی]] به زبان فارسی ترجمه شده‌است.
این تفسیر در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تألیف شده‌است. در این تفسیر، از روش «تفسیر قرآن به قرآن» استفاده شده‌است، و علاوه‌بر تفسیر آیات و بحث‌های لغوی در بخش‌هایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی واجتماعی نیز دارد.این اثر توسط سیدمحمد باقر موسوی همدانی به زبان فارسی ترجمه شده‌است.


<big>[[اصول فلسفه و روش رئالیسم]]؛</big><br>
<big>[[اصول فلسفه و روش رئالیسم]]؛</big><br>


این کتاب شامل ۱۴ مقالهٔ فلسفی است که طی دهه‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ تألیف شده و توسط [[مرتضی مطهری]] و با رویکرد [[فلسفهٔ تطبیقی]]، شرح داده شده‌است. این کتاب نخستین و یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که به بررسی مباحث فلسفی، با توجه به رویکردهای [[حکمت فلسفی اسلامی]] و [[فلسفهٔ جدید غربی]] پرداخته‌است.
این کتاب شامل ۱۴ مقالهٔ فلسفی است که طی دهه‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ تألیف شده و توسط [[مرتضی مطهری]] و با رویکرد فلسفهٔ تطبیقی، شرح داده شده‌است. این کتاب نخستین و یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که به بررسی مباحث فلسفی، با توجه به رویکردهای حکمت فلسفی اسلامی و فلسفهٔ جدید غربی پرداخته‌است.


<big>آثار محمدحسین طباطبایی (به استثنای تفسیر المیزان) را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:</big>
<big>آثار محمدحسین طباطبایی (به استثنای تفسیر المیزان) را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:</big>
===کتاب‌هایی به زبان عربی===
===کتاب‌هایی به زبان عربی===
[[کتاب توحید]] که شامل ۳ رساله است: (رساله در توحید، رساله در اسماءالله، رساله در افعال الله)؛
کتاب توحید که شامل ۳ رساله است: (رساله در توحید، رساله در اسماءالله، رساله در افعال الله)؛
[[کتاب انسان]] که شامل ۳ رساله‌است: (الانسان قبل الدنیا، الانسان فی الدنیا، الانسان بعد الدنیا)؛
کتاب انسان که شامل ۳ رساله‌است: (الانسان قبل الدنیا، الانسان فی الدنیا، الانسان بعد الدنیا)؛
[[رسالۀ وسائط]] که البته همگی این رساله‌ها در یک مجلد جمع‌آوری شده و به نام هفت رساله معروف است؛
رسالۀ وسائط که البته همگی این رساله‌ها در یک مجلد جمع‌آوری شده و به نام هفت رساله معروف است؛
[[رسالۀ الولایه]]؛
رسالۀ الولایه؛
[[رسالۀ النبوة و الامامه]]؛
رسالۀ النبوة و الامامه؛
[[بدایۀ الحکمة]]؛
بدایۀ الحکمة؛
[[نهایۀ الحکمة]].
نهایۀ الحکمة.


===کتاب‌هایی به زبان فارسی===
===کتاب‌هایی به زبان فارسی===
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:


طباطبایی خود دربارهٔ این مذاکرات می‌گوید: بنا به گفتۀ کربن تاکنون مستشرقان، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ می‌کردند و در نتیجه، حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایسته‌است، به دنیای غرب معرفی نشده‌است. بر خلاف باور مستشرقین گذشته، اعتقاد من این است که تشیع یک مذهب حقیقی و اصیل و پابرجاست و دارای مشخصات یک مذهب حقیقی است و غیر از آن است که به غرب معرفی کرده‌اند. آنچه پس از پژوهش‌های علمی بدان رسیده‌ام، این است که به حقایق معنویت اسلام از دریچه شیعه - که نسبت به این آیین واقع بینی دارد - باید نگاه کرد. از این رو کوشیده‌ام این مذهب را به نحوی که باید و در خور واقعیت آن است، به جهان غرب معرفی کنم. بسیار علاقه‌مندم که با رجال علمی و مشاهیر این مذهب از نزدیک تماس بگیرم و با طرز فکر آنان آشنا شوم و در بررسی اصول و مبانی شیعه، از این بزرگان کمک گرفته و نسبت به هدف خود روشن‌تر شوم.
طباطبایی خود دربارهٔ این مذاکرات می‌گوید: بنا به گفتۀ کربن تاکنون مستشرقان، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ می‌کردند و در نتیجه، حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایسته‌است، به دنیای غرب معرفی نشده‌است. بر خلاف باور مستشرقین گذشته، اعتقاد من این است که تشیع یک مذهب حقیقی و اصیل و پابرجاست و دارای مشخصات یک مذهب حقیقی است و غیر از آن است که به غرب معرفی کرده‌اند. آنچه پس از پژوهش‌های علمی بدان رسیده‌ام، این است که به حقایق معنویت اسلام از دریچه شیعه - که نسبت به این آیین واقع بینی دارد - باید نگاه کرد. از این رو کوشیده‌ام این مذهب را به نحوی که باید و در خور واقعیت آن است، به جهان غرب معرفی کنم. بسیار علاقه‌مندم که با رجال علمی و مشاهیر این مذهب از نزدیک تماس بگیرم و با طرز فکر آنان آشنا شوم و در بررسی اصول و مبانی شیعه، از این بزرگان کمک گرفته و نسبت به هدف خود روشن‌تر شوم.
==رحلت==
==رحلت==
ایشان در روز سوم ماه شعبان 1401 قمری به محضر [[ثامن الحجج]] علیه‌السلام مشرف شد و 22 روز در آن جا اقامت نمود؛اما به جهت مناسب نبودن حالش وی را به تهران آورده، بستری کردند؛ ولی شدت کسالت به‌گونه‌ای بود، که درمان بیمارستانی نتیجه‌ای نداشت.
ایشان در روز سوم ماه شعبان 1401 قمری به محضر ثامن الحجج علیه‌السلام مشرف شد و 22 روز در آن جا اقامت نمود؛اما به جهت مناسب نبودن حالش وی را به تهران آورده، بستری کردند؛ ولی شدت کسالت به‌گونه‌ای بود، که درمان بیمارستانی نتیجه‌ای نداشت.
ناچار به [[شهر مقدس قم]] که محل سکونت ایشان بود برگشت و در منزل بستری شد و غیر از خواص، از شاگردان کسی را به ملاقات نپذیرفت. حال ایشان روز به روز سخت تر می‌شد، تا این‌که در قم، به بیمارستان منتقل شد.
ناچار به شهر مقدس قم که محل سکونت ایشان بود برگشت و در منزل بستری شد و غیر از خواص، از شاگردان کسی را به ملاقات نپذیرفت. حال ایشان روز به روز سخت تر می‌شد، تا این‌که در قم، به بیمارستان منتقل شد.
قریب یک هفته در بیمارستان بستری شد و دو روز آخر کاملاً بیهوش بود تا در صبح یکشنبه 18 ماه محرم الحرام 1402 قمری سه ساعت به ظهر مانده به سرای ابدی رحلت نمود. برای اطلاع و شرکت بزرگان از سایر شهرستان‌ها، مراسم تدفین به روز بعد موکول شد و جنازۀ ایشان را در 19 محرم الحرام دو ساعت به ظهر مانده از [[مسجد امام حسن مجنبی]] علیه‌السلام تا صحن مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها تشییع کردند و آیت الله حاج [[سید محمد رضا گلپایگانی]] بر ایشان نماز گذارد و در بالاسر قبر حضرت معصومه سلام الله علیها دفن شد.
قریب یک هفته در بیمارستان بستری شد و دو روز آخر کاملاً بیهوش بود تا در صبح یکشنبه 18 ماه محرم الحرام 1402 قمری سه ساعت به ظهر مانده به سرای ابدی رحلت نمود. برای اطلاع و شرکت بزرگان از سایر شهرستان‌ها، مراسم تدفین به روز بعد موکول شد و جنازۀ ایشان را در 19 محرم الحرام دو ساعت به ظهر مانده از مسجد امام حسن مجنبی علیه‌السلام تا صحن مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها تشییع کردند و آیت الله حاج [[سید محمد رضا گلپایگانی]] بر ایشان نماز گذارد و در بالاسر قبر حضرت معصومه سلام الله علیها دفن شد.


[[رده: مفسران شیعه]]
[[رده: مفسران شیعه]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۴۴

ویرایش