۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
سید محمدحسین طباطبایی معروف به علامه طباطبایی در سال ۱۲۸۱ شمسی در تبریز متولد شد، در پنج سالگی مادر و در ۹ سالگی پدر خود را از دست داد؛ وصی پدر، او و تنها برادرش [[محمدحسن]] را برای تحصیل به مکتب فرستاد، تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از سال ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ شمسی فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند. | سید محمدحسین طباطبایی معروف به علامه طباطبایی در سال ۱۲۸۱ شمسی در تبریز متولد شد، در پنج سالگی مادر و در ۹ سالگی پدر خود را از دست داد؛ وصی پدر، او و تنها برادرش [[محمدحسن]] را برای تحصیل به مکتب فرستاد، تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از سال ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ شمسی فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند. | ||
سید محمد حسین به مدت شش سال پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس میشد آثاری چون | سید محمد حسین به مدت شش سال پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس میشد آثاری چون گلستان، بوستان و … را فراگرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر [[میرزا علینقی خطاط]] به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت؛ چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقۀ وافر ایشان پاسخ گوید به همین دلیل به مدرسۀ طالبیۀ تبریز وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ شمسی مشغول فراگیری دانشهای مختلف اسلامی شد.<br> | ||
خود ایشان دربارۀ دوران تحصیلش نوشتهاست: | خود ایشان دربارۀ دوران تحصیلش نوشتهاست: | ||
«در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقۀ زیادی به ادامۀ تحصیل نداشتم و از این رو هر چه میخواندم، نمیفهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده، عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به طوری که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریبا هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، برابر میپنداشتم.<br> | «در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقۀ زیادی به ادامۀ تحصیل نداشتم و از این رو هر چه میخواندم، نمیفهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده، عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به طوری که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریبا هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، برابر میپنداشتم.<br> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
===مهاجرت به نجف=== | ===مهاجرت به نجف=== | ||
علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسۀ طالبیۀ تبریز همراه برادرشان به [[نجف]] میروند و ۱۰ سال تمام در نجف به تحصیل علوم دینی و کمالات اخلاقی و معنوی مشغول میشوند. وی علوم ریاضی را در نجف اشرف نزد | علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسۀ طالبیۀ تبریز همراه برادرشان به [[نجف]] میروند و ۱۰ سال تمام در نجف به تحصیل علوم دینی و کمالات اخلاقی و معنوی مشغول میشوند. وی علوم ریاضی را در نجف اشرف نزد سید ابوالقاسم موسوی خوانساری نوه سید ابوالقاسم خوانساری فراگرفت. او دروس فقه و اصول را نزد استادانی چون محمد حسین نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی خواندند و مدت درسهای فقه و اصول ایشان در مجموع ۱۰ سال بود.<br> | ||
استاد او در فلسفه حکیم متأله، | استاد او در فلسفه حکیم متأله، سید حسین بادکوبهای بود که سالیان دراز در نجف اشرف در معیت برادرش سید محمدحسن الهی طباطبایی، نزد او به درس و بحث مشغول بودند. | ||
و اما معارف الهیه و اخلاق و فقه الحدیث را نزد سیدعلی قاضی طباطبایی آموختند و در سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه تحت نظر و تعلیم و تربیت آن استاد کامل بودند. | و اما معارف الهیه و اخلاق و فقه الحدیث را نزد سیدعلی قاضی طباطبایی آموختند و در سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه تحت نظر و تعلیم و تربیت آن استاد کامل بودند. محمود امجد نقل میکند که «حال علامه، با شنیدن نام سید علی قاضی دگرگون میشد». | ||
سید احمد قاضی از قول علامه نقل میکند که: پس از ورودم به نجف به بارگاه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) رو کرده و از ایشان استمداد کردم. در پی آن آقای قاضی نزدم آمد و گفت: «شما به حضرت علی(ع) عرض حال کردید و ایشان مرا فرستادهاند. از این پس، هفتهای دو جلسه با هم خواهیم داشت» و در همان جلسه گفت: «اخلاصت را بیشتر کن و برای خدا درس بخوان. زبانت را هم بیشتر مراقبت نما». | سید احمد قاضی از قول علامه نقل میکند که: پس از ورودم به نجف به بارگاه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) رو کرده و از ایشان استمداد کردم. در پی آن آقای قاضی نزدم آمد و گفت: «شما به حضرت علی(ع) عرض حال کردید و ایشان مرا فرستادهاند. از این پس، هفتهای دو جلسه با هم خواهیم داشت» و در همان جلسه گفت: «اخلاصت را بیشتر کن و برای خدا درس بخوان. زبانت را هم بیشتر مراقبت نما». | ||
===بازگشت به تبریز=== | ===بازگشت به تبریز=== | ||
علامه در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بود به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری، مجبور به مراجعت به ایران میشود و مدت ۱۰ سال در | علامه در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بود به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری، مجبور به مراجعت به ایران میشود و مدت ۱۰ سال در قریۀ شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول میشود؛ فرزند ایشان مهندس سید عبدالباقی طباطبائی میگوید: «خوب به یاد دارم که پدرم دائما و در تمام طول سال مشغول فعالیت بود و کارکردن ایشان در فصل سرما در حین ریزش باران و برفهای موسمی در حالی که چتر به دست گرفته یا پوستین به دوش داشتند امری عادی تلقی میشد، در مدت ۱۰سال بعد از مراجعت علامه از نجف به روستای شادآباد و بهدنبال فعالیتهای مستمر ایشان قناتها لایروبی و باغهای مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شده و در عین حال چند باغ جدید احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد و در محل زیرزمین خانه حمامی به سبک امروزی بنا نمود.» | ||
===مهاجرت به قم=== | ===مهاجرت به قم=== | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
==استادان== | ==استادان== | ||
سید علی قاضی؛ | |||
مرتضی طالقانی؛ | |||
سید حسین بادکوبهای؛ | |||
محمدحسین غروی اصفهانی؛ | |||
میرزا حسین نائینی؛ | |||
سید محمد حجت کوهکمری؛ | |||
سید ابوالقاسم خوانساری (ریاضی)؛ | |||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
سیدمحمدحسین طباطبایی شاگردان زیادی تربیت کرد، که در زیر نام مهمترین آنها ذکر میگردد: | سیدمحمدحسین طباطبایی شاگردان زیادی تربیت کرد، که در زیر نام مهمترین آنها ذکر میگردد: | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
* | * سید علی خامنهای | ||
* | * سید محمد خامنهای | ||
* | * عبدالله جوادی آملی | ||
* | * ناصر مکارم شیرازی | ||
* | * حسین نوری همدانی | ||
* | * امام موسی صدر | ||
* | * علی اکبر هاشمی رفسنجانی | ||
* | * مجتبی تهرانی | ||
* | * محمد تقی مصباح یزدی | ||
* | * مرتضی مطهری | ||
* | * حسین شب زنده دار جهرمی | ||
* | * محمد جواد باهنر | ||
* | * محمد واعظزاده خراسانی | ||
* | * سید مرتضی جزایری | ||
* | * داریوش شایگان | ||
* | * سید محمد حسینی بهشتی | ||
* | * حسن حسنزاده آملی] ]؛ | ||
* | * علی پهلوانی تهرانی (سعادت پرور)؛ | ||
* | * محمود امجد | ||
* | * عبدالرحیم عقیقی بخشایشی | ||
* | * سید عبدالله فاطمی نیا | ||
* | * عزیزالله خوشوقت | ||
* | * غلامحسین ابراهیمی دینانی | ||
* | * سید عزالدین حسینی زنجانی | ||
* | * محمدرضا نکونام | ||
* | * محمد محمدی گیلانی | ||
* | * محمد صادقی تهرانی | ||
* | * سید جلالالدین آشتیانی | ||
* | * علی قدوسی | ||
* | * اسدالله بیات زنجانی | ||
* | * محمد مفتح | ||
* | * محمد اسماعیل صائنی زنجانی | ||
* | * ابراهیم امینی | ||
* | * دکتر جواد مناقبی | ||
* | * یحیی انصاری | ||
* | * سید عبدالکریم موسوی اردبیلی | ||
* | * سید محمد علی موحد ابطحی | ||
* | * حسین علی منتظری | ||
* | * سید محمدحسین حسینی طهرانی | ||
* | * سید حسین نصر | ||
* | * حسین مظاهری | ||
* | * علی اصغر کرباسچیان | ||
* | * محمدرضا مهدوی کنی | ||
* | * محسن مجتهد شبستری | ||
* | * عباس محفوظی | ||
* | * سید صابر جباری | ||
* | * سید محمد شاهچراغی | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
<big>[[تفسیر المیزان]]؛</big><br> | <big>[[تفسیر المیزان]]؛</big><br> | ||
این تفسیر در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تألیف شدهاست. در این تفسیر، از روش | این تفسیر در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تألیف شدهاست. در این تفسیر، از روش «تفسیر قرآن به قرآن» استفاده شدهاست، و علاوهبر تفسیر آیات و بحثهای لغوی در بخشهایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی واجتماعی نیز دارد.این اثر توسط سیدمحمد باقر موسوی همدانی به زبان فارسی ترجمه شدهاست. | ||
<big>[[اصول فلسفه و روش رئالیسم]]؛</big><br> | <big>[[اصول فلسفه و روش رئالیسم]]؛</big><br> | ||
این کتاب شامل ۱۴ مقالهٔ فلسفی است که طی دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ تألیف شده و توسط [[مرتضی مطهری]] و با رویکرد | این کتاب شامل ۱۴ مقالهٔ فلسفی است که طی دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ تألیف شده و توسط [[مرتضی مطهری]] و با رویکرد فلسفهٔ تطبیقی، شرح داده شدهاست. این کتاب نخستین و یکی از مهمترین کتابهایی است که به بررسی مباحث فلسفی، با توجه به رویکردهای حکمت فلسفی اسلامی و فلسفهٔ جدید غربی پرداختهاست. | ||
<big>آثار محمدحسین طباطبایی (به استثنای تفسیر المیزان) را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:</big> | <big>آثار محمدحسین طباطبایی (به استثنای تفسیر المیزان) را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:</big> | ||
===کتابهایی به زبان عربی=== | ===کتابهایی به زبان عربی=== | ||
کتاب توحید که شامل ۳ رساله است: (رساله در توحید، رساله در اسماءالله، رساله در افعال الله)؛ | |||
کتاب انسان که شامل ۳ رسالهاست: (الانسان قبل الدنیا، الانسان فی الدنیا، الانسان بعد الدنیا)؛ | |||
رسالۀ وسائط که البته همگی این رسالهها در یک مجلد جمعآوری شده و به نام هفت رساله معروف است؛ | |||
رسالۀ الولایه؛ | |||
رسالۀ النبوة و الامامه؛ | |||
بدایۀ الحکمة؛ | |||
نهایۀ الحکمة. | |||
===کتابهایی به زبان فارسی=== | ===کتابهایی به زبان فارسی=== | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
طباطبایی خود دربارهٔ این مذاکرات میگوید: بنا به گفتۀ کربن تاکنون مستشرقان، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ میکردند و در نتیجه، حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایستهاست، به دنیای غرب معرفی نشدهاست. بر خلاف باور مستشرقین گذشته، اعتقاد من این است که تشیع یک مذهب حقیقی و اصیل و پابرجاست و دارای مشخصات یک مذهب حقیقی است و غیر از آن است که به غرب معرفی کردهاند. آنچه پس از پژوهشهای علمی بدان رسیدهام، این است که به حقایق معنویت اسلام از دریچه شیعه - که نسبت به این آیین واقع بینی دارد - باید نگاه کرد. از این رو کوشیدهام این مذهب را به نحوی که باید و در خور واقعیت آن است، به جهان غرب معرفی کنم. بسیار علاقهمندم که با رجال علمی و مشاهیر این مذهب از نزدیک تماس بگیرم و با طرز فکر آنان آشنا شوم و در بررسی اصول و مبانی شیعه، از این بزرگان کمک گرفته و نسبت به هدف خود روشنتر شوم. | طباطبایی خود دربارهٔ این مذاکرات میگوید: بنا به گفتۀ کربن تاکنون مستشرقان، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ میکردند و در نتیجه، حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایستهاست، به دنیای غرب معرفی نشدهاست. بر خلاف باور مستشرقین گذشته، اعتقاد من این است که تشیع یک مذهب حقیقی و اصیل و پابرجاست و دارای مشخصات یک مذهب حقیقی است و غیر از آن است که به غرب معرفی کردهاند. آنچه پس از پژوهشهای علمی بدان رسیدهام، این است که به حقایق معنویت اسلام از دریچه شیعه - که نسبت به این آیین واقع بینی دارد - باید نگاه کرد. از این رو کوشیدهام این مذهب را به نحوی که باید و در خور واقعیت آن است، به جهان غرب معرفی کنم. بسیار علاقهمندم که با رجال علمی و مشاهیر این مذهب از نزدیک تماس بگیرم و با طرز فکر آنان آشنا شوم و در بررسی اصول و مبانی شیعه، از این بزرگان کمک گرفته و نسبت به هدف خود روشنتر شوم. | ||
==رحلت== | ==رحلت== | ||
ایشان در روز سوم ماه شعبان 1401 قمری به محضر | ایشان در روز سوم ماه شعبان 1401 قمری به محضر ثامن الحجج علیهالسلام مشرف شد و 22 روز در آن جا اقامت نمود؛اما به جهت مناسب نبودن حالش وی را به تهران آورده، بستری کردند؛ ولی شدت کسالت بهگونهای بود، که درمان بیمارستانی نتیجهای نداشت. | ||
ناچار به | ناچار به شهر مقدس قم که محل سکونت ایشان بود برگشت و در منزل بستری شد و غیر از خواص، از شاگردان کسی را به ملاقات نپذیرفت. حال ایشان روز به روز سخت تر میشد، تا اینکه در قم، به بیمارستان منتقل شد. | ||
قریب یک هفته در بیمارستان بستری شد و دو روز آخر کاملاً بیهوش بود تا در صبح یکشنبه 18 ماه محرم الحرام 1402 قمری سه ساعت به ظهر مانده به سرای ابدی رحلت نمود. برای اطلاع و شرکت بزرگان از سایر شهرستانها، مراسم تدفین به روز بعد موکول شد و جنازۀ ایشان را در 19 محرم الحرام دو ساعت به ظهر مانده از | قریب یک هفته در بیمارستان بستری شد و دو روز آخر کاملاً بیهوش بود تا در صبح یکشنبه 18 ماه محرم الحرام 1402 قمری سه ساعت به ظهر مانده به سرای ابدی رحلت نمود. برای اطلاع و شرکت بزرگان از سایر شهرستانها، مراسم تدفین به روز بعد موکول شد و جنازۀ ایشان را در 19 محرم الحرام دو ساعت به ظهر مانده از مسجد امام حسن مجنبی علیهالسلام تا صحن مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها تشییع کردند و آیت الله حاج [[سید محمد رضا گلپایگانی]] بر ایشان نماز گذارد و در بالاسر قبر حضرت معصومه سلام الله علیها دفن شد. | ||
[[رده: مفسران شیعه]] | [[رده: مفسران شیعه]] |