حضرت سلیمان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
|نام در کتاب مقدس
|نام در کتاب مقدس
|Solomon
|Solomon
|-
|پدر
|داوود
|-
|مادر
|بث‌شبع
|-
|همسر(ان)
|نعمه، دختر فرعون
|-
|-
|محل زندگی
|محل زندگی
خط ۴۹: خط ۵۸:
|-
|-
|زادگاه
|زادگاه
|
|ح. ۹۹۰ قبل از میلاد
اورشلیم، پادشاهی اسرائیل
|-
|-
|درگذشت
|درگذشت
|
|ح. ۹۳۱ قبل از میلاد
اورشلیم
|-
|آرامگاه
|اورشلیم
|-
|-
|}
|}

نسخهٔ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۲


نام حضرت سلیمان(ع)
نام در کتاب مقدس Solomon
پدر داوود
مادر بث‌شبع
همسر(ان) نعمه، دختر فرعون
محل زندگی قادش برنیع انتهای صحرای سینا
مدت عمر 120
تکرار نام در قرآن ۱۷ بار
نام قوم بنی‌اسرائیل
حوادث مهم ساخت معبد در اورشلیم
زادگاه ح. ۹۹۰ قبل از میلاد

اورشلیم، پادشاهی اسرائیل

درگذشت ح. ۹۳۱ قبل از میلاد

اورشلیم

آرامگاه اورشلیم

سلیمان بن داود(ع) یکى از پیامبران بزرگ الهى که در آیه هاى فراوانى از او یاد شده است. سلیمان(ع) از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل می‌باشد.پایتخت او بیت المقدس در شام[۱] بود. خداوند، نعمت ها و مواهب گوناگون بزرگى مانند علم و حکمت، آشنایى با زبان حیوانات، تسخیر باد، سپاهى مرکب از جن و انس و ملک، و حکومت گسترده و بى نظیر به او داده بود.

نسب حضرت سلیمان (ع)

در کتاب البداية والنهاية نسب او چنین آمده است:

سليمان بن داود بن ايشا بن عويد بن عابر بن سلمون بن نحشون بن عمينا داب بن ارم بن حصرون بن فارص بن يهوذا بن يعقوب بن إسحاق بن إبراهيم. [۲]

دلیل نامگذاری حضرت سلیمان (ع)

مراد از نام سليمان كه از ريشه سليم است، فردى است كه از صحت و سلامت برخوردار است و يا سليمان از مداوايى كه براى پدرش حاصل شد در سلم و امان باقى ماند ولذا سليمان ناميده شد.

شیخ صدوق[۳] مى فرمايد: سليمان از آنجا كه قلبى سليم داشت، لذا نام او مشتمل بر سلامت است و از آنجا پدرش حضرت داود (ع) جراحت خود را با محبت و ود پروردگار مداوا نمود و به كمال رسيد و داود نام گرفت و خداوند اراده كرد كه در نام سليمان حرفى از حروف نام او باشد تا شايد از نظر درجه كمال به او ملحق شود، پس (الف) به نام او (سليم) افزوده شد و براى تكميل تركيب و درستى آن نون نيز در آخر آن اضافه شد (سليم الف ن سليمان) وگرنه همان سليم براى دلالت بر سلامت قلب او كفايت مى كرد. [۴]

حضرت سلیمان (ع) در قرآن

حضرت سلیمان (ع) یكی از پیامبران بزرگی است كه هم دارای مقام نبوت بود و هم دارای حكومت بی ‎نظیر و بسیار وسیع که نام مباركش هفده بار در قرآن در سوره های: سوره بقره/ سوره نساء/ سوره انعام/ سوره انبياء/ سوره نمل/ سوره سبا/ سوره ص آمده است.

«وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ العَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ»: و به داود سليمان را بخشيدم كه نيك بنده اى است و بسيار به سوى خدا توبه مى كند. [۵]

«وَ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ إِذْ يَحْكُمانِ فِى الحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ القَوْمِ وَ كُنّا لِحُكْمِهِمْ شاهِدِينَ × فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ وَكُلّاً آتَيْنا حُكْماً وَ عِلْماً»: و داود و سليمان را ياد كن، هنگامى كه درباره آن كشتزار × كه گوسفندان مردم شب هنگام در آن چريده بودند. × داورى مى كردند و شاهد داورى آنان بوديم. پس آن داورى را به سليمان فهمانديم و به هر يك از آن دو حكمت و دانش عطا كرديم. [۶]

«وَلَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً وَ قالا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِى فَضَّلَنا عَلى كَثِيرٍ مِنْ عِبادِهِ المُؤْمِنِينَ»: و به راستى به داود و سليمان دانشى عطا كرديم، و آن دو گفتند: ستايش خدايى را كه ما را بر بسيارى از بندگان باايمانش برترى داده است. [۷]

آنچه در قرآن از داستان او آمده در قرآن کریم از سرگذشت آن جناب جز مقدارى مختصر نيامده، چيزى كه هست دقت در همان مختصر، آدمى را به همه داستان هاى او و مظاهر شخصيت شريفش راهنمايى مى كند.

يكى اين كه: آن جناب فرزند و وارث حضرت داود (ع) بود كه در اين باره فرمود: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ». «سوره ص، آيه ۳۰» و نيز فرموده: «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ». [۸]

يكى ديگر اين كه خداى تعالى ملكى عظيم به او داد، جن و طير و باد را برايش مسخّر كرد و زبان مرغان را به وى آموخت، كه ذكر اين چند نعمت در كلام مجيدش مكرر آمده است . [۹]

قسمت سوم، آن است كه به مساله انداختن جسد، بر روى تخت وى اشاره مى كند، كه در سوره ص، آيه ۳۳ واقع است. قسمت چهارم، آياتى است كه به مساله داورى او در مساله افتادن گوسفند در زراعت پرداخته و اين آيات در سوره انبياء، آيه ۷۸ تا ۷۹ آمده است. قسمت پنجم، اشاره به داستان مورچه است، كه در سوره مورد بحث، آيه ۱۸ و ۱۹ آمده. قسمت ششم، آيات مربوط به داستان هدهد و ملكه سبأ است، كه در همين سوره، آيات ۲۰ تا ۴۴ آمده. قسمت هفتم، آيه مربوط به كيفيت درگذشت آن جناب است كه در سوره سبا آيه ۱۴ واقع شده است.

آياتى كه آن جناب را مى ستايد در قرآن کریم، در پانزده - شانزده - مورد نام آن جناب را آورده و ثناى بسيارى از او كرده، بنده اش خوانده، اوابش ناميده و فرموده: «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». [۱۰] و به علم و حكمتش ستوده و فرموده: «فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ وَ كُلًّا آتَيْنا حُكْماً وَ عِلْماً». [۱۱] و نيز فرموده: «وَلَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً». [۱۲] و باز فرموده: «يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ». [۱۳] و او را از انبياء مهدى و راه يافته خوانده، فرموده: «وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ». [۱۴] و نيز فرموده: «وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ». [۱۵]

سليمان (ع) در عهد عتيق داستان آن جناب در كتاب ملوك اول آمده و بسيار در حشمت و جلالت امر او و وسعت ملكش و وفور ثروتش و بلوغ حكمتش سخن گفته.

ليكن از داستان هايش كه در قرآن ذكر شده، جز همين مقدار نيامده كه: وقتى ملكه سبأ خبر سليمان را شنيد و شنيد كه معبدى در اورشليم ساخته و او مردى است كه حكمت داده شده، بار سفر بست و نزدش آمد و هدايايى بسيار آورد و با او ديدار كرد و مسائل بسيارى به عنوان امتحان از او پرسيد و جواب شنيد، آنگاه برگشت. [۱۶]

عهد عتيق بعد از آن همه ثناء كه براى سليمان كرده در آخر به وى اسائه ادب كرده و [۱۷] گفته كه: وى در آخر عمرش منحرف شد و از خداپرستى دست برداشته به بت پرستى گراييد و براى بت ها سجده كرد، بت هايى كه بعضى از زنانش داشتند و آن ها را مى پرستيدند.

و نيز مى گويد: مادر سليمان، اول زن اورياى حتى بود، پدر سليمان عاشقش شد و با او زنا كرد و در همان زنا فرزندى حامله شد ناگزير داود (از ترس رسوايى) نقشه كشيد تا هر چه زودتر اوريا را سر به نيست كند و همسرش را بگيرد و همين كار را كرد، بعد از كشته شدن اوريا در يكى از جنگ ها، همسرش را به اندرون خانه و نزد ساير زنان خود برد، در آنجا براى بار دوم حامله شد و سليمان را بياورد.

و اما قرآن كريم ساحت آن جناب را مبرا از پرستش بت مى داند، همچنان كه ساحت ساير انبياء را منزه مى داند و بر هدايت و عصمتشان تصريح مى كند و در خصوص سليمان مى فرمايد: «وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ». «سليمان كافر نشد». [۱۸]

و نيز، ساحتش را از اين كه از زنا متولد شده باشد منزه داشته است و از او حكايت كرده كه در دعايش بعد از سخن مورچه گفت: "پروردگارا، مرا به شكر نعمت ها كه بر من و بر پدر و مادر من ارزانى داشتى ملهم فرما". [۱۹] كه در تفسيرش گفتيم از اين دعا برمى آيد كه مادر او از اهل صراط مستقيم بوده، يعنى از كسانى كه خداوند بر آنان انعام كرده، از نبيين و صديقين و شهداء و صالحين.

رواياتى كه در اين داستان وارد شده اخبارى كه در قصص آن جناب و مخصوصا در داستان هدهد و دنباله آن آمده، بيشترش مطالب عجيب و غريبى دارد كه حتى نظائر آن در اساطير و افسانه هاى خرافى كمتر ديده مى شود، مطالبى كه عقل سليم نمى تواند آن را بپذيرد و بلكه تاريخ قطعى هم آن ها را تكذيب مى كند و بيشتر آن ها مبالغه هايى است كه از امثال كعب و وهب نقل شده است.

و اين قصه پردازان مبالغه را به جايى رسانده اند كه گفته اند: سليمان پادشاه همه روى زمين شد و هفتصد سال سلطنت كرد و تمامى موجودات زنده روى زمين از انس و جن و وحشى و طير، لشكريانش بودند. و او در پاى تخت خود سيصد هزار كرسى نصب مى كرد، كه به هر كرسى يك پيغمبر مى نشست، بلكه هزاران پيغمبر و صدها هزار نفر از امراى انس و جن روى آن ها مى نشستند و مى رفتند. و مادر ملكه سبأ از جن بوده ولذا پاهاى ملكه مانند پاى خران، سم دار بوده و به همين جهت با جامه بلند خود، آن را از مردم مى پوشاند، تا روزى كه دامن بالا زد تا وارد صرح شود، اين رازش فاش گرديد.

و در شوكت اين ملكه مبالغه را به حدى رسانده اند كه گفته اند: در قلمرو كشور او چهارصد پادشاه سلطنت داشتند و هر پادشاهى را چهارصد هزار نظامى بوده و وى سيصد وزير داشته است، كه مملكتش را اداره مى كردند و دوازده هزار سرلشكر داشته كه هر سرلشكرى دوازده هزار سرباز داشته، و همچنين از اين قبيل اخبار عجيب و غيرقابل قبولى كه در توجيه آن هيچ راهى نداريم، مگر آن كه بگوييم از اخبار اسرائيليات است و بگذريم. و اگر كسى بخواهد به آن ها دست يابد، بايد به كتب جامع حديث چون الدرالمنثور و عرائس و بحار و نيز به تفاسير مطول مراجعه نمايد. [۲۰]


اخلاق و فضائل و ويژگي هاي حضرت سلیمان (ع)

با اين كه اين پيامبر عالي قدر، صاحب قدرت و پادشاهى بود، اما لباسى از مو مى پوشيد، و چون تاريكى شب همه جا را فرامى گرفت، دست ها را به گردن خود مى بست و تا صبح از (ترس خدا) گريست، و غذايش را از فروش حصير و بوريايى كه با دست خود مى بافت، تهيه مى نمود و اگر درخواست قدرت از خدا كرد، صرفا براى غلبه بر پادشاهان كافر بود، و گفته شده كه منظور از «طلب قدرت» قناعت بوده است. [۲۱]

حضرت سلیمان (ع) در برابر نعمت ها، از خداوند توفيق شكرگزارى خواست.

«رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ». [۲۲] و نعمت ها را وسيله ى آزمايش مى دانست. «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ». [۲۳] و جذب هداياى بيگانگان نشد. «أَتُمِدُّونَنِ بِمالٍ». [۲۴] و از فهم علمى مخصوص برخوردار بود. «فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ». [۲۵] و با زبان پرندگان آشنا بود. «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ». [۲۶] و از لشكريانش سان مى ديد. «وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ». [۲۷] و پرندگان در خدمت او بودند. «وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ». [۲۸]

و از همه ى امكانات براى تبليغ دين استفاده مى كرد. (فرستادن نامه به وسيله ى پرنده) «اذْهَبْ بِكِتابِي هذا». [۲۹] و دست اندركاران او طى الأرض داشتند. «قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ». [۳۰] و حكومت بى نظير داشت. «هَبْ لِي مُلْكاً لايَنْبَغِي لِأَحَدٍ». [۳۱] و به حسن عاقبت و مقام والا نزد خداوند رسيد. «وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ» [۳۲] و جن در خدمت او بود. «وَالشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ». [۳۳] [۳۴]


پانویس

  1. ر.ک:مقاله شام
  2. البداية والنهاية (ابن كثير دمشقى)، ج2، ص18
  3. ر.ک:مقاله شیخ صدوق
  4. قصص الأنبياء (قصص قرآن) (فاطمه مشايخ)، ص۵۲۵
  5. سوره ص، آيه ۳۰
  6. سوره انبياء، آيات ۷۸- ۷۹
  7. سوره نمل، آيه ۱۵
  8. سوره نمل، آيه ۱۶
  9. سوره بقره آيه ۱۰۲، در سوره انبياء، آيه ۸۱، در سوره نمل، آيه ۱۶ تا ۱۸، در سوره سبا، آيه ۱۲ تا ۱۳ و در سوره ص، آيه ۳۵ تا ۳۹
  10. سوره ص، آيه ۳۰
  11. سوره انبياء، آيه ۷۹
  12. سوره نمل، آيه ۱۵
  13. سوره نمل، آيه ۱۶
  14. سوره نساء، آيه ۱۶۳
  15. سوره انعام، آيه ۸۴
  16. تورات، اصحاح دهم از ملوك اول، ص ۵۴۳
  17. تورات، اصحاح يازدهم و دوازدهم از كتاب سموئيل دوم
  18. سوره بقره، آيه ۱۰۲
  19. سوره نمل، آيه ۱۹
  20. ترجمه الميزان (موسوى همدانى سيد محمد باقر)، ج۱۵، ص۵۲۳
  21. ارشاد القلوب (ترجمه سلگى)، ج۱، ص۴۲۰
  22. سوره احقاف، آیه ۱۵
  23. سوره نمل، آیه ۴۰
  24. سوره نمل، آیه ۳۶
  25. سوره انبياء، آیه ۷۹
  26. سوره نمل، آیه ۱۶
  27. سوره نمل، آیه ۱۷
  28. سوره نمل، آیه ۲۰
  29. سوره نمل، آیه ۲۸
  30. سوره نمل، آیه ۴۰
  31. سوره ص، آیه ۳۵
  32. سوره ص، آیه ۲۵
  33. سوره ص، آیه ۳۷
  34. تفسير نور (قرائتى محسن)، ج۹، ص۴۲۸

منبع

حضرت سلیمان علیه السلام | القرآن https://fa.the-koran.org › content › ...