حلمانیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی « حلمانيه‏ از فرق غلاة و پيرو ابو حلمان دمشقى «1» هستند كه اصلا ايرانى بود و سپ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
حلمانيه‏ از فرق غلاة و پيرو ابو حلمان دمشقى هستند كه اصلا ايرانى بود و سپس به دمشق رفت.


حلمانيه‏
==تاریخچه==
از فرق غلاة و پيرو ابو حلمان دمشقى «1» هستند كه اصلا ايرانى بود و سپس به دمشق رفت.
لوئى ماسينيون در كتاب «شرح حال حلّاج» او را يكى از مريدان حلمان مى‏داند و مى ‏نويسد كه ابو حلمان صوفى بود.طوسى، در كتاب «اللمع»، او را ابو حلمان صوفى نوشته است.ماسينيون در «دائرة المعارف اسلامى»، وى را شاگرد سليم بصرى خوانده است.از اين فرقه در «ملل و نحل» شهرستانى ذكرى نرفته است.عبد القاهر بغدادى مى‏ نويسد وى علاوه بر «حلول» قايل به «اباحه» بود و مى ‏گفت هر كه خداى تعالى را بدان گونه كه او باور دارد بشناسد، چيزى بر وى حرام نباشد و از هيچ كار بازداشته نشود، و آنچه را كه بخواهد بر وى گوارا و روا باشد. بغدادى می گويد يكى از حلمانيه را بديدم به روا بودن «حلول خداوند» در ابدان مردم به اين آيه استناد مى‏كرد: «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ».سوره حجر، آیه 29.
وى قايل به «حلول» خداوند در صورتهاى زيبا بود، و هرگاه صورتى زيبا مى‏ديد به وى سجده مى‏كرد.
يعنى خداوند از آن روى به فرشتگان فرمود كه به آدم سجده كنند كه خود در تن او حلول كرده بود، زيرا آدم در زيباترين تناسب اندام آفريده شده بود، چنان كه فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ.» سوره تین، آیه 9  كلاباذى در كتاب «التعرف» در باب سماع‏ او را از شیوخ صوفیه شمرده است.
لوئى ماسينيون در كتاب «شرح حال حلّاج» او را يكى از مريدان حلمان مى‏داند و مى‏نويسد كه: ابو حلمان صوفى بود.
 
طوسى، در كتاب «اللمع»، او را ابو حلمان صوفى نوشته است.
==اعتقادات==
ماسينيون در «دائرة المعارف اسلامى»، وى را شاگرد سليم بصرى خوانده است.
وى قايل به «حلول» خداوند در صورتهاى زيبا بود، و هرگاه صورتى زيبا مى‏ ديد به وى سجده مى‏ كرد.
از اين فرقه در «ملل و نحل» شهرستانى ذكرى نرفته است.
عبد القاهر بغدادى مى‏نويسد: وى علاوه بر «حلول» قايل به «اباحه» بود و مى‏گفت: هر كه خداى تعالى را بدان گونه كه او باور دارد بشناسد، چيزى بر وى حرام نباشد و از هيچ كار بازداشته نشود، و آنچه را كه بخواهد بر وى گوارا و روا باشد.
بغدادى گويد: يكى از حلمانيه را بديدم به روا بودن «حلول خداوند» در ابدان مردم به اين آيه استناد مى‏كرد: «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ». حجر/ 29.
يعنى: خداوند از آن روى به فرشتگان فرمود كه به آدم سجده كنند كه خود در تن او حلول كرده بود، زيرا آدم در زيباترين تناسب اندام آفريده شده بود، چنان كه فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ.» التين/ 4.
كلاباذى در كتاب «التعرف» در باب سماع‏
__________________________________________________
(1)- از فرق صوفيه است كه ابو حلمان فارسى حلبى در دمشق، تأسيس كرد. (دائرة المعارف اسلامى، 8/ 53)
                        فرهنگ فرق اسلامى، متن، ص: 165
او را از شيوخ صوفيه شمرده است.
الفرق بين الفرق، ص 156- 157.
التبصير فى الدين، ص 77.
دائرة المعارف الاسلاميه، ج 8، ص 53.

نسخهٔ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۰

حلمانيه‏ از فرق غلاة و پيرو ابو حلمان دمشقى هستند كه اصلا ايرانى بود و سپس به دمشق رفت.

تاریخچه

لوئى ماسينيون در كتاب «شرح حال حلّاج» او را يكى از مريدان حلمان مى‏داند و مى ‏نويسد كه ابو حلمان صوفى بود.طوسى، در كتاب «اللمع»، او را ابو حلمان صوفى نوشته است.ماسينيون در «دائرة المعارف اسلامى»، وى را شاگرد سليم بصرى خوانده است.از اين فرقه در «ملل و نحل» شهرستانى ذكرى نرفته است.عبد القاهر بغدادى مى‏ نويسد وى علاوه بر «حلول» قايل به «اباحه» بود و مى ‏گفت هر كه خداى تعالى را بدان گونه كه او باور دارد بشناسد، چيزى بر وى حرام نباشد و از هيچ كار بازداشته نشود، و آنچه را كه بخواهد بر وى گوارا و روا باشد. بغدادى می گويد يكى از حلمانيه را بديدم به روا بودن «حلول خداوند» در ابدان مردم به اين آيه استناد مى‏كرد: «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ».سوره حجر، آیه 29. يعنى خداوند از آن روى به فرشتگان فرمود كه به آدم سجده كنند كه خود در تن او حلول كرده بود، زيرا آدم در زيباترين تناسب اندام آفريده شده بود، چنان كه فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ.» سوره تین، آیه 9 كلاباذى در كتاب «التعرف» در باب سماع‏ او را از شیوخ صوفیه شمرده است.

اعتقادات

وى قايل به «حلول» خداوند در صورتهاى زيبا بود، و هرگاه صورتى زيبا مى‏ ديد به وى سجده مى‏ كرد.