آقاخانیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


[[آقاخانیه]] فرقه‏ اى از «[[اسماعیلیه|اسماعيليان]]» نزارى كه منسوب به [[آقاخان|آقاخان محلّاتى]] هستند.
[[آقاخانیه]] فرقه‏ اى از «[[اسماعیلیه|اسماعیلیان]]» نزارى كه منسوب به [[آقاخان|آقاخان محلّاتى]] هستند.


==پیشینه==
==پیشینه==


جدّ اين خانواده سيد ابو الحسن خان اهل كهك قم بود كه از سادات اسماعيليه به شمار می ‏رفت و از آغاز [[دولت زنديه]] تا زمان [[آغا محمد خان قاجار]] حكومت [[كرمان]] را داشت و خود را از اعقاب اسماعيل بن جعفر صادق (ع) مى‏ دانست و پس از بركنارى از حكومت در محلّات قم عزلت گزيد. وى پيروانى بسيار در [[هند]] و [[آسياى ميانه]] داشت و نيازها و نذوراتى از ايشان دريافت مى ‏كرد.
جدّ این خانواده سید ابو الحسن خان اهل كهك قم بود كه از سادات اسماعیلیه به شمار می ‏رفت و از آغاز [[دولت زنديه|دولت زندیه]] تا زمان [[آغا محمد خان قاجار]] حكومت [[كرمان]] را داشت و خود را از اعقاب اسماعیل بن جعفر صادق (ع) مى‏ دانست و پس از بركنارى از حكومت در محلّات قم عزلت گزید. وى پیروانى بسیار در [[هند]] و [[آسياى ميانه|آسیاى میانه]] داشت و نیازها و نذوراتى از ایشان دریافت مى ‏كرد.
امروزه پیروان فرقه آقاخانیه در کشورهای متعددی پراکنده‌اند. بیشتر آنان در شبه قاره هند و آسیای میانه و بخشی دیگر در کشورهای قاره اروپا و آمریکای شمالی و نیز افریقا سکونت دارند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 1</ref> معتقد بودند كسانى كه نمى ‏توانستند شخصا نذورات خود را به پيشگاه او بفرستند، آنها را به دريا مى ‏افكندند زیرا كه سرانجام اين اموال به دست امام شان خواهد رسيد. سيد ابو الحسن خان در سال 1207 هجرى در گذشت و پس از وى پسرش شاه خليل اللّه به امامت رسيد. اسماعيليه آقاخانيه عنوان شاه را از «مراشد صوفيه» اقتباس كرده‏ اند و به تقليد ايشان خود را شاه مى‏ خواندند يا چون خود را از تبار [[ركن الدين خورشاه]] آخرين شاه اسماعيلى در [[الموت]] مى ‏دانند لقب شاه را بر خود نهاده‏ اند. شاه خليل اللّه پس از رسيدن به امامت به [[يزد]] سفر كرد، پس از دو سال توقف در آن شهر در نزاعى كه ميان پيروان او و [[شيعيان اثنا عشرى]] واقع شده به قتل رسيد (1232 ه).چون [[فتحعلى شاه قاجار]] از اين واقعه آگاه شد، حسن على شاه پسر شاه خليل اللّه را به [[تهران]] خواست و از او  دل‌جويى كرد، و دستور داد تا كسانى را كه در واقعه قتل پدرش دست داشتند  سياست كنند. سپس دختر خود سروجهان خانم را به همسرى او در آورد و حكومت [[قم]]‏ و محلّات را به وى واگذار كرد و او را ملقب به آقا خان فرمود.
امروزه پیروان فرقه آقاخانیه در کشورهای متعددی پراکنده‌اند. بیشتر آنان در شبه قاره هند و آسیای میانه و بخشی دیگر در کشورهای قاره اروپا و آمریکای شمالی و نیز افریقا سکونت دارند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 1</ref> معتقد بودند كسانى كه نمى ‏توانستند شخصا نذورات خود را به پیشگاه او بفرستند، آنها را به دریا مى ‏افكندند زیرا كه سرانجام این اموال به دست امام شان خواهد رسید. سید ابو الحسن خان در سال 1207 هجرى در گذشت و پس از وى پسرش شاه خلیل اللّه به امامت رسید. اسماعیلیه آقاخانیه عنوان شاه را از «مراشد صوفیه» اقتباس كرده‏ اند و به تقلید ایشان خود را شاه مى‏ خواندند یا چون خود را از تبار [[ركن الدين خورشاه|ركن الدین خورشاه]] آخرین شاه اسماعیلى در [[الموت]] مى ‏دانند لقب شاه را بر خود نهاده‏ اند. شاه خلیل اللّه پس از رسیدن به امامت به [[يزد|یزد]] سفر كرد، پس از دو سال توقف در آن شهر در نزاعى كه میان پیروان او و [[شيعيان اثنا عشرى|شیعیان اثنا عشرى]] واقع شده به قتل رسید (1232 ه).چون [[فتحعلى شاه قاجار]] از این واقعه آگاه شد، حسن على شاه پسر شاه خلیل اللّه را به [[تهران]] خواست و از او  دل‌جویى كرد، و دستور داد تا كسانى را كه در واقعه قتل پدرش دست داشتند  سیاست كنند. سپس دختر خود سروجهان خانم را به همسرى او در آورد و حكومت [[قم]]‏ و محلّات را به وى واگذار كرد و او را ملقب به آقا خان فرمود.
حسن على شاه در سال 1255 بر اثر تحريكات حاجى ميرزا آقاسى صدر اعظم محمد شاه ناچار شد كه محلّات را ترك كند و به [[كرمان]] رهسپار شود. در آن استان توانست كه بر قلعه بم دست يابد و آن را به تصرف خود در آورد. اما فيروز ميرزا «نصرت الدوله» برادر محمد شاه كه حكمران كرمان بود با وى جنگ كرده بر او غلبه يافت و شاه از خطاى آقا خان اول در گذشت و به وى امان داد و او را از بست حضرت [[عبد العظيم حسنی]] بيرون آورد و از او استقبال شايانى كرد و مجددا به حكومت قم و محلّات فرستاد.حسن على خان چون ديد ديگر كسى مزاحم او نيست، عيال و اموال خود را از راه بغداد به [[كربلا]] فرستاد.
حسن على شاه در سال 1255 بر اثر تحریكات حاجى میرزا آقاسى صدر اعظم محمد شاه ناچار شد كه محلّات را ترك كند و به [[كرمان]] رهسپار شود. در آن استان توانست كه بر قلعه بم دست یابد و آن را به تصرف خود در آورد. اما فیروز میرزا «نصرت الدوله» برادر محمد شاه كه حكمران كرمان بود با وى جنگ كرده بر او غلبه یافت و شاه از خطاى آقا خان اول در گذشت و به وى امان داد و او را از بست حضرت [[عبد العظيم حسنی|عبد العظیم حسنی]] بیرون آورد و از او استقبال شایانى كرد و مجددا به حكومت قم و محلّات فرستاد.حسن على خان چون دید دیگر كسى مزاحم او نیست، عیال و اموال خود را از راه بغداد به [[كربلا]] فرستاد.
آنگاه از محمّد شاه اجازه گرفت كه به زيارت خانه خدا برود و از راه كوير به جانب كرمان رهسپار شد و چنين وانمود مى ‏كرد كه از طريق بندر عباس قصد زيارت [[كعبه]] را دارد. سپس آقا خان به سوى كرمان رهسپار شده. پس از شكست از حاكم آنجا، به لار و از آنجا به اسفندقه و جيرفت رفت و در گرمسير [[ميناب]] به تهيه لشكر و اسباب جنگ پرداخت، و پس از چند جنگ و گريز به [[قندهار]] رفت. در آن شهر كارگزاران انگليسى از وى پشتيبانى كردند، و از طرف دولت انگليس براى او و همراهانش روزى صد روپيه مقرر گرديد، و با موافقت مأموران انگليسى با برادر و كسانش به سند رفت. (اواخر صفر 1262 ه).سپس آقا خان رهسپار بندر [[بمبئى]] شد و پس از چندى بر اثر اعتراض دولت ايران نتوانست در آنجا بماند، و به ايالت بنگال رفت (جمادى الاول 1263 ه) و در كلكته ساكن گشت. ديرى نپائيد كه مجددا به بمبئى بازگشت، و آنجا را مركز ترقى دستگاه خويش ساخت و از آن تاريخ اين خانواده در هند سكونت يافتند.
آنگاه از محمّد شاه اجازه گرفت كه به زیارت خانه خدا برود و از راه كویر به جانب كرمان رهسپار شد و چنین وانمود مى ‏كرد كه از طریق بندر عباس قصد زیارت [[كعبه]] را دارد. سپس آقا خان به سوى كرمان رهسپار شده. پس از شكست از حاكم آنجا، به لار و از آنجا به اسفندقه و جیرفت رفت و در گرمسیر میناب به تهیه لشكر و اسباب جنگ پرداخت، و پس از چند جنگ و گریز به قندهار رفت. در آن شهر كارگزاران انگلیسى از وى پشتیبانى كردند، و از طرف دولت انگلیس براى او و همراهانش روزى صد روپیه مقرر گردید، و با موافقت مأموران انگلیسى با برادر و كسانش به سند رفت. (اواخر صفر 1262 ه).سپس آقا خان رهسپار بندر بمبئى شد و پس از چندى بر اثر اعتراض دولت ایران نتوانست در آنجا بماند، و به ایالت بنگال رفت (جمادى الاول 1263 ه) و در كلكته ساكن گشت. دیرى نپائید كه مجددا به بمبئى بازگشت، و آنجا را مركز ترقى دستگاه خویش ساخت و از آن تاریخ این خانواده در هند سكونت یافتند.
در اين زمان اختلافاتى بين [[خوجه‏ ها]] (- خوجه) كه اسماعيليان سابق هند بودند در گرفت كه منجر به يك رشته دعاوى قضايى گرديد. سرانجام با قضاوت جوزف آرنولد در (1866 م) اين قضيه به نفع آقا خان فيصله پيدا كرد. و از آن زمان او پيشواى خوجه ‏ها و همه «اسماعيليه» هند گرديد.
در این زمان اختلافاتى بین [[خوجه‏ ها]] (- خوجه) كه اسماعیلیان سابق هند بودند در گرفت كه منجر به یك رشته دعاوى قضایى گردید. سرانجام با قضاوت جوزف آرنولد در (1866 م) این قضیه به نفع آقا خان فیصله پیدا كرد. و از آن زمان او پیشواى خوجه ‏ها و همه «اسماعیلیه» هند گردید.
چنان كه گفتيم لقب حسن على شاه، «آقا خان» بود، و او را آقا خان اول مى‏ ناميدند. وى در سال 1298 ه در گذشت و پیکرش را در گورستان حسن ‏آباد
چنان كه گفتیم لقب حسن على شاه، «آقا خان» بود، و او را آقا خان اول مى‏ نامیدند. وى در سال 1298 ه در گذشت و پیکرش را در گورستان حسن ‏آباد
بمبئى به خاك سپردند.او رساله‏ اى در شرح حال خود نوشته كه «عبرت‏ افزا» نام دارد و در بمبئى به چاپ رسيده است. در آن رساله، او خود را «محمد حسن الحسينى»، حسن على شاه مى‏ خواند.پس از حسن على شاه، پسرش آقا على شاه الحسينى يا «آقا خان دوم» پيشواى اسماعيليان هند شد وى تا سال 1302 ه زنده بود و دوره امامت او ديرى نپائيد. پس از مرگش كالبدش را به نجف اشرف برده و به خاك سپردند.بعد از او پسر هشت ‏ساله ‏اش [[سلطان محمد شاه]] ملقب به «آقا خان سوم» به امامت رسيد. (1877- 1957 م) وى از هجدهم اوت 1885 تا سال 1957 همچنان پيشوايى اسماعيليه را داشت.
بمبئى به خاك سپردند.او رساله‏ اى در شرح حال خود نوشته كه «عبرت‏ افزا» نام دارد و در بمبئى به چاپ رسیده است. در آن رساله، او خود را «محمد حسن الحسینى»، حسن على شاه مى‏ خواند.پس از حسن على شاه، پسرش آقا على شاه الحسینى یا «آقا خان دوم» پیشواى اسماعیلیان هند شد وى تا سال 1302 ه زنده بود و دوره امامت او دیرى نپائید. پس از مرگش كالبدش را به نجف اشرف برده و به خاك سپردند.بعد از او پسر هشت ‏ساله ‏اش سلطان محمد شاه ملقب به «آقا خان سوم» به امامت رسید. (1877- 1957 م) وى از هجدهم اوت 1885 تا سال 1957 همچنان پیشوایى اسماعیلیه را داشت.
سلطان محمّد شاه از طرف دولت انگلستان ملقب به لقب «سر» ris شد، و رهبر روحانى اسماعيليان نزارى هند، و همچنين خوجه ‏ها و اسماعيليان ايران و [[آسياى مركزى]] و [[سوريه]] و شرق افريقا گرديد، پس از آن به رياست كنگره مسلمانان هند برگزيده گشت و هفت سال در اين مقام بماند.در 1932 م نماينده هند در كنفرانس خلع سلاح و رئيس نمايندگان آن كشور در جامعه ملل گرديد، و در 1937 م به رياست عمومى جامعه ملل برگزيده شد.
سلطان محمّد شاه از طرف دولت انگلستان ملقب به لقب «سر» ris شد، و رهبر روحانى اسماعیلیان نزارى هند، و همچنین خوجه ‏ها و اسماعیلیان ایران و آسیاى مركزى و [[سوريه|سوریه]] و شرق افریقا گردید، پس از آن به ریاست كنگره مسلمانان هند برگزیده گشت و هفت سال در این مقام بماند.در 1932 م نماینده هند در كنفرانس خلع سلاح و رئیس نمایندگان آن كشور در جامعه ملل گردید، و در 1937 م به ریاست عمومى جامعه ملل برگزیده شد.
در سال 1936- 1937 كه پنجاهمين سال امامت او بوده اسماعيليان آسيا و [[افريقا]] در بمبئى و نايروبى، هم وزن او طلاى ناب به وى هديه كردند، و در سال 1946 هم وزن او الماس، و سپس در 1954 و 1955 هم وزن او طلاى سفيد در كراچى و [[قاهره]] به پيشگاه او تقديم داشتند.
در سال 1936- 1937 كه پنجاهمین سال امامت او بوده اسماعیلیان آسیا و [[افريقا|افریقا]] در بمبئى و نایروبى، هم وزن او طلاى ناب به وى هدیه كردند، و در سال 1946 هم وزن او الماس، و سپس در 1954 و 1955 هم وزن او طلاى سفید در كراچى و [[قاهره]] به پیشگاه او تقدیم داشتند.
آقا خان در 1327 خورشيدى از ايران تقاضاى تابعيت نمود. دولت ايران با تابعيت او موافقت كرد و [[محمّد رضا پهلوى]] به وى لقب «حضرت والا» داد. آقا خان پس از هشتاد سال عمر در سال 1957 م در ژنو در گذشت و كالبدش را در مقبره خانوادگى آنان در آسوان [[مصر]] به خاك سپردند.
آقا خان در 1327 خورشیدى از ایران تقاضاى تابعیت نمود. دولت ایران با تابعیت او موافقت كرد و [[محمّد رضا پهلوى]] به وى لقب «حضرت والا» داد. آقا خان پس از هشتاد سال عمر در سال 1957 م در ژنو در گذشت و كالبدش را در مقبره خانوادگى آنان در آسوان [[مصر]] به خاك سپردند.
پس از وى نواده ‏اش پرنس كريم خان پسر علي خان (متولد در 1315 ش- 1936 م) در بيست و يك سالگى بر حسب وصيت جدش به امامت رسيد و اكنون پيشواى طايفه «اسماعيليه آقا خانيه» است.كريم آقا خان در [[ژنو]] تولد يافت و در «دانشگاه هاروارد» به تحصيل پرداخت و تشريفات رسيدن او به مقام امامت در شهر دار السلام در تانگانيكا در افريقاى شرقى به عمل آمد.
پس از وى نواده ‏اش پرنس كریم خان پسر علی خان (متولد در 1315 ش- 1936 م) در بیست و یك سالگى بر حسب وصیت جدش به امامت رسید و اكنون پیشواى طایفه «اسماعیلیه آقا خانیه» است.كریم آقا خان در [[ژنو]] تولد یافت و در «دانشگاه هاروارد» به تحصیل پرداخت و تشریفات رسیدن او به مقام امامت در شهر دار السلام در تانگانیكا در افریقاى شرقى به عمل آمد.


=== عقايد و ادعيه اسماعيليان آقا خانى ===
===عقاید و ادعیه اسماعیلیان آقا خانى===
اين فرقه امام خود را شخصى روحانى مى‏ پندارند، و او را جلوه ‏گاه و مظهر صفات [[على بن أبي طالب]] مى ‏دانند. ايشان مانند پيشينيان خود معتقدند كه امام بايد «حى» باشد تا مورد اطاعت همگان قرار گيرد.دستورهاى او تا هنگامى كه حيات دارد، قابل اجراست و چون درگذشت، دستورهاى امام وقت جايگزين فرمان هاى امام پيشين مى‏ گردد.غالبا فرامين امام وقت به وسيله شخصى كه او را وزير مى ‏خوانند به «جماعت خانه» ابلاغ مى ‏گردد و اگر نكته‏ اى در آن مورد سؤال قرار گيرد، تأويل و تفسير آن را از امام مى ‏خواهند.اسماعيليان معاصر را دعاهائى است كه خواست خود ايشان است، و با نماز و عبادت و ادعيه ديگر فرق اسلام اختلاف دارد، براى نمونه بعضى از اين ادعيه در اينجا ذكر مى ‏شود:در نماز پس از خواندن سوره فاتحه  اين دعا را مى ‏خوانند: سجدت وجهى اليك و توكلت عليك منك قوّتى و انت عصمتى يا رب العالمين، اللهم صلّ على محمّد المصطفى و على على المرتضى و على الائمه الاطهار و على حجة الامر صاحب الزمان و العصر امامنا الحاضر الموجود مولانا شاه كريم الحسينى اللهم لك سجودى و طاعتى. <ref>ر.ک. همان با ویرایش مختصر</ref>  
این فرقه امام خود را شخصى روحانى مى‏ پندارند، و او را جلوه ‏گاه و مظهر صفات [[على بن أبي طالب|على بن أبی طالب]] مى ‏دانند. ایشان مانند پیشینیان خود معتقدند كه امام باید «حى» باشد تا مورد اطاعت همگان قرار گیرد.دستورهاى او تا هنگامى كه حیات دارد، قابل اجراست و چون درگذشت، دستورهاى امام وقت جایگزین فرمان هاى امام پیشین مى‏ گردد.غالبا فرامین امام وقت به وسیله شخصى كه او را وزیر مى ‏خوانند به «جماعت خانه» ابلاغ مى ‏گردد و اگر نكته‏ اى در آن مورد سؤال قرار گیرد، تأویل و تفسیر آن را از امام مى ‏خواهند.اسماعیلیان معاصر را دعاهائى است كه خواست خود ایشان است، و با نماز و عبادت و ادعیه دیگر فرق اسلام اختلاف دارد، براى نمونه بعضى از این ادعیه در اینجا ذكر مى ‏شود:در نماز پس از خواندن سوره فاتحه  این دعا را مى ‏خوانند: سجدت وجهى الیك و توكلت علیك منك قوّتى و انت عصمتى یا رب العالمین، اللهم صلّ على محمّد المصطفى و على على المرتضى و على الائمه الاطهار و على حجة الامر صاحب الزمان و العصر امامنا الحاضر الموجود مولانا شاه كریم الحسینى اللهم لك سجودى و طاعتى. <ref>ر.ک. همان با ویرایش مختصر</ref>  


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۳ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۸

آقاخانیه فرقه‏ اى از «اسماعیلیان» نزارى كه منسوب به آقاخان محلّاتى هستند.

پیشینه

جدّ این خانواده سید ابو الحسن خان اهل كهك قم بود كه از سادات اسماعیلیه به شمار می ‏رفت و از آغاز دولت زندیه تا زمان آغا محمد خان قاجار حكومت كرمان را داشت و خود را از اعقاب اسماعیل بن جعفر صادق (ع) مى‏ دانست و پس از بركنارى از حكومت در محلّات قم عزلت گزید. وى پیروانى بسیار در هند و آسیاى میانه داشت و نیازها و نذوراتى از ایشان دریافت مى ‏كرد. امروزه پیروان فرقه آقاخانیه در کشورهای متعددی پراکنده‌اند. بیشتر آنان در شبه قاره هند و آسیای میانه و بخشی دیگر در کشورهای قاره اروپا و آمریکای شمالی و نیز افریقا سکونت دارند.[۱] معتقد بودند كسانى كه نمى ‏توانستند شخصا نذورات خود را به پیشگاه او بفرستند، آنها را به دریا مى ‏افكندند زیرا كه سرانجام این اموال به دست امام شان خواهد رسید. سید ابو الحسن خان در سال 1207 هجرى در گذشت و پس از وى پسرش شاه خلیل اللّه به امامت رسید. اسماعیلیه آقاخانیه عنوان شاه را از «مراشد صوفیه» اقتباس كرده‏ اند و به تقلید ایشان خود را شاه مى‏ خواندند یا چون خود را از تبار ركن الدین خورشاه آخرین شاه اسماعیلى در الموت مى ‏دانند لقب شاه را بر خود نهاده‏ اند. شاه خلیل اللّه پس از رسیدن به امامت به یزد سفر كرد، پس از دو سال توقف در آن شهر در نزاعى كه میان پیروان او و شیعیان اثنا عشرى واقع شده به قتل رسید (1232 ه).چون فتحعلى شاه قاجار از این واقعه آگاه شد، حسن على شاه پسر شاه خلیل اللّه را به تهران خواست و از او دل‌جویى كرد، و دستور داد تا كسانى را كه در واقعه قتل پدرش دست داشتند سیاست كنند. سپس دختر خود سروجهان خانم را به همسرى او در آورد و حكومت قم‏ و محلّات را به وى واگذار كرد و او را ملقب به آقا خان فرمود. حسن على شاه در سال 1255 بر اثر تحریكات حاجى میرزا آقاسى صدر اعظم محمد شاه ناچار شد كه محلّات را ترك كند و به كرمان رهسپار شود. در آن استان توانست كه بر قلعه بم دست یابد و آن را به تصرف خود در آورد. اما فیروز میرزا «نصرت الدوله» برادر محمد شاه كه حكمران كرمان بود با وى جنگ كرده بر او غلبه یافت و شاه از خطاى آقا خان اول در گذشت و به وى امان داد و او را از بست حضرت عبد العظیم حسنی بیرون آورد و از او استقبال شایانى كرد و مجددا به حكومت قم و محلّات فرستاد.حسن على خان چون دید دیگر كسى مزاحم او نیست، عیال و اموال خود را از راه بغداد به كربلا فرستاد. آنگاه از محمّد شاه اجازه گرفت كه به زیارت خانه خدا برود و از راه كویر به جانب كرمان رهسپار شد و چنین وانمود مى ‏كرد كه از طریق بندر عباس قصد زیارت كعبه را دارد. سپس آقا خان به سوى كرمان رهسپار شده. پس از شكست از حاكم آنجا، به لار و از آنجا به اسفندقه و جیرفت رفت و در گرمسیر میناب به تهیه لشكر و اسباب جنگ پرداخت، و پس از چند جنگ و گریز به قندهار رفت. در آن شهر كارگزاران انگلیسى از وى پشتیبانى كردند، و از طرف دولت انگلیس براى او و همراهانش روزى صد روپیه مقرر گردید، و با موافقت مأموران انگلیسى با برادر و كسانش به سند رفت. (اواخر صفر 1262 ه).سپس آقا خان رهسپار بندر بمبئى شد و پس از چندى بر اثر اعتراض دولت ایران نتوانست در آنجا بماند، و به ایالت بنگال رفت (جمادى الاول 1263 ه) و در كلكته ساكن گشت. دیرى نپائید كه مجددا به بمبئى بازگشت، و آنجا را مركز ترقى دستگاه خویش ساخت و از آن تاریخ این خانواده در هند سكونت یافتند. در این زمان اختلافاتى بین خوجه‏ ها (- خوجه) كه اسماعیلیان سابق هند بودند در گرفت كه منجر به یك رشته دعاوى قضایى گردید. سرانجام با قضاوت جوزف آرنولد در (1866 م) این قضیه به نفع آقا خان فیصله پیدا كرد. و از آن زمان او پیشواى خوجه ‏ها و همه «اسماعیلیه» هند گردید. چنان كه گفتیم لقب حسن على شاه، «آقا خان» بود، و او را آقا خان اول مى‏ نامیدند. وى در سال 1298 ه در گذشت و پیکرش را در گورستان حسن ‏آباد بمبئى به خاك سپردند.او رساله‏ اى در شرح حال خود نوشته كه «عبرت‏ افزا» نام دارد و در بمبئى به چاپ رسیده است. در آن رساله، او خود را «محمد حسن الحسینى»، حسن على شاه مى‏ خواند.پس از حسن على شاه، پسرش آقا على شاه الحسینى یا «آقا خان دوم» پیشواى اسماعیلیان هند شد وى تا سال 1302 ه زنده بود و دوره امامت او دیرى نپائید. پس از مرگش كالبدش را به نجف اشرف برده و به خاك سپردند.بعد از او پسر هشت ‏ساله ‏اش سلطان محمد شاه ملقب به «آقا خان سوم» به امامت رسید. (1877- 1957 م) وى از هجدهم اوت 1885 تا سال 1957 همچنان پیشوایى اسماعیلیه را داشت. سلطان محمّد شاه از طرف دولت انگلستان ملقب به لقب «سر» ris شد، و رهبر روحانى اسماعیلیان نزارى هند، و همچنین خوجه ‏ها و اسماعیلیان ایران و آسیاى مركزى و سوریه و شرق افریقا گردید، پس از آن به ریاست كنگره مسلمانان هند برگزیده گشت و هفت سال در این مقام بماند.در 1932 م نماینده هند در كنفرانس خلع سلاح و رئیس نمایندگان آن كشور در جامعه ملل گردید، و در 1937 م به ریاست عمومى جامعه ملل برگزیده شد. در سال 1936- 1937 كه پنجاهمین سال امامت او بوده اسماعیلیان آسیا و افریقا در بمبئى و نایروبى، هم وزن او طلاى ناب به وى هدیه كردند، و در سال 1946 هم وزن او الماس، و سپس در 1954 و 1955 هم وزن او طلاى سفید در كراچى و قاهره به پیشگاه او تقدیم داشتند. آقا خان در 1327 خورشیدى از ایران تقاضاى تابعیت نمود. دولت ایران با تابعیت او موافقت كرد و محمّد رضا پهلوى به وى لقب «حضرت والا» داد. آقا خان پس از هشتاد سال عمر در سال 1957 م در ژنو در گذشت و كالبدش را در مقبره خانوادگى آنان در آسوان مصر به خاك سپردند. پس از وى نواده ‏اش پرنس كریم خان پسر علی خان (متولد در 1315 ش- 1936 م) در بیست و یك سالگى بر حسب وصیت جدش به امامت رسید و اكنون پیشواى طایفه «اسماعیلیه آقا خانیه» است.كریم آقا خان در ژنو تولد یافت و در «دانشگاه هاروارد» به تحصیل پرداخت و تشریفات رسیدن او به مقام امامت در شهر دار السلام در تانگانیكا در افریقاى شرقى به عمل آمد.

عقاید و ادعیه اسماعیلیان آقا خانى

این فرقه امام خود را شخصى روحانى مى‏ پندارند، و او را جلوه ‏گاه و مظهر صفات على بن أبی طالب مى ‏دانند. ایشان مانند پیشینیان خود معتقدند كه امام باید «حى» باشد تا مورد اطاعت همگان قرار گیرد.دستورهاى او تا هنگامى كه حیات دارد، قابل اجراست و چون درگذشت، دستورهاى امام وقت جایگزین فرمان هاى امام پیشین مى‏ گردد.غالبا فرامین امام وقت به وسیله شخصى كه او را وزیر مى ‏خوانند به «جماعت خانه» ابلاغ مى ‏گردد و اگر نكته‏ اى در آن مورد سؤال قرار گیرد، تأویل و تفسیر آن را از امام مى ‏خواهند.اسماعیلیان معاصر را دعاهائى است كه خواست خود ایشان است، و با نماز و عبادت و ادعیه دیگر فرق اسلام اختلاف دارد، براى نمونه بعضى از این ادعیه در اینجا ذكر مى ‏شود:در نماز پس از خواندن سوره فاتحه این دعا را مى ‏خوانند: سجدت وجهى الیك و توكلت علیك منك قوّتى و انت عصمتى یا رب العالمین، اللهم صلّ على محمّد المصطفى و على على المرتضى و على الائمه الاطهار و على حجة الامر صاحب الزمان و العصر امامنا الحاضر الموجود مولانا شاه كریم الحسینى اللهم لك سجودى و طاعتى. [۲]

پانویس

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 1
  2. ر.ک. همان با ویرایش مختصر