سبائیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «سبائيه‏ از فرق «غلاة» شيعه و پيروان عبد الله بن سبا هستند كه او را از نظر انت...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


==تاریخچه==
==تاریخچه==
اصل عبد الله بن سبا از يمن و از يهودان صنعا بود و اظهار اسلام مى ‏كرد و به حجاز و بصره و كوفه  آمد و در زمان عثمان به دمشق سفر كرد. اهل آن شهر او را بيرون كردند به مصر رفت و در انقلابى كه عليه عثمان روى داد، از سردستگان مخالفان او به شمار مى‏رفت، و بعد از سال 40 ه در گذشت. پيروان عبد الله بن سبا نخستين كسانى بودند كه قايل به غيبت حضرت على و رجعت او به اين جهان شدند و گفتند او كشته نشده و نميرد تا عرب را با چوب دست خود براند و زمين را كه از ستم و بيدادگر انبار شده پر از دين و داد كند. در مناقب و رجال كشى روايت شده كه هفتاد مرد از قوم زط از سبائيه پيش حضرت على (ع) آمده و او را به زبان خود خدا خواندند و بر وى سجده كردند. حضرت فرمود: «ويلكم لا تفعلوا انما انا مخلوق مثلكم». يعنى واى بر شما اين كار را نكنيد كه من مثل شما آفريده‏اى بيش نيستم. چون از اين عمل خوددارى نكردند، حضرت على (ع) فرمود: گودال هايى دراز كندند و در آن آتش ريختند و قنبر را گفت كه: ايشان را بر گرفته و به آتش اندازد و بدين ترتيب ايشان را هلاك ساخت. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 224 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> از بزرگان شيعه كه قصه او را روايت كرده‏اند محمد بن قولويه و شيخ طوسى و كشى و ديگران هستند كه غالب آن روايات به امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) مى‏رسد. بنابراين روايات و كتاب هاى «فرق الشيعة» نوبختى و «المقالات و الفرق» اشعرى و تواريخ اسلام، عبد الله بن سبا بر خلاف زعم كسانى كه گمان كرده‏ اند كه چنين شخصى وجود نداشته و منشأ قصه او از طريق سيف بن عمر تميمى (در گذشته در 170 ه) در ذكر حوادث سال 30 هجرى بوده است، شخصى تاريخى است زيرا چنان كه گفتيم شيعه اخبار مربوط به عبد الله بن سبا را از روات خود مانند: كشى و شيخ طوسى نقل كرده‏اند و آنان نيز آن اخبار را از ائمه (ع) نقل نموده‏اند. در كتاب «البدء و التاريخ» سبائيه، طياريه نيز خوانده شدند، زيرا ايشان مى‏پنداشتند كه نخواهند مرد و مرگ ايشان طيران جانهاى آنان در تاريكى آخر شب است و حضرت على (ع) زنده است و در ابرها همى‏زيد و هرگاه بانگ رعد شنوند گويند كه: على (ع) در غضب افتاده است و ايشان قايل به «تناسخ» و رجعت اند. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 226 با ویرایش و اصلاح عبارات
عبد الله بن سبا در اصل از [[يمن]] و از يهودان [[صنعا]] بود و اظهار [[اسلام]] مى ‏كرد و به [[حجاز]] و [[بصره]] و [[كوفه]] آمد و در زمان [[عثمان]] به [[دمشق]] سفر كرد. اهل آن شهر او را بيرون كردند به [[مصر]] رفت و در انقلابى كه عليه عثمان روى داد، از سردستگان مخالفان او به شمار مى ‏رفت و بعد از سال 40 هجری قمری در گذشت. پيروان عبد الله بن سبا نخستين كسانى بودند كه قايل به غيبت حضرت على و رجعت او به اين جهان شدند و گفتند او كشته نشده و نميرد تا عرب را با چوب دست خود براند و زمين را كه از ستم و بيدادگر انبار شده پر از دين و داد كند. در مناقب و رجال كشى روايت شده كه هفتاد مرد از قوم زط از سبائيه پيش حضرت على (ع) آمده و او را به زبان خود خدا خواندند و بر وى سجده كردند. حضرت فرمود: «ويلكم لا تفعلوا انما انا مخلوق مثلكم». يعنى واى بر شما اين كار را نكنيد كه من مثل شما آفريده‏اى بيش نيستم. چون از اين عمل خوددارى نكردند، حضرت على (ع) فرمود: گودال هايى دراز كندند و در آن آتش ريختند و قنبر را گفت كه: ايشان را بر گرفته و به آتش اندازد و بدين ترتيب ايشان را هلاك ساخت. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 224 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> از بزرگان شيعه كه قصه او را روايت كرده‏اند محمد بن قولويه و شيخ طوسى و كشى و ديگران هستند كه غالب آن روايات به امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) مى‏رسد. بنابراين روايات و كتاب هاى «فرق الشيعة» نوبختى و «المقالات و الفرق» اشعرى و تواريخ اسلام، عبد الله بن سبا بر خلاف زعم كسانى كه گمان كرده‏ اند كه چنين شخصى وجود نداشته و منشأ قصه او از طريق سيف بن عمر تميمى (در گذشته در 170 ه) در ذكر حوادث سال 30 هجرى بوده است، شخصى تاريخى است زيرا چنان كه گفتيم شيعه اخبار مربوط به عبد الله بن سبا را از روات خود مانند: كشى و شيخ طوسى نقل كرده‏اند و آنان نيز آن اخبار را از ائمه (ع) نقل نموده‏اند. در كتاب «البدء و التاريخ» سبائيه، طياريه نيز خوانده شدند، زيرا ايشان مى‏پنداشتند كه نخواهند مرد و مرگ ايشان طيران جانهاى آنان در تاريكى آخر شب است و حضرت على (ع) زنده است و در ابرها همى‏زيد و هرگاه بانگ رعد شنوند گويند كه: على (ع) در غضب افتاده است و ايشان قايل به «تناسخ» و رجعت اند. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ  دوم، ص 226 با ویرایش و اصلاح عبارات
</ref>
</ref>


confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش