confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
<ref>اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص28</ref> <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص43</ref> <ref>اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص144</ref> <ref>برسی حافظ رجب، مشارق انوار الیقین فی اسرار المؤمنین، ص210</ref> | <ref>اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص28</ref> <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص43</ref> <ref>اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص144</ref> <ref>برسی حافظ رجب، مشارق انوار الیقین فی اسرار المؤمنین، ص210</ref> | ||
البته صالحیه به لحاظ دیدگاه ها و اندیشه ها و در مقایسه با جارودیه فرقه ای معتدل تر است. آن ها معتقدند که امامت به شورا در میان مردم است و گاهی جایز است در شرایطی که افضل وجود دارد مفضول امام شود، البته مشروط به آن که افضل به چنین امامتی رضایت داده باشد. صالحیه با همین نظریه در برخورد با مسأله خلافت ابوبکر و عمر این خلافت را صحیح دانستند و گفتند هرچند علی (علیه السلام) برترین فرد پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده، اما وی خود از حق امامت خویش گذشته و بنابر مصالحی این امر را به ابوبکر و عمر واگذارده و با آن ها بیعت نیز کرده است و از همین روی بدان چه او خود بدان راضی بوده و آن را پذیرفته است، ما نیز راضی هستیم. صالحیه در باره عثمان هم دست کم خلافت وی را در دوره نخست خلافتش صحیح می دانستند و از آن پس، چونان که از ابن صالح نقل شده، از او تبرّی جستند و بنابر گزارش دیگری نیز در این باره توقف کردند. بَتریه یا صالحیه به اصل امر به معروف و نهی از منکر اعتقاد داشتند و بر همین پایه معتقد بودند هرگاه کسی از فرزندان فاطمه علیهاالسلام قیام کننده و عالم و شجاع باشد همو امام است و همراهی با او واجب است آنان مخالف تقیه بودند و در این باره راه خود را از امامیه جدا کردند. بَتریه بر پایه همین اصل، امامت کسی را که به دلیل تقیه قیام نکرده صحیح نمی دانند.صالحیه در فقه نیز عمدتاًً حنفی مسلک اند. در منابع، گزارش چندانی از انشعاب های درونی صالحیه در دست نیست هرچند که حسن بن موسی نوبختی این فرقه را اصولاً انشعاب یا فرقه ای از عجلیه دانسته است. <ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، مشهد، ج2، ص98</ref> | البته صالحیه به لحاظ دیدگاه ها و اندیشه ها و در مقایسه با جارودیه فرقه ای معتدل تر است. آن ها معتقدند که امامت به شورا در میان مردم است و گاهی جایز است در شرایطی که افضل وجود دارد مفضول امام شود، البته مشروط به آن که افضل به چنین امامتی رضایت داده باشد. صالحیه با همین نظریه در برخورد با مسأله خلافت ابوبکر و عمر این خلافت را صحیح دانستند و گفتند هرچند علی (علیه السلام) برترین فرد پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده، اما وی خود از حق امامت خویش گذشته و بنابر مصالحی این امر را به ابوبکر و عمر واگذارده و با آن ها بیعت نیز کرده است و از همین روی بدان چه او خود بدان راضی بوده و آن را پذیرفته است، ما نیز راضی هستیم. صالحیه در باره عثمان هم دست کم خلافت وی را در دوره نخست خلافتش صحیح می دانستند و از آن پس، چونان که از ابن صالح نقل شده، از او تبرّی جستند و بنابر گزارش دیگری نیز در این باره توقف کردند. بَتریه یا صالحیه به اصل امر به معروف و نهی از منکر اعتقاد داشتند و بر همین پایه معتقد بودند هرگاه کسی از فرزندان فاطمه علیهاالسلام قیام کننده و عالم و شجاع باشد همو امام است و همراهی با او واجب است آنان مخالف تقیه بودند و در این باره راه خود را از امامیه جدا کردند. بَتریه بر پایه همین اصل، امامت کسی را که به دلیل تقیه قیام نکرده صحیح نمی دانند.صالحیه در فقه نیز عمدتاًً حنفی مسلک اند. در منابع، گزارش چندانی از انشعاب های درونی صالحیه در دست نیست هرچند که حسن بن موسی نوبختی این فرقه را اصولاً انشعاب یا فرقه ای از عجلیه دانسته است. <ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، مشهد، ج2، ص98</ref> | ||
==پانویس== | |||
[[رده: کلام اسلامی]] | |||
[[رده: فرقه های دینی ]] |