ابن فارض: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">جایگزین= ابن فارض|بندانگشتی|ابن فارض {| class="wik...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:


نظرگاه‌ عرفانی‌ ابن‌فارض‌ مجموعاً با وحدت‌ شهود سازگارتر است‌. برخلاف‌ ابن‌عربی‌ که‌ نظریه عرفانی‌ خود را به‌ شیوه فلسفی‌ و استدلالی‌ و به‌ طور جامع‌ و فراگیر ارائه‌ می‌دهد، ابن‌فارض‌ درپی‌ تبیین‌ فلسفی‌ نظام‌ هستی‌ نیست‌.
نظرگاه‌ عرفانی‌ ابن‌فارض‌ مجموعاً با وحدت‌ شهود سازگارتر است‌. برخلاف‌ ابن‌عربی‌ که‌ نظریه عرفانی‌ خود را به‌ شیوه فلسفی‌ و استدلالی‌ و به‌ طور جامع‌ و فراگیر ارائه‌ می‌دهد، ابن‌فارض‌ درپی‌ تبیین‌ فلسفی‌ نظام‌ هستی‌ نیست‌.
ابن‌فارض‌ وجود واجب‌ را با وجود خود عالم‌ یکی‌ نمی‌داند، بلکه‌ معتقد است‌ که‌ سالک‌ در سیر و سلوک‌ خویش‌ به‌ مقام‌ و مرحله‌ای‌ می‌رسد که‌ از انسانیت‌ خود و از جمیع‌ خواهشهای‌ نفسانی‌ تهی‌ می‌شود و در نتیجه‌ به‌ نوعی‌ از هشیاری‌ دست‌ می‌یابد که‌ در آن‌ خود را با حق یگانه‌ می‌بیند و محب‌ و محبوب‌ و شاهد و مشهود یکی‌ می‌شوند. در این‌ مقام‌ شهود که‌ از آن‌ به‌ صحو الجمع‌ یا صحو ثانی‌ یا صحو بعد از محو تعبیر می‌شود [۸۸] هستی‌ شاهد در هستی‌ مشهود فانی‌ می‌شود و از او اثری‌ برجای‌ نمی‌ماند، چنانکه‌ با حضور خورشید از ستارگان‌ اثری‌ باقی‌ نمی‌ماند. در این‌ حالت‌ سالک‌ و اصل‌، مجرای‌ اراده حق‌ می‌گردد و هر چه‌ او کند در حقیقت‌ کرده حق‌ است‌. در چنین‌ حالتی‌، سخنان‌ او رنگ‌ شطح‌ به‌ خود می‌گیرد: خود قبله‌ و [[کعبه]] خود است‌، برای‌ خود نماز می‌گزارد، [۸۹][۹۰] همه نیکویی‌ها از فیض‌ اوست‌ [۹۱] و ذاتش‌ با آیات‌ خودش‌ بر خودش‌ دلالت‌ دارد. [۹۲]
ابن‌فارض‌ وجود واجب‌ را با وجود خود عالم‌ یکی‌ نمی‌داند، بلکه‌ معتقد است‌ که‌ سالک‌ در سیر و سلوک‌ خویش‌ به‌ مقام‌ و مرحله‌ای‌ می‌رسد که‌ از انسانیت‌ خود و از جمیع‌ خواهشهای‌ نفسانی‌ تهی‌ می‌شود و در نتیجه‌ به‌ نوعی‌ از هشیاری‌ دست‌ می‌یابد که‌ در آن‌ خود را با حق یگانه‌ می‌بیند و محب‌ و محبوب‌ و شاهد و مشهود یکی‌ می‌شوند. در این‌ مقام‌ شهود که‌ از آن‌ به‌ صحو الجمع‌ یا صحو ثانی‌ یا صحو بعد از محو تعبیر می‌شود [۸۸] هستی‌ شاهد در هستی‌ مشهود فانی‌ می‌شود و از او اثری‌ برجای‌ نمی‌ماند، چنانکه‌ با حضور خورشید از ستارگان‌ اثری‌ باقی‌ نمی‌ماند. در این‌ حالت‌ سالک‌ و اصل‌، مجرای‌ اراده حق‌ می‌گردد و هر چه‌ او کند در حقیقت‌ کرده حق‌ است‌. در چنین‌ حالتی‌، سخنان‌ او رنگ‌ شطح‌ به‌ خود می‌گیرد: خود [[قبله|قبله‌]] و [[کعبه]] خود است‌، برای‌ خود نماز می‌گزارد، [۸۹][۹۰] همه نیکویی‌ها از فیض‌ اوست‌ [۹۱] و ذاتش‌ با آیات‌ خودش‌ بر خودش‌ دلالت‌ دارد. [۹۲]


===ادله نقلی===
===ادله نقلی===
confirmed
۳٬۸۹۵

ویرایش