نظامیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «نظاميّه‏ از فرق معروف «معتزله» بودند. ==موسس== موسس نظامیه،ابواسحاق ابراهیم...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


==اعتقادات==
==اعتقادات==
نظام سخن برهمنان را در برانداختن پیامبری ها پسنديد، ولى از بيم شمشير مسلمانان جرأت نداست تا آن را ابراز کند و همچنین منکر اعجاز قرآن از نظر نظم و پیوستگی بود و نیز معجزات پيامبر (ص) را به طور کامل رد می کرد. وى احكام شريعت و فروع آن را بار گرانى بر مردم مى‏دانست ولى شهامت نداشت تا آن را علنی کند. نظام منكر «اجماع» و «قياس» در فروع و احكام شرع بود و حجيّت اخبارى را كه موجب علم ضرورى نمى‏شود انكار می کرد و بر فتاوای صحابه طعنه می زد.ابو الهذيل العلّاف در كتاب معروف خود «الرد على النظام» درباره اعراض و انسان و جزء لا يتجزى او را كافر دانست.ابو علی جبايى در این سخن نظام که می گوید خلقت ايجاب مى‏ كند كه متولدات در افعال خدا باشد و قدرت خدا بر ستمگرى محال است، او را تكفير كرد. ابو الحسن اشعرى سه كتاب در تكفير نظّام نوشته است و قلانسى نيز در رد او كتب و رسايلى نگاشت. <ref>مشکور محمد جواد
نظام سخن برهمایی ها را در برانداختن پیامبری ها پسنديد، ولى از بيم شمشير مسلمانان جرأت نداست تا آن را ابراز کند و همچنین منکر اعجاز قرآن از نظر نظم و پیوستگی بود و نیز معجزات پيامبر (ص) را به طور کامل رد می کرد. وى احكام شريعت و فروع آن را بار گرانى بر مردم مى‏دانست ولى شهامت نداشت تا آن را علنی کند. نظام منكر «اجماع» و «قياس» در فروع و احكام شرع بود و حجيّت اخبارى را كه موجب علم ضرورى نمى‏شود انكار می کرد و بر فتاوای صحابه طعنه می زد.ابو الهذيل العلّاف در كتاب معروف خود «الرد على النظام» درباره اعراض و انسان و جزء لا يتجزى او را كافر دانست.ابو علی جبايى در این سخن نظام که می گوید خلقت ايجاب مى‏ كند كه متولدات در افعال خدا باشد و قدرت خدا بر ستمگرى محال است، او را تكفير كرد. ابو الحسن اشعرى سه كتاب در تكفير نظّام نوشته است و قلانسى نيز در رد او كتب و رسايلى نگاشت. <ref>مشکور محمد جواد
فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول،  ص446</ref>
فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول،  ص446</ref>
همچنین قاضی عبد الجبار معتزلی در شرح عقاید فرقه نظامیه، به دوازده مسئله مورد توجه این فرقه اشاره می کند که عبارتنداز:  یکم: خداوند به قدرت بر شرور و معاصی متصف نمی شود. دوم: خداوند موصوف به اراده نمی شود. سوم: افعال همه حرکات است. چهارم: انسان در حقیقت همان نفس و روح است و بدن قالب آن می باشد. پنجم: جزء لایتجزی وجود ندارد. ششم: هرچه از حدّ قدرت خارج شود، فعل خداست. هفتم: جواهر از اعراض تشکیل شده است. هشتم: خداوند موجودات را یکباره آفریده است. نهم: معجزه بودن قرآن از حیث خبرهایی است که از گذشته و آینده می دهد. دهم: اجماع حجت شرعی نیست.یازدهم: امامت جز با نص حاصل نمی شود. دوازدهم: انسان قبل از ورود نص شرعی می بایستی از راه استدلال عقلی خدا را بشناسد. با استفاده از
همچنین قاضی عبد الجبار معتزلی در شرح عقاید فرقه نظامیه، به دوازده مسئله مورد توجه این فرقه اشاره می کند که عبارتنداز:  یکم: خداوند به قدرت بر شرور و معاصی متصف نمی شود. دوم: خداوند موصوف به اراده نمی شود. سوم: افعال همه حرکات است. چهارم: انسان در حقیقت همان نفس و روح است و بدن قالب آن می باشد. پنجم: جزء لایتجزی وجود ندارد. ششم: هرچه از حدّ قدرت خارج شود، فعل خداست. هفتم: جواهر از اعراض تشکیل شده است. هشتم: خداوند موجودات را یکباره آفریده است. نهم: معجزه بودن قرآن از حیث خبرهایی است که از گذشته و آینده می دهد. دهم: اجماع حجت شرعی نیست.یازدهم: امامت جز با نص حاصل نمی شود. دوازدهم: انسان قبل از ورود نص شرعی می بایستی از راه استدلال عقلی خدا را بشناسد. <ref>با استفاده از
http://www.wikiferaq.org/index.php/%D9%86%D9%8E%D8%B8%D9%91%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87
http://www.wikiferaq.org/index.php/%D9%86%D9%8E%D8%B8%D9%91%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87
</ref>


==پانویس==  
==پانویس==  

نسخهٔ ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۲۳

نظاميّه‏ از فرق معروف «معتزله» بودند.

موسس

موسس نظامیه،ابواسحاق ابراهیم بن سیّار بلخی بصری، مشهور به نظّام متوفای سال 231 هجری قمری بود.

شرح حال نظام

نظام به عنوان نخستین فیلسوف مسلمان مطرح است.[۱] دوستانش گفته اند که وی از این جهت به لقب نظّام شهرت یافته که نظّام کلامِ منثور و شعرِ موزون بوده است، ولی برخی دیگر انگاشته اند که چون در بازار بصره، خَزَر، یعنی مهره به رشته درمی کشیده بدین لقب شناخته شده است. [۲] [۳] [۴] نظام خواهرزاده و شاگرد ابو الهذيل علّاف بود و مذهب اعتزال را از او فرا گرفت. جاحظ كه يكى از شاگردان او بود وى را چنين توصيف مى ‏كند: نظّام بسيار دانا و كنجكاو و درست گفتار و كم خطا و ليكن در اصلى كه زير سنجش قرار مى‏ داد كم ثبات بود و بر روى ظن و گمان مى ‏سنجيد و در حفظ اسرار نمى ‏كوشيد. از اين‏ رو مردم او را سست رأى و يا زنديق مى ‏خواندند.بيشتر گفتارش از موضوعات فلسفه بر اساس عقايد امبذقلس و انكساغورس از فلاسفه يونان بود.عبد القاهر بغدادى مى ‏نويسد که نظّام در جوانى با گروهى از «ثنويه» و «سمنيه» كه قايل به تكافوى ادلّه بودند، رفافت داشت. در پيرى با گروهی از فلاسفه بى‏ دين همراه بود و سپس با هشام بن حكم رافضى هم رای شد و از او و فيلسوفان ديگر، گفتار خويش را در ابطال جزء لايتجزى فرا گرفت و سپس قول خود را بر طفره استوار کرد.

اعتقادات

نظام سخن برهمایی ها را در برانداختن پیامبری ها پسنديد، ولى از بيم شمشير مسلمانان جرأت نداست تا آن را ابراز کند و همچنین منکر اعجاز قرآن از نظر نظم و پیوستگی بود و نیز معجزات پيامبر (ص) را به طور کامل رد می کرد. وى احكام شريعت و فروع آن را بار گرانى بر مردم مى‏دانست ولى شهامت نداشت تا آن را علنی کند. نظام منكر «اجماع» و «قياس» در فروع و احكام شرع بود و حجيّت اخبارى را كه موجب علم ضرورى نمى‏شود انكار می کرد و بر فتاوای صحابه طعنه می زد.ابو الهذيل العلّاف در كتاب معروف خود «الرد على النظام» درباره اعراض و انسان و جزء لا يتجزى او را كافر دانست.ابو علی جبايى در این سخن نظام که می گوید خلقت ايجاب مى‏ كند كه متولدات در افعال خدا باشد و قدرت خدا بر ستمگرى محال است، او را تكفير كرد. ابو الحسن اشعرى سه كتاب در تكفير نظّام نوشته است و قلانسى نيز در رد او كتب و رسايلى نگاشت. [۵] همچنین قاضی عبد الجبار معتزلی در شرح عقاید فرقه نظامیه، به دوازده مسئله مورد توجه این فرقه اشاره می کند که عبارتنداز: یکم: خداوند به قدرت بر شرور و معاصی متصف نمی شود. دوم: خداوند موصوف به اراده نمی شود. سوم: افعال همه حرکات است. چهارم: انسان در حقیقت همان نفس و روح است و بدن قالب آن می باشد. پنجم: جزء لایتجزی وجود ندارد. ششم: هرچه از حدّ قدرت خارج شود، فعل خداست. هفتم: جواهر از اعراض تشکیل شده است. هشتم: خداوند موجودات را یکباره آفریده است. نهم: معجزه بودن قرآن از حیث خبرهایی است که از گذشته و آینده می دهد. دهم: اجماع حجت شرعی نیست.یازدهم: امامت جز با نص حاصل نمی شود. دوازدهم: انسان قبل از ورود نص شرعی می بایستی از راه استدلال عقلی خدا را بشناسد. [۶]

پانویس

  1. ابن المرتضی، در طبقات خود او را در طبقه ی ششم قرار داده است. ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص 47.
  2. ابن شاکر، عیون التواریخ، ص 171
  3. بغدادی عبد القاهر،الفرق بین الفرق، ص 131
  4. اسفراینی،التبصیر فی الدین، ص 71.
  5. مشکور محمد جواد فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص446
  6. با استفاده از http://www.wikiferaq.org/index.php/%D9%86%D9%8E%D8%B8%D9%91%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87