ابن شهرآشوب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۱: خط ۹۱:


کتاب [[کشاف وفایق]] و [[ربیع الابرار]] را نزد خود [[زمخشری]] که مؤلف آنهاست خوانده و در [[روایت]] از آنها اجازه داشته است و گاهی به یک واسطه و گاهی به دو واسطه از شیخ طوسی روایت نموده است. <ref>ریحانة الادب، ج8، ص59</ref> همچنین از [[ابوالفتح ناصح الدین عبدالواحد]] آمدی. (م510ق) صاحب [[غرر الحکم و درر الکلم]] نیز روایت نموده است. <ref>دائرة المعارف تشیع، ج1، ص337</ref>
کتاب [[کشاف وفایق]] و [[ربیع الابرار]] را نزد خود [[زمخشری]] که مؤلف آنهاست خوانده و در [[روایت]] از آنها اجازه داشته است و گاهی به یک واسطه و گاهی به دو واسطه از شیخ طوسی روایت نموده است. <ref>ریحانة الادب، ج8، ص59</ref> همچنین از [[ابوالفتح ناصح الدین عبدالواحد]] آمدی. (م510ق) صاحب [[غرر الحکم و درر الکلم]] نیز روایت نموده است. <ref>دائرة المعارف تشیع، ج1، ص337</ref>
=فوت  ابن شهرآشوب=
ابن شهر آشوب; سالهای پایانی عمر خویش را در شهر [[حلب]] به سر برد و در آنجا به تبلیغ معارف اهل بیت: پرداخت و پس از یک عمر تلاش خالصانة فرهنگی، تبلیغی، در شب [[جمعه]] 22 [[شعبان]] المعظم 588 [[هجری قمری]]، روح بلندش به عالم باقی پیوست و در بیرون <big>حلب</big> در بالای کوه معروف به <big>جبل جوشن</big>  <ref>فوائد الرضویه، ص713</ref>، مدفون گشت. <ref>ریحانة الادب، ج8، ص65</ref>
البته به خطا وفات او را در «مشهد گنج افروز» از قُرای بابلِ (مازندران) دانسته اند، و اظهار داشته اند که آرامگاه او در آنجا زیارتگاه مردم است. <ref> دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج4، ص91، س1</ref> که این انتساب صحیح نبوده، لازم است تا در مورد عالِم مدفون در آن مکان شریف تحقیق به عمل آید.


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۰


ابن شهرآشوب
نام ابن شهرآشوب
نام کامل محمد بن علی بن شهر آشوب سَرَوی مازندرانی
لقب ابن شهرآشوب • رشیدالدین • عزالدین
زادگاه ساری
محل زندگی بغداد
اساتید فتال نیشابوری • شیخ طبرسی • ابومنصور طبرسی • ابوالفتوح رازی • قطب الدین راوندی
شاگردان ابن زهره • یحیی بن بطریق
آثار مناقب آل ابی طالب • معالم العلماء • متشابه القرآن و مختلفه و...
نقش‌های برجسته محدث • مورخ
دین اسلام
مذهب شیعه
درگذشت ۵۸۸ق.
آرامگاه حلب • بالای کوه جوشن و نزدیکی مشهدالسقط

ابوجعفرمحمد بن علی بن‌شهرآشوب بن ابونصر بن‌ابوالجیش مازندرانی ملقب به رشیدالدین و عزالدین و مشهور به ابن‌ِ شهرآشوب ساروی ‌مازندرانی دانشمند مسلمان و یکی از مروج مذهب تشیع است که در صده چهارم و پنجم هجری زندگی می‌کرد.

ابن شهرآشوب از عالمان شجاع و بصیری بوده، که با وجود حاکمیت مطلق مکتب ارتجاعی و جاهلی سقیفه در جهان اسلام، به روشنگری دینی پرداخته و جریانات، اعتقادات، فرق،مذاهب، ائمه و حاکمیت انحرافی برآمده از مکتب سقیفه را در مثالب النواصب تبیین کرده و امکان انتخاب اسلام ناب محمدی را برای مسلمانان حقیقت‌جو و آزاداندیش فراهم آورده است.

هرچند برخی او را عراقی دانسته بودند اما محققان علوم دینی با تکیه بر نسبت سَرَوی که به این مفسر محدث ادیب و فقیه بزرگ شیعه همچنین به پدر و جدش داده‌ شده اصالت این خاندان را از شهر ساری مازندران دانسته‌اند.

ابن شهرآشوب بیش از همه علمای سنی عصر خویش بر منابع کلامی، تاریخی و فقهی اهل سنت تسلط تام داشته و مطالب متنوعی که از صدها کتب اهل سنت در مثالب آورده گواه نگاه تقریبی او در تالیف مثالب النواصب است.

معرفی اجمالی ابن شهرآشوب

عالم فرزانه و دانشمند پرآوازه ایرانی، ابو عبدالله محمد بن علی بن شهر آشوب سروی مازندرانی معروف به رشیدالدین، یکی از بزرگان علم و عمل قرن ششم هجری می باشد. عالمی که علاوه بر لبریز کردن جان خویش از نور علم و تقوا، برای طالبان حقیقت و معرفت، همچون مشعل هدایتی گردید که هنوز، نور افشانی می نماید.

وی در 488 و به قولی 489 هجری قمری در بغداد و بنابر قولی در ساری، در خانواده ای عالم پرور متولد شد. [۱]

جدّ و پدر بزرگوارش از عالمان جلیل القدر بودند؛ مثلاً جدش، مرحوم شیخ شهرآشوب از شاگردان برجسته و ممتاز شیخ طوسی; به شمار می رفت. و والد ماجدش، شیخ علی نیز از مکتب پدر بهره مند گشته و از فقها و محدثینی بود که در ضبط و نقل اخبار و آثار اهل بیت عصمت و طهارت: تلاش بسیار نمود. [۲] ولی شهرت ابن شهرآشوب از پدر و جدش مضاعف شد و شهرة آفاق گردید.

وی در این خانوادة نورانی و دینی رشد نمود و توانست در سن 8 سالگی حافظ کل قرآن گردد و به لقب حافظ مفتخر شود. [۳] بواسطة همین ویژگی، رشد و تعالی یافته، عطش وی برای تحصیل بیش تر شد. وی به شهرهای زیادی همچون مازندران، مشهد، نیشابور، سبزوار و حتی ممالک عراق، سوریه و ... سفر نمود تا بتواند از معارف اهل بیت: بهره مند شود. این تلاش پی گیر ابن شهرآشوب، باعث شد تا وی در علوم و فنون گوناگونی از قبیل: تفسیر، حدیث، فقه، اصول، قرائت، ادبیات عرب، شعر و غیره، به حد کمال رسد و مجتهدی مسلّم و عالمی ذوفنون گشته و در شهر بغداد که از شهرهای بزرگ اسلامی آن عصر بود و فرقه های مختلف اسلامی در آن شهر زندگی می کردند، مقیم گردد. [۴]

اساتید

ابن شهر آشوب از اساتید بزرگواری بهره برد که نامشان در جهان اسلام، همچون ستارگان درخشنده ای، متجلی است؛ عالمانی چون: شیخ ابوعلی فضل بن حسن طبرسی صاحب مجمع البیان، ابومنصور طبرسی صاحب احتجاج، ابوالفتوح رازی صاحب تفسیر رازی، قطب الدین راوندی و واعظ نیشابوری را می توان نام برد. [۵]

کتاب کشاف وفایق و ربیع الابرار را نزد خود زمخشری که مؤلف آنهاست خوانده و در روایت از آنها اجازه داشته است و گاهی به یک واسطه و گاهی به دو واسطه از شیخ طوسی روایت نموده است. [۶] همچنین از ابوالفتح ناصح الدین عبدالواحد آمدی. (م510ق) صاحب غرر الحکم و درر الکلم نیز روایت نموده است. [۷]

فوت ابن شهرآشوب

ابن شهر آشوب; سالهای پایانی عمر خویش را در شهر حلب به سر برد و در آنجا به تبلیغ معارف اهل بیت: پرداخت و پس از یک عمر تلاش خالصانة فرهنگی، تبلیغی، در شب جمعه 22 شعبان المعظم 588 هجری قمری، روح بلندش به عالم باقی پیوست و در بیرون حلب در بالای کوه معروف به جبل جوشن [۸]، مدفون گشت. [۹]

البته به خطا وفات او را در «مشهد گنج افروز» از قُرای بابلِ (مازندران) دانسته اند، و اظهار داشته اند که آرامگاه او در آنجا زیارتگاه مردم است. [۱۰] که این انتساب صحیح نبوده، لازم است تا در مورد عالِم مدفون در آن مکان شریف تحقیق به عمل آید.

پانویس

  1. ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و اللّقب، استاد محمد علی مدرس، ج8، ص58، کتابفروشی خیام، 1374 ش
  2. ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و اللّقب، استاد محمد علی مدرس، ج8، ص59 ، کتابفروشی خیام، 1374 ش
  3. ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و اللّقب، استاد محمد علی مدرس، ج8، ص59 ، کتابفروشی خیام، 1374 ش
  4. دائرة المعارف تشیع، ج1، ص337، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی و ...، تهران، بنیاد اسلامی طاهر، چ اول، 1366
  5. فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، به کوشش عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، چ دوم، 1387، ص712
  6. ریحانة الادب، ج8، ص59
  7. دائرة المعارف تشیع، ج1، ص337
  8. فوائد الرضویه، ص713
  9. ریحانة الادب، ج8، ص65
  10. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج4، ص91، س1