ابوالعباس دینوری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
=سفرها=
=سفرها=


او به نیشابور رفت و مدتی در آنجا رحل اقامت افکند سپس به سمرقند مهاجرت نمود و تا پایان عمر در آنجا ماند.
او به نیشابور رفت و مدتی در آنجا رحل اقامت افکند. سپس به سمرقند مهاجرت نمود و تا پایان عمر در آنجا ماند.


=وفات=
=وفات=
خط ۴۱: خط ۴۱:
=گفتارها=
=گفتارها=


عالم از جهت نگاه به اشیاء متفاوت است همه چیز به [[خدا]] بازمی گردد و سپس از خدا به خلق بازگشت دارند و چیزی از او پنهان نمی ماند و او  قبل از هر چیز وجود داشته و همراه همه امور بوده. راهی غیر از آن برای رسیدن به خدا وجود ندارد.
عالم از جهت نگاه به اشیاء متفاوت است. همه چیز به [[خدا]] بازمی گردد و سپس از خدا به خلق بازگشت دارند و چیزی از او پنهان نمی ماند و او  قبل از هر چیز وجود داشته و همراه همه امور بوده. راهی غیر از آن برای رسیدن به خدا وجود ندارد. بدانید که پایین ترین مرحله ذکر این است که آنچه غیر از اوست فراموش کند و نهایت ذکر این است که ذاکر در ذکرش  و از ذکرش محو شود و غرق در مذکور از رجوع به مقام ذکر است و این حالت فناء در فنا است. <ref>سیر أعلام النبلاء، الذهبی، ج15، ص500-501، مؤسسة الرسالة، ط3</ref>
بدانید که پایین ترین مرحله ذکر این است که آنچه غیر از اوست فراموش کند و نهایت ذکر این است که ذاکر در ذکرش  و از ذکرش محو شود و غرق در مذکور از رجوع به مقام ذکر است و این حالت فناء در فنا است. <ref>سیر أعلام النبلاء، الذهبی، ج15، ص500-501، مؤسسة الرسالة، ط3</ref>


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۶

نام أحمد بن محمد
نام‎های دیگر أَبُو الْعَبَّاس الدینَوَرِی
وفات 340 ه.ق
مذهب صوفی اهل تسنن

أَبُو الْعَبَّاس الدینَوَرِی که اسمش أحْمد بن مُحَمَّد بود از علمای اهل سنت و صوفی برجسته قرن چهارم هجری است.

دینوری از منظر بزرگان

دینوری از منظر ابوعبدالرحمان السلیمی

ابوعبدالرحمان السلیمی درباره ابوعباس دینوری چنین می گوید: از بهترین فتوا دهندگان و مشایخ تصوف و اهل استقامت در طریقت و با مردم در باب معرفت الهی با بهترین شیوه صحبت می کرد و ایشان را موعظه می نمود[۱].

دینوری از منظر ابوالقاسم قشیری

ابوالقاسم قشیری در مورد ابوالعباس دینوری میگوید: او عالمی فاضل بود.

معاصران

دینوری با بزرگانی از اهل تصوف هم صحبتی و آشنایی داشت که از آن میان می توان به یُوسُف بن الْحُسَیْن، عبد الله الخراز، أَبا مُحَمَّد الْجریرِی وَ أَبا الْعَبَّاس بن عَطاء اشاره کرد [۲].

سفرها

او به نیشابور رفت و مدتی در آنجا رحل اقامت افکند. سپس به سمرقند مهاجرت نمود و تا پایان عمر در آنجا ماند.

وفات

مورخین سال وفات او را بعد از سال 340هجری قمری ذکر کرده اند[۳].

گفتارها

عالم از جهت نگاه به اشیاء متفاوت است. همه چیز به خدا بازمی گردد و سپس از خدا به خلق بازگشت دارند و چیزی از او پنهان نمی ماند و او قبل از هر چیز وجود داشته و همراه همه امور بوده. راهی غیر از آن برای رسیدن به خدا وجود ندارد. بدانید که پایین ترین مرحله ذکر این است که آنچه غیر از اوست فراموش کند و نهایت ذکر این است که ذاکر در ذکرش و از ذکرش محو شود و غرق در مذکور از رجوع به مقام ذکر است و این حالت فناء در فنا است. [۴]

پانویس

  1. طبقات الصوفیة، أبو عبد الرحمن السلمی، ص355-358، دار الکتب العلمیة، ط2003
  2. احمد بن محمد دینوری
  3. أبو العباس الدینوری
  4. سیر أعلام النبلاء، الذهبی، ج15، ص500-501، مؤسسة الرسالة، ط3