ايمان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
تصدیق وجود خداوند و پیامبران خود یک عمل به وظیفه است. وظایف دیگر، انجام واجبات و ترک محرمات است و کسی که به تمامى وظایف خود عمل نماید «مؤمن» به شمار میرود. از نظر ایشان ایمان با عمل محقق میشود نه با نظر. <ref> امین، احمد، فجر الاسلام و ضحى الاسلام، مبحث معتزله</ref> | تصدیق وجود خداوند و پیامبران خود یک عمل به وظیفه است. وظایف دیگر، انجام واجبات و ترک محرمات است و کسی که به تمامى وظایف خود عمل نماید «مؤمن» به شمار میرود. از نظر ایشان ایمان با عمل محقق میشود نه با نظر. <ref> امین، احمد، فجر الاسلام و ضحى الاسلام، مبحث معتزله</ref> | ||
==معنا و حقیقت ایمان از فیلسوفان متکلم== | |||
نظری که بیشتر از سوى فیلسوفان متکلم اظهار شده است میگوید: حقیقت ایمان عبارت است از: علم و معرفت فلسفى به واقعیتهاى عالم هستى. | |||
به عبارت دیگر؛ سیر نفس انسان در مراحل کمال نظرى، حقیقت ایمان را تشکیل میدهد. پس عمل به [[واجبات]] و ترک [[محرمات]]- که سیر نفس در مراحل کمال عملى است - آثار خارجى این علم و معرفت است، و هر چه که عقاید مورد نظر یک مؤمن با واقعیات هستى مطابقت بیشترى داشته باشد، ایمان وى کاملتر خواهد بود. <ref>شهید ثانى، حقایق الایمان، ص 16 - 18</ref> چنانچه [[صدر المتألهین]] در آغاز سفر سوم از [[اسفار اربعه]] وقتى میخواهد وارد مباحث الهیات بالمعنى الاخص شود مینویسد: | |||
«حکمتی که ما در صدد آن هستیم برترین بخش آن است که همان ایمان حقیقی به خدا و نشانههای او و روز قیامت است؛ و همان سخن خداوند است که میفرماید:« همه مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان دارند»؛ <ref>بقره: 285</ref> | |||
فرمود: «هر کس به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش و به روز قیامت [[کافر]] شود سخت در گمراهى افتاده است». <ref> نساء: 136</ref> و این حکمت مشتمل بر دو علم ارزشمند است: یکی علم به مبدأ و دیگری علم به [[معاد]]؛ و تحت علم به مبدأ، شناخت خداوند و شناخت صفات و افعال و آثار او مندرج است؛ چنانکه شناخت نفس و قیام و آگاهی از نبوات زیر مجموعه علم به معاد است». <ref>صدر المتألهین، الحکمة المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعة، ج 6، ص 7، بیروت، دار احیاء التراث العربى، چاپ چهارم، 1990م</ref> | |||
در این نظریه تصدیق خدا و پیامبران به معناى یک تصدیق منطقى مطرح است که به یک واقعیت خارجى مربوط میشود و بخشى از معرفت به عالم هستى است و مفهوم عمل به وظیفه و تکلیف، خارج از مفهوم ایمان است. | |||
=پانویس= | =پانویس= |
نسخهٔ ۶ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۰
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۱۱:۵۰، ۶ نوامبر ۲۰۲۱ (ساعت هماهنگ جهانی) (۳ سال پیش) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید. |
ایمان از معنای لغوی تصدیق و اعتقاد قلبی به کسی یاچیزی است و از معنای اصطلاحی آن، اعتقاد و تصدیق قلبی به خدا، روز قیامت، کتب آسمانی، ملائکه، پیامبران، ائمه و به تعبیری امور غیب است. ایمان در تعریف برون دینی، باوری استوار و مستقل از خرد یا تجربه، به نوعی ایده است. معمولاً این ایده نوعی دین، و مجموعهای از ایدههای کلی و جزئی است. عاشق خدا باش و به او متصل شو که او تنها دارایی ما است.
ایمان مهمترین عاملی است که جهت سعادت یا شقاوت زندگی انسان را تعیین می کند و سرنوشت سازتر از این موضوع در زندگی انسان نیست. ایمان حقیقت پیچیده ای است که برای شناخت آن باید به تمامی ابعاد لفظی، مفهومی و مصداقی آن توجه کرد.
معنى ايمان
در مورد معنای ایمان گفته شده است: ايمان عبارت از جايگيرشدن اعتقاد در قلب و از امن گرفته شده، گويى مومن به آن چه بدان ایمان پیدا كرده، امنيت و مصونیت نميدهد که در آن مورد دچار شك و ترديد نمى شود، چرا که شك و ترديد آفت اعتقاد است. [۱]
در روایاتی از رسول مکرم اسلام (ص) ایمان چنین شناسانده شده است: ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح میباشد. [۲]
مفهوم شناسی ايمان
ایمان در لغت عبارت است از: تصدیق در مقابل تکذیب [۳] و در اصطلاح عبارت است از: اقرار به زبان، تصديق و اذعان قلبى -كه نوعى صفت و حالت نفسانى نسبت به يک امر است و با صرف شناخت و معرفت تفاوت دارد [۴] و عمل نمودن با اعضا و جوارح. [۵]
هر جاندارى براى خود دلبستگىهايى دارد. انسان نيز غير از دلبستگىهاى مادى به پارهاى از معنويات، مانند، معرفت و زيبايى و… دلبستگى دارد. ايمان نيز نوعى حالت دلبستگى واپسين است كه تمام دعاوى ديگر را تحت شعاع قرار مىدهد. قلمرو ايمان براى هر انسان حريم مقدسى است؛ يعنى دلبستگى واپسين انسان در نهايت به امر قدسى تبديل مىگردد و آن گاه است كه عنصر شجاعت و جسارت و عشق از آن زایيده مىشود.
ایمان دلبستگى نهايى انسان به امور معنوى است كه براى انسان مقدس هستند و براى آن حاضر است عشق و شجاعت از خود نشان دهد. در برخی روایات در تعریف ایمان، آمده است که، ایمان عبارت است از: معرفت و شناخت قلبی و اقرار به زبان و عمل کردن به اعضا و و جوارح.
معنا و حقیقت ایمان
هر جاندارى براى خود دلبستگیهایى دارد. انسان نیز غیر از دلبستگیهاى مادى به پارهاى از معنویات؛ مانند: معرفت و زیبایى و... دلبستگى دارد. ایمان نیز نوعى حالت دلبستگى واپسین است که تمام دعاوى دیگر را تحت شعاع قرار میدهد.
قلمرو ایمان براى هر انسان حریم مقدسى است؛ یعنى دلبستگى واپسین انسان در نهایت به امر قدسى تبدیل میگردد و آنگاه است که عنصر شجاعت و جسارت و عشق از آن زاییده میشود.
متعلق ایمان همیشه امر معیّنى است؛ لذا شخص مؤمن باید به آن معرفت داشته باشد. [۶]
براى واژه «ایمان» بر اساس مسلکهای مختلف، تعاریف مختلفى شده است.
برخی از فیلسوفان و مفسران شیعی، ایمان را چنین معنا میکند:
«ایمان تنها صرف "علم" و "معرفت" نیست؛ زیرا بعضى آیات خبر از ارتداد افرادى میدهد که با وجود علم منحرف و مرتد شدند، بلکه مؤمن علاوه بر علم، به مقتضاى علم خود نیز باید التزام داشته باشد و بر طبق مؤداى علم، باید اعتقاد قلبی داشته باشد، به گونهای که آثار علم - هر چند اجمالا-، از او بروز نماید. پس کسی که علم دارد به اینکه خداى تعالى الهى است که جز او الهى نیست و التزام به مقتضاى علمش دارد؛ یعنى در مقام انجام مراسم عبودیت خود و عبادت خدا برمیآید، چنین کسى مؤمن است». [۷]
از آنجا که در قرآن مجید خواستههاى خدا از انسان بر محور ایمان دور میزند و در صدها آیه با تعبیرات مؤکد و گوناگون از مخاطبان خواسته شده است که با ایمان آوردن به نجات خود بپردازند؛ [۸] لذا معناى ایمان براى اندیشمندان اسلامى اهمیت خاصى پیدا کرده است.
در میان متکلمان مسلمان درباره حقیقت ایمان چهار نظریه عمده وجود دارد:
معنا و حقیقت ایمان از نظر اشاعره
از نظر اشاعره حقیقت ایمان عبارت است از: تصدیق به وجود خداوند و پیامبران و امرها و نهیهاى او که به وسیله پیامبران بیان شده، و اقرار زبانى به همه تصدیقهاى قلبى؛ یعنى شهادت دادن به حقانیت واقعى آشکار شده و پذیرفتن آن واقعیت. این حالت از یک طرف گونهاى تسلیم و خضوع روانى است(عقد القلب) و از طرف دیگر نوعى ارتباط فعالانه با موضوع تصدیق و شهادت است. [۹]
معنا و حقیقت ایمان از نظر معتزله
از نظر معتزله حقیقت ایمان عبارت است از: عمل به تکلیف و انجام وظیفه.
تصدیق وجود خداوند و پیامبران خود یک عمل به وظیفه است. وظایف دیگر، انجام واجبات و ترک محرمات است و کسی که به تمامى وظایف خود عمل نماید «مؤمن» به شمار میرود. از نظر ایشان ایمان با عمل محقق میشود نه با نظر. [۱۰]
معنا و حقیقت ایمان از فیلسوفان متکلم
نظری که بیشتر از سوى فیلسوفان متکلم اظهار شده است میگوید: حقیقت ایمان عبارت است از: علم و معرفت فلسفى به واقعیتهاى عالم هستى.
به عبارت دیگر؛ سیر نفس انسان در مراحل کمال نظرى، حقیقت ایمان را تشکیل میدهد. پس عمل به واجبات و ترک محرمات- که سیر نفس در مراحل کمال عملى است - آثار خارجى این علم و معرفت است، و هر چه که عقاید مورد نظر یک مؤمن با واقعیات هستى مطابقت بیشترى داشته باشد، ایمان وى کاملتر خواهد بود. [۱۱] چنانچه صدر المتألهین در آغاز سفر سوم از اسفار اربعه وقتى میخواهد وارد مباحث الهیات بالمعنى الاخص شود مینویسد:
«حکمتی که ما در صدد آن هستیم برترین بخش آن است که همان ایمان حقیقی به خدا و نشانههای او و روز قیامت است؛ و همان سخن خداوند است که میفرماید:« همه مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان دارند»؛ [۱۲]
فرمود: «هر کس به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش و به روز قیامت کافر شود سخت در گمراهى افتاده است». [۱۳] و این حکمت مشتمل بر دو علم ارزشمند است: یکی علم به مبدأ و دیگری علم به معاد؛ و تحت علم به مبدأ، شناخت خداوند و شناخت صفات و افعال و آثار او مندرج است؛ چنانکه شناخت نفس و قیام و آگاهی از نبوات زیر مجموعه علم به معاد است». [۱۴]
در این نظریه تصدیق خدا و پیامبران به معناى یک تصدیق منطقى مطرح است که به یک واقعیت خارجى مربوط میشود و بخشى از معرفت به عالم هستى است و مفهوم عمل به وظیفه و تکلیف، خارج از مفهوم ایمان است.
پانویس
- ↑ ترجمه الميزان، ج 1، ص 72
- ↑ بحارالانوار، ج 66، ص 68
- ↑ ابن منظور، محمد بن مكرم، لسانالعرب، ج 13، ص 21، دار صادر، بيروت، چاپ سوم، 1414 ق، الإِيمان، بمعنى التصديق، ضدُّه التكذيب
- ↑ شيرازى، اوائل المقالات، ج 1،ص 249، شيخ مفيد، نظريه ايمان در عرصه كلام در قرآن، ص 48،جوادى، محسن، اخلاق اسلامى، ص 119-158،ديلمى احمد و آذربايجانى مسعود، ص 73
- ↑ کلینی، كافي، ج 2، ص 27، ح 1، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 هـ ش، امام صادق (ع) می فرماید: الْإِيمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِي الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ
- ↑ پل تیلیخ، پویایى ایمان، ترجمه، نوروزى، حسین، ص 16 - 17، تهران، حکمت، 1375ش
- ↑ طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، ج 18، ص 411 - 412، بنیاد علمى و فکرى علامه طباطبایى، 1363ش
- ↑ مانند سوره «والعصر»: «بسم الله الرحمن الرحیم، والعصر، ان الانسان لفى خسر، الاّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»
- ↑ ابوالحسن اشعرى، مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 347، مصر، 1969م؛ اللمع، ص 75، چاپ مدینه، 1975م؛ تقتازانى، شرح المقاصد، ج 2، ص 184، چاپ عثمانى، 1305ق، به نقل از: مجتهد شبسترى، محمد، ایمان و آزادى، ص 12، تهران، طرح نو، چاپ سوم 1379ش
- ↑ امین، احمد، فجر الاسلام و ضحى الاسلام، مبحث معتزله
- ↑ شهید ثانى، حقایق الایمان، ص 16 - 18
- ↑ بقره: 285
- ↑ نساء: 136
- ↑ صدر المتألهین، الحکمة المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعة، ج 6، ص 7، بیروت، دار احیاء التراث العربى، چاپ چهارم، 1990م