۸۷٬۹۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==مفهوم سب و لعن در قرآن و روایات== | ==مفهوم سب و لعن در قرآن و روایات== | ||
«سبّ» به معناى «دشنام دردآور» است <ref>(راغب | «سبّ» به معناى «دشنام دردآور» است <ref>(راغب اصفهانی، 1412ق، ص225)</ref> که در آن بیزارى و تنفّر وجود دارد <ref>(راغب اصفهانی، 1412ق، ص45)</ref>. از آنجا که ریشه سبّ قطع است و شتم و دشنام از او گرفته شده، از اینرو هیچ چیز قطع کننده تر از دشنام نیست <ref>(ابن فارس، 1404ق، ج3، ص63)</ref>. | ||
لغویون لعن را به معناى «راندن و دور کردن همراه با ناخشنودى و ناراحتى» دانستهاند، چنانکه شیطان را از آن جهت که از بهشت رانده شد «لعین» مینامند <ref>(مصطفوی، 1402ق، ج10، ص202)</ref>. بسیاری از لغویون لعن را مشتمل برسبّ و ناسزا میدانند و میگویند: لعن از جانب خدا به معناى قطع و دوری از رحمت و توفیق دنیوى و همچنین عذاب و عقوبت اخروى است و لعن توسط انسان نیز نوعى دعاى بد، نفرین، شتم، سبّ، دشنام، ناسزا و بدخواهى براى دیگرى مىباشد <ref>( | لغویون لعن را به معناى «راندن و دور کردن همراه با ناخشنودى و ناراحتى» دانستهاند، چنانکه شیطان را از آن جهت که از بهشت رانده شد «لعین» مینامند <ref>(مصطفوی، 1402ق، ج10، ص202)</ref>. بسیاری از لغویون لعن را مشتمل برسبّ و ناسزا میدانند و میگویند: لعن از جانب خدا به معناى قطع و دوری از رحمت و توفیق دنیوى و همچنین عذاب و عقوبت اخروى است و لعن توسط انسان نیز نوعى دعاى بد، نفرین، شتم، سبّ، دشنام، ناسزا و بدخواهى براى دیگرى مىباشد <ref>(طریحى، 1416ق، ج۶، ص۳۰۹؛ راغب اصفهانی، 1412ق، ص471؛ ابن اثیر، 1367، ج4، ص255)</ref> | ||
سبّ و لعن دو لفظ مترادف نیستند، چنانکه قرآن کریم عدهای را صریحاً لعن میفرماید، اما از سبّ نهی میکند. قائلین به جواز سبّ و لعن معتقدند: نفس اینکه در قرآن، هم لعن وارد شده و هم سبّ به این معناست که این دو در شرایط خودشان جائز هستند. '''در پاسخ گفته شده است: اگرچه لعن در قرآن و کلمات معصومین ع وارد شده، اما به صورت کلی است و نه به صورت مشخص. چنانکه نسبت به سبّ مقدسات دیگر مذاهب نهی صریح دارد و نسبت به غیر مقدسات هرگز سبّ نفرموده بلکه به ادب و نزاکت دعوت میکند و مواردی که شائبه سبّ و شتم کلی یا خصوصی وجود دارد از سنخ بیان واقعیت و یا نفرین است و نه دشنام، بددهنی، فحش و ناسزا.''' | سبّ و لعن دو لفظ مترادف نیستند، چنانکه قرآن کریم عدهای را صریحاً لعن میفرماید، اما از سبّ نهی میکند. قائلین به جواز سبّ و لعن معتقدند: نفس اینکه در قرآن، هم لعن وارد شده و هم سبّ به این معناست که این دو در شرایط خودشان جائز هستند. '''در پاسخ گفته شده است: اگرچه لعن در قرآن و کلمات معصومین ع وارد شده، اما به صورت کلی است و نه به صورت مشخص. چنانکه نسبت به سبّ مقدسات دیگر مذاهب نهی صریح دارد و نسبت به غیر مقدسات هرگز سبّ نفرموده بلکه به ادب و نزاکت دعوت میکند و مواردی که شائبه سبّ و شتم کلی یا خصوصی وجود دارد از سنخ بیان واقعیت و یا نفرین است و نه دشنام، بددهنی، فحش و ناسزا.''' | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==دعوت به بیان واقعیتها به جای سبّ== | ==دعوت به بیان واقعیتها به جای سبّ== | ||
برابر گزارشهای مکرر تاریخی، در جریان جنگ صفین، عدهای از اصحاب امام علی(ع) پس از شنیدن سخن ایشان درباره کیفیت گمراهی و فساد عقیده معاویه و حزبش، درصدد بر آمدند تا به اهالی شام ناسزا بگویند خبر به امام علیع رسید و امام آنها را از این کار باز داشت و در پاسخ به اعتراض آنها فرمود: درست است که شما بر حق هستید، اما من نمیپسندم که شما اهل نفرین و دشنام باشید و آنان را دشنام دهید. به جای این کار، بدیهای اعمالشان را بیان کرده و میگفتید: منش و عمل آنان چنین و چنان است <ref>(بروجردی، 1429ق، ج6، ص36؛ دینوری، 1412ق، ص165؛ ابن جوزی، بی¬تا، ص154؛ نهج البلاغه، خطبه۲۰۶، ص۳۲۳؛ منقری، 1403ق، ص۱۰۳؛ ابن أعثم کوفی، 1411ق، ج۲، ص۵۴۳)</ref>. باید تأمل داشت که با وجود این تصریح در نهی از سبّ، چگونه میتوان انجام آن را از امام معصومع بپذیریم و ناسزاگویی را به ایشان نسبت دهیم؟ | برابر گزارشهای مکرر تاریخی، در جریان جنگ صفین، عدهای از اصحاب امام علی(ع) پس از شنیدن سخن ایشان درباره کیفیت گمراهی و فساد عقیده معاویه و حزبش، درصدد بر آمدند تا به اهالی شام ناسزا بگویند خبر به امام علیع رسید و امام آنها را از این کار باز داشت و در پاسخ به اعتراض آنها فرمود: درست است که شما بر حق هستید، اما من نمیپسندم که شما اهل نفرین و دشنام باشید و آنان را دشنام دهید. به جای این کار، بدیهای اعمالشان را بیان کرده و میگفتید: منش و عمل آنان چنین و چنان است <ref>(بروجردی، 1429ق، ج6، ص36؛ دینوری، 1412ق، ص165؛ ابن جوزی، بی¬تا، ص154؛ نهج البلاغه، خطبه۲۰۶، ص۳۲۳؛ منقری، 1403ق، ص۱۰۳؛ ابن أعثم کوفی، 1411ق، ج۲، ص۵۴۳)</ref>. باید تأمل داشت که با وجود این تصریح در نهی از سبّ، چگونه میتوان انجام آن را از امام معصومع بپذیریم و ناسزاگویی را به ایشان نسبت دهیم؟ | ||
بنابراین، با عنایت به توصیه امامان شیعه: مبنی بر نهی از سبّ و بیان واقعیات به جای آن، میتوان گفت: مواردی که در کلام ایشان دیده میشود، به هیچ وجه سبّ محسوب نمیگردد، بلکه بیان اوصاف واقعی افراد و اشخاص است که در قرآن نیز این شیوه وجود داشت، بنابراین زمانی که امام(ع) از اصطلاح «یابن الزانیه» استفاده میفرمایند، این بیان، سبّ محسوب نمیگردد، بلکه بیان واقعیت درباره شخصى است که از راه نامشروع به دنیا آمده و والدین او ضوابط انسانى و اسلامى را زیر پا گذاردهاند و نیز امام حسین(ع) درباره «ابن زیاد»، فرمود: «الا و انّ الدّعی بن الدّعی قد رکز بین اثنتین، بین السّلة و الذّلة؛ اى مردم، آگاه باشید که این شخص که پدر او مشخص نیست ـ زنا زاده است ـ مرا بین دو کار مخیّر گذاشته است» <ref>( | بنابراین، با عنایت به توصیه امامان شیعه: مبنی بر نهی از سبّ و بیان واقعیات به جای آن، میتوان گفت: مواردی که در کلام ایشان دیده میشود، به هیچ وجه سبّ محسوب نمیگردد، بلکه بیان اوصاف واقعی افراد و اشخاص است که در قرآن نیز این شیوه وجود داشت، بنابراین زمانی که امام(ع) از اصطلاح «یابن الزانیه» استفاده میفرمایند، این بیان، سبّ محسوب نمیگردد، بلکه بیان واقعیت درباره شخصى است که از راه نامشروع به دنیا آمده و والدین او ضوابط انسانى و اسلامى را زیر پا گذاردهاند و نیز امام حسین(ع) درباره «ابن زیاد»، فرمود: «الا و انّ الدّعی بن الدّعی قد رکز بین اثنتین، بین السّلة و الذّلة؛ اى مردم، آگاه باشید که این شخص که پدر او مشخص نیست ـ زنا زاده است ـ مرا بین دو کار مخیّر گذاشته است» <ref>(نمازی شاهرودی، 1375، ج۳، ص۴۵۱)</ref>. در اینجا نیز امام(ع) در مقام بیان یک واقعیت است، نه سبّ! زیرا همان طور که در مفهوم سبّ گذشت، سبّ به معنای کلمات زشت و بیپردهای بود که به فرد نسبت داده میشد، اما در اینجا امام(ع) در مقام بیان واقعیت و افعال ناپسند برخی خلفا هستند و این مصداق سبّ محسوب نمیشود. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که درک واقعیتهای عالم، تنها در حیطه اختیارات خداوند و به اذن او در قلمرو معصومین و اهل بیت: است؛ چرا که عصمت ویژه این بزرگواران، نوعی علم و شعور است که با سایر انواع علوم مغایرت دارد؛ سایر علوم گاهی مغلوب سایر قوای شعوری واقع شده؛ ولی این علم، همیشه بر سایر قوا غالب و قاهر است و همه را به خدمت خود در میآورد و به همین جهت است که صاحبش را از کل ضلالتها و خطاها حفظ میکند <ref>(طباطبایی، 1417ق، ج5، ص80)</ref>. با توجه به نظر علامه میتوان گفت: کسی که به مرتبة مطلق عصمت میرسد، به کنه حقایق امور پیبرده و بر این اساس، کاری را که جایز نیست انجام نمیدهد. از اینرو، ادعای چنین درکی برای مردم عادی و در پی آن نسبت دادن عباراتی مانند: «یابن الزانیه» از سوی آنان با ادعای آگاهی از واقعیت، کذبی بیش نخواهد بود. | ||
==نتیجه گیری== | ==نتیجه گیری== |