حسین نوری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:


=پانویس=
=پانویس=
{{پانویس|3}}


[[رده:محدثان شیعه]]
[[رده:محدثان شیعه]]
[[رده:رجالیان شیعه]]
[[رده:رجالیان شیعه]]
[[رده:مراجع تقلید]]
[[رده:مراجع تقلید]]

نسخهٔ ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۷

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۲:۴۷، ۲۳ نوامبر ۲۰۲۱؛


محدث نوری
نام محدث نوری
نام کامل حسین بن محمد تقی بن علی محمد نوری طبرسی
لقب محدث نوری، حاجی نوری
زادروز ۱۲۵۴ قمری
زادگاه مازندران
شهر تولد نور
اساتید میرزا محمدحسن شیرازی، شیخ عبدالحسین تهرانی، شیخ مرتضی انصاری‌، ملا فتحعلی سلطان آبادی،...
شاگردان آقا بزرگ تهرانی، شیخ عباس قمی، شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، شیخ علی زاهد قمی،...
آثار مستدرک الوسائل، النجم الثاقب، لؤلؤ و مرجان، حاشیه بر منتهی المقال، دارالسلام،...
وفات ۱۳۲۰ قمری
مدفن عراق،نجف، حرم امیرالمؤمنین

حسین محدث نوری فرزند محمد تقی محدث نوری مازندرانی طبرسی و نوهٔ علی محمد مازندرانی طبرسی مستوفی، محدث و چهره سرشناس علمای شیعه در قرن چهاردهم هجری بود.

این فقیه امامیه، مفسر و شاعر در ۱۸ شوال ۱۲۵۴ قمری در روستای یال رود از توابع نور مازندران به دنیا آمدو در ۲۷ جمادی ۱۳۲۰ هجری قمری در نجف درگذشت. وطن زمستانه خاندان نوری روستای سعادت آباد؛ از روستاهای بخش چمستان نور است. از القاب وی می توان به خاتم المحدثین،علامه نوری، میرزای نوری، محدث نوری و حاجی نوری اشاره کرد. وی دائی و پدر همسر شیخ فضل الله نوری بود.

محدث نوری در سن ۶۴ سالگی در سامرا در اثر مسمومیت درگذشت. آرامگاه او در نجف و در حرم مولا علی بن ابی طالب (ع) قرار دارد.

خاندان نوری

حسین بن محمد تقی بن علی محمد بن تقی نوری طبرسی معروف به «میرزا حسین نوری» و «محدّث نوری» در 18 شوال سال 1258 در روستای «یالو» در شهر نور مازندران متولد شد. [۱] پدر او علامه محمدتقی نوری طبرسی (1201 ـ 1265) از بزرگ ترین دانشمندان مازندران بود که مرجعیت تقلید بسیاری از اهالی نور را برعهده داشت. این فقیه فرزانه توانست چنان فرزندانی به اسلام تقدیم کند که هر یک از آنان در علم و تقوا راه پدر بزرگوار خویش را ادامه داده و مایه مباهات جهات تشیع شدند. این ها کسانی نبودند جز:

1ـ حاج میرزا هادی نوری: ایشان پس از سال ها تحصیل در حوزه علمیه نجف اشرف به وطن بازگشته و پس از پدر بزرگوارش مرجعیت فقهی شهر نور را به عهده می گیرد. تاریخ رحلت وی 1290 هجری قمری است.

2ـ آقا میرزا نوری علی: وی نیز پس از برادر ارجمندش به سمت مرجعیت علمی و دینی شهر نور منصوب گردید.

3ـ میرزا حسن نوری: وی از بزرگان فضلا و از مدرّسان فقه و اصول بوده است.

4ـ میرزا قاسم نوری: ایشان نیز از مدرّسان فقه و اصول بوده است.

5ـ میرزا حسین نوری: معروف به محدث نوری که در این مقاله به شمّه ای از شخصیت والای علمی و دینی ایشان و خدمات کم نظیر وی به جهان اسلام اشاره خواهد شد.

محدث نوری دارای دو خواهر بزرگوار نیز بوده است که هر یک از آنان نقش مهمی را در تاریخ تشیع و قم زده اند؛ یکی از آنها همسر ملا فتح الله نوری و مادر شیخ موسی نوری بوده و دیگری همسر ملاعباس نوری و مادر شیخ فضل الله نوری بوده است که ستاره‌ی عالم تشیع در دوران مشروطیت بود. [۲]

پدر محدّث نوری در حالی که ایشان تنها کودکی 8 ساله بود، دار فانی را وداع گفت. محدث نوری نیز ابتدا از محضر عالم فقیه محمدعلی محلاتی کسب فیض کرده تا آن که به تهران مهاجرت نمود و مدتی را در محضر شیخ عبدالرحیم بروجردی پدر همسر خود شاگردی کرد. [۳]

نظم در امور

شیخ آقا بزرگ طهرانی (ره) در نگارش زندگی نامه استادش محدث نوری در «طبقات» در مورد برنامه ریزی دقیق وی در امور علمی و معنوی چنین نقل می کند:

«ایشان دائماً ملتزم به وظائف شرعی خود بود و هر ساعتی از روزش را به کار خاصی اختصاص می داد. چنان چه هر روز بعد از نماز عصر تا نزدیک غروب به کتابت مشغول می شد و پس از نماز عشاء تا وقت خواب را نیز به مطالعه اختصاص می داد. دو ساعت قبل از فجر بر می خاست و یک ساعت قبل از فجر به حرم مطهر مشرف می شد و در زمستان و تابستان پشت «باب القبله» مشغول به خواندن نافله شب می گشت تا این که درب حرم گشوده می گشت و ایشان همواره نخستین فردی بود که در آن هنگام وارد حرم می شد... کمی قبل از طلوع خورشید به خانه بر می گشت و مستقیم به کتابخانه‌ی بزرگش که شامل هزاران کتاب نفیس و آثار نادر یا منحصر به فرد بود، رفته و .... تا کمی قبل از زوال مشغول به کار کتابت بود... امّا برنامه ریزی روزهای جمعه او متفاوت بود. بدین گونه که بعد از بازگشت از حرم شریف به مطالعه کتاب های مقتل پرداخته، سپس به مجلس عمومی ای که برای ذکر اهل بیت (ع) ترتیب داده بود می رفت و به ذکر مصیبت می پرداخت. پس از پایان یافتن مجلس مشغول وظایف خاص روز جمعه و نوافل می گشت و بعد از نماز عصر هم به حرم مطهر مشرف می شد و مشغول به دعاهای مأثور می گشت تا غروب آفتاب». [۴]

از این عبارات نظم و ثبات مرحوم محدث نوری در امر علم و دین اثبات می شود.

اساتید

در اینجا به ذکر نام برخی از اساتید محدث نوری بسنده می کنیم:

ملا محمدعلی محلاتی (1232 ـ 1306)، شیخ عبدالرحیم بروجردی (م 1306)، شیخ العراقین عبدالحسین تهرانی (م 1286)، شیخ مرتضی انصاری (1214 ـ 1281)، آخوند ملا فتح علی سلطان آبادی معروف به جمال السالکین (م 1312)، ملا شیخ علی خلیل (1226 ـ 1279)، معزّالدین سید مهدی قزوینی (1222 ـ 1300)، میرزا محمدهاشم خوانساری (1235 ـ 1318) و حاج ملا علی کنی (1220 ـ 1306). [۵]

شاگردان

محدث نوری شاگردان زیادی تربیت کرده است که نام برخی از آنها از این قرار است:

شیخ آقا بزرگ طهرانی نویسنده الذریعة، حاج شیخ عباس قمی، آیت الله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، آیت الله علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی، شیخ اسماعیل اصفهانی، آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، شیخ فضل الله نوری، آیت الله شیخ محمدتقی بافقی، سید جمال الدین عاملی اصفهانی، شیخ مرتضی بن محمد عاملی، شیخ محمدباقر بیرجندی مؤلف کبریت أحمر، حاج میرزا ابوالفضل تهرانی معروف به کلانتری نوری و برخی بزرگان دیگر. [۶]

حفظ آثار شیعه از خطر نابودی

محدث نوری تلاش های زیادی جهت پیدا کردن آثار قدیمی شیعه و حفظ آنها از آسیب نابودی داشته و این امر در برخی از نامه نگاری های وی با علمای شیعی کاملاً واضح ست. در یکی از نامه هایی که مرحوم نوری به میرحامد حسین نوشته، چنین آمده است:

«کتاب «نقض عثمانیه» ابن طاووس (ره) به زحمت در محلش پیدا شد، در دست غیر اهلش. هر تدبیر کردم در آن چند روز، به وصالش نرسیدم. باز بعضی را معیّن کردم که بگیرند. خداوند این خلق را انصاف و شعور کرامت فرماید. ضعف دین تا به اینجا رسیده که در جوار حضرت امیرالمؤمنین (ع) شخصی از اهل علم از کتابی که در آن تقویت دین است، مضایقه می کند. جنابعالی به همت عالیه میل دارید که از بلاد بعیده تحصیل کتب مناقب شود!». [۷]

مدتی پس از آن در نامه ای دیگر می نویسد:

«کتاب «نقض عثمانیه» هنوز در طلسم است. شرحش طولانی است. امیدوارم آخر به دست آید. خداوند به این خلق انصاف بدهد. از قرار مذکور صاحب این کتاب کتابخانه معتبری دارد که همه از نسخ کهنه قدیمه اند و احدی به آن ها راه ندارد و ابداً به سطری از آنها منتفع نمی شود». [۸]

تلاش محدث نوری منحصر به یافتن نسخه ها نبود. در نامه ای دیگر که در تاریخ 4 شوال 1317 نوشته است، چنین اظهار داشته که برای 24 حدیث از 100 حدیث کتاب «مائة منقبة» ابن شاذان ـ که تمام احادیث آن مرسل است ـ سند پیدا کرده و آن احادیث را از حالت ارسال خارج کرده است. [۹]

نکته‌ی قابل توجه این است که وی در بیشتر موارد به تنهایی بار سنگین این مسئولیت ها را به دوش کشیده است و با کمترین امکانات سعی در جمع آوری نسخه های قدیمی، استنساخ و مقابله آنها و .... نموده است. تا جایی که شیخ آقا بزرگ طهرانی از قول استاد خود چنین نقل می کند:

«من در حالی می میرم که حسرتی در دل من باقی مانده است و آن این که در این سال های آخر عمر کسی [را] ندیدم که به من بگوید: فلانی این مقدار مال را بگیر و برای قلم و کاغذت خرج کن یا با آن کتاب بخر یا آن را به کاتب بده تا در کارهای تألیفی به تو کمک کند». [۱۰]

محدث نوری همچنین با علمای دیگری که به دنبال یافت کتب قدیمی بودند، همکاری داشته است. این مسأله از مکاتباتی که میر حامد حسین مؤلف «عبقات الأنوار» با محدث نوری داشته است، روشن می گردد. عمده‌ی این نامه ها در مورد پیدا شدن یا نشدن این کتاب مهم یا آن کتاب و کیفیت تحصیل آنهاست [۱۱] که سندی آشکار برای زحمات شبانه روزی عالمان بزرگ اسلام در جهت حفظ میراث علمی شیعه از خطر نابودی و دفاع از کیان تشیع است.

پانویس

  1. آلاندوزلی، محمد، «کتاب شناسی توصیفی ـ انتقادی پیرامون تحریف های عاشورا»، آیینه پژوهش، ش 78
  2. زنجانی، محمدرضا، تحریم تنباکو، انتشارات فراهانی، تهران، بی تا
  3. صحتی سردرودی، محمد، محدث نوری، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، بی جا، 1372
  4. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، همان، ص 547
  5. گلشن ابرار، ج 1، ص 413
  6. گلشن ابرار، ج 1،ص 416 ـ 417
  7. طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3، ص 152
  8. طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3، ص 152
  9. طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3،ص 153
  10. طهرانی، آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعة، همان، ص 550
  11. فخر الشریعة، حسن و رضوان شهری، ابوحسن، «نامه هایی از محدث نوری به میرحامد حسین»، نور علم، ش 48، ص 87