مغول: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
بنا به نظر هارولد لمب در کتاب زندگینامهٔ چنگیزخان مغول، در سدههای اخیر این اشتباه به وجود آمد که ترکها نیز از نژاد مغول هستند. او معتقد است که چنین نیست و مغولها و ترکها دو قوم کاملاً متفاوت هستند. اما در مغولستان بسیاری از ترکها و مغولها در کنار هم میزیستند. بر طبق گفتهٔ کتاب زندگینامهٔ چنگیزخان مغول نوشتهٔ هارولد لمب ترجمهٔ رشید یاسمی : «باید به یاد آورد که مغولها در اصل از قوم تونگوزیا بود و تدریجاً با ایرانیان و ترکان آمیخته بودند. امروز این نژاد را اورال آلتایی مینامند و یونانیها همین چادرنشینان آسیای شرقی را اسکوچا میگفتهاند» هارولد لمب در کتاب زندگینامه چنگیزخان مغول مغول نامیدن تاتارها را اشتباه دانستهاست. | بنا به نظر هارولد لمب در کتاب زندگینامهٔ چنگیزخان مغول، در سدههای اخیر این اشتباه به وجود آمد که ترکها نیز از نژاد مغول هستند. او معتقد است که چنین نیست و مغولها و ترکها دو قوم کاملاً متفاوت هستند. اما در مغولستان بسیاری از ترکها و مغولها در کنار هم میزیستند. بر طبق گفتهٔ کتاب زندگینامهٔ چنگیزخان مغول نوشتهٔ هارولد لمب ترجمهٔ رشید یاسمی : «باید به یاد آورد که مغولها در اصل از قوم تونگوزیا بود و تدریجاً با ایرانیان و ترکان آمیخته بودند. امروز این نژاد را اورال آلتایی مینامند و یونانیها همین چادرنشینان آسیای شرقی را اسکوچا میگفتهاند» هارولد لمب در کتاب زندگینامه چنگیزخان مغول مغول نامیدن تاتارها را اشتباه دانستهاست. | ||
=شکل گیری امپراتوری مغول= | |||
امپراتوری مغول (1206 تا 1368 میلادی) زمانی بر سراسر پهنۀ آسیا، از دریای سیاه در شمال تا شبهجزیرۀ کُره در جنوب، فرمان میراند، قلمروی وسیع حاصلِ کشورگشاییهایی پی در پی که بنیانگذار این امپراتوری، چنگیز خان (فرمانروایی 1206 تا 1227 میلادی)، نخستین «خان بزرگ» مغول معروف به «فرمانروای جهان» آغازکنندۀ آنها بود. | |||
چنگیز برای تشکیل این امپراتوری قبیلههای بیابانگرد ساکن استِپهای آسیا را با هم متحد کرد و سپاهی عظیم و ویرانگر بهوجود آورد که هستۀ مرکزی آن را سوارهنظامی چالاک و سبُک با هماهنگیای حیرتانگیز تشکیل میداد. سوارکاران و تیراندازان چربدست مغول در سراسر [[آسیا]] و [[اروپا]] حریف و همتایی نداشتند و از همین رو توانستند ارتشهای [[ایران]]، [[روسیه]]، اروپای شرقی، [[چین]]، و بسیاری سرزمینهای دیگر را یکی پس از دیگری شکست دهند. | |||
پس از چنگیز فرمانروایی بین نوادگان او تقسیم شد و هر یک از آنان قسمتی از امپراتوری – چهار خاننشین یا خانات مغول – را در اختیار گرفت. اما قدرتمندترین خاننشین مغول، سلسلۀ مغولیِ یوآن در چین (1271 تا 1368 میلادی)، مدتها پس از مرگ چنگیز و بهدست قوبیلای خان (فرمانروایی 1260 تا 1279 میلادی) بنا شد. | |||
مغولها پس از چند دهه فرمانروایی اندکاندک در فرهنگ یکجانشینیِ شهریِ همان سرزمینهایی که به دست خودشان تسخیر شده بود، جذب شدند. بسیاری از آنها از سنت دیرین اعتقاد به ارواح و شَمَنباوری به دینهای بودایی تبتی یا [[اسلام]] تغییردین دادند. جذب شدن مغولها در فرهنگهای محلی پدیدهای فراگیر بود که نه تنها از تغییر بنیانی هویت قومیِ آنان خبر میداد بلکه به از بین رفتن قدرت نظامی و مهارت جنگیِ زبانزدشان نیز اشاره داشت، و بدینگونه بود که سرانجام هر چهار خاننشین مغول در کشمکشهای خاندانیِ فرساینده ذوب شدند و نیروی رویارویی نظامی با رقبای سیاسی خود را از دست دادند. مغولها در زمینۀ ایجاد بناهای یادمانیِ شکوهمند یا نهادهای سیاسی ماندگار شهرتی نیافتند، ولی با پیوند دادن شرق و غرب عالم بهوسیلۀ مسیرهای تجاری گسترده سهم بزرگی در پاسداری و تقویت میراث فرهنگی جهان ادا کردند، مسیرهایی که به سفیران دولتی، مبلغان دینی، و جهانگردان امکان داد دامنۀ سفرهای خود را از اوراسیا تا خاور دور گسترش بدهند. | |||
=منابع= | =منابع= |
نسخهٔ ۳ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۳
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۲:۰۳، ۳ ژانویه ۲۰۲۲؛
نام | مغول |
---|---|
به مغولی | [Монгол |
نژاد | زرد |
سرزمین | مغولستان |
دین و مذهب | بودایی تبتی•شمنیسم•مسلمانان سنی مذهب•مسیحی |
زبان | مغولی |
خاستگاه | تایگا•جنگلهای سیبری |
مُغول قومی از نژاد زرد است که سرزمین مادری آنان مغولستان میباشد. جمعیت کنونی مغولها حدود ۱۰ میلیون تن است که بیشتر در مغولستان (۲٫۷ میلیون)، چین (۵٫۸ میلیون) و روسیه (۱ میلیون) زندگی میکنند. البته به دلیل جنگاوری و مهاجرتهای آنان در سدههای پیش، ردپای آنان به نقاط مختلف آسیا و حتی شرق اروپا (بهویژه قفقاز شمالی) هم کشیده شدهاست. بیشتر مغولان پیرو آیینهای بودایی تبتی و شمنیسم هستند و عدهٔ کمی از آنها مسیحی و مسلمان سنی مذهب هستند و به زبان مغولی تکلم میکنند.
بنا به نظر هارولد لمب در کتاب زندگینامهٔ چنگیزخان مغول، در سدههای اخیر این اشتباه به وجود آمد که ترکها نیز از نژاد مغول هستند. او معتقد است که چنین نیست و مغولها و ترکها دو قوم کاملاً متفاوت هستند. اما در مغولستان بسیاری از ترکها و مغولها در کنار هم میزیستند. بر طبق گفتهٔ کتاب زندگینامهٔ چنگیزخان مغول نوشتهٔ هارولد لمب ترجمهٔ رشید یاسمی : «باید به یاد آورد که مغولها در اصل از قوم تونگوزیا بود و تدریجاً با ایرانیان و ترکان آمیخته بودند. امروز این نژاد را اورال آلتایی مینامند و یونانیها همین چادرنشینان آسیای شرقی را اسکوچا میگفتهاند» هارولد لمب در کتاب زندگینامه چنگیزخان مغول مغول نامیدن تاتارها را اشتباه دانستهاست.
شکل گیری امپراتوری مغول
امپراتوری مغول (1206 تا 1368 میلادی) زمانی بر سراسر پهنۀ آسیا، از دریای سیاه در شمال تا شبهجزیرۀ کُره در جنوب، فرمان میراند، قلمروی وسیع حاصلِ کشورگشاییهایی پی در پی که بنیانگذار این امپراتوری، چنگیز خان (فرمانروایی 1206 تا 1227 میلادی)، نخستین «خان بزرگ» مغول معروف به «فرمانروای جهان» آغازکنندۀ آنها بود.
چنگیز برای تشکیل این امپراتوری قبیلههای بیابانگرد ساکن استِپهای آسیا را با هم متحد کرد و سپاهی عظیم و ویرانگر بهوجود آورد که هستۀ مرکزی آن را سوارهنظامی چالاک و سبُک با هماهنگیای حیرتانگیز تشکیل میداد. سوارکاران و تیراندازان چربدست مغول در سراسر آسیا و اروپا حریف و همتایی نداشتند و از همین رو توانستند ارتشهای ایران، روسیه، اروپای شرقی، چین، و بسیاری سرزمینهای دیگر را یکی پس از دیگری شکست دهند.
پس از چنگیز فرمانروایی بین نوادگان او تقسیم شد و هر یک از آنان قسمتی از امپراتوری – چهار خاننشین یا خانات مغول – را در اختیار گرفت. اما قدرتمندترین خاننشین مغول، سلسلۀ مغولیِ یوآن در چین (1271 تا 1368 میلادی)، مدتها پس از مرگ چنگیز و بهدست قوبیلای خان (فرمانروایی 1260 تا 1279 میلادی) بنا شد.
مغولها پس از چند دهه فرمانروایی اندکاندک در فرهنگ یکجانشینیِ شهریِ همان سرزمینهایی که به دست خودشان تسخیر شده بود، جذب شدند. بسیاری از آنها از سنت دیرین اعتقاد به ارواح و شَمَنباوری به دینهای بودایی تبتی یا اسلام تغییردین دادند. جذب شدن مغولها در فرهنگهای محلی پدیدهای فراگیر بود که نه تنها از تغییر بنیانی هویت قومیِ آنان خبر میداد بلکه به از بین رفتن قدرت نظامی و مهارت جنگیِ زبانزدشان نیز اشاره داشت، و بدینگونه بود که سرانجام هر چهار خاننشین مغول در کشمکشهای خاندانیِ فرساینده ذوب شدند و نیروی رویارویی نظامی با رقبای سیاسی خود را از دست دادند. مغولها در زمینۀ ایجاد بناهای یادمانیِ شکوهمند یا نهادهای سیاسی ماندگار شهرتی نیافتند، ولی با پیوند دادن شرق و غرب عالم بهوسیلۀ مسیرهای تجاری گسترده سهم بزرگی در پاسداری و تقویت میراث فرهنگی جهان ادا کردند، مسیرهایی که به سفیران دولتی، مبلغان دینی، و جهانگردان امکان داد دامنۀ سفرهای خود را از اوراسیا تا خاور دور گسترش بدهند.