تاریخ علم تفسیر و طبقات مفسران فریقین از منظر علامه طباطبائی (مقاله): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
ایشان مفسران اهل سنت را در شش طبقه قرار داده و نسبت به طبقه اول می نویسد: | ایشان مفسران اهل سنت را در شش طبقه قرار داده و نسبت به طبقه اول می نویسد: | ||
جمعی از صحابه نظیر ابی بن کعب و ...بعد از رحلت نبی اکرم ص به تفسیر قران مشغول شدند. <ref>القران فی الاسلام ص-53اشتغل جماعة من الصحابة بالتفسیر بعد أن ارتحل الرسول صلى الله علیه وآله وسلم إلى الرفیق الأعلى ، ومنهم أبی بن كعب | جمعی از صحابه نظیر ابی بن کعب و ...بعد از رحلت نبی اکرم ص به تفسیر قران مشغول شدند. <ref>القران فی الاسلام ص-53اشتغل جماعة من الصحابة بالتفسیر بعد أن ارتحل الرسول صلى الله علیه وآله وسلم إلى الرفیق الأعلى ، ومنهم أبی بن كعب وعبدالله بن مسعود وجابر بن عبدالله الأنصاری وأبو سعید الخدری وعبدالله بن الزبیر وعبدالله بن عمر وأنس وأبو هریرة وأبو موسى ، وكان أشهرهم عبدالله بن عباس .</ref> | ||
ایشان منهج صحابه را در تفسیر قران، بیان روایات نبوی در ذیل ایات دانسته و معتقدند که اسناد و دلالات بسیاری از انها مبتلا به ضعف است . <ref>القران فی الاسلام ص53 : كان منهج هؤلاء فی التفسیر أنهم ینقلون ما یسمعوه من النبی صلى الله علیه وآله وسلم فی معانی الآیات بشكل أحادیث مسندة وبلغت هذه الأحادیث كلها إلى نیف وأربعین ومائتی حدیث أسانید كثیر منها ضعیفة ومتون بعضها منكرة لا یمكن الركون إلیها</ref> | ایشان منهج صحابه را در تفسیر قران، بیان روایات نبوی در ذیل ایات دانسته و معتقدند که اسناد و دلالات بسیاری از انها مبتلا به ضعف است . <ref>القران فی الاسلام ص53 : كان منهج هؤلاء فی التفسیر أنهم ینقلون ما یسمعوه من النبی صلى الله علیه وآله وسلم فی معانی الآیات بشكل أحادیث مسندة وبلغت هذه الأحادیث كلها إلى نیف وأربعین ومائتی حدیث أسانید كثیر منها ضعیفة ومتون بعضها منكرة لا یمكن الركون إلیها</ref> |
نسخهٔ ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۸
علامه طباطبائی معتقد است علم تفسیر از زمان پیامبر ص شروع گردید و بعد از صحابه تا کنون ادامه یافته است. در مقاله ذیل دیدگاه ایشان در تاریخ علم تفسیر و طبقات مفسران فریقین تبیین شده است.
طبقات مفسران فریقین
1-طبقات مفسران اهل سنت
علامه طباطبائی ره در کتاب " القران فی الاسلام "تحت عنوان: التفسیر وظهوره وتطوره" معتقد است علم تفسیر از زمان پیامبر ص شروع گردید و بعد از صحابه تا کنون ادامه یافته است.[۱]
علامه در مباحث مربوط به تطور علم تفسیر، تحت عنوان: علم التفسیر وطبقات المفسرین، به تبیین طبقات مفسران فریقین می پردازد .
ایشان مفسران اهل سنت را در شش طبقه قرار داده و نسبت به طبقه اول می نویسد:
جمعی از صحابه نظیر ابی بن کعب و ...بعد از رحلت نبی اکرم ص به تفسیر قران مشغول شدند. [۲]
ایشان منهج صحابه را در تفسیر قران، بیان روایات نبوی در ذیل ایات دانسته و معتقدند که اسناد و دلالات بسیاری از انها مبتلا به ضعف است . [۳]
ایشان در تبیین ضعف روایات تفسیری و عدم اعتبار انها می نویسد :
از انجا که برخی از روایات تفسیری موجود بدون اسناد به رسول ص می باشند مفسرین اهل سنت در قرون بعد چنین پنداشتند که صحابه بدلیل انکه علمشان را از پیامبر ص گرفته اند از اینرو روایات مذکور مستند به ان حضرت خواهد بود در حالی که این ادعا فاقد دلیل می باشد.
بعلاوه انکه بسیاری از این روایات تفسیری در زمینه شان نزول ایات بوده و مشتمل بر داستانهائی است که از عالمان یهود نقل شده است. از طرفی در برخی از روایاتی که از امثال ابن عباس نقل شده است استشهاد به اشعار عربی شده است که این امور بیانگر ان است که استناد چنین روایاتی به پیامبر ص قابل اثبات نمی باشد. [۴]
ایشان بعد از طبقه اول مفسران اهل سنت – صحابه –- اشاره کرده و نسبت به طبقه دوم – تابعین – که شاگردان صحابه بودند می نویسد:
تابعین که طبقه دوم از مفسرین اهل سنت را تشکیل می دهند عبارتند از: مجاهد وسعید بن جبیر و عکرمة وضحاک، حسن بصری وعطاء بن أبی رباح وعطاء بن أبی مسلم وأبی العالیة ومحمد بن کعب القرطی و قتادة وعطیة وزید بن أسلم و طاوس الیمانی.
ایشان طبقه سوم مفسرین اهل سنت را بعنوان شاگردان تابعین دانسته و در معرفی انان و نیز منهج تفسیری شان می نویسد :
اینان که شاگردان تابعین می باشند منهج تفسیری شان بر نقل روایات تفسیری از پیامبر ص یا از صحابه بود؛ هر چند گاهی نیز این روایات را بدون اسناد و درقالب اراء خویش بیان می کردند در حالی که متاخرین – در اثر عدم اگاهی - با انها معامله حدیث نبوی می کردند. [۵]
ایشان مولفین علم تفسیر را طبقه چهارم مفسران اهل سنت دانسته و در معرفی منهج تفسیری شان می نویسد:
روش تفسیری اینان نقل اقوال صحابه و تابعین در کتب تفسیری شان بوده و عده کمی از انان نظیر ابن طبری گاه دیدگاه خویش را در کیفیت جمع روایات تفسیری بیان نموده اند . [۶]
ایشان طبقه چهارم را مبدا طبقات بعدی – متاخرین – دانسته ومی نویسد: ومن هذه الطبقة تبدأ طبقات المفسرین المتأخرین.
ایشان طبقه پنجم مفسرین اهل سنت را عالمانی می داند که احادیث تفسیری را در کتب شان با حذف استاد ذکر کرده و به ذکر اقوال و اراء دیگران اکتفا می کنند:
( الطبقة الخامسة ) المفسرون الذین نقلوا الأحادیث فی تفاسیرهم بحذف الأسانید واکتفوا بنقل الأقوال والآراء.
ایشان بنقل از سیوطی می نویسد: اغاز ورود روایات جعلی و زمینه اختلاط احادیث صحیح با احادیث دروغین از این مرحله اغاز شده است : قال السیوطی: فدخل من هنا الدخیل والتبس الصحیح بالعلیل....
ایشان در معرفی طبقه ششم مفسرین اهل سنت می نویسد:
اینان کسانی هستند که بعد از پیدایش علوم گوناگون نظیر : ادبیات، کلام ، عرفان به تدوین تفسیر پرداختند از اینرو هر یک به تناسب تخصص علمی شان به تفسیر قران پرداختند . [۷]
ایشان در بیان نقد طبقه ششم از مفسران اهل سنت می نویسد:
اینان هر چند توانستند با تفاسیر علمی شان علم تفسیر را از جمود خارج نموده و تحولی در این علم ایجاد کنند اما انصاف ان است که بسیاری از مطالبی که انان بعنوان تفسیر قران گفته اند معانی قران نبوده بلکه به ان تحمیل گردیده است . [۸]
ایشان معتقد است روش تفسیری اهل سنت تا قبل از طبقه ششم بر ان بود که به روایات تفسیری مشتمل بر احادیث نبوی و اقوال صحابه و تابعین اعتماد نموده و هر نوع مخالفت با ان را اجتهاد در مقابل نص می دانستند. این امر سبب پیدایش طبقه ششم از مفسرین گردید. [۹]
2-طبقات مفسران امامیه
علامه معتقد است روش تفسیری شیعه با اهل سنت در متفاوت بوده از اینرو طبقات مفسرین امامیه نیز با طبقات مفسرین اهل سنت متفاوت خواهد بود . بدین معنا که شیعه در تفسیر قران فقط روایات پیامبر و اهل بیتش ع را حجت دانسته و اقوال صحابه و تابعین را در صورتی که مشتمل بر روایت نبوی نباشد حجت نمی داند .[۱۰]
ایشان انگاه به تبیین طبقات مفسرین شیعه و منهج تفسیری انان پرداخته و در معرفی طبقه اول می نویسد :
طبقه نخست کسانی هستند که روایات تفسیری را از پیامبر ص و اهل بیت ع نقل نموده اند .[۱۱]
ایشان طبقه دوم مفسرین امامیه را مولفان کتب تفسیری دانسته و در بیان مقایسه منهج تفسیری طبقه دوم مفسرین شیعه با طبقه چهارم اهل سنت می نویسد :
روش تفسیری این دو طبقه با یکدیگر مشابه می باشد بدین معنا که هر دو طبقه به نقل احادیث در کتب تفسیری شان اکتفا نموده و اراء خویش را در ذیل انها بیان نکرده اند . [۱۲]
ایشان در ادامه به عدم ضبط دقیق قاصله زمانی ایندو طبقه می نویسد : از انجا که عصر ائمه ع حدود سیصد سال بطول انجامید و روش مفسرین طبقه دوم امامیه در تمامی این مدت اکتفا به نقل احادیث و اجتناب از ارائه نظریات خویش بود از اینرو تبیین فاصله زمانی دقیق این طبقه با طبقه چهارم مفسران اهل سنت امری دشوار می باشد . [۱۳]
ایشان طبقه سوم مفسرین شیعه را عالمانی می داند که با تخصص های علمی خاص شان نظیر ادبیات ، کلام ، حدیث و ... به تفسیر قران می پرداختند.[۱۴]
نتیجه انکه طبقات مفسرین بین فر یقین بدلیل اختلاف در مبانی و مناهج تفسیری شان متفاوت می باشد .
پانویس
- ↑ القران فی الاسلام ص 52-53: بدأ التفسیر وبیان معانی ألفاظ القرآن وعباراته من عصر الرسول صلى الله علیه وآله وسلم ، وكان هو المعلم الأول للقرآن الكریم وتوضیح مقاصده وحل ما غمض من عباراته ، قال تعالى ( وأنزلنا إلیك الذكر لتبین للناس ما نزل إلیهم ). وقال : ( هو الذی بعث فی الأمیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته ویزكیهم ویعلمهم الكتاب والحكمة ) وفی عصر النبی وبأمر منه اشتغل جماعة من الصحابة بقراءة القرآن وحفظه وضبطه ، وهم الذین یسمون بالقراء . وبعد الصحابة استمر المسلمون فی التفسیر ولا زال حتى الآن فیهم مفسرون .
- ↑ القران فی الاسلام ص-53اشتغل جماعة من الصحابة بالتفسیر بعد أن ارتحل الرسول صلى الله علیه وآله وسلم إلى الرفیق الأعلى ، ومنهم أبی بن كعب وعبدالله بن مسعود وجابر بن عبدالله الأنصاری وأبو سعید الخدری وعبدالله بن الزبیر وعبدالله بن عمر وأنس وأبو هریرة وأبو موسى ، وكان أشهرهم عبدالله بن عباس .
- ↑ القران فی الاسلام ص53 : كان منهج هؤلاء فی التفسیر أنهم ینقلون ما یسمعوه من النبی صلى الله علیه وآله وسلم فی معانی الآیات بشكل أحادیث مسندة وبلغت هذه الأحادیث كلها إلى نیف وأربعین ومائتی حدیث أسانید كثیر منها ضعیفة ومتون بعضها منكرة لا یمكن الركون إلیها
- ↑ القران فی الاسلام ص54-53وربما ذكر هؤلاء تفسیر بعض الآیات على أنه تفسیر منهم بدون اسناده إلى الرسول صلى الله علیه وآله وسلم ، فعد المفسرون من متأخری أهل السنة هذا القسم أیضا من جملة الأحادیث بحجة أن الصحابة أخذوا علم القرآن من النبی ویبعد أن یفسروا من عند أنفسهم . ولكن لا دلیل قاطع على كلامهم هذا ، بالإضافة إلى أن كمیة كبیرة من الأحادیث المذكورة واردة فی أسباب نزول الآیات وقصصها التاریخیة ، كما أن فیها أحادیث غیر مسندة منقولة عن بعض علماء الیهود الذین أسلموا ككعب الأحبار وغیره .
- ↑ القران فی الاسلام ص55- ( الطبقة الثانیة ) هم التابعون ، وهم تلامذة مفسری الصحابة ، وهم مجاهد وسعید بن جبیر وعكرمة وضحاك . ومن هذه الطبقة أیضا الحسن البصری وعطاء بن أبی رباح وعطاء بن أبی مسلم وأبی العالیة ومحمد بن كعب القرطی وقتادة وعطیة وزید بن أسلم وطاوس الیمانی. ( الطبقة الثالثة ) تلامذة الطبقة الثانیة ، كربیع بن انس وعبد الرحمن بن زید بن أسلم وأبو صالح الكلبی ونظرائهم. كان من منهج التابعین فی التفسیر أنهم ینقلونه أحیانا بصورة أحادیث عن الرسول الكریم أو الصحابة ، وأحیانا ینقلونه بشكل نظریات خاصة بلا اسنادها إلى أحد ، فعامل متأخروالمفسرین مع هذه الأقوال معاملة الأحادیث النبویة واعتبروها أحادیث موقوفة.ویطلق على الطبقتین الأخیرتین لفظة قدماء المفسرین .
- ↑ القران فی الاسلام ص 56 : ( الطبقة الرابعة ) أوائل المؤلفین فی علم التفسیر ، كسفیان ابن عیینة ووكیع بن الجراح وشعبة بن الحجاج وعبد بن حمید وغیرهم ومن هذه الطبقة أیضا ابن جریر الطبری صاحب التفسیر المشهور.ومنهج هذه الطبقة من المفسرین كان نقل أقوال الصحابة والتابعین بشكل أحادیث فی مؤلفاتهم التفسیریة بدون ذكر آرائهم الخاصة إلا أن ابن جریر فی تفسیره قد یبدی رأیه فی ترجیح بعض الأحادیث على بعضها وكیفیة الجمع بینها .
- ↑ القران فی الاسلام ص 58 : ( الطبقة السادسة ) المفسرون الذین كتبوا التفسیر بعد ظهور العلوم المختلفة ونضجها ، فكتب كل منهم حسب اختصاصه وفی العلم الذی أتقنه : فالنحوی أدرج المباحث النحویة كالزجاج والواحدی وأبی حیان ، والأدیب أورد المباحث البلاغیة كالزمخشری فی كشافه ، والمتكلم اهتم بالمباحث الكلامیة كالفخر الرازی فی تفسیره الكبیر والصوفی غاص فی المباحث الصوفیة كابن العربی وعبد الرزاق الكاشانی فی تفسیریهما ، والأخباری ملأ كتابه بالأحادیث كالثعلبی فی تفسیره ، والفقیه جاء بالمسائل الفقهیة كالقرطبی فی تفسیره وقد خلط جماعة آخرون فی تفسیرهم بین العلوم المختلفة كما نشاهده فی تفسیر روح المعانی وروح البیان وتفسیر النیسابوری.
- ↑ القران فی الاسلام ص-59والخدمة التی قدمتها هذه الطبقة إلى علم التفسیر هی اخراجه من جموده واخضاعه للدرس والبحث ، ولكن الانصاف یقتضی القول بأن كثیرا من المباحث التی كتبها هؤلاء حملت على القرآن حملا ولا تدل علیها الآیات .
- ↑ القران فی الاسلام ص-59: الطبقات التی ذكرناها هی طبقات المفسرین من السنة ورأینا أن لهم منهجا خاصا فی التفسیر ساروا على ضوئه من حین نشأته ، فجعلوه أحادیث نبویة وأقوال للصحابة والتابعین ولم یجیزوا اعمال النظر فیها لأنه یكون من قبیل الاجتهاد مقابل النص ولكن لما ظهر التناقض والتضارب والدس والوضع فیها بدأت الطبقة السادسة تعمل رأیها فیها وتجتهد . أما المنهج الذی اتخذته الشیعة فی تفسیر القرآن الكریم فیختلف مع منهج السنة ، ولذا یختلف تقسیم طبقاتهم مع الطبقات المذكورة .
- ↑ القران فی الاسلام ص60-59 تعتقد الشیعة - بنص من القرآن الكریم - حجیة أقوال النبی صلى الله علیه وآله وسلم فی التفسیر ، وترى أن الصحابة والتابعین كبقیة المسلمین لا حجیة فی أقوالهم الا ما ثبت أنه حدیث نبوی . وقد ثبت بطرق متواترة فی حدیث الثقلین أن أقوال العترة الطاهرة من أهل بیته علیهم السلام هی تالیة لأقوال الرسول ، فهی حجة أیضا
- ↑ القران فی الاسلام ص60 ( الطبقة الأولى ) : الذین رووا التفسیر عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم وأئمة أهل البیت علیهم السلام وأدرجوا الأحادیث فی مؤلفاتهم المتفرقة ، كزرارة ومحمد بن مسلم ومعروف وجریر وأشباههم.
- ↑ القران فی الاسلام ص60 -61( الطبقة الثانیة ) أوائل المؤلفین فی التفسیر ، كفرات بن إبراهیم الكوفی وأبی حمزة الثمالی والعیاشی وعلی بن إبراهیم القمی والنعمانی وطریقة هؤلاء فی تفاسیرهم تشبه طریقة الطبقة الرابعة من مفسری أهل السنة ، فقد رووا الأحادیث المأثورة عن الطبقة الأولى وأدرجوها مسندة فی مؤلفاتهم ولم یبدوا آراءهم الخاصة فی الموضوع .
- ↑ القران فی الاسلام ص61 : ومن الواضح أن الزمن الذی كان یمكن الأخذ فیه عن الأئمة علیهم السلام كان طویلا بلغ نحوا من ثلاثمائة سنة ، فكان من الطبیعی أن لا یضبط الترتیب الزمنی لهاتین الطبقتین بصورة دقیقة ، بل كانتا متداخلتین من الصعوبة بمكان التفریق الدقیق بینهما .
- ↑ القران فی الاسلام ص 61-62 ( الطبقة الثالثة ) أصحاب العلوم المختلفة ، كالشریف الرضی فی تفسیره الأدبی والشیخ الطوسی فی تفسیره الكلامی المسمى بالتبیان والمولى صدر الدین الشیرازی فی تفسیره الفلسفی والمیبدی الكونابادی فی تفسیره الصوفی والشیخ عبد علی الحویزی والسید هاشم البحرانی والفیض الكاشانی فی تفاسیرهم نور الثقلین والبرهان والصافی. وهناك جماعة جمعوا فی تفسیرهم بین العلوم المختلفة ، ومنهم الشیخ الطبرسی فی تفسیره مجمع البیان الذی یبحث فیه عن اللغة والنحو والقراءة والكلام والحدیث وغیرها - انتهی –