تاریخ علم تفسیر و طبقات مفسران فریقین از منظر علامه طباطبائی (مقاله)

از ویکی‌وحدت

علامه طباطبائی معتقد است علم تفسیر از زمان پیامبر ص شروع گردید و بعد از صحابه تا کنون ادامه یافته است. در مقاله ذیل دیدگاه ایشان در تاریخ علم تفسیر و طبقات مفسران فریقین تبیین شده است.

طبقات مفسران فریقین

1-طبقات مفسران اهل سنت

علامه طباطبائی ره در کتاب " القرآن فی الاسلام "تحت عنوان: التفسیر وظهوره وتطوره" معتقد است علم تفسیر از زمان پیامبر ص شروع گردید و بعد از صحابه تا کنون ادامه یافته است.[۱]

علامه در مباحث مربوط به تطور علم تفسیر، تحت عنوان: علم التفسیر وطبقات المفسرین، به تبیین طبقات مفسران فریقین می‌پردازد.

ایشان مفسران اهل سنت را در شش طبقه قرار داده و نسبت به طبقه اول می‌نویسد:

جمعی از صحابه نظیر ابی بن کعب و ...بعد از رحلت نبی اکرم ص به تفسیر قرآن مشغول شدند. [۲]

ایشان منهج صحابه را در تفسیر قرآن، بیان روایات نبوی در ذیل آیات دانسته و معتقدند که اسناد و دلالات بسیاری از آنها مبتلا به ضعف است. [۳]

ایشان در تبیین ضعف روایات تفسیری و عدم اعتبار آنها می‌نویسد:

از اانجا که برخی از روایات تفسیری موجود بدون اسناد به رسول ص می‌باشند مفسرین اهل سنت در قرون بعد چنین پنداشتند که صحابه بدلیل آنکه علمشان را از پیامبر ص گرفته‌اند از اینرو روایات مذکور مستند به آن حضرت خواهد بود در حالی که این ادعا فاقد دلیل می‌باشد.

بعلاوه آنکه بسیاری از این روایات تفسیری در زمینه شان نزول آیات بوده و مشتمل بر داستان‌هائی است که از عالمان یهود نقل شده است. از طرفی در برخی از روایاتی که از امثال ابن عباس نقل شده است استشهاد به اشعار عربی شده است که این امور بیانگر آن است که استناد چنین روایاتی به پیامبر ص قابل اثبات نمی‌باشد. [۴]

ایشان بعد از طبقه اول مفسران اهل سنت – صحابه –- اشاره کرده و نسبت به طبقه دوم – تابعین – که شاگردان صحابه بودند می‌نویسد:

تابعین که طبقه دوم از مفسرین اهل سنت را تشکیل می‌دهند عبارتند از: مجاهد وسعید بن جبیر و عکرمة وضحاک، حسن بصری وعطاء بن أبی رباح وعطاء بن أبی مسلم وأبی العالیة ومحمد بن کعب القرطی و قتادة وعطیة وزید بن أسلم و طاوس الیمانی.

ایشان طبقه سوم مفسرین اهل سنت را بعنوان شاگردان تابعین دانسته و در معرفی آنان و نیز منهج تفسیری شان می‌نویسد:

اینان که شاگردان تابعین می‌باشند منهج تفسیری‌شان بر نقل روایات تفسیری از پیامبر ص یا از صحابه بود؛ هر چند گاهی نیز این روایات را بدون اسناد و درقالب آراء خویش بیان می‌کردند در حالی که متاخرین – در اثر عدم آگاهی - با آنها معامله حدیث نبوی می‌کردند. [۵]

ایشان مولفین علم تفسیر را طبقه چهارم مفسران اهل سنت دانسته و در معرفی منهج تفسیری شان می‌نویسد:

روش تفسیری اینان نقل اقوال صحابه و تابعین در کتب تفسیری شان بوده و عده کمی از آنان نظیر ابن طبری گاه دیدگاه خویش را در کیفیت جمع روایات تفسیری بیان نموده‌اند. [۶]

ایشان طبقه چهارم را مبدا طبقات بعدی – متاخرین – دانسته ومی‌نویسد: ومن هذه الطبقة تبدأ طبقات المفسرین المتأخرین. ایشان طبقه پنجم مفسرین اهل سنت را عالمانی می‌داند که احادیث تفسیری را در کتب شان با حذف استاد ذکر کرده و به ذکر اقوال و آراء دیگران اکتفا می‌کنند:

(الطبقة الخامسة) المفسرون الذین نقلوا الأحادیث فی تفاسیرهم بحذف الأسانید واکتفوا بنقل الأقوال والآراء. ایشان بنقل از سیوطی می‌نویسد: اغاز ورود روایات جعلی و زمینه اختلاط احادیث صحیح با احادیث دروغین از این مرحله اغاز شده است: قال السیوطی: فدخل من هنا الدخیل والتبس الصحیح بالعلیل....

ایشان در معرفی طبقه ششم مفسرین اهل سنت می‌نویسد:

اینان کسانی هستند که بعد از پیدایش علوم گوناگون نظیر: ادبیات، کلام، عرفان به تدوین تفسیر پرداختند از اینرو هر یک به تناسب تخصص علمی شان به تفسیر قرآن پرداختند. [۷]

ایشان در بیان نقد طبقه ششم از مفسران اهل سنت می‌نویسد:

اینان هر چند توانستند با تفاسیر علمی شان علم تفسیر را از جمود خارج نموده و تحولی در این علم ایجاد کنند اما انصاف آن است که بسیاری از مطالبی که آنان بعنوان تفسیر قرآن گفته‌اند معانی قرآن نبوده بلکه به آن تحمیل گردیده است. [۸] ایشان معتقد است روش تفسیری اهل سنت تا قبل از طبقه ششم بر آن بود که به روایات تفسیری مشتمل بر احادیث نبوی و اقوال صحابه و تابعین اعتماد نموده و هر نوع مخالفت با آن را اجتهاد در مقابل نص می‌دانستند. این امر سبب پیدایش طبقه ششم از مفسرین گردید. [۹]

2-طبقات مفسران امامیه

علامه معتقد است روش تفسیری شیعه با اهل سنت در متفاوت بوده از اینرو طبقات مفسرین امامیه نیز با طبقات مفسرین اهل سنت متفاوت خواهد بود. بدین معنا که شیعه در تفسیر قرآن فقط روایات پیامبر و اهل بیتش ع را حجت دانسته و اقوال صحابه و تابعین را در صورتی که مشتمل بر روایت نبوی نباشد حجت نمی‌داند.[۱۰] ایشان آنگاه به تبیین طبقات مفسرین شیعه و منهج تفسیری آنان پرداخته و در معرفی طبقه اول می‌نویسد:

طبقه نخست کسانی هستند که روایات تفسیری را از پیامبر ص و اهل بیت ع نقل نموده‌اند.[۱۱]

ایشان طبقه دوم مفسرین امامیه را مولفان کتب تفسیری دانسته و در بیان مقایسه منهج تفسیری طبقه دوم مفسرین شیعه با طبقه چهارم اهل سنت می‌نویسد:

روش تفسیری این دو طبقه با یکدیگر مشابه می‌باشد بدین معنا که هر دو طبقه به نقل احادیث در کتب تفسیری شان اکتفا نموده و آراء خویش را در ذیل آنها بیان نکرده‌اند. [۱۲] ایشان در ادامه به عدم ضبط دقیق قاصله زمانی این‌دو طبقه می‌نویسد: از آنجا که عصر ائمه ع حدود سیصد سال بطول انجامید و روش مفسرین طبقه دوم امامیه در تمامی این مدت اکتفا به نقل احادیث و اجتناب از ارائه نظریات خویش بود از اینرو تبیین فاصله زمانی دقیق این طبقه با طبقه چهارم مفسران اهل سنت امری دشوار می‌باشد. [۱۳]

ایشان طبقه سوم مفسرین شیعه را عالمانی می‌داند که با تخصص‌های علمی خاص شان نظیر ادبیات، کلام، حدیث و ... به تفسیر قرآن می‌پرداختند.[۱۴]

نتیجه آنکه طبقات مفسرین بین فر یقین بدلیل اختلاف در مبانی و مناهج تفسیری شان متفاوت می‌باشد.

پانویس

  1. القرآن فی الاسلام ص 52-53: بدأ التفسیر وبیان معانی ألفاظ القرآن وعباراته من عصر الرسول صلی الله علیه وآله وسلم، وکان هو المعلم الأول للقرآن الکریم وتوضیح مقاصده وحل ما غمض من عباراته، قال تعالی (وأنزلنا إلیک الذکر لتبین للناس ما نزل إلیهم). وقال: (هو الذی بعث فی الأمیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة) وفی عصر النبی وبأمر منه اشتغل جماعة من الصحابة بقراءة القرآن وحفظه وضبطه، وهم الذین یسمون بالقراء. وبعد الصحابة استمر المسلمون فی التفسیر ولا زال حتی الآن فیهم مفسرون.
  2. القرآن فی الاسلام ص-53اشتغل جماعة من الصحابة بالتفسیر بعد أن ارتحل الرسول صلی الله علیه وآله وسلم إلی الرفیق الأعلی، ومنهم أبی بن کعب وعبدالله بن مسعود وجابر بن عبدالله الأنصاری وأبو سعید الخدری وعبدالله بن الزبیر وعبدالله بن عمر وأنس وأبو هریرة وأبو موسی، وکان أشهرهم عبدالله بن عباس.
  3. القرآن فی الاسلام ص53: کان منهج هؤلاء فی التفسیر أنهم ینقلون ما یسمعوه من النبی صلی الله علیه وآله وسلم فی معانی الآیات بشکل أحادیث مسندة وبلغت هذه الأحادیث کلها إلی نیف وأربعین ومائتی حدیث أسانید کثیر منها ضعیفة ومتون بعضها منکرة لا یمکن الرکون إلیها
  4. القرآن فی الاسلام ص54-53وربما ذکر هؤلاء تفسیر بعض الآیات علی أنه تفسیر منهم بدون اسناده إلی الرسول صلی الله علیه وآله وسلم، فعد المفسرون من متأخری أهل السنة هذا القسم أیضا من جملة الأحادیث بحجة أن الصحابة أخذوا علم القرآن من النبی ویبعد أن یفسروا من عند أنفسهم. ولکن لا دلیل قاطع علی کلامهم هذا، بالإضافة إلی أن کمیة کبیرة من الأحادیث المذکورة واردة فی أسباب نزول الآیات وقصصها التاریخیة، کما أن فیها أحادیث غیر مسندة منقولة عن بعض علماء الیهود الذین أسلموا ککعب الأحبار وغیره.
  5. القرآن فی الاسلام ص55- (الطبقة الثانیة) هم التابعون، وهم تلامذة مفسری الصحابة، وهم مجاهد وسعید بن جبیر وعکرمة وضحاک. ومن هذه الطبقة أیضا الحسن البصری وعطاء بن أبی رباح وعطاء بن أبی مسلم وأبی العالیة ومحمد بن کعب القرطی وقتادة وعطیة وزید بن أسلم وطاوس الیمانی. (الطبقة الثالثة) تلامذة الطبقة الثانیة، کربیع بن انس وعبدالرحمن بن زید بن أسلم وأبوصالح الکلبی ونظرائهم. کان من منهج التابعین فی التفسیر أنهم ینقلونه أحیانا بصورة أحادیث عن الرسول الکریم أو الصحابة، وأحیانا ینقلونه بشکل نظریات خاصة بلا اسنادها إلی أحد، فعامل متأخروالمفسرین مع هذه الأقوال معاملة الأحادیث النبویة واعتبروها أحادیث موقوفة. ویطلق علی الطبقتین الأخیرتین لفظة قدماء المفسرین.
  6. القرآن فی الاسلام ص 56: (الطبقة الرابعة) أوائل المؤلفین فی علم التفسیر، کسفیان ابن عیینة ووکیع بن الجراح وشعبة بن الحجاج وعبد بن حمید وغیرهم ومن هذه الطبقة أیضا ابن جریر الطبری صاحب التفسیر المشهور. ومنهج هذه الطبقة من المفسرین کان نقل أقوال الصحابة والتابعین بشکل أحادیث فی مؤلفاتهم التفسیریة بدون ذکر آرائهم الخاصة إلا أن ابن جریر فی تفسیره قد یبدی رأیه فی ترجیح بعض الأحادیث علی بعضها وکیفیة الجمع بینها.
  7. القرآن فی الاسلام ص 58: (الطبقة السادسة) المفسرون الذین کتبوا التفسیر بعد ظهور العلوم المختلفة ونضجها، فکتب کل منهم حسب اختصاصه وفی العلم الذی أتقنه: فالنحوی أدرج المباحث النحویة کالزجاج والواحدی وأبی حیان، والأدیب أورد المباحث البلاغیة کالزمخشری فی کشافه، والمتکلم اهتم بالمباحث الکلامیة کالفخرالرازی فی تفسیره الکبیر والصوفی غاص فی المباحث الصوفیة کابن العربی وعبدالرزاق الکاشانی فی تفسیریهما، والأخباری ملأ کتابه بالأحادیث کالثعلبی فی تفسیره، والفقیه جاء بالمسائل الفقهیة کالقرطبی فی تفسیره وقد خلط جماعة آخرون فی تفسیرهم بین العلوم المختلفة کما نشاهده فی تفسیر روح المعانی وروح البیان وتفسیر النیسابوری.
  8. القرآن فی الاسلام ص-59والخدمة التی قدمتها هذه الطبقة إلی علم التفسیر هی اخراجه من جموده واخضاعه للدرس والبحث، ولکن الانصاف یقتضی القول بأن کثیرا من المباحث التی کتبها هؤلاء حملت علی القرآن حملا ولا تدل علیها الآیات.
  9. القرآن فی الاسلام ص-59: الطبقات التی ذکرناها هی طبقات المفسرین من السنة ورأینا أن لهم منهجا خاصا فی التفسیر ساروا علی ضوئه من حین نشأته، فجعلوه أحادیث نبویة وأقوال للصحابة والتابعین ولم یجیزوا اعمال النظر فیها لأنه یکون من قبیل الاجتهاد مقابل النص ولکن لما ظهر التناقض والتضارب والدس والوضع فیها بدأت الطبقة السادسة تعمل رأیها فیها وتجتهد. أما المنهج الذی اتخذته الشیعة فی تفسیر القرآن الکریم فیختلف مع منهج السنة، ولذا یختلف تقسیم طبقاتهم مع الطبقات المذکورة.
  10. القرآن فی الاسلام ص60-59 تعتقد الشیعة - بنص من القرآن الکریم - حجیة أقوال النبی صلی الله علیه وآله وسلم فی التفسیر، وتری أن الصحابة والتابعین کبقیة المسلمین لا حجیة فی أقوالهم الا ما ثبت أنه حدیث نبوی. وقد ثبت بطرق متواترة فی حدیث الثقلین أن أقوال العترة الطاهرة من أهل بیته علیهم‌السلام هی تالیة لأقوال الرسول، فهی حجة أیضا
  11. القرآن فی الاسلام ص60 (الطبقة الأولی): الذین رووا التفسیر عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم وأئمة أهل البیت علیهم‌السلام وأدرجوا الأحادیث فی مؤلفاتهم المتفرقة، کزرارة ومحمد بن مسلم ومعروف وجریر وأشباههم.
  12. القرآن فی الاسلام ص60 -61(الطبقة الثانیة) أوائل المؤلفین فی التفسیر، کفرات بن إبراهیم الکوفی وأبی حمزة الثمالی والعیاشی وعلی بن إبراهیم القمی والنعمانی وطریقة هؤلاء فی تفاسیرهم تشبه طریقة الطبقة الرابعة من مفسری أهل السنة، فقد رووا الأحادیث المأثورة عن الطبقة الأولی وأدرجوها مسندة فی مؤلفاتهم ولم یبدوا آراءهم الخاصة فی الموضوع.
  13. القرآن فی الاسلام ص61: ومن الواضح أن الزمن الذی کان یمکن الأخذ فیه عن الأئمة علیهم‌السلام کان طویلا بلغ نحوا من ثلاثمائة سنة، فکان من الطبیعی أن لا یضبط الترتیب الزمنی لهاتین الطبقتین بصورة دقیقة، بل کانتا متداخلتین من الصعوبة بمکان التفریق الدقیق بینهما.
  14. القرآن فی الاسلام ص 61-62 (الطبقة الثالثة) أصحاب العلوم المختلفة، کالشریف الرضی فی تفسیره الأدبی والشیخ الطوسی فی تفسیره الکلامی المسمی بالتبیان والمولی صدرالدین الشیرازی فی تفسیره الفلسفی والمیبدی الکونابادی فی تفسیره الصوفی والشیخ عبد علی الحویزی والسید هاشم البحرانی والفیض الکاشانی فی تفاسیرهم نور الثقلین والبرهان والصافی. وهناک جماعة جمعوا فی تفسیرهم بین العلوم المختلفة، ومنهم الشیخ الطبرسی فی تفسیره مجمع البیان الذی یبحث فیه عن اللغة والنحو والقراءة والکلام والحدیث وغیرها - انتهی –