ابوسفیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد'
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله')
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد')
خط ۴۵: خط ۴۵:
=زندگینامه ابوسفیان=
=زندگینامه ابوسفیان=


کنیه و نام و نسب او ابوسفیان / ابوحنظله صخر بن حرب بن امیة بن عبد شمس اموی است. <ref>المقتنی، ج۱، ص۲۷۷</ref> مادرش صَفیه دختر حَزَن هلالیه عمه میمونه همسر پیامبر(ص) بوده است. <ref>الاصابه، ج۳، ص۳۳۳</ref> بنا بر سخن مشهور ۱۰ سال پیش از [[عام الفیل]] در [[مکه]] زاده شد. <ref>الاصابه، ج۳، ص۳۳۳</ref> بر این اساس تولد او را باید در حدود سال ۵۶۰م. دانست.  
کنیه و نام و نسب او ابوسفیان / ابوحنظله صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس اموی است. <ref>المقتنی، ج۱، ص۲۷۷</ref> مادرش صَفیه دختر حَزَن هلالیه عمه میمونه همسر پیامبر(ص) بوده است. <ref>الاصابه، ج۳، ص۳۳۳</ref> بنا بر سخن مشهور ۱۰ سال پیش از [[عام الفیل]] در [[مکه]] زاده شد. <ref>الاصابه، ج۳، ص۳۳۳</ref> بر این اساس تولد او را باید در حدود سال ۵۶۰م. دانست.  


=شخصیت سیاسی و اجتماعی ابوسفیان=
=شخصیت سیاسی و اجتماعی ابوسفیان=
خط ۷۵: خط ۷۵:
ابوسفیان از بزرگان قریش در [[دوران جاهلیت]] بود که به مانند بسیاری از ساکنان مکه به تجارت می‌پرداخت و کاروان‌هایی را به نقاط مختلف تجاری آن زمان به خصوص شام می‌برد. <ref>الاستیعاب، ج ‏4، ص 1677</ref>
ابوسفیان از بزرگان قریش در [[دوران جاهلیت]] بود که به مانند بسیاری از ساکنان مکه به تجارت می‌پرداخت و کاروان‌هایی را به نقاط مختلف تجاری آن زمان به خصوص شام می‌برد. <ref>الاستیعاب، ج ‏4، ص 1677</ref>
بزرگ قریش در زمان جاهلیت سه نفر بوده‌اند؛ عتبه، ابوجهل و ابوسفیان.
بزرگ قریش در زمان جاهلیت سه نفر بوده‌اند؛ عتبه، ابوجهل و ابوسفیان.
دو نفر اول در جنگ بدر کشته شدند و پس از این جنگ، ابوسفیان به تنهایی رهبری قریش را برعهده گرفت <ref>مقریزی، تقی الدین‏، إمتاع ‏الأسماع، تحقیق، نمیسی، محمد عبد الحمید، ج ‏1، ص 137، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق</ref> و عموم دشمنی‌هایی که پس از بدر علیه مسلمانان شکل گرفت زیر نظر او بود.
دو نفر اول در جنگ بدر کشته شدند و پس از این جنگ، ابوسفیان به تنهایی رهبری قریش را برعهده گرفت <ref>مقریزی، تقی الدین‏، إمتاع ‏الأسماع، تحقیق، نمیسی، محمد عبدالحمید، ج ‏1، ص 137، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق</ref> و عموم دشمنی‌هایی که پس از بدر علیه مسلمانان شکل گرفت زیر نظر او بود.


اما این بزرگ قریش، به جایی رسید که روزی [[ابوبکر]]<ref>ر.:مقاله ابوبکر</ref> به دلیل چیزى که درباره او شنیده بود، احضارش کرد و بر سرش فریاد می‌زد و ابوسفیان به نرمى برخورد می‌کرد! در همین کشاکش، ابو قحافه آمد و گفت پسرم بر سر چه کسی فریاد می‌زند؟
اما این بزرگ قریش، به جایی رسید که روزی [[ابوبکر]]<ref>ر.:مقاله ابوبکر</ref> به دلیل چیزى که درباره او شنیده بود، احضارش کرد و بر سرش فریاد می‌زد و ابوسفیان به نرمى برخورد می‌کرد! در همین کشاکش، ابو قحافه آمد و گفت پسرم بر سر چه کسی فریاد می‌زند؟
خط ۸۷: خط ۸۷:


در برخی [[روایات]] آمده است که پیامبر اسلام هفت مرتبه در مناطق مختلف، ابوسفیان را نفرین کرد. <ref>شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 397، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 274، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق</ref>
در برخی [[روایات]] آمده است که پیامبر اسلام هفت مرتبه در مناطق مختلف، ابوسفیان را نفرین کرد. <ref>شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 397، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 274، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق</ref>
او جنگ‌هایی؛ مانند احد و خندق را به فرماندهی خود علیه مسلمانان به راه انداخت <ref> شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 95، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ مسعودی، على بن حسین، التنبیه و الإشراف، تصحیح، صاوى، عبدالله اسماعیل، ص 211، قاهره، دار الصاوی، بی‌تا</ref> و این دشمنی تا فتح مکه ادامه داشت تا هنگامی که شکست را قطعی دید اسلام آورد و مردم مکه را به تسلیم در مقابل سپاه اسلام ترغیب کرد و پیامبر(ص) نیز خانه او را محل امنی برای مکیان اعلام داشت. <ref>قشیری نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، محقق، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 3، ص 1405، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا؛ أزدی، سلیمان بن الأشعث، سنن أبی داود، محقق، عبد الحمید، محمد محیی الدین، ج 3، ص 162، بیروت، المکتبة العصریة، بی‌تا</ref>
او جنگ‌هایی؛ مانند احد و خندق را به فرماندهی خود علیه مسلمانان به راه انداخت <ref> شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 95، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ مسعودی، على بن حسین، التنبیه و الإشراف، تصحیح، صاوى، عبدالله اسماعیل، ص 211، قاهره، دار الصاوی، بی‌تا</ref> و این دشمنی تا فتح مکه ادامه داشت تا هنگامی که شکست را قطعی دید اسلام آورد و مردم مکه را به تسلیم در مقابل سپاه اسلام ترغیب کرد و پیامبر(ص) نیز خانه او را محل امنی برای مکیان اعلام داشت. <ref>قشیری نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 3، ص 1405، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا؛ أزدی، سلیمان بن الأشعث، سنن أبی داود، محقق، عبدالحمید، محمد محیی الدین، ج 3، ص 162، بیروت، المکتبة العصریة، بی‌تا</ref>


=ابوسفیان پس از فتح مکه=
=ابوسفیان پس از فتح مکه=
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
ابوسفیان پس از اسلام، مانند گذشته دیگر چهره برجسته‌ای نبود؛ زیرا او که علناً تمام تلاش‌هایش را برای نابودی اسلام کرده بود، نمی‌توانست بزرگ [[مسلمانان]] گردد و تنها [[رحمانیت اسلام]] بود که به او و امثال او اجازه حیات داده و حتی امکانات نسبتاً خوبی در اختیارشان قرار گرفت.
ابوسفیان پس از اسلام، مانند گذشته دیگر چهره برجسته‌ای نبود؛ زیرا او که علناً تمام تلاش‌هایش را برای نابودی اسلام کرده بود، نمی‌توانست بزرگ [[مسلمانان]] گردد و تنها [[رحمانیت اسلام]] بود که به او و امثال او اجازه حیات داده و حتی امکانات نسبتاً خوبی در اختیارشان قرار گرفت.


با این‌که برخی نویسندگان [[اهل سنت]] او را از مسلمانان واقعی دانسته‌ و در زمره صحابیان به شمار آوردند، <ref>ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی‏، المنتظم،‏ محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 5، ص 27، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق</ref> اما [[شیعیان]] <ref>ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 2، ص 563، تحقیق، شیری، علی، بیروت، دار الاضواء، 1411ق</ref> و بسیاری از اندیشمندان اهل سنت، <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 10، ص 57، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق</ref> اسلام او را ظاهری دانسته و او را در زمره [[منافقان]] قرار می‌دهند.
با این‌که برخی نویسندگان [[اهل سنت]] او را از مسلمانان واقعی دانسته‌ و در زمره صحابیان به شمار آوردند، <ref>ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی‏، المنتظم،‏ محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 5، ص 27، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق</ref> اما [[شیعیان]] <ref>ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 2، ص 563، تحقیق، شیری، علی، بیروت، دار الاضواء، 1411ق</ref> و بسیاری از اندیشمندان اهل سنت، <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 10، ص 57، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق</ref> اسلام او را ظاهری دانسته و او را در زمره [[منافقان]] قرار می‌دهند.


این نفاق را می‌توان از برخی گفتار و کردارش به دست آورد:
این نفاق را می‌توان از برخی گفتار و کردارش به دست آورد:
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
اى بنی‌امیه؛ خلافت را مانند گوى، دست به دست بگردانید، به خدایى که ابوسفیان به او [[قسم]] می‌خورد من پیوسته امید داشتم خلافت به شما رسد و میان فرزندان شما موروثى گردد». <ref>مروج ‏الذهب، ج ‏2، ص 343؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 5، ص 12، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق</ref>
اى بنی‌امیه؛ خلافت را مانند گوى، دست به دست بگردانید، به خدایى که ابوسفیان به او [[قسم]] می‌خورد من پیوسته امید داشتم خلافت به شما رسد و میان فرزندان شما موروثى گردد». <ref>مروج ‏الذهب، ج ‏2، ص 343؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 5، ص 12، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق</ref>


علی(ع) پس از پیامبر(ص) در مورد ابوسفیان می‌گوید: «ما زلت عدوّا للإسلام و أهله»؛ بی‌وقفه در دشمنی با اسلام و مسلمانان هستی‏ <ref>حمیری، أبوبکر عبد الرزاق بن همام، المصنف، محقق، اعظمی، حبیب الرحمن، ج 5، ص 450، هند، المجلس العلمی، چاپ دوم، 1403ق</ref> و همچنین معاویه را [[منافق]] فرزند منافق می‌نامد که اشاره به نفاق این پدر و  پسر دارد. <ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، محقق، مصحح، هارون، عبد السلام محمد، ص 314، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق</ref>
علی(ع) پس از پیامبر(ص) در مورد ابوسفیان می‌گوید: «ما زلت عدوّا للإسلام و أهله»؛ بی‌وقفه در دشمنی با اسلام و مسلمانان هستی‏ <ref>حمیری، أبوبکر عبدالرزاق بن همام، المصنف، محقق، اعظمی، حبیب الرحمن، ج 5، ص 450، هند، المجلس العلمی، چاپ دوم، 1403ق</ref> و همچنین معاویه را [[منافق]] فرزند منافق می‌نامد که اشاره به نفاق این پدر و  پسر دارد. <ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، محقق، مصحح، هارون، عبدالسلام محمد، ص 314، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق</ref>
[[زبیر]]<ref>ر.ک:مقاله زبیر</ref> نیز خطاب به ابوسفیان می‌گوید: «قاتله الله یأبى إلا نفاقا»؛ خداوند او را بکشد که رویکردی جز نفاق ندارد.[34]
[[زبیر]]<ref>ر.ک:مقاله زبیر</ref> نیز خطاب به ابوسفیان می‌گوید: «قاتله الله یأبى إلا نفاقا»؛ خداوند او را بکشد که رویکردی جز نفاق ندارد.[34]
در نهایت نتیجه می‌گیریم که ابوسفیان، [[ایمان]] واقعی در قلب خود نداشته و نمی‌توان او را در صراط مستقیم و تابع حق و حقیقت بر شمرد.
در نهایت نتیجه می‌گیریم که ابوسفیان، [[ایمان]] واقعی در قلب خود نداشته و نمی‌توان او را در صراط مستقیم و تابع حق و حقیقت بر شمرد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش