امر بین الامرین: تفاوت میان نسخهها
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==اثبات امر بین الامرین در روایات== | ==اثبات امر بین الامرین در روایات== | ||
نقل شده است با این مضمون که میان امام صادق علیه السلام و شخص قدری( منکر امر بین الامرین) مناظره معروفی اتفاق افتاد. امام از آن شخص خواست تا [[سوره حمد]] را بخواند، مرد قدری شروع کرد به خواندن سوره حمد و وقتی به جمله ایاک نعبدو ایاک نستعین رسید امام به او گفت همین جا توقف کن و از او پرسید مگر نمی گویی ما فقط تو را می پرستیم و از تو کمک می خواهیم! پس آن کیست که تو از او کمک می خواهی؟اگر در کارهایت به خود واگذار شده ای و بی نیازی پس چه احتیاجی به طلب کمک و یاری داری؟ اینجا بود که مرد قدری مبهوت و ساکت ماند و مغلوب امام شد.<ref> علامه مجلسی محمد باقر ، بحار الانوار ، ص 56 حدیث 98</ref> | نقل شده است با این مضمون که میان [[امام صادق]] (علیه السلام) و شخص قدری( منکر امر بین الامرین) مناظره معروفی اتفاق افتاد. امام از آن شخص خواست تا [[سوره حمد]] را بخواند، مرد قدری شروع کرد به خواندن سوره حمد و وقتی به جمله ایاک نعبدو ایاک نستعین رسید امام به او گفت همین جا توقف کن و از او پرسید مگر نمی گویی ما فقط تو را می پرستیم و از تو کمک می خواهیم! پس آن کیست که تو از او کمک می خواهی؟اگر در کارهایت به خود واگذار شده ای و بی نیازی پس چه احتیاجی به طلب کمک و یاری داری؟ اینجا بود که مرد قدری مبهوت و ساکت ماند و مغلوب امام شد.<ref> علامه مجلسی محمد باقر ، بحار الانوار ، ص 56 حدیث 98</ref> | ||
بنا بر این، باید بپذیریم که در امور زندگی به طور حتم نمی توانیم مستقلا و بدون دخالت فاعل دیگری کارهای خود را ساماندهی کنیم. پس باید شخص بزرگ تر و بالاتری باشد که از او کمک بطلبیم. مثلا در [[نماز]] می گوییم:«ایاک نعبد» و «ایاک نستعین» یعنی ما در همان حال که داریم با خدای مان سخن می گوییم و او را عبادت می کنیم، در همان حال نیز از او کمک می خواهیم. و این است معنای امر بین الامرین.! | بنا بر این، باید بپذیریم که در امور زندگی به طور حتم نمی توانیم مستقلا و بدون دخالت فاعل دیگری کارهای خود را ساماندهی کنیم. پس باید شخص بزرگ تر و بالاتری باشد که از او کمک بطلبیم. مثلا در [[نماز]] می گوییم:«ایاک نعبد» و «ایاک نستعین» یعنی ما در همان حال که داریم با خدای مان سخن می گوییم و او را عبادت می کنیم، در همان حال نیز از او کمک می خواهیم. و این است معنای امر بین الامرین.! | ||
در ضمن مناسب است به جمله ای معروف و کاملا معمولی و حتی شاید عامیانه که بسیار تکرار می شود توجه کنیم و آن جمله کوتاه بیان «الهی به امید تو» است که معمولا هر شخص مومن و موحدی هنگام شروع هر کاری همراه با نیت درونی، آن را می گوید. یعنی ای خدای بزرگ! من به امید لطف و محبت تو کارم را شروع می کنم، پس مرا در کاری که انجام می دهم یاری کن! در این جا حرکت به ظاهر از انسان شروع می شود، اما وقتی او خود را به خدا می سپرد خدا نیز به کمک او می آید و حرکتش را با برکت می کند. پس در واقع کار با همکاری دو فاعل بعید، یعنی فاعل الهی و فاعل قریب، یعنی فاعل انسانی به سامان می رسد. | در ضمن مناسب است به جمله ای معروف و کاملا معمولی و حتی شاید عامیانه که بسیار تکرار می شود توجه کنیم و آن جمله کوتاه بیان «الهی به امید تو» است که معمولا هر شخص مومن و موحدی هنگام شروع هر کاری همراه با نیت درونی، آن را می گوید. یعنی ای خدای بزرگ! من به امید لطف و محبت تو کارم را شروع می کنم، پس مرا در کاری که انجام می دهم یاری کن! در این جا حرکت به ظاهر از انسان شروع می شود، اما وقتی او خود را به خدا می سپرد خدا نیز به کمک او می آید و حرکتش را با برکت می کند. پس در واقع کار با همکاری دو فاعل بعید، یعنی فاعل الهی و فاعل قریب، یعنی فاعل انسانی به سامان می رسد. | ||
[[محمد بن محمد بن نعمان]] (۴۱۳-۳۳۶ ق)، مشهور به [[شیخ مفید]]، از علمای برجسته [[شیعه]] است. او از پیشگامان در تدوین کلام شیعه و اصول فقه امامیه است. این شخصیت معروف، شاگردان بزرگی تربیت نمود، که می توان به اشخاصی چون [[سید مرتضى]]، [[سید رضى]] و [[شیخ طوسى]] اشاره کرد.وی نیز مطابق با تعالیم اولیای الهی در تفسیر جبر و اختیار [[امر بین الامرین]] را انتخاب کرد. | |||
==معنای امر بین الامرین== | |||
==تفسیر شیخ مفید از امر بین الامرین== | |||
شیخ مفید در توضیح امر بین الامرین که همان حد وسط میان [[جبر و اختیار]] است، می نویسد:«و الواسطه بین القولین ان الله اقدر الخلق علی افعالهم و مکنهم من اعمالهم و حد لهم الحدود فی ذلک رسم لهم الرسوم و نهاهم عن القبایح با الزجر و التخویف و الوعد و الوعید .... فلم یکن بتمکینهم من الاعمال مجبرا لهم علیها و لم یفوض الاعمال الیهم لمنعهم من اکثرها و وضع الحدود لهم فیها و امرهم بحسنها و نهاهم عن قبیحها ثم قال فهذا هو الفصل بین الجبر و التفویض...».<ref>شیخ مفید، [[تصحیح اعتقادات الامامیه]]،ص 46</ref> | |||
یعنی قول وسط میان دو قول این است که خداوند مخلوقاتش را قادر و متمکن کرده است تا بتوانند افعال و اعمال خود را انجام دهند و برای آن ها نسبت به افعال شان مرزهایی ترسیم کرده است و آن ها را با وعده و وعید از زشتی ها و نیز ترس(از عذاب جهنم) باز داشته است. از طرفی چنین نیست که چون انسان ها را قادر و متکمن بر اعمال می کند، آن ها مجبور بر انجامش باشند، همان طور به خلق آن مقدار اختیار و تفویض نداده است تا هر کاری را بتوانند انجام دهند، زیرا از بسیاری از اعمال منع شان کرده است و برای خلق حدودی را وضع کرده است و آنان را به نیکی امر کرده و از بدی باز داشته است و معنای امر میان دو امر (جبر و تفویض) همین است. | |||
==پرهیز از استعمال لفظ خلق برای فاعل انسانی== | |||
شیخ مفید صریحا اعتقاد خود در باره خلق افعال عباد را این گونه بیان می کند:«القول فی کراهة إطلاق لفظ خالق على أحد من العباد و أقول إن الخلق یفعلون و یحدثون و یخترعون و یصنعون و یکتسبون و لا أطلق القول علیهم بأنهم یخلقون و لا أقول إنهم خالقون و لا أتعدی ذکر ذلک فیما ذکر الله تعالى و لا أتجاوز به مواضعه من القرآن» <ref>شیخ مفید، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص 58</ref> یعنی مسئله در باره ناخوشایند بودن استفاده از لفظ خالق برای بندگان خدا است. اعتقاد من این است که بندگان انجام می دهند، احداث می کنند، اختراع می کنند، صنعت و کسب می کنند، و من برای آن ها کلمه خلق را اطلاق نمی کنم ( یعنی آن ها را خلق نمی کنند) و از آن چه که در کتاب خدا نسبت به این موضوع بیان و حدود آن تعیین شده است، تعدی نمی کنم. البته باید بدانیم که کراهت در کلام با کراهت در فقه تفاوت دارد و کراهت کلامی می تواند به معنای منع شدید باشد، اما کراهت فقهی صرفا یک ناخوشایندی است. | |||
==تشابه و تفاوت تفسیری شیخ مفید از نظریه امر بین الامرین با نظریه کسب== | |||
با نگاه به مبانی [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]] در تفسیر [[نظریه کسب]] توجه ما به این مسئله جلب می شود که خالق فقط خداوند و انسان فقط کاسب است. مذاهب یاد شده به شدت از استفاده از کلمه خلق پرهیز می کنند و خلق را منحصر به خالق می دانند. با این حساب، اشاعره و ماتریدیه در واقع سخنی جدای از سخن شیخ مفید نمی گویند، زیرا که شیخ مفید نیز معتقد بود که مکروه است که انسان نسبت به فعل و صنعتی که انجام می دهد، خود را خالق آن حساب کند و بگوید که من آن فعل و صنعت را خلق کردم! البته تفاوتی در تفسیر شیخ مفید با تفسیر برخی از اشاعره دیده می شود با این توضیح که در کلام شیخ مفید از جمله «إن الخلق یفعلون» استفاده و به طور واقعی به انسان منسوب شده است که می تواند پاسخی برای انکار برخی از اشاعره خاصه [[ابوالحسن اشعری]] نسبت به واقعی بودن انتساب افعال به عباد باشد که وی علاوه بر این که هیچ اعتقادی مبنی بر واقعی بودن نسبت میان فاعل کاسب و افعالش نداشت، مدعی بود که فاعل کسب حتی قادر نیست تا عناوین افعال را نیز تغییر دهد. | |||
نسخهٔ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۳۹
امر بین الامرین یک آموزه دینی و برخاسته از تعالیم اولیای الهی است که در برابر نظریه های جبر و تفویض قرار می گیرد.
تاریخچه نظریه
این نظریه برای اولین بار از سوی امام علی علیه السلام تعلیم شده است، آن گاه که شخصی از امام در باره معنای قدر می پرسد، حضرت ابتدا معنای قدر را تبیین و در ادامه به امر بین الامرین اشاره می کند و می فرماید: قدر دریایی عمیق است، پس وارد آن مشو. شخص دوباره سوال می کند که ما را از قدر آگاه کن! حضرت می فرماید مکانی است تاریک پس داخل آن نشو! آن شخص باز از معنای قدر می پرسد، حضرت پاسخ می دهد که آن سرّ خدا است، پس در باره آن بحث نکن. سائل بیشتر توضیح می خواهد، حضرت پاسخ می دهد اکنون که این پرسش را رها نمی کنی، پس بدان قدر امر بین الامرین است، نه جبر است و نه تفویض.[۱] از دیگر امامان معصوم خصوصا امام صادق و امام رضا علیهما السلام نیز روایاتی از تفسیر امر بین الامرین به دست ما رسیده و هم چنین از امام هادی علیه السلام رساله مفصلی در تبیین این موضوع تدوین شده است.[۲] و اما امر بین الامرین از نگاه دیگر، مثل نظریه کسب و خلق افعال عباد، یک اصطلاح کلامی است و از عقاید خاص مذهب امامیه به شمار می رود. این نظریه به ما نشان می دهد که در افعال اختیاری انسان، هم اراده الهی و هم اراده انسانی با هم دخالت دارد.
تعریف امر بین الامرین
در تعریف امر بین الامرین نوشته اند:« و الأمر بین الأمرین هو أن اللّه تعالى جعل عباده مختارین فی الفعل و الترک مع قدرته على صرفهم عما یختارون و على جبرهم على ما لا یفعلون» [۳] امر بین الامرین یعنی این که خدای متعال بندگانش را میان فعل و ترک مختار قرار داده با این که قادر است بندگان را نسبت به فعلی که اراده کرده اند تا انجام دهند، باز دارد یا بر فعلی که مایل به انجامش نیستند، مجبور کند. هم چنین آورده اند: « أن الله تعالى أقدر الخلق على أفعالهم و مکنهم من أعمالهم ... فلم یکن بتمکینهم من الأعمال مجبرا لهم علیها و لم یفوض إلیهم الأعمال لمنعهم من أکثرها و وضع الحدود لهم فیها و أمرهم بحسنها و نهاهم عن قبیحها فهذا هو الفصل بین الجبر و التفویض على ما بیناه» [۴]یعنی خدای متعال بندگان را قادر کرد که تا بتوانند افعال و اعمال خود را انجام دهند، پس مجبور شان نکرد و از طرفی به بندگان اختیار کامل نداد چون مانع انجام بسیاری از اعمال شان شد و برای اعمال حدودی وضع کرد و نسبت به اعمال نیک تشویق شان نمود و از اعمال زشت منع شان کرد و این همان تمایز میان جبر و اختیار است.
و در جایی دیگر امر بین الامرین این گونه تعریف شده است: «فالأعمال لیست مستندة إلیه تعالى فقط بحیث لا مباشرة للإنسان ولا تأثیر له کما یقوله الجبری، کما لیست مستندة إلى الإنسان فقط بحیث یخرج عن سلطانه و قدرته کما یقوله التفویضی، بل الأفعال فی عین کونها مستندة إلى الإنسان بالحقیقة لصدورها عنه بالاختیار، مستندة إلیه تعالى، لأنه معطی الوجود و القدرة، فالاستناد إلیه تعالى طولی و ملکیته ملکیة طولیة...و هذا هو معنى الأمر بین الأمرین. [۵] یعنی اعمال ما فقط به خدای متعال مستند نیست به این معنا که انسان هیچ دخالت و مباشرت و نیز تاثیری در انجام آن نداشته باشد آن گونه که اهل جبر به آن معتقدند، همچنین نیز اعمال ما کاملا وابسته به ما نیست به گونه ای که از سلطنت و حکومت خدا خارج باشد آن گونه که مفوضه به آن معتقدند، بلکه اععال(ما) در عین آن که واقعا مستند به خود ما است و از اختیار ما ناشی می شود، در همان حال به خدای متعال نیز وابسته است، زیرا او اعطا کننده وجود و قدرت است و این نحوه صدور، دلیل بر استناد طولی علت ها(فاعل ها) است.(اشاره به فاعلیت طولی) و مالکیت خدا هم مالکیت طولی است و امر بین الامرین این گونه ثابت می شود.
اثبات امر بین الامرین در روایات
نقل شده است با این مضمون که میان امام صادق (علیه السلام) و شخص قدری( منکر امر بین الامرین) مناظره معروفی اتفاق افتاد. امام از آن شخص خواست تا سوره حمد را بخواند، مرد قدری شروع کرد به خواندن سوره حمد و وقتی به جمله ایاک نعبدو ایاک نستعین رسید امام به او گفت همین جا توقف کن و از او پرسید مگر نمی گویی ما فقط تو را می پرستیم و از تو کمک می خواهیم! پس آن کیست که تو از او کمک می خواهی؟اگر در کارهایت به خود واگذار شده ای و بی نیازی پس چه احتیاجی به طلب کمک و یاری داری؟ اینجا بود که مرد قدری مبهوت و ساکت ماند و مغلوب امام شد.[۶] بنا بر این، باید بپذیریم که در امور زندگی به طور حتم نمی توانیم مستقلا و بدون دخالت فاعل دیگری کارهای خود را ساماندهی کنیم. پس باید شخص بزرگ تر و بالاتری باشد که از او کمک بطلبیم. مثلا در نماز می گوییم:«ایاک نعبد» و «ایاک نستعین» یعنی ما در همان حال که داریم با خدای مان سخن می گوییم و او را عبادت می کنیم، در همان حال نیز از او کمک می خواهیم. و این است معنای امر بین الامرین.!
در ضمن مناسب است به جمله ای معروف و کاملا معمولی و حتی شاید عامیانه که بسیار تکرار می شود توجه کنیم و آن جمله کوتاه بیان «الهی به امید تو» است که معمولا هر شخص مومن و موحدی هنگام شروع هر کاری همراه با نیت درونی، آن را می گوید. یعنی ای خدای بزرگ! من به امید لطف و محبت تو کارم را شروع می کنم، پس مرا در کاری که انجام می دهم یاری کن! در این جا حرکت به ظاهر از انسان شروع می شود، اما وقتی او خود را به خدا می سپرد خدا نیز به کمک او می آید و حرکتش را با برکت می کند. پس در واقع کار با همکاری دو فاعل بعید، یعنی فاعل الهی و فاعل قریب، یعنی فاعل انسانی به سامان می رسد. محمد بن محمد بن نعمان (۴۱۳-۳۳۶ ق)، مشهور به شیخ مفید، از علمای برجسته شیعه است. او از پیشگامان در تدوین کلام شیعه و اصول فقه امامیه است. این شخصیت معروف، شاگردان بزرگی تربیت نمود، که می توان به اشخاصی چون سید مرتضى، سید رضى و شیخ طوسى اشاره کرد.وی نیز مطابق با تعالیم اولیای الهی در تفسیر جبر و اختیار امر بین الامرین را انتخاب کرد.
معنای امر بین الامرین
تفسیر شیخ مفید از امر بین الامرین
شیخ مفید در توضیح امر بین الامرین که همان حد وسط میان جبر و اختیار است، می نویسد:«و الواسطه بین القولین ان الله اقدر الخلق علی افعالهم و مکنهم من اعمالهم و حد لهم الحدود فی ذلک رسم لهم الرسوم و نهاهم عن القبایح با الزجر و التخویف و الوعد و الوعید .... فلم یکن بتمکینهم من الاعمال مجبرا لهم علیها و لم یفوض الاعمال الیهم لمنعهم من اکثرها و وضع الحدود لهم فیها و امرهم بحسنها و نهاهم عن قبیحها ثم قال فهذا هو الفصل بین الجبر و التفویض...».[۷] یعنی قول وسط میان دو قول این است که خداوند مخلوقاتش را قادر و متمکن کرده است تا بتوانند افعال و اعمال خود را انجام دهند و برای آن ها نسبت به افعال شان مرزهایی ترسیم کرده است و آن ها را با وعده و وعید از زشتی ها و نیز ترس(از عذاب جهنم) باز داشته است. از طرفی چنین نیست که چون انسان ها را قادر و متکمن بر اعمال می کند، آن ها مجبور بر انجامش باشند، همان طور به خلق آن مقدار اختیار و تفویض نداده است تا هر کاری را بتوانند انجام دهند، زیرا از بسیاری از اعمال منع شان کرده است و برای خلق حدودی را وضع کرده است و آنان را به نیکی امر کرده و از بدی باز داشته است و معنای امر میان دو امر (جبر و تفویض) همین است.
پرهیز از استعمال لفظ خلق برای فاعل انسانی
شیخ مفید صریحا اعتقاد خود در باره خلق افعال عباد را این گونه بیان می کند:«القول فی کراهة إطلاق لفظ خالق على أحد من العباد و أقول إن الخلق یفعلون و یحدثون و یخترعون و یصنعون و یکتسبون و لا أطلق القول علیهم بأنهم یخلقون و لا أقول إنهم خالقون و لا أتعدی ذکر ذلک فیما ذکر الله تعالى و لا أتجاوز به مواضعه من القرآن» [۸] یعنی مسئله در باره ناخوشایند بودن استفاده از لفظ خالق برای بندگان خدا است. اعتقاد من این است که بندگان انجام می دهند، احداث می کنند، اختراع می کنند، صنعت و کسب می کنند، و من برای آن ها کلمه خلق را اطلاق نمی کنم ( یعنی آن ها را خلق نمی کنند) و از آن چه که در کتاب خدا نسبت به این موضوع بیان و حدود آن تعیین شده است، تعدی نمی کنم. البته باید بدانیم که کراهت در کلام با کراهت در فقه تفاوت دارد و کراهت کلامی می تواند به معنای منع شدید باشد، اما کراهت فقهی صرفا یک ناخوشایندی است.
تشابه و تفاوت تفسیری شیخ مفید از نظریه امر بین الامرین با نظریه کسب
با نگاه به مبانی اشاعره و ماتریدیه در تفسیر نظریه کسب توجه ما به این مسئله جلب می شود که خالق فقط خداوند و انسان فقط کاسب است. مذاهب یاد شده به شدت از استفاده از کلمه خلق پرهیز می کنند و خلق را منحصر به خالق می دانند. با این حساب، اشاعره و ماتریدیه در واقع سخنی جدای از سخن شیخ مفید نمی گویند، زیرا که شیخ مفید نیز معتقد بود که مکروه است که انسان نسبت به فعل و صنعتی که انجام می دهد، خود را خالق آن حساب کند و بگوید که من آن فعل و صنعت را خلق کردم! البته تفاوتی در تفسیر شیخ مفید با تفسیر برخی از اشاعره دیده می شود با این توضیح که در کلام شیخ مفید از جمله «إن الخلق یفعلون» استفاده و به طور واقعی به انسان منسوب شده است که می تواند پاسخی برای انکار برخی از اشاعره خاصه ابوالحسن اشعری نسبت به واقعی بودن انتساب افعال به عباد باشد که وی علاوه بر این که هیچ اعتقادی مبنی بر واقعی بودن نسبت میان فاعل کاسب و افعالش نداشت، مدعی بود که فاعل کسب حتی قادر نیست تا عناوین افعال را نیز تغییر دهد.
تفسیر شیخ صدوق از امر بین الامرین
شیخ صدوق(محمد بن علی بن بابویه،306-381) از علمای بزرگ امامیه در قرن چهارم هجری قمری است. این متکلم و محدث بزرگ امامیه در تفسیر جبر و اختیار و نحوه مواجهه آن با افعال بندگان، مطابق با تعالیم اولیای الهی، امر بین الامرین را بر می گزیند. این متکلم در کتاب الاعتقادات در باب «الاعتقاد فی نفی الجبر و التفویض» عقیده خود را چنین بیان می کند:«اعتقادنا فی ذلک قَوْلُ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْنِ فَقِیلَ لَهُ وَ مَا أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْنِ؟ قَالَ ذَلِکَ مَثَلُ رَجُلٍ رَأَیْتَهُ عَلَى مَعْصِیَةٍ فَنَهَیْتَهُ فَلَمْ یَنْتَهِ فَتَرَکْتَهُ فَفَعَلَ تِلْکَ الْمَعْصِیَةَ فَلَیْسَ حَیْثُ لَا یَقْبَلُ مِنْکَ فَتَرَکْتَهُ کُنْتَ أَنْتَ الَّذِی أَمَرْتَهُ بِالْمَعْصِیَةِ» [۱] اعتقاد ما در باره جبر و اختیار، حدیث امام صادق علیه السلام است که در مواجهه با جبر و اختیار فرمود نه جبر است و نه تفویض، بلکه امری است میان دو امر. شخصی معنای امر بین الامرین را پرسید، حضرت چنین پاسخ داد مانند آن است که مردى را در حال گناه ببینى و او را از آن نهى کنى، ولى او(به جای توجه به نهی تو) گناه را انجام دهد و تو او را رها کنی! در این صورت، اگر او سخن تو را نپذیرفت و تو در همان حال رهایش کردى باعث نمى شود که او را به گناه امر کرده باشى یعنی تو باعث گناه او شده باشی. به نظر می رسد نهى در حدیث مذکور، اشاره به عدم تفویض دارد و رها کردن و اجبار نکردن، ناظر بر عدم جبر است.
سید مرتضی علم الهدی (۴۳۶-۳۵۵ ق)، از متکلمان، فقیهان و ادیبان مشهور قرن پنجم هجری قمری و از شاگردان برجسته شیخ مفید و دارای منزلت اجتماعی والایی است.از میان شاگردان این شخصیت بزرگ شیعه، می توان به شیخ طوسی اشاره کرد که خود از ستارگان درخشان جهان اسلام است.
تفسیر سید مرتضی از امر بین الامرین
این متکلم مطابق با عقاید شیعه و بزرگانی چون شیخ صدوق و شیخ مفید که بر گرفته از تعالیم امامان معصوم علیهم السلام است، امر بین الامرین را تفسیر می کند.«کان الشریف المرتضى یذهب فی اصول عقائده مذهب سائر الشیعة الإمامیة من قولهم بتوحید اللّه عزّ و جلّ و عدله و امتناع صدور الظلم منه ......و ذهبوا إلى أن الإنسان المکلّف محاسب على أعماله المکلّف بها على قدر اختیاره لها و قدرته علیها « لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها، لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ.(البقره،(2) 286 [۹] یعنی عقیده سید مرتضی چون سایرعقاید شیعه امامیه است که معتقد به توحید و عدل الهی اند. می گوید خدا ظالم نیست و اعمال انسان مکلف بر مبنای اختیار و قدرتش، محاسبه خواهد شد. هر کار خوبی که انجام دهد، به نفع خودش انجام می دهد و هر کار بدی که انجام می دهد، بر ضرر خودش انجام می دهد، زیرا خداوند در قرآن می فرماید که هیچ کسی را بیشتر از توانایی اش تکلیف نمی کند.وی معتقد است که بر اساس مبانی عدل الهی، افعال عباد می بایستی فعل واقعی عباد باشد تا مستحق جزا شوند
در نگاه این متکلم، افعال عباد یعنی افعالی که مختص عباد است. این یک اضافه ملکی و اختصاصی بین افعال و عباد است. بنا بر این، هر فاعلی نسبت به افعالش مسئول است و مورد محاسبه قرار خواهد گرفت. سید مرتضی مدعای خود را با استناد به آیه 286 سوره بقره ثابت می کند. وی در برابر این پرسش که: «ما القول فی أفعال العباد، هل هی مخلوقة أم لا؟ و این بیان امام صادق علیه السلام که فرمود: «أفعال العباد مخلوقة خلق تقدیر لا خلق تکوین أمر بین أمرین لا جبر و لا تفویض[۱۰] می نویسد: :«أما أفعال العباد فلیست مخلوقة للَّه عز و جل، و کیف یکون خلقا له و هی مضافة الى العباد اضافة الفعلیة؟و لو کانت مخلوقة؛ لکانت من فعله، و لو کانت فعلا له، لما توجه الذم و المدح على قبحها و حسنها الى العباد، کما لا یذمون و یمدحون بخلقهم و صورهم و هیئتهم[۱۱]اما افعال عباد چون به عباد اضافه شده است، بنا بر این، مختص عباد است و اگر قرار بود خدا خالق افعال عباد باشد، اضافه آن به عباد معنا نداشت علاوه اگر افعال عباد از قبل خلق شده بود، پس فعلی از افعال الهی به حساب می آمد در این صورت، هیچ مدح و ذمی متوجه عباد نمی شد. همچنان که عباد به دلیل خلق صورت و هیئت فعل نیز مدح و ذم نمی شوند.بنا بر این، افعال عباد از نظر تقدیر از قبل خلق شده است چون تقدیر خلق جزء علم الهی است، ولی از نظر تکوین خلق نشده است، چون مربوط به فعل بشر است و این معنای امری میان دو امر است ، نه جبر است و نه تفویض
سید مرتضی در ادامه به مطلبی اشاره می کند و می نویسد:«هذا ان أرید بالخلق هاهنا الاحداث و الإنشاء على بعض الوجوه،و ان أرید بالخلق التقدیر الذی لا یتبع الفعلیة، جاز القول بأن أفعال العباد مخلوقة للَّه عز و جل» [۱۲]این بیان زمانی موجه است که مطابق با برخی از تفاسیر، از خلق احداث و انشاء(ایجاد) را اراده کنیم، ولی اگر مقصود از خلق، صرفا تقدیری باشد که موجب فعلی در خارج نشود، در آن صورت می شود گفت که افعال عباد مخلوق خداوند است چون آن فعل مطابق با بیان امام صادق علیه السلام، مخلوق تقدیر است نه تکوین. این متکلم امامیه در پاسخ به این پرسش که «هل هی مخلوقة للعباد أم لا؟»آیا افعال عباد مخلوق عباد است یا نه؟ پاسخ می دهد که درست آن است بگوییم: «کون العباد خالقین لأفعالهم المقصودة المجرى بها الى الأغراض الصحیحة، هو مذهب أکثر أهل العلم.» یعنی عباد، خالق افعال خویش هستند که مطابق با اغراض صحیحه آن ها است و این عقیده اکثر اهل علم است. [۱۳]
پانویس
- ↑ مجلسی محمد باقر ، بحارالانوار ، ج۵، ص۵۷.
- ↑ ر ک، طبرسی امین الاسلام ، الاحتجاج ، ص 450 - 453
- ↑ شبّر سید عبدالله ، حق الیقین فی معرفة أصول الدین ، ص 103 و شرح المصطلحات الکلامیة ، ص 39
- ↑ شیخ مفید ، تصحیح اعتقادات الإمامیة ، ص 48
- ↑ خرازی سید محسن ، بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة ، جلد اول، ص 175
- ↑ علامه مجلسی محمد باقر ، بحار الانوار ، ص 56 حدیث 98
- ↑ شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه،ص 46
- ↑ شیخ مفید، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص 58
- ↑ سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ص 24
- ↑ سید مرتضی،رسائل الشریف المرتضى، ج1، ص: 135
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان