۸۸٬۱۷۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابو القاسم' به 'ابوالقاسم') |
جز (جایگزینی متن - 'ابو ال' به 'ابوال') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
یحیى پس از کشته شدن پدرش زید به خراسان رفت و چون به سرخس رسید افرادی از «[[محكمه|محکمه]]» و «[[خوارج]]» نزد وی رفتند و خواستند تا علیه بنی امیه خروج کند و وارد جنگ شود. | یحیى پس از کشته شدن پدرش زید به خراسان رفت و چون به سرخس رسید افرادی از «[[محكمه|محکمه]]» و «[[خوارج]]» نزد وی رفتند و خواستند تا علیه بنی امیه خروج کند و وارد جنگ شود. | ||
یحیى از پذیرفتن پیشنهاد ایشان امتناع کرد و به بلخ رفت و در آن جا نزد حریش بن عمرو بن داوود اقامت گزید. [[یوسف بن عمر ثقفى|یوسف بن عمر ثقفى]] به نصر بن سیار عامل [[خراسان]] نامه نوشت و از او خواست که یحیى را دستگیر کند. نصر او را دستگیر کرده و در قهندز مرو زندانی کرد. پس از مرگ هشام بن عبد الملک جانشین او [[ولید بن عبد الملك|ولید بن عبد الملک]] به نصر بن سیار دستور داد که یحیى را آزاد کند. | یحیى از پذیرفتن پیشنهاد ایشان امتناع کرد و به بلخ رفت و در آن جا نزد حریش بن عمرو بن داوود اقامت گزید. [[یوسف بن عمر ثقفى|یوسف بن عمر ثقفى]] به نصر بن سیار عامل [[خراسان]] نامه نوشت و از او خواست که یحیى را دستگیر کند. نصر او را دستگیر کرده و در قهندز مرو زندانی کرد. پس از مرگ هشام بن عبد الملک جانشین او [[ولید بن عبد الملك|ولید بن عبد الملک]] به نصر بن سیار دستور داد که یحیى را آزاد کند. | ||
(البته بعضى گفته اند وى از زندان فرار کرد و به بیهق رفت.) یحیى از مرو به سرخس رفت ولى نصر بن سیار به عاملان سرخس و توس دستور داد که یحیى را به نیشابور برگرداند. چون یحیى نزد عمرو بن زراره حاکم نیشابور رسید، عمرو یک هزار درهم به او داد و وى را به جانب قومس روانه کرد. پس از آن یحیى با صد و بیست نفر از یاران خود با عمرو بن زراره که لشکرى فراوان داشت نبرد کرد. عمرو در این نبرد کشته شد. سپس یحیى به سوى هرات رفت. نصر بن سیار، سلم احوز مازنى را با هشت هزار سپاهى به تعقیب وى فرستاد. سلم در روستایى از ولایت گوزگان به یحیى رسید و سه روز نبرد کردند و سرانجام یحیى کشته شد و جسدش را بر دروازه گوزگان (جوزجان) به دار آویختند و همچنان بر دار بود تا این که سیاه جامگان به آن جا رفتند و جسد یحیی را از دار پایین آورده دفن کردند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 471 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> <ref>اصفهانی | (البته بعضى گفته اند وى از زندان فرار کرد و به بیهق رفت.) یحیى از مرو به سرخس رفت ولى نصر بن سیار به عاملان سرخس و توس دستور داد که یحیى را به نیشابور برگرداند. چون یحیى نزد عمرو بن زراره حاکم نیشابور رسید، عمرو یک هزار درهم به او داد و وى را به جانب قومس روانه کرد. پس از آن یحیى با صد و بیست نفر از یاران خود با عمرو بن زراره که لشکرى فراوان داشت نبرد کرد. عمرو در این نبرد کشته شد. سپس یحیى به سوى هرات رفت. نصر بن سیار، سلم احوز مازنى را با هشت هزار سپاهى به تعقیب وى فرستاد. سلم در روستایى از ولایت گوزگان به یحیى رسید و سه روز نبرد کردند و سرانجام یحیى کشته شد و جسدش را بر دروازه گوزگان (جوزجان) به دار آویختند و همچنان بر دار بود تا این که سیاه جامگان به آن جا رفتند و جسد یحیی را از دار پایین آورده دفن کردند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 471 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> <ref>اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، چاپ سال ۱۴۱۹ق، ص۱۵۰.</ref>ابو مسلم خراسانى قاتلان یحیى را به چنگ آورد و کشت. | ||
مسعودى مى نویسد: مردم خراسان که از بیم [[بنى امیه|بنى امیه]] گریخته بودند، هفت روز براى یحیى عزادارى کردند. مردم در آن سال تمام فرزندان پسری را که در خراسان به دنیا آمده بودند را یحیی نامیدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 471 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | مسعودى مى نویسد: مردم خراسان که از بیم [[بنى امیه|بنى امیه]] گریخته بودند، هفت روز براى یحیى عزادارى کردند. مردم در آن سال تمام فرزندان پسری را که در خراسان به دنیا آمده بودند را یحیی نامیدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 471 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | ||