انجیل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قران' به 'قرآن')
خط ۴: خط ۴:
</ref> این کلمه نیز مرکّب از دو واژه انگلوساکسون «God» و «Spell» و در مجموع، به معنای «کلام الهی»،<ref>Ibid, V. 6, P. 333.</ref> یا «املای [[خداوند]]»<ref>محمّدرضا زیبایی‌نژاد، مسیحیت‌شناسی مقایسه‌ای، تهران، سروش، 1382، ص 139.</ref> یا «خبر خوش»<ref>The Catholic Encyclopedia, charles G. Herrermann (ed), New York, The Encyclopedia press, Inc, 1913, 16 Volumes. V. 6, P. 656.</ref> است. این واژه خود برگردانِ واژه یونانی «Evangelion» (اوانگلیون) است که در لاتین، «Evangelium» (اوانجلیوم) تلفظ می‌شود. واژه اخیر به زبان‌های فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و دیگر زبان‌های جدید راه یافته است.<ref>Ibid; Britanica, 2002, Deluxe Edition CD-Rom. V. 5, P. 379.</ref> با توجه به اینکه متون نخستین [[مسیحی]] به زبان یونانی بوده، باید گفت: واژه «انجیل» نیز در نهایت از واژه یونانی «اوانگلیون» گرفته شده؛ اما راه‌یابی مستقیم یا با واسطه آن به [[زبان عربی]] مورد اختلاف است.
</ref> این کلمه نیز مرکّب از دو واژه انگلوساکسون «God» و «Spell» و در مجموع، به معنای «کلام الهی»،<ref>Ibid, V. 6, P. 333.</ref> یا «املای [[خداوند]]»<ref>محمّدرضا زیبایی‌نژاد، مسیحیت‌شناسی مقایسه‌ای، تهران، سروش، 1382، ص 139.</ref> یا «خبر خوش»<ref>The Catholic Encyclopedia, charles G. Herrermann (ed), New York, The Encyclopedia press, Inc, 1913, 16 Volumes. V. 6, P. 656.</ref> است. این واژه خود برگردانِ واژه یونانی «Evangelion» (اوانگلیون) است که در لاتین، «Evangelium» (اوانجلیوم) تلفظ می‌شود. واژه اخیر به زبان‌های فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و دیگر زبان‌های جدید راه یافته است.<ref>Ibid; Britanica, 2002, Deluxe Edition CD-Rom. V. 5, P. 379.</ref> با توجه به اینکه متون نخستین [[مسیحی]] به زبان یونانی بوده، باید گفت: واژه «انجیل» نیز در نهایت از واژه یونانی «اوانگلیون» گرفته شده؛ اما راه‌یابی مستقیم یا با واسطه آن به [[زبان عربی]] مورد اختلاف است.


نولدکه (Noldke) بر وام‌گیری از طریق گویش حَبَشی آن، یعنی «Wangel» استدلال می‌کند<ref>Encyclopedia Of Islam, prepared by a Number of Leading orientalists, Leiden, 1986, 10 Volumes. V. 3, P. 1205.</ref> و گروهی نیز احتمال داده‌اند که به طور مستقیم، از یونانی یا یکی از زبان‌های [[سریانی]]، [[عبری]] یا سبایی به عربی راه یافته باشد.<ref>آرتور جعفری، واژه‌های دخیل در قرآن، ترجمه فریدون بدره‌ای، توس، 1372، ص 131 ـ 132.</ref> در این میان، برخی [[مفسّران]] [[مسلمان]] در تلاش برای عربی نشان دادن واژه یاد شده، آن را بر وزن افعیل، از ریشه «ن ج ل» دانسته و معانی متفاوتی برایش گفته‌اند.<ref> محمّدبن حسن طوسی، التبیان، به کوشش احمد حبیب عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 3، ص 542 / فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع‌البیان، بیروت، دارالمعرفه، افست؛ تهران، ناصر خسرو، 1406، ج 2، ص 6 / محمّدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، چ‌پنجم، بیروت، دارالکتب‌العلمیه،1417، ج 4، ص 6.</ref> این نظر مقبول واژه‌نگاران عربی نیفتاده است.<ref>سید محمّدمرتضی حسینی زبیدی حنفی، تاج العروس، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، 1414، ج 8، ص 128 / ابن منظور، لسان‌العرب، به کوشش علی شیری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408، ج 14، ص 58 / حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات‌القران الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1374، ج 12، ص 39، «نجل».</ref>آن‌ها بر دخیل بودن و وام‌گیری آن از زبان [[عبری]]، یونانی یا [[سُریانی]] تأکید می‌ورزند.<ref>ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، به کوشش محمود محمّد طناحی و طاهر احمد زاوی، قم، اسماعیلیان، 1367، ج 5، ص 23 / فخرالدین طریحی، مجمع‌البحرین، به کوشش محمود عادل و احمد حسینی، چ دوم، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1408، ج 4، ص 274 / ابن منظور، پیشین، ج 4، ص 58.</ref>اغلب [[مفسّران]] [[مسلمان]] نیز «انجیل» را از واژگان دخیل دانسته<ref>محمّدبن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، چ چهارم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1413، ج 7، ص 171 / محمّد رشیدرضا، تفسیر المنار، چ چهارم، قاهره، دارالمنار، 1373، ج 3، ص 158 / سید محمود آلوسی، روح‌المعانی فی تفسیر القرآن‌العظیم، به کوشش محمّدحسین عرب، بیروت، دارالفکر، 1417، ج 3، ص 124.</ref> و کسانی همچون [[زمخشری]] و [[بیضاوی]]، عربی خواندن آن را به دیده تحقیر نگریسته‌اند.<ref>محمودبن عمر زمخشری، الکشّاف، چ دوم، قم، بلاغت، 1415، ج 1، ص 335 / ناصرالدین عبداللّه‌بن عمر بیضاوی، تفسیر بیضاوی، بیروت، مؤسسة¶الاعلمی للمطبوعات، 1410، ج 1، ص 237 / محمّدبن محمّدرضا قمی مشهدی، کنزالدقائق و بحرالغرائب، به کوشش حسین درگاهی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1411، ص 237.</ref>
نولدکه (Noldke) بر وام‌گیری از طریق گویش حَبَشی آن، یعنی «Wangel» استدلال می‌کند<ref>Encyclopedia Of Islam, prepared by a Number of Leading orientalists, Leiden, 1986, 10 Volumes. V. 3, P. 1205.</ref> و گروهی نیز احتمال داده‌اند که به طور مستقیم، از یونانی یا یکی از زبان‌های [[سریانی]]، [[عبری]] یا سبایی به عربی راه یافته باشد.<ref>آرتور جعفری، واژه‌های دخیل در قرآن، ترجمه فریدون بدره‌ای، توس، 1372، ص 131 ـ 132.</ref> در این میان، برخی [[مفسّران]] [[مسلمان]] در تلاش برای عربی نشان دادن واژه یاد شده، آن را بر وزن افعیل، از ریشه «ن ج ل» دانسته و معانی متفاوتی برایش گفته‌اند.<ref> محمّدبن حسن طوسی، التبیان، به کوشش احمد حبیب عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 3، ص 542 / فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع‌البیان، بیروت، دارالمعرفه، افست؛ تهران، ناصر خسرو، 1406، ج 2، ص 6 / محمّدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، چ‌پنجم، بیروت، دارالکتب‌العلمیه،1417، ج 4، ص 6.</ref> این نظر مقبول واژه‌نگاران عربی نیفتاده است.<ref>سید محمّدمرتضی حسینی زبیدی حنفی، تاج العروس، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، 1414، ج 8، ص 128 / ابن منظور، لسان‌العرب، به کوشش علی شیری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408، ج 14، ص 58 / حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات‌القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1374، ج 12، ص 39، «نجل».</ref>آن‌ها بر دخیل بودن و وام‌گیری آن از زبان [[عبری]]، یونانی یا [[سُریانی]] تأکید می‌ورزند.<ref>ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، به کوشش محمود محمّد طناحی و طاهر احمد زاوی، قم، اسماعیلیان، 1367، ج 5، ص 23 / فخرالدین طریحی، مجمع‌البحرین، به کوشش محمود عادل و احمد حسینی، چ دوم، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1408، ج 4، ص 274 / ابن منظور، پیشین، ج 4، ص 58.</ref>اغلب [[مفسّران]] [[مسلمان]] نیز «انجیل» را از واژگان دخیل دانسته<ref>محمّدبن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، چ چهارم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1413، ج 7، ص 171 / محمّد رشیدرضا، تفسیر المنار، چ چهارم، قاهره، دارالمنار، 1373، ج 3، ص 158 / سید محمود آلوسی، روح‌المعانی فی تفسیر القرآن‌العظیم، به کوشش محمّدحسین عرب، بیروت، دارالفکر، 1417، ج 3، ص 124.</ref> و کسانی همچون [[زمخشری]] و [[بیضاوی]]، عربی خواندن آن را به دیده تحقیر نگریسته‌اند.<ref>محمودبن عمر زمخشری، الکشّاف، چ دوم، قم، بلاغت، 1415، ج 1، ص 335 / ناصرالدین عبداللّه‌بن عمر بیضاوی، تفسیر بیضاوی، بیروت، مؤسسة¶الاعلمی للمطبوعات، 1410، ج 1، ص 237 / محمّدبن محمّدرضا قمی مشهدی، کنزالدقائق و بحرالغرائب، به کوشش حسین درگاهی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1411، ص 237.</ref>


=انجیل در ادبیات دینی مسیحیان=
=انجیل در ادبیات دینی مسیحیان=
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
به نظر می‌رسد دقت در [[آیات]] مربوط و تفاوت تعابیر، می‌تواند چالش یاد شده را برچیده، زمینه وحدت نظر را فراهم آورد؛ با این توضیح که [[آیات]] تصدیق‌کننده را می‌توان از یک نظر، به دو دسته تقسیم کرد: دسته نخست آیاتی که در آنها تعابیری همچون «الَّذی بَینَ یَدَیه» و «ما بَینَ یَدَیه» آمده است، به صراحت به تصدیق کتاب‌های پیش از [[قرآن]] اشاره دارد و نمی‌تواند جز به معنای تأیید کتبی همچون [[تورات]] و انجیل نازل شده باشد: «وَ مَا کَانَ هَـذَا الْقُرْآنُ أَن یُفْتَرَی مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتَابِ...» <ref>یونس: 37 و نیز یوسف: 111؛ بقره: 97؛ آل‌عمران: 3؛ مائده: 48؛ فاطر: 31؛ احقاف: 30</ref> «تصدیق» در این [[آیات]]، یقیناً می‌تواند به معنای گواهی دادن [[قرآن]] بر نزول الهی [[تورات]] و انجیل واقعی و تأیید همه آموزه‌های آن دو باشد.<ref> محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 3، ص 542 / فضل‌بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 313 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 5، ص 349.</ref> پر واضح است که «تصدیق» به این معنا، بشارت‌های [[تورات]] و انجیل درباره [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] صلی‌الله‌علیه‌وآله و نزول [[قرآن]] را نیز دربر می‌گیرد.
به نظر می‌رسد دقت در [[آیات]] مربوط و تفاوت تعابیر، می‌تواند چالش یاد شده را برچیده، زمینه وحدت نظر را فراهم آورد؛ با این توضیح که [[آیات]] تصدیق‌کننده را می‌توان از یک نظر، به دو دسته تقسیم کرد: دسته نخست آیاتی که در آنها تعابیری همچون «الَّذی بَینَ یَدَیه» و «ما بَینَ یَدَیه» آمده است، به صراحت به تصدیق کتاب‌های پیش از [[قرآن]] اشاره دارد و نمی‌تواند جز به معنای تأیید کتبی همچون [[تورات]] و انجیل نازل شده باشد: «وَ مَا کَانَ هَـذَا الْقُرْآنُ أَن یُفْتَرَی مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتَابِ...» <ref>یونس: 37 و نیز یوسف: 111؛ بقره: 97؛ آل‌عمران: 3؛ مائده: 48؛ فاطر: 31؛ احقاف: 30</ref> «تصدیق» در این [[آیات]]، یقیناً می‌تواند به معنای گواهی دادن [[قرآن]] بر نزول الهی [[تورات]] و انجیل واقعی و تأیید همه آموزه‌های آن دو باشد.<ref> محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 3، ص 542 / فضل‌بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 313 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 5، ص 349.</ref> پر واضح است که «تصدیق» به این معنا، بشارت‌های [[تورات]] و انجیل درباره [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] صلی‌الله‌علیه‌وآله و نزول [[قرآن]] را نیز دربر می‌گیرد.


نکته شایان توجه آنکه [[قرآن]] به عنوان یک توضیح تکمیلی درباره تصدیق کتاب‌های آسمانی گذشته، بر «مُهَیْمِن» بودن خود نسبت به آنها تصریح می‌کند تا از پیدایش توهّم تصدیق بی‌هیچ دخل و تصرفی، پیش‌گیری کند. «مهیمن» بودن [[قرآن]] را هرچند متفاوت، ولی نزدیک به هم معنا کرده‌اند.<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 4، ج 6، ص 360 ـ 363 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 313 / اسماعیل‌بن کثیر دمشقی، تفسیرالقران العظیم، به کوشش یوسف مرعشی، چ سوم، بیروت، دارالمعرفه، 1409، ج 2، ص 68.</ref> برآیند این معانی آن است که [[قرآن]] نسبت به کتب گذشته مسلّط، فرادست و فراگیر است و بر اساس آن، می‌تواند انواع دخل و تصرف‌ها را در آنها انجام دهد. بر همین اساس، آموزه‌های اصلی آنها را حفظ و امضا، موارد حذف و تحریف شده را یادآوری و اصلاح، و تعالیم تابع شرایط خاص زمان، مکان و مخاطبان را نسخ کرده است.<ref>محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 6، ص 410 ـ 411 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 5، ص 349.</ref>
نکته شایان توجه آنکه [[قرآن]] به عنوان یک توضیح تکمیلی درباره تصدیق کتاب‌های آسمانی گذشته، بر «مُهَیْمِن» بودن خود نسبت به آنها تصریح می‌کند تا از پیدایش توهّم تصدیق بی‌هیچ دخل و تصرفی، پیش‌گیری کند. «مهیمن» بودن [[قرآن]] را هرچند متفاوت، ولی نزدیک به هم معنا کرده‌اند.<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 4، ج 6، ص 360 ـ 363 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 313 / اسماعیل‌بن کثیر دمشقی، تفسیرالقرآن العظیم، به کوشش یوسف مرعشی، چ سوم، بیروت، دارالمعرفه، 1409، ج 2، ص 68.</ref> برآیند این معانی آن است که [[قرآن]] نسبت به کتب گذشته مسلّط، فرادست و فراگیر است و بر اساس آن، می‌تواند انواع دخل و تصرف‌ها را در آنها انجام دهد. بر همین اساس، آموزه‌های اصلی آنها را حفظ و امضا، موارد حذف و تحریف شده را یادآوری و اصلاح، و تعالیم تابع شرایط خاص زمان، مکان و مخاطبان را نسخ کرده است.<ref>محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 6، ص 410 ـ 411 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 5، ص 349.</ref>


در دسته دوم [[آیات]]، تعابیری همچون «لِما مَعَکُم» و «لِما مَعَهُم» به کار رفته و اشاره به اهل کتاب ([[یهود]] و [[نصارا]]) است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقا لِمَا مَعَکُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوها...» <ref>نساء: 47 و نیز بقره: 41،91</ref> هرچند می‌توان ظاهر این تعابیر را اشاره به [[تورات]] و اناجیل موجود در عصر نزول دانست که در دست [[اهل کتاب]] بود؛ اما قطعاً نه به معنای تصدیق همه محتوا، بلکه ـ چنان‌که برخی از [[آیات]] نیز اشعار دارند ـ<ref>«و من الذین قالوا انّا نصاری اخذنا میثاقهم فنسوا حظّا ممّا ذکروا فاغرینا بینهم العداوة والبغضاء الی یوم القیامة.» مائده: 14</ref> تأیید بخشی از آموزه‌های [[تحریف]] ناشده آن‌هاست و این بدان سبب است که اناجیل یاد شده دارای آموزه‌های ضد و نقیض و شرک‌آمیز هستند و سخنان، رفتارها و حوادثی را به [[حضرت عیسی]] علیه‌السلام نسبت می‌دهند که با [[عقل]] و تعالیم توحیدی سازگار نیست. مصلوب و کشته شدن [[حضرت مسیح]] علیه‌السلام، اعتقاد به خداوندی و پسر خدا بودن آن حضرت و عقیده «تثلیث» از این قبیل است. <ref>نساء: 157، 171؛ مائده: 17، 72 ـ 73، 116 ـ 117؛ توبه: 30</ref>
در دسته دوم [[آیات]]، تعابیری همچون «لِما مَعَکُم» و «لِما مَعَهُم» به کار رفته و اشاره به اهل کتاب ([[یهود]] و [[نصارا]]) است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقا لِمَا مَعَکُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوها...» <ref>نساء: 47 و نیز بقره: 41،91</ref> هرچند می‌توان ظاهر این تعابیر را اشاره به [[تورات]] و اناجیل موجود در عصر نزول دانست که در دست [[اهل کتاب]] بود؛ اما قطعاً نه به معنای تصدیق همه محتوا، بلکه ـ چنان‌که برخی از [[آیات]] نیز اشعار دارند ـ<ref>«و من الذین قالوا انّا نصاری اخذنا میثاقهم فنسوا حظّا ممّا ذکروا فاغرینا بینهم العداوة والبغضاء الی یوم القیامة.» مائده: 14</ref> تأیید بخشی از آموزه‌های [[تحریف]] ناشده آن‌هاست و این بدان سبب است که اناجیل یاد شده دارای آموزه‌های ضد و نقیض و شرک‌آمیز هستند و سخنان، رفتارها و حوادثی را به [[حضرت عیسی]] علیه‌السلام نسبت می‌دهند که با [[عقل]] و تعالیم توحیدی سازگار نیست. مصلوب و کشته شدن [[حضرت مسیح]] علیه‌السلام، اعتقاد به خداوندی و پسر خدا بودن آن حضرت و عقیده «تثلیث» از این قبیل است. <ref>نساء: 157، 171؛ مائده: 17، 72 ـ 73، 116 ـ 117؛ توبه: 30</ref>

نسخهٔ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۵۷

بنابر نظر اسلام انجیل کتابی است آسمانی که خداوند بر حضرت عیسی علیه السلام نازل کرده تا آن را بر مردم ابلاغ کند و آن مشتمل بر هدایت، ذکر و احکام الهی بوده است؛ اما مسیحیان این مفهوم از انجیل را از اساس منکرند. آن‌ها هرگز نمی‌گویند که عیسی کتابی به نام ب آورده است. آوردن وحی از سوی عیسی به گونه‌ای که حضرت موسی تورات را و حضرت محمد علیهما السلام قرآن را آورده‌اند، در الهیات مسیحی جایگاهی ندارد. اناجیل اربعه به دست شاگردان حضرت عیسی علیه السلام نگاشته شده و از میان اناجیل گوناگون انتخاب و ترویچ شده است. مسیحیان، حقیقت انجیل را بشارت به رستگاری می‌دانند که حاصل تجسد خدا در عیسی، تصلیب، و زنده شدن آن حضرت، پس از مرگ است. بنابراین می‌توان گفت که دو قرائت کاملاً متفاوت از مفهوم انجیل نزد مسلمانان و مسیحیان وجود دارد. در زبان انگلیسی معاصر، واژه «Gospel» معادل «انجیل» به کار می‌رود[۱] که اصل آن در انگلیسی باستان، «God-Spell» است.[۲] این کلمه نیز مرکّب از دو واژه انگلوساکسون «God» و «Spell» و در مجموع، به معنای «کلام الهی»،[۳] یا «املای خداوند»[۴] یا «خبر خوش»[۵] است. این واژه خود برگردانِ واژه یونانی «Evangelion» (اوانگلیون) است که در لاتین، «Evangelium» (اوانجلیوم) تلفظ می‌شود. واژه اخیر به زبان‌های فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و دیگر زبان‌های جدید راه یافته است.[۶] با توجه به اینکه متون نخستین مسیحی به زبان یونانی بوده، باید گفت: واژه «انجیل» نیز در نهایت از واژه یونانی «اوانگلیون» گرفته شده؛ اما راه‌یابی مستقیم یا با واسطه آن به زبان عربی مورد اختلاف است.

نولدکه (Noldke) بر وام‌گیری از طریق گویش حَبَشی آن، یعنی «Wangel» استدلال می‌کند[۷] و گروهی نیز احتمال داده‌اند که به طور مستقیم، از یونانی یا یکی از زبان‌های سریانی، عبری یا سبایی به عربی راه یافته باشد.[۸] در این میان، برخی مفسّران مسلمان در تلاش برای عربی نشان دادن واژه یاد شده، آن را بر وزن افعیل، از ریشه «ن ج ل» دانسته و معانی متفاوتی برایش گفته‌اند.[۹] این نظر مقبول واژه‌نگاران عربی نیفتاده است.[۱۰]آن‌ها بر دخیل بودن و وام‌گیری آن از زبان عبری، یونانی یا سُریانی تأکید می‌ورزند.[۱۱]اغلب مفسّران مسلمان نیز «انجیل» را از واژگان دخیل دانسته[۱۲] و کسانی همچون زمخشری و بیضاوی، عربی خواندن آن را به دیده تحقیر نگریسته‌اند.[۱۳]

انجیل در ادبیات دینی مسیحیان

اعتقاد مسیحیان درباره حقیقت و چیستی انجیل با مفهوم آن در ادبیات اسلامی کاملاً متفاوت است. انجیل به عنوان صورت مکتوب وحی نازل شده بر عیسی علیه‌السلام و به مثابه کتابی آسمانی، همانند تورات و قرآن، در الهیّات مسیحی، جایگاهی ندارد. مسیحیان، خود حضرت عیسی علیه‌السلام را «تجسّم وحی» و عین پیام الهی و نه حامل آن دانسته و انجیلی را که به عنوان صورت مکتوب وحی، عیسی مسیح آن را نوشته یا بر شاگردانش املا کرده باشد، باور ندارند.[۱۴] آنان «انجیل» را به معنای «بشارت» در مورد عیسی علیه‌السلام و رستگاری رهاورد او برای نوع بشر می‌دانند.[۱۵] بیشترین کاربرد این معنا در سخنان پولس[۱۶] آمده است.

برخی نیز در بیان معنای «انجیل» بر مفهوم «فداء» تکیه کرده‌اند[۱۷] که بر این اساس، انجیل بدین معناست که مسیح علیه‌السلام با تحمّلمصایب، مرگ و رستاخیز خود، کفّاره گناه انسان شد؛ اما آنچه اکنون به «اناجیل چهارگانه» معروف است، چهار کتاب نخست از عهد جدید و صرفاً نامی است که از پایان قرن دوم میلادی به نوشته‌هایی اطلاق شده که زندگی، معجزات، تعالیم، سیره، سخنان و صعود حضرت عیسی علیه‌السلام را گزارش کرده است؛[۱۸] زیرا این نوشته‌ها بهترین بشارت‌هایی را که می‌توان به انسان داد، دربردارد.[۱۹]

شاید اختصاص نام انجیل بر این چهار کتاب به سبب آن است که آنها بیش از بخش‌های دیگر عهد جدید، به زندگی، سخنان و رفتارهای عیسی علیه‌السلام پرداخته‌اند. با این حال، بخش‌های دیگری را هم که حاوی آموزه‌هایی از مسیح علیه‌السلام است، می‌توان «انجیل» نامید؛ چنان‌که پولس بارها مطالب خود را «انجیل» می‌خواند و گاه به مجموعه عهد جدید هم انجیل گفته می‌شود.[۲۰] ر. ک. انجیل عیسی مسیح ترجمه تفسیری عهد جدید شماره ردیف در کتابخانه مرکز فرهنگ و معارف قرآن Bs 315، 25 ف؛ انجیل شریف یا عهد جدید، چ سوم، تهران، انجمن کتاب مقدّس، 1981. مؤیّد این معناست. بنابراین، «انجیل» به معنای پیامی است که کم و بیش در همه این نوشته‌ها جاری است و نباید بین معنای اصطلاحی آن و این متون نوشتاری خلط صورت گیرد. شایان توجه است که در خود اناجیل و دیگر کتاب‌های عهد جدید نیز بارها از انجیل، آن هم فقط به لفظ مفرد، سخن به میان آمده است، بدون آنکه از آن، اناجیل چهارگانه یا همانند آنها قصد شده باشد.[۲۱] افزون بر آن، کلیسای قدیم نیز بر واحد بودن انجیل تصریح می‌کرد.[۲۲]

نکته شایان توجه دیگر اینکه مسیحیان، نویسندگانِ اناجیل یاد شده و دیگر کتب عهد جدید را پیامبر نمی‌دانند؛ اما بر این باورند که همه آنان با الهام و ارشاد الهی دست به نگارش متون یاد شده زده‌اند[۲۳] و این چیزی است که خود نویسندگان عهد جدید نیز به آن تصریح کرده‌اند؛[۲۴] اما اینکه چرا از میان انبوه اناجیل، نامه‌ها، مکاشفات و کتب مربوط به اعمال حواریان، فقط 27 رساله موجود در عهد جدید با الهام الهی بوده است، دلیل قانع‌کننده‌ای ارائه نمی‌دهند. برخی گزینش یاد شده را با راهنمایی روح‌القدس پنداشته‌اند.[۲۵]

بر اساس مفهوم مسیحی «انجیل»، مسیحیان آگاه از دیدگاه قرآن درباره حضرت عیسی علیه‌السلام و انجیل، معرفی انجیل به عنوان کتاب آسمانی نازل شده بر حضرت عیسی علیه‌السلام و ابلاغ آموزه‌های آن به وسیله وی به مردمان عصر خویش را برنمی‌تابند و در صورتی که مراد قرآن همان انجیل‌های چهارگانه باشد، عدم کاربرد لفظ جمع «اناجیل» را بر آن خرده می‌گیرند. آنان گزارش‌های قرآن درباره مسیحیت و انجیل را سطحی و احتمالاً برگرفته از مسیحیان مدینه می‌پندارند که فقط با برخی از منابع غیر رسمی مسیحیت آشنا بوده‌اند. بر این اساس، معتقدند: گزارش‌هایی از قبیل آمدن معجزه‌آسای «رطب تازه» برای مریم پس از تولّد حضرت عیسی علیه‌السلام،[۲۶] سخن گفتن حضرت مسیح علیه‌السلام در گهواره[۲۷] و زنده شدن پرندگان گلین به دست وی و با قدرت خداوند،[۲۸] در کتب معتبر و رسمی دینی مسیحیت وجود ندارد و گاه در اناجیل غیر معتبر یافت می‌شود.[۲۹] این چالش با توجه به وحیانی بودن قرآن از یک سو و نگارش اناجیل به دست بشر وتعدد نسخه‌های آن همچنین تردیدهای موجود در تاریخ و محتوای آنها از سوی دیگر، قابل پاسخ‌گویی است.

تاریخ انجیل

دو سه دهه نخست تاریخ مسیحیت و بودن کتابی به نام انجیل و منسوب به حضرت مسیح علیه‌السلام از نظر منابع تاریخی مستقل از متون مسیحی و اسلامی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، به گونه‌ای که برخی حتی در وجود خود حضرت عیسی علیه‌السلام نیز تردید کرده‌اند.[۳۰] در حالی که فقدان گزارش‌های تاریخی نمی‌تواند دلیلی بر فقدان وجود خارجی و تاریخی انجیل باشد و چه بسا جزئیات مربوط به ظهور حضرت عیسی علیه‌السلام و وحی نازل شده بر وی به علل نامعلومی در تاریخ ثبت نشده و یا از بین رفته باشد. البته در برخی اناجیل چهارگانه، از انجیل مسیح علیه‌السلام سخن به میان آمده است.[۳۱]

در سی تا چهل سال نخست میلادی، تعلیم مسیحیت تقریباً فقط به صورت شفاهی و گاه با نامه‌نگاری انجام می‌گرفت. حواریان آموزه‌های حضرت مسیح علیه‌السلام را ضمن مواعظ خویش بیان می‌کردند و با حوادثی از زندگی آن حضرت، مصوّر می‌ساختند؛ اما کاستی‌ها و کافی نبودن تعالیم رساله‌ها و روایت‌های شفاهی، زمینه انجیل‌نگاری را فراهم ساخت.[۳۲] بنابراین، تاریخ نگارش عهد جدید و آنچه امروزه به نام «کتاب مقدّس مسیحیان» خوانده می‌شود، اغلب به بعد از نیمه نخست قرن اول میلادی و در حدود بیست تا سی سال پس از صعود حضرت مسیح علیه‌السلام بازمی‌گردد[۳۳] که به وسیله رسولان وی و شاگردان آنها صورت پذیرفت. این نوشته‌ها در چهار دسته «نامه‌های رسولان»، «اعمال رسولان»، «اناجیل چهارگانه» و «مکاشفات» طبقه‌بندی شده‌اند.

«نامه‌های رسولان»، مطالب و آموزه‌های رسولانی همچون پولُس، یوحنّا، یعقوب، بَرنابا، یهودا و پطرس است که برای ابلاغ و ترویج پیام حضرت مسیح علیه‌السلام به افراد، گروه‌ها و مناطق گوناگون نگاشته‌اند. برخی از آنها در مجموعه عهد جدید پذیرفته و برخی دیگر از سوی کلیسا، در قرون اولیه تاریخ مسیحیت رد شده‌اند. تاریخ نگارش نامه‌های پولس از همه بخش‌های عهد جدید قدیمی‌تر است.[۳۴]

«اعمال رسولان» گزارش فعالیت‌های تبشیری حواریان و رسولان است که به وسیله افرادی همچون لُوقا ثبت شده‌اند. تاریخ زندگی، معجزات، آموزه‌ها، سیره و سخنان حضرت مسیح علیه‌السلام، بخش دیگر عهد جدید است که از سوی شماری از رسولان و شاگردان آنها نگارش یافته و بر مشاهدات عینی یا شنیده‌های مؤلّفان از شاهدان عینی استوار است. این نوشته‌ها تا نیمه نخست قرن دوم با عنوان «خاطرات رسولان» و از اواخر قرن دوم به نام «اناجیل» شهرت یافت.[۳۵]

مسیحیان با اذعان به دریافت نام قریب 50 انجیل از نوع یاد شده، فقط اطلاعات مربوط به 20 مورد از آنها را در دسترس می‌دانند که انجیل عبرانیان، انجیل پطرس، انجیل مصریان، انجیل فیلیپ، انجیل توما، انجیل یعقوب، انجیل نیکوداموس، انجیل 12 حواری، انجیل یهودا و انجیل مرقیون از جمله آنهاست.[۳۶] اناجیل دیگری همچون انجیل کودکی به زبان عربی هم وجود دارد که معجزات حضرتعیسی علیه‌السلام در دوران طفولیت را گزارش کرده است.[۳۷]

سران کلیسا در اواخر قرن دوم میلادی از میان نوشته‌های متنوّع و انبوهی که در چهار دسته یاد شده قرار می‌گرفت، شماری را به سبب سازگاری با تعالیم کلیسا و به عنوان کتاب‌های قانونی و معتبر[۳۸] گزینش کرده و با نام «عهد جدید»، در کنار «عهد قدیم» و به عنواندومین بخش کتاب مقدس مسیحیان قرار دادند.[۳۹] در سال 382 میلادی، انجمنی از اسقفان، فهرستی حاوی 27 کتاب و نامه را نهایی کردند که مجدّدا توسط مجمع ترنت (Trent) در فاصله سال‌های 7 ـ 1545 مورد تأیید قرار گرفت.[۴۰] مجموعه عهد جدید با چهارانجیل منسوب به متّا، مَرْقُس، لوقا و یوحنّا آغاز می‌شود. پس از آنها، کتاب «اعمال رسولان» و پس از آن سیزده یا چهارده نامه منسوب به پولس، یک نامه منسوب به یعقوب، دو رساله منسوب به پطرس، سه رساله منسوب به یوحنّا و یک نامه منسوب به یهودا قرار دارند. کتاب «مکاشفه یوحنّا» بخش پایانی این مجموعه است.

عهد جدید را از لحاظ محتوا، می‌توان به سه بخش کلی تاریخی، عقیدتی و پیش‌گویی تقسیم کرد.

اناجیل چهارگانه در کنار «اعمال رسولان» بخش تاریخی عهد جدید را تشکیل داده و عمدتاً تاریخ زندگی و فعالیت‌های حضرت مسیح علیه‌السلام و حواریان را اندکی تا حدود سال 63 میلادی گزارش می‌کنند.[۴۱]

بخش عقیدتی عهد جدید را 21 نامه موجود در آن تشکیل می‌دهد که اغلب به تبیین عقاید، دفاع از آن و ردّ عقاید دیگر می‌پردازد. بخش پیش‌گویی درباره حوادث آخرالزمان و آمدن دوباره حضرت مسیح علیه‌السلام، که در قالب رؤیا و مکاشفه بیان شده است، در کتاب «مکاشفه یوحنّا» قرار دارد.

مجموعه عهد جدید از نظر آموزه‌های اعتقادی و عملی، دوگانه و ناهمگون است؛ بخشی از آن دنباله عهد قدیم بوده و بر انسان و فرستاده خدا بودن حضرت مسیح علیه‌السلام و لزوم پای‌بندی به شریعت حضرت موسی علیه‌السلام تأکید می‌کند و بخشی دیگر بر جنبه الوهی آن حضرت و نفی شریعت موسوی تأکید دارد. این دو روایت ناهمگون بازتابی از نزاع فکری و عقیدتی پطرس و پولس است.[۴۲]

نوشته‌های دیگر، که مورد تأیید کلیسا قرار نگرفت، به عنوان «اپوکریفا» یعنی نوشته‌های مشکوک و غیرمعتبر شناخته می‌شود که تعداد بسیاری از آنها از بین رفته و شماری نیز هنوز باقی است.[۴۳] انجیل برنابا، منسوب به قرین یوسف برنابا، دوست پولس و مرقس، از این قبیل است که از قرن چهارم میلادی به بعد، خواندن آن از سوی کلیسا تحریم شد. برخی آن را حلقه گم‌شده بین اسلام و مسیحیت خوانده‌اند. انجیل برنابا به رغم ناسازگاری برخی آموزه‌های آن با تعالیمی از اسلام و نیز مسیحیت رسمی، دارای اصول اساسی درستی است و در موارد مهم و قابل توجهی با قرآن سازگاری دارد. یادکرد صریح نام، ویژگی‌ها و بشارت بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، نفی الوهیت و بنوّت حضرت مسیح علیه‌السلام، تصریح بر ذبیح بودن حضرت اسماعیل علیه‌السلام نه اسحاق علیه‌السلام ـ نفی مصلوب شدن حضرت عیسی علیه‌السلام و کشته شدن یهودای اسخریوطی به جای وی از این قبیل است.

انجیل‌های چهارگانه

اناجیل چهارگانه به عنوان معروف‌ترین بخش عهد جدید، در آغاز آن جای گرفته‌اند. در الهیّات مسیحی، بدون اعتقاد به نزول وحیانی انجیل‌های یاد شده و دیگر بخش‌های عهد جدید بر حضرت عیسی علیه‌السلام، نگارش مجموعه مذکور به دست انسان‌های عادی و پس از صعود حضرت مسیح علیه‌السلام پذیرفته شده است.[۴۴] اناجیل چهارگانه با توجه به نام مؤلّفان آنها، به انجیل مَتّا، انجیل مَرقُس، انجیل لُوقا و انجیل یوحنّا شهرت یافته‌اند. به رغم پژوهش‌های وسیع انجام گرفته درباره تاریخ نگارش، هویّت نویسندگان و درستی و پیوستگی سند آنها، وحدت نظر قاطعی در این‌باره وجود ندارد. البته در کنار چالش‌ها و تردیدهای جدّی و بر اساس برخی از قراین و شواهد، حدس و گمان‌های نیرومندی نیز مطرح است.[۴۵]

1. انجیل مَرقُس:

مرقس را نه از مصاحبان حضرت عیسی علیه‌السلام، بلکه دوست، همدم و شاگرد پطرس حواری گفته‌اند که گاه با پولس نیز همسفر می‌شده و روایت‌های خود را از پطرس گرفته است.[۴۶] انجیل او را مختصرترین، نگارش آن را به زبان رومی[۴۷] و بنابر نظر بیشتر محققان، در بین سال‌های 65 ـ 70 میلادی و در شهر رم دانسته‌اند.[۴۸]

2. انجیل مَتّا:

مفصّل‌ترین انجیل و منسوب به متّای حواری است. پیش از آغاز نقّادی‌ها در عصر جدید، قدیمی‌ترین انجیل و تاریخ نگارش آن بین سال‌های 50 ـ 60 و گاه 38 میلادی تصور می‌شد؛[۴۹] اما محققان با استناد به برخی گزارش‌های خود آن و نیز تکرار همه مطالب انجیل مرقس در آن، تاریخ تألیف آن را نیز بین سال‌های 65 تا 70 میلادی و پس از انجیل مرقس دانسته‌اند.[۵۰] نسخه اصلی آن به زبان عبری بوده و در دست نیست. بعدها به زبان‌های دیگر از جمله یونانی ترجمه شد.[۵۱] پژوهشگران ضمن به چالش و تردید کشاندن انتساب آن به متّای حواری،[۵۲] از احتمال نگارش آن به دست فردی دیگر و همنام با وی سخن رانده[۵۳] و اغلب، مکان مکتوب شدن آن را «انطاکیه» گفته‌اند.[۵۴]

3. انجیل لوقا:

لوقا حواری نبود، مسیح علیه‌السلام را ندید و نصرانیت را از پولس فرا گرفت. بیشتر مطالب انجیل او را برگرفته از انجیل مرقس و انجیل متّا می‌دانند.[۵۵] سه انجیل یاد شده به سبب اشتراکات فراوان، به «اناجیل همنوا» معروفند.[۵۶] بر اساس دیدگاه سنّتی، انجیل مذکور به لوقا، یار و همراه پولس، منسوبند و روایت آنها به نقل از اوست. نگارش آنها را هم بین سال‌های 70 ـ 90 و به احتمال بیشتر، 80 ـ 85 میلادی می‌دانند.[۵۷] برخی از حکایات آن از قبیل حوادث دوران کودکی حضرت عیسی علیه‌السلام در اناجیل دیگر نیامده است.[۵۸]

4. انجیل یوحَنّا:

آخرین انجیل بوده[۵۹] و اختلاف در تاریخ نگارش آن، بیش از سه انجیل دیگر است. گاه تاریخ تألیف آن را سال 65 میلادی می‌دانند، ولی بنابر قوی‌ترین نظر، که سنّت مسیحی نیز تمایل به پذیرش آن دارد، بین سال‌های 90 ـ 115 میلادی نگارش یافته است.[۶۰] یوحنّا را حواری مورد علاقه شدید حضرت مسیح علیه‌السلام خوانده‌اند. در صحّت انتساب انجیل یاد شده به وی نیز تردیدهایی وجود دارد. انجیل یوحنّا کاملاً متفاوت با سه انجیل دیگر و آمیزه‌ای از زندگی حضرت مسیح علیه‌السلام و مفاهیم فلسفی یونان است.[۶۱]

انجیل در شبه جزیره عربستان

گفته می‌شود که تا سال 400 میلادی انجیل رسمی مناطق خاورمیانه، به ویژه سوریه، انجیل واحدی بوده که از ادغام چهار انجیل به وجود آمده بود.[۶۲] این انجیل دیاتسرون (Diatessaron) نام داشت. از این‌رو، ممکن است این انجیل در زمان نزول قرآن نیز کم و بیش درمیان نصارای شبه جزیره عرب مرسوم بوده باشد.[۶۳] هم‌اکنون اصل کامل این انجیل، که به زبان سُریانی بوده نایاب و فقط ترجمه بخش‌هایی از آن به زبان‌های گوناگون در دست است.[۶۴]

انجیل دیگری که احتمالاً در آن زمان رواج داشته، انجیل کودکی به زبان عربی (Arabic Infaney Gospel) است که داستان‌های زندگی حضرت عیسی علیه‌السلام در دوران کودکی را شبیه داستان‌های قرآن کریم در این‌باره نقل می‌کند.

انجیل در قرآن

واژه «انجیل» 12 بار در 12 آیه از 6 سوره قرآن و همه جا شکل مفرد آن به صراحت یاد شده است. [۶۵] موارد متعددی نیز با تعابیری همچون «ما بَینَ یَدَیه» [۶۶] و «الَّذی بَینَ یَدَیه»[۶۷]، به عنوان یکی از کتاب‌های آسمانی پیش از قرآن بدان اشاره شده است. افزون بر آنچه گفته شد، گاهی «انجیل»، از مصادیق حتمی و مورد اشاره «الکِتاب» در ترکیباتی همچون «اَهل الکِتاب» [۶۸] و «الَّذینَ اُوتوا الکِتب» [۶۹] نیز هست.

قرآن به مناسبت‌های گوناگونی از انجیل یاد می‌کند. تصریح بر وحیانی بودن آن و به عنوان مجموعه‌ای از آیات نازل شده بر حضرت عیسی علیه‌السلام [۷۰]، گواهی آن بر حقّانیت تورات [۷۱]، تصدیق آن از سوی قرآن [۷۲]، بشارت انجیل درباره بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و فراگیر شدن دعوت او [۷۳] و تحریف، کتمان و حذف بخشی از آموزه‌های آن [۷۴] از این قبیل است.

1. انجیل؛ کتاب آسمانی مسیح علیه‌السلام

قرآن بعثت عیسی مسیح علیه‌السلام را دنباله ارسال رسل و انزال کتب می‌داند و نام کتاب آسمانی او را به صراحت، «انجیل» خوانده و بر وحیانی بودن آن تأکید می‌ورزد: [۷۵]«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ... ثُمَّ قَفَّیْنَا عَلَی آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّیْنَا بِعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَآتَیْنَاهُ الْإِنجِیلَ...» [۷۶] و نیز [۷۷] واژه «کتاب» در آیه 30 مریم نیز به «انجیل» اشاره دارد.[۷۸]

از سوی دیگر و به رغم وجود انجیل‌های فراوان، از جمله اناجیل چهارگانه رسمی در عصر نزول و پیش از آن، قرآن با کاربرد صیغه مفرد در همه آیات مربوط به آن، بر یکی بودن انجیل نازل شده بر حضرت مسیح علیه‌السلام اصرار دارد. بنابراین می‌توان گفت: قرآن با تصریح بر منشأ وحیانی و یکی بودن انجیل حضرت عیسی علیه‌السلام، بشری بودن[۷۹] و تعدّد آن[۸۰] را نفی می‌کند. در نتیجه، اناجیل موجود و دیگر بخش‌های عهد جدید، که به دست افراد بشری نگارش یافته‌اند، نمی‌توانند عیناً همان انجیل نازل شده بر مسیح علیه‌السلام باشند،[۸۱] بلکه روایت‌های مختلفی از آن را دربر دارند و به احتمال زیاد، نسخه احتمالی انجیل یاد شده به عللی از بین رفته است.[۸۲]

شرایط بسیار دشوار حاکم بر جامعه مسیحیان نو ایمان و برخوردهای خشن و سرکوبگرانه با آنان از سوی یهود و رومیان، می‌تواند از این جمله باشد.[۸۳] همچنین یادکرد انجیل در کنار تورات و قرآن و به عنوان «کتاب»، موجودیت و واقعیت خارجی آن به عنوان مجموعه‌ای از تعالیم آسمانی را ثابت می‌کند. توضیح اینکه 8 بار به عنوان زوج تورات [۸۴] و دوبار در کنار تورات و قرآن از آن یاد شده است: «نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ... وَ أَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ مِن قَبْلُ هُدی لِلنَّاسِ وَ أَنزَلَ الْفُرْقَانَ...» [۸۵]

البته نکته حائز اهمیت و قابل توجه این است که قرآن فقط نزول مجموعه‌ای از آیات وحیانی به نام «انجیل» و نه کتاب به معنای شناخته شده آن را تأیید می‌کند و درباره نگارش یافتن آن در زمان حیات حضرت مسیح علیه‌السلام به دست و یا املای ایشان، نفیا و اثباتا، گزارشی ندارد. بنابراین و برای ارائه حوزه‌ای مشترک از دو مفهوم مسیحی و اسلامی انجیل، می‌توان انجیل یاد شده در قرآن را اشاره به آیات نازل شده بر حضرت عیسی علیه‌السلام دانست که اناجیل اربعه نیز فارغ از صحّت و سقم روایت، بخش‌هایی از آن را گزارش کرده‌اند ـ البته با این توضیح که براساس دیدگاه متفاوت مسیحیت درباره حضرت عیسی علیه‌السلام، همه سخنان، رفتارها و حوادث زندگی آن حضرت نیز درگستره‌مفهوم‌ مسیحی انجیل جای می‌گیرند.

شماری از مفسّران شیعه[۸۶] و سنّی،[۸۷] کاربرد واژه «انزال» به جای «تنزیل» درباره تورات و انجیل را دلیل دفعی بودن نزول آن دو می‌دانند؛ البته برخی صاحب‌نظران معاصر این دیدگاه را برنمی‌تابند.[۸۸] برخی دیگر با استناد به آیات 45 و 48 آل عمران بر این باورند که نام «انجیل» همانند وعده بعثت حضرت مسیح علیه‌السلام در سخنان انبیا و کتاب‌های آسمانی پیشین آمده بود: «إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ... وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ.» این آیه نشان می‌دهد که حضرت مریم علیهاالسلام با نام «انجیل» آشنا بوده است. در غیر این صورت، خبر از تعلیم الهی آن به حضرت عیسی علیه‌السلام پیش از تولّد او و نزول انجیل، معقول نبود.[۸۹]

2. گواهی انجیل بر حقانیت تورات

قرآن کریم حضرت عیسی علیه‌السلام و انجیل را تصدیق‌کننده تورات می‌خواند: «وَ قَفَّیْنَا عَلَی آثَارِهِم بِعَیسَی‌بْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدی وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ... .» [۹۰] تکرار «تصدیق» و نسبت جداگانه آن به حضرت عیسی علیه‌السلام و انجیل، نشان می‌دهد که گواهی بر حقّانیت تورات، و نزول الهی آن افزون بر سخنان حضرت مسیح علیه‌السلام، در آیات انجیل نیز آمده است. البته روشن است که مراد، تورات اصلی و نازل شده بر موسی علیه‌السلام است که خداوند آن را عاری از تحریفات پدید آمده، به حضرت عیسی علیه‌السلام تعلیم داد. [۹۱] بنابراین، تصدیق یاد شده هرگز به معنای تأیید کامل تورات موجود در عصر حضرت عیسی علیه‌السلام و عاری بودن آن ازتحریف نیست.[۹۲]

شماری از مفسّران[۹۳] با استناد به آیه یاد شده و همانند آن، بر این باورند که انجیل نازل شده بر حضرت مسیح علیه‌السلام به امضا و تکمیل احکام تورات پرداخته و آیین عیسی علیه‌السلام جز در برخی احکام، ناسخ شریعت موسی علیه‌السلام نبوده است. در انجیل متّا و از زبان حضرت عیسی علیه‌السلام نیز به این مطلب تصریح شده است.[۹۴] تصریح قرآن بر تعلیم تورات به حضرت عیسی علیه‌السلام از سوی خدا و تأکید بر آن به عنوان نعمتی بر وی[۹۵] [۹۶] می‌تواند مؤیّد این دیدگاه باشد.

توضیح بیشتر اینکه برخی آیات نشان می‌دهد حکم گوشت و برخی دیگر از اجزای شماری از حیوانات، که بر اساس تورات بر قوم یهود حرام شده بود،[۹۷] به وسیله انجیل، نسخ شده است: «وَ مُصَدِّقا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعْضَ‌الَّذِیحُرِّمَ‌عَلَیْکُمْ.» [۹۸] قرآن سبب تحریم‌های یاد شده به رغم حلال بودن آنها را ستمگری، حق‌ستیزی و تمرّد قوم یهود و به عنوان مجازات آنان معرفی می‌کند. [۹۹]

3. تصدیق انجیل از سوی قرآن

خداوند در آیات متعددی از قرآن کریم، آن را تصدیق‌کننده کتاب‌های آسمانی پیشین از جمله انجیل می‌داند: «وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَ مُهَیْمِنا عَلَیْهِ...» [۱۰۰] اما در اینکه تصدیق و تأیید یاد شده به چه معناست، مفسّران به اختلاف گراییده‌اند؛[۱۰۱] دیدگاه نخست، آن را به معنای گواهی دادن قرآن بر نزول آنها از سوی خداوند می‌داند؛ با این توضیح که لازمه آن تصدیق همه محتویات کتاب‌هایی نیست که امروزه به نام تورات و انجیل نامیده می‌شوند. دیدگاه دوم تصدیق یاد شده را به معنای تأیید همه یا بخشی از محتوای کتب آسمانی گذشته می‌داند؛ و دیدگاه سومی هم بر آن است که کتاب‌های آسمانی پیشین درباره نزول قرآن از سوی خداوند خبر داده‌اند و نزول قرآن ـ نه شهادت گفتاری آن ـ دلیل درستی آن خبر غیبی و از سوی خدا بودن کتب آسمانی گذشته است.[۱۰۲]

به نظر می‌رسد دقت در آیات مربوط و تفاوت تعابیر، می‌تواند چالش یاد شده را برچیده، زمینه وحدت نظر را فراهم آورد؛ با این توضیح که آیات تصدیق‌کننده را می‌توان از یک نظر، به دو دسته تقسیم کرد: دسته نخست آیاتی که در آنها تعابیری همچون «الَّذی بَینَ یَدَیه» و «ما بَینَ یَدَیه» آمده است، به صراحت به تصدیق کتاب‌های پیش از قرآن اشاره دارد و نمی‌تواند جز به معنای تأیید کتبی همچون تورات و انجیل نازل شده باشد: «وَ مَا کَانَ هَـذَا الْقُرْآنُ أَن یُفْتَرَی مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتَابِ...» [۱۰۳] «تصدیق» در این آیات، یقیناً می‌تواند به معنای گواهی دادن قرآن بر نزول الهی تورات و انجیل واقعی و تأیید همه آموزه‌های آن دو باشد.[۱۰۴] پر واضح است که «تصدیق» به این معنا، بشارت‌های تورات و انجیل درباره بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و نزول قرآن را نیز دربر می‌گیرد.

نکته شایان توجه آنکه قرآن به عنوان یک توضیح تکمیلی درباره تصدیق کتاب‌های آسمانی گذشته، بر «مُهَیْمِن» بودن خود نسبت به آنها تصریح می‌کند تا از پیدایش توهّم تصدیق بی‌هیچ دخل و تصرفی، پیش‌گیری کند. «مهیمن» بودن قرآن را هرچند متفاوت، ولی نزدیک به هم معنا کرده‌اند.[۱۰۵] برآیند این معانی آن است که قرآن نسبت به کتب گذشته مسلّط، فرادست و فراگیر است و بر اساس آن، می‌تواند انواع دخل و تصرف‌ها را در آنها انجام دهد. بر همین اساس، آموزه‌های اصلی آنها را حفظ و امضا، موارد حذف و تحریف شده را یادآوری و اصلاح، و تعالیم تابع شرایط خاص زمان، مکان و مخاطبان را نسخ کرده است.[۱۰۶]

در دسته دوم آیات، تعابیری همچون «لِما مَعَکُم» و «لِما مَعَهُم» به کار رفته و اشاره به اهل کتاب (یهود و نصارا) است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقا لِمَا مَعَکُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوها...» [۱۰۷] هرچند می‌توان ظاهر این تعابیر را اشاره به تورات و اناجیل موجود در عصر نزول دانست که در دست اهل کتاب بود؛ اما قطعاً نه به معنای تصدیق همه محتوا، بلکه ـ چنان‌که برخی از آیات نیز اشعار دارند ـ[۱۰۸] تأیید بخشی از آموزه‌های تحریف ناشده آن‌هاست و این بدان سبب است که اناجیل یاد شده دارای آموزه‌های ضد و نقیض و شرک‌آمیز هستند و سخنان، رفتارها و حوادثی را به حضرت عیسی علیه‌السلام نسبت می‌دهند که با عقل و تعالیم توحیدی سازگار نیست. مصلوب و کشته شدن حضرت مسیح علیه‌السلام، اعتقاد به خداوندی و پسر خدا بودن آن حضرت و عقیده «تثلیث» از این قبیل است. [۱۰۹]

تأیید ضمنی و به اجمال اناجیل عصر نزول از برخی آیات دیگر نیز برمی‌آید. آیه 66 مائده از این قبیل است که در ترغیب اهل کتاب برای عمل به آموزه‌های تورات و انجیل، برخوردار شدن از برکات آسمان و زمین را پیامد آن می‌خواند: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم... .» مفسّران مراد از اقامه تورات و انجیل را اعتقاد و عمل به تعالیم آن دو درباره مبدأ، معاد،[۱۱۰] احکام و حدود الهی[۱۱۱] و نیز اعتراف به وجود بشارت مربوط به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله،[۱۱۲] بدون هرگونه تحریف و کتمان[۱۱۳] دانسته‌اند. بنابراین، دست‌کم اناجیل موجود در عصر نزول، آموزه‌هایی از انجیل نازل شده را دربر داشته است. در غیر این صورت و با توجه به فقدان انجیل واقعی، دعوت به اقامه آن، توجیه خردمندانه‌ای نخواهد داشت. تأیید ضمنی و اجمالی یاد شده را از آیه 68 مائده نیز می‌توان برداشت کرد: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَی شَیْءٍ حَتَّی تُقِیمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِن رَّبِّکُمْ... .»

در شأن نزول این آیه، گفته‌اند: گروهی از یهودیان، پس از پاسخ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به پرسش آنان درباره تصدیق تورات از سوی او، گفتند: ما نیز تورات را قبول داریم؛ ولی به غیر آن ایمان نمی‌آوریم و خداوند بر اساس این آیه، دین و آیین آنان را بدون اعتقاد و عمل به تورات و انجیل فاقد ارزش و بی‌پایه و اساس می‌خواند. اعتقاد و عمل به آن نیز ایمان به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و قرآن را می‌طلبد. قرآن کریم در جای دیگر، پیروان انجیل را به داوری و حکم کردن بر اساس «ما اَنزَلَ اللّه» در آن فرا می‌خواند: «وَلْیَحْکُمْ أَهْلُ الإِنجِیلِ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فِیهِ... .» [۱۱۴] این آیه نیز تأیید ضمنی و اجمالی اناجیل عصر نزول را می‌رساند.

4. آموزه‌های انجیل

قرآن کریم گاه با برخی اوصاف کلی و گاه با یادکرد برخی از احکام و آموزه‌های مشخص، تصویری نسبتاً کامل، از محتوای انجیل به دست می‌دهد. موارد یاد شده از این قبیل است:

1. هدایت، نور و موعظه:

«... وَ آتَیْنَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدی وَ نُورٌ وَمُصَدِّقا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدی وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ.» [۱۱۵] مفسّران در معنای «هدایت»، آن را به وجود آموزه‌های مربوط به توحید خداوند و تنزیه وی از داشتن همسر، فرزند، شریک و انباز،[۱۱۶] معارف مربوط به معاد،[۱۱۷] تصدیق و تنزیه انبیا، بشارت بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله،[۱۱۸] احکام الهی و دلایل آن[۱۱۹] تفسیر کرده‌اند. توجه به توصیف قرآن و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به مایه «هدایت بودن»،[۱۲۰] می‌تواند در این زمینه بسیار کارگشا باشد؛ چنان‌که در تفسیر اشتمال انجیل بر نور، آن را اشاره به بیان احکام شرعی،[۱۲۱] دلایل، مثل‌ها، فضایل و ارزش‌های رهنمونساز به سوی حق[۱۲۲] و روشن ساختن تاریکی‌های جهل و نادانی[۱۲۳] از سوی انجیل معنا کرده‌اند و مراد از وجود «موعظه» در آن را، فرمان‌های الهی مبنی بر پرهیز از گناه و انجام عبادات و پند و اندرزهای شیوا و رسا گفته‌اند.[۱۲۴]

2. بشارت بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله:

بنابر نص صریح برخی آیات قرآن و نیز ظاهر برخی دیگر، خبر بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و نام و ویژگی‌های او در تورات و انجیل نازل شده از سوی خدا آمده است. این موضوع در میان آموزه‌های یاد شده تورات و انجیل در قرآن ـ برجستگی ویژه‌ای دارد: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ... .» [۱۲۵] از ظاهر آیه، برمی‌آید که اوصاف سه‌گانه «رسول»، «نبی» و «اُمّی» (درس ناخوانده و خط نانوشته بودن) همه در تورات و انجیل برای پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله یاد شده‌اند[۱۲۶] و اگر آیه درصدد چنین بیانی نبود، یادکرد هر سه وصف در کنار هم، که منحصر به همین آیه است، به ویژه آوردن ویژگی سوم، نکته پیدایی نداشت.[۱۲۷] در آیه‌ای دیگر و از زبان حضرت مسیح علیه‌السلام، به نام پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، که پس از وی خواهد آمد، تصریح شده است: «وَ إِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ... وَ مُبَشِّرا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ... .»(صف: 6) این آیه هرچند بر بشارت بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و نام وی از زبان حضرت مسیح علیه‌السلام و نه آمدن آن در انجیل دلالت دارد،[۱۲۸] اما چون آن حضرت در این زمینه جز آیات انجیل و وحی الهی را بر زبان نمی‌راند، می‌تواند برگرفته از انجیل باشد. این آیه توجه شماری از مفسّران[۱۲۹] و پژوهشگران 107 مسلمان را، که در پی یافتن نام «احمد» در اناجیل کنونی برآمده‌اند، به واژه «فارقلیط» (Paraclete) یا «بارکلیت» معطوف ساخته است. واژه یاد شده یونانی و به معنای «تسلی» و «آرامش‌دهنده» است و مسیحیان مصداق آن را «روح‌القدس» خوانده‌اند.

اما مفسّران و پژوهشگران یاد شده بر این باورند که این واژه در اصل، اسم خاص و به صورت «پریکلیتوس» و به معنای «احمد» و «ستوده» بوده که بعدها دچار تغییر شده است. در مقابل، برخی پژوهشگران مسیحیت با نفی دلالت آیه بر یادکرد نام «احمد» در انجیل، تلاش‌های انجام گرفته برای تطبیق آن بر «فارقلیط» را ناموفق و غیرلازم می‌شمارند. ایشان در کنار برخی استدلال‌های دفاع‌پذیر مدعی هستند که واژه یاد شده قرن‌ها پیش از اسلام نیز به همان صورت و به معنای «تسلّی‌دهنده» کاربرد داشته است و مصداق آن نیز «روح‌القدس» دانسته می‌شد. ایشان بخش‌های دیگری از عهد جدید را مصداق بشارت انجیل در قالب اوصاف کلی ـ و نه به اسم ـ مبنی بر آمدن پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌دانند.[۱۳۰]

گزارش‌های تورات و انجیل درباره بعثت، نام و ویژگی‌های پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به گونه‌ای دقیق و روشن بوده است که برای یهود و نصارا یا دست‌کم برای دانشمندان آنان، هیچ شک و تردیدی در شناخت آن حضرت و حقّانیت دعوت و رسالت ایشان باقی نمی‌گذارد؛[۱۳۱] اما گروهی از آنان بر اثر انگیزه‌های گوناگون به کتمان آن می‌پرداخته‌اند: «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِیقا مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ.» [۱۳۲] از این آیه و همانند آن، برمی‌آید که گزارش‌های یاد شده در تورات و انجیل موجود در عصر نزول نیز بوده است. در غیر این صورت، یهود و نصارا با استناد بر آن به عنوان بهترین دلیل، به شدت به تکذیب قرآن، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآلهو دعوت او می‌پرداختند،[۱۳۳] در حالی که شماری از آنان، به ویژه برخی از دانشمندان یهود و نصارا، بر اساس بشارت‌های یاد شده و شناخت پیشین از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به ایشان ایمان آوردند:111«الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ یُؤْمِنُونَ وَ إِذَا یُتْلَی عَلَیْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ.» [۱۳۴] بشارت آمدن «فارقلیط» پس از حضرت عیسی علیه‌السلام، که به نقل از زبان وی در انجیل یوحنّا یاد شده[۱۳۵] از این قبیل است که مورد توجه و استناد شماری از مفسّران شیعه [۱۳۶]و سنّی [۱۳۷]قرار گرفته است. البته با توجه به غیر واقعی بودن بسیاری از گزارش‌های عهد جدید، آنچه قرآن در این‌باره آورده است، به طور کامل در آن وجود ندارد و آنچه یافت می‌شود برخی عبارات کلی قابل انطباق بر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است، در حالی که بیانات قرآن دلالت بر آن دارند که در تورات و انجیل به روشنی و با صراحت، از آمدن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله خبر داده شده است.[۱۳۸]

در آیه 29 سوره فتح نیز از یادکرد برخی اوصاف پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و پیروان راستین او در تورات و انجیل سخن به میان آمده است. بر اساس این آیه، در کتب یاد شده آمده است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و پیروان ایشان با دشمنان، سرسخت و با یکدیگر بسی مهربانند. همچنین آنان به زراعتی همانند شده‌اند که روز به روز رشد، بالندگی و استحکام بیشتری یافته، شگفتی کشاورزان را برمی‌انگیزد؛ به این معنا که مسلمانان نیز در آغاز اندکند؛ اما در گذر ایّام، چنان بر شمار و نیروی آنان افزوده می‌شود که کافران را به خشم آورده، هراسان می‌سازد:[۱۳۹]«مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعا سُجَّدا یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ... .» [۱۴۰] اینکه همه اوصاف یاد شده در هر دو کتاب تورات و انجیل آمده یا بخشی در تورات و بخشی دیگر در انجیل، مورد اختلاف مفسّران است.

شماری از مفسّران شیعه[۱۴۱] و سنّی [۱۴۲] به پیروی از تفسیرگران نخستینی همچون قتاده، ضحّاک و ابن جُبیر،[۱۴۳] اوصافی را که پیش از واژه «ذلِکَ» آمده است یاد شده در تورات، و تشبیه به زرع و کِشته را آمده در انجیل می‌دانند. طبری در اثبات این دیدگاه، می‌گوید: اگر «کَزَرع» عطف به اوصاف پیشین و به تورات هم مربوط بود، باید همراه «واوِ» عطف می‌آمد.[۱۴۴] در مقابل، شوکانی جمله «کَزَرع» را مستأنفه دانسته و به پیروی از مجاهد، معتقد است: همه ویژگی‌های یاد شده از آغاز تا پایان آیه، هم در تورات و هم در انجیل آمده است.[۱۴۵] ابوسلیمان دمشقی نیز بر این باور است که تشبیه به زرع و کِشته در تورات و انجیل یاد شده است.[۱۴۶]

3. جهاد:

یکی دیگر از آموزه‌هایی که قرآن از ذکر آن در تورات و انجیل سخن می‌گوید، جنگ و جهاد در راه خدا و وعده حتمی بهشت از سوی او به مؤمنانی است که در این مسیر، دشمنان خدا را کشته و یا خود کشته می‌شوند: «إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدا عَلَیْهِ حَقّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ... .» [۱۴۷] نزول این آیه را در شأن صاحبان «بیعت عقبه» دانسته‌اند[۱۴۸] و مفسّران بر این باورند که وجود حکم جهاد در همه ادیان آسمانی را می‌رساند.[۱۴۹] افزون بر آموزه‌های یاد شده، که قرآن به صراحت از ذکر آنها در انجیل یاد می‌کند، تعالیم یاد شده حضرت مسیح علیه‌السلام به پیروان خویش در قرآن هم می‌تواند از آموزه‌های انجیل نازل شده بر وی باشد. توصیه به تقوا، یکتاپرستی، پیروی از او و نیز تصدیق تورات و نفی شرک از این قبیل است. [۱۵۰]

پانویس

  1. منیر بعلبکی، المورد قاموس انکلیزی ـ عربی، بیروت، دارالعلم للملایین، 1995، ص 395.
  2. Encyclopedia Of Religion and Ethics, James Hastings (ed), New York, charles Scribners sons, 13 Volumes. V.6, P. 333.
  3. Ibid, V. 6, P. 333.
  4. محمّدرضا زیبایی‌نژاد، مسیحیت‌شناسی مقایسه‌ای، تهران، سروش، 1382، ص 139.
  5. The Catholic Encyclopedia, charles G. Herrermann (ed), New York, The Encyclopedia press, Inc, 1913, 16 Volumes. V. 6, P. 656.
  6. Ibid; Britanica, 2002, Deluxe Edition CD-Rom. V. 5, P. 379.
  7. Encyclopedia Of Islam, prepared by a Number of Leading orientalists, Leiden, 1986, 10 Volumes. V. 3, P. 1205.
  8. آرتور جعفری، واژه‌های دخیل در قرآن، ترجمه فریدون بدره‌ای، توس، 1372، ص 131 ـ 132.
  9. محمّدبن حسن طوسی، التبیان، به کوشش احمد حبیب عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 3، ص 542 / فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع‌البیان، بیروت، دارالمعرفه، افست؛ تهران، ناصر خسرو، 1406، ج 2، ص 6 / محمّدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، چ‌پنجم، بیروت، دارالکتب‌العلمیه،1417، ج 4، ص 6.
  10. سید محمّدمرتضی حسینی زبیدی حنفی، تاج العروس، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، 1414، ج 8، ص 128 / ابن منظور، لسان‌العرب، به کوشش علی شیری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408، ج 14، ص 58 / حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات‌القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1374، ج 12، ص 39، «نجل».
  11. ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، به کوشش محمود محمّد طناحی و طاهر احمد زاوی، قم، اسماعیلیان، 1367، ج 5، ص 23 / فخرالدین طریحی، مجمع‌البحرین، به کوشش محمود عادل و احمد حسینی، چ دوم، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1408، ج 4، ص 274 / ابن منظور، پیشین، ج 4، ص 58.
  12. محمّدبن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، چ چهارم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1413، ج 7، ص 171 / محمّد رشیدرضا، تفسیر المنار، چ چهارم، قاهره، دارالمنار، 1373، ج 3، ص 158 / سید محمود آلوسی، روح‌المعانی فی تفسیر القرآن‌العظیم، به کوشش محمّدحسین عرب، بیروت، دارالفکر، 1417، ج 3، ص 124.
  13. محمودبن عمر زمخشری، الکشّاف، چ دوم، قم، بلاغت، 1415، ج 1، ص 335 / ناصرالدین عبداللّه‌بن عمر بیضاوی، تفسیر بیضاوی، بیروت، مؤسسة¶الاعلمی للمطبوعات، 1410، ج 1، ص 237 / محمّدبن محمّدرضا قمی مشهدی، کنزالدقائق و بحرالغرائب، به کوشش حسین درگاهی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1411، ص 237.
  14. توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان، 1381، ص 49 ـ 50 / و. م. میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستینی، 1931، ص 66.
  15. New Catholic Encyclopedia, Second ed, Thomas Gale, second Edition, 2003, 14 Volume. V. 6, P. 366.
  16. رومیان، 1:1، 9، 16.
  17. Encyclopedia Of Fundamentalism, Brenda E. Brasher (ed), New York, Routledge, 2002, P. 193.
  18. New Catholic Encylopedia, V. 6, P. 367.
  19. مستر هاکس، قاموس کتاب مقدّس، تهران، اساطیر، 1377، ص 111.
  20. ر. ک. انجیل عیسی مسیح ترجمه تفسیری [[عهد جدید شماره ردیف در کتابخانه مرکز فرهنگ و معارف قرآن Bs 315، 25 ف؛ انجیل شریف یا عهد جدید، چ سوم، تهران، انجمن کتاب مقدّس، 1981. 247. Encyclopedia of Islam, V. 4, p. 1205.
  21. و. م. میلر، پیشین، ص 66؛
  22. و. م. میلر، پیشین، ص 66؛ The New Catholic Encyclopedia, V. 6, P. 367.
  23. توماس میشل، پیشین، ص 50 ـ 51.
  24. همان، ص 43 و 50 / و. م. میلر، پیشین، ص 70.
  25. ویلیام گلبن و هنری مرتن، کتاب مقدّس، ترجمه فاضل خان‌همدانی، تهران، اساطیر، 1380 / دوم تیموتائوس، 3:16.
  26. «فناداها من تحتها الاّ تحزنی قد جعل ربّک تحتک سریّا و هزّی الیک بجذع النخلة تساقط علیک رطبا جنیا فکلی و اشربی و قرّی عیناً فاما ترینّ من البشر احدا فقولی انّی نذرت للرحمن صوما فلن اکلم الیوم اِنسیا.» مریم: 24 ـ 26
  27. «فاشارت الیه قالوا کیف نکلّم من کان فی المهد صبیا قال انّی عبداللّه آتانی الکتاب و جعلنی نبیّا...» مریم: 29 ـ 33
  28. «انّی اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن اللّه...» آل‌عمران: 49؛ مائده: 110.
  29. Encyclopedia of Islam, Vol. 3, P. 1205-1206.
  30. ویل دورانت، تاریخ تمدّن، ترجمه احمد آرام، ع. پاشایی و امیرحسین آریان‌پور، چ ششم، تهران، علمی و فرهنگی، 1378، ج 3، ص 651 / سید جلال‌الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، تهران، نگارش، 1368، ص 170 ـ 174؛ Carl Lofmark, What is the Bible, 1990, P. 66.
  31. فاضل خان‌همدانی، پیشین / انجیل متی، 26:13 / انجیل مرقس، 14:9 ـ 10.
  32. و. م. میلر، پیشین، ص 66 ـ 69.
  33. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، مسیحیت، قم، زلال کوثر، 1381، ص 67 / موریس بوکای، القرآن و التوراة والانجیل و العلم، ترجمه قسم الترجمه بالدار، القاهره، مکتبه‌مدبولی،1996، ص 107.
  34. جوان، اُ. گریدی، مسیحیت و بدعت‌ها، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، طه، 1377، ص 46 ـ 47 / توماس میشل، پیشین، ص 54.
  35. سید جلال‌الدین آشتیانی، پیشین، ص 41 ـ 42 / قس. موریس بوکای، پیشین، ص 77.
  36. The International Standard Bible Encyclopedia, Geoffrey W. Bromiley, (ed), WM. B. Eerdmans publishing company, U.S.A., 1988, 4 Volumes, Vol. 2, P.¶529; Encylopedia Of Fundamentalism, P. 193; New Catholic Encylopedia, Vol, 6, P. 367.
  37. International Standard Bible Encyclopedia, V, I, P. 183.
  38. Canon.
  39. توماس میشل، پیشین، ص 42.
  40. Carl Lofmark, op.cit, P. 27; The International Standard Bible Encyclopedia, V. 1, P. 601-606.
  41. The Catholic Encyclopedia. V. 6. P. 656. The New International Dictionary of Bible. P. 105.
  42. عبدالرحیم سلیمانی، «عهد جدید» تاریخ نگارش و نویسندگان، فصلنامه هفت آسمان، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ش 3 ـ 4، (1378)،¶ص 73،74، 79 و 81.
  43. موریس بوکای، پیشین، ص 103 ـ 105 / محمّدجواد شکور، خلاصه ادیان، چ دوم، تهران، شرق، 1362، ص 168.
  44. و. م. میلر، پیشین، ص 67 / توماس میشل، پیشین، ص 28 / محمّدعلی بروّ العاملی، الکتاب المقدّس فی المیزان، بیروت، الدارالاسلامیة، 1413، ص 238.
  45. ویل دورانت، پیشین، ج 3، ص 655 / سید جلال‌الدین آشتیانی، پیشین، ص 57 ـ 70 / موریس بوکای، پیشین، ص 99 ـ 101.
  46. مریل سی بن، معرفی عهد جدید، ترجمه طاطه‌وس میکائیلیان، تهران، حیات ابدی، 1362، ص 171 ـ 173؛ The Encyclopedia of Religion, V, P. 208.
  47. موریس بوکای، پیشین، ص 86 ـ 90.
  48. جماعة من اللاهوتیین، تفسیر الکتاب المقدّس، بیروت، منشورات النفیر، 1988 م، ج 5، ص 90 ـ 91 / القس فهیم عزیز، المدخل الی العهدالجدید، قاهره،¶دارالثقافه المسیحیه، 1980 م، ص 21 / موریس بوکای، پیشین، ص 88.
  49. القس فهیم عزیز، پیشین، ص 247؛ Cross, F.L., The Oxford Dictionary of the Christian Church, London, Oxford University Press, 1957, P. 859.
  50. القس فهیم عزیز، پیشین، ص 221 / جماعه من اللاهوتیین، پیشین، ج 5، ص 91.
  51. مستر هاکس، پیشین، ص 782 / محمّدعلی بّرو العاملی، پیشین، ص 244 ـ 245. The Oxford Dictionary of The Christian Church, p.359.
  52. القس فهیم عزیز، پیشین، ص 242 ـ 247؛ The Encyclopedia of Religion, V. 9. P. 285.
  53. القس فهیم عزیز، پیشین، ص 245؛ Achtemeier, Paul J., Harper,s Bible Dictionary, Harper San Francisco, 1985, P. 613.
  54. مریل سی بن، پیشین، ص 159.
  55. ویل دورانت، پیشین، ج 3، ص 655 / موریس بوکای، پیشین، ص 90 ـ 92.
  56. ویل دورانت، پیشین، ج 3، ص 655 / مستر هاکس، پیشین، ص 112 / عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، پیشین، ص 67.
  57. The Encyclopedia of Religion, V. 9. P. 51; Harper,s Bible Dictionary. p. 583.
  58. موریس بوکای، پیشین، ص 92.
  59. Harper,s Bible Dictionary, P. 583.
  60. القس فهیم عزیز، پیشین، ص 560 ـ 561 / مریل سی بن، پیشین، ص 209؛ The new International Dictionary of the Bible, P. 499, 534.
  61. ویل دورانت، پیشین، ج 3، ص 696 / موریس بوکای، پیشین، ص 93 ـ 97.
  62. Britanica, V. 7, P. 69.
  63. Neal Robinson, Jesus in the Quran, The Historical Jesus, P. 8.
  64. New Catholic Encyclopedia, V. 4, P. 731.
  65. آل عمران: 3، 48، 65؛ مائده: 46،47، 66، 68، 110؛ اعراف: 157؛ توبه: 111؛ فتح: 29؛ حدید: 27
  66. آل‌عمران: 3؛ فاطر: 31؛ احقاف: 30
  67. انعام: 92؛ یونس: 37؛ یوسف: 111؛ سبأ: 31
  68. آل عمران: 64 ـ 65؛ نساء: 171
  69. بقره: 146؛ نساء: 47، 13؛ مائده: 5
  70. آل عمران: 3؛ مائده: 46، 110؛ حدید: 27
  71. مائده: 46
  72. مائده: 48؛ یونس: 37
  73. اعراف: 157؛ فتح: 29
  74. مائده: 14 ـ 15
  75. محمّدبن جریر طبری، جامع البیان، به کوشش صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، 1415، ج 6، ص 358 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 313 / سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، چ سوم، بیروت، اعلمی، افست، قم، اسلامی، 1393 ق، ج 3، ص 198.
  76. حدید: 25 و 27
  77. مائده: 46، 110
  78. «قالانی عبداللّه آتانی الکتاب و جعلنی نبیا.» مریم: 30
  79. محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 3، ص 159 / حسن مصطفوی، پیشین، ج 12، ص 40 / محمّد صادقی، الفرقان، چ دوم، تهران، فرهنگ اسلامی، 1365، ج 3، ص 12.
  80. محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 3، ص 159 / سید محمّدحسین طباطبایی، پیشین، ج 3، ص 308 ـ 309 / محمّد صادقی، پیشین، ج 3، ص 12.
  81. سید محمود آلوسی، پیشین، مج 15، ج 28، ص 28 / محمّد رشید رضا، پیشین، ج 3، ص 159 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 3، ص 189.
  82. حسن مصطفوی، پیشین، ج 12، ص 40 ـ 41.
  83. محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 3، ص 159.
  84. آل عمران: 49؛ مائده: 66،68 و 110؛ توبه: 111
  85. آل عمران: 3 ـ 4 و نیز مائده: 46 ـ 48
  86. محمّدبن حسن طوسی، جوامع الجامع، بیروت، دارالاضواء، 1405، ج 1، ص 263 / مولی محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، به کوشش حسین اعلمی، چ دوم، بیروت، موسسه اعلمی، 1402، ج 1، ص 315 / سید محمّدحسین طباطبایی، پیشین، ج 3، ص 7.
  87. محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 7، ص 169 / محمّدبن احمد قرطبی، پیشین، ج 4، ص 5 / محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 3، ص 159.
  88. محمود رامیار، تاریخ قرآن، چ دوم، تهران، امیرکبیر، 1362، ص 190 / محمّدعلی مهدوی راد، آفاق تفسیر، تهران، هستی‌نما، 1383، ص 334 ـ 340.
  89. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 3، ج 3، ص 373.
  90. مائده: 46
  91. آل‌عمران: 48؛ مائده: 110
  92. سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 3، ص 201.
  93. سید محمود آلوسی، پیشین، مج 3، ج 3، ص 273 / محمّد رشید رضا، پیشین، ج 3، ص 312 / سید محمّدحسین طباطبایی، پیشین، ج 3، ص 201.
  94. فاضل خان‌همدانی، پیشین، متی 5: 17 ـ 18.
  95. «اذ قال اللّه یا عیسی‌بن مریم اذکر نعمتی علیک ... و اذ علّمتک الکتاب و الحکمة و التوراة والانجیل ...» مائده: 110؛ آل‌عمران: 48.
  96. آل‌عمران: 48؛ مائده: 110
  97. «و علی الذین هادوا حرّمنا کلّ ذی ذفر ومن البقر و الغنم حرّمنا علیهم شحومهما الاّ ما حملت ظهورهما او الحوایا او ما اختلط بعظم ذالک جزیناهم ببغیهم و انّا لصادقون.» انعام: 146
  98. آل‌عمران: 50
  99. نساء: 160؛ انعام: 146
  100. مائده: 48
  101. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 1، ج 1، ص 615؛ مج 3، ج 3، ص 226؛ مج 4، ج 6، ص 361 / محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 8، ص 429 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 2، ص 696 ـ 697؛ ج 3، ص 313؛ ج 8، ص 637.
  102. محمّدتقی مصباح، قرآن‌شناسی، به کوشش محمود رجبی، قم، انتشارات اسلامی، 1376، ج 1، ص 182 ـ 183.
  103. یونس: 37 و نیز یوسف: 111؛ بقره: 97؛ آل‌عمران: 3؛ مائده: 48؛ فاطر: 31؛ احقاف: 30
  104. محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 3، ص 542 / فضل‌بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 313 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 5، ص 349.
  105. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 4، ج 6، ص 360 ـ 363 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 313 / اسماعیل‌بن کثیر دمشقی، تفسیرالقرآن العظیم، به کوشش یوسف مرعشی، چ سوم، بیروت، دارالمعرفه، 1409، ج 2، ص 68.
  106. محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 6، ص 410 ـ 411 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 5، ص 349.
  107. نساء: 47 و نیز بقره: 41،91
  108. «و من الذین قالوا انّا نصاری اخذنا میثاقهم فنسوا حظّا ممّا ذکروا فاغرینا بینهم العداوة والبغضاء الی یوم القیامة.» مائده: 14
  109. نساء: 157، 171؛ مائده: 17، 72 ـ 73، 116 ـ 117؛ توبه: 30
  110. سید محمّدحسین طباطبایی، پیشین، ج 6، ص 37 ـ 38.
  111. محمّدبن عمر فخررازی، پیشین، ج 12، ص 46 / تفسیر بیضاوی، ج 1، ص 444 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 6، ص 37 ـ 38.
  112. ابوجعفر نحّاس، معانی‌القرآن، به کوشش الصابونی، عربستان، جامعة امّ‌القری، 1409، ج 2، ص 337 / محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 12، ص 46/ اسماعیل‌بن‌کثیردمشقی، پیشین، ج 1، ص 169.
  113. محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 3، ص 585 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 341 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 6، ص 37 ـ 38.
  114. مائده: 47
  115. مائده: 46؛ آل‌عمران: 3 ـ 4
  116. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 3، ج 3، ص 226 / محمّد عمر فخررازی، پیشین، ج 12، ص 9 / محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 6، ص 401.
  117. محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 12، ص 9.
  118. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 3، ج 3، ص 226 / محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 12، ص 9.
  119. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 4، ج 6، ص 358 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 314.
  120. «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین.» بقره: 2
  121. محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 12، ص 9.
  122. محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 6، ص 401.
  123. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 4، ج 6، ص 358.
  124. فضل‌بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 311 / محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 12، ص 9.
  125. اعراف: 157
  126. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 6، ج 9، ص 112 ـ 113 / اسماعیل‌بن کثیر دمشقی، پیشین، ج 2، ص 262؛ ج 3، ص 427 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 8، ص 280.
  127. سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 8، ص 280.
  128. همان، ج 19، ص 253.
  129. محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 4، ص 559 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 4، ص 749 / محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 29، ص 313 ـ 314.
  130. عبدالرحیم سلیمانی، «قرآن کریم و بشارت‌های پیامبران»، فصلنامه هفت آسمان، ش 16 زمستان 1381، ص 51 ـ 61.
  131. سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 7، ص 41.
  132. بقره: 146
  133. محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 17، ص 94 / سید ابولقاسم خوئی، البیان، چ هشتم، انوارالهدی، 1401، ص 122 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 19، ص 253.
  134. قصص: 52 ـ 53
  135. یوحنا، 14:15 ـ 17 و 25 ـ 26؛ 15:26 ـ 27؛ 16: 5 ـ 15.
  136. فضل بن حسن طبرسى، پیشین، ج 4، ص 749 / محمّدتقى مصباح، پیشین، ج 1، ص 188ـ189 / محمّد صادقى، پیشین، ج 26ـ27، ص 306.
  137. محمّدبن عمر فخر رازى، پیشین، ج 29، ص 313 / محمّد رشید رضا، پیشین، ج 9، ص 291 / سید محمود آلوسى، پیشین، مج 15، ج 28، ص 128.
  138. محمّدتقی مصباح، پیشین، ص 188.
  139. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 13، ج 25، ص 145 / محمّدبن احمد قرطبی، پیشین، ج 16، ص 292.
  140. فتح: 29
  141. محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 9، ص 337 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 9، ص 192.
  142. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 13، ج 25، ص 145 ـ 146/ اسماعیل‌بن کثیر دمشقی، پیشین، ج 4، ص 219 / ابوجعفر نحاس، پیشین، ج 6، ص 515.
  143. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 13، ج 25، ص 145 / عبدالرزاق صنعانی، تفسیر صنعانی، به کوشش محمود محمّد عبده، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419، ج 3، ص 228 / جمال‌الدین جوزی، زادالمسیر فی علم‌التفسیر، چ چهارم، بیروت، المکتب الاسلامی، 1407، ج 7، ص 449.
  144. محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 13، ج 25، ص 146.
  145. محمّدبن علی شوکانی، فتح‌القدیر، بیروت، دارالمعرفه، ج 5، ص 56.
  146. جمال‌الدین جوزی، پیشین، ج 7، ص 448/ ج 3، ص 503.
  147. توبه: 111
  148. جمال‌الدین جوزی، پیشین، ج 7، ص 448/ ج 3، ص 503.
  149. محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 16، ص 201 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 5، ص 113 ـ 114 / سعیدبن هبه‌اللّه راوندی، فقه القرآن، به کوشش سیداحمد حسینی، چ دوم، قم، کتابخانه آیه‌اللّه مرعشی نجفی، 1405، ج 1، ص 349.
  150. آل عمران: 50 ـ 51؛ مائده: 72؛ توبه: 31