دیوبندیه در افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می کنند' به 'می‌کنند'
جز (جایگزینی متن - 'میباشد' به 'می‌باشد')
جز (جایگزینی متن - 'می کنند' به 'می‌کنند')
خط ۳۱: خط ۳۱:
تخصص عمومی سلفیه و اهل حدیث  بیشتر در میدان علم حدیث است. و تخصص دیوبندیه بیشتر در فقه و اجتهاد است. سلفی ها از نظر علمی، در میدان فقه ضعف و کمبودیهای خود را دارند. همچنان دیوبندی‌ها با وجود علمیّت زیادشان، در باب تخصصِ حدیث کاستی های خود را دارند. ولی به این معنا نیست که سلفیه هیچ فقیهی ندارد و دیوبندیه هیچ محدثی ندارد! بلکه سلفیه در بین خودشان متخصص فقه دارند و دیوبنده هم در بین خودشان متخصصین حدیث دارند. اختلاف اینها فرعی و در داخل چارچوبه اهل سنت هست و تضاد ندارند.
تخصص عمومی سلفیه و اهل حدیث  بیشتر در میدان علم حدیث است. و تخصص دیوبندیه بیشتر در فقه و اجتهاد است. سلفی ها از نظر علمی، در میدان فقه ضعف و کمبودیهای خود را دارند. همچنان دیوبندی‌ها با وجود علمیّت زیادشان، در باب تخصصِ حدیث کاستی های خود را دارند. ولی به این معنا نیست که سلفیه هیچ فقیهی ندارد و دیوبندیه هیچ محدثی ندارد! بلکه سلفیه در بین خودشان متخصص فقه دارند و دیوبنده هم در بین خودشان متخصصین حدیث دارند. اختلاف اینها فرعی و در داخل چارچوبه اهل سنت هست و تضاد ندارند.
==رابطه دیوبندیه و ماتریدیه در افغانستان==
==رابطه دیوبندیه و ماتریدیه در افغانستان==
دیوبندیه در باب کلام و عقیده  نود در صد  ماتریدیه هستند. البته بعضیها اشاعره و بعض دیگر سلفی هم هستند، و این همه اختلافِ جزئی به اساس دلائل صورت گرفته است. دیوبندیه از اینها هیچ کدام را تکفیر و یا تضلیل نمی کنند، و نه خارج از اهل سنت می‌دانند.
دیوبندیه در باب کلام و عقیده  نود در صد  ماتریدیه هستند. البته بعضیها اشاعره و بعض دیگر سلفی هم هستند، و این همه اختلافِ جزئی به اساس دلائل صورت گرفته است. دیوبندیه از اینها هیچ کدام را تکفیر و یا تضلیل نمی‌کنند، و نه خارج از اهل سنت می‌دانند.


دیوبندیان درمیان عقیده و کلام اندکی فرق میکنند، مثلاً “عقاید” برای عوام الناس، و “کلام” برای علماء است. مسائل تقریبا همان مسائل است اما  در عقائد از عقلیات کمتر استفاده میشود و بیشتر دلائلش مستقیم از وحی (کتاب و سنت) گرفته میشود، تا عوام الناس از قیل و قالِ متکلمین در امان بمانند، زیرا که عقلیات برای عوام الناس نیست. عقلیات برای علماء است که در علم کلام بیشتر مورد استفاده است.
دیوبندیان درمیان عقیده و کلام اندکی فرق میکنند، مثلاً “عقاید” برای عوام الناس، و “کلام” برای علماء است. مسائل تقریبا همان مسائل است اما  در عقائد از عقلیات کمتر استفاده میشود و بیشتر دلائلش مستقیم از وحی (کتاب و سنت) گرفته میشود، تا عوام الناس از قیل و قالِ متکلمین در امان بمانند، زیرا که عقلیات برای عوام الناس نیست. عقلیات برای علماء است که در علم کلام بیشتر مورد استفاده است.
خط ۳۷: خط ۳۷:
اختلافاتی که بین اشاعره و ماتریدیه وجود دارد، و اختلافاتی که بین ماتریده و منهجِ سلفیه هست برای عوام الناس نمی‌باشد مربوط متخصصین این میدان میشود. منظور از “عقائد سلفیه” همان عقایدی است که از علماء متقدمین یعنی قرن اول و دوم و سوم  به دست ما رسیده است. اما متاسفانه امروز در میان اعراب گروهی پدید آمده که غیر خود دیگران را برحق نمی‌دا‌نند، حتی بزرگان معاصرین خویش را نیز گمراه دانسته¬اند. البته این‌ها گروه کوچکی هستند ولی فعالیت‌هایشان زیاد است و در عین حال نمی توان آن‌ها را سلفی دانست زیرا خلاف منهج سلفیه عمل می‌کنند.  
اختلافاتی که بین اشاعره و ماتریدیه وجود دارد، و اختلافاتی که بین ماتریده و منهجِ سلفیه هست برای عوام الناس نمی‌باشد مربوط متخصصین این میدان میشود. منظور از “عقائد سلفیه” همان عقایدی است که از علماء متقدمین یعنی قرن اول و دوم و سوم  به دست ما رسیده است. اما متاسفانه امروز در میان اعراب گروهی پدید آمده که غیر خود دیگران را برحق نمی‌دا‌نند، حتی بزرگان معاصرین خویش را نیز گمراه دانسته¬اند. البته این‌ها گروه کوچکی هستند ولی فعالیت‌هایشان زیاد است و در عین حال نمی توان آن‌ها را سلفی دانست زیرا خلاف منهج سلفیه عمل می‌کنند.  


خلاصه اینکه ماتریدیه یک منهجی است که درمیان شلفیه و اشاعره قرار دارد، از یک جهت به سلفیت و از جهت دیگر به اشعری‌ها قریب است. عقل و نقل هر دو را با هم مساویانه استفاده می‌کنند. در جایی که عقل نیاز بود از عقل استفاده می کنند درجایی که وحی نیاز باشد از وحی کمک می‌گیرند. البته در منابع کلامی معتبر شان منطق و فلسفه یونان نیست، بلکه به اساس قواعد کلامی که متکلمین آنها را مسلّم دانسته اند بحث میکنند.
خلاصه اینکه ماتریدیه یک منهجی است که درمیان شلفیه و اشاعره قرار دارد، از یک جهت به سلفیت و از جهت دیگر به اشعری‌ها قریب است. عقل و نقل هر دو را با هم مساویانه استفاده می‌کنند. در جایی که عقل نیاز بود از عقل استفاده می‌کنند درجایی که وحی نیاز باشد از وحی کمک می‌گیرند. البته در منابع کلامی معتبر شان منطق و فلسفه یونان نیست، بلکه به اساس قواعد کلامی که متکلمین آنها را مسلّم دانسته اند بحث میکنند.
==رابطه دیوبندیه با معتزلیان==
==رابطه دیوبندیه با معتزلیان==
دیوبندیه از معتزلیان چیزی نمی گیرند بلکه در طول تاریخ یک جهت مبارزه با همین معتزلیان بوده است، البته بعض گروه ها همانند جماعت اسلامی پاکستان، جماعت اخوان المسلمین مصر، و کسانیکه از عقلانیون در افغانستان هستند، بیشتر تمایل به اعتزال دارند. عقل گرایی محض مورد نظر و مورد پسند دیوبندیه نیست.
دیوبندیه از معتزلیان چیزی نمی گیرند بلکه در طول تاریخ یک جهت مبارزه با همین معتزلیان بوده است، البته بعض گروه ها همانند جماعت اسلامی پاکستان، جماعت اخوان المسلمین مصر، و کسانیکه از عقلانیون در افغانستان هستند، بیشتر تمایل به اعتزال دارند. عقل گرایی محض مورد نظر و مورد پسند دیوبندیه نیست.
خط ۴۳: خط ۴۳:
دیوبندیه می گوید: در باب دین در آن جا که عقل نیاز بود عقل را به اندازه اش به کار ببر، و در جایی که نیاز نیست تو خود از پیش خود عقل را بر نقل مقدم نساز. لذا جایی که شریعت سخن نگفته اجتهاد به میان می‌آید. در آنجا می توان از عقل استفاده کرد. مثلا معتزلی‌ها خبر واحد را به اساس اصول عقلانی رد می‌کنند. در حالی که مجموع اهل سنت و جماعت، بدون تقسیمات، خبر واحد را قبول دارند. اما معتزلیان خبر واحد را بر اساس عقلشان رد می‌کنند. می‌گویند که عقل بر وحی مقدم است.  
دیوبندیه می گوید: در باب دین در آن جا که عقل نیاز بود عقل را به اندازه اش به کار ببر، و در جایی که نیاز نیست تو خود از پیش خود عقل را بر نقل مقدم نساز. لذا جایی که شریعت سخن نگفته اجتهاد به میان می‌آید. در آنجا می توان از عقل استفاده کرد. مثلا معتزلی‌ها خبر واحد را به اساس اصول عقلانی رد می‌کنند. در حالی که مجموع اهل سنت و جماعت، بدون تقسیمات، خبر واحد را قبول دارند. اما معتزلیان خبر واحد را بر اساس عقلشان رد می‌کنند. می‌گویند که عقل بر وحی مقدم است.  


در مورد دیوبندیان باید گفت که آنها خبر واحد را قبول دارند الا اینکه در بعضی موارد در تعارض با عقل و اصولِ کلی بیاید، آنجا باز عقل را بر نصِ معین مقدم می کنند. یعنی زمانی که خبر واحد در تضاد با عقل وارد شود پس در چنین صورت عقل را مقدم می دانند.
در مورد دیوبندیان باید گفت که آنها خبر واحد را قبول دارند الا اینکه در بعضی موارد در تعارض با عقل و اصولِ کلی بیاید، آنجا باز عقل را بر نصِ معین مقدم می‌کنند. یعنی زمانی که خبر واحد در تضاد با عقل وارد شود پس در چنین صورت عقل را مقدم می دانند.


==رابطه دیوبندی‌های افغانستان با صوفیان و بریلوی‌ها==
==رابطه دیوبندی‌های افغانستان با صوفیان و بریلوی‌ها==
خط ۵۶: خط ۵۶:
مفتی نعمان برجسته‌ترین و مشهورترین عالم این گروه است. سیفی‌های افغانستان اول در خیبرپختون خواه پاکستان بودند، بعد به پنجاب کوچ کردند و بعد از آنجا خارج شدند و به افغانستان آمدند و در بلخ و دیگر ولایات مانند سمنگان و هرات و بغلان و کابل جای گرفتند.
مفتی نعمان برجسته‌ترین و مشهورترین عالم این گروه است. سیفی‌های افغانستان اول در خیبرپختون خواه پاکستان بودند، بعد به پنجاب کوچ کردند و بعد از آنجا خارج شدند و به افغانستان آمدند و در بلخ و دیگر ولایات مانند سمنگان و هرات و بغلان و کابل جای گرفتند.
==دیوبندیه و تکفیر==
==دیوبندیه و تکفیر==
اصل اولیه نزد دیوبندیه تکفیر نیست. بلکه اصل، نزد آنان تا آخرین مرحله تاویل است. البته در حق منحرفین لفظ  “گمراه”  را استفاده می کنند لیکن این بمعنای تکفیر نیست. البته بعضی گروه‌ها و احزاب کوچک و بزرگ هستند که خود را به دیوبندیه منسوب می‌کنند ولی خلاف نظر علماء عمل می‌کنند. مثلا سپاه صحابه پاکستان که به دیوبندیه منسوب می‌کنند. ممکن است کسی عملکرد آنها را دیده مسلکِ دیوبندیه را متهم کند، ولی این‌ غلط است، چون به اساس عملکرد بعض منتسبین، نمیتوان بر منهج و مسلکی انتقاد کرد.
اصل اولیه نزد دیوبندیه تکفیر نیست. بلکه اصل، نزد آنان تا آخرین مرحله تاویل است. البته در حق منحرفین لفظ  “گمراه”  را استفاده می‌کنند لیکن این بمعنای تکفیر نیست. البته بعضی گروه‌ها و احزاب کوچک و بزرگ هستند که خود را به دیوبندیه منسوب می‌کنند ولی خلاف نظر علماء عمل می‌کنند. مثلا سپاه صحابه پاکستان که به دیوبندیه منسوب می‌کنند. ممکن است کسی عملکرد آنها را دیده مسلکِ دیوبندیه را متهم کند، ولی این‌ غلط است، چون به اساس عملکرد بعض منتسبین، نمیتوان بر منهج و مسلکی انتقاد کرد.


==دیوبندیه و طالبان==
==دیوبندیه و طالبان==
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۳۲۹

ویرایش