۸۷٬۹۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می فرمود' به 'میفرمود') |
جز (جایگزینی متن - 'گونه ای' به 'گونهای') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
'''ابوایوب انصاری''' با حضوری مستمر در جبهه های نبرد، عشق و ارادت کامل به [[اهل بیت]] پیامبر (ص) و پیروی از رهبری [[علی (ع)]] پس از [[پیامبر (ص)]]. با داشتن این خصلتها در بین یاران پیامبر (ص) از جایگاهی والا برخوردار است. این چهره فداکار و مخلص، که از اولین روزهای ورود پیامبر (ص) به [[مدینه]]، خانه و زندگی ساده اش را به آن حضرت تقدیم کرد، | '''ابوایوب انصاری''' با حضوری مستمر در جبهه های نبرد، عشق و ارادت کامل به [[اهل بیت]] پیامبر (ص) و پیروی از رهبری [[علی (ع)]] پس از [[پیامبر (ص)]]. با داشتن این خصلتها در بین یاران پیامبر (ص) از جایگاهی والا برخوردار است. این چهره فداکار و مخلص، که از اولین روزهای ورود پیامبر (ص) به [[مدینه]]، خانه و زندگی ساده اش را به آن حضرت تقدیم کرد، | ||
به شدت مورد احترام و عنایت شخص پیامبر (ص)، علی (ع) و [[اصحاب]] و [[تابعین]] بود; به | به شدت مورد احترام و عنایت شخص پیامبر (ص)، علی (ع) و [[اصحاب]] و [[تابعین]] بود; به گونهای که پیامبر برای مادرش [[دعا]] کرد و چشمان نابینایش [[شفا]] یافت. هنگامی که [[امیرمومنان (ع)]] زمام امور [[مسلمانان]] را به دست گرفت، عطای او را پنج برابر افزایش داد. وقتی [[ابن عباس]] تمام دارایی اش را که در منزل داشت، به احترام کاری که ابوایوب در باره پیامبر (ص) انجام داده بود، به وی واگذار کرد. میزان این [[انفاق]] را حدود چهل هزار نگاشته اند. | ||
ابوایوب [[امامت]] جماعت [[مسجد النبی]] مدینه را عهده دار بود و پس از قتل [[عثمان]] از نخستین کسانی بود که با امام علی (ع) [[بیعت]] کرد. | ابوایوب [[امامت]] جماعت [[مسجد النبی]] مدینه را عهده دار بود و پس از قتل [[عثمان]] از نخستین کسانی بود که با امام علی (ع) [[بیعت]] کرد. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
گفتند: " آری اما از رسول خدا شنیدیم که در روز [[غدیر خم]] فرمود: "من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله"؛ "هرکس من مولای اویم، علی نیز مولای اوست. خداوندا، یاران او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن، و کسی که او را یاری کند، یاری اش فرما و کسی که او را خوار کند، خوارش گردان". | گفتند: " آری اما از رسول خدا شنیدیم که در روز [[غدیر خم]] فرمود: "من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله"؛ "هرکس من مولای اویم، علی نیز مولای اوست. خداوندا، یاران او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن، و کسی که او را یاری کند، یاری اش فرما و کسی که او را خوار کند، خوارش گردان". | ||
حضرت با شنیدن این سخنان تبسمی بر لب نشاند؛ به | حضرت با شنیدن این سخنان تبسمی بر لب نشاند؛ به گونهای که دندان های آن حضرت دیده شد. سپس فرمودند: " ای مردم، شاهد باشید که پیامبرتان درباره من چه فرموده و چگونه شما را به یاری من فرمان داده است". | ||
طولی نکشید که این گروه نقاب دار به سوی مرکب ها و بارهای خویش بازگشتند. من در پی آنان رفتم و از ایشان پرسیدم: "شما کیستید؟" یکی از آنان گفت: "ما گروهی از انصاریم". سپس به شخصی اشاره کرد و گفت: "آن مرد نیز ابوایوب انصاری، صاحب منزل پیامبر خداست". من پیش رفتم و به حضور وی رسیدم و با او مصافحه کردم. <ref>عبدالحمید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم،، ج10، ص 17 | طولی نکشید که این گروه نقاب دار به سوی مرکب ها و بارهای خویش بازگشتند. من در پی آنان رفتم و از ایشان پرسیدم: "شما کیستید؟" یکی از آنان گفت: "ما گروهی از انصاریم". سپس به شخصی اشاره کرد و گفت: "آن مرد نیز ابوایوب انصاری، صاحب منزل پیامبر خداست". من پیش رفتم و به حضور وی رسیدم و با او مصافحه کردم. <ref>عبدالحمید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم،، ج10، ص 17 | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
ابوایوب پاسخ داد: به خدا سوگند، روزی در همین خانه ای که شما اکنون در آن نشسته اید، در محضر پیامبر (ص) بودم و هیچ کس در خانه نبود. علی در طرف راست پیامبر (ص) نشسته بود و من سمت چپ او؛ [[انس بن مالک]] در برابر پیامبر ایستاده بود. ناگاه صدای در شنیده شد. پیامبر (ص) فرمود: ای انس! ببین کوبنده در کیست؟ انس بیرون رفته، [[عمار بن یاسر]] را پشت در خانه دید. پیامبر فرمود: در را برای عمار باز کن. عمار بر پیامبر (ص) وارد شد و سلام کرد. | ابوایوب پاسخ داد: به خدا سوگند، روزی در همین خانه ای که شما اکنون در آن نشسته اید، در محضر پیامبر (ص) بودم و هیچ کس در خانه نبود. علی در طرف راست پیامبر (ص) نشسته بود و من سمت چپ او؛ [[انس بن مالک]] در برابر پیامبر ایستاده بود. ناگاه صدای در شنیده شد. پیامبر (ص) فرمود: ای انس! ببین کوبنده در کیست؟ انس بیرون رفته، [[عمار بن یاسر]] را پشت در خانه دید. پیامبر فرمود: در را برای عمار باز کن. عمار بر پیامبر (ص) وارد شد و سلام کرد. | ||
پیامبر (ص) پس از خوش آمدگویی به او فرمود: ای عمار! پس از من حوادث ناگواری پیش خواهد آمد، به | پیامبر (ص) پس از خوش آمدگویی به او فرمود: ای عمار! پس از من حوادث ناگواری پیش خواهد آمد، به گونهای که بعضی به روی یکدیگر شمشیر کشیده، یکدیگر را خواهند کشت. همچنین گروهی از گروهی دیگر برائت می جویند. ای عمار! اگر آن روز را دیدی بر تو باد به پیروی از آن که سمت راستم نشسته است. ای عمار! اگر تمام مردم از راهی بروند، بر تو باد رفتن بدان راهی که علی میرود... ای عمار! هیچ گاه علی تو را از راه هدایت باز نمی گرداند و بر گمراهی راهنمایی ات نمیکند. ای عمار! پیروی از علی پیروی از من است و پیروی از من پیروی از خدا است. | ||
'''جنگ جمل''' | '''جنگ جمل''' |