جاحظیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ مارس ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می دانست' به 'مى‌دانست'
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان')
جز (جایگزینی متن - 'می دانست' به 'مى‌دانست')
خط ۹: خط ۹:
==آرای کلامی جاحظ==
==آرای کلامی جاحظ==


به اعتقاد وی به علم کلام هم از طرف عوام و هم از طرف خواص و نیز پادشاهان ستم شده است. وی همچنین فقها را که اصحاب فتوا هستند دشمنان [[علم کلام]] می دانست. [[عبدالکریم شهرستانی]] میگوید جاحظ نفی صفات را مطابق با  مذهب فلاسفه می دانست. [[ابوالحسن اشعری]] نقل می کند که این شخصیت بر خلاف [[ابوالهذیل علاف]] و بر وفاق نظام و علی اسواری،  قدرت خدا را محدود می دانست، به این صورت که قائل بود خداوند به قدرت بر ظلم، کذب، ترک اصلح و اختیار غیر اصلح متصف نمی‌شود و همچنین محال است مؤمنان و کودکان را وارد دوزخ کند. جاحظ در خصوص اراده، عقیده مخصوصی دارد. او اصل اراده را به این صورت که جنسی از اعراض باشد، شاهداً و غائباً انکار می کند. وی اراده را در باره خداوند عبارت از عدم صحت سهو و جهل در افعال خدا و عدم جواز غلبه و قهر بر او می انگارد و در باره انسان در صورتی که مربوط به فعل خود او باشد، انتفای سهو و علم به فعل می داند و در صورتی که متعلق به فعل غیر باشد، به معنای میل نفس به آن فعل می شناسد. جاحظ این عقیده عجیب را اظهار می‌دارد که خدا کسی را داخل آتش نمی کند بلکه آتش به اقتضای طبیعتش، آتشیان را به سوی خود جذب می کند و در درون خود نگه می‌دارد. جاحظ در خصوص وجه [[اعجاز قرآن]] و همچنین در باره مخلوق بودنِ آن، عقیده مخصوصی دارد. نظام معتزلی (استاد جاحظ) و پیروان او، اعجاز قرآن را در اِخبار از غیب و صرفه می‌دانند نه در نظم و تألیف. آن ها می گویند که اگر خداوند مردم را از معارضه با [[قرآن]] منصرف نمی‌کرد و اگر این انصراف نبود، آن ها می‌توانستند با قرآن معارضه کنند. اما جاحظ، برخلاف آنان نظم و تألیف قرآن و فصاحت و بلاغت آن را معجزه و دلیل بر نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته و معارضه با آن را ناممکن می داند.<ref>بااستفاده از دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص 20  با ویرایش و دخل و تصرف اندک در عبارات</ref> جاحظ معتقد است که معرفت ها همه در آدمى سرشته ‏اند و با این که فعل بندگان خدا است به اختیار ایشان نیست.او مى‏‌گفت: روا نیست که کسى به بلوغ رسد و خدا را نشناسد.کافران در نزد او  دو گونه اند، معاند و عارف  که هر دو خدا را شناخته ‏اند ولى کافر عارف، فریفته کیش خود گشته و با معرفتى که به آفریدگار خود و تصدیقى که به [[پیغمبران|پیغمبران]] او دارند باز سپاس وى نگذارند.او می گوید جسم ها پس از آن که پدید آمدند دیگر محال است نابود شوند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 134 با ویرایش و دخل و تصرف اندک در عبارات</ref>
به اعتقاد وی به علم کلام هم از طرف عوام و هم از طرف خواص و نیز پادشاهان ستم شده است. وی همچنین فقها را که اصحاب فتوا هستند دشمنان [[علم کلام]] مى‌دانست. [[عبدالکریم شهرستانی]] میگوید جاحظ نفی صفات را مطابق با  مذهب فلاسفه مى‌دانست. [[ابوالحسن اشعری]] نقل می کند که این شخصیت بر خلاف [[ابوالهذیل علاف]] و بر وفاق نظام و علی اسواری،  قدرت خدا را محدود مى‌دانست، به این صورت که قائل بود خداوند به قدرت بر ظلم، کذب، ترک اصلح و اختیار غیر اصلح متصف نمی‌شود و همچنین محال است مؤمنان و کودکان را وارد دوزخ کند. جاحظ در خصوص اراده، عقیده مخصوصی دارد. او اصل اراده را به این صورت که جنسی از اعراض باشد، شاهداً و غائباً انکار می کند. وی اراده را در باره خداوند عبارت از عدم صحت سهو و جهل در افعال خدا و عدم جواز غلبه و قهر بر او می انگارد و در باره انسان در صورتی که مربوط به فعل خود او باشد، انتفای سهو و علم به فعل می داند و در صورتی که متعلق به فعل غیر باشد، به معنای میل نفس به آن فعل می شناسد. جاحظ این عقیده عجیب را اظهار می‌دارد که خدا کسی را داخل آتش نمی کند بلکه آتش به اقتضای طبیعتش، آتشیان را به سوی خود جذب می کند و در درون خود نگه می‌دارد. جاحظ در خصوص وجه [[اعجاز قرآن]] و همچنین در باره مخلوق بودنِ آن، عقیده مخصوصی دارد. نظام معتزلی (استاد جاحظ) و پیروان او، اعجاز قرآن را در اِخبار از غیب و صرفه می‌دانند نه در نظم و تألیف. آن ها می گویند که اگر خداوند مردم را از معارضه با [[قرآن]] منصرف نمی‌کرد و اگر این انصراف نبود، آن ها می‌توانستند با قرآن معارضه کنند. اما جاحظ، برخلاف آنان نظم و تألیف قرآن و فصاحت و بلاغت آن را معجزه و دلیل بر نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته و معارضه با آن را ناممکن می داند.<ref>بااستفاده از دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص 20  با ویرایش و دخل و تصرف اندک در عبارات</ref> جاحظ معتقد است که معرفت ها همه در آدمى سرشته ‏اند و با این که فعل بندگان خدا است به اختیار ایشان نیست.او مى‏‌گفت: روا نیست که کسى به بلوغ رسد و خدا را نشناسد.کافران در نزد او  دو گونه اند، معاند و عارف  که هر دو خدا را شناخته ‏اند ولى کافر عارف، فریفته کیش خود گشته و با معرفتى که به آفریدگار خود و تصدیقى که به [[پیغمبران|پیغمبران]] او دارند باز سپاس وى نگذارند.او می گوید جسم ها پس از آن که پدید آمدند دیگر محال است نابود شوند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 134 با ویرایش و دخل و تصرف اندک در عبارات</ref>


==آرای جاحظ در باره امامت==
==آرای جاحظ در باره امامت==
خط ۱۵: خط ۱۵:


==عقیده جاحظ در باره اهل بیت==  
==عقیده جاحظ در باره اهل بیت==  
جاحظ حضرت علی (علیه السلام) را مستحق خلافت و شهید راه حق و قاتلش را شقی ترین مردم می دانست. جاحظ [[یزید]] را هرگز شایسته خلافت نمی دانست و از فسق و کفر و شرکش سخن گفته و نه تنها او را مستحق لعنت، بلکه کسانی را هم که از شتم و لعن او نهی می‌کنند ملعون دانسته و در مقابل [[امام حسین]] (علیه السلام) و [[اهل بیت]] (علیهم السلام) او را مصابیح الظَّلام و اوتاد [[اسلام]] خوانده است.<ref>با استفاده دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص 20</ref>  
جاحظ حضرت علی (علیه السلام) را مستحق خلافت و شهید راه حق و قاتلش را شقی ترین مردم مى‌دانست. جاحظ [[یزید]] را هرگز شایسته خلافت نمى‌دانست و از فسق و کفر و شرکش سخن گفته و نه تنها او را مستحق لعنت، بلکه کسانی را هم که از شتم و لعن او نهی می‌کنند ملعون دانسته و در مقابل [[امام حسین]] (علیه السلام) و [[اهل بیت]] (علیهم السلام) او را مصابیح الظَّلام و اوتاد [[اسلام]] خوانده است.<ref>با استفاده دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص 20</ref>  


==آثار==
==آثار==
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش