شیخیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ آوریل ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می گویند' به 'می‌گویند'
جز (جایگزینی متن - '.او' به '. او')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می گویند' به 'می‌گویند')
خط ۱۹: خط ۱۹:


==اعتقادات فرقه شیخیه==
==اعتقادات فرقه شیخیه==
شیخیه اصول دین را منحصر در چهار اصل: [[توحید|توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و رکن رابع مى ‏دانند. به عقیده ایشان، رکن چهارم دین شناختن شیعه کامل است که همان مبلّغ و ناطق اوّل باشد و او واسطه در بین شیعیان و امام غایب است و احکام را بلاواسطه از امام مى‏ گیرد و به دیگران مى‏ رساند.ولى مشایخ شیخیه با غیر این ها مى ‏گویند: مقصود از رکن رابع تولّى و تبرّى است یعنى دوست داشتن [[ائمه معصومین|ائمه معصومین]] (ع) و دورى جستن از دشمنان‏ ایشان است. درباره [[معاد]] و [[عدل]] می گویند که اعتقاد به این دو اصل لغو و غیر محتاج الیه است، چون اعتقاد به خدا و رسول، ضرورتا مستلزم اعتقاد به [[قرآن]] و ما فى الکتاب و از جمله [[عدل]] و [[معاد]] است. عدل یکى از صفات ثبوتى خداوند است، اگر ما آن را بپذیریم، چرا سایر صفات «ثبوتیه» از قبیل علم، قدرت، حکمت و غیره را به عنوان اصول دین نپذیریم.اصل رکن رابع را [[حاج محمد کریم خان کرمانى|حاج محمد کریم خان کرمانى]] بنا نهاده است و [[شیخیه آذربایجان|شیخیه آذربایجان]] به این اصل اعتقاد ندارند بدان جهت [[شیخیه کرمان|شیخیه کرمان]] را که پیرو حاج محمد کریم خان هستند «رکنیه» نیز خوانند.شیخیه معتقدند که [[معاد جسمانى]] وجود ندارد و بعد از انحلال جسم، عنصرى که باقى مى ‏ماند، جسم لطیفى است که به اصطلاح ایشان، جسم هورقلیایى است.هورقلیا که ظاهرا کلمه سریانى است، همان قالب مثالى مى ‏باشد که اصطلاحات فلسفى شیخ احمد احسایى است.
شیخیه اصول دین را منحصر در چهار اصل: [[توحید|توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و رکن رابع مى ‏دانند. به عقیده ایشان، رکن چهارم دین شناختن شیعه کامل است که همان مبلّغ و ناطق اوّل باشد و او واسطه در بین شیعیان و امام غایب است و احکام را بلاواسطه از امام مى‏ گیرد و به دیگران مى‏ رساند.ولى مشایخ شیخیه با غیر این ها مى ‏گویند: مقصود از رکن رابع تولّى و تبرّى است یعنى دوست داشتن [[ائمه معصومین|ائمه معصومین]] (ع) و دورى جستن از دشمنان‏ ایشان است. درباره [[معاد]] و [[عدل]] می‌گویند که اعتقاد به این دو اصل لغو و غیر محتاج الیه است، چون اعتقاد به خدا و رسول، ضرورتا مستلزم اعتقاد به [[قرآن]] و ما فى الکتاب و از جمله [[عدل]] و [[معاد]] است. عدل یکى از صفات ثبوتى خداوند است، اگر ما آن را بپذیریم، چرا سایر صفات «ثبوتیه» از قبیل علم، قدرت، حکمت و غیره را به عنوان اصول دین نپذیریم.اصل رکن رابع را [[حاج محمد کریم خان کرمانى|حاج محمد کریم خان کرمانى]] بنا نهاده است و [[شیخیه آذربایجان|شیخیه آذربایجان]] به این اصل اعتقاد ندارند بدان جهت [[شیخیه کرمان|شیخیه کرمان]] را که پیرو حاج محمد کریم خان هستند «رکنیه» نیز خوانند.شیخیه معتقدند که [[معاد جسمانى]] وجود ندارد و بعد از انحلال جسم، عنصرى که باقى مى ‏ماند، جسم لطیفى است که به اصطلاح ایشان، جسم هورقلیایى است.هورقلیا که ظاهرا کلمه سریانى است، همان قالب مثالى مى ‏باشد که اصطلاحات فلسفى شیخ احمد احسایى است.
همچنین معتقد ند که آدم دارای دو جسم است، یکى مرکب از عناصر زمانى که به منزله اعراض جسم حقیقى است و آن مانند جامه‏ اى است که انسان آن را مى‏ پوشد و از تن بیرون مى ‏آورد و آن چه پس از مرگ مى ‏پوسد و از میان مى ‏رود همین جسم است. دیگر، سرشتى است که آدمى از آن آفریده شده و زمانى نیست و از عالم هورقلیا است و در گور او باقى خواهد ماند و آن چه آدمى در روز رستاخیز به هیأت آن زنده خواهد شد، همین جسم مثالى است و ثواب و عقاب اخروى مربوط به همین جسم مى ‏باشد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 268  با ویرایش و اصلاحات در عبارات</ref>
همچنین معتقد ند که آدم دارای دو جسم است، یکى مرکب از عناصر زمانى که به منزله اعراض جسم حقیقى است و آن مانند جامه‏ اى است که انسان آن را مى‏ پوشد و از تن بیرون مى ‏آورد و آن چه پس از مرگ مى ‏پوسد و از میان مى ‏رود همین جسم است. دیگر، سرشتى است که آدمى از آن آفریده شده و زمانى نیست و از عالم هورقلیا است و در گور او باقى خواهد ماند و آن چه آدمى در روز رستاخیز به هیأت آن زنده خواهد شد، همین جسم مثالى است و ثواب و عقاب اخروى مربوط به همین جسم مى ‏باشد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 268  با ویرایش و اصلاحات در عبارات</ref>


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش