۲۲٬۱۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
=در صف اخوان= | =در صف اخوان= | ||
او یکی از تاجران نساجی در باب السرای (قلب منطقه تجاری موروثی موصل) بود و در آنجا مغازه داشت. از دغدغههای جامعه موصل و فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن دور نبود. از این رو او با شیخ ''محمد محمود الصواف''، مؤسس [[اخوانالمسلمین]] فعالیت داشت. ایشان یکی از بنیانگذاران جامعه برادران اسلامی و سپس یکی از بنیانگذاران [[اخوانالمسلمین]] | او یکی از تاجران نساجی در باب السرای (قلب منطقه تجاری موروثی موصل) بود و در آنجا مغازه داشت. از دغدغههای جامعه موصل و فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن دور نبود. از این رو او با شیخ ''محمد محمود الصواف''، مؤسس [[اخوانالمسلمین]] فعالیت داشت.<br> | ||
هنگامی که حرکت سرهنگ عبدالوهاب الشواف، فرمانده سایت نظامی موصل، علیه رژیم رهبر عبدالکریم قاسم، نخست وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح در موصل در 8 مارس 1959، حاج صبریاللیله از آن حمایت کرد و اسلامگرایان در موصل از آن حمایت کردند و با ملی گرایان گروهی به نام (جمعیت اسلامی-ملی) تشکیل دادند و در مقابل کمونیست ها و زمانی که جنبش شکست خورد و شهید الشواف کشته شد، حاجی. صبریاللیله دستگیر و محاکمه و به اعدام محکوم شد، اما حکم تخفیف و آزاد شد. حاج صبری در سال 1960اللیله یکی از برجسته ترین بنیانگذاران حزب اسلامی عراق بود که در کنار استاد ابراهیم عبدالله شهاب ملقب به (ابراهیم افندی) به همراه جمعی از مردم موصل از جمله استاد غانم حمودات، استاد عبدالله بود. حافظ سلیمان و شیخ مصطفی البنجینی و پس از آنان دکتر عمر الصلادی دکتر محمد شاکر الغنام و دکتر ادریس الحاج داود آمدند. همانطور که در روزنامه الزمان (بغداد) شماره 6756، 3 فوریه 1960 میلادی آمده است [حزب اسلامی عراق، در 2 فوریه 1960، درخواستی را به وزارت کشور عراق ارائه کرد، ابراهیم عبدالله شهاب، نعمان عبدالرزاق. السامرایی، صبری محمود اللیله، و ولید عبدالکریم الاعظمی، ابراهیم منیر المدرس، فالح حسن الصالح، فاضل دولان، حمید الحاج حمد ذیبه، الحاج محمد اللامی، عبدالله جلیل ابراهیم، یوسف طه و دکتر. جاسم العانی]. به گفته دوستانش،اللیله حاج صبری در تعبیر خواب بسیار خوب عمل می کرد و تعبیرش اغلب تا حد زیادی محقق می شد. خواب شخصی را تعبیر کرد که در غیاب مناره الحدبه سقوط کرد. شخصیت بزرگ مذهبی، و این امر با مرگ مفتی موصل، شیخ محمد یاسین حاصل شد. | ایشان یکی از بنیانگذاران جامعه برادران اسلامی و سپس یکی از بنیانگذاران [[اخوانالمسلمین]] بشمار میآید. وی یکی از فعالترین شاگردان شیخ ''محمد محمود الصواف''، پسرش، آقا محمود، به من میگوید که شیخ الصواف میگفت: «وقتی گروهم را برای عضوگیری میفرستم، هرکس یکی دو نفر را جذب میکرد برایم میآورد. ولی ''صبری محمود اللیله'' به خاطر سبک سلیس و استفاده از درایت و نصیحت خوبش برای من ده نفر را جذب میکرد.<br> | ||
= دستیگری و محاکمه = | |||
هنگامی که حرکت سرهنگ عبدالوهاب الشواف، فرمانده سایت نظامی موصل، علیه رژیم رهبر عبدالکریم قاسم، نخست وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح در موصل در 8 مارس 1959، حاج صبریاللیله از آن حمایت کرد و اسلامگرایان در موصل از آن حمایت کردند و با ملی گرایان گروهی به نام (جمعیت اسلامی-ملی) تشکیل دادند و در مقابل کمونیست ها و زمانی که جنبش شکست خورد و شهید الشواف کشته شد، حاجی. صبریاللیله دستگیر و محاکمه و به اعدام محکوم شد، اما حکم تخفیف و آزاد شد. حاج صبری در سال 1960اللیله یکی از برجسته ترین بنیانگذاران حزب اسلامی عراق بود که در کنار استاد ابراهیم عبدالله شهاب ملقب به (ابراهیم افندی) به همراه جمعی از مردم موصل از جمله استاد غانم حمودات، استاد عبدالله بود. حافظ سلیمان و شیخ مصطفی البنجینی و پس از آنان دکتر عمر الصلادی دکتر محمد شاکر الغنام و دکتر ادریس الحاج داود آمدند. همانطور که در روزنامه الزمان (بغداد) شماره 6756، 3 فوریه 1960 میلادی آمده است [حزب اسلامی عراق، در 2 فوریه 1960، درخواستی را به وزارت کشور عراق ارائه کرد، ابراهیم عبدالله شهاب، نعمان عبدالرزاق. السامرایی، صبری محمود اللیله، و ولید عبدالکریم الاعظمی، ابراهیم منیر المدرس، فالح حسن الصالح، فاضل دولان، حمید الحاج حمد ذیبه، الحاج محمد اللامی، عبدالله جلیل ابراهیم، یوسف طه و دکتر. جاسم العانی]. به گفته دوستانش،اللیله حاج صبری در تعبیر خواب بسیار خوب عمل می کرد و تعبیرش اغلب تا حد زیادی محقق می شد. خواب شخصی را تعبیر کرد که در غیاب مناره الحدبه سقوط کرد. شخصیت بزرگ مذهبی، و این امر با مرگ مفتی موصل، شیخ محمد یاسین حاصل شد.<br> | |||
=درگذشت= | =درگذشت= | ||
فرزند ایشان میگوید: که پدرش در روز پنج شنبه 20 اسفند 1384 خورشیدی در آغوشش درگذشت و آخرین ساعت او در بازگشت از نماز عصر بود: هوا سرد بود، گفت: «پسرم، من این هفته میمیرم. این اولین باری بود که میگفت میمیرم.» در حالی که [[شهادتین]] را تکرار میکرد، انگشت اشارهاش را بالا آورد و درگذشت. | |||
=منبع= | =منبع= |