تقریب مذاهب با عبور از مرزهای مذهب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می شود' به 'می‌شود'
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند')
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'می‌شود')
خط ۵: خط ۵:
آیا تقریب مذاهب با حفظ مرزهای هر یک از مذاهب ممکن است؟ آیا برای تحقق تقریب بین مذاهب باید از برخی از مرزهای مذهب عبور کرد و به حد اقل ها و نقاط مشترک بین مذاهب اکتفاء نمود یا این که با وجود حفظ مرزهای مذهب می‌توان تقریب بین مذاهب را محقق کرد؟
آیا تقریب مذاهب با حفظ مرزهای هر یک از مذاهب ممکن است؟ آیا برای تحقق تقریب بین مذاهب باید از برخی از مرزهای مذهب عبور کرد و به حد اقل ها و نقاط مشترک بین مذاهب اکتفاء نمود یا این که با وجود حفظ مرزهای مذهب می‌توان تقریب بین مذاهب را محقق کرد؟


پاسخ به این پرسش اساسی تکلیف بسیاری از موافقان و [[مخالفان تقریب]] را مشخص می‌کند. برخی معتقدند که تقریب با حفظ مرزهای مذهب اساساً غیر ممکن است از این رو جزء مخالفان دعوت تقریب شمرده می‌شوند. در مقابل، گروه دیگری هستند که معتقد به تحقق تقریب با حفظ مرزهای مذهب اند که عمده منادیان و [[پیشگامان تقریب]] از این دسته اند. گروه دیگری نیز وجود دارند که معتقد به تقریب هستند و نمی‌توان آنان را جزء مخالفان تقریب بر شمرد ولی برای تحقق تقریب، رویکرد گذار از مرزهای مذهب را پیشنهاد می‌کنند. در این مقاله به بیان و بررسی این رویکرد و مبانی و طرفداران آن پرداخته می شود.
پاسخ به این پرسش اساسی تکلیف بسیاری از موافقان و [[مخالفان تقریب]] را مشخص می‌کند. برخی معتقدند که تقریب با حفظ مرزهای مذهب اساساً غیر ممکن است از این رو جزء مخالفان دعوت تقریب شمرده می‌شوند. در مقابل، گروه دیگری هستند که معتقد به تحقق تقریب با حفظ مرزهای مذهب اند که عمده منادیان و [[پیشگامان تقریب]] از این دسته اند. گروه دیگری نیز وجود دارند که معتقد به تقریب هستند و نمی‌توان آنان را جزء مخالفان تقریب بر شمرد ولی برای تحقق تقریب، رویکرد گذار از مرزهای مذهب را پیشنهاد می‌کنند. در این مقاله به بیان و بررسی این رویکرد و مبانی و طرفداران آن پرداخته می‌شود.
==توضیح و تبیین رویکرد==
==توضیح و تبیین رویکرد==
مرور دوباره و بازخوانی آموزه های کلامی مذهب با نگاه تقریبی گاه منجر به رفع سوء تفاهمات و پیداکردن نقاط مشترک بین مذاهب شده و راهی مناسب برای تقریب بین پیروان مذاهب به شمار می‌رود. در این دیدگاه که عمده تلاشش بازخوانی مذهب به منظور یافتن نقاط اشتراک بیشتر بین مذاهب است به بررسی و تحلیلی برخی از مسائل اصلی کلامی مذهب پرداخته و علاج تقریب بین مذاهب  را در حذف این مسائل یا توجیه آن به نحوی که با مذاهب دیگر همخوانی داشته باشد می داند.
مرور دوباره و بازخوانی آموزه های کلامی مذهب با نگاه تقریبی گاه منجر به رفع سوء تفاهمات و پیداکردن نقاط مشترک بین مذاهب شده و راهی مناسب برای تقریب بین پیروان مذاهب به شمار می‌رود. در این دیدگاه که عمده تلاشش بازخوانی مذهب به منظور یافتن نقاط اشتراک بیشتر بین مذاهب است به بررسی و تحلیلی برخی از مسائل اصلی کلامی مذهب پرداخته و علاج تقریب بین مذاهب  را در حذف این مسائل یا توجیه آن به نحوی که با مذاهب دیگر همخوانی داشته باشد می داند.
خط ۱۵: خط ۱۵:
اگر امامت شیعه صرفاً به معنای رهبری [[اهل بیت]] «علیهم السلام» در علم و تقوا تفسیر گردد  و امامان شیعه صرفاً به عنوان افرادی که از نظر زهد و تقوا و آشنا بودن به احکام الهی از سایر مردم زمانه شان برتر بوده‌اند ـ و نه معصوم با تفسیر خاصی که بین شیعیان مشهور است ـ معرفی گردند و اگر نصوص امامت به معنای جانشینی و خلافت ائمه اهل بیت «علیهم السلام» و مسائل دیگری همچون عصمت و علم غیب و [[توسل]] به امامان معصوم همه توجیه شوند به نحوی که با عقاید مذاهب اهل سنّت منافاتی نداشته باشد قطعاً تنش ها و بحث های جدّی بین شیعه و سنّی از بین رفته و مسلمین در شاهراه اتحاد قرار می گیرند.
اگر امامت شیعه صرفاً به معنای رهبری [[اهل بیت]] «علیهم السلام» در علم و تقوا تفسیر گردد  و امامان شیعه صرفاً به عنوان افرادی که از نظر زهد و تقوا و آشنا بودن به احکام الهی از سایر مردم زمانه شان برتر بوده‌اند ـ و نه معصوم با تفسیر خاصی که بین شیعیان مشهور است ـ معرفی گردند و اگر نصوص امامت به معنای جانشینی و خلافت ائمه اهل بیت «علیهم السلام» و مسائل دیگری همچون عصمت و علم غیب و [[توسل]] به امامان معصوم همه توجیه شوند به نحوی که با عقاید مذاهب اهل سنّت منافاتی نداشته باشد قطعاً تنش ها و بحث های جدّی بین شیعه و سنّی از بین رفته و مسلمین در شاهراه اتحاد قرار می گیرند.
==طرفداران==
==طرفداران==
نکته اساسی ای که درباره طرفداران این نگاه باید گفت این است که کسانی که به این رویکرد تمایل دارند لزوماً دغدغه تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی را نداشته و هدف از تمایل آنان به این نگاه لزوماً تقریب بین مذاهب اسلامی نیست. چه این که ممکن است در پس این بازخوانی دوباره مذهب که به بهای حذف اصول و کمرنگ شدن یا از بین رفتن مرزهای اصلی مذهب تمام می شود انگیزه های دیگری غیر از تقریب بین مذاهب اسلامی پنهان باشد.
نکته اساسی ای که درباره طرفداران این نگاه باید گفت این است که کسانی که به این رویکرد تمایل دارند لزوماً دغدغه تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی را نداشته و هدف از تمایل آنان به این نگاه لزوماً تقریب بین مذاهب اسلامی نیست. چه این که ممکن است در پس این بازخوانی دوباره مذهب که به بهای حذف اصول و کمرنگ شدن یا از بین رفتن مرزهای اصلی مذهب تمام می‌شود انگیزه های دیگری غیر از تقریب بین مذاهب اسلامی پنهان باشد.


آن چه مهم است این است که نتیجه عملی این نگاه، ولو این که داعیان آن هدف تقریبی نداشته باشند و در مبانی نظری خود به خطا رفته باشند، تقریب بین مذاهب است.
آن چه مهم است این است که نتیجه عملی این نگاه، ولو این که داعیان آن هدف تقریبی نداشته باشند و در مبانی نظری خود به خطا رفته باشند، تقریب بین مذاهب است.
خط ۴۴: خط ۴۴:
روشن است که این قرائت از مذهب با قرائت رسمی و مشهوری که از سوی عالمان بزرگ مذهب شیعه امامیه در طول قرون متمادی گذشته و حال ارائه شده مغایرت دارد. از سوی دیگر بررسی آموزه های اصیل امامان شیعه و تبیین آن بزرگواران از اصل امامت که در میراث حدیثی شیعه به یادگار مانده نیز مؤید همین قرائت مشهور علمای مذهب خصوصاً آنانی که نزدیک به عصر ائمه «علیهم السلام» بوده‌اند می‌باشد.
روشن است که این قرائت از مذهب با قرائت رسمی و مشهوری که از سوی عالمان بزرگ مذهب شیعه امامیه در طول قرون متمادی گذشته و حال ارائه شده مغایرت دارد. از سوی دیگر بررسی آموزه های اصیل امامان شیعه و تبیین آن بزرگواران از اصل امامت که در میراث حدیثی شیعه به یادگار مانده نیز مؤید همین قرائت مشهور علمای مذهب خصوصاً آنانی که نزدیک به عصر ائمه «علیهم السلام» بوده‌اند می‌باشد.


هرچند پاسخ به شبهات پیرامون نصوص امامت و عصمت ائمه اطهار«علیهم السلام» مجال دیگری می طلبد و در نقد این  نگاه که داعیه بازنگری در نصوص امامت و آموزه های رسمی شیعه را دارد، کتابها و مقالات متعدّدی نگاشته شده است<ref>به عنوان نمونه ر.ک: قربانی و خسروپناه، نشریه اندیشه نوین دینی، شماره 32 و سبحانی،محمد تقی، کتاب ماه دین، شماره 142 و پوروحید، مکتب در فرآیند نواندیشی و موحّدی، توسل (نقد اندیشه سلفی گری ایرانی) و قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی امامت</ref>  اما به صورت اجمال به پاسخ برخی از شبهاتی که از سوی صاحبان این طرز تفکر ارائه شده است اشاره می شود.
هرچند پاسخ به شبهات پیرامون نصوص امامت و عصمت ائمه اطهار«علیهم السلام» مجال دیگری می طلبد و در نقد این  نگاه که داعیه بازنگری در نصوص امامت و آموزه های رسمی شیعه را دارد، کتابها و مقالات متعدّدی نگاشته شده است<ref>به عنوان نمونه ر.ک: قربانی و خسروپناه، نشریه اندیشه نوین دینی، شماره 32 و سبحانی،محمد تقی، کتاب ماه دین، شماره 142 و پوروحید، مکتب در فرآیند نواندیشی و موحّدی، توسل (نقد اندیشه سلفی گری ایرانی) و قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی امامت</ref>  اما به صورت اجمال به پاسخ برخی از شبهاتی که از سوی صاحبان این طرز تفکر ارائه شده است اشاره می‌شود.


مسأله امامت منصوص اهل بیت «علیهم السلام» از مسائلی است که علاوه بر وجود روایات فراوان و متعددی که درباره آن در کتب روایی و همچنین کتب مفصّلی که عالمان شیعی و اصحاب ائمه اطهار«علیهم السلام» در این باره نگاشته اند موجود است <ref> . ر.ک: قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی امامت، ص229</ref> ، توسط امامان معصوم شیعه بارها مورد تذکر و احتجاج قرار گرفته است.
مسأله امامت منصوص اهل بیت «علیهم السلام» از مسائلی است که علاوه بر وجود روایات فراوان و متعددی که درباره آن در کتب روایی و همچنین کتب مفصّلی که عالمان شیعی و اصحاب ائمه اطهار«علیهم السلام» در این باره نگاشته اند موجود است <ref> . ر.ک: قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی امامت، ص229</ref> ، توسط امامان معصوم شیعه بارها مورد تذکر و احتجاج قرار گرفته است.


بر خلاف نظر کسانی که مدعی اند اگر امامت حضرت علی بن ابی‌طالب «علیه السلام» به نصب الهی بود، ایشان می بایست در مقام احتجاج به این نکته اشاره می‌کردند و خود را منصوب از طرف خداوند معرفی می‌کردند باید گفت که از قضا بارها احتجاج به نصب الهی  در بیانات حضرت علی «علیه السلام»  تحت عناوین مختلفی در تاریخ نقل شده است که به برخی از آنان اشاره می شود.
بر خلاف نظر کسانی که مدعی اند اگر امامت حضرت علی بن ابی‌طالب «علیه السلام» به نصب الهی بود، ایشان می بایست در مقام احتجاج به این نکته اشاره می‌کردند و خود را منصوب از طرف خداوند معرفی می‌کردند باید گفت که از قضا بارها احتجاج به نصب الهی  در بیانات حضرت علی «علیه السلام»  تحت عناوین مختلفی در تاریخ نقل شده است که به برخی از آنان اشاره می‌شود.


1. حضرت با اشاره به آیه شریفه «انّ اللّه یحبّ الّذین یقاتلون فی سبیله» خود را صراط و سبیل الهی  و منصوب از طرف خداوند معرفی کرده و می فرمایند:
1. حضرت با اشاره به آیه شریفه «انّ اللّه یحبّ الّذین یقاتلون فی سبیله» خود را صراط و سبیل الهی  و منصوب از طرف خداوند معرفی کرده و می فرمایند:
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۳۲۹

ویرایش