اصحاب کهف: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'چالشها' به 'چالشها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
</div> | </div> | ||
'''اَصْحابِ کَهْف''' در [[قصص قرآنى]] عنوان گروهى از مؤمنان است که از ستم پادشاهى [[مشرک]] به غاری پناه بردند و سالیانى دراز به خوابى عمیق فرورفتند. بر پایه | '''اَصْحابِ کَهْف''' در [[قصص قرآنى]] عنوان گروهى از مؤمنان است که از ستم پادشاهى [[مشرک]] به غاری پناه بردند و سالیانى دراز به خوابى عمیق فرورفتند. بر پایه [[روایات]] نام این پادشاه مشرک [[دقیانوس]] و محل واقعه اِفِسوس دانسته شده است. داستان این گروه در اوایل [[سورة مکى کهف|سوره مکى کهف]] مسطور است که در آن سخن از یکتاپرستانى است که برای گریز از پرستش خدایان دروغین به غاری پناه بردند تا از گزند ستمکاران [[بتپرست]] برهند. | ||
خوابى که آنان را در غار در رُبود به فرمان پروردگار سالیانى به طول انجامید و در این مدت چنان هیبتى داشتند که کس را یارای نزدیک شدن به آنان نبود و نگرنده آنان را بیدار مىپنداشت. این خفتگان سالیانى چند (بر پایة آیات قرآنى: 309 سال) را در همان حال گذراندند و چون به خواست الهى از خواب برخاستند چنان گمان بردند که تنها روزی یا کمى بیشتر از روز در خواب بودهاند. | خوابى که آنان را در غار در رُبود به فرمان پروردگار سالیانى به طول انجامید و در این مدت چنان هیبتى داشتند که کس را یارای نزدیک شدن به آنان نبود و نگرنده آنان را بیدار مىپنداشت. این خفتگان سالیانى چند (بر پایة آیات قرآنى: 309 سال) را در همان حال گذراندند و چون به خواست الهى از خواب برخاستند چنان گمان بردند که تنها روزی یا کمى بیشتر از روز در خواب بودهاند. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
[[خداوند]] ابتدا در معرفی جغرافیای غار اصحاب کهف میفرماید: | [[خداوند]] ابتدا در معرفی جغرافیای غار اصحاب کهف میفرماید: | ||
«وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَّزوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذاتَ الْیَمینِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فی فَجْوَةٍ مِنْهُ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ»؛ و (اگر در آنجا بودى) خورشید را | «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَّزوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذاتَ الْیَمینِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فی فَجْوَةٍ مِنْهُ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ»؛ و (اگر در آنجا بودى) خورشید را میدیدى که به هنگام طلوع به سمت راست غارشان متمایل مىگردد و به هنگام غروب به سمت چپ و آنها در محل وسیعى از آن (غار) قرار داشتند؛ این از آیات خداست. <ref>سوره کهف:آیات 18/ 17</ref> | ||
=محل غار اصحاب کهف= | =محل غار اصحاب کهف= | ||
1. [[غار افسوس]] در فاصله | 1. [[غار افسوس]] در فاصله 73 کیلومترى شهر [[ازمیر|ازمیر]] [[ترکیه|ترکیه]] در 1 کیلومترى روستاى ایاصولوک در کوه ینامیرداغ قرار دارد; ولى این غار با وجود شهرتى که دارد با مشخصات [[قرآنى]] منطبق نیست; چون [[قرآن]] مىفرماید: وقتى خورشید طلوع مىکرد در جهت راست غار و هنگام غروب در جهت چپ غار بود; بنابراین باید در غار رو به جنوب باشد در حالى که در این غار رو به شمال شرقى است. | ||
2. [[غار رجیب|غار رجیب]] در 8 کیلومترى شهر [[عمان]] (پایتخت [[اردن]]) در روستاى رجیب واقع در [[کوه محفورا]]; غارى به وسعت 3 × 5/2 متر; در غار رو به جنوب است. | 2. [[غار رجیب|غار رجیب]] در 8 کیلومترى شهر [[عمان]] (پایتخت [[اردن]]) در روستاى رجیب واقع در [[کوه محفورا]]; غارى به وسعت 3 × 5/2 متر; در غار رو به جنوب است. | ||
داخل غار تعدادى قبر به سبک یونانى است. (گویا هفت یا هشت قبر است.) بر | داخل غار تعدادى قبر به سبک یونانى است. (گویا هفت یا هشت قبر است.) بر دیوارههاى غار نقشها و خطهاى یونانى قدیم به چشم مىخورد که قابل خواندن نیست; تصویر یک سگ هم دیده مىشود. بالاى غار آثار یک [[صومعه]] مشاهده مىشود که به ضمیمه آثار دیگر در زمان جوستینوس اول (418 ـ 427 م) بنا شده که پس از استیلاى [[مسلمانان]] به مسجد تبدیل شده است. این [[مسجد]] داراى [[محراب]]، مأذنه و [[وضوخانه]] است. | ||
تمام مشخصات که در قرآن براى غار ذکر شده است با غار رجیب مطابقت دارد. | تمام مشخصات که در قرآن براى غار ذکر شده است با غار رجیب مطابقت دارد. | ||
افزون بر آن براساس قراین متعدد از جمله برخى [[روایات|روایات]] غار اصحاب کهف در [[عمّان]] قرار دارد که بعضى از | افزون بر آن براساس قراین متعدد از جمله برخى [[روایات|روایات]] غار اصحاب کهف در [[عمّان]] قرار دارد که بعضى از آنها را [[یاقوت|یاقوت]] در [[معجم البلدان]] آورده است. او مىنویسد: «رقیم اسم روستایى در نزدیکى عمّان است و قصر [[یزید بین عبدالملک|یزید بین عبدالملک]] در آن قرار دارد.» | ||
عمان در شهر [[فیلادلفیا|فیلادلفیا]] بنا شده است که پیش از اسلام، مشهورترین شهر [[روم]] بوده و از اوایل قرن دوم میلادى تا زمان فتح [[مسلمانان]]، در استیلاى روم قرار داشته است. | عمان در شهر [[فیلادلفیا|فیلادلفیا]] بنا شده است که پیش از اسلام، مشهورترین شهر [[روم]] بوده و از اوایل قرن دوم میلادى تا زمان فتح [[مسلمانان]]، در استیلاى روم قرار داشته است. | ||
3. غارى در [[کوه قاسیون|کوه قاسیون]] ـ نزدیکى صالحیه [[دمشق]] ـ است که به اصحاب کهف نسبت داده | 3. غارى در [[کوه قاسیون|کوه قاسیون]] ـ نزدیکى صالحیه [[دمشق]] ـ است که به اصحاب کهف نسبت داده مىشود. | ||
4. غارى در شهر تبرى [[فلسطین|فلسطین]] به اصحاب کهف نسبت داده | 4. غارى در شهر تبرى [[فلسطین|فلسطین]] به اصحاب کهف نسبت داده مىشود. | ||
5. در شبه جزیره اسکاندیناوى ـ در اروپاى شمالى ـ آثار هفت جثه که شبیه رومیان است، وجود دارد. | 5. در شبه جزیره اسکاندیناوى ـ در اروپاى شمالى ـ آثار هفت جثه که شبیه رومیان است، وجود دارد. | ||
6. در [[نخجوان]] [[جمهورى آذربایجان|جمهورى آذربایجان]] هم غارى است که به اصحاب کهف، نسبت داده | 6. در [[نخجوان]] [[جمهورى آذربایجان|جمهورى آذربایجان]] هم غارى است که به اصحاب کهف، نسبت داده مىشود. | ||
اما هیچ شاهدى که این چهار غار با مشخصات قرآن مطابقت کند، وجود ندارد; چون قضیه در زمان رومیان واقع شده است و رومیان بر اروپاى شمالى و [[قفقاز]] سلطه | اما هیچ شاهدى که این چهار غار با مشخصات قرآن مطابقت کند، وجود ندارد; چون قضیه در زمان رومیان واقع شده است و رومیان بر اروپاى شمالى و [[قفقاز]] سلطه نداشتهاند. <ref> تفسیر قمى، ج2، ص 32</ref> | ||
=معرفی اصحاب کهف در قرآن= | =معرفی اصحاب کهف در قرآن= | ||
اصحاب کهف گروهى جوانمرد با [[ایمان|ایمان]] بودند که در جامعه اى [[مشرک]] و [[بت پرست]] زندگى | اصحاب کهف گروهى جوانمرد با [[ایمان|ایمان]] بودند که در جامعه اى [[مشرک]] و [[بت پرست]] زندگى مىکردند. آنان با بصیرت کامل ایمان آورده بودند و [[خداوند]] متعال هم آنها را هدایت فرمود و از فیض معرفت و حکمت بهرهمند ساخت. آنها دانستند که اگر در بین مردم بمانند، بتپرستان آنها را تحت فشار مىگذارند و نمیتوانند حرف حق را بگویند و به [[شریعت|شریعت]] حق عمل کنند. از سوى دیگر، میخواستند موحّد بمانند و خود را از [[شرک]] حفظ کنند; بنابراین، قیام کردند و گفتند: پروردگار ما، آفریننده ى آسمانها و زمین است. جز او کسى را [[عبادت]] نمیکنیم. چرا این مردم ستمکار که به جاى خداوند، معبود دیگرى برگزیده اند; استدلال روشنى ندارند؟ سرانجام، از آن زندگى خفت بار کناره گرفته و به غار پناه بردند. | ||
[[خداوند]] متعال خواب را بر | [[خداوند]] متعال خواب را بر آنها مسلط کرد و 309 سال در غار ماندند. موقعیت جغرافیائى غار به گونه اى بود که، خورشید وقتى طلوع میکرد، شعاع آن در جهت راست غار و زمانى که غروب میکرد در جهت چپ قرار داشت. آنها در خواب بودند; اما گویا بیدارند. خداوند آنها را از پهلوى راست به پهلوى چپ حرکت میداد; هر کس از آن جا مىگذشت و بر حال آنها آگاهى مییافت، وحشت زده فرار میکرد. | ||
در نهایت و پس از گذشت سیصد و نه سال، خداوند | در نهایت و پس از گذشت سیصد و نه سال، خداوند آنها را بیدار کرد تا ببینند چگونه نجات یافته اند. وقتى همه بیدار شدند، دیدند خورشید، تغییر مکان داده است. یکى از آنها از دیگران پرسید: چقدر در غار ماندیم؟ بعضى گفتند: یک روز یا قسمتى از یک روز. از آن جا که خورشید تغییر مکان داده بود و آنها تردید داشتند که آیا شب هم در غار مانده اند یا نه، یکى گفت: خداوند میداند شما چقدر این جا ماندهاید! سپس گفت: شما گرسنه هستید، بهتر است کسى به شهر برود و غذا تهیه کند، ولى هر کس به شهر میرود، مواظب باشد مردم از موضوع با خبر نشوند; چون اگر بفهمند، یا شما را میکشند، یا به بت پرستى مجبور میکنند و شما رستگار نمىشوید. <ref>سوره کهف،آیات 9 ـ 25</ref> | ||
در طول مدتى که | در طول مدتى که آنها در غار بودند خداوند قوم [[مشرک]] و حاکمان آنها را منقرض کرده بود و [[خداپرستان]] غلبه یافته بودند و حکومت میکردند. در آن زمان مردم درباره ى [[معاد]] اختلاف داشتند و خداوند اراده کرد با بیدار کردن اصحاب کهف، نشانههایى از معاد را به آنها نشان دهد. | ||
شخصى که براى خرید به شهر رفت، گمان | شخصى که براى خرید به شهر رفت، گمان میکرد همان شهرى است که از آن جا خارج شدهاند; اما وقتى وارد شهر شد، دید همه چیز تغییر کرده است، در حیرت فرو رفت. وقتى خواست غذا بخرد، سکه اى داد (سکه ى مربوط به سیصد سال قبل)، مردم درباره ى آن سکه مشاجره کردند و خبر به سرعت در شهر پیچید و مردم زیادى جمع شدند و همراه او به سوى غار حرکت کردند و آنچه را شنیده بودند، مشاهده کردند و امر [[معاد]] برایشان روشن شد. اصحاب کهف پس از مدتى کوتاهى به اراده ى خداوند از دنیا رفتند. <ref>تفسیر على بن ابراهیم، ج 2، ص 3; طبرسى، مجمع البیان، ج 6، ص 311 ـ330</ref> | ||
=نام اصحاب کهف= | =نام اصحاب کهف= | ||
نامهاى اصحاب کهف رومیاست; از این رو در ترجمه، تغییراتى پیدا کرده و در نام آنها اختلاف پیدا آمده است. در [[تفسیر ابوالفتوح رازى|تفسیر ابوالفتوح رازى]]، <ref>تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 6، ص 309</ref> نام آنها چنین گزارش شده است: | |||
1. مکسلمینا | 1. مکسلمینا | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
8. بطینوس | 8. بطینوس | ||
9. قطمیر (نام سگ | 9. قطمیر (نام سگ آنها). | ||
نام یونانى | نام یونانى آنها: <ref>تفسیر المیزان، ج 13، ص 309; به تفسیر نمونه سوره ى کهف، آیات 9 ـ 25 و لغت نامه ى دهخدا، واژه ى اصحاف کهف رجوع شود.</ref> | ||
1. MAXIMILIANOS. 2. IAMBLICHOS. 3. MARTINOS. 4. DIONYSIOS | 1. MAXIMILIANOS. 2. IAMBLICHOS. 3. MARTINOS. 4. DIONYSIOS | ||
5. joannes. 6. exakous to dianos. 7. antonios. | 5. joannes. 6. exakous to dianos. 7. antonios. | ||
در روایتى از [[امام صادق(ع)]] که یاران [[امام زمان(ع)]] را | در روایتى از [[امام صادق(ع)]] که یاران [[امام زمان(ع)]] را برمىشمرد، چنین آمده است: «همراه امام زمان(ع) 27 نفر از [[کوفه]]، 15 نفر از [[قوم موسى]]، 7 نفر اهل کهف و [[یوشع بن نون|یوشع بن نون]] و [[سلمان]] و [[ابودجانه ى انصارى]] و [[مقداد]] و [[مالک اشتر]] قیام مىکنند و جزء یاران و حکام آن حضرت هستند.» <ref>بحارالانوار، ج 35، ص 90، حدیث 95; میزان الحکمه، حدیث 6940</ref> | ||
'''نکات آموزنده''' | '''نکات آموزنده''' | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
1. کسانى که با بصیرت کامل ایمان بیاورند در برابر چالشها مقاوم هستند. و براى حفظ ایمان خود در صورت نیاز، [[هجرت]] خواهند کرد. | 1. کسانى که با بصیرت کامل ایمان بیاورند در برابر چالشها مقاوم هستند. و براى حفظ ایمان خود در صورت نیاز، [[هجرت]] خواهند کرد. | ||
2. خداوند یاور مؤمنین است و در همه حال آنان را حفظ | 2. خداوند یاور مؤمنین است و در همه حال آنان را حفظ مىکند. | ||
3. شخصیتهاى بزرگ تاریخ، با استقامت و پایدارى اسوه شدهاند. | 3. شخصیتهاى بزرگ تاریخ، با استقامت و پایدارى اسوه شدهاند. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
=دلیل مخالفت اصحاب کهف با دقیانوس= | =دلیل مخالفت اصحاب کهف با دقیانوس= | ||
اما اصحاب کهف، افرادی خداپرست بودند که بهدلیل شرک [[دقیانوس]] ـ پادشاه و حاکم شهرستان اصحاب کهف ـ و بتپرستی مردم آن سرزمین با آنان مخالفت نمودند و گفتند: «فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً»؛ «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است، جز او کسی را به خدایی قبول | اما اصحاب کهف، افرادی خداپرست بودند که بهدلیل شرک [[دقیانوس]] ـ پادشاه و حاکم شهرستان اصحاب کهف ـ و بتپرستی مردم آن سرزمین با آنان مخالفت نمودند و گفتند: «فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً»؛ «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است، جز او کسی را به خدایی قبول نمیکنیم، هرگاه چنین کنیم، سخنی سخت کفرآمیز گفته باشیم». <ref>سوره کهف (۱۸)، آیه ۱۴. </ref> | ||
سپس با یکدیگر گفتوگو کردند و تصمیم گرفتند از مردم آن سرزمین و حاکم آنان بیزاری جویند و کنارهگیری نمایند («وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً»)، <ref>سوره کهف (۱۸)، آیه ۱۶</ref> | سپس با یکدیگر گفتوگو کردند و تصمیم گرفتند از مردم آن سرزمین و حاکم آنان بیزاری جویند و کنارهگیری نمایند («وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً»)، <ref>سوره کهف (۱۸)، آیه ۱۶</ref> |
نسخهٔ ۱۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۰
نام | اصحاب کهف |
---|---|
نام کامل | اَصْحابِ کَهْف یا یاران غار |
نامهای دیگر | یاران غار • هفت خفتگان • هفت خوابنده |
دین | مسیحی |
سالهای فعالیت | دقیانوس • تئودئوس دوم • امپراتوری روم شرقی |
موقعیت (اختلافی) | غرب آسیای صغیر هفت • کیلومتری عمّان • استان ازمیر ترکیه منطقه اِفِسوس (نیز اِفِسُس) |
اصحاب کهف در قرآن | سوره کهف • آیات ۸ تا ۲۶ |
اَصْحابِ کَهْف در قصص قرآنى عنوان گروهى از مؤمنان است که از ستم پادشاهى مشرک به غاری پناه بردند و سالیانى دراز به خوابى عمیق فرورفتند. بر پایه روایات نام این پادشاه مشرک دقیانوس و محل واقعه اِفِسوس دانسته شده است. داستان این گروه در اوایل سوره مکى کهف مسطور است که در آن سخن از یکتاپرستانى است که برای گریز از پرستش خدایان دروغین به غاری پناه بردند تا از گزند ستمکاران بتپرست برهند.
خوابى که آنان را در غار در رُبود به فرمان پروردگار سالیانى به طول انجامید و در این مدت چنان هیبتى داشتند که کس را یارای نزدیک شدن به آنان نبود و نگرنده آنان را بیدار مىپنداشت. این خفتگان سالیانى چند (بر پایة آیات قرآنى: 309 سال) را در همان حال گذراندند و چون به خواست الهى از خواب برخاستند چنان گمان بردند که تنها روزی یا کمى بیشتر از روز در خواب بودهاند.
معنای لغوی اصحاب کهف
اصحاب جمع صاحب (اسم فاعل) از ماده «صـحـب» و معناى مصدرى آن همراهى کردن است و صاحب کسى یا چیزى است که ملازم و همراه کس یا چیز دیگر باشد.[۱] این ملازمت و همراهى باید عرفاً فراوان باشد. [۲]
کهف به معناى شکاف در دل کوه (غار) است؛ اما برخى لغت دانان [۳] کهف را بزرگتر از غار دانستهاند. اصحاب کهف به معناى یاران و ملازمان غار است.
موقعیت جغرافیایی غار اصحاب کهف
خداوند ابتدا در معرفی جغرافیای غار اصحاب کهف میفرماید: «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَّزوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذاتَ الْیَمینِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فی فَجْوَةٍ مِنْهُ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ»؛ و (اگر در آنجا بودى) خورشید را میدیدى که به هنگام طلوع به سمت راست غارشان متمایل مىگردد و به هنگام غروب به سمت چپ و آنها در محل وسیعى از آن (غار) قرار داشتند؛ این از آیات خداست. [۴]
محل غار اصحاب کهف
1. غار افسوس در فاصله 73 کیلومترى شهر ازمیر ترکیه در 1 کیلومترى روستاى ایاصولوک در کوه ینامیرداغ قرار دارد; ولى این غار با وجود شهرتى که دارد با مشخصات قرآنى منطبق نیست; چون قرآن مىفرماید: وقتى خورشید طلوع مىکرد در جهت راست غار و هنگام غروب در جهت چپ غار بود; بنابراین باید در غار رو به جنوب باشد در حالى که در این غار رو به شمال شرقى است.
2. غار رجیب در 8 کیلومترى شهر عمان (پایتخت اردن) در روستاى رجیب واقع در کوه محفورا; غارى به وسعت 3 × 5/2 متر; در غار رو به جنوب است.
داخل غار تعدادى قبر به سبک یونانى است. (گویا هفت یا هشت قبر است.) بر دیوارههاى غار نقشها و خطهاى یونانى قدیم به چشم مىخورد که قابل خواندن نیست; تصویر یک سگ هم دیده مىشود. بالاى غار آثار یک صومعه مشاهده مىشود که به ضمیمه آثار دیگر در زمان جوستینوس اول (418 ـ 427 م) بنا شده که پس از استیلاى مسلمانان به مسجد تبدیل شده است. این مسجد داراى محراب، مأذنه و وضوخانه است.
تمام مشخصات که در قرآن براى غار ذکر شده است با غار رجیب مطابقت دارد.
افزون بر آن براساس قراین متعدد از جمله برخى روایات غار اصحاب کهف در عمّان قرار دارد که بعضى از آنها را یاقوت در معجم البلدان آورده است. او مىنویسد: «رقیم اسم روستایى در نزدیکى عمّان است و قصر یزید بین عبدالملک در آن قرار دارد.» عمان در شهر فیلادلفیا بنا شده است که پیش از اسلام، مشهورترین شهر روم بوده و از اوایل قرن دوم میلادى تا زمان فتح مسلمانان، در استیلاى روم قرار داشته است.
3. غارى در کوه قاسیون ـ نزدیکى صالحیه دمشق ـ است که به اصحاب کهف نسبت داده مىشود.
4. غارى در شهر تبرى فلسطین به اصحاب کهف نسبت داده مىشود.
5. در شبه جزیره اسکاندیناوى ـ در اروپاى شمالى ـ آثار هفت جثه که شبیه رومیان است، وجود دارد.
6. در نخجوان جمهورى آذربایجان هم غارى است که به اصحاب کهف، نسبت داده مىشود.
اما هیچ شاهدى که این چهار غار با مشخصات قرآن مطابقت کند، وجود ندارد; چون قضیه در زمان رومیان واقع شده است و رومیان بر اروپاى شمالى و قفقاز سلطه نداشتهاند. [۵]
معرفی اصحاب کهف در قرآن
اصحاب کهف گروهى جوانمرد با ایمان بودند که در جامعه اى مشرک و بت پرست زندگى مىکردند. آنان با بصیرت کامل ایمان آورده بودند و خداوند متعال هم آنها را هدایت فرمود و از فیض معرفت و حکمت بهرهمند ساخت. آنها دانستند که اگر در بین مردم بمانند، بتپرستان آنها را تحت فشار مىگذارند و نمیتوانند حرف حق را بگویند و به شریعت حق عمل کنند. از سوى دیگر، میخواستند موحّد بمانند و خود را از شرک حفظ کنند; بنابراین، قیام کردند و گفتند: پروردگار ما، آفریننده ى آسمانها و زمین است. جز او کسى را عبادت نمیکنیم. چرا این مردم ستمکار که به جاى خداوند، معبود دیگرى برگزیده اند; استدلال روشنى ندارند؟ سرانجام، از آن زندگى خفت بار کناره گرفته و به غار پناه بردند.
خداوند متعال خواب را بر آنها مسلط کرد و 309 سال در غار ماندند. موقعیت جغرافیائى غار به گونه اى بود که، خورشید وقتى طلوع میکرد، شعاع آن در جهت راست غار و زمانى که غروب میکرد در جهت چپ قرار داشت. آنها در خواب بودند; اما گویا بیدارند. خداوند آنها را از پهلوى راست به پهلوى چپ حرکت میداد; هر کس از آن جا مىگذشت و بر حال آنها آگاهى مییافت، وحشت زده فرار میکرد.
در نهایت و پس از گذشت سیصد و نه سال، خداوند آنها را بیدار کرد تا ببینند چگونه نجات یافته اند. وقتى همه بیدار شدند، دیدند خورشید، تغییر مکان داده است. یکى از آنها از دیگران پرسید: چقدر در غار ماندیم؟ بعضى گفتند: یک روز یا قسمتى از یک روز. از آن جا که خورشید تغییر مکان داده بود و آنها تردید داشتند که آیا شب هم در غار مانده اند یا نه، یکى گفت: خداوند میداند شما چقدر این جا ماندهاید! سپس گفت: شما گرسنه هستید، بهتر است کسى به شهر برود و غذا تهیه کند، ولى هر کس به شهر میرود، مواظب باشد مردم از موضوع با خبر نشوند; چون اگر بفهمند، یا شما را میکشند، یا به بت پرستى مجبور میکنند و شما رستگار نمىشوید. [۶]
در طول مدتى که آنها در غار بودند خداوند قوم مشرک و حاکمان آنها را منقرض کرده بود و خداپرستان غلبه یافته بودند و حکومت میکردند. در آن زمان مردم درباره ى معاد اختلاف داشتند و خداوند اراده کرد با بیدار کردن اصحاب کهف، نشانههایى از معاد را به آنها نشان دهد.
شخصى که براى خرید به شهر رفت، گمان میکرد همان شهرى است که از آن جا خارج شدهاند; اما وقتى وارد شهر شد، دید همه چیز تغییر کرده است، در حیرت فرو رفت. وقتى خواست غذا بخرد، سکه اى داد (سکه ى مربوط به سیصد سال قبل)، مردم درباره ى آن سکه مشاجره کردند و خبر به سرعت در شهر پیچید و مردم زیادى جمع شدند و همراه او به سوى غار حرکت کردند و آنچه را شنیده بودند، مشاهده کردند و امر معاد برایشان روشن شد. اصحاب کهف پس از مدتى کوتاهى به اراده ى خداوند از دنیا رفتند. [۷]
نام اصحاب کهف
نامهاى اصحاب کهف رومیاست; از این رو در ترجمه، تغییراتى پیدا کرده و در نام آنها اختلاف پیدا آمده است. در تفسیر ابوالفتوح رازى، [۸] نام آنها چنین گزارش شده است:
1. مکسلمینا
2. محسلمینا
3. تلمیخا
4. مرطوس
5. نسوطوس
6. نیورس
7. بکرویس
8. بطینوس
9. قطمیر (نام سگ آنها).
نام یونانى آنها: [۹]
1. MAXIMILIANOS. 2. IAMBLICHOS. 3. MARTINOS. 4. DIONYSIOS 5. joannes. 6. exakous to dianos. 7. antonios.
در روایتى از امام صادق(ع) که یاران امام زمان(ع) را برمىشمرد، چنین آمده است: «همراه امام زمان(ع) 27 نفر از کوفه، 15 نفر از قوم موسى، 7 نفر اهل کهف و یوشع بن نون و سلمان و ابودجانه ى انصارى و مقداد و مالک اشتر قیام مىکنند و جزء یاران و حکام آن حضرت هستند.» [۱۰]
نکات آموزنده
1. کسانى که با بصیرت کامل ایمان بیاورند در برابر چالشها مقاوم هستند. و براى حفظ ایمان خود در صورت نیاز، هجرت خواهند کرد.
2. خداوند یاور مؤمنین است و در همه حال آنان را حفظ مىکند.
3. شخصیتهاى بزرگ تاریخ، با استقامت و پایدارى اسوه شدهاند.
دلیل مخالفت اصحاب کهف با دقیانوس
اما اصحاب کهف، افرادی خداپرست بودند که بهدلیل شرک دقیانوس ـ پادشاه و حاکم شهرستان اصحاب کهف ـ و بتپرستی مردم آن سرزمین با آنان مخالفت نمودند و گفتند: «فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً»؛ «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است، جز او کسی را به خدایی قبول نمیکنیم، هرگاه چنین کنیم، سخنی سخت کفرآمیز گفته باشیم». [۱۱]
سپس با یکدیگر گفتوگو کردند و تصمیم گرفتند از مردم آن سرزمین و حاکم آنان بیزاری جویند و کنارهگیری نمایند («وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً»)، [۱۲] بدین منظور از شهر خارج شده به غاری که در آن سرزمین بوده پناه برده و پنهان شدند. [۱۳]
آیا اصحاب کهف در زمان ظهور رجعت میکنند
بر اساس صریح قرآن کریم، مسلّم است که اصحاب کهف پس از یک خواب طولانی به امر پروردگار زنده شدند و پس از نمایش قدرت الهی از دنیا رفتند. اما در ارتباط با رجعت آنها در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) روایاتی وجود دارد که بازگشت آنها را تأیید میکند؛ مانند این روایت که توسط یکی از مفسران بزرگ اهل سنت نقل شده است: «أَنَّ الْمَهْدِیَ (ع) یُسَلِّمُ عَلَیْهِمْ فَیُحْیِیهِمُ الله عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ یَرْجِعُونَ إِلَى رَقْدَتِهِمْ فَلَا یَقُومُونَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة»؛ [۱۴]
مهدى(عج) به اصحاب کهف سلام میدهد و به دنبال آن خداوند آنها را زنده میکند. سپس به خوابگاه خود برگشته و دیگر تا روز قیامت برنخواهند خواست. برخی کتب شیعی نیز این روایت را از ثعلبی نقل کردهاند. [۱۵]
پانویس
- ↑ المصباح، ج 2، ص 333؛ مفردات، ص 475، «صحب»
- ↑ مفردات، ص 475، «صحب»
- ↑ لسان العرب، ج 12، ص 176
- ↑ سوره کهف:آیات 18/ 17
- ↑ تفسیر قمى، ج2، ص 32
- ↑ سوره کهف،آیات 9 ـ 25
- ↑ تفسیر على بن ابراهیم، ج 2، ص 3; طبرسى، مجمع البیان، ج 6، ص 311 ـ330
- ↑ تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 6، ص 309
- ↑ تفسیر المیزان، ج 13، ص 309; به تفسیر نمونه سوره ى کهف، آیات 9 ـ 25 و لغت نامه ى دهخدا، واژه ى اصحاف کهف رجوع شود.
- ↑ بحارالانوار، ج 35، ص 90، حدیث 95; میزان الحکمه، حدیث 6940
- ↑ سوره کهف (۱۸)، آیه ۱۴.
- ↑ سوره کهف (۱۸)، آیه ۱۶
- ↑ طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، ج ۸، ص ۳۳۳، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۸ ش
- ↑ ثعلبی نیشابوری، ابواسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۱۵۷، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق
- ↑ ابن بطریق، یحیى بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، ص 373، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، 1407ق