رضا همدانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۸: خط ۶۸:
امّا دیری نپایید كه آن اسوه تقوا و فضیلت بنا به عللی از مسئولیت زعامت و مرجعیت فاصله گرفت و فقط به تدریس مشغول شد.
امّا دیری نپایید كه آن اسوه تقوا و فضیلت بنا به عللی از مسئولیت زعامت و مرجعیت فاصله گرفت و فقط به تدریس مشغول شد.


=تدریس و برنامه روزانه=
آیت الله [[سید محسن امین]]، نویسنده [[اعیان الشیعه]] كه چندین سال در درس حاج آقا رضا همدانی شركت كرده و از نزدیك با شیوه زندگی او آشنا بود، در مورد روش استاد در تدریس و زندگی‌ روزانه‌اش، می‌نویسد:
استاد ما هر روز صبح از خانه خود كه نزدیك مسجدی بود كه [[امام جماعت]] آن را برعهده داشت، ‌به [[مسجد]] می‌آمد و بعد از این كه تقریباً نیم ساعت منتظر رسیدن شاگردان می‌شد، حدود یك ساعت درباره مطالبی كه روز قبل نوشته بود ـ كه بعد با عنوان «مصباح الفقیه» چاپ شد ـ برای ما درس می‌گفت و سپس به خانه‌اش می‌رفت و به نوشتن درس روز بعد می‌پرداخت؛ تا این كه ظهر می‌شد. سپس استاد به مسجد می‌آمد و نماز را به جماعت می‌خواند و به خانه باز می‌گشت.
آن گاه همراه خواهرزاده و دامادش، شیخ علی همدانی كه در علم و اخلاق به او شباهت زیادی داشت و هم چنین برادر زاده‌اش كه با او هم خانه بود و برای تحصیل علم از همدان به نجف آمده بود و فرزندش، شیخ محمد غذا میل می‌كرد. غالباً غذای این چهار نفر حاضری بود؛ نان بیات عجمی با مقداری پنیر و سبزی.
آن گاه كمی می‌خوابید. بعد از بیدار شدن، مشغول مطالعه و نوشتن درس می‌شد.
در خانه ایشان، كنار در ورودی حجره كوچكی بود كه با نردبان داخلی آن می‌شدند. آن حجره كوچك اطاق مطالعه این مرد بزرگ بود. گاهی اوقات كه من محتاج می‌شدم مساله‌ای از او بپرسم یا معنای عبارتی از نوشته‌هایش را سؤال كنم، نزد او می‌رفتم و می‌دیدم كه استاد قلم و كاغذ را در دست گرفته و كتاب‌های جواهر و حدائق و وسائل پیش رویش گشوده است. استاد با دیدن من، كاغذ و قلم را زمین می‌گذاشت و من مسأله را می‌پرسیدم و او جواب می‌داد.
هنگامی كه گفت و گوی ما تمام می‌شد، استاد دوباره كاغذ و قلم را به دست می‌گرفت و من از اتاق خارج می‌شدم. او تا یك ساعت به غروب هم چنان به مطالعه و نوشتن ادامه می‌داد، آن گاه به مسجد می‌رفت و تا رسیدن وقت مغرب، درس می‌گفت. استاد پس از اقامه نماز جماعت مغرب، به حرم مطهر مشرف می‌شد و به [[زیارت]] و [[نماز]] و [[دعا]] می‌پرداخت. گاهی نیز به حجره‌ای كه مدفن مرحوم [[سید جواد عاملی]] (نویسنده مفتاح الكرامه) است، ‌می‌رفت و بعد از توقف كوتاهی، به خانه‌اش باز می‌گشت و مشغول مطالعه و نوشتن می‌شد<ref>اعیان الشیعه، ج 7، ص 20.</ref>.
=پانویس=
=پانویس=
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۷

÷

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در

حاج آقا رضا همدانی
نام آقارضا بن محمدهادی همدانی نجفی
القاب و سایر نام‌ها محقق همدانی
زاده حدود سال ۱۲۵۰ق • همدان
درگذشت صفر ۱۳۲۲ق • سامرا
استادان میرزای شیرازی • شیخ انصاری • میرزا محمد تقی شیرازی
شاگردان آقا بزرگ تهرانی • سید محسن امین • محمد حسین کاشف الغطاء • محمد جواد بلاغی و...
آثار ذخیره الأحکام • حاشیه بر مکاسب • ریاض‌، نجاه العباد • تقریرات درس میزای شیرازی در فقه(بیع و خیارات) • اصول و الفوائد الرضویه • مصباح الفقیه • ذخیره الاحکام • الهدایه • ...
دین و مذهب اسلام • تشیع
فعالیت‌ها مقام مرجعیت • تدریس • تالیف

آقارضا بن محمدهادی همدانی نجفی در سال ۱۲۵۰ هـ . ق. در شهر همدان و در منزل آقا محمد هادی همدانی نوزادی به دنیا آمد که بعدها با نام «آقارضا» شناخته شد. بعد از گذراندن دوران کودکی و پرورش یافتن در دامان پدری دانشمند و با تقوا، تحصیل علوم دینی را در حوزه علمیه همدان آغاز نمود. برای تکمیل تحصیلات خویش عازم نجف شد و در درس شیخ مرتضی انصاری حضور یافت. پس از وفات میرزای شیرازی، مسئولیت زعامت و مرجعیت شیعه بر عهده او قرار گرفت. کتاب مصباح الفقیه و الفوائد الرضویه از مهمترین آثار اوست.

ولادت

در سال 1250 هـ . ق. در شهر همدان و در منزل آقا محمد هادی همدانی نوزادی به دنیا آمد كه بعدها با نام «آقارضا» شناخته شد. او در اندك زمانی همانند ستاره‌ای فروزان در آسمان علم و تقوا درخشید و انسان‌های حقیقت جو را به سوی كمال رهنمون شد. آقا رضا بعد از گذراندن دوران كودكی و پرورش یافتن در دامان پدری دانشمند و با تقوا، تحصیل علوم دینی را در حوزه علمیه همدان آغاز نمود. وی برای تكمیل تحصیلات خویش عازم نجف شد و در درس شیخ مرتضی انصاری حضور یافت. حاج آقا رضا سپس به حلقه درس میرزا محمد حسن شیرازی (1224 ـ 1312 هـ . ق.) پیوست و تلاش‌های شبانه روزی او برای فراگیری دانش سبب شد تا به عنوان یكی از شاگردان ممتاز درس میرزای شیرازی شناخته شود پس از هجرت میرزای شیرازی به سامرا، بسیاری از شاگردان او به سامرا رفتند. حاج آقا رضا همدانی نیز به سامراء رفت و در درس‌ها) فقه و اصول او حضور یافت. او در اوائل قرن چهاردهم هجری قمری، به نجف بازگشت و به تدریس علوم اسلامی و هدایت مردم پرداخت.

استادان

حاج آقا رضا همدانی در مدت تحصیلات خویش از استادان بزرگواری استفاده نمود، كه مشهورترین آنها عبارتند از:

  1. علامه شیخ مرتضی انصاری.
  2. میرزا محمد حسن شیرازی، معروف به میرزای شیرازی.
  3. میرزا محمد تقی شیرازی، معروف به «میرزای كوچك».
  4. میرزا حسن فرزند میرزا خلیل طهرانی نجفی.
  5. میرزا محمد هاشم خوانساری.

شیخ محمد حرز الدین كه بعد از شنیدن آوازه علم و تقوای او به حضورش شتافت می‌گوید: «آقا رضا همدانی در ایام جوانی به حوزه علمیه نجف قدم گذاشت و در اثرجدیت و پشتكار در كسب علم و دانش به مراتب عالی نائل گردید و در محفل درس میرزای شیرازی از چهره‌های درخشان شناخته شد و مورد توجه نخبگان حوزه نجف قرار گرفت و در ردیف مدرسان درجه اول آن حوزه به شمار آمد. هنگامی كه آوازه او را شنیدم، خواستم از نزدیك او را بسنجم و هنگامی كه با او روبه رو شدم، آن شخصیت فرزانه را بالاتر از آنچه شنیده بودم، یافتم. او صاحب نظری ژرف‌نگر و اندیشمندی صائب بود. من او را مردی فقیه، ‌اصولی و متكلم به تمام معنا دیدم. شایستگی او در نوشتن و تصنیف زیباتر و متین‌تر از تدریس وی بود. هر كس كه در بحث و درس‌های او حاضر شده باشد و به درستی و با انصاف اظهار نظرنماید، به این سخن معترف خواهد شد[۱]

مقام مرجعیت

حاج آقا رضا همدانی در اثر تلاش‌های فراوان برای فراگیری دانش، به درجه اجتهاد نائل شد و در استنباط احكام شرعی چنان كوشید كه بسیاری از خواص كه مقام علمی و معنوی او را می‌شناختند، پس از وفات میرزای شیرازی (1312 هـ . ق.) او را به عنوان فقیه اعلم معرفی كرده‌اند. عده بسیاری مقلد او شدند و از او درخواست فتوا نمودند. فقیه همدان برخلاف میل قلبی، با نوشتن حاشیه بر نجاه العباد، نظرات فقهی خود را برای مقلدان خویش بیان نمود. در حقیقت، پس از وفات میرزای شیرازی مسئولیت زعامت و مرجعیت شیعه بر عهده مجتهد وارسته همدانی بود، ‌آقا رضا همدانی پس از آن كه مرجعیت عامه یافت، ‌هیچ تغییری در زندگی خویش نداد و هم چنان بر روال سابق زندگی ساده‌ای داشت. امّا دیری نپایید كه آن اسوه تقوا و فضیلت بنا به عللی از مسئولیت زعامت و مرجعیت فاصله گرفت و فقط به تدریس مشغول شد.

تدریس و برنامه روزانه

آیت الله سید محسن امین، نویسنده اعیان الشیعه كه چندین سال در درس حاج آقا رضا همدانی شركت كرده و از نزدیك با شیوه زندگی او آشنا بود، در مورد روش استاد در تدریس و زندگی‌ روزانه‌اش، می‌نویسد: استاد ما هر روز صبح از خانه خود كه نزدیك مسجدی بود كه امام جماعت آن را برعهده داشت، ‌به مسجد می‌آمد و بعد از این كه تقریباً نیم ساعت منتظر رسیدن شاگردان می‌شد، حدود یك ساعت درباره مطالبی كه روز قبل نوشته بود ـ كه بعد با عنوان «مصباح الفقیه» چاپ شد ـ برای ما درس می‌گفت و سپس به خانه‌اش می‌رفت و به نوشتن درس روز بعد می‌پرداخت؛ تا این كه ظهر می‌شد. سپس استاد به مسجد می‌آمد و نماز را به جماعت می‌خواند و به خانه باز می‌گشت. آن گاه همراه خواهرزاده و دامادش، شیخ علی همدانی كه در علم و اخلاق به او شباهت زیادی داشت و هم چنین برادر زاده‌اش كه با او هم خانه بود و برای تحصیل علم از همدان به نجف آمده بود و فرزندش، شیخ محمد غذا میل می‌كرد. غالباً غذای این چهار نفر حاضری بود؛ نان بیات عجمی با مقداری پنیر و سبزی. آن گاه كمی می‌خوابید. بعد از بیدار شدن، مشغول مطالعه و نوشتن درس می‌شد. در خانه ایشان، كنار در ورودی حجره كوچكی بود كه با نردبان داخلی آن می‌شدند. آن حجره كوچك اطاق مطالعه این مرد بزرگ بود. گاهی اوقات كه من محتاج می‌شدم مساله‌ای از او بپرسم یا معنای عبارتی از نوشته‌هایش را سؤال كنم، نزد او می‌رفتم و می‌دیدم كه استاد قلم و كاغذ را در دست گرفته و كتاب‌های جواهر و حدائق و وسائل پیش رویش گشوده است. استاد با دیدن من، كاغذ و قلم را زمین می‌گذاشت و من مسأله را می‌پرسیدم و او جواب می‌داد. هنگامی كه گفت و گوی ما تمام می‌شد، استاد دوباره كاغذ و قلم را به دست می‌گرفت و من از اتاق خارج می‌شدم. او تا یك ساعت به غروب هم چنان به مطالعه و نوشتن ادامه می‌داد، آن گاه به مسجد می‌رفت و تا رسیدن وقت مغرب، درس می‌گفت. استاد پس از اقامه نماز جماعت مغرب، به حرم مطهر مشرف می‌شد و به زیارت و نماز و دعا می‌پرداخت. گاهی نیز به حجره‌ای كه مدفن مرحوم سید جواد عاملی (نویسنده مفتاح الكرامه) است، ‌می‌رفت و بعد از توقف كوتاهی، به خانه‌اش باز می‌گشت و مشغول مطالعه و نوشتن می‌شد[۲].

پانویس

  1. معارف الرجال، ج 1، ص 323.
  2. اعیان الشیعه، ج 7، ص 20.