۱٬۷۳۸
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
==1ـ حوزههای علمیه== | ==1ـ حوزههای علمیه== | ||
هنگامی که نام حوزههای علمیه به میان میآید، معمولاً مدارس آن به صورت عمارتی چهارگوش که دور تا دور آن را حجرهها در برگرفته و در وسط حیاط آن حوضی قرار دارد، به ذهن تبادر میکند. البته این هویت فیزیکی مدارس دینی حوزه علمیه است. حوزه علمیه ماهیتاً به مراکز تحصیلی علوم دینی گفته میشود که در آن تعالیم قرآن و معارف دینی آموخته میشود. حوزه علمیه در حقیقت شکل نهادی و تکاملیافته دستگاه رسالت و امامت است که توسط علمای اسلامی ادامه حیات یافته است. شهید آیتالله حکیم خواستگاه و نهاد حوزه علمیه را چنین تشریح میکند: <br> | هنگامی که نام حوزههای علمیه به میان میآید، معمولاً مدارس آن به صورت عمارتی چهارگوش که دور تا دور آن را حجرهها در برگرفته و در وسط حیاط آن حوضی قرار دارد، به ذهن تبادر میکند. البته این هویت فیزیکی مدارس دینی حوزه علمیه است. حوزه علمیه ماهیتاً به مراکز تحصیلی علوم دینی گفته میشود که در آن تعالیم قرآن و معارف دینی آموخته میشود. حوزه علمیه در حقیقت شکل نهادی و تکاملیافته دستگاه رسالت و امامت است که توسط علمای اسلامی ادامه حیات یافته است. شهید آیتالله حکیم خواستگاه و نهاد حوزه علمیه را چنین تشریح میکند: <br> | ||
«زمانی که به حوزه علمیه از ناحیه اهمیت و تاریخ آن نگاه میکنیم، درمییابیم که حوزه علمیه از جانب خداوند بر پیامبر مشروعیت یافته و در حقیقت جزء مهم رسالت بوده است. آیه شریفه «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»( | «زمانی که به حوزه علمیه از ناحیه اهمیت و تاریخ آن نگاه میکنیم، درمییابیم که حوزه علمیه از جانب خداوند بر پیامبر مشروعیت یافته و در حقیقت جزء مهم رسالت بوده است. آیه شریفه «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»<ref>توبه(9): 122</ref>، شاهد مشروعیت رسالت است، زیرا قرآن متذکر آن شده و بر آن تأکید نموده است و آن را همردیف جهاد در راه خدا دانسته است. این آیه شریفه حوزه علمیه را معادل جهاد دانسته است. در واقع قرآن کریم هدف از مشروعیت حوزه را همانند هدف از رسالت انبیا دانسته است. پس از ختم رسالت، نقش اهلبیت(علیهمالسلام) نقش ریاست حوزههای علمیه بود که شروع عملی آن از جانب امام باقر(علیهالسلام) و امام صادق(علیهالسلام) بود و امور و اوضاع جامعه اسلامی از خلال همین حوزهها و محافل علمی مدیریت میشد. حضرات از یک سو با افکار زنادقه و ضلالت مقابله مینمودند و از سوی دیگر حقایق الهی و معارف اصیل اسلامی را نشر مینمودند» <ref>حکیم، 1424ق، ص168.</ref> <br> | ||
==2ـ مذاهب اسلامی== | ==2ـ مذاهب اسلامی== | ||
به کدام نحلههای فکری و اعتقادی عنوان مذهب حمل میشود و اساساً یک فرقه کلامی چگونه در ذیل عنوان «مذاهب اسلامی» قرار میگیرد؟ در این مورد باید گفت که مقصود از «مذاهب اسلامی»، آن دسته از مکتبهای فقهی ـ کلامی معروفی است که نظام اجتهادی منسجم و مستند به قرآن و سنت اسلامی دارد. مکتبهای فقهی به رسمیت شناخته شده از نظر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی عبارتاند از: «مذهب حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی از اهل سنت و مذهب اثنیعشری، زیدی از شیعه و مذاهب اباضی». البته مکتبهای دیگری نیز وجود دارد که یا فاقد پیرو بوده یا در شماره یکی از مذاهب پیشگفته تلقی میشوند و یا این که بیشتر بیانگر نظریات فردی بوده و پیروانشان در عمل، به مرام مشخصی مقید نیستند. تسخیری، 1384ش، ص14. <br> | به کدام نحلههای فکری و اعتقادی عنوان مذهب حمل میشود و اساساً یک فرقه کلامی چگونه در ذیل عنوان «مذاهب اسلامی» قرار میگیرد؟ در این مورد باید گفت که مقصود از «مذاهب اسلامی»، آن دسته از مکتبهای فقهی ـ کلامی معروفی است که نظام اجتهادی منسجم و مستند به قرآن و سنت اسلامی دارد. مکتبهای فقهی به رسمیت شناخته شده از نظر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی عبارتاند از: «مذهب حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی از اهل سنت و مذهب اثنیعشری، زیدی از شیعه و مذاهب اباضی». البته مکتبهای دیگری نیز وجود دارد که یا فاقد پیرو بوده یا در شماره یکی از مذاهب پیشگفته تلقی میشوند و یا این که بیشتر بیانگر نظریات فردی بوده و پیروانشان در عمل، به مرام مشخصی مقید نیستند. <ref>تسخیری، 1384ش، ص14.</ref> <br> | ||
در بیان ویژگیهای اعتقادی مذاهب اسلامی، باید تأکید نمود که شرط مهم عنوان مذهب اسلامی داشتن یک فرقه و مکتب در اسلام، اعتقاد جازم به اصول توحید، نبوت و معاد است، زیرا این اصول، شرایط مسلمانی است و عمل به احکام دین و باورهای فرعی نقشی در شمولیت انسانها در دایره اسلام ندارد بلکه در مباحث درونمذهبی داخل میگردد. | در بیان ویژگیهای اعتقادی مذاهب اسلامی، باید تأکید نمود که شرط مهم عنوان مذهب اسلامی داشتن یک فرقه و مکتب در اسلام، اعتقاد جازم به اصول توحید، نبوت و معاد است، زیرا این اصول، شرایط مسلمانی است و عمل به احکام دین و باورهای فرعی نقشی در شمولیت انسانها در دایره اسلام ندارد بلکه در مباحث درونمذهبی داخل میگردد. | ||
==3ـ تقریب مذاهب == | ==3ـ تقریب مذاهب == | ||
معنای لغوی تقریب مذاهب، عبارت است از: «نزدیک شدن مذاهب به یکدیگر». این ترکیب بر هدفی مبتنی است که پیروان مذاهب را به سوی اتحاد سوق میدهد، زیرا عالیترین نظام اجتماعی اسلام «امه واحده» است. علامه محمدتقی قمی اولین دبیرکل دارالتقریب مذاهب اسلامی مقصود از تقریب مذاهب را چنین توضیح میدهد: <br> | معنای لغوی تقریب مذاهب، عبارت است از: «نزدیک شدن مذاهب به یکدیگر». این ترکیب بر هدفی مبتنی است که پیروان مذاهب را به سوی اتحاد سوق میدهد، زیرا عالیترین نظام اجتماعی اسلام «امه واحده» است. علامه [[محمد تقی قمی|محمدتقی قمی]] اولین دبیرکل [[دارالتقریب بین المذاهب الإسلامیة|دارالتقریب مذاهب اسلامی]] مقصود از تقریب مذاهب را چنین توضیح میدهد: <br> | ||
«امتزاج مذاهب اسلامی نه هدف ماست و نه مقصود ما، بلکه ندای ما این است که مسلمانان در اصول اسلام (آن اصولی که مسلمان بدون اعتقاد به آنها مسلمان شناخته نمیشود) متحد باشند؛ یعنی بدانند که در اصول با هم اتحاد دارند و در سایر مسایل نیز همچون کسی هستند که قصدش دشمنی و یا فلج کردن دیگران و غلبه بر آنان | «امتزاج مذاهب اسلامی نه هدف ماست و نه مقصود ما، بلکه ندای ما این است که مسلمانان در اصول اسلام (آن اصولی که مسلمان بدون اعتقاد به آنها مسلمان شناخته نمیشود) متحد باشند؛ یعنی بدانند که در اصول با هم اتحاد دارند و در سایر مسایل نیز همچون کسی هستند که قصدش دشمنی و یا فلج کردن دیگران و غلبه بر آنان نیست». <ref>بیآزار شیرازی، 1377ش، ص78ـ77.</ref> <br> | ||
شیخ شلتوت از علمای تاریخساز دارالتقریب و رئیس و مفتی وقت الازهر نیز معتقد است: <br> | شیخ شلتوت از علمای تاریخساز دارالتقریب و رئیس و مفتی وقت الازهر نیز معتقد است: <br> | ||
«مقصود این نیست که مردم را به مکتبی معین دعوت کنیم و یا اینکه مذهب شیعه را در مذهب تسنن و یا مذهب تسنن را در مذهب شیعه درهم بیامیزیم، بلکه هدف ما این است که طوایف مختلف اسلام بر اساس محبت، به کمک یکدیگر بشتابند و تعصب را رها سازند و از نسبتهای ناروا به یکدیگر بپرهیزند و از سوء ظن و بدگمانی دوری گزینند.» پیشین، ص356. <br> | «مقصود این نیست که مردم را به مکتبی معین دعوت کنیم و یا اینکه مذهب شیعه را در مذهب تسنن و یا مذهب تسنن را در مذهب شیعه درهم بیامیزیم، بلکه هدف ما این است که طوایف مختلف اسلام بر اساس محبت، به کمک یکدیگر بشتابند و تعصب را رها سازند و از نسبتهای ناروا به یکدیگر بپرهیزند و از سوء ظن و بدگمانی دوری گزینند.» <ref>پیشین، ص356.</ref> <br> | ||
البته مقصود علامه قمی و شیخ شلتوت از تقریب مذاهب، امر صوری و اعتباری نیست، بلکه همانگونه که شیخ طنطاوی (رئیس سابق الازهر) معتقد است، امری حقیقی است: <br> | البته مقصود [[قمی، شیخ محمد تقی|علامه قمی]] و شیخ شلتوت از تقریب مذاهب، امر صوری و اعتباری نیست، بلکه همانگونه که شیخ طنطاوی (رئیس سابق [[الازهر الشریف|الازهر]]) معتقد است، امری حقیقی است: <br> | ||
«[[تقریب مذاهب اسلامی]] از امور واقعی و حقیقی است، زیرا اختلاف بر سر یکی از ستونهای دین با یکی از اصول دین نیست، بلکه میان پیروان یک مذهب، چه بسا اختلاف پیدا شود، اما این اختلافات در امور فرعی ـ اجتهادی است. هر انسانی نظری دارد و این امر ثابت، در کلیه مذاهب اسلامی مشهود است، ولی همه ما مسلمانان گواهی میدهیم که خدا یکی است و محمد(صلیللهعلیه وآله) پیامبر اوست». <ref>خسروشاهی،1387ش، ص27.</ref> <br> | |||
به هر حال، مقصود از تقریب مذاهب اسلامی، بعد علمی و فرهنگی وحدت است و این پدیده تحقق نمیپذیرد مگر به اجتماع فقهای بزرگ مذاهب اسلامی که از آرا و نظرات مذاهب آگاهی دارند، در مکان واحد و مطرح کردن مسایل اختلافی نظری در جوی سالم و آرام و به دور از تعصب و با رعایت ادب و بر اساس تفاهم و تبادل نظرات و آرا، برای دستیابی به حقایق و واقعیتهای اسلامی در ابعاد علمی، کلامی، حدیثی، تفسیری، فقهی، اصولی و جز اینها و نشر نتیجه بحثها و مناظرهها در میان پیروان مذاهب | به هر حال، مقصود از تقریب مذاهب اسلامی، بعد علمی و فرهنگی وحدت است و این پدیده تحقق نمیپذیرد مگر به اجتماع فقهای بزرگ مذاهب اسلامی که از آرا و نظرات مذاهب آگاهی دارند، در مکان واحد و مطرح کردن مسایل اختلافی نظری در جوی سالم و آرام و به دور از تعصب و با رعایت ادب و بر اساس تفاهم و تبادل نظرات و آرا، برای دستیابی به حقایق و واقعیتهای اسلامی در ابعاد علمی، کلامی، حدیثی، تفسیری، فقهی، اصولی و جز اینها و نشر نتیجه بحثها و مناظرهها در میان پیروان مذاهب<ref>جناتی، 1381ش، ص421.</ref> <br> | ||
==4ـ پیشینه تحقیق== | ==4ـ پیشینه تحقیق== | ||
الف) پیشینه پژوهشی: گرچه در باب تقریب مذاهب اسلامی، علمای بزرگ فرقههای اسلامی بهویژه علمای اهل سنت الازهر مصر و علمای حوزه علمیه نجف اشرف و قم آثار ارزشمندی را خلق کردهاند و نهادهای پژوهشی و تحقیقی نیز در این خصوص تأسیس شده است، اما در مورد موضوع نوشتار، یعنی «نقش حوزههای علمیه در تقریب مذاهب اسلامی» متأسفانه تمرکز چندانی نشده و میتوان گفت نهادی به نام حوزههای علمیه در گذر موضوع تقریب مذاهب، تحتالشعاع اندیشههای عالمان بزرگ قرار گرفته است، غافل از اینکه همین علما در دامان حوزه پرورش یافتهاند. نگارنده پس از تفحص در این خصوص به دو اثر مکتوب مرتبط با موضوع دست یافت؛ اول کتاب «دورالحوزات العلمیه فی وحده الاسلامیه» نوشته محمد جعفر نوری که عمده مباحث آن مرتبط با کشور عراق و پیوند یافته با موضوعات سیاسی است و دوم مباحث پراکندهای که آیتالله آصف محسنی در قالب مقالاتی، درباره نقش حوزهها در تقریب مذاهب در کشور افغانستان مطرح نموده است. <br> | '''الف) پیشینه پژوهشی:''' گرچه در باب تقریب مذاهب اسلامی، علمای بزرگ فرقههای اسلامی بهویژه علمای اهل سنت الازهر مصر و علمای [[حوزه علمیه نجف اشرف]] و [[حوزه علمیه قم|قم]] آثار ارزشمندی را خلق کردهاند و نهادهای پژوهشی و تحقیقی نیز در این خصوص تأسیس شده است، اما در مورد موضوع نوشتار، یعنی «نقش حوزههای علمیه در تقریب مذاهب اسلامی» متأسفانه تمرکز چندانی نشده و میتوان گفت نهادی به نام حوزههای علمیه در گذر موضوع تقریب مذاهب، تحتالشعاع اندیشههای عالمان بزرگ قرار گرفته است، غافل از اینکه همین علما در دامان حوزه پرورش یافتهاند. نگارنده پس از تفحص در این خصوص به دو اثر مکتوب مرتبط با موضوع دست یافت؛ اول کتاب «دورالحوزات العلمیه فی وحده الاسلامیه» نوشته محمد جعفر نوری که عمده مباحث آن مرتبط با کشور [[عراق]] و پیوند یافته با موضوعات سیاسی است و دوم مباحث پراکندهای که [[آصف محسنی|آیتالله آصف محسنی]] در قالب مقالاتی، درباره نقش حوزهها در تقریب مذاهب در کشور افغانستان مطرح نموده است. <br> | ||
ب) پیشینه تاریخی: گرچه در تاریخ مراکز علمی اهل سنت و تشیع رگههایی از مراودات و تعاملات علمی دیده میشود اما در مورد تاریخ پروسه تقریب مذاهب، باید تعامل حوزه علمیه قم و الازهر مصر در سال 1947 را نقطه عطف محسوب نمود. آیتالله العظمی بروجردی در این سالها به عنوان موسس پروژه تقریب مذاهب شناخته میشود. ایشان اولین کسی است که با اهل سنت ارتباط پیدا میکند و در دوران معاصر فکر تقریب بین مذاهب اسلامی را ترویج مینماید. علامه محمد تقی قمی با تأیید مرحوم آیتالله بروجردی از حوزه علمیه قم به قاهره عزیمت نمود و او با همکاری شخصیتهای بزرگ الازهر و بعضی از علمای بلاد اسلامی دیگر در قاهره حرکت تقریب بین مذاهب اسلامی را تشکیل داده و با نشر فصلنامه وزین و علمی «رساله الاسلام» در تحکیم اندیشه تقریب و نشر اصول و مبادی همکاری بین مذاهب اسلامی تلاش جهانی گستردهای را آغاز کرد. در پیدایش این حرکت با عنوان «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» شخصیتهایی چون شیخ المراغی، شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ محمد شلتوت، شیخ حسنالبنا، شیخ محمدالمدنی، شیخ عبدالعزیز عیسی، شیخ مصطفی عبدالرازق از علمای مصر و الازهر و آیتالله بروجردی، آیتالله شیخ عبدالحسین کاشفالغطا، آیتالله سید محسن امین عاملی، آیتالله سید عبدالحسین شرفالدین، آیتالله سید هبهالدین شهرستانی، آیتالله شیخ محمد جواد مغنیه، آیتالله شیخ محمد تقی قمی از علمای شیعه ایران، عراق، لبنان و همچنین شیخ امجد الزهاوی و شیخ آلوسی از عراق و حاج امین الحسینی مفتی فلسطین و شیخ علی مؤید (امام مذهب زیدی یمن) شرکت داشتند و در مدت فعالیت خود توانستند در ایجاد حسن تفاهم بین بزرگان و علمای مذاهب اسلامی گامهایی مفید و جاودانه بردارند. | '''ب) پیشینه تاریخی:''' گرچه در تاریخ مراکز علمی اهل سنت و تشیع رگههایی از مراودات و تعاملات علمی دیده میشود اما در مورد تاریخ پروسه تقریب مذاهب، باید تعامل حوزه علمیه قم و الازهر مصر در سال 1947 را نقطه عطف محسوب نمود. آیتالله العظمی بروجردی در این سالها به عنوان موسس پروژه تقریب مذاهب شناخته میشود. ایشان اولین کسی است که با اهل سنت ارتباط پیدا میکند و در دوران معاصر فکر تقریب بین مذاهب اسلامی را ترویج مینماید. علامه محمد تقی قمی با تأیید مرحوم آیتالله بروجردی از حوزه علمیه قم به قاهره عزیمت نمود و او با همکاری شخصیتهای بزرگ الازهر و بعضی از علمای بلاد اسلامی دیگر در قاهره حرکت تقریب بین مذاهب اسلامی را تشکیل داده و با نشر فصلنامه وزین و علمی «رساله الاسلام» در تحکیم اندیشه تقریب و نشر اصول و مبادی همکاری بین مذاهب اسلامی تلاش جهانی گستردهای را آغاز کرد. در پیدایش این حرکت با عنوان «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» شخصیتهایی چون شیخ المراغی، شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ محمد شلتوت، شیخ حسنالبنا، شیخ محمدالمدنی، شیخ عبدالعزیز عیسی، شیخ مصطفی عبدالرازق از علمای مصر و الازهر و آیتالله بروجردی، آیتالله شیخ عبدالحسین کاشفالغطا، آیتالله سید محسن امین عاملی، آیتالله سید عبدالحسین شرفالدین، آیتالله سید هبهالدین شهرستانی، آیتالله شیخ محمد جواد مغنیه، آیتالله شیخ محمد تقی قمی از علمای شیعه ایران، عراق، لبنان و همچنین شیخ امجد الزهاوی و شیخ آلوسی از عراق و حاج امین الحسینی مفتی فلسطین و شیخ علی مؤید (امام مذهب زیدی یمن) شرکت داشتند و در مدت فعالیت خود توانستند در ایجاد حسن تفاهم بین بزرگان و علمای مذاهب اسلامی گامهایی مفید و جاودانه بردارند.<ref>خسروشاهی، پیشین، ص9.</ref> <br> | ||
==5ـ چارچوب نظری؛ وحدت در عین کثرت== | ==5ـ چارچوب نظری؛ وحدت در عین کثرت== | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
الف) وحدت تمامیتگرا(Monopolist): صاحبان این بینش معتقدند شیعیان و اهل سنت از مبدأ و معاد، پیامبر و قبله، کتاب، سنت و تاریخ واحد پیروی مینمایند و فقط برخی اختلافات جزئی با هم دارند، از این رو باید اختلافات خود را کنار گذاشته و به یک مذهب معتقد شوند؛ به این معنا که آنجا که اهل سنت در اکثریت هستند، با زبان حال میگویند که خوب است اقلیت شیعه سنی شوند و بالعکس. <br> | الف) وحدت تمامیتگرا(Monopolist): صاحبان این بینش معتقدند شیعیان و اهل سنت از مبدأ و معاد، پیامبر و قبله، کتاب، سنت و تاریخ واحد پیروی مینمایند و فقط برخی اختلافات جزئی با هم دارند، از این رو باید اختلافات خود را کنار گذاشته و به یک مذهب معتقد شوند؛ به این معنا که آنجا که اهل سنت در اکثریت هستند، با زبان حال میگویند که خوب است اقلیت شیعه سنی شوند و بالعکس. <br> | ||
ب) وحدت مصلحتگرا(Functions): صاحبان این نظریه معتقدند چون در جهان معاصر دین اسلام دشمنان مشترکی در اردوگاه شرک و کفر و الحاد دارد و جهان اسلام منافع و اهداف مشترک دارد، بنابراین اختلافات شیعه و سنی باید کنار گذاشته شود و یا دستکم از مواضع اختلاف کمتر سخن به میان آید و بیشتر از مواضع اتحاد و وحدت سخن گفته شود. این نوع تقریب، بیرونی بوده و به جریانات سیاسی ـ اجتماعی ناظر است. <br> | ب) وحدت مصلحتگرا(Functions): صاحبان این نظریه معتقدند چون در جهان معاصر دین اسلام دشمنان مشترکی در اردوگاه شرک و کفر و الحاد دارد و جهان اسلام منافع و اهداف مشترک دارد، بنابراین اختلافات شیعه و سنی باید کنار گذاشته شود و یا دستکم از مواضع اختلاف کمتر سخن به میان آید و بیشتر از مواضع اتحاد و وحدت سخن گفته شود. این نوع تقریب، بیرونی بوده و به جریانات سیاسی ـ اجتماعی ناظر است. <br> | ||
ج) وحدت واقعگرا(Realist): صاحبان نظریه وحدت واقعگرا یا «وحدت در عین کثرت» معتقدند درست است که شیعیان و اهل سنت دشمنان مشترک دارند و به خدا، پیامبر، کتاب، سنت، قبله و تاریخ واحد باور دارند، اما تفسیر، دریافت و قرائت این دو مذهب از مقولههای مذکور و صدها بحث دیگر متفاوت است. اساساً پس از رحلت پیامبر اسلام(صلیللهعلیه وآله)، در تفسیر و بینش و روش آن حضرت اختلاف به وجود آمد و در بستر تاریخ اسلام و تکوین فرهنگ و تمدن اسلامی اختلاف در فهم و تفسیر تاریخ اسلام هم به آنها افزوده شد. اما آن چه که مهم است این است که اهل مذاهب ضمن قبول و باور اختلافات فقهی، کلامی، فلسفی و تاریخی خویش و پافشاری عقلانی و استدلال بر آرایشان این نکته را نصبالعین خویش نمایند که معنای «اختلاف در فهم»، «دشمنی در عمل» نیست و نه تنها اینگونه اختلافات فکری و فرهنگی عیب نیست بلکه حسن است و نه تنها وحدت تمامیتگرا عملی نیست، بلکه اگر عملی گردد مطلوب نیست، زیرا این تقریب و وحدت بر مبنای اجبار و زور استوار خواهد بود. همچنین وحدت مصلحتگرا هم مطلوب نیست، زیرا از نزدیک شدن عقلانی ـ عاطفی پیروان مذاهب جلوگیری مینماید و ممکن است در این بین اصول نیز قربانی شود. از این رو به نظر میرسد بهترین کار، پذیرش «وحدت در کثرت» است. اصل وحدت در کثرت یک اصل عرفانی ـ فلسفی نیز هست و میتواند الگو و چارچوب نظری جامعی در پروسه تحقیق به دست دهد. ر.ک: نشریه جامعه مدنی، ش 15، ص42. <br> | ج) وحدت واقعگرا(Realist): صاحبان نظریه وحدت واقعگرا یا «وحدت در عین کثرت» معتقدند درست است که شیعیان و اهل سنت دشمنان مشترک دارند و به خدا، پیامبر، کتاب، سنت، قبله و تاریخ واحد باور دارند، اما تفسیر، دریافت و قرائت این دو مذهب از مقولههای مذکور و صدها بحث دیگر متفاوت است. اساساً پس از رحلت پیامبر اسلام(صلیللهعلیه وآله)، در تفسیر و بینش و روش آن حضرت اختلاف به وجود آمد و در بستر تاریخ اسلام و تکوین فرهنگ و تمدن اسلامی اختلاف در فهم و تفسیر تاریخ اسلام هم به آنها افزوده شد. اما آن چه که مهم است این است که اهل مذاهب ضمن قبول و باور اختلافات فقهی، کلامی، فلسفی و تاریخی خویش و پافشاری عقلانی و استدلال بر آرایشان این نکته را نصبالعین خویش نمایند که معنای «اختلاف در فهم»، «دشمنی در عمل» نیست و نه تنها اینگونه اختلافات فکری و فرهنگی عیب نیست بلکه حسن است و نه تنها وحدت تمامیتگرا عملی نیست، بلکه اگر عملی گردد مطلوب نیست، زیرا این تقریب و وحدت بر مبنای اجبار و زور استوار خواهد بود. همچنین وحدت مصلحتگرا هم مطلوب نیست، زیرا از نزدیک شدن عقلانی ـ عاطفی پیروان مذاهب جلوگیری مینماید و ممکن است در این بین اصول نیز قربانی شود. از این رو به نظر میرسد بهترین کار، پذیرش «وحدت در کثرت» است. اصل وحدت در کثرت یک اصل عرفانی ـ فلسفی نیز هست و میتواند الگو و چارچوب نظری جامعی در پروسه تحقیق به دست دهد. <ref>ر.ک: نشریه جامعه مدنی، ش 15، ص42.</ref> <br> | ||
==6ـ چالشها و شبهات موجود== | ==6ـ چالشها و شبهات موجود== |
ویرایش