حسان حتحوت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
ایشان بهعنوان یک پزشک در رشتههای زنان و زایمان و جنینشناسی فعالیت چشمگیری داشت و تحقیقات بسیاری را منتشر کرد و در این زمینه سرآمد بود. | ایشان بهعنوان یک پزشک در رشتههای زنان و زایمان و جنینشناسی فعالیت چشمگیری داشت و تحقیقات بسیاری را منتشر کرد و در این زمینه سرآمد بود. | ||
== مقالههای علمی == | == مقالههای علمی == | ||
ایشان در زمینه پزشکی مقالههایی را نوشته | ایشان در زمینه پزشکی مقالههایی را نوشته از جمله: | ||
* «الإجهاض في الدين والطب والقانون»؛ | * «الإجهاض في الدين والطب والقانون»؛ | ||
* «استخدام الأجنة في البحث والعلاج»؛ | * «استخدام الأجنة في البحث والعلاج»؛ |
نسخهٔ ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۲
نام | حسان حتحوت |
---|---|
زاده | 1924 م / مصر |
درگذشت | 2009 م/ مصر |
دین و مذهب | اسلام، تسنن |
فعالیتها | همکاری با اخوانالمسلمین |
حسن حتحوت در 23 دسامبر 1924، سه شنبه 26 جمادی الاول 1343 هجری قمری در شهر شبین الکوم، استان منوفیه، مصر به دنیا آمد. پدرش معلم زبان انگلیسی و شاعر خوبی بود و در سفر پسرش به فلسطین در سال 1948 م، ابیاتی را سروده بود. پس از پایان تحصیلات ابتدایی خود در شبین الکوم، با تمام خانواده به قاهره رفت تا نزد عمویش در آنجا تحصیلات متوسطه را فرا گیردد، سپس به دانشکده پزشکی دانشگاه فواد اول (دانشگاه قاهره فعلی) رفت. و پس از اتمام تحصیلات خود در رشته پزشکی در رشته زنان و زایمان به طور تخصصی موفق به اخذ دیپلم تخصصی در رشته عمومی گردید. او مدرک دکترا و سپس فلوشیپ را از انگلستان در جنین شناسی دریافت کرد و یک سال در بیمارستان الدمرداش در قاهره و سپس در بخش روستایی در حومه منصوره مصر کار کرد.
هجرت برای کار
او به مدت سه سال به چندین کشور عربی از جمله عربستان سعودی برای کار هجرت کرد، سپس برای کار به کویت رفت و نزدیک به بیست سال در آنجا ماند و در این مدت در تأسیس دانشکده پزشکی و ریاست دپارتمان زنان و زایمان شرکت کرد. او قبل از انقلاب ژوئیه 1952 م، با همکلاسی خود «سلوناس» ازدواج کرد.
وی در مورد خویش اینچنین میگوید: من آدم دوست داشتنی هستم و عشق را دوست دارم. من معتقدم که اگر مسیحیت واقعی بر این جمله تکیه کند که «خدا عشق است» موفق میشود، همچنین میبینم که خداوند وقتی پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم را خطاب قرار داد، تمام اسلام را در دو کلمه خلاصه کرد و به آن حضرت فرمود:«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ»؛ و ما تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستادیم[۱].
فعالیت
او از سال 1934 تا 1935 م، در نهضت ملی مصر شرکت کرد و دانش آموزان مدرسه خود را موعظه کرد و تظاهرات آنها را رهبری کرد و در آغاز زندگی خود به حزب وفد رفت. وی در سال 1941 م، به دست مؤسس آن امام حسن البناء به اخوانالمسلمین پیوست و بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت و از طریق جنبش دانشجویی در فعالیتها و جنبشهای دانشجویی شرکت کرد.
او میگوید: در تمام دوران دبیرستان گرایش اسلامی داشتم، به همین دلیل شروع به خواندن اسلام از خودم کردم، حتی خطبههای مدرسه من شکل اسلامی را به خود گرفت تا اینکه وارد دانشکده پزشکی شدم و حسن البناء را زیارت کردم، ایشان شخصیت معقول و بسیار جذاب داشت.
پزشک در جنگ
او در جنگ فلسطین بهعنوان پزشک شرکت کرد و در طول نبردها با دیگران در اداره بیمارستان الرحله شرکت داشت و زمانی که لشکریان عرب تعدادی از اسرای یهودی را از جنگ به بیمارستان آوردند از موقعیت قابل توجهی برخوردار بود. بیشتر آنها مجروح بودند و رهبری نظامی میخواست با تیراندازی آنها را اعدام کند، به آنها گفت: "بر جنازه من" و خطاب به آنها موضع اسلام را در قبال اسرا توضیح داد و زنده ماندن این اسرا بود. مجروحین از آنان را معالجه کرد تا زمانی که برگشتند و یهودیان این مقام را میشناختند و در روزنامههای خود از آن تمجید میکردند. پس از بازگشت از فلسطین، حدود یک سال در بازداشتگاه «هایکستپ» محبوس بود و در این مدت مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفت.
رشته پزشکی
ایشان بهعنوان یک پزشک در رشتههای زنان و زایمان و جنینشناسی فعالیت چشمگیری داشت و تحقیقات بسیاری را منتشر کرد و در این زمینه سرآمد بود.
مقالههای علمی
ایشان در زمینه پزشکی مقالههایی را نوشته از جمله:
- «الإجهاض في الدين والطب والقانون»؛
- «استخدام الأجنة في البحث والعلاج»؛
- «ضرورة إيجاد ضوابط وتشريعات أخلاقية تنظم المنجزات الآتية في مجال الهندسة الوراثية».
درگذشت
ایشان پس از مدتها مبارزه با بیماری، که مدتی با آن زندگی کرد و باعث شد که او را از ادامه کار وکالتی خود که در ایالات متحده آمریکا داشت، باز دارد... او در سن 85 سالگی درتاریخ 26/4/2009 درگذشت و در لس آنجلس به خاک سپرده شد.
منبع
- ر.ک: مدخل حسان حتحوت در ویکیاخوان؛ ikhwanwiki.com..
پانویس
- ↑ سوره: انبیاء آیه:107.