۸۷٬۹۴۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
افزون بر آیه مزبور که به صراحت از برزخ سخن به میان آورده است. آیات دیگرى را مىتوان یافت که به نوعى بر حقایق برزخى دلالت داشته و براى اثبات عالم پس از مرگ (قبل از قیامت) قابل بهرهبردارى است. | افزون بر آیه مزبور که به صراحت از برزخ سخن به میان آورده است. آیات دیگرى را مىتوان یافت که به نوعى بر حقایق برزخى دلالت داشته و براى اثبات عالم پس از مرگ (قبل از قیامت) قابل بهرهبردارى است. | ||
در این آیات به موضوعات ذیل پرداخته شده است: ادامه حیات شهیدان پس از مرگ (سوره آل عمران/3، 169، 170؛ سوره بقره/2،154؛ سوره یس/36،26ـ27)،[۷] احوال ارواح | در این آیات به موضوعات ذیل پرداخته شده است: ادامه حیات شهیدان پس از مرگ (سوره آل عمران/3، 169، 170؛ سوره بقره/2،154؛ سوره یس/36،26ـ27)،[۷] احوال ارواح انسانها هنگام انتقال از زندگى دنیوى به سراى دیگر (سوره نحل/16،32؛ سوره نساء/4،97؛ سوره انفال/8، 50؛ سوره انعام/6، 93؛ سوره نوح/71،25؛ سوره واقعه/56،88ـ89؛ سوره فجر/89، 27-30)، سرگذشت انسانها پس از مرگ. | ||
به همراه برخى خصوصیات و نحوه حیات آنها (سوره غافر/40،46؛ سوره مریم/19، 15)، تعدد حیات و مرگ. (سوره بقره/ 2، 28؛ سوره مؤمن/ 40، 11 و نیز سوره روم/30، 55، 56) آیات دیگرى نیز مرتبط با بحث است که دلالت آنها بر برزخ به وضوح آیات سابق نیست؛ مانند: سوره سجده/32، 21؛ سوره طارق/86،9؛[۸] سوره آل عمران/3،185؛[۹] سوره مریم/19،62؛ سوره هود11/106؛ سوره تکاثر/102،3ـ4 و نیز سوره فرقان/25، 22ـ 24 البته با توجه به آیات 97 سوره نساء/4 و 93 سوره انعام/6. | به همراه برخى خصوصیات و نحوه حیات آنها (سوره غافر/40،46؛ سوره مریم/19، 15)، تعدد حیات و مرگ. (سوره بقره/ 2، 28؛ سوره مؤمن/ 40، 11 و نیز سوره روم/30، 55، 56) آیات دیگرى نیز مرتبط با بحث است که دلالت آنها بر برزخ به وضوح آیات سابق نیست؛ مانند: سوره سجده/32، 21؛ سوره طارق/86،9؛[۸] سوره آل عمران/3،185؛[۹] سوره مریم/19،62؛ سوره هود11/106؛ سوره تکاثر/102،3ـ4 و نیز سوره فرقان/25، 22ـ 24 البته با توجه به آیات 97 سوره نساء/4 و 93 سوره انعام/6. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
برخى نیز از روایاتى استفاده کردهاند که نفوس کامله مانند پیامبر و ائمه علیهم السلام برزخ نداشته، بدون مکث در عالم برزخ، وارد آخرت مىشوند؛[۱۶] ولى بر اساس روایات دیگرى در برزخ تنها از محض ایمان و محض کفر پرسش مىشود و انسانهاى متوسط رها مىشوند.[۱۷] | برخى نیز از روایاتى استفاده کردهاند که نفوس کامله مانند پیامبر و ائمه علیهم السلام برزخ نداشته، بدون مکث در عالم برزخ، وارد آخرت مىشوند؛[۱۶] ولى بر اساس روایات دیگرى در برزخ تنها از محض ایمان و محض کفر پرسش مىشود و انسانهاى متوسط رها مىشوند.[۱۷] | ||
در توضیح این روایات ـ به گونهاى که با آنچه گذشت منافات نداشته باشد ـ شاید بتوان گفت: مقصود آن است که از انسانهاى کامل در ایمان یا کفر، پرسش مىشود تا به سرعت آنان را از برزخ عبور داده، وارد آخرت کنند و | در توضیح این روایات ـ به گونهاى که با آنچه گذشت منافات نداشته باشد ـ شاید بتوان گفت: مقصود آن است که از انسانهاى کامل در ایمان یا کفر، پرسش مىشود تا به سرعت آنان را از برزخ عبور داده، وارد آخرت کنند و انسانهاى متوسط در برزخ رها مىشوند. برخى گفتهاند: در عالم برزخ فقط از مسائلى که انسان باید به آنها اعتقاد و ایمان داشته باشد، سؤال مىشود و رسیدگى به سایر مسائل، به قیامت موکول مىگردد.[۱۸] | ||
==تکامل برزخی== | ==تکامل برزخی== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
در برخى آیات درباره شهیدان چنین آمده است: «کسانى را که در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید. ایشان زندگاناند و نزد خدا روزى داده مىشوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادماناند و براى کسانى که از پى ایشاناند و هنوز به آنان نپیوستهاند شادى مىکنند که نه بیمى برایشان است و نه اندوهگین مىشوند» (سوره آل عمران/3، 169 ـ 170) و نیز سوره بقره/2، 154)؛ همچنین در آیات 26 - 27 سوره یس/36 از شهیدى چنین نقل مىکند: «هنگامى که به وى گفته شد: به بهشت درآى گفت: اى کاش قوم من از این همه رحمت الهى که مرا دربر گرفته باخبر مىشدند». بر اساس آیات مزبور شهیدان | در برخى آیات درباره شهیدان چنین آمده است: «کسانى را که در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید. ایشان زندگاناند و نزد خدا روزى داده مىشوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادماناند و براى کسانى که از پى ایشاناند و هنوز به آنان نپیوستهاند شادى مىکنند که نه بیمى برایشان است و نه اندوهگین مىشوند» (سوره آل عمران/3، 169 ـ 170) و نیز سوره بقره/2، 154)؛ همچنین در آیات 26 - 27 سوره یس/36 از شهیدى چنین نقل مىکند: «هنگامى که به وى گفته شد: به بهشت درآى گفت: اى کاش قوم من از این همه رحمت الهى که مرا دربر گرفته باخبر مىشدند». بر اساس آیات مزبور شهیدان لذتها را درک مىکنند و اگر آنان مرده و فاقد حیات باشند دیگر درکى ندارند تا لذت برده و متنعم باشند.[۲۸] | ||
گفته شده: آیه 170 سوره آل عمران/3 به روشنى دلالت دارد که حیات برزخى شهدا مقارن با حیات دنیوى کسانى است که به آنان ملحق نگشتهاند.[۲۹] برخى از متکلمان خواستهاند دلالت عام آیات یاد شده بر حیات برزخ براى همه | گفته شده: آیه 170 سوره آل عمران/3 به روشنى دلالت دارد که حیات برزخى شهدا مقارن با حیات دنیوى کسانى است که به آنان ملحق نگشتهاند.[۲۹] برخى از متکلمان خواستهاند دلالت عام آیات یاد شده بر حیات برزخ براى همه انسانها را انکار و آن را محدود به حیات شهیدان بدانند[۳۰] که دلیلى بر اختصاص در دست نیست بلکه سیاق آیات 169-171 سوره آل عمران/3 مفید اشتراک دیگر مؤمنان با شهدا در حیات برزخى است.[۳۱] | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
طبق مضمون برخى آیات، فرشتگان هنگام مرگ از ستمگران بازخواست مىکنند: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلئِکَةُ ظالِمى اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم...» (سوره نساء/4،97) و به آنها مىگویند: | طبق مضمون برخى آیات، فرشتگان هنگام مرگ از ستمگران بازخواست مىکنند: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلئِکَةُ ظالِمى اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم...» (سوره نساء/4،97) و به آنها مىگویند: جانهاى خود را برآرید: «ولَو تَرَى اِذِ الظّلِمونَ فى غَمَرتِ المَوتِ والمَلئِکَةُ باسِطوا اَیدیهِم اَخرِجوا اَنفُسَکُمُ الیَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهونِ بِما کُنتُم تَقولونَ عَلَى اللّهِ غَیرَ الحَقِّ و کُنتُم عَن ءایتِهِ تَستَکبِرون». (سوره انعام/6، 93) آیات مزبور نیز مرتبط با سؤال قبر[۳۷] و عذاب برزخى[۳۸] است و در برخى آثار به این آیات و همچنین آیات 32 سوره نحل/16 و 50 سوره انفال/8 براى اثبات برزخ استدلال شده است.[۳۹] | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
به رغم اثبات برزخ با تمسک به آیات یاد شده، برخى با تمسک به ظاهر بعضى از آیات در وجود عالم برزخ تشکیک کردهاند؛ از جمله آیه «لایَذوقونَ فیهَا المَوتَ اِلاَّ المَوتَةَ الاولى» (سوره دخان/44،56) که دلالت بر مرگ واحد دارد[۶۲] و ظاهراً مقصود از آن مرگ در دنیاست. در جواب این شبهه گفته شده: «اِلاّ» در آیه استثنا نیست بلکه به معناى «سِوى» بوده و مجموع «اِلاّ» و ما بعد آن بدل از موت است و آیه در صدد نفى مرگى غیرمرگ دنیا یعنى مرگ برزخ است زیرا مرگ دنیا قبلاً تحقق یافته و بازگشت به دنیا و چشیدن دوباره مرگ آن امکان ندارد و مفاد آیه این است که در بهشت آخرت هیچ مرگى وجود ندارد؛ نه مرگ دنیا و نه مرگ برزخ.[۶۳] | به رغم اثبات برزخ با تمسک به آیات یاد شده، برخى با تمسک به ظاهر بعضى از آیات در وجود عالم برزخ تشکیک کردهاند؛ از جمله آیه «لایَذوقونَ فیهَا المَوتَ اِلاَّ المَوتَةَ الاولى» (سوره دخان/44،56) که دلالت بر مرگ واحد دارد[۶۲] و ظاهراً مقصود از آن مرگ در دنیاست. در جواب این شبهه گفته شده: «اِلاّ» در آیه استثنا نیست بلکه به معناى «سِوى» بوده و مجموع «اِلاّ» و ما بعد آن بدل از موت است و آیه در صدد نفى مرگى غیرمرگ دنیا یعنى مرگ برزخ است زیرا مرگ دنیا قبلاً تحقق یافته و بازگشت به دنیا و چشیدن دوباره مرگ آن امکان ندارد و مفاد آیه این است که در بهشت آخرت هیچ مرگى وجود ندارد؛ نه مرگ دنیا و نه مرگ برزخ.[۶۳] | ||
برخى در پاسخ از شبهه مذکور چنین گفتهاند: اشتمال آیه بر ذکر مرگ نخستین (انتقال از دنیا به برزخ) منافات با وجود مرگ بعدى (انتقال از برزخ به آخرت) ندارد زیرا مؤمنان که در نشئه برزخ از انواع | برخى در پاسخ از شبهه مذکور چنین گفتهاند: اشتمال آیه بر ذکر مرگ نخستین (انتقال از دنیا به برزخ) منافات با وجود مرگ بعدى (انتقال از برزخ به آخرت) ندارد زیرا مؤمنان که در نشئه برزخ از انواع نعمتهاى برزخى بهرهمند بودهاند هنگام انتقال به آخرت و بهرهمندى بیشتر، تلخى مرگ را ادراک نمىکنند نه این که اصلاً مرگى در کار نباشد، برخلاف دیگران که تلخى مرگ را در هر دو انتقال مىچشند.[۶۴] | ||
آیه دیگرى که منکران برزخ بدان استدلال کردهاند آیه «و ما اَنتَ بِمُسمِع مَن فِىالقُبور» (سوره فاطر/35،22) است، زیرا اگر در قبر احیایى در کار بود باید اسماع (شنواندن) اهل قبور امکانپذیر بود. در پاسخ این استدلال گفته شده: در آیه مزبور حال کافران به حال مردگان تشبیه شده و تردیدى نیست که مرده قابل اسماع نیست.[۶۵] | آیه دیگرى که منکران برزخ بدان استدلال کردهاند آیه «و ما اَنتَ بِمُسمِع مَن فِىالقُبور» (سوره فاطر/35،22) است، زیرا اگر در قبر احیایى در کار بود باید اسماع (شنواندن) اهل قبور امکانپذیر بود. در پاسخ این استدلال گفته شده: در آیه مزبور حال کافران به حال مردگان تشبیه شده و تردیدى نیست که مرده قابل اسماع نیست.[۶۵] | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
آیه دیگرى که ممکن است مورد استدلال منکران قرار گیرد «قَالوا یوَیلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا» (سوره یس/36،52) است که در قیامت شخص به یک باره از قبر برانگیخته مىشود، بدون این که حیاتى را در قبر تجربه کرده باشد. در پاسخ این شبهه گفته شده: آیه دلالتى بر نفى حیات برزخى ندارد زیرا ممکن است عذاب قبر متصل به قیامت نباشد یا این که در قیامت به جهت عظمت واقعه گفته مىشود که گویا از خواب بیدار شدهایم.[۶۷] | آیه دیگرى که ممکن است مورد استدلال منکران قرار گیرد «قَالوا یوَیلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا» (سوره یس/36،52) است که در قیامت شخص به یک باره از قبر برانگیخته مىشود، بدون این که حیاتى را در قبر تجربه کرده باشد. در پاسخ این شبهه گفته شده: آیه دلالتى بر نفى حیات برزخى ندارد زیرا ممکن است عذاب قبر متصل به قیامت نباشد یا این که در قیامت به جهت عظمت واقعه گفته مىشود که گویا از خواب بیدار شدهایم.[۶۷] | ||
از دیگر آیاتى که ممکن است براى نفى برزخ به آن استدلال شود. آیات 15 - 16 سوره مومنون است: «ثُمَّاِنَّکُم بَعدَ ذلِکَ لَمَیِّتون × ثُمَّ اِنَّکُم یَومَالقِیمَةِ تُبعَثون»،[۶۸] زیرا در آن سخنى از برزخ بین مرگ و بعث در قیامت به میان نیامده است. در پاسخ گفته شده: عدم ذکر برزخ در آیه دلیلى بر نفى آن نیست و | از دیگر آیاتى که ممکن است براى نفى برزخ به آن استدلال شود. آیات 15 - 16 سوره مومنون است: «ثُمَّاِنَّکُم بَعدَ ذلِکَ لَمَیِّتون × ثُمَّ اِنَّکُم یَومَالقِیمَةِ تُبعَثون»،[۶۸] زیرا در آن سخنى از برزخ بین مرگ و بعث در قیامت به میان نیامده است. در پاسخ گفته شده: عدم ذکر برزخ در آیه دلیلى بر نفى آن نیست و استعمالهاى عرفى نیز این مطلب را تأیید مىکند.[۶۹] | ||
==ویژگیهاى برزخ== | ==ویژگیهاى برزخ== | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
برخى از محققان براى اثبات این مدعا به آیه «ولَکُم فِى الاَرضِ مُستَقَرٌّ ومَتعٌ اِلى حین» (سوره اعراف/7،24) تمسک کرده و گفتهاند: چون «حین» در روایات به روز قیامت معنا شده مىتوان فهمید که مدت بقا در برزخ هم بقاى در زمین دانسته شده است،[۷۲] چنان که «اَرْض» در آیه «ثُمَّ اِذا دَعاکُم دَعوَةً مِنَ الاَرض» (سوره روم/30،25) به قبر تفسیر شده[۷۳] و برخى از جنت برزخى به جنت دنیا تعبیر کردهاند.[۷۴] | برخى از محققان براى اثبات این مدعا به آیه «ولَکُم فِى الاَرضِ مُستَقَرٌّ ومَتعٌ اِلى حین» (سوره اعراف/7،24) تمسک کرده و گفتهاند: چون «حین» در روایات به روز قیامت معنا شده مىتوان فهمید که مدت بقا در برزخ هم بقاى در زمین دانسته شده است،[۷۲] چنان که «اَرْض» در آیه «ثُمَّ اِذا دَعاکُم دَعوَةً مِنَ الاَرض» (سوره روم/30،25) به قبر تفسیر شده[۷۳] و برخى از جنت برزخى به جنت دنیا تعبیر کردهاند.[۷۴] | ||
در روایات نیز این مضمون مکرر آمده که برزخ همان قبر است.[۷۵] البته باید توجه داشت که مراد از قبر یاد شده محل دفن بدن انسان نیست بلکه حقیقت دیگرى است که متفکران اسلامى آن را به شیوههاى گوناگون تبیین کردهاند،[۷۶] با این حال از مضامین روایات به روشنى برمىآید که قبر به معناى محل دفن، ارتباط مستقیم و غیرقابل انکارى با عالم قبر به معناى برزخ دارد که گونههایى از این ارتباط را در همین متون مىتوان یافت؛[۷۷] همچنین در برخى روایات ارتباط خاصى بین برخى از | در روایات نیز این مضمون مکرر آمده که برزخ همان قبر است.[۷۵] البته باید توجه داشت که مراد از قبر یاد شده محل دفن بدن انسان نیست بلکه حقیقت دیگرى است که متفکران اسلامى آن را به شیوههاى گوناگون تبیین کردهاند،[۷۶] با این حال از مضامین روایات به روشنى برمىآید که قبر به معناى محل دفن، ارتباط مستقیم و غیرقابل انکارى با عالم قبر به معناى برزخ دارد که گونههایى از این ارتباط را در همین متون مىتوان یافت؛[۷۷] همچنین در برخى روایات ارتباط خاصى بین برخى از مکانهاى معین در زمین با جایگاه ارواح پس از مرگ مطرح گردیده است. در این احادیث گفته شده که روح هر مؤمن متوفا در شرق و غرب عالم به وادىالسلام مىآید و در برخى روایات دیگر نیز جایگاه ارواح کافران وادى برهوت در حضرموت دانسته شده است.[۷۸] | ||
3. کوتاه بودن برزخ در قیاس با آخرت: | 3. کوتاه بودن برزخ در قیاس با آخرت: |