confirmed، مدیران
۳۷٬۲۴۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
مولفههای دانش (معرفت) تاریخ از نظر مایکل استنفورد نیز «واقعیت گذشته»، «تفسیر آثار بازمانده» و «زمان» میباشد<ref> مایکل استنفورد، درآمدی بر تاریخ پژوهی: ص191- 192.</ref>. در این دیدگاه، محدودیت علم تاریخ به موضوع «انسان» ملاحظه نمیشود. برخلاف هگل که از این هم محدودتر میاندیشید چرا که او معتقد بود که تنها آن اقوامی را که خودشان از داشتن تاریخ و از زیستن در تاریخ آگاه بودند میتوان به عنوان اقوام تاریخی در نظر گرفت<ref> همان، ص191.</ref>. کالینگوود نیز «افعال موجودات انسانی که در گذشته انجام پذیرفته است» را موضوع تاریخ میداند<ref>همان، ص7.</ref>. | مولفههای دانش (معرفت) تاریخ از نظر مایکل استنفورد نیز «واقعیت گذشته»، «تفسیر آثار بازمانده» و «زمان» میباشد<ref> مایکل استنفورد، درآمدی بر تاریخ پژوهی: ص191- 192.</ref>. در این دیدگاه، محدودیت علم تاریخ به موضوع «انسان» ملاحظه نمیشود. برخلاف هگل که از این هم محدودتر میاندیشید چرا که او معتقد بود که تنها آن اقوامی را که خودشان از داشتن تاریخ و از زیستن در تاریخ آگاه بودند میتوان به عنوان اقوام تاریخی در نظر گرفت<ref> همان، ص191.</ref>. کالینگوود نیز «افعال موجودات انسانی که در گذشته انجام پذیرفته است» را موضوع تاریخ میداند<ref>همان، ص7.</ref>. | ||
=تقسیمات علم «تاریخ»= | |||
مواجه با تاریخ دارای انحاء و انواع مختلفی است که روش تحقیق و مطالعه تاریخی را متفاوت میسازد. از این روی برخی محققان و اندیشمندان درصدد برآمدند اقسام دانش تاریخ را تبیین کرده و خصوصیات آن را بیان کنند. | |||
[[هگل]] از جمله افرادی است که به دستهبندی گونههای پژوهش در تاریخ پرداخته است: | |||
'''الف: تاریخ دست اول''': | |||
تاریخنویسانی همچون [[هرودوت]] و توکودیدس که کارها و اوضاعی را وصف کردهاند که خود، آنها را دیدهاند و آزمودهاند. | |||
ب: تاریخ اندیشیده: | |||
در این شیوه، تاریخنویس خود را از تنگنای زمان و مکان و روحیهی حاکم بر آنها میرهاند و به بازآفرینی گذشته میپردازد که این امر با نیروی فهم تاریخنویس به عنوان واسطه صورت میپذیرد. تاریخ اندیشیده نیز خود چند گونه فرع دارد: | |||
* تاریخ جامع یا عمومی | |||
* تاریخ کرداری: نویسنده بکوشد تا وضع کنونی را در قالب رویدادها و کارهای گذشتگان توصیف کند. | |||
* تلخیص: که خود دو نوع است: اول اینکه گزارش رویدادها چندان خلاصه میشود که جوهر و روح آن رویدادها از میان میرود، دوم اینکه آنقدر با تفصیل و شرح جزئیات همراه است که اصل واقعه در آنها گم میشود. | |||
* تاریخ انتقادی: که هدفش نقد روش اندرزگویانه و یا سودنگرانهی برخی از مورخان است. | |||
* تاریخ ویژه یا تخصصی، که از تمامی یک منظومه فرهنگی فقط یک جنبه را برای پژوهش تاریخی بر میگزیند همچون تاریخ حقوق یا هنر<ref> همان، مقدمه مترجم و ص3- 18.</ref>. | |||
ج: تاریخ فلسفی: | |||
تاریخ فلسفی همان روح است که تا ابد نزد خود حاضر میماند و گذشته برایش وجود ندارد، رویدادهای تاریخ جهان را رهبری کرده است و میکند<ref>همان، ص18.</ref>. | |||
هگل فلسفهی تاریخ را بررسی اندیشهگرایانهی تاریخ میداند و تفاوت میان تاریخ اندیشیده و فلسفه تاریخ را هرچند که هردو از اندیشه مایه میگیرند، در این میداند که فلسفهی تاریخ بر عقل استوار است ولی تاریخ اندیشیده بر فهم. عقل، روابط میان امور و جایگاه آنها را در منظومهای کلی در مییابد، ولی فهم فقط جزء جزء امور را صرفنظر از پیوندهایی که باهم دارند میشناسد<ref> حمید عنایت، عقل در تاریخ، گ.و.هگل، مقدمه مترجم، ص17.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |