المهند علی المفند (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ى' به 'ی'
جز (جایگزینی متن - 'رده: کتاب‌ها' به 'رده: کتاب ها')
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
خط ۴۶: خط ۴۶:
=المهند علی المفند=
=المهند علی المفند=
<br>
<br>
مهمترین مسئله اى که ذهن انگلیسیان را بعنوان مانعی سر راه استعمار هند درگیر کرده بود و موجب بیم و هراس آنان مى شد، مسئله جهاد و مبارزه مجاهدین مسلمان به رهبری علمای اسلامی بود.
مهمترین مسئله ای که ذهن انگلیسیان را بعنوان مانعی سر راه استعمار هند درگیر کرده بود و موجب بیم و هراس آنان می شد، مسئله جهاد و مبارزه مجاهدین مسلمان به رهبری علمای اسلامی بود.
<br>
<br>
یکى از حربه هاى کوبنده اى که دستگاه [[استعمار]] بر ضد این جمعیت به کار مى برد، متهم ساختن آنان به [[وهابیگرى]] بود. در آن تاریخ وهابیان بخاطر ویران ساختن بقعه هاى متبرک [[حجاز]]، در نظر عموم [[مسلمانان]] منفور و بدنام بودند و وارد آوردن این تهمت مى توانست این نفرت عمومى را عینا متوجه این جمعیت سازد.
یکی از حربه های کوبنده ای که دستگاه [[استعمار]] بر ضد این جمعیت به کار می برد، متهم ساختن آنان به [[وهابیگری]] بود. در آن تاریخ وهابیان بخاطر ویران ساختن بقعه های متبرک [[حجاز]]، در نظر عموم [[مسلمانان]] منفور و بدنام بودند و وارد آوردن این تهمت می توانست این نفرت عمومی را عینا متوجه این جمعیت سازد.
<br>
<br>
از آنجا که سیداحمد عرفان رهبر فکرى این جمعیت، از جهت پیشنهاد طرحهاى اصلاحى و دعوت مسلمانان به پیراستن [[اسلام]] از بدعت ها و خرافات، به وهابیان شباهتى مى داشت، این تهمت در همان اوائل یعنى در دوران حیات عرفان به ثمر رسیده بود و انگلیسی‌ها و سیک ها توانسته بودند بدان وسیله بعضى از افراد بى اطلاع مسلمان را وادار به خیانت کرده و بر او بشورانند و با این تدبیر او و هم مرید و همکارش شاه اسماعیل را در سال 1831 از بین ببرند.
از آنجا که سیداحمد عرفان رهبر فکری این جمعیت، از جهت پیشنهاد طرحهای اصلاحی و دعوت مسلمانان به پیراستن [[اسلام]] از بدعت ها و خرافات، به وهابیان شباهتی می داشت، این تهمت در همان اوائل یعنی در دوران حیات عرفان به ثمر رسیده بود و انگلیسی‌ها و سیک ها توانسته بودند بدان وسیله بعضی از افراد بی اطلاع مسلمان را وادار به خیانت کرده و بر او بشورانند و با این تدبیر او و هم مرید و همکارش شاه اسماعیل را در سال 1831 از بین ببرند.
<br>
<br>
در دوران پس از انقلاب 1857 هم که پیروان عرفان سرسختانه با انگلیس ها مى جنگیدند این تهمت بصورت سلاح قاطعى در اختیار انگلیسی‌ها بود که در هر فرصت مناسب، از آن استفاده مى کردند و از جمله علمائى را که در امور سیاسى دخالت ورزیده و مردم را به مبارزه با انگلیس دعوت مى نمودند، در نظر عوام منفور مى ساختند و تاکنون نیز این حربه همچنان باقى است و نقش شیطانى خود را که ایجاد فاصله میان قشرهاى وسیع مسلمین است، ایفاء مى کند.
در دوران پس از انقلاب 1857 هم که پیروان عرفان سرسختانه با انگلیس ها می جنگیدند این تهمت بصورت سلاح قاطعی در اختیار انگلیسی‌ها بود که در هر فرصت مناسب، از آن استفاده می کردند و از جمله علمائی را که در امور سیاسی دخالت ورزیده و مردم را به مبارزه با انگلیس دعوت می نمودند، در نظر عوام منفور می ساختند و تاکنون نیز این حربه همچنان باقی است و نقش شیطانی خود را که ایجاد فاصله میان قشرهای وسیع مسلمین است، ایفاء می کند.
<br>
<br>
تا اینکه در سال ۱۳۲۳(قبل از سیطره کامل وهابیت بر [[عربستان]]) این شبهات و تحریفات به علماء [[حرمین شریفین]] نیز رسانیده شد و تا حدودی علماء [[دیوبند]] را زیر سوال برده بودند.
تا اینکه در سال ۱۳۲۳(قبل از سیطره کامل وهابیت بر [[عربستان]]) این شبهات و تحریفات به علماء [[حرمین شریفین]] نیز رسانیده شد و تا حدودی علماء [[دیوبند]] را زیر سوال برده بودند.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
در ادامه می گوید: محمد بن عبدالوهاب خون و اموال و عرض مسلمین حلال دانست و همه را مشرک خواند و اهل قبله را کشت و این قوم همان خوارج می‌باشند لذا هیچ کدام از مشایخ ما در سلسله این گروه نمی‌باشند.
در ادامه می گوید: محمد بن عبدالوهاب خون و اموال و عرض مسلمین حلال دانست و همه را مشرک خواند و اهل قبله را کشت و این قوم همان خوارج می‌باشند لذا هیچ کدام از مشایخ ما در سلسله این گروه نمی‌باشند.
<br>
<br>
و در صفحه 47 کتاب بعد از اینکه از بزرگان دیوبند در مورد تکفیری ها می‌نویسد: آنان مانند خوارج اهل بغیند و حکم اهل بغى در مورد آنان صادق است؛
و در صفحه 47 کتاب بعد از اینکه از بزرگان دیوبند در مورد تکفیری ها می‌نویسد: آنان مانند خوارج اهل بغیند و حکم اهل بغی در مورد آنان صادق است؛
سپس در ادامه اضافه می نماید: امّا در تکفیر مسلمانان پیشین، هرگز ما کسى را تکفیر نمى کنیم کسى که تکفیر کند بدعت کرده و عمل او موجب خروج از دین است و اهل قبله را هر چند جزو مبتدعه باشند تا وقتى که ضرورتى از دین را انکار نکرده باشند تکفیر نمى کنیم.
سپس در ادامه اضافه می نماید: امّا در تکفیر مسلمانان پیشین، هرگز ما کسی را تکفیر نمی کنیم کسی که تکفیر کند بدعت کرده و عمل او موجب خروج از دین است و اهل قبله را هر چند جزو مبتدعه باشند تا وقتی که ضرورتی از دین را انکار نکرده باشند تکفیر نمی کنیم.
<br>
<br>
==علمایی که این کتاب را تایید کردند==
==علمایی که این کتاب را تایید کردند==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش