سنت پیامبر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) (←پانویس) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس رنگی}} | |||
[[رده:مفاهیم دینی]] | [[رده:مفاهیم دینی]] | ||
[[رده:تفسیر قرآن]] | [[رده:تفسیر قرآن]] |
نسخهٔ ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۱
سنت پیامبر . به معنای قول، فعل و تقریر پیامبر اسلام(ص) است.[۱][۲] [۳] [۴] [۵] [۶]. معنای سنت در این قالب، مورد قبول تمامی علمای اسلامی بوده و به عنوان یکی از منابع اجتهاد شناخته میشود.علاوه، در مذهب شیعه، رفتار و گفتار تمامی معصومان نیز جزء سنت دانسته شده است.
معناشناسی سنت
برای سنت به طور کلی معانی گوناگونی برشمردهاند که عبارت است از: دوام و استمرار، راه و روش پسندیده، راه و روش کلی.
معنای سنت در لغت
«سنت» در لغت به معناى شیوه و روش است. [۷]
معنای سنت در اصطلاح
سنت در اصطلاح دینی، به قول، فعل و تقریر معصوم گفته میشود. این امر در باره پیامبر، مورد اتفاق مسلمانان است. اما شیعیان گفتار، رفتار و تقریر سایر معصومان را نیز در دایره سنت قرار دادند. [۸] با اینحال سنت بسته به موارد استفاده، دارای معانی مختلفی است از جمله:
سنت به معنای مستحب
سنت به معنای مستحب یعنی اینکه عمل به آن ثواب دارد و ترکش عقاب ندارد.
سنت به معنای پیروی از عمل صاحب شرع
سنت در این قالب به عملی میگویند که مطابق عمل صاحب شرع باشد. در برابر این لفظ، بدعت قرار دارد.
سنت به معنای قول، عمل و تقریر
سنت در این قالب شامل: سخن، عمل و تقریر پیامبر(ص) میشود. اهل سنت این تعریف را قبول دارند. اما نزد شیعیان، سخن، عمل و تقریر معصوم نیز سنت بوده و یکی از منابع استنباط احکام شرعی به حساب میآید.[۹]
مفهوم تقریر
مقصود از تقریر آن است که شخصی در حضور پیامبر یا معصوم کاری را انجام دهد و آن حضرت از آن نهی نکند، با اینکه متوجه کار آن شخص بوده و نسبت به آن آگاهی داشته ولی سکوت کرده است. بنابراین، سکوت ایشان به معنای رضایت از کار آن شخص و تایید آن است. زیرا اگر آن کار را خلاف میدانستند (چون وظیفه اشان هدایت امت از گمراهی است) پس نباید سکوت میکردند، بلکه میبایستی تذکر میدادند.
حجیت شرعی سنت پیامبر
گذشته از دلیل عقلی مبنی بر حجیت سنت نبوی، آیات متعددی از قرآنكريم گواه بر حجیت شرعی سنت است که از جمله میتوان به آيات ذيل اشاره کرد: 1.«وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» [۱۰] قرآن را بر تو فرو فرستاديم تا آنچه براى آنان نازل شده است (يعنى قرآن كريم) را براى مردم بيان كنى، شايد آنان تفكر نمايند. مطابق اين آيه، احاديث نبوى بیانکننده معانى و مقاصد آيات قرآنى است. روشن است كه هدف از تبيين مقاصد و معانى قرآن، چيزى جز هدف نزول قرآن، يعنى هدايت بشر نيست. پس سنّت نيز همچون قرآن، حجت شرعى است. 2. «لَقَدْ كٰانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اَللّٰهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كٰانَ يَرْجُوا اَللّٰهَ وَ اَلْيَوْمَ اَلْآخِرَ وَ ذَكَرَ اَللّٰهَ كَثِيراً» [۱۱] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى آنان كه به خدا و قيامت دل بستهاند (رضوان الهى و رستگارى اخروى را مىخواهند) اسوهاى پسنديده است. 3. «وَ مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰابِ» [۱۲] آنچه را پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى شما مىآورد، بپذيريد و از آنچه شما را از آن نهى مىكند، اجتناب كنيد و از نافرمانى خدا بپرهيزيد، زيرا خداوند شديد العقاب است. 4. «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» [۱۳] بگو اگر خداوند را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خداوند شما را دوست بدارد و از گناهان شما درگذرد. خداوند آمرزندهى مهربان است. 5. «قُلْ أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ اَلرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُحِبُّ اَلْكٰافِرِينَ» [۱۴] بگو از خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اطاعت كنيد، پس اگر روى برتابند، خداوند كافران را دوست ندارد. 6. «مٰا ضَلَّ صٰاحِبُكُمْ وَ مٰا غَوىٰ، وَ مٰا يَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوىٰ، إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْيٌ يُوحىٰ» [۱۵] پيامبر (ص) نه گمراه شده و نه به خطا رفته است، او از روى هواى نفس سخن نمىگويد، آنچه او مىگويد جز وحى الهى نيست.
تفاوت سنت با حدیث
حدیث یا روایات صادره از معصومان، حاکی از سخن، رفتار و تقریر معصوم است، اما سنت، علاوه بر آن که شامل سخن، رفتار و تقریر معصوم میشود، شامل فعل و تقریر ایشان نیز میشود. به بیان دیگر، حدیث نقش حکایتگری از سنت را دارد. [۱۶]
پانویس
- ↑ مظفر، محمد رضا، أصول الفقه، قم، نشر مولف(شارح)، ۱۳۸۷ش.ج ۲، ص۶۳
- ↑ بحر العلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احکامه، بیروت، نشر دار الزهرا، ص۶۸؛
- ↑ جناتی محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، تهران، نشریه کیهان، سال ۱۳۷۰ش، ص۷۷؛
- ↑ موسوی بجنوردی محمد، مقالات اصولی، تهران، ص۲۵؛
- ↑ ابو زهره محمد، اصول الفقه، بیروت، نشر دارالفکر العربی، سال ۱۹۵۷م، ص۹۷
- ↑ مظفر محمد رضا، اصول الفقه، قم، سال ۱۳۸۷ش، ج ۲، ص۶۳
- ↑ موسى، حسین یوسف، الإفصاح فى فقه اللغة، قم، نشر مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ چهارم، سال ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۲۸۰.
- ↑ مظفر، أصول الفقه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴-۶۵.
- ↑ رک: فرمانیان مهدی، فرق تسنن، قم، نشر ادیان، سال ۱۳۸۶ش، ص۱۸.
- ↑ سوره نحل آیه 44
- ↑ سوره احزاب آیه 21
- ↑ سوره حشر آیه 7
- ↑ سوره آل عمران، آیه 31
- ↑ سوره آل عمران، آیه 32
- ↑ سوره نجم آیه 2-4.
- ↑ شیخ بهایی، محمد بن حسین، مشرق الشمسین، تحقیق مهدی رجایی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ص۲۲ و ۲۴.