خوارج: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
| عنوان = خوارج
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام = خوارج
| نام رایج = 
| تاریخ شکل گیری = 1  ق
| مبدأ شکل گیری =کوفه
| موسس =
| عقیده = 1.تکفیری. 2.  مردم باید خلیفه مسلمین را انتخاب کنند. بنابراین، خلیفه از طریق نصّ و استخلاف، انتخاب نمی‌شود و نیز قریشی بودن شخص و....امتیازی برای داوطلب خلافت نخواهد بود. 3. برابری میان عرب و موالی. 4. گناه‌کاران برای همیشه مستحق عذاب‌اند.
}}


'''خوارج''' گروهی از افراد خودسر عضو سپاه [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام]]) در [[جنگ صفین]] بودند که در پی طرح مسئله [[حکمیت]] و پذیرش آن از سوی امام، با آن مخالفت کرده و راه خود را از حضرت جدا کردند و در مقابل ایشان قرار گرفتند. در نگاه [[خوارج]] حکمیت خطا بوده و همه کسانی که به آن راضی شدند خصوصا امام علی (علیه‌السّلام) می‌بایستی از این خطا توبه می‌کردند.


تفکر خوارج که خود جزیی از بدنه سپاهیان امام علی و از عراق بودند، از آن‌ جا شکل گرفت که این گروه در جنگ صفین و در پی طرح مسئله حکمیت و پذیرش آن از سوی امام، با آن مخالفت کرد راه خود را از راه حضرت جدا کردند.در نگاه ایشان، حکمیت خلاف بوده و همه کسانی که به حکمیت تن دادند خصوصاامام علی علیه‌السلام، می بایستی از این خطا توبه می کردند.  
== مفهوم‌شناسی خوارج ==
خوارج در لغت جمع خارجی و در اصطلاح عام به معنای سرکشی و شورش علیه امام برحق مسلمانان است<ref> شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی، بیروت، نشر دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۳۱</ref>. اما خوارج در معنای خاص مربوط به گروهی است که در جنگ صفین در سال‌های 36 و 37 قمری و به دلیل پذیرش حکمیت شورش کرده علیه امام حق برخاستند و عنوان دومین اختلاف بین مسلمانان را از آن خود کردند<ref> منقری نصر بن مزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، القاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثة، الطبعة الثانیة، ۱۳۸۲، چاپ افست قم، انتشارات مکتبة المرعشی النجفی، ص۲۱۱ به بعد </ref><ref> شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی، بیروت، نشر دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۰۶ </ref><ref> ابن خلدون عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، نشر دارالفکر، چاپ دوم، سال ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۳، ص۱۷۸</ref>.  


==علت پیدایش خوارج==  
== علت پیدایش خوارج ==  
شواهد تاریخی گواه بر این نکته است که فرقه مذکور پس از آن به وجود آمد که حضرت علی ‌(علیه‌السّلام) با نقض حکمیت از سوی معاویه مخالفت کرد.
خوارج اگر‌چه خودشان در ابتدا مسئله حکمیت را مطرح کرده بودند، اما بعد از پذیرش حکمیت از سوی امام علی ‌(علیه‌السّلام) و خاتمه یافتن جنگ، از رای خود پشیمان شده و با سر دادن شعار «لا حکم الا لله»، خواهان ادامه جنگ شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانستند و امام را دعوت به توبه کردند و در اعتراض به امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) گفتند: «تو در دین خدا داوری را به مردان سپردی، در حالی که خداوند می‌گوید تنها حکم از آن خدا است.»ولی امام با استناد به آیه «أَوْفُوا بِالْعُقُود»<ref> سوره مائده، آیه 1</ref> بر عهد و پیمان خود وفا کرد و حاضر نشد که آن را نقض کند. پس از آنکه امام به کوفه و معاویه به شام بازگشت، مخالفان حکمیت از امام علی جدا شدند و به حروراء در نزدیکی [[کوفه]] رفتند<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص ۵۱۳-۵۱۴</ref><ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸</ref> و در ادامه به خوارج یا حروریّه شهرت یافتند.
در جریان حکمیت، [[عمروبن عاص]] که داور شام بود، با ترفندی دغل‌کارانه توانست [[ابوموسی اشعری]] را که داور [[عراق]] بود، فریب دهد. عده‌ای از لشکر امام علی (علیه‌السّلام) که متوجه این نیرنگ شدند، به حضرت اعتراض کردند که نمی‌بایستی زیر بار حکمیت می‌رفتی! این تعداد در ابتدا جمعیت چندانی را تشکیل نمی‌دادند، اما به مرور بر شمار آنها افزوده شد و سر‌انجام در منطقه‌ای به نام حروراء تجمع کرده اعلان جنگ کردند. امام در این جنگ شکست سختی بر آنان وارد کرد. خوارج هر چند به ظاهر در این نبرد نابود شدند، اما انحراف اعتقادی آنان در خط و سیر جغرافیای اسلام ماندگار و به مکتبی خاص تبدیل شد و هم اکنون نیز در بستر تفکر [[داعش]] و سایر گروهک‌های تکفیری ادامه دارد.


شواهد تاریخی گواه این نکته است که فرقه مذکور پس از آن به وجود آمد که حضرت علی علیه السلام با نقض حکمیت از سوی معاویه مخالفت کرد.
== تاثیر حضور خوارج در جامعه اسلامی ==
خوارج اگر چه خودشان در ابتدا مسئله حکمیت را مطرح کرده بودند، اما بعد از پذیرش حکمیت از سوی امام علی و خاتمه یافتن جنگ، از خواسته خود پشیمان شدند و با سر دادن شعار «لا حکم الا لله»، خواهان ادامه جنگ شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانستند و حتی امام را به توبه دعوت کردند،
خوارج یکی از گروه‌های تاثیر‌گذار پر حاشیه در فضای تاریخ اسلام بود. مهم‌ترین تاثیر این فرقه، ایجاد انشعاب و دو‌دستگی در سپاه امام علی ‌علیه‌السّلام بود<ref> بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۳</ref><ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۲.</ref>.این حادثه موجب شد تا اولین گروه معارض دینی در اسلام شکل بگیرد<ref>عامر النجار، الخوارج عقیدة و فکرا و فلسفة، ۱۹۸۸م، ص۱۴۴</ref><ref>معیطه احمد، الاسلام الخوارجی، ۲۰۰۶م، ص۱۴، ۱۷</ref><ref>ناصر عبدالکریم، العقل الخوارج اول الفرق فی تاریخ الاسلام، ۱۴۱۹ق، ص۲۴-۲۵</ref>. این فرقه در آغاز پیدایش صرفا حرکتی سیاسی داشت، اما در زمان خلافت عبدالملک مروان، رویکرد خود را تغییر داده در تعالیم خود مباحث کلامی را وارد کردند<ref>ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ۱۹۴۹م، ص۴۱، ۱۰۱-۱۰۲.</ref>.  تاریخ‌نگارانی چون [[طبری]] و ابن اعثم کوفی معتقدند مقابله خوارج با امام علی ‌(علیه‌السّلام) که منجر به شهادت حضرت شد، راه را برای تصاحب حکومت از سوی معاویه باز کرد<ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۸</ref><ref>ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۵۷-۵۸</ref>. البته خوارج در زمان [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن ‌(علیه‌السّلام]]) جهت مقابله با معاویه، به سپاه امام پیوستند<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، سال ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۰</ref><ref>اربلی بهاء الدین، کشف الغمّة فی معرفة الائمة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۶۲</ref>. همچنین پس از صلح حضرت، مبارزه با معاویه و [[بنی‌امیه|امویان]] را ادامه دادند<ref>بلاذری احمد بن یحیی، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۶۹</ref><ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۱۶۵-166</ref><ref>عاملی جعفر مرتضی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۵۱</ref><ref>سهیر قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ۱۹۴۵م، ص۱۵۰-۱۵۱</ref>. خوارج، امویان و پیروان‌شان را کافر می‌دانستند و معتقد بودند که برای ریشه‌کَن شدن ظلم باید با هر کسی که کافر است، مبارزه کرد<ref>سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۵۸-۱۷۴.</ref>. فرقه مذکور در قیام‌های معروفی که در ضدیت با امویان شکل گرفت، شرکت کردند و به افرادی چون [[عبدالله بن زبیر]] و [[زیدبن علی]] و [[ابومسلم خراسانی]] یاری رساندند<ref>بخاری محمد بن اسماعیل، التاریخ الصغیر، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳</ref><ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۶۰، ۳۷۳</ref><ref>اخبار الدولة العباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۹۷-۳۰۰</ref><ref>حمیری سید اسماعیل، الحور العین، ۱۹۷۲م، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref>. با این حال، در برخی از موارد با والیان اموی همراه شدند و از طرف آنها به مناصبی رسیدند<ref>ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴۷، ص۲۷۴</ref><ref>شیخ مفید، کتاب الاختصاص، ۱۴۰۲ق، ص۱۲۲</ref><ref>عاملی جعفر مرتضی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۷۱-۷۶، ۹۴-۹۶.</ref> و در برخی از موارد نیز خود عهده‌دار خلافت شده در مناطقی از شهرها با عناوینی چون چون خلیفه، امام و امیرالمومنین حکومت کردند<ref>مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب، بیروت، ج۴، ص۲۶-۲۷</ref><ref>ابن حزم اندلسی، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ۱۳۱۷-۱۳۲۰ق، ص۳۸۶</ref><ref>یاقوت حموی، معجم الادباء، ۱۹۹۳م، ج۱، ص۲۸، ج۶، ص۲۴۹۷</ref><ref>ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۳۰.</ref>. بنی‌امیه در مناطقی چون عراق و ایران سعی در سرکوبی شدید خوارج داشتند<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۳۰</ref><ref>دینوری ابن قتیبه، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۷۰-۲۷۷.</ref>. البته این رویارویی‌ها به تدریج موجب ضعف دولت اموی شده در نهایت به سقوط دولت آنان انجامید<ref>عاملی جعفر مرتضی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹-۴۰</ref><ref>اخبار الدولة العباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۵۱</ref><ref>مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب، بیروت، ج۴، ص۷۹-۸۰
و در اعتراض به امیرمؤمنان علی (ع) گفتند: «تو در دین خدا داوری را به مردان سپردی، درحالی که خداوند می‌گوید: تنها حکم از آن خداست.»ولی امام با استناد به آیه «أَوْفُوا بِالْعُقُود» <ref>سوره مائده، آیه 1</ref> نپذیرفت که عهد و پیمان خود را بشکند. پس از آنکه امام به کوفه و معاویه به شام بازگشت، مخالفان حکمیت از امام علی جدا شدند و به حروراء در نزدیکی کوفه رفتند<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص ۵۱۳-۵۱۴؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸</ref> که در تاریخ به خوارج یا حروریّه شهرت یافتند.
</ref>.
در جریان حکمیت عمروبن عاص که داور شام بود توانست با ترفندی ابوموسی اشعری را که داور عراق بود فریب دهد وعده ای از لشکر امام علی ع که متوجه این نیرنگ زشت شدند به حضرت اعتراض کردند که نمی بایست زیر بار حکمیت می رفت این تعداد در ابتدا جمعیت چندانی را تشکیل نمی دادند اما به مرور بر شمار آن ها افزوده شد و سر انجام در منطقه ای به نام حروراء تجمع کرده با امام اعلان جنگ کردند. امام در این جنگ شکست سختی بر آنان وارد کرد. خوارج هر چند به ظاهر در این نبرد نابود شدند، اما انحراف اعتقادی آنان در خط و سیر جغرافیای اسلام ماندگار و به مکتبی خاص تبدیل شد.


==مبانی اعتقادی خوارج==
== مبانی اعتقادی خوارج ==
 
مبانی مهم اعتقادی خوارج عبارت‌است از:
''' مبانی مهم اعتقادی خوارج عبارت است از:'''


'''تکفیر'''
'''تکفیر'''


خوارج در این عقیده اجماع دارند که مرتکب کبیره را کافر و از ساکنان جحیم می دانند. <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۴۲، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.</ref> <ref>ابن عبری، غریغوریوس الملطی، تاریخ مختصر الدول، ص۹۷، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دار الشرق، ط الثالثة، ۱۹۹۲.</ref> در واکنش به این عقیده خاص خوارج که مخالف عقاید شیعه، مرجئه و معتزله است، <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۴۲، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.</ref> <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۳۸، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹.</ref> و موجب شد تا مکاتب مرجئه و معتزله خوارج شکل بگیرد، دو نکته به دست می آید:
خوارج در این عقیده اجماع دارند که مرتکب کبیره را کافر و از ساکنان [[جحیم]] می‌دانند<ref> مقدسی مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا، ج۵، ص۱۴۲، </ref><ref>ابن عبری، تاریخ مختصر الدول، بیروت، دار الشرق، ط الثالثة، ۱۹۹۲ ص۹۷</ref>. در واکنش به این عقیده خاص خوارج که مخالف عقاید شیعه، مرجئه و معتزله بود<ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، پور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا، ج۵، ص۱۴۲ </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۳۸، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹.</ref> و در ادامه منجر به شکل‌گیری مکاتب مرجئه و معتزله شد، دو نکته به دست می‌آید:


'''نکته اول''
'''نکته اول'''
 
سر‌زمینی که خوارج در آن حکومت نکند، دار‌الکفر است و کسی که در چنین سرزمینی ساکن شود، کافر است و باید با او مبارزه کرد. همچنان که خلیفه یا حاکم دینی اگر مرتکب کبیره‌ای بشود، مسلمان نیست و اقدام علیه او واجب خواهد بود<ref> مقدسی مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر آگاه، چاپ اول، سال ۱۳۷۴، ج۱، ص۹۴ </ref><ref>مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، نشر دارالهجره، سال 1409 قمری، چاپ دوم، ج۳، ص۱۳۸ </ref>.
سر زمینی که خوارج در آن حکومت نکند دار الکفر است و کسی که در چنین سرزمینی ساکن شود کافر است و باید با او مبارزه کرد همچنان که خلیفه یا حاکم دینی اگر مرتکب کبیره ای بشود مسلمان نیست و واجب است که علیه او اقدام کرد.<ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ج۱، ص۹۴، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر آگه، چ اول، ۱۳۷۴.</ref> <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۳۸، تحقیق اسعد داغر، قم، نشر دارالهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹.</ref>


''' نکته دوم'''
''' نکته دوم'''
خوارج مناطقی را که تحت سلطه چنین حاکمی باشد، سرزمین کفر می‌پندارند و ریختن خون مردم ساکن در آن مناطق را جایز دانسته دست به کشتارهای وسیع می‌زنند. این نوع کشتارها در طول حیات سیاسی این فرقه وجود داشته و همچنان ادامه دارد<ref>دینوری ابن قتیبه، احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال‌الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش. ص۲۰۵ - ۲۰۶ </ref><ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، سال ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۲، ص۶۳۹ </ref><ref> ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، نشر دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸/۱۹۸۸ ج۳، ص۱۸۲</ref>.


خوارج مناطقی را که تحت سلطه چنین حاکمی باشد سرزمین کفر می پندارند به طوری که ریختن خون مردم ساکن در آن مناطق را جایز می دانند و دست به کشتارهای وسیع می زنند و هم چنان این نوع کشتارها در طول حیات سیاسی این فرقه وجود دارد.<ref>دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص۲۰۵ ۲۰۶، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال‌الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.</ref> 
'''خلافت'''
<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۶۳۹، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.</ref> 
خوارج معتقدند که مردم باید خلیفه مسلمین را انتخاب کنند. این اساس عقیده خوارج درباره خلافت است. بنابراین، خلیفه از طریق نصّ و استخلاف، انتخاب نمی‌شود و نیز قریشی بودن شخص و....امتیازی برای داوطلب خلافت نخواهد بود. خلیفه مسلمین پس از انتخاب حق ندارد کسی را مامور به داوری در امر حکومت کند<ref> اشعری علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، تحقیق محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، ۱۳۶۹ق ج۱، ۴۵۴ </ref><ref> اشعری علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، تحقیق محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، ۱۳۶۹ق ج۱، ص 157</ref><ref> شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - نشر دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۳۴ </ref><ref> شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت، نشر دارالکتب العلمیة، ج۱، ص 119</ref>. همچنین معتقدند که خلافت ابوبکر و عمر و نیز خلافت عثمان فقط در سال‌های نخست صحیح بوده است و چون عثمان در ادامه مرتکب بدعت شد، برکناری و قتل او واجب شد. همچنین اعتقاد دارند که چون خلافت امری انتخابی است، از این جهت امام علی (علیه‌السّلام) و نسل حضرت نیز باید با انتخاب مردم به خلافت برسند<ref>شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت، نشر دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۳۵ </ref>. علاوه، خروج علیه امام سنت‌شکن واجب است.
<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۱۸۲، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.</ref>
 
 
''' برابری میان عرب و موالی'''
 
خوارج حقوق و تکالیف عرب و [[موالی]] را مساوی هم می‌دانند و معتقدند گناه‌کاران برای همیشه مستحق عذاب‌اند<ref>شهرستانی، عبد الکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت، نشر دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۳۲ </ref><ref> بغدادی ابومنصور عبدالقاهر بن طاهر تمیمی، الفرق بین الفرق، تحقیق و تصحیح محمد محی‌الدین عبدالحمید، مصر (قاهره)، مکتبة محمد صبیح و اولاده، بی‌تا، ص۲۵ </ref><ref> بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، تحقیق و تصحیح، محمد محی‌الدین عبدالحمید، مصر (قاهره)، مکتبة محمد صبیح و اولاده، بی‌تا، ص 73</ref><ref> بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، تحقیق و تصحیح محمد محی‌الدین عبدالحمید، مصر (قاهره)، مکتبة محمد صبیح و اولاده، بی‌تا، ص۷۳ ـ ۷۴</ref>.
خلافت
 
از دیدگاه خوارج تعیین خلیفه نه از طریق نص و نه استخلاف و نه براساس قریشی‌بودن، بلکه از طریق انتخاب مردم انجام می‌پذیرد و پس از واگذاری رهبری به او، وی حق ندارد کسی را به تحکیم و داوری در کار حکومت بگمارد. [۳۱] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ۴۵۴، تحقیق محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، ۱۳۶۹ق.   
[۳۲]↑ اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ۱۵۷، تحقیق محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، ۱۳۶۹ق.
[۳۳] شهرستانی، ابوالفتح محمد، الملل و النحل، ج۱، ص۱۳۴، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمیه.   
[۳۴] شهرستانی، ابوالفتح محمد، الملل و النحل، ج۱، ص۱۱۹، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمیه.
 
بر این اساس خلافت ابوبکر و عمر و نخستین سال‌های حکومت عثمان درست بوده و عزل عثمان پس از آن‌که در کار حکومت به بدعت گرایید، واجب بود. درباره امام علی (علیه‌السلام) نیز عقیده داشتند انتخاب امام باید با رای و انتخاب آزاد مردم صورت گیرد. حکومت، اختصاص به امام علی علیه‌السلام و فرزندان او ندارد. جایز است که اساساً‌ در عالم امامی نباشد. و خلافت امام، صحیح و پذیرفته شده است و فقط در تحکیم خطا کرده و به همین سبب کافر شده است. [۳۵]شهرستانی، ابوالفتح محمد، الملل و النحل، ج۱، ص۱۳۵، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمیه. 
حکومت و امارت موروثی نیست. خروج علیه امامی که خلاف سنّت عمل کند واجب است.
ضرورت وجود امام به دو دلیل است.
الف) امامت نماز
ب) فرماندهی جهاد.
 
برابری میان عرب و موالی
 
از دیگر اندیشه‌های خوارج برابری میان عرب و موالی در حقوق و تکالیف و خلود گناه‌کاران در جهنم است. [۳۶]شهرستانی، ابوالفتح محمد، الملل و النحل، ج۱، ص۱۳۲، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمیه. 
[۳۷] بغدادی، ابومنصور عبدالقاهر بن طاهر تمیمی، الفرق بین الفرق، ص۲۵، تحقیق و تصحیح محمد محی‌الدین عبدالحمید، مصر (قاهره)، مکتبة محمد صبیح و اولاده، بی‌تا.   
[۳۸] بغدادی، ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۷۳ ـ ۷۴، تحقیق و تصحیح محمد محی‌الدین عبدالحمید، مصر (قاهره): مکتبة محمد صبیح و اولاده، بی‌تا.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


== پانویس ==
{{پانویس}}


{{فرق و مذاهب}}


طبق نقل مشهور، سه تن از بازماندگان نهروان تصمیم گرفتند سه تن از شخصیت‌های حادثه‌ساز امت اسلام را، كه عبارت بودند از - امام علی علیه‌السلام، معاویه بن ابوسفیان و عمرو بن عاص - از میان بردارند، تنها عبدالرحمان بن ملجم كه مأمور كشتن امام علی علیه‌السلام بود، موفق شد.
[[رده:فرق و مذاهب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۲

خوارج گروهی از افراد خودسر عضو سپاه علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) در جنگ صفین بودند که در پی طرح مسئله حکمیت و پذیرش آن از سوی امام، با آن مخالفت کرده و راه خود را از حضرت جدا کردند و در مقابل ایشان قرار گرفتند. در نگاه خوارج حکمیت خطا بوده و همه کسانی که به آن راضی شدند خصوصا امام علی (علیه‌السّلام) می‌بایستی از این خطا توبه می‌کردند.

خوارج
نامخوارج
تاریخ شکل گیری1 ق، ۱ ش‌، ۶۲۲ م
مبدأ شکل گیریکوفه
عقیده1.تکفیری. 2. مردم باید خلیفه مسلمین را انتخاب کنند. بنابراین، خلیفه از طریق نصّ و استخلاف، انتخاب نمی‌شود و نیز قریشی بودن شخص و....امتیازی برای داوطلب خلافت نخواهد بود. 3. برابری میان عرب و موالی. 4. گناه‌کاران برای همیشه مستحق عذاب‌اند.

مفهوم‌شناسی خوارج

خوارج در لغت جمع خارجی و در اصطلاح عام به معنای سرکشی و شورش علیه امام برحق مسلمانان است[۱]. اما خوارج در معنای خاص مربوط به گروهی است که در جنگ صفین در سال‌های 36 و 37 قمری و به دلیل پذیرش حکمیت شورش کرده علیه امام حق برخاستند و عنوان دومین اختلاف بین مسلمانان را از آن خود کردند[۲][۳][۴].

علت پیدایش خوارج

شواهد تاریخی گواه بر این نکته است که فرقه مذکور پس از آن به وجود آمد که حضرت علی ‌(علیه‌السّلام) با نقض حکمیت از سوی معاویه مخالفت کرد. خوارج اگر‌چه خودشان در ابتدا مسئله حکمیت را مطرح کرده بودند، اما بعد از پذیرش حکمیت از سوی امام علی ‌(علیه‌السّلام) و خاتمه یافتن جنگ، از رای خود پشیمان شده و با سر دادن شعار «لا حکم الا لله»، خواهان ادامه جنگ شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانستند و امام را دعوت به توبه کردند و در اعتراض به امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) گفتند: «تو در دین خدا داوری را به مردان سپردی، در حالی که خداوند می‌گوید تنها حکم از آن خدا است.»ولی امام با استناد به آیه «أَوْفُوا بِالْعُقُود»[۵] بر عهد و پیمان خود وفا کرد و حاضر نشد که آن را نقض کند. پس از آنکه امام به کوفه و معاویه به شام بازگشت، مخالفان حکمیت از امام علی جدا شدند و به حروراء در نزدیکی کوفه رفتند[۶][۷] و در ادامه به خوارج یا حروریّه شهرت یافتند. در جریان حکمیت، عمروبن عاص که داور شام بود، با ترفندی دغل‌کارانه توانست ابوموسی اشعری را که داور عراق بود، فریب دهد. عده‌ای از لشکر امام علی (علیه‌السّلام) که متوجه این نیرنگ شدند، به حضرت اعتراض کردند که نمی‌بایستی زیر بار حکمیت می‌رفتی! این تعداد در ابتدا جمعیت چندانی را تشکیل نمی‌دادند، اما به مرور بر شمار آنها افزوده شد و سر‌انجام در منطقه‌ای به نام حروراء تجمع کرده اعلان جنگ کردند. امام در این جنگ شکست سختی بر آنان وارد کرد. خوارج هر چند به ظاهر در این نبرد نابود شدند، اما انحراف اعتقادی آنان در خط و سیر جغرافیای اسلام ماندگار و به مکتبی خاص تبدیل شد و هم اکنون نیز در بستر تفکر داعش و سایر گروهک‌های تکفیری ادامه دارد.

تاثیر حضور خوارج در جامعه اسلامی

خوارج یکی از گروه‌های تاثیر‌گذار پر حاشیه در فضای تاریخ اسلام بود. مهم‌ترین تاثیر این فرقه، ایجاد انشعاب و دو‌دستگی در سپاه امام علی ‌علیه‌السّلام بود[۸][۹].این حادثه موجب شد تا اولین گروه معارض دینی در اسلام شکل بگیرد[۱۰][۱۱][۱۲]. این فرقه در آغاز پیدایش صرفا حرکتی سیاسی داشت، اما در زمان خلافت عبدالملک مروان، رویکرد خود را تغییر داده در تعالیم خود مباحث کلامی را وارد کردند[۱۳]. تاریخ‌نگارانی چون طبری و ابن اعثم کوفی معتقدند مقابله خوارج با امام علی ‌(علیه‌السّلام) که منجر به شهادت حضرت شد، راه را برای تصاحب حکومت از سوی معاویه باز کرد[۱۴][۱۵]. البته خوارج در زمان امام حسن ‌(علیه‌السّلام) جهت مقابله با معاویه، به سپاه امام پیوستند[۱۶][۱۷]. همچنین پس از صلح حضرت، مبارزه با معاویه و امویان را ادامه دادند[۱۸][۱۹][۲۰][۲۱]. خوارج، امویان و پیروان‌شان را کافر می‌دانستند و معتقد بودند که برای ریشه‌کَن شدن ظلم باید با هر کسی که کافر است، مبارزه کرد[۲۲]. فرقه مذکور در قیام‌های معروفی که در ضدیت با امویان شکل گرفت، شرکت کردند و به افرادی چون عبدالله بن زبیر و زیدبن علی و ابومسلم خراسانی یاری رساندند[۲۳][۲۴][۲۵][۲۶]. با این حال، در برخی از موارد با والیان اموی همراه شدند و از طرف آنها به مناصبی رسیدند[۲۷][۲۸][۲۹] و در برخی از موارد نیز خود عهده‌دار خلافت شده در مناطقی از شهرها با عناوینی چون چون خلیفه، امام و امیرالمومنین حکومت کردند[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳]. بنی‌امیه در مناطقی چون عراق و ایران سعی در سرکوبی شدید خوارج داشتند[۳۴][۳۵]. البته این رویارویی‌ها به تدریج موجب ضعف دولت اموی شده در نهایت به سقوط دولت آنان انجامید[۳۶][۳۷][۳۸].

مبانی اعتقادی خوارج

مبانی مهم اعتقادی خوارج عبارت‌است از:

تکفیر

خوارج در این عقیده اجماع دارند که مرتکب کبیره را کافر و از ساکنان جحیم می‌دانند[۳۹][۴۰]. در واکنش به این عقیده خاص خوارج که مخالف عقاید شیعه، مرجئه و معتزله بود[۴۱][۴۲] و در ادامه منجر به شکل‌گیری مکاتب مرجئه و معتزله شد، دو نکته به دست می‌آید:

نکته اول سر‌زمینی که خوارج در آن حکومت نکند، دار‌الکفر است و کسی که در چنین سرزمینی ساکن شود، کافر است و باید با او مبارزه کرد. همچنان که خلیفه یا حاکم دینی اگر مرتکب کبیره‌ای بشود، مسلمان نیست و اقدام علیه او واجب خواهد بود[۴۳][۴۴].

نکته دوم خوارج مناطقی را که تحت سلطه چنین حاکمی باشد، سرزمین کفر می‌پندارند و ریختن خون مردم ساکن در آن مناطق را جایز دانسته دست به کشتارهای وسیع می‌زنند. این نوع کشتارها در طول حیات سیاسی این فرقه وجود داشته و همچنان ادامه دارد[۴۵][۴۶][۴۷].

خلافت خوارج معتقدند که مردم باید خلیفه مسلمین را انتخاب کنند. این اساس عقیده خوارج درباره خلافت است. بنابراین، خلیفه از طریق نصّ و استخلاف، انتخاب نمی‌شود و نیز قریشی بودن شخص و....امتیازی برای داوطلب خلافت نخواهد بود. خلیفه مسلمین پس از انتخاب حق ندارد کسی را مامور به داوری در امر حکومت کند[۴۸][۴۹][۵۰][۵۱]. همچنین معتقدند که خلافت ابوبکر و عمر و نیز خلافت عثمان فقط در سال‌های نخست صحیح بوده است و چون عثمان در ادامه مرتکب بدعت شد، برکناری و قتل او واجب شد. همچنین اعتقاد دارند که چون خلافت امری انتخابی است، از این جهت امام علی (علیه‌السّلام) و نسل حضرت نیز باید با انتخاب مردم به خلافت برسند[۵۲]. علاوه، خروج علیه امام سنت‌شکن واجب است.

برابری میان عرب و موالی خوارج حقوق و تکالیف عرب و موالی را مساوی هم می‌دانند و معتقدند گناه‌کاران برای همیشه مستحق عذاب‌اند[۵۳][۵۴][۵۵][۵۶].

پانویس

  1. شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی، بیروت، نشر دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۳۱
  2. منقری نصر بن مزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، القاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثة، الطبعة الثانیة، ۱۳۸۲، چاپ افست قم، انتشارات مکتبة المرعشی النجفی، ص۲۱۱ به بعد
  3. شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی، بیروت، نشر دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۰۶
  4. ابن خلدون عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، نشر دارالفکر، چاپ دوم، سال ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۳، ص۱۷۸
  5. سوره مائده، آیه 1
  6. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص ۵۱۳-۵۱۴
  7. طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸
  8. بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۳
  9. طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۲.
  10. عامر النجار، الخوارج عقیدة و فکرا و فلسفة، ۱۹۸۸م، ص۱۴۴
  11. معیطه احمد، الاسلام الخوارجی، ۲۰۰۶م، ص۱۴، ۱۷
  12. ناصر عبدالکریم، العقل الخوارج اول الفرق فی تاریخ الاسلام، ۱۴۱۹ق، ص۲۴-۲۵
  13. ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ۱۹۴۹م، ص۴۱، ۱۰۱-۱۰۲.
  14. طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۸
  15. ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۵۷-۵۸
  16. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، سال ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۰
  17. اربلی بهاء الدین، کشف الغمّة فی معرفة الائمة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۶۲
  18. بلاذری احمد بن یحیی، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۶۹
  19. طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۱۶۵-166
  20. عاملی جعفر مرتضی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۵۱
  21. سهیر قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ۱۹۴۵م، ص۱۵۰-۱۵۱
  22. سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۵۸-۱۷۴.
  23. بخاری محمد بن اسماعیل، التاریخ الصغیر، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳
  24. بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۶۰، ۳۷۳
  25. اخبار الدولة العباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۹۷-۳۰۰
  26. حمیری سید اسماعیل، الحور العین، ۱۹۷۲م، ص۱۸۵-۱۸۷.
  27. ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴۷، ص۲۷۴
  28. شیخ مفید، کتاب الاختصاص، ۱۴۰۲ق، ص۱۲۲
  29. عاملی جعفر مرتضی، علی (ع) و الخوارج، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۷۱-۷۶، ۹۴-۹۶.
  30. مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب، بیروت، ج۴، ص۲۶-۲۷
  31. ابن حزم اندلسی، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ۱۳۱۷-۱۳۲۰ق، ص۳۸۶
  32. یاقوت حموی، معجم الادباء، ۱۹۹۳م، ج۱، ص۲۸، ج۶، ص۲۴۹۷
  33. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۳۰.
  34. بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۳۰
  35. دینوری ابن قتیبه، الأخبار الطوال، ۱۹۶۰م، ص۲۷۰-۲۷۷.
  36. عاملی جعفر مرتضی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹-۴۰
  37. اخبار الدولة العباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۵۱
  38. مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب، بیروت، ج۴، ص۷۹-۸۰
  39. مقدسی مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا، ج۵، ص۱۴۲،
  40. ابن عبری، تاریخ مختصر الدول، بیروت، دار الشرق، ط الثالثة، ۱۹۹۲ ص۹۷
  41. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، پور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا، ج۵، ص۱۴۲
  42. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۳۸، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹.
  43. مقدسی مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر آگاه، چاپ اول، سال ۱۳۷۴، ج۱، ص۹۴
  44. مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، نشر دارالهجره، سال 1409 قمری، چاپ دوم، ج۳، ص۱۳۸
  45. دینوری ابن قتیبه، احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال‌الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش. ص۲۰۵ - ۲۰۶
  46. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، سال ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۲، ص۶۳۹
  47. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، نشر دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸/۱۹۸۸ ج۳، ص۱۸۲
  48. اشعری علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، تحقیق محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، ۱۳۶۹ق ج۱، ۴۵۴
  49. اشعری علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، تحقیق محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، ۱۳۶۹ق ج۱، ص 157
  50. شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - نشر دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۳۴
  51. شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت، نشر دارالکتب العلمیة، ج۱، ص 119
  52. شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت، نشر دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۳۵
  53. شهرستانی، عبد الکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت، نشر دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۳۲
  54. بغدادی ابومنصور عبدالقاهر بن طاهر تمیمی، الفرق بین الفرق، تحقیق و تصحیح محمد محی‌الدین عبدالحمید، مصر (قاهره)، مکتبة محمد صبیح و اولاده، بی‌تا، ص۲۵
  55. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، تحقیق و تصحیح، محمد محی‌الدین عبدالحمید، مصر (قاهره)، مکتبة محمد صبیح و اولاده، بی‌تا، ص 73
  56. بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، تحقیق و تصحیح محمد محی‌الدین عبدالحمید، مصر (قاهره)، مکتبة محمد صبیح و اولاده، بی‌تا، ص۷۳ ـ ۷۴