علوم حدیث: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (جایگزینی متن - '[[حضرت محمد (ص)' به '[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)') |
||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:علوم حدیث.jpg |جایگزین=علوم حدیث]] | <div class="wikiInfo">[[پرونده:علوم حدیث.jpg |جایگزین=علوم حدیث]]</div> | ||
</div> | '''علوم حدیث'''، علمی است که توسط آن اقوال و افعال و احوال یا تقریر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی الله علیه)]] و [[معصوم|معصومین (علیهالسلام)]] شناخته میشود و چون [[احادیث]] رسیده از آنها، شامل گفتههایشان هم میشود، شامل گفته و نیز نام وسائطی است که کلام مزبور را از وی [[روایت]] کردهاند. میتوان گفت که علم حدیث علم به قوانینی است که به وسیلهٔ آن، احوال سند و متن [[حدیث]] شناخته میشود. | ||
== اهمّ علوم حدیث == | |||
گرچه مباحث مربوط به حدیث به دانشهای گوناگونی تقسیم شده و درباره هریک کتابهای مستقلّی نوشته شده است، لیکن بیشتر صاحبنظران، تمامی مباحث مربوط به حدیث را تحت سه عنوان اصلی، بحث میکنند: | |||
# علم درایت حدیث، | |||
# علم روایت حدیث، | |||
# علم رجال حدیث. | |||
#علم درایت حدیث، | |||
#علم روایت حدیث، | |||
#علم رجال حدیث. | |||
مقسم این سه دانش، علوم الحدیث (به معنای عامّ آن) است. برای استفاده و آشنایی بیشتر، شایسته است هریک از این سه علم و علوم دیگری که با حدیث ارتباط تنگاتنگ دارد، اگرچه به گونهای اجمالی، تعریف گردد. | مقسم این سه دانش، علوم الحدیث (به معنای عامّ آن) است. برای استفاده و آشنایی بیشتر، شایسته است هریک از این سه علم و علوم دیگری که با حدیث ارتباط تنگاتنگ دارد، اگرچه به گونهای اجمالی، تعریف گردد. | ||
یادآوری این نکته لازم است که در کلمات اهل فن ([[شیعه]] و [[سنی]])، درباره زیرمجموعههای علوم حدیث و نیز نامهای مختلفی که بر هریک گذاشته شده، اختلاف و گاهی تناقض وجود دارد. هدف این نوشته، بحث و تحقیق اساسی و فنّی و نقد و ایراد اقوال در این باب نیست؛ بلکه مقصود، تعریف اجمالی هریک و شناساندن تفاوتهای آنها با | یادآوری این نکته لازم است که در کلمات اهل فن ([[شیعه]] و [[سنی]])، درباره زیرمجموعههای علوم حدیث و نیز نامهای مختلفی که بر هریک گذاشته شده، اختلاف و گاهی تناقض وجود دارد. هدف این نوشته، بحث و تحقیق اساسی و فنّی و نقد و ایراد اقوال در این باب نیست؛ بلکه مقصود، تعریف اجمالی هریک و شناساندن تفاوتهای آنها با همدیگر و نیز بیان ثمراتی است که بر هریک مترتّب میگردد<ref>رجوع شود به: همین مجله، شماره اوّل، مقاله دانشمند فرزانه جناب مهدوی راد، تحت عنوان «تدوین حدیث(1) تعاریف».</ref>. | ||
== درایةالحدیث == | |||
پیش از بیان تعریف و موضوع و غایت، شایسته است معنای لغوی درایه، به گونهای اجمالی بررسی گردد. بسیاری از لغت شناسان، درایه و علم را مترادف دانستهاند؛ از جمله، مؤلّف [[المصباح المنیر]] مینویسد: دریت الشیء دریا، من باب دری ودریة ودرایة، علمته<ref>المصباح المنیر، علامه فیّومی، دارالكتب العلمیة، ج1، ص263 و نیز مراجعه شود به: لسان العرب، ج14، ص255 و مجمع البحرین، ج1، ص138.</ref>. | پیش از بیان تعریف و موضوع و غایت، شایسته است معنای لغوی درایه، به گونهای اجمالی بررسی گردد. بسیاری از لغت شناسان، درایه و علم را مترادف دانستهاند؛ از جمله، مؤلّف [[المصباح المنیر]] مینویسد: دریت الشیء دریا، من باب دری ودریة ودرایة، علمته<ref>المصباح المنیر، علامه فیّومی، دارالكتب العلمیة، ج1، ص263 و نیز مراجعه شود به: لسان العرب، ج14، ص255 و مجمع البحرین، ج1، ص138.</ref>. | ||
خط ۲۲: | خط ۱۸: | ||
الدّرایة علم یشتمل علی المعلوم من جمیع وجوهه وذالک أن الفعالة للاشتمال مثل العصابة والعمامة والقلادة ولذالک جاء اکثر اسماء الصناعات علی فعالة نحو القصارة والخیاطة ومثل ذالک العبارة لاشتمالها علی ما فیها فالدّرایة تفید ما لاتفید العلم من هذه الوجه والفعالة أیضا تکون للاستیلاء مثل الخلافة والإمارة فیجوز أن تکون بمعنی الاستیلاء فتفارق العلم من هذه الجهة<ref>معجم الفروق اللّغویة، ابوهلال عسكری، مؤسسه نشر اسلامی، ص230.</ref>. | الدّرایة علم یشتمل علی المعلوم من جمیع وجوهه وذالک أن الفعالة للاشتمال مثل العصابة والعمامة والقلادة ولذالک جاء اکثر اسماء الصناعات علی فعالة نحو القصارة والخیاطة ومثل ذالک العبارة لاشتمالها علی ما فیها فالدّرایة تفید ما لاتفید العلم من هذه الوجه والفعالة أیضا تکون للاستیلاء مثل الخلافة والإمارة فیجوز أن تکون بمعنی الاستیلاء فتفارق العلم من هذه الجهة<ref>معجم الفروق اللّغویة، ابوهلال عسكری، مؤسسه نشر اسلامی، ص230.</ref>. | ||
بنابراین نظریه، [[وحدت]] و ترادف معنای درایه و علم، صحیح به نظر | بنابراین نظریه، [[وحدت]] و ترادف معنای درایه و علم، صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا «درایه» آگاهی بر تمامی شئون و جهات معلوم است و از طرفی، وزن «فعالة» مفید اشتمال میباشد. این جهت، سبب میگردد که درایه با معنای علم تفاوت داشته باشد. افزون بر اینها، اطلاق ماده علم بر علم خداوند صحیح است؛ برخلاف ماده درایه که درباره [[خداوند]] به کار گرفته نشده است. پس معلوم میشود که مفهوم این دو واژه فرق میکند. شاید بتوان گفت: | ||
«درایه هنگامی به کار برده میشود که آگاهی پس از شک و تردید حاصل گردد». | «درایه هنگامی به کار برده میشود که آگاهی پس از شک و تردید حاصل گردد». | ||
پس روشن شد که نظر بزرگانی مانند مؤلّفان مقباس الهدایه<ref>مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، عبدالله المامقانی، تحقیق شیخ محمدرضا مامقانی، مؤسسة آل البیت، ج1، ص41.</ref> و ضیاءالدرایه<ref>ضیاءالدّرایة، سید ضیاءالدین علاّمة، مطبعة الحكمة، قم، ص13.</ref> و تعلیقه بر وجیزه<ref>الوجیزة (للشیخ البهائی) مع تعالیق مفیدة، انتشارات الرسول | پس روشن شد که نظر بزرگانی مانند مؤلّفان مقباس الهدایه<ref>مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، عبدالله المامقانی، تحقیق شیخ محمدرضا مامقانی، مؤسسة آل البیت، ج1، ص41.</ref> و ضیاءالدرایه<ref>ضیاءالدّرایة، سید ضیاءالدین علاّمة، مطبعة الحكمة، قم، ص13.</ref> و تعلیقه بر وجیزه<ref>الوجیزة (للشیخ البهائی) مع تعالیق مفیدة، انتشارات الرسول المصطفیصلی الله علیه ، ص2.</ref> که معنای علم و درایه را یکی داشتهاند درست نیست. مگر این که تفاوت معنای درایه و علم توجیه گردد به اینکه ماده علم و درایه، وحدت مفهوم دارند و تفاوت معنای آن دو، برمیگردد به شکل علم و درایه. | ||
== تعریف علم درایه == | |||
صاحبنظران درایه، تعریفهای گوناگونی را از آن به دست دادهاند. در این نوشته، به نقل و بررسی دو تعریف از بزرگان و پیشگامان دین و دانش بسنده میشود. [[شیخ بهایی]] مینویسد: | |||
دانش درایه عبارت است از دانشی که در آن از سند و متن و چگونگی فراگیری و آداب نقل حدیث بحث میشود<ref>همان مدرك.</ref>. | دانش درایه عبارت است از دانشی که در آن از سند و متن و چگونگی فراگیری و آداب نقل حدیث بحث میشود<ref>همان مدرك.</ref>. | ||
[[شهید ثانی]] در تعریف درایه میفرماید: | [[شهید ثانی]] در تعریف درایه میفرماید: | ||
خط ۳۸: | خط ۳۳: | ||
با دقّت در این دو تعریف، چند مطلب روشن میگردد: | با دقّت در این دو تعریف، چند مطلب روشن میگردد: | ||
#تعریف شیخ بهایی | # تعریف شیخ بهایی کاملتر و جامعتر از تعریف شهید میباشد؛ زیرا اولا شیخ بهایی با آوردن کلمه «سند»، مطالب مربوط به آن را که جزو دانش درایه است، (از قبیل بحث از متصل و منقطع بودن، صحیح و یا موثق و یا ضعیف و یا حسن بودن، مسلسل و یا معنعن بودن حدیث) داخل در این علم کرده است. مگر آنکه بگوییم عبارت «وطرقه» شامل مباحث سندی میگردد. ثانیا در تعریف شیخ بهایی، عبارت «وآداب نقله» آورده شده و این سبب میشود که چگونگی تحمّل حدیث را که از اجزای علم درایه است، شامل گردد (برخلاف تعریف شهید ثانی). | ||
# | # | ||
#تعریف شهید از آن جهت که فاقد کلمه «سند» است، مباحث سندی را | # تعریف شهید از آن جهت که فاقد کلمه «سند» است، مباحث سندی را دربرنمیگیرد. از این رو، شامل مطالب مربوط به [[علم رجال]] (که خارج از این علم است) نمیگردد. زیرا تنها در علم رجال از سند احادیث بحث میشود (برخلاف تعریف شیخ بهایی که نسبت به برخی از مطالب دانش رجال مانع نیست و شامل آنها نیز میشود). | ||
#ممکن است گفته شود که بحث از سند، در این دو علم با همدیگر تفاوت دارد؛ زیرا بحث سندی در علم رجال، عبارت است از «رسیدگی به صفات فردفرد راویان حدیث» و بحث سندی در علم درایه عبارت است از «بررسی سند، به طور مجموع». توضیح بیشتر این مطلب، در بیان فرقهای این دو علم خواهدآمد. | # ممکن است گفته شود که بحث از سند، در این دو علم با همدیگر تفاوت دارد؛ زیرا بحث سندی در علم رجال، عبارت است از «رسیدگی به صفات فردفرد راویان حدیث» و بحث سندی در علم درایه عبارت است از «بررسی سند، به طور مجموع». توضیح بیشتر این مطلب، در بیان فرقهای این دو علم خواهدآمد. | ||
# | # | ||
#به نظر میرسد در این دو تعریف و بسیاری از تعریفهای دیگر، تفاوتی میان دانش درایه و دانش روایت گذاشته نشده، در صورتی که میان علم روایت و علم درایت، تفاوت اساسی وجود دارد. فرق این دو، با بیان نظرات اهل سنّت و نیز تعریف علم فقه | # به نظر میرسد در این دو تعریف و بسیاری از تعریفهای دیگر، تفاوتی میان دانش درایه و دانش روایت گذاشته نشده، در صورتی که میان علم روایت و علم درایت، تفاوت اساسی وجود دارد. فرق این دو، با بیان نظرات اهل سنّت و نیز تعریف علم [[فقه الحدیث]]، روشنتر خواهدشد. | ||
# | # | ||
=فقه الحدیث= | == فقه الحدیث == | ||
از جمله دانشهایی که زیرمجموعه علم حدیث (به معنای عام) واقع شده، [[علم فقه الحدیث]] است. از آنجا که این دانش در بسیاری از کتابهای علوم حدیث ـ بویژه آنچه که مربوط به [[شیعه]] است ـ به طور مستقل مورد بحث واقع نشده، برخی از صاحبنظران متأخّر، این دانش را جدای از درایةالحدیث دانستهاند. از جمله، شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]] مینویسد: | |||
از جمله دانشهایی که زیرمجموعه علم حدیث (به معنای عام) واقع شده، [[علم فقه الحدیث]] است. از | |||
دانش فقه الحدیث، با دانش رجال و درایت در موضوع مخالف است؛ زیرا موضوع دانش فقه الحدیث، عبارت است از تنها متن حدیث. بنابراین، در آن، از شرح لغات حدیث و بیان حالات آن از جهت بودن نص یا ظاهر عام و یا خاص، مطلق و یا مقید، مجمل و یا مبیّن، معارض و یا غیرمعارض، بحث میکند<ref> الذریعة الی تضانیف الشیعة، ج8، ص54.</ref>. | دانش فقه الحدیث، با دانش رجال و درایت در موضوع مخالف است؛ زیرا موضوع دانش فقه الحدیث، عبارت است از تنها متن حدیث. بنابراین، در آن، از شرح لغات حدیث و بیان حالات آن از جهت بودن نص یا ظاهر عام و یا خاص، مطلق و یا مقید، مجمل و یا مبیّن، معارض و یا غیرمعارض، بحث میکند<ref> الذریعة الی تضانیف الشیعة، ج8، ص54.</ref>. | ||
'''نقد و بررسی''' | '''نقد و بررسی''' | ||
این تعریف صاحب ذریعه، در صورتی صحیح است که ما علم درایه را تنها در مباحث مربوط به سند حدیث منحصر بدانیم؛ مثل بحث از | این تعریف صاحب ذریعه، در صورتی صحیح است که ما علم درایه را تنها در مباحث مربوط به سند حدیث منحصر بدانیم؛ مثل بحث از اینکه سند حدیث متّصل است یا منقطع، مسند است یا مرسل، مسلسل است یا معنعن، صحیح است یا موثّق و یا حسن و یا ضعیف ... و مانند اینها. | ||
به نظر میرسد این تعریف، نادرست است؛ زیرا علم درایه (افزون بر مباحث و عوارض مربوط به سند)، شامل مباحث و عوارض مربوط به متن حدیث (از قبیل بحث از مجمل و یا مبیّن بودن، محکم و یا متشابه بودن، مضطرب و یا غیرمضطرب بودن، نص و یا ظاهربودن حدیث) نیز میگردد. همانگونه که در تعریف شیخ بهایی و بسیاری از | به نظر میرسد این تعریف، نادرست است؛ زیرا علم درایه (افزون بر مباحث و عوارض مربوط به سند)، شامل مباحث و عوارض مربوط به متن حدیث (از قبیل بحث از مجمل و یا مبیّن بودن، محکم و یا متشابه بودن، مضطرب و یا غیرمضطرب بودن، نص و یا ظاهربودن حدیث) نیز میگردد. همانگونه که در تعریف شیخ بهایی و بسیاری از صاحبنظران این علم، به آن تصریح شده است. | ||
=رجال الحدیث= | == رجال الحدیث == | ||
گرچه بسیاری از صاحبان تألیف در دانش رجال ـ بی آنکه تعریفی از آن به دست دهند ـ وارد مباحث آن شدهاند، ولی برخی از بزرگان این دانش، تعریفهای گوناگونی از آن کردهاند<ref>از باب نمونه، به معجم الرجال، تألیف آیةالله خویی و یا قاموس الرّجال، تألیف علاّمه شوشتری و یا جامع الرّواة، تألیف مرحوم اردبیلی مراجعه شود.</ref>. از باب نمونه به دو مورد اشاره میکنیم. | |||
گرچه بسیاری از صاحبان تألیف در دانش رجال ـ بی | |||
صاحب بهجةالآمال مینویسد: | صاحب بهجةالآمال مینویسد: | ||
علم رجال، وضع شده است برای تشخیص راویان حدیث از نظر شخصی، و یا از نظر صفات پسندیده و ناپسند<ref> بهجةالآمال فی شرح زبدةالمقال، ملاّعلی علیاری، بنیاد فرهنگ اسلامی كوشان پور، ج1، ص4.</ref>. | علم رجال، وضع شده است برای تشخیص راویان حدیث از نظر شخصی، و یا از نظر صفات پسندیده و ناپسند<ref> بهجةالآمال فی شرح زبدةالمقال، ملاّعلی علیاری، بنیاد فرهنگ اسلامی كوشان پور، ج1، ص4.</ref>. | ||
[[علامه تهرانی]] در کتاب شریف [[ذریعه]] مینویسد: | [[علامه تهرانی]] در کتاب شریف [[ذریعه]] مینویسد: | ||
دانش رجال، علمی است که در آن از حالات راویان حدیث و صفات | دانش رجال، علمی است که در آن از حالات راویان حدیث و صفات آنها بحث میشود، از آن جهت که آن صفات، در قبول و ردّ گفتار آنها تأثیر دارد<ref>الذریعة، علامه شیخ آقابزرگ تهرانی، چاپخانه مجلس، ج10، ص80.</ref>. | ||
'''نقد و بررسی''' | '''نقد و بررسی''' | ||
تعاریف علم رجال، تفاوت قابل توجهی با همدیگر ندارند و بیشتر اختلاف آنها به الفاظ برمیگردد و نه به محتوا. از میان دو تعریف پیش گفته، عبارت علامه تهرانی، از آن جهت که قید «لها دخل فی جواز قبول ...» را دارد، مناسبتر است و با آوردن این جمله، از قید «ذاتا» نیز | تعاریف علم رجال، تفاوت قابل توجهی با همدیگر ندارند و بیشتر اختلاف آنها به الفاظ برمیگردد و نه به محتوا. از میان دو تعریف پیش گفته، عبارت علامه تهرانی، از آن جهت که قید «لها دخل فی جواز قبول ...» را دارد، مناسبتر است و با آوردن این جمله، از قید «ذاتا» نیز بینیاز خواهیم بود. | ||
به نظر میرسد تعریف مناسبتر از این دو، عبارتی باشد که [[علاّمه مامقانی]]، به عنوان آخرین تعریف، در کتاب رجالی خویش آورده است. ایشان مینویسد: | به نظر میرسد تعریف مناسبتر از این دو، عبارتی باشد که [[مامقانی|علاّمه مامقانی]]، به عنوان آخرین تعریف، در کتاب رجالی خویش آورده است. ایشان مینویسد: | ||
إنّه علم یبحث فیه عن احوال الراوی من حیث اتّصافه بشرائط قبول الخبر وعدمه<ref>تنقیح المقال فی علم الرجال، المامقانی، ج1، ص173.</ref>. | إنّه علم یبحث فیه عن احوال الراوی من حیث اتّصافه بشرائط قبول الخبر وعدمه<ref>تنقیح المقال فی علم الرجال، المامقانی، ج1، ص173.</ref>. | ||
علم رجال، دانشی است که در آن از حالات راوی، از نظر برخوردار بودن و نبودن او از شرایط قبول خبر، بحث میگردد. | علم رجال، دانشی است که در آن از حالات راوی، از نظر برخوردار بودن و نبودن او از شرایط قبول خبر، بحث میگردد. | ||
از آنجا که این تعاریف ـ همانگونه که علامه مامقانی فرموده است<ref>همان مدرك.</ref>. بیشتر شرح و توضیح اند تا تعریف حقیقی، بحث و تحقیق بیشتر، ضروری به نظر نمیرسد. | از آنجا که این تعاریف ـ همانگونه که علامه مامقانی فرموده است<ref>همان مدرك.</ref>. بیشتر شرح و توضیح اند تا تعریف حقیقی، بحث و تحقیق بیشتر، ضروری به نظر نمیرسد. | ||
*تراجم | * تراجم | ||
*فهرستشناسی | * فهرستشناسی | ||
*مشیخهشناسی | * مشیخهشناسی | ||
در شمار دانشهای زیرمجموعه علم الحدیث، باید از «فهرست شناسی»، «مشیخه شناسی» و دانش «تراجم» یادکرد. جهت روشن شدن حقیقت این علوم، شایسته است گفته شود: بحث درباره زندگی و حالات و صفات رجال دین، اگر از این جهت باشد که راوی حدیث اند، موضوع علم رجال خواهدبود؛ و اگر از این نظر باشد که صاحب کتاب و تألیف و تصنیف اند، موضوع دانش فهرستنگاری را تشکیل میدهد؛ و اگر از آن جهت باشد که در نقل حدیث استاد و صاحب اجازهاند، موضوع دانش مشیخه را فراهم میکند؛ و اگر از آن جهت باشد که این رجال دارای کمالات فردی و آثار وجودی در ابعاد گوناگون سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و مانند آن هستند، موضوع علم تراجم خواهدبود. | در شمار دانشهای زیرمجموعه علم الحدیث، باید از «فهرست شناسی»، «مشیخه شناسی» و دانش «تراجم» یادکرد. جهت روشن شدن حقیقت این علوم، شایسته است گفته شود: بحث درباره زندگی و حالات و صفات رجال دین، اگر از این جهت باشد که راوی حدیث اند، موضوع علم رجال خواهدبود؛ و اگر از این نظر باشد که صاحب کتاب و تألیف و تصنیف اند، موضوع دانش فهرستنگاری را تشکیل میدهد؛ و اگر از آن جهت باشد که در نقل حدیث استاد و صاحب اجازهاند، موضوع دانش مشیخه را فراهم میکند؛ و اگر از آن جهت باشد که این رجال دارای کمالات فردی و آثار وجودی در ابعاد گوناگون سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و مانند آن هستند، موضوع علم تراجم خواهدبود. | ||
= | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
[https://www.pasokh.org/fa/Article/View/7597 برگرفته از سایت اقسام علوم حديث - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://www.pasokh.org] | [https://www.pasokh.org/fa/Article/View/7597 برگرفته از سایت اقسام علوم حديث - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://www.pasokh.org] | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | |||
[[رده: مفاهیم اسلامی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۳۵
علوم حدیث، علمی است که توسط آن اقوال و افعال و احوال یا تقریر حضرت محمد (صلی الله علیه) و معصومین (علیهالسلام) شناخته میشود و چون احادیث رسیده از آنها، شامل گفتههایشان هم میشود، شامل گفته و نیز نام وسائطی است که کلام مزبور را از وی روایت کردهاند. میتوان گفت که علم حدیث علم به قوانینی است که به وسیلهٔ آن، احوال سند و متن حدیث شناخته میشود.
اهمّ علوم حدیث
گرچه مباحث مربوط به حدیث به دانشهای گوناگونی تقسیم شده و درباره هریک کتابهای مستقلّی نوشته شده است، لیکن بیشتر صاحبنظران، تمامی مباحث مربوط به حدیث را تحت سه عنوان اصلی، بحث میکنند:
- علم درایت حدیث،
- علم روایت حدیث،
- علم رجال حدیث.
مقسم این سه دانش، علوم الحدیث (به معنای عامّ آن) است. برای استفاده و آشنایی بیشتر، شایسته است هریک از این سه علم و علوم دیگری که با حدیث ارتباط تنگاتنگ دارد، اگرچه به گونهای اجمالی، تعریف گردد. یادآوری این نکته لازم است که در کلمات اهل فن (شیعه و سنی)، درباره زیرمجموعههای علوم حدیث و نیز نامهای مختلفی که بر هریک گذاشته شده، اختلاف و گاهی تناقض وجود دارد. هدف این نوشته، بحث و تحقیق اساسی و فنّی و نقد و ایراد اقوال در این باب نیست؛ بلکه مقصود، تعریف اجمالی هریک و شناساندن تفاوتهای آنها با همدیگر و نیز بیان ثمراتی است که بر هریک مترتّب میگردد[۱].
درایةالحدیث
پیش از بیان تعریف و موضوع و غایت، شایسته است معنای لغوی درایه، به گونهای اجمالی بررسی گردد. بسیاری از لغت شناسان، درایه و علم را مترادف دانستهاند؛ از جمله، مؤلّف المصباح المنیر مینویسد: دریت الشیء دریا، من باب دری ودریة ودرایة، علمته[۲].
و مؤلّف معجم الفروق اللّغویّة، میان معنای درایه و علم، تفاوت قائل شده است؛ از جمله میفرماید: الدّرایة علم یشتمل علی المعلوم من جمیع وجوهه وذالک أن الفعالة للاشتمال مثل العصابة والعمامة والقلادة ولذالک جاء اکثر اسماء الصناعات علی فعالة نحو القصارة والخیاطة ومثل ذالک العبارة لاشتمالها علی ما فیها فالدّرایة تفید ما لاتفید العلم من هذه الوجه والفعالة أیضا تکون للاستیلاء مثل الخلافة والإمارة فیجوز أن تکون بمعنی الاستیلاء فتفارق العلم من هذه الجهة[۳].
بنابراین نظریه، وحدت و ترادف معنای درایه و علم، صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا «درایه» آگاهی بر تمامی شئون و جهات معلوم است و از طرفی، وزن «فعالة» مفید اشتمال میباشد. این جهت، سبب میگردد که درایه با معنای علم تفاوت داشته باشد. افزون بر اینها، اطلاق ماده علم بر علم خداوند صحیح است؛ برخلاف ماده درایه که درباره خداوند به کار گرفته نشده است. پس معلوم میشود که مفهوم این دو واژه فرق میکند. شاید بتوان گفت: «درایه هنگامی به کار برده میشود که آگاهی پس از شک و تردید حاصل گردد».
پس روشن شد که نظر بزرگانی مانند مؤلّفان مقباس الهدایه[۴] و ضیاءالدرایه[۵] و تعلیقه بر وجیزه[۶] که معنای علم و درایه را یکی داشتهاند درست نیست. مگر این که تفاوت معنای درایه و علم توجیه گردد به اینکه ماده علم و درایه، وحدت مفهوم دارند و تفاوت معنای آن دو، برمیگردد به شکل علم و درایه.
تعریف علم درایه
صاحبنظران درایه، تعریفهای گوناگونی را از آن به دست دادهاند. در این نوشته، به نقل و بررسی دو تعریف از بزرگان و پیشگامان دین و دانش بسنده میشود. شیخ بهایی مینویسد: دانش درایه عبارت است از دانشی که در آن از سند و متن و چگونگی فراگیری و آداب نقل حدیث بحث میشود[۷]. شهید ثانی در تعریف درایه میفرماید: دانش درایه عبارت است از دانشی که در آن بحث میشود از متن حدیث و راههای صحیح و ضعیف آن و نیز از چیزهایی که برای شناسایی حدیث مقبول از مردود لازم است[۸].
نقد و بررسی
با دقّت در این دو تعریف، چند مطلب روشن میگردد:
- تعریف شیخ بهایی کاملتر و جامعتر از تعریف شهید میباشد؛ زیرا اولا شیخ بهایی با آوردن کلمه «سند»، مطالب مربوط به آن را که جزو دانش درایه است، (از قبیل بحث از متصل و منقطع بودن، صحیح و یا موثق و یا ضعیف و یا حسن بودن، مسلسل و یا معنعن بودن حدیث) داخل در این علم کرده است. مگر آنکه بگوییم عبارت «وطرقه» شامل مباحث سندی میگردد. ثانیا در تعریف شیخ بهایی، عبارت «وآداب نقله» آورده شده و این سبب میشود که چگونگی تحمّل حدیث را که از اجزای علم درایه است، شامل گردد (برخلاف تعریف شهید ثانی).
- تعریف شهید از آن جهت که فاقد کلمه «سند» است، مباحث سندی را دربرنمیگیرد. از این رو، شامل مطالب مربوط به علم رجال (که خارج از این علم است) نمیگردد. زیرا تنها در علم رجال از سند احادیث بحث میشود (برخلاف تعریف شیخ بهایی که نسبت به برخی از مطالب دانش رجال مانع نیست و شامل آنها نیز میشود).
- ممکن است گفته شود که بحث از سند، در این دو علم با همدیگر تفاوت دارد؛ زیرا بحث سندی در علم رجال، عبارت است از «رسیدگی به صفات فردفرد راویان حدیث» و بحث سندی در علم درایه عبارت است از «بررسی سند، به طور مجموع». توضیح بیشتر این مطلب، در بیان فرقهای این دو علم خواهدآمد.
- به نظر میرسد در این دو تعریف و بسیاری از تعریفهای دیگر، تفاوتی میان دانش درایه و دانش روایت گذاشته نشده، در صورتی که میان علم روایت و علم درایت، تفاوت اساسی وجود دارد. فرق این دو، با بیان نظرات اهل سنّت و نیز تعریف علم فقه الحدیث، روشنتر خواهدشد.
فقه الحدیث
از جمله دانشهایی که زیرمجموعه علم حدیث (به معنای عام) واقع شده، علم فقه الحدیث است. از آنجا که این دانش در بسیاری از کتابهای علوم حدیث ـ بویژه آنچه که مربوط به شیعه است ـ به طور مستقل مورد بحث واقع نشده، برخی از صاحبنظران متأخّر، این دانش را جدای از درایةالحدیث دانستهاند. از جمله، شیخ آقا بزرگ تهرانی مینویسد: دانش فقه الحدیث، با دانش رجال و درایت در موضوع مخالف است؛ زیرا موضوع دانش فقه الحدیث، عبارت است از تنها متن حدیث. بنابراین، در آن، از شرح لغات حدیث و بیان حالات آن از جهت بودن نص یا ظاهر عام و یا خاص، مطلق و یا مقید، مجمل و یا مبیّن، معارض و یا غیرمعارض، بحث میکند[۹].
نقد و بررسی
این تعریف صاحب ذریعه، در صورتی صحیح است که ما علم درایه را تنها در مباحث مربوط به سند حدیث منحصر بدانیم؛ مثل بحث از اینکه سند حدیث متّصل است یا منقطع، مسند است یا مرسل، مسلسل است یا معنعن، صحیح است یا موثّق و یا حسن و یا ضعیف ... و مانند اینها. به نظر میرسد این تعریف، نادرست است؛ زیرا علم درایه (افزون بر مباحث و عوارض مربوط به سند)، شامل مباحث و عوارض مربوط به متن حدیث (از قبیل بحث از مجمل و یا مبیّن بودن، محکم و یا متشابه بودن، مضطرب و یا غیرمضطرب بودن، نص و یا ظاهربودن حدیث) نیز میگردد. همانگونه که در تعریف شیخ بهایی و بسیاری از صاحبنظران این علم، به آن تصریح شده است.
رجال الحدیث
گرچه بسیاری از صاحبان تألیف در دانش رجال ـ بی آنکه تعریفی از آن به دست دهند ـ وارد مباحث آن شدهاند، ولی برخی از بزرگان این دانش، تعریفهای گوناگونی از آن کردهاند[۱۰]. از باب نمونه به دو مورد اشاره میکنیم. صاحب بهجةالآمال مینویسد: علم رجال، وضع شده است برای تشخیص راویان حدیث از نظر شخصی، و یا از نظر صفات پسندیده و ناپسند[۱۱]. علامه تهرانی در کتاب شریف ذریعه مینویسد: دانش رجال، علمی است که در آن از حالات راویان حدیث و صفات آنها بحث میشود، از آن جهت که آن صفات، در قبول و ردّ گفتار آنها تأثیر دارد[۱۲].
نقد و بررسی
تعاریف علم رجال، تفاوت قابل توجهی با همدیگر ندارند و بیشتر اختلاف آنها به الفاظ برمیگردد و نه به محتوا. از میان دو تعریف پیش گفته، عبارت علامه تهرانی، از آن جهت که قید «لها دخل فی جواز قبول ...» را دارد، مناسبتر است و با آوردن این جمله، از قید «ذاتا» نیز بینیاز خواهیم بود. به نظر میرسد تعریف مناسبتر از این دو، عبارتی باشد که علاّمه مامقانی، به عنوان آخرین تعریف، در کتاب رجالی خویش آورده است. ایشان مینویسد: إنّه علم یبحث فیه عن احوال الراوی من حیث اتّصافه بشرائط قبول الخبر وعدمه[۱۳]. علم رجال، دانشی است که در آن از حالات راوی، از نظر برخوردار بودن و نبودن او از شرایط قبول خبر، بحث میگردد. از آنجا که این تعاریف ـ همانگونه که علامه مامقانی فرموده است[۱۴]. بیشتر شرح و توضیح اند تا تعریف حقیقی، بحث و تحقیق بیشتر، ضروری به نظر نمیرسد.
- تراجم
- فهرستشناسی
- مشیخهشناسی
در شمار دانشهای زیرمجموعه علم الحدیث، باید از «فهرست شناسی»، «مشیخه شناسی» و دانش «تراجم» یادکرد. جهت روشن شدن حقیقت این علوم، شایسته است گفته شود: بحث درباره زندگی و حالات و صفات رجال دین، اگر از این جهت باشد که راوی حدیث اند، موضوع علم رجال خواهدبود؛ و اگر از این نظر باشد که صاحب کتاب و تألیف و تصنیف اند، موضوع دانش فهرستنگاری را تشکیل میدهد؛ و اگر از آن جهت باشد که در نقل حدیث استاد و صاحب اجازهاند، موضوع دانش مشیخه را فراهم میکند؛ و اگر از آن جهت باشد که این رجال دارای کمالات فردی و آثار وجودی در ابعاد گوناگون سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و مانند آن هستند، موضوع علم تراجم خواهدبود.
پانویس
- ↑ رجوع شود به: همین مجله، شماره اوّل، مقاله دانشمند فرزانه جناب مهدوی راد، تحت عنوان «تدوین حدیث(1) تعاریف».
- ↑ المصباح المنیر، علامه فیّومی، دارالكتب العلمیة، ج1، ص263 و نیز مراجعه شود به: لسان العرب، ج14، ص255 و مجمع البحرین، ج1، ص138.
- ↑ معجم الفروق اللّغویة، ابوهلال عسكری، مؤسسه نشر اسلامی، ص230.
- ↑ مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، عبدالله المامقانی، تحقیق شیخ محمدرضا مامقانی، مؤسسة آل البیت، ج1، ص41.
- ↑ ضیاءالدّرایة، سید ضیاءالدین علاّمة، مطبعة الحكمة، قم، ص13.
- ↑ الوجیزة (للشیخ البهائی) مع تعالیق مفیدة، انتشارات الرسول المصطفیصلی الله علیه ، ص2.
- ↑ همان مدرك.
- ↑ الرعایة فی علم الدرایة، زین الدین الشهید الثانی، تحقیق محمدعلی بقّال، منشورات مكتبة آیةالله المرعشی النجفی، قم، ص49.
- ↑ الذریعة الی تضانیف الشیعة، ج8، ص54.
- ↑ از باب نمونه، به معجم الرجال، تألیف آیةالله خویی و یا قاموس الرّجال، تألیف علاّمه شوشتری و یا جامع الرّواة، تألیف مرحوم اردبیلی مراجعه شود.
- ↑ بهجةالآمال فی شرح زبدةالمقال، ملاّعلی علیاری، بنیاد فرهنگ اسلامی كوشان پور، ج1، ص4.
- ↑ الذریعة، علامه شیخ آقابزرگ تهرانی، چاپخانه مجلس، ج10، ص80.
- ↑ تنقیح المقال فی علم الرجال، المامقانی، ج1، ص173.
- ↑ همان مدرك.
منابع
برگرفته از سایت اقسام علوم حديث - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://www.pasokh.org