محمد بجلی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'برجسته ترین' به 'برجستهترین') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = محمد بجلی | |||
| تصویر = تصوف و عرفان.jpg | |||
| نام = نورالدین محمد بن جریر بن حسن بن علی بن محمد بن عبدالله بجلی | |||
| | | نامهای دیگر = | ||
|محل تولد | | سال تولد = | ||
| | | تاریخ تولد = | ||
| | | محل تولد = عراق | ||
| | | سال درگذشت = | ||
|عبدالقادر گیلانی، علی بن ادریس بعقوبی و شیخ مطر البادرائی | | تاریخ درگذشت = | ||
| | | محل درگذشت = | ||
|دین | | استادان = عبدالقادر گیلانی، علی بن ادریس بعقوبی و شیخ مطر البادرائی | ||
| | | شاگردان = | ||
| | | دین = اسلام | ||
| | | مذهب = | ||
| آثار = | |||
| فعالیتها = | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''محمد بن جریر البجلی الیمانی''' عالم و از رجال [[تصوف]] [[عراق]] در عصر عباسی دوم بود. | '''محمد بن جریر البجلی الیمانی''' عالم و از رجال [[تصوف]] [[عراق]] در عصر عباسی دوم بود. | ||
=اسم و نسب= | ==اسم و نسب== | ||
نورالدین محمد بن جریر بن حسن بن علی بن محمد بن عبدالله بجلی بقلی یمانی قادری از نسل صحابی پیامبر جریر بن عبدالله بجلی بود<ref>اسم الکتاب: تاريخ اربل المؤلف: ابن المستوفي الإِربلي الجزء: 2 صفحة: 570</ref>. | |||
نورالدین محمد بن جریر بن حسن بن علی بن محمد بن عبدالله بجلی بقلی یمانی قادری از نسل صحابی | |||
= | ==جایگاه== | ||
احمد بن جریر بن الحسن بن علی بن محمد بن عبدالله البجلی البقالی یمانی، یکی از برجستهترین شیوخ تصوف در عراق به شمار میرفت. او را صاحب کرامات ظاهری و مجلل و انفاس خالصانه و از صالحان بزرگ در ایام خلفای عباسی و از شاگردان [[عبدالقادر گیلانی]] دانستهاند. علوم سلف صالح را از او گرفت و گیلانی او را محترم میشمرد. مذهب او شافعی اشعری بود و برخی از محققین ذکر کردهاند که در مدت اقامتش در [[بغداد]] در المستنصریه تدریس میکرد. وی با داشتن کرامات و نشانههایی در میان مردم مشهورترین شیخ عراق شد<ref>تذكرة الاولياء، نظمي زادة، ص 43</ref>. | |||
==اخلاق== | |||
اخلاقش پسندیده و راضی و عامل به آنچه مورد رضایت الهی بود و خلفای بغداد و والیان بعقوبه بود در زمان سختی و مصیبت به او مراجعه میکردند تا به واسطه دعای بجلی این گرفتاری از ایشان دفع شود. او به هیچ کس اجازه نمیداد دستش را ببوسد و هیچ کس نمیتوانست او را با لقب سیدی صدا کند زیرا او از این کار بیزار بود. | اخلاقش پسندیده و راضی و عامل به آنچه مورد رضایت الهی بود و خلفای بغداد و والیان بعقوبه بود در زمان سختی و مصیبت به او مراجعه میکردند تا به واسطه دعای بجلی این گرفتاری از ایشان دفع شود. او به هیچ کس اجازه نمیداد دستش را ببوسد و هیچ کس نمیتوانست او را با لقب سیدی صدا کند زیرا او از این کار بیزار بود. | ||
او | او اصیلترین اخلاق و اصیلترین آداب را داشت و در اندیشهای بلند و در صحبت کردن بسیار کم حرف و دائم المراقبه و بی نهایت اهل حیا بود. | ||
==اساتید== | |||
وی علاوه بر عبدالقادر گیلانی از درس شیخ علی بن ادریس بعقوبی و شیخ مطر البادرائی استفاده نموده است. | وی علاوه بر عبدالقادر گیلانی از درس شیخ علی بن ادریس بعقوبی و شیخ مطر البادرائی استفاده نموده است. | ||
=شاگردان= | ==شاگردان== | ||
شیخ خلفیه بن خلف بعقوبی، شیخ ابوشکر ماجد حمیدی روحانی، شیخ محمد معتوق بن رضوان نهر ملکی، شیخ ابیعبدالله محمد بن علی رصافی معروف به سبتی، شیخ فاضل ابیزکریا یحیى بن یوسف بن یحیى انصاری، شیخ کمالالدین ابی حسن علی بن محمد بن وضاح شهربانی، شیخ ابی محمد حسن بن احمد بغدادی شیخ مقداد رفاعی، شهربانی صاحب مرقدی معروف در شهر مقدادیه و برادرانش شیخ مقدام و شیخ مقدار<ref>المورد الهني بأخبار الإمام عبدالقادر الحسني، لامحمد الفاسي، مراكش ص 43</ref>. | شیخ خلفیه بن خلف بعقوبی، شیخ ابوشکر ماجد حمیدی روحانی، شیخ محمد معتوق بن رضوان نهر ملکی، شیخ ابیعبدالله محمد بن علی رصافی معروف به سبتی، شیخ فاضل ابیزکریا یحیى بن یوسف بن یحیى انصاری، شیخ کمالالدین ابی حسن علی بن محمد بن وضاح شهربانی، شیخ ابی محمد حسن بن احمد بغدادی شیخ مقداد رفاعی، شهربانی صاحب مرقدی معروف در شهر مقدادیه و برادرانش شیخ مقدام و شیخ مقدار<ref>المورد الهني بأخبار الإمام عبدالقادر الحسني، لامحمد الفاسي، مراكش ص 43</ref>. | ||
=وفات= | ==وفات== | ||
وی در سال 617 هجری قمری در بلدروز وفات یافت و در همان جا به خاک سپرده شد<ref>«بهجة الشنطوفي» ص 142 و 155</ref>.البندنیجی «المندلاوی» در ترجمه جامع اولیاء ذکر میکند که مرقد او در نزدیکی قریه بلدروز و در میان اهالی آن شهرت داشته است<ref>جامع الانوار، للبندنيجي، مخطوطة، د. حميد مجيد الهدو، ورقة 221</ref>. | وی در سال 617 هجری قمری در بلدروز وفات یافت و در همان جا به خاک سپرده شد<ref>«بهجة الشنطوفي» ص 142 و 155</ref>.البندنیجی «المندلاوی» در ترجمه جامع اولیاء ذکر میکند که مرقد او در نزدیکی قریه بلدروز و در میان اهالی آن شهرت داشته است<ref>جامع الانوار، للبندنيجي، مخطوطة، د. حميد مجيد الهدو، ورقة 221</ref>. | ||
=گفتار= | ==گفتار== | ||
محروم کسی است که سؤال نمیکند و سؤال کلید جواب است و دانشمند بر خلق خداوند متعال علم خود را کتمان نکند و باید بر همگان موعظه رساند. | محروم کسی است که سؤال نمیکند و سؤال کلید جواب است و دانشمند بر خلق خداوند متعال علم خود را کتمان نکند و باید بر همگان موعظه رساند. | ||
خداوند متعال بنده را به چهار خصلت تربیت میکند: علم، دین، ادب و امانت. | خداوند متعال بنده را به چهار خصلت تربیت میکند: علم، دین، ادب و امانت. قویترین قدرتمندان آنانی هستند که بر نفس خود غلبه میکنند. | ||
هر که از خدای متعال بترسد خداوند ابهت او را در دل مخلوقات خود قرار خواهد داد. | هر که از خدای متعال بترسد خداوند ابهت او را در دل مخلوقات خود قرار خواهد داد. | ||
هدف تصوف تربیت روح، مبارزه با آفات و امراض آن و تسلط بر آنها و گناهان ناشی از آنان است و و سلوک الی الله در اعلی درجه که هدف اولیای سالک است و رسیدن به آن امید برگزیدگان از این طایفه است که در این مرحله تزکیه نفس به کمال میرسد چرا که روح سالک واصل خالی از هر گونه امراض نفسانی شده است. | هدف تصوف تربیت روح، مبارزه با آفات و امراض آن و تسلط بر آنها و گناهان ناشی از آنان است و و سلوک الی الله در اعلی درجه که هدف اولیای سالک است و رسیدن به آن امید برگزیدگان از این طایفه است که در این مرحله تزکیه نفس به کمال میرسد چرا که روح سالک واصل خالی از هر گونه امراض نفسانی شده است. | ||
خداوند متعال فرمود:{قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا وقد خابَ مَنْ دسَّاها} پس خالق سبحان ستایش کرد کسى را که در صفاى نفس خود کوشید و آن را اصلاح نمود. اما کسی که عنانش را به دست نفسش سپرد مورد سرزنش قرار داده و او را در بدیها فرو میبرد<ref>مشتبه النسبة، تأليف أبي سعيد الأزدي مخطوط</ref> <ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%AC%D9%84%D9%8A#cite_note-7 محمد البجلي]</ref>. | خداوند متعال فرمود:{قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا وقد خابَ مَنْ دسَّاها} پس خالق سبحان ستایش کرد کسى را که در صفاى نفس خود کوشید و آن را اصلاح نمود. اما کسی که عنانش را به دست نفسش سپرد مورد سرزنش قرار داده و او را در بدیها فرو میبرد<ref>مشتبه النسبة، تأليف أبي سعيد الأزدي مخطوط</ref> <ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%AC%D9%84%D9%8A#cite_note-7 محمد البجلي]</ref>. | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تصوف]] | [[رده:تصوف]] | ||
[[رده:صوفیه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۱۳
محمد بجلی | |
---|---|
نام کامل | نورالدین محمد بن جریر بن حسن بن علی بن محمد بن عبدالله بجلی |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | عراق |
دین | اسلام |
استادان | عبدالقادر گیلانی، علی بن ادریس بعقوبی و شیخ مطر البادرائی |
محمد بن جریر البجلی الیمانی عالم و از رجال تصوف عراق در عصر عباسی دوم بود.
اسم و نسب
نورالدین محمد بن جریر بن حسن بن علی بن محمد بن عبدالله بجلی بقلی یمانی قادری از نسل صحابی پیامبر جریر بن عبدالله بجلی بود[۱].
جایگاه
احمد بن جریر بن الحسن بن علی بن محمد بن عبدالله البجلی البقالی یمانی، یکی از برجستهترین شیوخ تصوف در عراق به شمار میرفت. او را صاحب کرامات ظاهری و مجلل و انفاس خالصانه و از صالحان بزرگ در ایام خلفای عباسی و از شاگردان عبدالقادر گیلانی دانستهاند. علوم سلف صالح را از او گرفت و گیلانی او را محترم میشمرد. مذهب او شافعی اشعری بود و برخی از محققین ذکر کردهاند که در مدت اقامتش در بغداد در المستنصریه تدریس میکرد. وی با داشتن کرامات و نشانههایی در میان مردم مشهورترین شیخ عراق شد[۲].
اخلاق
اخلاقش پسندیده و راضی و عامل به آنچه مورد رضایت الهی بود و خلفای بغداد و والیان بعقوبه بود در زمان سختی و مصیبت به او مراجعه میکردند تا به واسطه دعای بجلی این گرفتاری از ایشان دفع شود. او به هیچ کس اجازه نمیداد دستش را ببوسد و هیچ کس نمیتوانست او را با لقب سیدی صدا کند زیرا او از این کار بیزار بود. او اصیلترین اخلاق و اصیلترین آداب را داشت و در اندیشهای بلند و در صحبت کردن بسیار کم حرف و دائم المراقبه و بی نهایت اهل حیا بود.
اساتید
وی علاوه بر عبدالقادر گیلانی از درس شیخ علی بن ادریس بعقوبی و شیخ مطر البادرائی استفاده نموده است.
شاگردان
شیخ خلفیه بن خلف بعقوبی، شیخ ابوشکر ماجد حمیدی روحانی، شیخ محمد معتوق بن رضوان نهر ملکی، شیخ ابیعبدالله محمد بن علی رصافی معروف به سبتی، شیخ فاضل ابیزکریا یحیى بن یوسف بن یحیى انصاری، شیخ کمالالدین ابی حسن علی بن محمد بن وضاح شهربانی، شیخ ابی محمد حسن بن احمد بغدادی شیخ مقداد رفاعی، شهربانی صاحب مرقدی معروف در شهر مقدادیه و برادرانش شیخ مقدام و شیخ مقدار[۳].
وفات
وی در سال 617 هجری قمری در بلدروز وفات یافت و در همان جا به خاک سپرده شد[۴].البندنیجی «المندلاوی» در ترجمه جامع اولیاء ذکر میکند که مرقد او در نزدیکی قریه بلدروز و در میان اهالی آن شهرت داشته است[۵].
گفتار
محروم کسی است که سؤال نمیکند و سؤال کلید جواب است و دانشمند بر خلق خداوند متعال علم خود را کتمان نکند و باید بر همگان موعظه رساند. خداوند متعال بنده را به چهار خصلت تربیت میکند: علم، دین، ادب و امانت. قویترین قدرتمندان آنانی هستند که بر نفس خود غلبه میکنند. هر که از خدای متعال بترسد خداوند ابهت او را در دل مخلوقات خود قرار خواهد داد. هدف تصوف تربیت روح، مبارزه با آفات و امراض آن و تسلط بر آنها و گناهان ناشی از آنان است و و سلوک الی الله در اعلی درجه که هدف اولیای سالک است و رسیدن به آن امید برگزیدگان از این طایفه است که در این مرحله تزکیه نفس به کمال میرسد چرا که روح سالک واصل خالی از هر گونه امراض نفسانی شده است. خداوند متعال فرمود:{قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا وقد خابَ مَنْ دسَّاها} پس خالق سبحان ستایش کرد کسى را که در صفاى نفس خود کوشید و آن را اصلاح نمود. اما کسی که عنانش را به دست نفسش سپرد مورد سرزنش قرار داده و او را در بدیها فرو میبرد[۶] [۷].
پانویس
- ↑ اسم الکتاب: تاريخ اربل المؤلف: ابن المستوفي الإِربلي الجزء: 2 صفحة: 570
- ↑ تذكرة الاولياء، نظمي زادة، ص 43
- ↑ المورد الهني بأخبار الإمام عبدالقادر الحسني، لامحمد الفاسي، مراكش ص 43
- ↑ «بهجة الشنطوفي» ص 142 و 155
- ↑ جامع الانوار، للبندنيجي، مخطوطة، د. حميد مجيد الهدو، ورقة 221
- ↑ مشتبه النسبة، تأليف أبي سعيد الأزدي مخطوط
- ↑ محمد البجلي